مروری بر پژوهش تحول در روش شناسی ها و بازاندیشی های جریان موسوم به «فمینیسم اسلامی» (مقاله بلند)
🔹 «فمینیسم اسلامی» که در میان علاقه مندان به مسایل زنان، یک جایگزین معرفتی برای بازاندیشی مسایل زنان در اسلام و جوامع اسلامی شناخته شده، در چند دهه اخیر کوشیده بر اساس روش شناسی تفسیری (به طور ویژه هرمنوتیک)، نقد تاریخی، چشم انداز زنانه در رویارویی با مسایل زنان در متون دینی و ... خوانشی جایگزین اسلام در مسایل زنان ارایه دهد. پژوهشگران اصلی این جریان که البته زمینه های پژوهشی، دیدگاه ها و وابستگی های فرهنگی گوناگونی دارند و به لحاظ تمرکز موضوعی نیز آثار متنوعی را در زمینه مسایل زنان در اسلام و جوامع اسلامی تولید کرده اند، چون می خواهند فهم متفاوتی از رویارویی اسلام با مسایل زنان ارایه دهند، با عنوان «فمینیسم اسلامی» هویت بخشی شده اند؛ هرچند همه با این نام گذاری موافق نیستند. تحلیل روش شناختی آثار این نویسندگان از رهگذر مطالعه تطبیقی آثارشان، ما را از سویی به تحول رهیافت های روشی این گروه و از سوی دیگر به ریشه ها و آبشخورهای معرفتی فلسفی آنان (فرانظریه فمینیستی، خاورشناسی، پست مدرنیسم و پساساختارگرایی، اعتزال نو و تجددتطلبی یا همان فلسفه پیشروها) رهنمون می شود.
🔗 پیوند متن کامل مقاله؛
https://www.jgfs.ir/article_15038.html
🔹 «فمینیسم اسلامی» که در میان علاقه مندان به مسایل زنان، یک جایگزین معرفتی برای بازاندیشی مسایل زنان در اسلام و جوامع اسلامی شناخته شده، در چند دهه اخیر کوشیده بر اساس روش شناسی تفسیری (به طور ویژه هرمنوتیک)، نقد تاریخی، چشم انداز زنانه در رویارویی با مسایل زنان در متون دینی و ... خوانشی جایگزین اسلام در مسایل زنان ارایه دهد. پژوهشگران اصلی این جریان که البته زمینه های پژوهشی، دیدگاه ها و وابستگی های فرهنگی گوناگونی دارند و به لحاظ تمرکز موضوعی نیز آثار متنوعی را در زمینه مسایل زنان در اسلام و جوامع اسلامی تولید کرده اند، چون می خواهند فهم متفاوتی از رویارویی اسلام با مسایل زنان ارایه دهند، با عنوان «فمینیسم اسلامی» هویت بخشی شده اند؛ هرچند همه با این نام گذاری موافق نیستند. تحلیل روش شناختی آثار این نویسندگان از رهگذر مطالعه تطبیقی آثارشان، ما را از سویی به تحول رهیافت های روشی این گروه و از سوی دیگر به ریشه ها و آبشخورهای معرفتی فلسفی آنان (فرانظریه فمینیستی، خاورشناسی، پست مدرنیسم و پساساختارگرایی، اعتزال نو و تجددتطلبی یا همان فلسفه پیشروها) رهنمون می شود.
🔗 پیوند متن کامل مقاله؛
https://www.jgfs.ir/article_15038.html
👍7👎1
Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
🔴 گروه مطالعات زنان انجمن جامعهشناسی ایران برگزار میکند:
واکاوی پدیده زن کشی در ایران
( با یاد و خاطره ی زهرا قائمی)
سخنرانان:
۱- زهرا افتخارزاده، بنیادگذار موسسه بهبود کیفیت زنان آتنا، کارشناسی ارشد مددکاری اجتماعی. مددکار
۲- شیما قوشه، وکیل پایه یک دادگستری و کارشناس ارشد حقوق
۳-ندا گلبهاری، دکترای جامعه شناسی مسائل اجتماعی، پژوهشگر
دبیر نشست: شیرین احمدنیا ، مدیر گروه مطالعات زنان انجمن جامعه شناسی ایران
زمان: شنبه ۳ آبانماه ۱۴۰۴
ساعت ۱۶ تا ۱۸
مکان برگزاری: سالن کنفرانس انجمن جامعه شناسی ایران، دانشکده علوم اجتماعی تهران، طبقه اول
گروه مطالعات زنان، انجمن جامعه شناسی ایران
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
واکاوی پدیده زن کشی در ایران
( با یاد و خاطره ی زهرا قائمی)
سخنرانان:
۱- زهرا افتخارزاده، بنیادگذار موسسه بهبود کیفیت زنان آتنا، کارشناسی ارشد مددکاری اجتماعی. مددکار
۲- شیما قوشه، وکیل پایه یک دادگستری و کارشناس ارشد حقوق
۳-ندا گلبهاری، دکترای جامعه شناسی مسائل اجتماعی، پژوهشگر
دبیر نشست: شیرین احمدنیا ، مدیر گروه مطالعات زنان انجمن جامعه شناسی ایران
زمان: شنبه ۳ آبانماه ۱۴۰۴
ساعت ۱۶ تا ۱۸
مکان برگزاری: سالن کنفرانس انجمن جامعه شناسی ایران، دانشکده علوم اجتماعی تهران، طبقه اول
گروه مطالعات زنان، انجمن جامعه شناسی ایران
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
👍10
🔴 خاطره تلخی که شیرین شد
✍️ عمادالدین باقی
📌 یک سال پیش، اوج مردم آزاری از طریق ارسال پیامکهای حجاب و توقیف خودروها بود. فرقی نمیکرد که مادری موقع شیر دادن به فرزند در داخل ماشین روسریاش افتاده باشد یا کودکش روسری را کشیده باشد یا خودش خودرو شخصی را حریم خصوصی دانسته و این تصمیم را گرفته باشد یا دلایل دیگر.
📌 در همان روزها دختر کوچک من را با همسرش در ساعت ۱ بعد از نیمه شب در خیابان به بهانه اینکه پیامک حجاب داشته متوقف کردند و بالاخره ساعت یک و نیم بعد از نیمه شب اتومبیل شان را توقیف و آنها را با فرزندشان در خیابان سرگردان میکنند. بر اثر این رفتار ضد انسانی و غیر اخلاقی، تنشی هم به وجود میآید و آرمان منتظری، نوه سه ساله من که شاهد صحنه بوده نیز به خاطر از دست دادن ماشین و سرگردان شدن و آنچه مشاهده کرده بود بسیار متاثر و گریان شده بود.
📌 یک سالی از این ماجرا گذشته بود که در جاده هراز، پلیس راه، خودرو را متوقف کرد. آرمان که اکنون ۴ ساله شده بود از همان لحظه که تابلو علامت پلیس تا توقف را دید وحشت زده شده بود و بی تابانه میگریست و اجازه نمیداد هیچکس از ماشین خارج شود تا اینکه خود پلیس جلو آمد. وقتی جناب سرگرد بهارلو(بهارلویی) متوجه ترس و گریه کودک شد بسیار سعی کرد او را دلداری بدهد. آرمان اجازه خروج پدر و مادرش را نداد اما من توانستم از اتومبیل خارج شوم. چون ماشینهای زیادی منتظر پلیس بودند به او گفتم ما میرویم که شما به کارتان برسید. دستم را به آرامی فشرد و گفت اجازه دهید من با او صحبت کنم و تا ذهنیت اش تغییر نکرده از اینجا نروید. پلیس از بیرون ماشین و کنار پنجره با آرمان در داخل ماشین بسیار گفتگو کرد، سخنان مهربانانه نسبت به خانواده او گفت و با من روبوسی کرد. بالاخره آرمان آرام شد و اجازه داد پدرش اقا مهدی از ماشین خارج شود و عکس یادگاری گرفتیم و با دست دادن با پلیس از او جدا شدیم.
📌 این حرکت سرگرد بهارلو، بسیار انسانی و ستودنی و شایسته تقدیر فراوان است. درس بزرگ داستان این است که چگونه یک رفتار ناشایست میتواند در خیل عظیمی از کودکان (و حتی دیگر گروهای سنی) نهال ترس، بدبینی و تنفر را بکارد که تا آخر عمر او را همراهی کند و برای همیشه نسبت به مهمترین نهاد حافظ امنیت، بدبین نماید. این موضوع هنگامی دردناکتر میشود که به برخی اخبار رفتار با شهروندان (حتی اگر مجرم باشند) در پایگاههای پلیس و بازداشتگاهها بیشتر توجه شود.
📌 سردار حسین اَشتری فرمانده پیشین نیروی انتظامی میگفت یکی از سختترین ماموریتها برای پرسنل نیروی انتظامی، گسیل داشتن به خیابان برای مقابله با بدحجابی بود به گونهای که آنها میگفتند حاضر هستیم ما را به مناطق مرزی بلوچستان بفرستید که در معرض تهدید جانی قرار بگیریم اما برای این ماموریت به خیابان نفرستید. به عبارت دیگر تحمیل ماموریتهای نامعقول به نیروهای حافظ امنیت اعم از پلیس و بسیج و غیره هم باعث فرسایش درونی آنها میشد و هم دیدگاه منفی در جامعه.
📌 اگر به جای آن مردم آزاریها، رفتاری مانند این سرگرد داشتند و پیوند اجتماعی با پلیس را تشویقتر میکردند، هم شهروندان به احترام پلیس، مقررات را بیشتر رعایت میکردند و هم اقتدار ناشی از پیوند جامعه و پلیس، بازدارندگی موثری در برابر مجرمان داشت.
📌 امیدوارم مسئولان پلیس الگوی رفتاری سرگرد بهارلو را تشویق و عمومیتر کنند تا کودکان به جای طعم تلخ خشونت، از دست پلیس گل و آبنبات بگیرند و تا آخر عمر شیرینیاش در کام شان بماند.
📌 روزنامه سازندگی، ش۲۰۸۳ شنبه ۱۹ مهر۱۴۰۴ ص۱و۲
@kherad_jensi
✍️ عمادالدین باقی
📌 یک سال پیش، اوج مردم آزاری از طریق ارسال پیامکهای حجاب و توقیف خودروها بود. فرقی نمیکرد که مادری موقع شیر دادن به فرزند در داخل ماشین روسریاش افتاده باشد یا کودکش روسری را کشیده باشد یا خودش خودرو شخصی را حریم خصوصی دانسته و این تصمیم را گرفته باشد یا دلایل دیگر.
📌 در همان روزها دختر کوچک من را با همسرش در ساعت ۱ بعد از نیمه شب در خیابان به بهانه اینکه پیامک حجاب داشته متوقف کردند و بالاخره ساعت یک و نیم بعد از نیمه شب اتومبیل شان را توقیف و آنها را با فرزندشان در خیابان سرگردان میکنند. بر اثر این رفتار ضد انسانی و غیر اخلاقی، تنشی هم به وجود میآید و آرمان منتظری، نوه سه ساله من که شاهد صحنه بوده نیز به خاطر از دست دادن ماشین و سرگردان شدن و آنچه مشاهده کرده بود بسیار متاثر و گریان شده بود.
📌 یک سالی از این ماجرا گذشته بود که در جاده هراز، پلیس راه، خودرو را متوقف کرد. آرمان که اکنون ۴ ساله شده بود از همان لحظه که تابلو علامت پلیس تا توقف را دید وحشت زده شده بود و بی تابانه میگریست و اجازه نمیداد هیچکس از ماشین خارج شود تا اینکه خود پلیس جلو آمد. وقتی جناب سرگرد بهارلو(بهارلویی) متوجه ترس و گریه کودک شد بسیار سعی کرد او را دلداری بدهد. آرمان اجازه خروج پدر و مادرش را نداد اما من توانستم از اتومبیل خارج شوم. چون ماشینهای زیادی منتظر پلیس بودند به او گفتم ما میرویم که شما به کارتان برسید. دستم را به آرامی فشرد و گفت اجازه دهید من با او صحبت کنم و تا ذهنیت اش تغییر نکرده از اینجا نروید. پلیس از بیرون ماشین و کنار پنجره با آرمان در داخل ماشین بسیار گفتگو کرد، سخنان مهربانانه نسبت به خانواده او گفت و با من روبوسی کرد. بالاخره آرمان آرام شد و اجازه داد پدرش اقا مهدی از ماشین خارج شود و عکس یادگاری گرفتیم و با دست دادن با پلیس از او جدا شدیم.
📌 این حرکت سرگرد بهارلو، بسیار انسانی و ستودنی و شایسته تقدیر فراوان است. درس بزرگ داستان این است که چگونه یک رفتار ناشایست میتواند در خیل عظیمی از کودکان (و حتی دیگر گروهای سنی) نهال ترس، بدبینی و تنفر را بکارد که تا آخر عمر او را همراهی کند و برای همیشه نسبت به مهمترین نهاد حافظ امنیت، بدبین نماید. این موضوع هنگامی دردناکتر میشود که به برخی اخبار رفتار با شهروندان (حتی اگر مجرم باشند) در پایگاههای پلیس و بازداشتگاهها بیشتر توجه شود.
📌 سردار حسین اَشتری فرمانده پیشین نیروی انتظامی میگفت یکی از سختترین ماموریتها برای پرسنل نیروی انتظامی، گسیل داشتن به خیابان برای مقابله با بدحجابی بود به گونهای که آنها میگفتند حاضر هستیم ما را به مناطق مرزی بلوچستان بفرستید که در معرض تهدید جانی قرار بگیریم اما برای این ماموریت به خیابان نفرستید. به عبارت دیگر تحمیل ماموریتهای نامعقول به نیروهای حافظ امنیت اعم از پلیس و بسیج و غیره هم باعث فرسایش درونی آنها میشد و هم دیدگاه منفی در جامعه.
📌 اگر به جای آن مردم آزاریها، رفتاری مانند این سرگرد داشتند و پیوند اجتماعی با پلیس را تشویقتر میکردند، هم شهروندان به احترام پلیس، مقررات را بیشتر رعایت میکردند و هم اقتدار ناشی از پیوند جامعه و پلیس، بازدارندگی موثری در برابر مجرمان داشت.
📌 امیدوارم مسئولان پلیس الگوی رفتاری سرگرد بهارلو را تشویق و عمومیتر کنند تا کودکان به جای طعم تلخ خشونت، از دست پلیس گل و آبنبات بگیرند و تا آخر عمر شیرینیاش در کام شان بماند.
📌 روزنامه سازندگی، ش۲۰۸۳ شنبه ۱۹ مهر۱۴۰۴ ص۱و۲
@kherad_jensi
❤66👍37👏4😁3
✳️ جهان تاریک دختران ما!
✍سلمان کدیور
🔹 دیشب عزیزی برایم از بازار داغ فروش لباس های حجم دهنده خانم ها گفت. لباس هایی که نواحی باسن، ران و سینه را حجیم نشان می دهد. ظاهرا در این نواحی ابر یا پروتز یا موادی اضافه شده. نوعی حجم دهنده بدون جراحی منتها موقت و برای استفاده در خیابان یا میهمانی.
🔹از دیشب ذهنم را مشغول کرده، از این حیث که بعید میدانم در جایی در این عالم چنین چیزی عرف و رایج باشد و اینکه چرا جامعه ایران به نحو بسیار زیاد و افراطی در جذبه های سکسی و پرنوگرافی فرو رفته.
رتبه بالای ایران در جراحی های زیبایی میان خانم ها، تراشیدن بدن برای سکسی بنظر رسیدن و مقبول مردان افتادن، خشونت آمیزترین امری است که توسط زنان و علیه زنان بکار رفته است.
انگار یک مسابقه در جریان است که چه کسی بهتر خود را جلوه اوروتیک می دهد، چه کسی اغواگرتر است، چه کسی در جلب توجه مردان با استعدادتر است، چه کسی در مهارت رابطه جنسی استادتر است وووو
🔹من روانشناسی نمیدانم ولی احساس من می گوید این تب فراگیر که آتش زیرش را اینستاگرام افروخته، نوعی اختلال روانی و شخصیتی است چرا که ابعاد روانی و پیامدهای روحی بسیاری برای زنان و دختران ایجاد کرده است.
دختری که هیچ نشده خود را در یک مسابقه نابرابر با هم جنسانش يافته و احساس می کند اگر عقب بیفتد، طرد می شود. پس تمام انرژی روحی و جسمی و مادی اش را صرف جنگیدن می کند و در نهایت نیز از آنچه هست ناراضی است. هنوز خودش را دوست ندارد، هنوز احساس کمبود می کند، پس به ناچار سراغ روش های بدیع و تازه برای ادامه جنگیدن می رود. و چه دهشتناک است این زندگی.
🔹کاش آنان که در حوزه زیست جنسی کار می کنند، امثال برادر عزیزم یاسر عرب، سید هاشم فیروزی یا دیگر دوستان روی این تب تمایل به جلوه گری جنسی کار کنند و حرف بزنند.
چرا جامعه ایران در هورمون و غریزه در حال فرو رفتن است؟
چرا دختران ما دوست ندارند یا نمی خواهند، شبیه مادران ما باشند؟ (منظورم این نیست که زن سنتی باشد. منظورم در رابطه اش با جهان و طبیعت ظریف زنانه است.)
🔹مادران ما خود را موظف به تبعیت از شوهران می دانستند و این را هم ابدا کتمان نمی کردند، اما این تفکر تازه میان قشر قابل توجهی از زنان ما، رسما خود را برده مرد (جنس نر) کرده در حالی که علیه تفکر مادران به نام فمنیسم قیام کرده.
نسل تازه خود را مستقل از مرد تعریف می کند، وابستگی سنتی زنان را تقبیح می کند، و زنان قدیم را برده و کلفت و کنیز می نامد. اما کجا مادران و زنان گذشته برای جلب توجه یک مرد، بیش از یک سرخ آب و سفیدآب ساده به خودش زحمت می داد؟ این کجا و جراحی پیکرتراشی کجا؟ از چربی آنجا بریدن و بر آنجا اضافه کردن کجا؟
به راستی کدام نسل بیشتر اسیر مردان بوده است؟
این حجم خشونت علیه زنان توسط زنان، از کجا است؟
آیا تقاضا در مردان سبب این پدیده است؟ یعنی مردان جامعه برای زندگی طالب چنین زنانی اند؟
نمیدانم.
@Falaakhon
@kherad_jensi
✍سلمان کدیور
🔹 دیشب عزیزی برایم از بازار داغ فروش لباس های حجم دهنده خانم ها گفت. لباس هایی که نواحی باسن، ران و سینه را حجیم نشان می دهد. ظاهرا در این نواحی ابر یا پروتز یا موادی اضافه شده. نوعی حجم دهنده بدون جراحی منتها موقت و برای استفاده در خیابان یا میهمانی.
🔹از دیشب ذهنم را مشغول کرده، از این حیث که بعید میدانم در جایی در این عالم چنین چیزی عرف و رایج باشد و اینکه چرا جامعه ایران به نحو بسیار زیاد و افراطی در جذبه های سکسی و پرنوگرافی فرو رفته.
رتبه بالای ایران در جراحی های زیبایی میان خانم ها، تراشیدن بدن برای سکسی بنظر رسیدن و مقبول مردان افتادن، خشونت آمیزترین امری است که توسط زنان و علیه زنان بکار رفته است.
انگار یک مسابقه در جریان است که چه کسی بهتر خود را جلوه اوروتیک می دهد، چه کسی اغواگرتر است، چه کسی در جلب توجه مردان با استعدادتر است، چه کسی در مهارت رابطه جنسی استادتر است وووو
🔹من روانشناسی نمیدانم ولی احساس من می گوید این تب فراگیر که آتش زیرش را اینستاگرام افروخته، نوعی اختلال روانی و شخصیتی است چرا که ابعاد روانی و پیامدهای روحی بسیاری برای زنان و دختران ایجاد کرده است.
دختری که هیچ نشده خود را در یک مسابقه نابرابر با هم جنسانش يافته و احساس می کند اگر عقب بیفتد، طرد می شود. پس تمام انرژی روحی و جسمی و مادی اش را صرف جنگیدن می کند و در نهایت نیز از آنچه هست ناراضی است. هنوز خودش را دوست ندارد، هنوز احساس کمبود می کند، پس به ناچار سراغ روش های بدیع و تازه برای ادامه جنگیدن می رود. و چه دهشتناک است این زندگی.
🔹کاش آنان که در حوزه زیست جنسی کار می کنند، امثال برادر عزیزم یاسر عرب، سید هاشم فیروزی یا دیگر دوستان روی این تب تمایل به جلوه گری جنسی کار کنند و حرف بزنند.
چرا جامعه ایران در هورمون و غریزه در حال فرو رفتن است؟
چرا دختران ما دوست ندارند یا نمی خواهند، شبیه مادران ما باشند؟ (منظورم این نیست که زن سنتی باشد. منظورم در رابطه اش با جهان و طبیعت ظریف زنانه است.)
🔹مادران ما خود را موظف به تبعیت از شوهران می دانستند و این را هم ابدا کتمان نمی کردند، اما این تفکر تازه میان قشر قابل توجهی از زنان ما، رسما خود را برده مرد (جنس نر) کرده در حالی که علیه تفکر مادران به نام فمنیسم قیام کرده.
نسل تازه خود را مستقل از مرد تعریف می کند، وابستگی سنتی زنان را تقبیح می کند، و زنان قدیم را برده و کلفت و کنیز می نامد. اما کجا مادران و زنان گذشته برای جلب توجه یک مرد، بیش از یک سرخ آب و سفیدآب ساده به خودش زحمت می داد؟ این کجا و جراحی پیکرتراشی کجا؟ از چربی آنجا بریدن و بر آنجا اضافه کردن کجا؟
به راستی کدام نسل بیشتر اسیر مردان بوده است؟
این حجم خشونت علیه زنان توسط زنان، از کجا است؟
آیا تقاضا در مردان سبب این پدیده است؟ یعنی مردان جامعه برای زندگی طالب چنین زنانی اند؟
نمیدانم.
@Falaakhon
@kherad_jensi
👍44❤22👎9👏4
📌سرمایه جنسی تنها کالای بازمانده برای جامعه گرفتار در تبعیض
✍سید هاشم فیروزی
سرمایه اجتماعی، سرمایه انسانی، و سرمایه مالی سه رکن اساسی مفهوم «دارندگی» در شکل جمعی و فردی هستند.
در هنگامه فقدان مسیر تحقق و دستیابی به هر یک از این سه رکن، «سرمایه جنسی» راه میانبر برای کسب و تحقق حداقل دو مورد از سه رکن مفهوم سرمایه است.
ابعاد یادگیری اجتماعی ذیل اینستاگرام و دیگر بسترها و زیست یکسانساز مدرن در شیوع ناهنجاری عملهای زیبایی مرضی امریست پذیرفته شده، اما باز پای حقارت وسط است.
چرا دختر ما میخواهد خودش را زیبا کند؟
کارکردهای زیبایی برای این دختر چیست؟
این دختر با زیبایی چه قلهای را میخواهد فتح کند؟
اساسا حسب امر تکاملی «زیبایی»جنسیت مونث عنصری موثر در انتخاب شدن او و حق انتخاب خوب داشتن برای او است.
حق انتخاب خوب برای یک دختر و زن یعنی ثروت مناسب همسر و مرد برخوردار از جایگاه اجتماعی مناسب، و چنین مردی حتما بدنبال حداکثرها میگردد.
فلذا این چرخه ادامهدار است.
علی ای حال معتقدم بخش زیادی از جامعه الزاما در مسیر سنگلاخ زیبایی حرکت نمیکند.
ادامه در فایل صوتی پیوست....
https://t.me/kherad_jensi
✍سید هاشم فیروزی
سرمایه اجتماعی، سرمایه انسانی، و سرمایه مالی سه رکن اساسی مفهوم «دارندگی» در شکل جمعی و فردی هستند.
در هنگامه فقدان مسیر تحقق و دستیابی به هر یک از این سه رکن، «سرمایه جنسی» راه میانبر برای کسب و تحقق حداقل دو مورد از سه رکن مفهوم سرمایه است.
ابعاد یادگیری اجتماعی ذیل اینستاگرام و دیگر بسترها و زیست یکسانساز مدرن در شیوع ناهنجاری عملهای زیبایی مرضی امریست پذیرفته شده، اما باز پای حقارت وسط است.
چرا دختر ما میخواهد خودش را زیبا کند؟
کارکردهای زیبایی برای این دختر چیست؟
این دختر با زیبایی چه قلهای را میخواهد فتح کند؟
اساسا حسب امر تکاملی «زیبایی»جنسیت مونث عنصری موثر در انتخاب شدن او و حق انتخاب خوب داشتن برای او است.
حق انتخاب خوب برای یک دختر و زن یعنی ثروت مناسب همسر و مرد برخوردار از جایگاه اجتماعی مناسب، و چنین مردی حتما بدنبال حداکثرها میگردد.
فلذا این چرخه ادامهدار است.
علی ای حال معتقدم بخش زیادی از جامعه الزاما در مسیر سنگلاخ زیبایی حرکت نمیکند.
ادامه در فایل صوتی پیوست....
https://t.me/kherad_jensi
❤12👎6👍4👏3
سیاست اجتماعی درباره امر جنسی (3).pdf
1010.1 KB
زیست جنسی جامعه و سیاست خویشتنداری
🔸 آیا تنها با صحبت از خویشتنداری میتواند توقع داشت زیست جنسی مردم بسامان و بهنجار باشد؟
بازنشر گفتگوی مصوت (شماره دوم، زمستان 1402) با دکتر م. بدره
@kherad_jensi
🔸 سیاست اجتماعی درباره امرجنسی چگونه باید باشد؟🔸 آیا تنها با صحبت از خویشتنداری میتواند توقع داشت زیست جنسی مردم بسامان و بهنجار باشد؟
بازنشر گفتگوی مصوت (شماره دوم، زمستان 1402) با دکتر م. بدره
@kherad_jensi
👍3❤1
✅ گزارش اختصاصی از آزار جسمی و جنسی یک کودک معلول در یک مرکز توانبخشی در شهر کلاردشت و بررسی وضعیت مراکز نگهداری کودکان معلول زیر نظر بهزیستی
▫️بازماندگان خاموش
درسای هفتساله با جراحت بدنی و ترکخوردگی استخوان لگن از مرکز توانبخشی مهر کلار به بیمارستان رسید و اداره بهزیستی مازندران به «هممیهن» میگوید این مرکز تعطیل شده است
✍🏻 نسیم سلطانبیگی | خبرنگار گروه جامعه
🔰ششم مهرماه امسال درسا، دختر هفتساله بیسرپرست و دچار معلولیت ذهنی و جسمی که در مرکز توانبخشی مهر کلار نگهداری میشد، با خونریزی به بیمارستان منتقل شد؛ در نامه پزشکی قانونی نوشتند که او دچار آسیب جدی و ترک خوردن استخوان لگن شده است.
🔰بررسیهای «هممیهن» نشان میدهد، مدیر مرکز که زنی میانسال است و درسا را آزار داده، در ابتدا بازداشت، سپس به قید وثیقه آزاد شده و حالا در انتظار برگزاری جلسه دادگاه است.
🔰درسا روی ویلچر به بیمارستان طالقانی میرسد و پزشک زنان شیفت شب بیمارستان پس از معاینه متوجه میشود که خونریزی درسا طبیعی نیست و مورد را مشکوک اعلام میکند.
🔰کادر درمان بیمارستان طالقانی به «هممیهن» میگویند که بهگفته همراهان درسا، خود بچه با شیء نوکتیزی به خودش آسیب زده است. اما درسا دچار ضایعه مغزی، پاهایش پرانتزی بهسمت بیرون بود و نمیتوانست راه برود؛ درنتیجه با این شرایط او نمیتوانسته به خودش آسیبی برساند: «درسا گریه میکرد و نمیتوانست خوب صحبت کند. او مشکل تکلم نداشت اما در آن زمان بهدلیل بغضی که داشت، نمیتوانست صحبت کند. پرسنل مامایی از درسا پرسیدند چه اتفاقی افتاده و او مدام به سرپرستاش نگاه میکرد و از جوابدادن میترسید.»
🔰کادر درمان بیمارستان طالقانی میگویند هیچ آثار کبودی، خراش یا درد روی بدن درسا نبود و این امکان ندارد که میله مستقیم بدون اصابت به هیچ نقطه دیگری از بدن، چنین آسیبی به ایشان بزند: «به نظر میرسید کسی، با ناخن بدن او را خراش داده باشد که خونریزی از همانجا بود.»
🔰درسا، تنها مورد تعرض و تجاوز و ضربوشتم در مراکز زیر نظر بهزیستی نیست. بهزیستی اعلام کرده که درحالحاضر نزدیک به ۵۹ هزارنفر در هزار و ۱۹۰ مرکز و خانه مقیم هستند. فعالان حقوق معلولان، سالهاست که درباره وضعیت نابهسامان این مراکز هشدار میدهند و میگویند که گوش شنوایی وجود ندارد. آنها معتقدند نظارتهای بهزیستی روی این مراکز، بیش از هرچیز از سر تکلیف است و نظارتهای دقیق و اثربخشی نیست.
🔰متخصصان روانشناسی کودک بارها هشدار دادند که چنین حوادثی میتواند به بروز اختلالهای روانی متعددی در آنها منجر شود. آنها هشدار میدهند که آسیبهای جنسی میتواند در بزرگسالی بهشکلی برعکس عمل کند و تبدیل به رفتارهای پرخطر شود.
🔰یک مرکز توانبخشی و نگهداری از معلولان در کرج، با شکایت یکی از خانوادهها بهدلیل تعرضی که به فرزند ۱۶ سالهاش شده بود، روبهرو شد. قاضی دادگاه اعلام کرد، دوربینهای مداربسته مرکز، صحنه تجاوز را ضبط نکردند، فرزند آنها هم شاهدی برای اثبات حرفاش ندارد و کسی نیست که شهادت دهد این اتفاق افتاده است.
🔰چهار سال پیش در مرکز دیگری در ارومیه، اتفاق مشابهی افتاد. کمپین معلولان از ترس شکایت از آنها این موضوع را بهشکل سوالی در رسانهها مطرح کردند که آیا چنین اتفاقی افتاده است یا نه، اما حالا بهروز مروتی، مدیر کمپین معلولان به «هممیهن» میگوید که در آن مرکز به سه دختر تعرض شده بود و زمانی که میخواستند دختران را به مرکز جدید منتقل کنند، آنها از این موضوع مطلع شدند.
🔰مروتی معتقد است کسانی که در مراکز زیرنظر بهزیستی، معلولان را مورد تعرض، تجاوز و ضربوشتم قرار میدهند بار اولشان نیست که دست به ارتکاب چنین اعمالی میزنند.
🔰منصوره شاهنظری، عضو شورای هماهنگی واحد خودمراقبتی جنسی انجمن حمایت از حقوق کودکان به «هممیهن» میگوید: «آموزشهای پیشگیری از سوءاستفاده جنسی برای کودکان در محیطهای آموزشی و مراکز بهزیستی، با روشهای استاندارد و کودکپسند باید الزامی شود. همچنین باید سازوکارهای نظارتی مستقل و قدرتمند بر مراکز نگهداری از کودکان ایجاد شود.»
🔰سمیه امیدی، مسئول واحد مددکاری انجمن حمایت از حقوق کودکان با اشاره به پروتکلهای بهزیستی برای جذب افراد میگوید: «اگرچه سازمان بهزیستی دستورالعملها و پروتکلهای مشخصی برای جذب و ارزیابی نیروها دارد، اما در عمل، نظارت دقیق بر اجرای آنها انجام نمیشود. وجود روابط غیررسمی، ملاحظات اداری و ضعف در ارزیابیهای میدانی سببشده است که کیفیت پایش و بازبینی عملکرد مراکز پایین باشد.»
هم میهن
@kherad_jensi
@Haajm
▫️بازماندگان خاموش
درسای هفتساله با جراحت بدنی و ترکخوردگی استخوان لگن از مرکز توانبخشی مهر کلار به بیمارستان رسید و اداره بهزیستی مازندران به «هممیهن» میگوید این مرکز تعطیل شده است
✍🏻 نسیم سلطانبیگی | خبرنگار گروه جامعه
🔰ششم مهرماه امسال درسا، دختر هفتساله بیسرپرست و دچار معلولیت ذهنی و جسمی که در مرکز توانبخشی مهر کلار نگهداری میشد، با خونریزی به بیمارستان منتقل شد؛ در نامه پزشکی قانونی نوشتند که او دچار آسیب جدی و ترک خوردن استخوان لگن شده است.
🔰بررسیهای «هممیهن» نشان میدهد، مدیر مرکز که زنی میانسال است و درسا را آزار داده، در ابتدا بازداشت، سپس به قید وثیقه آزاد شده و حالا در انتظار برگزاری جلسه دادگاه است.
🔰درسا روی ویلچر به بیمارستان طالقانی میرسد و پزشک زنان شیفت شب بیمارستان پس از معاینه متوجه میشود که خونریزی درسا طبیعی نیست و مورد را مشکوک اعلام میکند.
🔰کادر درمان بیمارستان طالقانی به «هممیهن» میگویند که بهگفته همراهان درسا، خود بچه با شیء نوکتیزی به خودش آسیب زده است. اما درسا دچار ضایعه مغزی، پاهایش پرانتزی بهسمت بیرون بود و نمیتوانست راه برود؛ درنتیجه با این شرایط او نمیتوانسته به خودش آسیبی برساند: «درسا گریه میکرد و نمیتوانست خوب صحبت کند. او مشکل تکلم نداشت اما در آن زمان بهدلیل بغضی که داشت، نمیتوانست صحبت کند. پرسنل مامایی از درسا پرسیدند چه اتفاقی افتاده و او مدام به سرپرستاش نگاه میکرد و از جوابدادن میترسید.»
🔰کادر درمان بیمارستان طالقانی میگویند هیچ آثار کبودی، خراش یا درد روی بدن درسا نبود و این امکان ندارد که میله مستقیم بدون اصابت به هیچ نقطه دیگری از بدن، چنین آسیبی به ایشان بزند: «به نظر میرسید کسی، با ناخن بدن او را خراش داده باشد که خونریزی از همانجا بود.»
🔰درسا، تنها مورد تعرض و تجاوز و ضربوشتم در مراکز زیر نظر بهزیستی نیست. بهزیستی اعلام کرده که درحالحاضر نزدیک به ۵۹ هزارنفر در هزار و ۱۹۰ مرکز و خانه مقیم هستند. فعالان حقوق معلولان، سالهاست که درباره وضعیت نابهسامان این مراکز هشدار میدهند و میگویند که گوش شنوایی وجود ندارد. آنها معتقدند نظارتهای بهزیستی روی این مراکز، بیش از هرچیز از سر تکلیف است و نظارتهای دقیق و اثربخشی نیست.
🔰متخصصان روانشناسی کودک بارها هشدار دادند که چنین حوادثی میتواند به بروز اختلالهای روانی متعددی در آنها منجر شود. آنها هشدار میدهند که آسیبهای جنسی میتواند در بزرگسالی بهشکلی برعکس عمل کند و تبدیل به رفتارهای پرخطر شود.
🔰یک مرکز توانبخشی و نگهداری از معلولان در کرج، با شکایت یکی از خانوادهها بهدلیل تعرضی که به فرزند ۱۶ سالهاش شده بود، روبهرو شد. قاضی دادگاه اعلام کرد، دوربینهای مداربسته مرکز، صحنه تجاوز را ضبط نکردند، فرزند آنها هم شاهدی برای اثبات حرفاش ندارد و کسی نیست که شهادت دهد این اتفاق افتاده است.
🔰چهار سال پیش در مرکز دیگری در ارومیه، اتفاق مشابهی افتاد. کمپین معلولان از ترس شکایت از آنها این موضوع را بهشکل سوالی در رسانهها مطرح کردند که آیا چنین اتفاقی افتاده است یا نه، اما حالا بهروز مروتی، مدیر کمپین معلولان به «هممیهن» میگوید که در آن مرکز به سه دختر تعرض شده بود و زمانی که میخواستند دختران را به مرکز جدید منتقل کنند، آنها از این موضوع مطلع شدند.
🔰مروتی معتقد است کسانی که در مراکز زیرنظر بهزیستی، معلولان را مورد تعرض، تجاوز و ضربوشتم قرار میدهند بار اولشان نیست که دست به ارتکاب چنین اعمالی میزنند.
🔰منصوره شاهنظری، عضو شورای هماهنگی واحد خودمراقبتی جنسی انجمن حمایت از حقوق کودکان به «هممیهن» میگوید: «آموزشهای پیشگیری از سوءاستفاده جنسی برای کودکان در محیطهای آموزشی و مراکز بهزیستی، با روشهای استاندارد و کودکپسند باید الزامی شود. همچنین باید سازوکارهای نظارتی مستقل و قدرتمند بر مراکز نگهداری از کودکان ایجاد شود.»
🔰سمیه امیدی، مسئول واحد مددکاری انجمن حمایت از حقوق کودکان با اشاره به پروتکلهای بهزیستی برای جذب افراد میگوید: «اگرچه سازمان بهزیستی دستورالعملها و پروتکلهای مشخصی برای جذب و ارزیابی نیروها دارد، اما در عمل، نظارت دقیق بر اجرای آنها انجام نمیشود. وجود روابط غیررسمی، ملاحظات اداری و ضعف در ارزیابیهای میدانی سببشده است که کیفیت پایش و بازبینی عملکرد مراکز پایین باشد.»
هم میهن
@kherad_jensi
@Haajm
😱24😢20❤14🤬5🤔1
پژمان، نه زن است نه مرد
محمدرضا رجبی شکیب @drmrshakib
«ترجیح می دهم در کنار زن قربانی بایستم. میدانم اگر خلاف آن ثابت شود، در کنار آن زن ایستادن قابل جبران است. آبروی مردان به واسطه آزار حتی وقتی که آزارگرند نمیرود. چه رسد به وقتی که کسی به آنان انگی زده باشد. اما آزاری که یک زن بازمانده میتواند از عدم همراهی جامعه ببیند، بسیار غیر قابل جبران خواهد بود.»
این موضع یکی از فمینیستهای شهیر ایرانی است درباره اتهام پژمان جمشیدی. به احترام همهی کنشگران و آموزشگران برابری جنسیتی تمام قامت ایستادهام، و میدانم فعالیت در این حوزه چقدر پرهزینه و دشوار است، اما بر این باورم که دفاع از برابری حقوق زنان و مردان، مترادف با تبعیض معکوس نیست.
یکی از برداشتهای رایج از فمینیسم، مخصوصا از نگاه مردان، همین است که انگار فمینیسم یعنی ضدیت با مردان. اما اینطور نیست. هدف غالب جریانهای فمینیستی در یک قرن اخیر، نقد ساختار سلطهجویانهای است که بر قدرت مردانه استوار است. موضوع خود مردان نیستند. چه بسیارند زنانی که در خدمت همین ساختار سلطهاند، آن را تقدیس و از آن دفاع میکنند.
با این حال، از دل موج دوم فمینیسم، از دهه ۶۰ میلادی، جریانهای فمینیسم رادیکال هم برآمدهاند، که مردان را عامل مستقیم اعمال تبعیض میدانند؛ یا جریان فمینیسم فرهنگی که انگار باور دارد زنان ذاتاً برتر از مرداناند چون ویژگیهایی مثل همدلی، مراقبت، و صلحجویی در آنها قویتر است.
در سالهای اخیر نفوذ جریانهای رادیکال به موجهای سوم و چهارم فمینیسم، گاهی به تعابیر تند ضد مردانه در شبکههای اجتماعی رسیده؛ تعابیری مثل toxic masculinity، یا شعارهایی مثل kill all men که نمایانگر خشم ناشی از تجربهی آسیب زنان است، و نه دیدگاه نظری فمینیسم.
از آنجا که هیچوقت نمیشود خشونت را با خشونت از بین برد، یا اخلاق را با روشهای غیر اخلاقی ترویج کرد، نتیجهی این حرکات، طبعا به نفع برابری زنان تمام نشده و نمیشود. و برعکس، باعث شده خیلی از مردان، موضعی دفاعی و احساسی منفی نسبت به کلیت جنبشهای فمینیستی پیدا کنند و شکاف میان جنسیتها عمیقتر شود.
نگاه «تقابلگرا» در فمینیسم، که مثالش همان است که در ابتدای یادداشت آوردم، آنچه را که در متد EFIRR (ترمیم روابط بین فردی مبتنی بر برابری) «اصل جبران» مینامیم، فعال میکند. هروقت کسی پیام حقارت از دیگری دریافت کند، حس کند دیگری او را کوچک میبیند، میخواهد حقوقش را ضایع کند، یا زور بگوید، نیرو و انگیزهای در او برانگیخته میشود که ورق را برگرداند. این یعنی آغاز تقابل. یعنی رقابت. یعنی ناهمدلی. یعنی نزاع. و از این درخت، میوهی عدالت و برابری نمیشود چید.
ما برای ترویج برابری، نیاز به همدلی و گفتگو داریم. و این کاری است که میتوان با رویکرد «تعاملگرا» یا «تعادلگرا» انجام داد.
اصل جبران میگوید فمینیسم تقابلگرا، خودش محصول سلطهجویی تاریخی مردان است. در عصر جدید، که زنان نسبت به حقوق خود آگاه شدهاند و ذهنیت سلطهپذیرشان تغییر کرده، خشمی ظهور میکند بر قاعدهی «زدی ضربتی ضربتی نوش کن». و فعال شدن اصل جبران، یعنی آزاد شدن انرژیای که اگر آنرا بالغانه مدیریت نکنیم و به مسیر جراتورزی هدایتش نکنیم، به سمت پرخاشگری و سلطهجویی متقابل میرود. این یعنی جنگ. درحالیکه ما نیاز به صلح داریم؛ صلحی که از مسیر گفتگوی جراتورزانه به دست میآید.
در پارادایم برابری اخلاقی و بدون سوگیریهای جنسیتی است که میتوانیم از مسیر برانگیختن همدلی، و نه با القای ترس از هزینههای اجتماعی، مردان و زنان را در جایگاهی برابر قرار دهیم. در این پارادایم، آبرو آبروست. مردانه و زنانه ندارد.
باز هم بگویم که میدانم مبارزه با تبعیض و دفاع از برابری در فرهنگی که مردسالاری در عمق جانش نشسته، جایی که حتی غالب زنان هم در برابرش مقاومتی ناهشیار دارند، چقدر سخت است. شخصا قدردان تلاش همهی زنان پیشرو در این مسیرم. اما باور دارم این مسیر، با آگاهیبخشی به عموم جامعه (مردان و زنان) و با توسعه و ترویج همدلی و مدارا و گفتگو، و البته با توانمندسازی زنان به نتیجه میرسد، نه با خصومت علیه مردان، حتی اگر خطاکار باشند.
@kherad_jensi
@drshakibclinic
محمدرضا رجبی شکیب @drmrshakib
«ترجیح می دهم در کنار زن قربانی بایستم. میدانم اگر خلاف آن ثابت شود، در کنار آن زن ایستادن قابل جبران است. آبروی مردان به واسطه آزار حتی وقتی که آزارگرند نمیرود. چه رسد به وقتی که کسی به آنان انگی زده باشد. اما آزاری که یک زن بازمانده میتواند از عدم همراهی جامعه ببیند، بسیار غیر قابل جبران خواهد بود.»
این موضع یکی از فمینیستهای شهیر ایرانی است درباره اتهام پژمان جمشیدی. به احترام همهی کنشگران و آموزشگران برابری جنسیتی تمام قامت ایستادهام، و میدانم فعالیت در این حوزه چقدر پرهزینه و دشوار است، اما بر این باورم که دفاع از برابری حقوق زنان و مردان، مترادف با تبعیض معکوس نیست.
یکی از برداشتهای رایج از فمینیسم، مخصوصا از نگاه مردان، همین است که انگار فمینیسم یعنی ضدیت با مردان. اما اینطور نیست. هدف غالب جریانهای فمینیستی در یک قرن اخیر، نقد ساختار سلطهجویانهای است که بر قدرت مردانه استوار است. موضوع خود مردان نیستند. چه بسیارند زنانی که در خدمت همین ساختار سلطهاند، آن را تقدیس و از آن دفاع میکنند.
با این حال، از دل موج دوم فمینیسم، از دهه ۶۰ میلادی، جریانهای فمینیسم رادیکال هم برآمدهاند، که مردان را عامل مستقیم اعمال تبعیض میدانند؛ یا جریان فمینیسم فرهنگی که انگار باور دارد زنان ذاتاً برتر از مرداناند چون ویژگیهایی مثل همدلی، مراقبت، و صلحجویی در آنها قویتر است.
در سالهای اخیر نفوذ جریانهای رادیکال به موجهای سوم و چهارم فمینیسم، گاهی به تعابیر تند ضد مردانه در شبکههای اجتماعی رسیده؛ تعابیری مثل toxic masculinity، یا شعارهایی مثل kill all men که نمایانگر خشم ناشی از تجربهی آسیب زنان است، و نه دیدگاه نظری فمینیسم.
از آنجا که هیچوقت نمیشود خشونت را با خشونت از بین برد، یا اخلاق را با روشهای غیر اخلاقی ترویج کرد، نتیجهی این حرکات، طبعا به نفع برابری زنان تمام نشده و نمیشود. و برعکس، باعث شده خیلی از مردان، موضعی دفاعی و احساسی منفی نسبت به کلیت جنبشهای فمینیستی پیدا کنند و شکاف میان جنسیتها عمیقتر شود.
نگاه «تقابلگرا» در فمینیسم، که مثالش همان است که در ابتدای یادداشت آوردم، آنچه را که در متد EFIRR (ترمیم روابط بین فردی مبتنی بر برابری) «اصل جبران» مینامیم، فعال میکند. هروقت کسی پیام حقارت از دیگری دریافت کند، حس کند دیگری او را کوچک میبیند، میخواهد حقوقش را ضایع کند، یا زور بگوید، نیرو و انگیزهای در او برانگیخته میشود که ورق را برگرداند. این یعنی آغاز تقابل. یعنی رقابت. یعنی ناهمدلی. یعنی نزاع. و از این درخت، میوهی عدالت و برابری نمیشود چید.
ما برای ترویج برابری، نیاز به همدلی و گفتگو داریم. و این کاری است که میتوان با رویکرد «تعاملگرا» یا «تعادلگرا» انجام داد.
اصل جبران میگوید فمینیسم تقابلگرا، خودش محصول سلطهجویی تاریخی مردان است. در عصر جدید، که زنان نسبت به حقوق خود آگاه شدهاند و ذهنیت سلطهپذیرشان تغییر کرده، خشمی ظهور میکند بر قاعدهی «زدی ضربتی ضربتی نوش کن». و فعال شدن اصل جبران، یعنی آزاد شدن انرژیای که اگر آنرا بالغانه مدیریت نکنیم و به مسیر جراتورزی هدایتش نکنیم، به سمت پرخاشگری و سلطهجویی متقابل میرود. این یعنی جنگ. درحالیکه ما نیاز به صلح داریم؛ صلحی که از مسیر گفتگوی جراتورزانه به دست میآید.
در پارادایم برابری اخلاقی و بدون سوگیریهای جنسیتی است که میتوانیم از مسیر برانگیختن همدلی، و نه با القای ترس از هزینههای اجتماعی، مردان و زنان را در جایگاهی برابر قرار دهیم. در این پارادایم، آبرو آبروست. مردانه و زنانه ندارد.
باز هم بگویم که میدانم مبارزه با تبعیض و دفاع از برابری در فرهنگی که مردسالاری در عمق جانش نشسته، جایی که حتی غالب زنان هم در برابرش مقاومتی ناهشیار دارند، چقدر سخت است. شخصا قدردان تلاش همهی زنان پیشرو در این مسیرم. اما باور دارم این مسیر، با آگاهیبخشی به عموم جامعه (مردان و زنان) و با توسعه و ترویج همدلی و مدارا و گفتگو، و البته با توانمندسازی زنان به نتیجه میرسد، نه با خصومت علیه مردان، حتی اگر خطاکار باشند.
@kherad_jensi
@drshakibclinic
👍30👎19❤7
مروری بر پژوهش «پدیدارشناسی خودکشی زنان در منطقۀ دیشموک»
مقاله بلند (منتشر شده در نشریه زن در توسعه و سیاست، ۲۱(۴)، ۱۴۰۲)
🔸 خودکشی یکی از دیربازترین پدیدارهای جوامع انسانی است و از آنجا که طبعاً باید در چارچوب روانشناسی اجتماعی هر جامعه و جماعتهای فرعیتر خود مطالعه و فهم شود، تاکنون بخش مهمی از مطالعات اجتماعی خودکشی، متمرکز بر خودکشی در مناطق عشایری و روستایی بوده است. چندسالی است آمار قابلتوجه خودکشی و بهویژه خودسوزی زنان در منطقۀ دیشموک استان کهگیلویه و بویراحمد، بازتاب رسانهای گستردهای یافته است. این پژوهش در پی آن بود تا بهوسیلۀ روش کیفی پدیدارشناسی به شیوۀ گئورگی و با ابزار مصاحبۀ نیمهساختیافته، خودکشی در این منطقۀ روستایی-عشایری را مطالعه و بررسی کند. نمونۀ پژوهش، هدفمند و متشکل از افرادی است که خودکشی ناموفق داشتهاند و یا یکی از نزدیکانشان خودکشی منجر به مرگ داشته است. محققان در فهم ادراکات مصاحبهشوندگان از علل و زمینههای اقدام به خودکشی در این منطقه به پنج مقولۀ اصلی: 1) عدم آگاهی و مهارت مدیریت زندگی؛
2) عدم رضایت از زندگی خصوصی؛ 3) رسیدن به احساس بنبست و گیرکردن در زندگی اجتماعی؛ 5) زمینههای شخصیتی و سطحی بودن برخی باورهای دینی؛ رسیدهاند که هرکدام جداگانه در بخش یافتهها به مفاهیم جزئیتر تفکیک و به نقلقولهایی از مصاحبهشوندگان مستند شدهاند. سرانجام، این مقولهها با بخشی از ادبیات نظری خودکشی مقایسه شده و نویسندگان پیشنهادهایی برای پیشگیری از خودکشی ارائه دادهاند.
🔗 پیوند متن کامل مقاله:
https://jwdp.ut.ac.ir/article_93527.html
@kherad_jensi
مقاله بلند (منتشر شده در نشریه زن در توسعه و سیاست، ۲۱(۴)، ۱۴۰۲)
🔸 خودکشی یکی از دیربازترین پدیدارهای جوامع انسانی است و از آنجا که طبعاً باید در چارچوب روانشناسی اجتماعی هر جامعه و جماعتهای فرعیتر خود مطالعه و فهم شود، تاکنون بخش مهمی از مطالعات اجتماعی خودکشی، متمرکز بر خودکشی در مناطق عشایری و روستایی بوده است. چندسالی است آمار قابلتوجه خودکشی و بهویژه خودسوزی زنان در منطقۀ دیشموک استان کهگیلویه و بویراحمد، بازتاب رسانهای گستردهای یافته است. این پژوهش در پی آن بود تا بهوسیلۀ روش کیفی پدیدارشناسی به شیوۀ گئورگی و با ابزار مصاحبۀ نیمهساختیافته، خودکشی در این منطقۀ روستایی-عشایری را مطالعه و بررسی کند. نمونۀ پژوهش، هدفمند و متشکل از افرادی است که خودکشی ناموفق داشتهاند و یا یکی از نزدیکانشان خودکشی منجر به مرگ داشته است. محققان در فهم ادراکات مصاحبهشوندگان از علل و زمینههای اقدام به خودکشی در این منطقه به پنج مقولۀ اصلی: 1) عدم آگاهی و مهارت مدیریت زندگی؛
2) عدم رضایت از زندگی خصوصی؛ 3) رسیدن به احساس بنبست و گیرکردن در زندگی اجتماعی؛ 5) زمینههای شخصیتی و سطحی بودن برخی باورهای دینی؛ رسیدهاند که هرکدام جداگانه در بخش یافتهها به مفاهیم جزئیتر تفکیک و به نقلقولهایی از مصاحبهشوندگان مستند شدهاند. سرانجام، این مقولهها با بخشی از ادبیات نظری خودکشی مقایسه شده و نویسندگان پیشنهادهایی برای پیشگیری از خودکشی ارائه دادهاند.
🔗 پیوند متن کامل مقاله:
https://jwdp.ut.ac.ir/article_93527.html
@kherad_jensi
jwdp.ut.ac.ir
پدیدارشناسی خودکشی زنان در منطقۀ دیشموک
خودکشی یکی از دیربازترین پدیدارهای جوامع انسانی است و از آنجا که طبعاً باید در چارچوب روانشناسی اجتماعی هر جامعه و جماعتهای فرعیتر خود مطالعه و فهم شود، تاکنون بخش مهمی از مطالعات اجتماعی خودکشی، متمرکز بر خودکشی در مناطق عشایری و روستایی بوده است. چندسالی…
❤8😢4👍1
سایت روزنامه هممیهن بدستور دادستانی از دسترس خارج شد!
سایت روزنامه «هممیهن» از دسترس کاربران خارج شده است. گفته میشود این اقدام به دلیل انتشار مصاحبه الهه محمدی با شاکی پرونده پژمان جمشیدی و همچنین درج عکسی با موضوع حجاب در صفحه اول روزنامه صورت گرفته است.
همچنین کانال تلگرامی این روزنامه نیز از ساعاتی قبل به روز نشده است.
@kherad_jensi
سایت روزنامه «هممیهن» از دسترس کاربران خارج شده است. گفته میشود این اقدام به دلیل انتشار مصاحبه الهه محمدی با شاکی پرونده پژمان جمشیدی و همچنین درج عکسی با موضوع حجاب در صفحه اول روزنامه صورت گرفته است.
همچنین کانال تلگرامی این روزنامه نیز از ساعاتی قبل به روز نشده است.
@kherad_jensi
🤬44👏15👍6❤4
📷مثل آینده تصمیم بگیرید
🔹دیوارنگاره میدان ولیعصر تهران
@ensafnews
حاشیه؛
در این تصویر که نشانی از آینده دیده نمیشود!
اما هر چقدر دلتان بخواهد گذشتهای که هیچ #زن یا جوانی غیر آقازاده جزو تصمیمگیران، مدیران و سیاستگذاران ارشد کشور در آن حضور نداشته نباشد کاملا مشهود است!
@kherad_jensi
🔹دیوارنگاره میدان ولیعصر تهران
@ensafnews
حاشیه؛
در این تصویر که نشانی از آینده دیده نمیشود!
اما هر چقدر دلتان بخواهد گذشتهای که هیچ #زن یا جوانی غیر آقازاده جزو تصمیمگیران، مدیران و سیاستگذاران ارشد کشور در آن حضور نداشته نباشد کاملا مشهود است!
@kherad_jensi
👍52👎8😁3❤2😢2🤔1
دکتر سید علی آذین
ویروس پاپیلومای انسانی یا HPV، از نظر سلامت همگانی مهم است؛ نه تنها به واسطه شیوع قابل توجه آن در بسیاری از جوامع، بلکه به علت پیامدهای درگیری با برخی گونههای آن که میتوانند بالقوه در ایجاد برخی سرطانها به ویژه سرطان دهانه رحم و سرطانهای سر و گردن نقش جدی داشته باشند. نکته امیدوارکننده این است که در مبارزه با این گروه از ویروسها، هم تدابیری از جنس پیشگیری نوع اول داریم (یعنی آموزش و فرهنگسازی برای رعایت ایمنی در زندگی جنسی و همچنین واکسیناسیون موثر بر گونههای خطرناک) و هم پیشگیری ثانویه یا غربالگری شرایط پرخطر و سرطان در مراحل اولیه در خانمها.
مقابله موثر با فراگیری HPV، نیازمند مسئولیتپذیری مسئولین، دانش و همت متخصصان و آگاهی و خودمراقبتی مردم است. دومین سمینار HPV و سلامت خانواده، طی روزهای اول و دوم آبان در شهر بیرجند و به میزبانی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند برگزار شد. جا دارد از مسئولیتپذیری و دغدغه اساتید و عوامل اجرایی سمینار، نهایت تشکر را داشته باشم. به واقع، در برنامه ریزی و اجرا و سطح علمی و همچنین پذیرایی سنگ تمام گذاشتند.
@drazinclinic
@kherad_jensi
ویروس پاپیلومای انسانی یا HPV، از نظر سلامت همگانی مهم است؛ نه تنها به واسطه شیوع قابل توجه آن در بسیاری از جوامع، بلکه به علت پیامدهای درگیری با برخی گونههای آن که میتوانند بالقوه در ایجاد برخی سرطانها به ویژه سرطان دهانه رحم و سرطانهای سر و گردن نقش جدی داشته باشند. نکته امیدوارکننده این است که در مبارزه با این گروه از ویروسها، هم تدابیری از جنس پیشگیری نوع اول داریم (یعنی آموزش و فرهنگسازی برای رعایت ایمنی در زندگی جنسی و همچنین واکسیناسیون موثر بر گونههای خطرناک) و هم پیشگیری ثانویه یا غربالگری شرایط پرخطر و سرطان در مراحل اولیه در خانمها.
مقابله موثر با فراگیری HPV، نیازمند مسئولیتپذیری مسئولین، دانش و همت متخصصان و آگاهی و خودمراقبتی مردم است. دومین سمینار HPV و سلامت خانواده، طی روزهای اول و دوم آبان در شهر بیرجند و به میزبانی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند برگزار شد. جا دارد از مسئولیتپذیری و دغدغه اساتید و عوامل اجرایی سمینار، نهایت تشکر را داشته باشم. به واقع، در برنامه ریزی و اجرا و سطح علمی و همچنین پذیرایی سنگ تمام گذاشتند.
@drazinclinic
@kherad_jensi
👏19❤13👍8