Forwarded from یاسر عرب
👍2
ملکه انگلیس تمامی عناوین نظامی و حمایتهای سلطنتی را از شاهزاده اندرو سلب کرد. نوه بزرگ ملکه متهم به فساد جنسی شده و مانند یک شهروند عادی محاکمه خواهد شد.
@kherad_jensi
@kherad_jensi
🔴 توضیحاتی تکمیلی دربارهٔ ازدواجِ برابر در ایران
✍️ محمدرضا جلائیپور
نقدهای پرشماری به یادداشت قبلیام دریافت کردم و شاید انتشار عمومی پاسخها و توضیحات تکمیلیِ زیر دلایل دفاع از ازدواج برابرتر با ثبت چند سند/وکالتنامهٔ برابریخواهانه را روشنتر کند:
🔴 نقد ۱: اگر حقوق زن و مرد برابر شود، باید تکالیفشان هم برابر شود.
پاسخ: کاملا موافقم. اساسا چنانکه از نام ازدواج برابر برمیآید در آن حقوق و تکالیف هر دو برابر و مبتنی بر توافق و تراضی زوجیناند، از جمله مسئولیتهای اقتصادی برای تامین خانواده و زندگی فرزندان. مهریه و اجرت المثل و نفقه خودشان از مصادیق تکالیف نابرابر و توجیهکنندهٔ تبعیض در حقوق شدهاند. امید که با تلاش جمعی بیشتر دور نباشد روزی که امکان ثبت ازدواج برابر (هم در تکالیف و هم در حقوق) در قانون خانوادهٔ ایران فراهم شود و پیش از آن روز هم زنان و مردان پرشمارتری داوطلبانه به اقتضائات برابری در حقوق و تکالیف و ازدواج برابر تن بدهند.
🔴 نقد ۲: امضای اسناد و وکالتنامهها و شروط ضمن عقد برابریخواهانه در ابتدای ازدواج نشانهٔ بیتوجهی به اهمیت توافق و همدلی و عشق در رابطه و باعث تضعیف نهاد خانواده است.
پاسخ: کاملا مخالفم. برابری حقوقی بیشتر اصلا مانع یا جایگزین التزام داوطلبانه به اخلاق ازدواج و رابطهٔ عاشقانه و بالنده و برابر بین زوجین نیست و از قضا مقوم و تقویتکنندهٔ آن و نشانهٔ احترام عملی به حقوق همسر است. قرار نیست حقوق جای اخلاق و آداب را بگیرد یا تنگ کند. رابطهٔ برابر و بهبودبخشِ زندگی مستلزم توجه عملی همزمان به همهٔ این عوامل است: برابری حقوقی، اخلاق ازدواج، عشق و تفاهم و تراضی. همانطور که بهرهمندی مرد از این حقوق تاکنون مانع رابطهٔ عاشقانه و توافقبنیاد و باعث تضعیف نهاد ازدواج نبوده، بهرهمندی برابر زن از این حقوق هم مانعش نیست و حتی تقویتکنندهٔ آن است و در دهها کشور جهان هم تجربهٔ موفقی داشته است.
🔴 نقد ۳: به جای ثبت حق تحصیل و اشتغال در هر کجا برای زن، باید این حقوق را از مرد گرفت چون نافی ازدواج مسئولانه است.
پاسخ: مخالفم. حق انتخاب تحصیل و اشتغال در هر حوزه و مکانی از حقوق و آزادیهای فردی است که در هیچ قانونِ ازدواجِ برابر در جهان از زن و/یا مرد سلب نمیشود. بار اخلاق و آدابِ ازدواجِ مسئولیتشناسانه و مبتنی بر توافق و درک متقابل را نباید روی دوش الزام قانونی گذاشت. کسی که توانایی یا تمایل توافق داوطلبانه در چارچوب ازدواجی برابر و رضایتبخش برای طرفین را ندارد، بهتر است اساسا ازدواج نکند.
🔴 نقد ۴: قانون ارث در ایران نابرابر است و تنصیف اموال هم بعد از طلاق اجرا میشود و نه بعد از مرگ شوهر. بهتر است از مهریه صرف نظر نشود تا در صورت مرگ شوهر، لااقل به اندازهٔ مهریه ارثی به زن برسد.
پاسخ: نکتهٔ مهمی است، برای بعضی از زوجین میتواند دلیل موجهی برای تعیین مهریه باشد و نابرابری قانون ارث در ایران هم واقعیت تلخی است که برای عادلانهسازیاش باید کوشید. اما ما ترجیح دادیم که برای جبران این تبعیض از مهریه سنگین استفاده نکنیم و در عوض از تنصیف و بهنامکردن اموال و وصیت قبل از مرگ استفاده کنیم. دلیل ترجیح ما برای عدم تعیین مهریه این بود که اولا مهریه باید به محض مطالبه (که میتواند فردای ازدواج باشد) پرداخته شود و اخلاقا نباید به پرداخت عندالمطالبهٔ مبلغی که اکنون توان مالیاش را ندارم تعهد بدهم. ثانیا خود قاعدهٔ مردسالارِ مهریه در کنار نفقه و اجرت المثل توجیهگر تبعیضهای حقوقی و عرفی علیه زنان شدهاند. ثالثا مهریه یکطرفه است و بالذات نابرابر. و رابعا مهریه در نکاح سنتی عملا نوعی قیمتگذاری برای مالکیت تن زن محسوب میشود و بازتولید آن و تجاریسازی ازدواج را نمیپسندیدیم. البته دیگران میتوانند ترجیح دیگری داشته باشند.
🔴 نقد ۵: شروط ضمن عقدی که گذاشتهاید ضمانت اجرایی و حقوقی ندارد.
پاسخ: از قضا در اکثر موارد (از جمله طلاق مطلق و تحصیل و اشتغال و گذرنامه و خروج از کشور و تعیین مکان اقامتگاه و تنصیف اموال در صورت جدایی) به شرط ثبت محضری و رسمیِ اسناد و وکالتنامههای ذکرشده با شرایط و مفاد قیدشده ضمانت اجرایی پیدا میکند و دادگاهها بر اساس آن به نفع زن حکم میدهند. اما این درست است که صرف ثبت شروط ضمن عقد در قبالهٔ ازدواج کافی نیست و حتما باید با شرایط و مفادی که ذکر شدهاند ثبت محضری شوند. در چند مورد (از جمله اسقاط تمکین) هم متاسفانه هنوز ضمانت اجرایی ندارند و البته ذکر و امضای آن میتواند در پارهای از دادگاهها موثر باشد یا لااقل نوعی نشر فرهنگ ازدواج برابر شود و برای تبدیل آن به قانون زمینهسازی کند.
@kherad_jensi
@jalaeipour
✍️ محمدرضا جلائیپور
نقدهای پرشماری به یادداشت قبلیام دریافت کردم و شاید انتشار عمومی پاسخها و توضیحات تکمیلیِ زیر دلایل دفاع از ازدواج برابرتر با ثبت چند سند/وکالتنامهٔ برابریخواهانه را روشنتر کند:
🔴 نقد ۱: اگر حقوق زن و مرد برابر شود، باید تکالیفشان هم برابر شود.
پاسخ: کاملا موافقم. اساسا چنانکه از نام ازدواج برابر برمیآید در آن حقوق و تکالیف هر دو برابر و مبتنی بر توافق و تراضی زوجیناند، از جمله مسئولیتهای اقتصادی برای تامین خانواده و زندگی فرزندان. مهریه و اجرت المثل و نفقه خودشان از مصادیق تکالیف نابرابر و توجیهکنندهٔ تبعیض در حقوق شدهاند. امید که با تلاش جمعی بیشتر دور نباشد روزی که امکان ثبت ازدواج برابر (هم در تکالیف و هم در حقوق) در قانون خانوادهٔ ایران فراهم شود و پیش از آن روز هم زنان و مردان پرشمارتری داوطلبانه به اقتضائات برابری در حقوق و تکالیف و ازدواج برابر تن بدهند.
🔴 نقد ۲: امضای اسناد و وکالتنامهها و شروط ضمن عقد برابریخواهانه در ابتدای ازدواج نشانهٔ بیتوجهی به اهمیت توافق و همدلی و عشق در رابطه و باعث تضعیف نهاد خانواده است.
پاسخ: کاملا مخالفم. برابری حقوقی بیشتر اصلا مانع یا جایگزین التزام داوطلبانه به اخلاق ازدواج و رابطهٔ عاشقانه و بالنده و برابر بین زوجین نیست و از قضا مقوم و تقویتکنندهٔ آن و نشانهٔ احترام عملی به حقوق همسر است. قرار نیست حقوق جای اخلاق و آداب را بگیرد یا تنگ کند. رابطهٔ برابر و بهبودبخشِ زندگی مستلزم توجه عملی همزمان به همهٔ این عوامل است: برابری حقوقی، اخلاق ازدواج، عشق و تفاهم و تراضی. همانطور که بهرهمندی مرد از این حقوق تاکنون مانع رابطهٔ عاشقانه و توافقبنیاد و باعث تضعیف نهاد ازدواج نبوده، بهرهمندی برابر زن از این حقوق هم مانعش نیست و حتی تقویتکنندهٔ آن است و در دهها کشور جهان هم تجربهٔ موفقی داشته است.
🔴 نقد ۳: به جای ثبت حق تحصیل و اشتغال در هر کجا برای زن، باید این حقوق را از مرد گرفت چون نافی ازدواج مسئولانه است.
پاسخ: مخالفم. حق انتخاب تحصیل و اشتغال در هر حوزه و مکانی از حقوق و آزادیهای فردی است که در هیچ قانونِ ازدواجِ برابر در جهان از زن و/یا مرد سلب نمیشود. بار اخلاق و آدابِ ازدواجِ مسئولیتشناسانه و مبتنی بر توافق و درک متقابل را نباید روی دوش الزام قانونی گذاشت. کسی که توانایی یا تمایل توافق داوطلبانه در چارچوب ازدواجی برابر و رضایتبخش برای طرفین را ندارد، بهتر است اساسا ازدواج نکند.
🔴 نقد ۴: قانون ارث در ایران نابرابر است و تنصیف اموال هم بعد از طلاق اجرا میشود و نه بعد از مرگ شوهر. بهتر است از مهریه صرف نظر نشود تا در صورت مرگ شوهر، لااقل به اندازهٔ مهریه ارثی به زن برسد.
پاسخ: نکتهٔ مهمی است، برای بعضی از زوجین میتواند دلیل موجهی برای تعیین مهریه باشد و نابرابری قانون ارث در ایران هم واقعیت تلخی است که برای عادلانهسازیاش باید کوشید. اما ما ترجیح دادیم که برای جبران این تبعیض از مهریه سنگین استفاده نکنیم و در عوض از تنصیف و بهنامکردن اموال و وصیت قبل از مرگ استفاده کنیم. دلیل ترجیح ما برای عدم تعیین مهریه این بود که اولا مهریه باید به محض مطالبه (که میتواند فردای ازدواج باشد) پرداخته شود و اخلاقا نباید به پرداخت عندالمطالبهٔ مبلغی که اکنون توان مالیاش را ندارم تعهد بدهم. ثانیا خود قاعدهٔ مردسالارِ مهریه در کنار نفقه و اجرت المثل توجیهگر تبعیضهای حقوقی و عرفی علیه زنان شدهاند. ثالثا مهریه یکطرفه است و بالذات نابرابر. و رابعا مهریه در نکاح سنتی عملا نوعی قیمتگذاری برای مالکیت تن زن محسوب میشود و بازتولید آن و تجاریسازی ازدواج را نمیپسندیدیم. البته دیگران میتوانند ترجیح دیگری داشته باشند.
🔴 نقد ۵: شروط ضمن عقدی که گذاشتهاید ضمانت اجرایی و حقوقی ندارد.
پاسخ: از قضا در اکثر موارد (از جمله طلاق مطلق و تحصیل و اشتغال و گذرنامه و خروج از کشور و تعیین مکان اقامتگاه و تنصیف اموال در صورت جدایی) به شرط ثبت محضری و رسمیِ اسناد و وکالتنامههای ذکرشده با شرایط و مفاد قیدشده ضمانت اجرایی پیدا میکند و دادگاهها بر اساس آن به نفع زن حکم میدهند. اما این درست است که صرف ثبت شروط ضمن عقد در قبالهٔ ازدواج کافی نیست و حتما باید با شرایط و مفادی که ذکر شدهاند ثبت محضری شوند. در چند مورد (از جمله اسقاط تمکین) هم متاسفانه هنوز ضمانت اجرایی ندارند و البته ذکر و امضای آن میتواند در پارهای از دادگاهها موثر باشد یا لااقل نوعی نشر فرهنگ ازدواج برابر شود و برای تبدیل آن به قانون زمینهسازی کند.
@kherad_jensi
@jalaeipour
🔴 ازدواج برابر در ایران
✍️ محمدرضا جلائیپور
اخیرا ازدواج کردم و در برابر این پرسش بودم که آیا ورود به نهاد قانونی کنونی ازدواج در ایران اخلاقا روا است؟ در قوانین کنونی ایران ساختار حقوقی نهاد ازدواج آشکارا و شدیدا مردسالار و تبعیضآمیز است و من هم باور دارم که ورود به چنین نهاد تبعیضآمیزی با اقتضائات زندگی اخلاقی و التزام به عدالت جنسیتی سازگار نیست. شکی ندارم که مطالبه و تلاش جمعی موثر برای عادلانه و برابرسازی این نهاد اجتماعی و قانونی ضروری است، اما تا زمانیکه این تلاشها ثمر بدهد و به نتیجهٔ اصلاح عملی قوانین ازدواج بیانجامد چه میتوان و باید کرد؟ پاسخی که به آن رسیدم این بود که تنها در صورت پارهای از اقدامات حقوقی مکمل و برابرساز رواست که وارد این نهاد شوم و برای ملتزمان به عدالت جنسیتی جبران ابعاد قانونی نابرابر این نهاد مستلزم ثبت چند وکالتنامه و شروط ضمن عقد برابریخواهانه است.
قرارداد حقوقی نکاح فعلی در ایران در واقع نوعی قرارداد پرتبعیض برای خریدن تن زن توسط شوهر با اجازهٔ پدر زن است و مهریه نیز بهایی است که برای این خرید تعیین میشود. از همین روست که شرایط فسخ قرارداد نکاح همه مرتبط به تن و امر جنسی است و زن بعد از عقد نکاح حتی اختیار نه گفتن به تقاضاهای جنسی مرد را ندارد، تجاوز و آزار جنسی در چارچوب ازدواج کنونی در ایران تعریف نشده است، زن عملا بدون اجازهٔ شوهر حق جابجایی تناش را هم ندارد و حتی برای خروج از منزل و سفر و اشتغال هم باید از شوهرش اجازه بگیرد. طبیعی است کسانیکه میخواهند رابطهای برابر داشته باشند به چنین قراردادی تن ندهند. در عمل ولی مهریه به نوعی اهرم فشار برای جبران نابرابریهای نهاد قانونی کنونی ازدواج تبدیل شده است و تهدید به مطالبه و به اجرا گذاشتن آن در مواردی موجب تن دادن مرد به خواست زن برای طلاق یا تحصیل یا اشتغال و دریافت گذرنامه و ... میشود. اما به نظر میرسد به جای استفاده از اهرم مهریه (که خود نهادی عمیقا مردسالار و نوعی قیمتگذاری برای مالکیتِ تن زن است) و بازتولید این نهاد مردسالار بهتر است شرایط قانونی ازدواج برابر (ولو با وکالتنامههای ضمانتکنندهٔ تکمیلی) تامین شود تا اساسا نیازی به استفاده از این اهرم مردسالار نشود.
تا جایی که من و همسرم احصا کردیم برای عادلانه و برابرسازی ازدواج در ایران، علاوه بر تعهدات اخلاقی داوطلبانه و توافقی، باید لااقل ۱۱ شرط حقوقی (علاوه بر آنچه در قانون عمومی و کنونیِ ازدواج آمده است) تامین شود:
1️⃣ حق زن برای طلاق مطلق
2️⃣ حق زن برای دریافت گذرنامه و خروج از کشور بدون نیاز به اجازهٔ شوهر
3️⃣ حق زن برای ادامهٔ تحصیل تا هر مرحله و هر کجا بدون نیاز به اجازهٔ شوهر
4️⃣ حق زن برای اشتغال به هر شغلی در هر کجا بدون نیاز به اجازهٔ شوهر
5️⃣ حق زن برای تعیین مکان اقامتگاه مشترک با رضایت و توافق و نظر زوجین
6️⃣ حق زن برای اجازه دادن برای عمل جراحی فرزند و انجام امور ثبتی و آموزشی فرزند بدون نیاز به اجازهٔ شوهر
7️⃣ در صورت جدایی، حق تنصیف (نصف شدن) اموالی که در طول زندگی مشترک به دست آمده است بین زن و مرد (اعم از منقول و غیرمنقول و صرف نظر از اینکه درخواستدهندهٔ طلاق مرد است یا زن)
8️⃣ در صورت جدایی (اعم از اینکه به درخواست مرد باشد یا زن)، حق زن برای حضانت فرزند یا فرزندان احتمالی
9️⃣ عدم جواز هر گونه ارتباط جنسی مرد خارج از ازدواج
🔟 عدم جواز ازدواج دائم یا موقت مرد همزمان با این ازدواج
1️⃣1️⃣ ساقط شدن وظیفهٔ تمکین
از موارد فوق ۸ مورد اول در بسیاری از قبالههای ازدواج ذکر و توسط بسیاری از زوجها پذیرفته و امضا میشود ولی ضمانت قانونی و اجرایی ندارد. ۳ مورد آخر را هم متوجه شدیم که ظاهرا متاسفانه اولین زوجی بودهایم که در شرایط ضمن عقد ذکر کردهایم. برای ضمانت حقوقی و اجرایی پیدا کردن هر ۱۱ مورد ضروری است که علاوه بر ذکر شدن در قبالهٔ ازدواج در دفترخانهٔ اسناد رسمی ثبت شوند و پارهای شرایط هم داشته باشند (از جمله بلاعزل بودن وکالت و اسقاط حق تجدیدنظرخواهی مرد برای درخواست طلاق زن).
ما این کار را در قالب سه سند/وکالتنامهٔ جداگانهٔ حقوقی انجام دادیم (یک سند برای شرایط ضمن عقد و دو وکالتنامه برای «حق دریافت گذرنامه» و «حق طلاق مطلق») و ثبت رسمی کردیم. ثبت سند چهارمی هم برای ضمانت اجرایی پیدا کردن حق حضانت فرزند ضروری است که تنها بعد از تولد فرزند قابلیت ثبت رسمی دارد.
متن هر سه سند را در این لینک میتوانید ببینید اگر میخواهید ازدواج برابر کنید یا برای کسانی بفرستید که میخواهند چنین کنند. متاسفانه تعداد انگشتشماری از دفاتر اسناد رسمی حاضر به تنظیم و ثبت رسمی این اسناد برای ازدواج برابرند، اما اگر از متنهای تنظیمشدهٔ سهگانهٔ فوق استفاده کنید قاعدتا در دفاتر پرشمارتری میتوانید آن را ثبت کنید.
@kherad_jensi
@jalaeipour
✍️ محمدرضا جلائیپور
اخیرا ازدواج کردم و در برابر این پرسش بودم که آیا ورود به نهاد قانونی کنونی ازدواج در ایران اخلاقا روا است؟ در قوانین کنونی ایران ساختار حقوقی نهاد ازدواج آشکارا و شدیدا مردسالار و تبعیضآمیز است و من هم باور دارم که ورود به چنین نهاد تبعیضآمیزی با اقتضائات زندگی اخلاقی و التزام به عدالت جنسیتی سازگار نیست. شکی ندارم که مطالبه و تلاش جمعی موثر برای عادلانه و برابرسازی این نهاد اجتماعی و قانونی ضروری است، اما تا زمانیکه این تلاشها ثمر بدهد و به نتیجهٔ اصلاح عملی قوانین ازدواج بیانجامد چه میتوان و باید کرد؟ پاسخی که به آن رسیدم این بود که تنها در صورت پارهای از اقدامات حقوقی مکمل و برابرساز رواست که وارد این نهاد شوم و برای ملتزمان به عدالت جنسیتی جبران ابعاد قانونی نابرابر این نهاد مستلزم ثبت چند وکالتنامه و شروط ضمن عقد برابریخواهانه است.
قرارداد حقوقی نکاح فعلی در ایران در واقع نوعی قرارداد پرتبعیض برای خریدن تن زن توسط شوهر با اجازهٔ پدر زن است و مهریه نیز بهایی است که برای این خرید تعیین میشود. از همین روست که شرایط فسخ قرارداد نکاح همه مرتبط به تن و امر جنسی است و زن بعد از عقد نکاح حتی اختیار نه گفتن به تقاضاهای جنسی مرد را ندارد، تجاوز و آزار جنسی در چارچوب ازدواج کنونی در ایران تعریف نشده است، زن عملا بدون اجازهٔ شوهر حق جابجایی تناش را هم ندارد و حتی برای خروج از منزل و سفر و اشتغال هم باید از شوهرش اجازه بگیرد. طبیعی است کسانیکه میخواهند رابطهای برابر داشته باشند به چنین قراردادی تن ندهند. در عمل ولی مهریه به نوعی اهرم فشار برای جبران نابرابریهای نهاد قانونی کنونی ازدواج تبدیل شده است و تهدید به مطالبه و به اجرا گذاشتن آن در مواردی موجب تن دادن مرد به خواست زن برای طلاق یا تحصیل یا اشتغال و دریافت گذرنامه و ... میشود. اما به نظر میرسد به جای استفاده از اهرم مهریه (که خود نهادی عمیقا مردسالار و نوعی قیمتگذاری برای مالکیتِ تن زن است) و بازتولید این نهاد مردسالار بهتر است شرایط قانونی ازدواج برابر (ولو با وکالتنامههای ضمانتکنندهٔ تکمیلی) تامین شود تا اساسا نیازی به استفاده از این اهرم مردسالار نشود.
تا جایی که من و همسرم احصا کردیم برای عادلانه و برابرسازی ازدواج در ایران، علاوه بر تعهدات اخلاقی داوطلبانه و توافقی، باید لااقل ۱۱ شرط حقوقی (علاوه بر آنچه در قانون عمومی و کنونیِ ازدواج آمده است) تامین شود:
1️⃣ حق زن برای طلاق مطلق
2️⃣ حق زن برای دریافت گذرنامه و خروج از کشور بدون نیاز به اجازهٔ شوهر
3️⃣ حق زن برای ادامهٔ تحصیل تا هر مرحله و هر کجا بدون نیاز به اجازهٔ شوهر
4️⃣ حق زن برای اشتغال به هر شغلی در هر کجا بدون نیاز به اجازهٔ شوهر
5️⃣ حق زن برای تعیین مکان اقامتگاه مشترک با رضایت و توافق و نظر زوجین
6️⃣ حق زن برای اجازه دادن برای عمل جراحی فرزند و انجام امور ثبتی و آموزشی فرزند بدون نیاز به اجازهٔ شوهر
7️⃣ در صورت جدایی، حق تنصیف (نصف شدن) اموالی که در طول زندگی مشترک به دست آمده است بین زن و مرد (اعم از منقول و غیرمنقول و صرف نظر از اینکه درخواستدهندهٔ طلاق مرد است یا زن)
8️⃣ در صورت جدایی (اعم از اینکه به درخواست مرد باشد یا زن)، حق زن برای حضانت فرزند یا فرزندان احتمالی
9️⃣ عدم جواز هر گونه ارتباط جنسی مرد خارج از ازدواج
🔟 عدم جواز ازدواج دائم یا موقت مرد همزمان با این ازدواج
1️⃣1️⃣ ساقط شدن وظیفهٔ تمکین
از موارد فوق ۸ مورد اول در بسیاری از قبالههای ازدواج ذکر و توسط بسیاری از زوجها پذیرفته و امضا میشود ولی ضمانت قانونی و اجرایی ندارد. ۳ مورد آخر را هم متوجه شدیم که ظاهرا متاسفانه اولین زوجی بودهایم که در شرایط ضمن عقد ذکر کردهایم. برای ضمانت حقوقی و اجرایی پیدا کردن هر ۱۱ مورد ضروری است که علاوه بر ذکر شدن در قبالهٔ ازدواج در دفترخانهٔ اسناد رسمی ثبت شوند و پارهای شرایط هم داشته باشند (از جمله بلاعزل بودن وکالت و اسقاط حق تجدیدنظرخواهی مرد برای درخواست طلاق زن).
ما این کار را در قالب سه سند/وکالتنامهٔ جداگانهٔ حقوقی انجام دادیم (یک سند برای شرایط ضمن عقد و دو وکالتنامه برای «حق دریافت گذرنامه» و «حق طلاق مطلق») و ثبت رسمی کردیم. ثبت سند چهارمی هم برای ضمانت اجرایی پیدا کردن حق حضانت فرزند ضروری است که تنها بعد از تولد فرزند قابلیت ثبت رسمی دارد.
متن هر سه سند را در این لینک میتوانید ببینید اگر میخواهید ازدواج برابر کنید یا برای کسانی بفرستید که میخواهند چنین کنند. متاسفانه تعداد انگشتشماری از دفاتر اسناد رسمی حاضر به تنظیم و ثبت رسمی این اسناد برای ازدواج برابرند، اما اگر از متنهای تنظیمشدهٔ سهگانهٔ فوق استفاده کنید قاعدتا در دفاتر پرشمارتری میتوانید آن را ثبت کنید.
@kherad_jensi
@jalaeipour
✅اسب دواني زن موجب چشم چراني مي شود
امینالله حجازی، امام جمعه گچساران، گفت «اسبدوانی زن در منظر نامحرم که تهییج میکند و چشمچرانی میشود، حرام است و این دولت و آن دولت هم ندارد»
او افزود: نباید دختر و پسر بزک کرده مقابل هم قرار بگیرند و این جلسات تشکیل شود
@kherad_jensi
امینالله حجازی، امام جمعه گچساران، گفت «اسبدوانی زن در منظر نامحرم که تهییج میکند و چشمچرانی میشود، حرام است و این دولت و آن دولت هم ندارد»
او افزود: نباید دختر و پسر بزک کرده مقابل هم قرار بگیرند و این جلسات تشکیل شود
@kherad_jensi
چشمان امثال من حکایت فقها و حقوقدانانی که حکم و قانون برای زنان مینویسند را اینگونه میبیند....همینقدر مضحک....
@kherad_jensi
@kherad_jensi
مرد شکاک همسر ودخترش را درکامیون نگه می داشت
مرد شکاک برای اینکه مراقب همسر و دخترش باشد انها را درکامیون نگه می داشت. اینجا را بخوانید
جامعه پویا -بعد از آن که به دنبال یک آشنایی خیابانی با «سیاوش» ازدواج کردم، او با سوء ظن هایش سال های جوانی ام را به کام من تلخ کرد به گونه ای که مجبور بودم به همراه فرزندانم در کامیون زندگی کنم و اکنون دخترم نیز...
✅به گزارش خراسان، این ها بخشی از اظهارات زن 41 ساله ای است که با کوله باری از رنج و اندوه به دنبال مهر طلاق می گشت تا رشته زندگی مشترک با همسرش را قطع کند. او که دوران زندگی مشترکش را سال های نکبت بار می نامید، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پلیس کرمان گفت: بیشتر از 20 بهار از عمرم سپری نشده بود که روزی برق نگاه سیاوش را به لبخندی خیابانی گره زدم و این گونه ارتباط های تلفنی آغاز شد و آرام آرام به قرارها و دیدارهای پنهانی کشید. خیلی زود دل به عشق او بستم و دیوانه وار عاشقش شدم. سه ماه بعد سیاوش مرا در حالی خواستگاری کرد که به چیزی جز رسیدن به او نمی اندیشیدم. مخالفت های اطرافیانم بی فایده بود به طوری که نصیحت های دلسوزانه آن ها را توهین به خودم می پنداشتم و فریاد می زدم «خودم عقل و شعور دارم». خلاصه من و سیاوش پیمان زناشویی بستیم اما در همان دوران نامزدی متوجه شدم که همسرم قبل از من ازدواج کرده ولی به خاطر سوء ظنی که به او دارد در کشاکش طلاق هستند. اگرچه با شنیدن این موضوع شوک وحشتناکی به من وارد شد اما کاری از دستم ساخته نبود.
✅به همین دلیل سکوت کردم و منتظر طلاق آن ها ماندم اما سیاوش زمانی که فهمید همسرش باردار است از تصمیم خودش منصرف شد در حالی که من نیز باردار شده بودم و باید به این زندگی نکبت بار ادامه می دادم ولی دیگر از آن عشق و عاشقی ها و جملات عاشقانه خبری نبود، چرا که سیاوش به من نیز مانند هوویم سوء ظن داشت و ادعا می کرد همان گونه که با یک نگاه و لبخند خیابانی عاشق او شده ام، هیچ تضمینی وجود ندارد که به عشق دیگری دل نبندم. به همین دلیل زندگی را به کام من تلخ کرده بود تا جایی که وقتی صاحب سه فرزند بودم، من و فرزندانم را در کابین کامیون سوار می کرد و از این شهر به آن شهر می برد تا مراقبم باشد. از سوی دیگر کمبود جا در اتاقک کامیون جریمه شدن های پی در پی و سختی های زندگی درون کامیون موجب می شد تا او عقده هایش را با کتک زدن ما تخلیه کند. بالاخره با دخالت بزرگ ترها و تاکید اطرافیان دست از این رفتارش کشید و از آن پس تنها دختر بزرگم را همراه خودش می برد تا با پسری ارتباط برقرار نکند. تحمل این شرایط برای من و فرزندانم بسیار زجرآور بود. «سوسن» به خاطر زندگی در کابین کامیون به دختری رنجور و لاغر تبدیل شده بود و از افسردگی رنج می برد ولی همسرم توجهی به روحیه از دست رفته دخترم نداشت و رفتارهای او را «تمارض» می نامید.
✅اوضاع زندگی ما روز به روز آشفته تر می شد تا این که یک روز وقتی به خانه بازگشتم از هر دو دخترم خبری نبود. بعد از مدت کوتاهی جست و جو متوجه شدم آن ها از خانه فرار کرده اند. این تلخ ترین حادثه ای بود که مسیر زندگی ام را دگرگون کرد. وقتی سیاوش به خانه آمد تا سوسن را مانند همیشه با خودش ببرد با ترس و لرز ماجرا را برایش بازگو کردم، او هم از شدت عصبانیت و در حالی که فریاد می زد دخترانت نیز مانند خودت بی بند و بار هستند مرا زیر مشت و لگد گرفت و آن قدر کتکم زد که برای مدتی بیمار شدم. چندماه بعد پلیس دخترانم را در شهر دیگری پیدا کرد اما هستی و آینده آن ها بر باد رفته و آسیب های روحی و جسمی شدیدی برآن ها وارد آمده بود به طوری که مجبور شدیم با نظر پزشکان متخصص آن ها را به یکی از مراکز بهزیستی بسپاریم. این زندگی سرد و بی روح همچنان ادامه داشت تا این که دختر بزرگم بعد از بهبودی نسبی، مسیر اشتباه مرا در زندگی تکرار کرد و در یک عشق خیابانی به مردی دل باخت که از همسرش جدا شده بود. نصیحت ها و فریادهای من نیز هیچ تاثیری در تصمیم او نداشت و حالا بعد از گذشت یک سال از این ماجرا در حالی قصد طلاق دارد که همسرش به خاطر اعتیاد شدید به مواد مخدر، فردی عصبی و پرخاشگر است و دخترم با فرزندی که در آغوش می فشارد مانند من به دنبال مهر طلاق می گردد و پسرم نیز به شرور محله تبدیل شده است به گونه ای که هیچ کسی در مدرسه و کوچه و خیابان از رفتارهای وحشتناک او در امان نیست!
@kherad_jensi
مرد شکاک برای اینکه مراقب همسر و دخترش باشد انها را درکامیون نگه می داشت. اینجا را بخوانید
جامعه پویا -بعد از آن که به دنبال یک آشنایی خیابانی با «سیاوش» ازدواج کردم، او با سوء ظن هایش سال های جوانی ام را به کام من تلخ کرد به گونه ای که مجبور بودم به همراه فرزندانم در کامیون زندگی کنم و اکنون دخترم نیز...
✅به گزارش خراسان، این ها بخشی از اظهارات زن 41 ساله ای است که با کوله باری از رنج و اندوه به دنبال مهر طلاق می گشت تا رشته زندگی مشترک با همسرش را قطع کند. او که دوران زندگی مشترکش را سال های نکبت بار می نامید، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پلیس کرمان گفت: بیشتر از 20 بهار از عمرم سپری نشده بود که روزی برق نگاه سیاوش را به لبخندی خیابانی گره زدم و این گونه ارتباط های تلفنی آغاز شد و آرام آرام به قرارها و دیدارهای پنهانی کشید. خیلی زود دل به عشق او بستم و دیوانه وار عاشقش شدم. سه ماه بعد سیاوش مرا در حالی خواستگاری کرد که به چیزی جز رسیدن به او نمی اندیشیدم. مخالفت های اطرافیانم بی فایده بود به طوری که نصیحت های دلسوزانه آن ها را توهین به خودم می پنداشتم و فریاد می زدم «خودم عقل و شعور دارم». خلاصه من و سیاوش پیمان زناشویی بستیم اما در همان دوران نامزدی متوجه شدم که همسرم قبل از من ازدواج کرده ولی به خاطر سوء ظنی که به او دارد در کشاکش طلاق هستند. اگرچه با شنیدن این موضوع شوک وحشتناکی به من وارد شد اما کاری از دستم ساخته نبود.
✅به همین دلیل سکوت کردم و منتظر طلاق آن ها ماندم اما سیاوش زمانی که فهمید همسرش باردار است از تصمیم خودش منصرف شد در حالی که من نیز باردار شده بودم و باید به این زندگی نکبت بار ادامه می دادم ولی دیگر از آن عشق و عاشقی ها و جملات عاشقانه خبری نبود، چرا که سیاوش به من نیز مانند هوویم سوء ظن داشت و ادعا می کرد همان گونه که با یک نگاه و لبخند خیابانی عاشق او شده ام، هیچ تضمینی وجود ندارد که به عشق دیگری دل نبندم. به همین دلیل زندگی را به کام من تلخ کرده بود تا جایی که وقتی صاحب سه فرزند بودم، من و فرزندانم را در کابین کامیون سوار می کرد و از این شهر به آن شهر می برد تا مراقبم باشد. از سوی دیگر کمبود جا در اتاقک کامیون جریمه شدن های پی در پی و سختی های زندگی درون کامیون موجب می شد تا او عقده هایش را با کتک زدن ما تخلیه کند. بالاخره با دخالت بزرگ ترها و تاکید اطرافیان دست از این رفتارش کشید و از آن پس تنها دختر بزرگم را همراه خودش می برد تا با پسری ارتباط برقرار نکند. تحمل این شرایط برای من و فرزندانم بسیار زجرآور بود. «سوسن» به خاطر زندگی در کابین کامیون به دختری رنجور و لاغر تبدیل شده بود و از افسردگی رنج می برد ولی همسرم توجهی به روحیه از دست رفته دخترم نداشت و رفتارهای او را «تمارض» می نامید.
✅اوضاع زندگی ما روز به روز آشفته تر می شد تا این که یک روز وقتی به خانه بازگشتم از هر دو دخترم خبری نبود. بعد از مدت کوتاهی جست و جو متوجه شدم آن ها از خانه فرار کرده اند. این تلخ ترین حادثه ای بود که مسیر زندگی ام را دگرگون کرد. وقتی سیاوش به خانه آمد تا سوسن را مانند همیشه با خودش ببرد با ترس و لرز ماجرا را برایش بازگو کردم، او هم از شدت عصبانیت و در حالی که فریاد می زد دخترانت نیز مانند خودت بی بند و بار هستند مرا زیر مشت و لگد گرفت و آن قدر کتکم زد که برای مدتی بیمار شدم. چندماه بعد پلیس دخترانم را در شهر دیگری پیدا کرد اما هستی و آینده آن ها بر باد رفته و آسیب های روحی و جسمی شدیدی برآن ها وارد آمده بود به طوری که مجبور شدیم با نظر پزشکان متخصص آن ها را به یکی از مراکز بهزیستی بسپاریم. این زندگی سرد و بی روح همچنان ادامه داشت تا این که دختر بزرگم بعد از بهبودی نسبی، مسیر اشتباه مرا در زندگی تکرار کرد و در یک عشق خیابانی به مردی دل باخت که از همسرش جدا شده بود. نصیحت ها و فریادهای من نیز هیچ تاثیری در تصمیم او نداشت و حالا بعد از گذشت یک سال از این ماجرا در حالی قصد طلاق دارد که همسرش به خاطر اعتیاد شدید به مواد مخدر، فردی عصبی و پرخاشگر است و دخترم با فرزندی که در آغوش می فشارد مانند من به دنبال مهر طلاق می گردد و پسرم نیز به شرور محله تبدیل شده است به گونه ای که هیچ کسی در مدرسه و کوچه و خیابان از رفتارهای وحشتناک او در امان نیست!
@kherad_jensi
مذاکرات هنوز به هیچ نتیجهای نرسیده، فقر و گرانی کمر مردم رو شکسته، آمار سرقتهای خرد هر روز بالاتر میره، جنوب کشور سیل آمده و مردم بیخانمان شدهاند.
بعد امام جمعه گچساران گفته اسب سواری #زنان باعث چشمچرانی میشود.
چند درصد زنان ایران اسبسواری میکنند؟
ما از دست شما چه کنیم؟
(شبنم رحمتی)
@kherad_jensi
بعد امام جمعه گچساران گفته اسب سواری #زنان باعث چشمچرانی میشود.
چند درصد زنان ایران اسبسواری میکنند؟
ما از دست شما چه کنیم؟
(شبنم رحمتی)
@kherad_jensi