در ایران به زنان گواهینامه رانندگی موتور سیکلت نمیدهند اما مسابقه قهرمانی موتور کراس زنان برگزار می کنند!
تناقض!
@kherad_jensi
تناقض!
@kherad_jensi
🔳 اطلاعاتی درباره زنکشی در خوزستان
✍ الناز محمدی
🔴 براساس پژوهش انجمن زنان ریحانه اهواز، از سال 1398 تا تابستان 1400، حدود60 زن درخوزستان به دلایل منتسب به ناموس کشته شدهاند.
🔴 بریدن سر، خفهکردن و آتش زدن، به ترتیب بیشترین روشهای کشتن این زنان بوده.
🔴 بین کشتهشدگان، زنان ۱۱ تا ۱۵ ساله هم بودهاند.
🔸این قتلها عمدتا در مناطق عربنشین بوده و این زنان اهل شهرهای مختلفی مثل شوش، اهواز، آبادان، کارون و ... بودهاند. تعداد زنان مجردی که به دلیل داشتن رابطه، کشته شدهاند بیشتر از زنان متاهل با دلیل مشابه بوده است.
🔺بروایه، مدیر انجمن: «نحوه خشونتها و قتلها خیلی شنیع است. مثلا پسر جوانی را داشتیم که در یک درگیری لفظی، کسی به او گفته تو اگر مرد بودی خواهرت با فلانی رابطه نداشت و این پسر هم بدون اینکه بپرسد و بداند ماجرا چی بوده، مستقیم وارد خانه میشود و خشاب را روی دختری که 13 ساله و در حال آماده سازی خمیر نان بوده، خالی میکند. بدن دختر پر گلوله میشود. مواردی بوده که زن را خفه کردهاند و بعد گفتهاند گونی آرد افتاده روی او و خفه شده است.
🔸مواردی هست که از طریق آتش سوزی و ترکاندن کپسولهای گاز، زن را کشتهاند و خواستهاند نشان بدهند حادثه بوده است. مواردی، غرق کردن در آب بوده و بعد گفتهاند که غرق شده است. سر بریدن هم هست که کاملا سر را از تن جدا میکنند. موردی بوده که پسری سر خواهرش را جدا کرده و در بازار چرخانده و گفته این عاقبت دختری است که بخواهد کار خلاف شرع بکند.
🔺این یک قاعده است که سر زنی را که میبرند میاندازند دم در خانه معشوق مرد و به زعم خودشان این لکه ننگ را پاک میکنند. چون عرف جا افتاده که این زن اختیار بدنش را دارد، اگر خطایی مرتکب شده، تنها راهی که بتوانند سر بلند کنند این است که خونش ریخته شود.
🔸موضوع دیگر این است که از این 60 مورد، حتی یک مورد را هم سراغ ندارم که مجازات شده باشد.»
@kherad_jensi
@Zane_Ruz_Channel
✍ الناز محمدی
🔴 براساس پژوهش انجمن زنان ریحانه اهواز، از سال 1398 تا تابستان 1400، حدود60 زن درخوزستان به دلایل منتسب به ناموس کشته شدهاند.
🔴 بریدن سر، خفهکردن و آتش زدن، به ترتیب بیشترین روشهای کشتن این زنان بوده.
🔴 بین کشتهشدگان، زنان ۱۱ تا ۱۵ ساله هم بودهاند.
🔸این قتلها عمدتا در مناطق عربنشین بوده و این زنان اهل شهرهای مختلفی مثل شوش، اهواز، آبادان، کارون و ... بودهاند. تعداد زنان مجردی که به دلیل داشتن رابطه، کشته شدهاند بیشتر از زنان متاهل با دلیل مشابه بوده است.
🔺بروایه، مدیر انجمن: «نحوه خشونتها و قتلها خیلی شنیع است. مثلا پسر جوانی را داشتیم که در یک درگیری لفظی، کسی به او گفته تو اگر مرد بودی خواهرت با فلانی رابطه نداشت و این پسر هم بدون اینکه بپرسد و بداند ماجرا چی بوده، مستقیم وارد خانه میشود و خشاب را روی دختری که 13 ساله و در حال آماده سازی خمیر نان بوده، خالی میکند. بدن دختر پر گلوله میشود. مواردی بوده که زن را خفه کردهاند و بعد گفتهاند گونی آرد افتاده روی او و خفه شده است.
🔸مواردی هست که از طریق آتش سوزی و ترکاندن کپسولهای گاز، زن را کشتهاند و خواستهاند نشان بدهند حادثه بوده است. مواردی، غرق کردن در آب بوده و بعد گفتهاند که غرق شده است. سر بریدن هم هست که کاملا سر را از تن جدا میکنند. موردی بوده که پسری سر خواهرش را جدا کرده و در بازار چرخانده و گفته این عاقبت دختری است که بخواهد کار خلاف شرع بکند.
🔺این یک قاعده است که سر زنی را که میبرند میاندازند دم در خانه معشوق مرد و به زعم خودشان این لکه ننگ را پاک میکنند. چون عرف جا افتاده که این زن اختیار بدنش را دارد، اگر خطایی مرتکب شده، تنها راهی که بتوانند سر بلند کنند این است که خونش ریخته شود.
🔸موضوع دیگر این است که از این 60 مورد، حتی یک مورد را هم سراغ ندارم که مجازات شده باشد.»
@kherad_jensi
@Zane_Ruz_Channel
✅ استفاده از هر روش براي افزايش جمعيت
رحیم زارع، سخنگوی کمیسیون تلفیق بودجه سال ۱۴۰۱ درباره وام فرزندآوری گفت مبلغ وام فرزندآوری برای بچه اول ۱۵ میلیون تومان، بچه دوم ۲۵ میلیون تومان، بچه سوم ۳۵ میلیون تومان، بچه چهارم ۴۵ میلیون تومان و بیشتر از پنج فرزند ۵۰ میلیون تومان است!
@kherad_jensi
رحیم زارع، سخنگوی کمیسیون تلفیق بودجه سال ۱۴۰۱ درباره وام فرزندآوری گفت مبلغ وام فرزندآوری برای بچه اول ۱۵ میلیون تومان، بچه دوم ۲۵ میلیون تومان، بچه سوم ۳۵ میلیون تومان، بچه چهارم ۴۵ میلیون تومان و بیشتر از پنج فرزند ۵۰ میلیون تومان است!
@kherad_jensi
توییت قابل توجه و امیدوار کننده معاونت امور زنان خانم خزعلی در حالی که اکثر مسئولین این حوزه، در مورد خشونت واقع شده در اهواز روزه سکوت گرفتهاند.
@kherad_jensi
@kherad_jensi
شرکت باربی عروسک ایدا.بی.ولز روزنامهنگار و از فعالان جنبش مدنی سیاهپوستان و حق رای زنان را تولید کرده است.
@kherad_jensi
@kherad_jensi
👍1
گفتمانی که زنان را می کشد
✍مصطفی مهرآیین
1.در تحلیل آنکه چرا مردان با به کارگیری اشکال متفاوت خشونت به آزار و اذیت زنان یا کشتن زنان می پردازند می توان از نگاه های متفاوت سخن گفت. بااینحال، یکی از کارآمدترین رویکردها به این مساله، تحلیل آن از نگاه «گفتمانی» یا «فرهنگی» است. در این نگاه، تحلیل گر پدیده اجتماعی را به یک جهان یا دنیای زبانی تقلیل می دهد که البته به زبان فوکو همراه با مجموعه ای از کردارهای غیر زبانی و نهادی از یک «گفتمان» تبدیل به یک «سامانه» یا «نظم جهت دار» می شود. در اینجا به جای سخن گفتن از اقتصاد یا سیاست یا اقتصاد سیاسی، خشونت علیه زنان همان زبانی است که قبل از فرو کردن چاقو یا داس در تن زنی او را می کشد و مثله اش می کند.
2.اگر تاریخ جامعه معاصر ایران را از منظر نوع زبانی که به نامیدن و فراخواندن زنان به کار گرفته است قرائت کنیم می توان فهمید که خشونت علیه زنان نه یک استثنا که یک نظم فرهنگی است که فعالانه به اشکال متفاوت زن می کشد. در عصر قاجار زن «منزل»، «متعلقه»، «ضعیفه» یا «حبسی» است. زن به عنوان یک موجود ضعیف و ناتوان و آلوده به ذهن شیطان و فریبگری در عین محبوس بودن در منزل در مالکیت و تعلق مردی است که می تواند در جایگاه خداوند با او هر کاری بکند. در عصر پهلوی زنان تبدیل به «مادام»، «لیدی»، «خانم»، «بانو»، «خوشگله»، «لعبت»،«عشق»، «دلبر»، و..شد. در اینجا هم اگرچه زنان از اندکی منزلت بیشتر برخوردارند می شوند، اما باز بنا به دنیای تعلقات، و احساسات و ذوق و قدرت نرینه مردان نامگذاری و فراخوانده می شوند. در عصر انقلاب زنان اگرچه در میدان مبارزه حضور دارند اما آن ها همان زری داستان سووشون هستند که تنها بواسطه وجه اجتماعی مرد خود یعنی یوسف و یوسف ها وارد جامعه می شوند و به فعالیت انقلابی می پردازند تا آنجا که به خواست مردان انقلابی در لحظاتی از انقلاب به صورت یکدست محجبه و حجاب دار می شوند. در عصر جنگ و سال های دهه شصت پس از انقلاب زنان تبدیل به «مادر»، «همسر» یا «همراه» و «همرزم» می شوند که ابتدا باید در خانه بمانند و بزایند و به تربیت رزمنده بپردازند و در نهایت داغ دار و محزون و افسرده در مرگ مردان یا پسران و خواهران خود تبدیل به «مادر شهید»، «مادر آزاده»، «خواهر شهید»، «خواهر آزاده» یا « خانم بسیجی» یا «خانم محله» شوند. در اینجا زن دو دنیا دارد: دنیای زایمان یا دنیای افسردگی پس از زایمان. همراه با دولت سازندگی، «زنان دارای حقوق اجتماعی» و «فمنیست» شکل گرفتند و زنان از اندکی منزلت بیشتر برخوردار شدند و باز همچون عصر پهلوی تبدیل به « کارمند» و «کارگر» و «سرکار خانم» و« خانم دکتر» و «خانم مهندس» شدند که همگی تا قبل از آن ترکیباتی همراه با کلمه «آقا» بودند و برای نامیدن و صدا زدن مردان به کار برده می شدند. اندکی بعدتر با توسعه بیشتر دانشهای زیبایی اندام و زیبایی پزشکی و استفاده از تکنیک های لاغری و ضد چاقی و به طور کلی گفتمان مد و زیبایی و روانشناسی موفقیت و با تاکید بر دو دال کلیدی «برجسته سازی»(باسن،سینه،..) و پنهان سازی(شکم، دور کمر،..)، زنان تبدیل به «داف»، «تیکه»، «پلنگ»، و «مورد» و .شدند که در تور مردان گرفتارند و نهایت اختلاف آنان با مردان آن است که «زنان ونوسی اند» و «مردان مریخی اند». در اینجا بدن زن تبدیل به یک هستی قطعه قطعه شد که برخی اندام آن به زن قدرت می دهند و برخی اندام آن بر حسب معیار میزان چربی مایه اذیت و آزار زن و به تبع آن مرد هستند.
3.اگر به این اشکال زبانی صدا زدن زن در جامعه نگاه کنیم میبینم جز در گفتمان توسعه که زن تبدیل به نیروی کار در دو قالب کارگر و کارمند می شود و برخی نقش های مردانه را به آن محول می سازند، وجود زن چیزی جز یک «تن» یا به زبان بازار «کالای گوشتی لذت بخش» نیست: زن کالای گوشتی لذت بخشی است که از یک دوره ای از زندگی مردان به بعد(دوران بلوغ جنسی)، مرد قادر به استفاده موقت یا دائمی از آن است و می تواند آن را به مجموعه دارایی های خود اضافه کند و به استفاده از آن بپردازد. بی شک، در چنین فضایی خشونت نه یک پدیده اجتماعی نادر که یک بستر گفتمانی و کرداری و نهادی عام است که وجود «زن» اصولا در درون آن صورتبندی شده است. کلماتی همچون «آبرو» یا «ناموس» واژه های کلیدی در این گفتمان نیستند، چرا که اصولا حتی اگر این کلمات مهم باشند متعلق به حوزه اخلاق خانواده هستند که پدیده ای مربوط به مراحل بعدی پردازش زبانی زن است: زن می تواند توسط مرد آزار ببیند یا کشته شود چون اصولا در مقابل شیر توانمند طبیعت انسانی یا همان مرد چیزی جز یک آهو که می توان آن را لقمه کرد و خورد نیست. زن اصولا وجود ندارد که حذف یا کشتن آن باعث جرم شود. به زبان لکان، زن تنها تا زمانی وجود دارد که به وجود مردها انسجام و تمامیت ببخشد و چون آینه باعث دادن هویت منسجم و تام مرد به مردان شود.
@kherad_jensi
✍مصطفی مهرآیین
1.در تحلیل آنکه چرا مردان با به کارگیری اشکال متفاوت خشونت به آزار و اذیت زنان یا کشتن زنان می پردازند می توان از نگاه های متفاوت سخن گفت. بااینحال، یکی از کارآمدترین رویکردها به این مساله، تحلیل آن از نگاه «گفتمانی» یا «فرهنگی» است. در این نگاه، تحلیل گر پدیده اجتماعی را به یک جهان یا دنیای زبانی تقلیل می دهد که البته به زبان فوکو همراه با مجموعه ای از کردارهای غیر زبانی و نهادی از یک «گفتمان» تبدیل به یک «سامانه» یا «نظم جهت دار» می شود. در اینجا به جای سخن گفتن از اقتصاد یا سیاست یا اقتصاد سیاسی، خشونت علیه زنان همان زبانی است که قبل از فرو کردن چاقو یا داس در تن زنی او را می کشد و مثله اش می کند.
2.اگر تاریخ جامعه معاصر ایران را از منظر نوع زبانی که به نامیدن و فراخواندن زنان به کار گرفته است قرائت کنیم می توان فهمید که خشونت علیه زنان نه یک استثنا که یک نظم فرهنگی است که فعالانه به اشکال متفاوت زن می کشد. در عصر قاجار زن «منزل»، «متعلقه»، «ضعیفه» یا «حبسی» است. زن به عنوان یک موجود ضعیف و ناتوان و آلوده به ذهن شیطان و فریبگری در عین محبوس بودن در منزل در مالکیت و تعلق مردی است که می تواند در جایگاه خداوند با او هر کاری بکند. در عصر پهلوی زنان تبدیل به «مادام»، «لیدی»، «خانم»، «بانو»، «خوشگله»، «لعبت»،«عشق»، «دلبر»، و..شد. در اینجا هم اگرچه زنان از اندکی منزلت بیشتر برخوردارند می شوند، اما باز بنا به دنیای تعلقات، و احساسات و ذوق و قدرت نرینه مردان نامگذاری و فراخوانده می شوند. در عصر انقلاب زنان اگرچه در میدان مبارزه حضور دارند اما آن ها همان زری داستان سووشون هستند که تنها بواسطه وجه اجتماعی مرد خود یعنی یوسف و یوسف ها وارد جامعه می شوند و به فعالیت انقلابی می پردازند تا آنجا که به خواست مردان انقلابی در لحظاتی از انقلاب به صورت یکدست محجبه و حجاب دار می شوند. در عصر جنگ و سال های دهه شصت پس از انقلاب زنان تبدیل به «مادر»، «همسر» یا «همراه» و «همرزم» می شوند که ابتدا باید در خانه بمانند و بزایند و به تربیت رزمنده بپردازند و در نهایت داغ دار و محزون و افسرده در مرگ مردان یا پسران و خواهران خود تبدیل به «مادر شهید»، «مادر آزاده»، «خواهر شهید»، «خواهر آزاده» یا « خانم بسیجی» یا «خانم محله» شوند. در اینجا زن دو دنیا دارد: دنیای زایمان یا دنیای افسردگی پس از زایمان. همراه با دولت سازندگی، «زنان دارای حقوق اجتماعی» و «فمنیست» شکل گرفتند و زنان از اندکی منزلت بیشتر برخوردار شدند و باز همچون عصر پهلوی تبدیل به « کارمند» و «کارگر» و «سرکار خانم» و« خانم دکتر» و «خانم مهندس» شدند که همگی تا قبل از آن ترکیباتی همراه با کلمه «آقا» بودند و برای نامیدن و صدا زدن مردان به کار برده می شدند. اندکی بعدتر با توسعه بیشتر دانشهای زیبایی اندام و زیبایی پزشکی و استفاده از تکنیک های لاغری و ضد چاقی و به طور کلی گفتمان مد و زیبایی و روانشناسی موفقیت و با تاکید بر دو دال کلیدی «برجسته سازی»(باسن،سینه،..) و پنهان سازی(شکم، دور کمر،..)، زنان تبدیل به «داف»، «تیکه»، «پلنگ»، و «مورد» و .شدند که در تور مردان گرفتارند و نهایت اختلاف آنان با مردان آن است که «زنان ونوسی اند» و «مردان مریخی اند». در اینجا بدن زن تبدیل به یک هستی قطعه قطعه شد که برخی اندام آن به زن قدرت می دهند و برخی اندام آن بر حسب معیار میزان چربی مایه اذیت و آزار زن و به تبع آن مرد هستند.
3.اگر به این اشکال زبانی صدا زدن زن در جامعه نگاه کنیم میبینم جز در گفتمان توسعه که زن تبدیل به نیروی کار در دو قالب کارگر و کارمند می شود و برخی نقش های مردانه را به آن محول می سازند، وجود زن چیزی جز یک «تن» یا به زبان بازار «کالای گوشتی لذت بخش» نیست: زن کالای گوشتی لذت بخشی است که از یک دوره ای از زندگی مردان به بعد(دوران بلوغ جنسی)، مرد قادر به استفاده موقت یا دائمی از آن است و می تواند آن را به مجموعه دارایی های خود اضافه کند و به استفاده از آن بپردازد. بی شک، در چنین فضایی خشونت نه یک پدیده اجتماعی نادر که یک بستر گفتمانی و کرداری و نهادی عام است که وجود «زن» اصولا در درون آن صورتبندی شده است. کلماتی همچون «آبرو» یا «ناموس» واژه های کلیدی در این گفتمان نیستند، چرا که اصولا حتی اگر این کلمات مهم باشند متعلق به حوزه اخلاق خانواده هستند که پدیده ای مربوط به مراحل بعدی پردازش زبانی زن است: زن می تواند توسط مرد آزار ببیند یا کشته شود چون اصولا در مقابل شیر توانمند طبیعت انسانی یا همان مرد چیزی جز یک آهو که می توان آن را لقمه کرد و خورد نیست. زن اصولا وجود ندارد که حذف یا کشتن آن باعث جرم شود. به زبان لکان، زن تنها تا زمانی وجود دارد که به وجود مردها انسجام و تمامیت ببخشد و چون آینه باعث دادن هویت منسجم و تام مرد به مردان شود.
@kherad_jensi
✅تجربه رابطه جنسی به زیر ۱۳ سال رسیده است/ افسردگی باعث رابطه زودرس فرد با جنس مخالف میشود
علیرضا شریفی یزدی؛ روانشناس اجتماعی:
🔸️ افسردگی زمینهساز بسیاری از آسیبهای اجتماعی است و یکی از این موارد رابطه زودرس با جنس مخالف است.
🔸️ تجربه رابطه جنسی به زیر ۱۳ سال کاهش یافته و گاهی حتی رابطه جنسی کامل رخ میدهد.
🔸️ تمایل به استفاده از مواد مخدر هم دیگر آسیب اجتماعی ناشی از افسردگی در نوجوانان است. ما سه درگاه اعتیاد داریم که شامل سیگار، قلیان و مشروبات الکلی است. این درگاهها میتوانند به استفاده از مواد مخدر بیانجامند.
🔸️ امروز الگوی غالب مصرف مواد مخدر در نوجوانها ماده مخدر گل است./ دیدهبان ایران
@kherad_jensi
علیرضا شریفی یزدی؛ روانشناس اجتماعی:
🔸️ افسردگی زمینهساز بسیاری از آسیبهای اجتماعی است و یکی از این موارد رابطه زودرس با جنس مخالف است.
🔸️ تجربه رابطه جنسی به زیر ۱۳ سال کاهش یافته و گاهی حتی رابطه جنسی کامل رخ میدهد.
🔸️ تمایل به استفاده از مواد مخدر هم دیگر آسیب اجتماعی ناشی از افسردگی در نوجوانان است. ما سه درگاه اعتیاد داریم که شامل سیگار، قلیان و مشروبات الکلی است. این درگاهها میتوانند به استفاده از مواد مخدر بیانجامند.
🔸️ امروز الگوی غالب مصرف مواد مخدر در نوجوانها ماده مخدر گل است./ دیدهبان ایران
@kherad_jensi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 عذرخواهی نخست وزیر استرالیا به دلیل افتضاح تجاوز در پارلمان این کشور
🔸 اسکات موریسون، نخست وزیر استرالیا تحت فشارها مجبور شد در نخستین جلسه پارلمان این کشور در سال جدید به دلیل تجاوز یک کارمند سیاسی در محل پارلمان عذرخواهی کند.
🔸وی گفت: ما متاسفیم، من برای خانم هیگینز به خاطر اتفاقات وحشتناکی که اینجا رخ داد متاسفم، مکانی که باید امن باشد معلوم شد که یک کابوس بود!
🔹بررسیها نشان می دهد که نیمی از کارکنان پارلمان استرالیا مورد آزار و اذیت یا تجاوز جنسی قرار گرفته اند!/ رویترز
@kherad_jensi
🔸 اسکات موریسون، نخست وزیر استرالیا تحت فشارها مجبور شد در نخستین جلسه پارلمان این کشور در سال جدید به دلیل تجاوز یک کارمند سیاسی در محل پارلمان عذرخواهی کند.
🔸وی گفت: ما متاسفیم، من برای خانم هیگینز به خاطر اتفاقات وحشتناکی که اینجا رخ داد متاسفم، مکانی که باید امن باشد معلوم شد که یک کابوس بود!
🔹بررسیها نشان می دهد که نیمی از کارکنان پارلمان استرالیا مورد آزار و اذیت یا تجاوز جنسی قرار گرفته اند!/ رویترز
@kherad_jensi
✅عده طلاق اسلامی در ژاپن رسمیت یافت
🔹️دولت ژاپن قانونی شبیه به عده طلاق اسلامی در این کشور وضع و در چارچوب آن مقرر کرد زنان یکصد روز بعد از طلاق حق ازدواج دوباره نخواهند داشت.
🔹️روزنامه گاردین در این باره نوشت: دولت ژاپن قانونی متعلق به قرن نوزدهم را که ازدواج فوری زنان مطلقه را ممنوع میکند، مجدداً اجرایی کرده است.
🔹️بر اساس این گزارش، دولت ژاپن با هدف جلوگیری از اختلاط انساب، ازدواج فوری زنان را تا یکصد روز بعد از طلاق ممنوع کرده و در چارچوب آن هر نوزادی هم که تا ۳۰۰ روز بعد از طلاق به دنیا بیاید به زوج سابق نسبت داده میشود.
🔹️به نوشته گاردین، این قانون صرفاً مربوط به زنانی است که ازدواج مجدد میکنند، اما نوزادانی که از مادران مجرد بعد از طلاق به دنیا میآیند همچنان باید به نام همسر سابق به ثبت برسند./ اعتمادآنلاین
@kherad_jensi
🔹️دولت ژاپن قانونی شبیه به عده طلاق اسلامی در این کشور وضع و در چارچوب آن مقرر کرد زنان یکصد روز بعد از طلاق حق ازدواج دوباره نخواهند داشت.
🔹️روزنامه گاردین در این باره نوشت: دولت ژاپن قانونی متعلق به قرن نوزدهم را که ازدواج فوری زنان مطلقه را ممنوع میکند، مجدداً اجرایی کرده است.
🔹️بر اساس این گزارش، دولت ژاپن با هدف جلوگیری از اختلاط انساب، ازدواج فوری زنان را تا یکصد روز بعد از طلاق ممنوع کرده و در چارچوب آن هر نوزادی هم که تا ۳۰۰ روز بعد از طلاق به دنیا بیاید به زوج سابق نسبت داده میشود.
🔹️به نوشته گاردین، این قانون صرفاً مربوط به زنانی است که ازدواج مجدد میکنند، اما نوزادانی که از مادران مجرد بعد از طلاق به دنیا میآیند همچنان باید به نام همسر سابق به ثبت برسند./ اعتمادآنلاین
@kherad_jensi
سفیر نظامی ایران در چین احتمالا میخواد بگه «من در چین زن دیدم اما تکریم ندیدم ولی در ایران تکریم دیدم ولی زن ندیدم!»
😅
@kherad_jensi
😅
@kherad_jensi
چند سالتون بود فهمیدید پستی داریم با عنوان «مشاور رییس سازمان انرژی اتمی در امور زنان و خانواده»؟!
@kherad_jensi
@kherad_jensi
🔴 مسئولیت جمعی در قتل مونا
✍️ محمدرضا جلائیپور
در تحلیل فاجعهٔ اخیر قتل دلخراش مونا حیدری بسیاری از شهروندان و ناظران در سطح مسئولیت فردی قاتلان باقی میمانند و به عوامل فرافردی و مسئولیت جمعی در قبال چنین فجایعی وزن کافی نمیدهند. اعدام قاتل به هیچ عنوان به کاهش ریشهای چنین فجایعی نمیانجامد و بسیار نیازمند توجه به زمینههای اجتماعی و قانونی و نهادی چنین نمونههایی از قتل ناموسی و خشونت خانگی هستیم. برای مثال:
✅اگر دولت سیزدهم و مجلس یازدهم در ارائه و تصویب «لایحهٔ حمایت از زنان در برابر خشونت» تعلل نمیورزیدند؛
✅اگر شورای نگهبان با مصوبهٔ مجلس قبلی برای منع کودکهمسری مخالفت نمیکرد؛
✅اگر یکی از تنها ۶ کشوری در جهان نبودیم که هنوز به «کنوانسیون منع هر گونه تبعیض علیه زنان» نپیوسته است؛
✅اگر پیشنهاد معاونت زنان دولت قبل برای طرحی در جهت تشدید مجازات پدر در صورت قتل فرزند با مانع مواجه نمیشد (به جای وضعیت کنونی که ولایت پدر مانع مجازات تکمیلی است)؛
✅اگر در آموزش عمومی مدرسهای به پسران و دختران و در رسانهٔ ملی دربارهٔ خشونت و آزار جنسی و حقوق فردی آموزش موثرتری داده میشد؛
✅اگر با دادن وام ازدواج به کودکهمسران مشوق افزایش شمار ازدواج کودکان نمیشدیم؛
✅اگر قانون خانواده «ازدواج برابر» را به رسمیت میشناخت؛
✅اگر یکایک شهروندان در تربیت فرزندان و زندگی روزانه تن زن را عملا ملک پدر/برادر/شوهر محسوب نکنند، به غیرتورزی پدرسالارانه و خشونتگرا ارزش ندهند، عناصر مردسالار و ناموسپرستِ فرهنگ سنتی و عشیرهای را به نقد بکشند و بر مالکیت زن بر تن خود و حقوق فردیاش تاکید عملی بیشتری کنند؛
✅اگر در سینمای ایران به جای فیلمهایی که غیرت مردسالارانه و خشن (از جنسی که در «فیلمفارسی» دورهٔ پهلوی یا «لاتاری» در سالهای اخیر میبینیم) را ترویج و بعضا تقدیس میکند، با فیلمهای پرشمارتری مواجه بودیم که همچون فیلم توقیفشدهٔ «خانهٔ پدری» یا فیلم «برف آخر» در جشنوارهٔ فجر ۱۴۰۰ به نحوی تاثیرگذار غیرتورزی پدرسالارانه را تقبیح میکنند و زشتی و پیامدهایش را به تصویر میکشند؛
✅اگر سمنها و نهادهای مدنیای که داوطلبند در مناطقی که قربانیان خشونت خانگی و زنکشی بیشتر اند برای اصلاح فرهنگ عمومی و حمایت از زنان خشونتدیده تلاشِ جماعتمحور و موثر کنند آزادی تشکیل و عمل بیشتری داشتند و به تقویت آنها کمک بیشتری میکردیم؛
✅اگر قانون جدید «حمایت از خانواده» سقط جنین رسمی با تجویز پزشک و اشکالی از جلوگیری از بارداری را جرمانگاری نمیکرد؛
✅اگر نواندیشان فقهی و رهبران دینی بیشتری برای تقبیح خشونت و تبعیض علیه زنان به نام دین میکوشیدند؛
✅اگر تلاشهای جمعی و نهادینه برای افزایش آگاهی عمومی زنانِ تحت تبعیض و قربانی خشونت نسبت به حقوقشان بیشتر بود؛
✅اگر کیفیت آموزش عمومی رایگان برای همهٔ کودکان و سطح توسعهیافتگی و خدمات پایهٔ همگانی در ایران بالاتر بود؛
✅اگر به جای اعدام یا آزادی با رضایتِ ولیِ دم، مجازاتهای دیگر و درجهبندیشدهٔ موثری برای انواع قتل در قانونمان وجود داشت؛
✅اگر سرنوشت عاملان چنین جنایتهایی صرفا به تصمیم فردیِ ولیِ دم وابسته نبود و قانون و مدعیالعموم به جنبهٔ عمومی آن توجه میکرد؛
✅اگر مادهٔ ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی که اقتباسی ناقص از یکی از مسائل تحریرالوسیله است و قتل در فراش (قتل زن توسط شوهر حین دیدن سکس زن با مردی دیگر) را جایز و صرفا با اتکا به علم قاضی بدون مجازات میکند تغییر کرده بود؛
✅اگر اورژانس اجتماعی در سازمان بهزیستی کارآمدی، بودجه، کادر حرفهای و خدمات باکیفیتِ بیشتری به قربانیان تبعیض و خشونت در سطح کشور ارائه میکرد؛
✅اگر خانههای امن و خدمات تلفنی برای حمایت از زنانِ در معرض آسیب در سراسر کشور تعداد و کیفیت بالاتری داشت؛
✅اگر انواع تبعیض جنسیتی در قوانین، تقسیم کار در خانواده، سیاست، بازار کار، فرهنگ عمومی، انتظارات نقشی و فقهِ رایج مانع قدرتگیری بیشتر زنان نبود؛
و
✅اگر با آزادی و حمایت افزونتر، مطالعات تجربی دانشگاهی و اندیشکدهای معتبر، دادهمحور و روشمند بیشتری دربارهٔ علل خشونت خانگی و قتل ناموسی در مناطق مختلف ایران و راههای موثر کاهش آن انجام شده بود؛
شاید امثال رومینا و مونا امروز زنده بودند و قطعا کاهش قتل ناموسی و خشونت خانگی شیب تندتری پیدا میکرد.
✅حتی پدر و برادر موناها که تحت تاثیر فشار اجتماعی و عدمبازدارندگیِ قانون دختر و خواهرشان را میکشند نیز خود به نوعی قربانی همین فرهنگ غیرتپرور مردسالار و قوانین واپسمانده اند. برای اصلاح ترتیبات نهادی و زمینههای فرهنگی، اجتماعی و حقوقی فوق همهٔ ما ایرانیان میتوانیم در حد ظرفیتی که داریم تلاشهایمان را افزایش دهیم و با مسئولیتشناسی جمعیِ بیشتر از قتل موناها پیشگیری کنیم.
رستگاری جمعی است.
@kherad_jensi
@jalaeipour
✍️ محمدرضا جلائیپور
در تحلیل فاجعهٔ اخیر قتل دلخراش مونا حیدری بسیاری از شهروندان و ناظران در سطح مسئولیت فردی قاتلان باقی میمانند و به عوامل فرافردی و مسئولیت جمعی در قبال چنین فجایعی وزن کافی نمیدهند. اعدام قاتل به هیچ عنوان به کاهش ریشهای چنین فجایعی نمیانجامد و بسیار نیازمند توجه به زمینههای اجتماعی و قانونی و نهادی چنین نمونههایی از قتل ناموسی و خشونت خانگی هستیم. برای مثال:
✅اگر دولت سیزدهم و مجلس یازدهم در ارائه و تصویب «لایحهٔ حمایت از زنان در برابر خشونت» تعلل نمیورزیدند؛
✅اگر شورای نگهبان با مصوبهٔ مجلس قبلی برای منع کودکهمسری مخالفت نمیکرد؛
✅اگر یکی از تنها ۶ کشوری در جهان نبودیم که هنوز به «کنوانسیون منع هر گونه تبعیض علیه زنان» نپیوسته است؛
✅اگر پیشنهاد معاونت زنان دولت قبل برای طرحی در جهت تشدید مجازات پدر در صورت قتل فرزند با مانع مواجه نمیشد (به جای وضعیت کنونی که ولایت پدر مانع مجازات تکمیلی است)؛
✅اگر در آموزش عمومی مدرسهای به پسران و دختران و در رسانهٔ ملی دربارهٔ خشونت و آزار جنسی و حقوق فردی آموزش موثرتری داده میشد؛
✅اگر با دادن وام ازدواج به کودکهمسران مشوق افزایش شمار ازدواج کودکان نمیشدیم؛
✅اگر قانون خانواده «ازدواج برابر» را به رسمیت میشناخت؛
✅اگر یکایک شهروندان در تربیت فرزندان و زندگی روزانه تن زن را عملا ملک پدر/برادر/شوهر محسوب نکنند، به غیرتورزی پدرسالارانه و خشونتگرا ارزش ندهند، عناصر مردسالار و ناموسپرستِ فرهنگ سنتی و عشیرهای را به نقد بکشند و بر مالکیت زن بر تن خود و حقوق فردیاش تاکید عملی بیشتری کنند؛
✅اگر در سینمای ایران به جای فیلمهایی که غیرت مردسالارانه و خشن (از جنسی که در «فیلمفارسی» دورهٔ پهلوی یا «لاتاری» در سالهای اخیر میبینیم) را ترویج و بعضا تقدیس میکند، با فیلمهای پرشمارتری مواجه بودیم که همچون فیلم توقیفشدهٔ «خانهٔ پدری» یا فیلم «برف آخر» در جشنوارهٔ فجر ۱۴۰۰ به نحوی تاثیرگذار غیرتورزی پدرسالارانه را تقبیح میکنند و زشتی و پیامدهایش را به تصویر میکشند؛
✅اگر سمنها و نهادهای مدنیای که داوطلبند در مناطقی که قربانیان خشونت خانگی و زنکشی بیشتر اند برای اصلاح فرهنگ عمومی و حمایت از زنان خشونتدیده تلاشِ جماعتمحور و موثر کنند آزادی تشکیل و عمل بیشتری داشتند و به تقویت آنها کمک بیشتری میکردیم؛
✅اگر قانون جدید «حمایت از خانواده» سقط جنین رسمی با تجویز پزشک و اشکالی از جلوگیری از بارداری را جرمانگاری نمیکرد؛
✅اگر نواندیشان فقهی و رهبران دینی بیشتری برای تقبیح خشونت و تبعیض علیه زنان به نام دین میکوشیدند؛
✅اگر تلاشهای جمعی و نهادینه برای افزایش آگاهی عمومی زنانِ تحت تبعیض و قربانی خشونت نسبت به حقوقشان بیشتر بود؛
✅اگر کیفیت آموزش عمومی رایگان برای همهٔ کودکان و سطح توسعهیافتگی و خدمات پایهٔ همگانی در ایران بالاتر بود؛
✅اگر به جای اعدام یا آزادی با رضایتِ ولیِ دم، مجازاتهای دیگر و درجهبندیشدهٔ موثری برای انواع قتل در قانونمان وجود داشت؛
✅اگر سرنوشت عاملان چنین جنایتهایی صرفا به تصمیم فردیِ ولیِ دم وابسته نبود و قانون و مدعیالعموم به جنبهٔ عمومی آن توجه میکرد؛
✅اگر مادهٔ ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی که اقتباسی ناقص از یکی از مسائل تحریرالوسیله است و قتل در فراش (قتل زن توسط شوهر حین دیدن سکس زن با مردی دیگر) را جایز و صرفا با اتکا به علم قاضی بدون مجازات میکند تغییر کرده بود؛
✅اگر اورژانس اجتماعی در سازمان بهزیستی کارآمدی، بودجه، کادر حرفهای و خدمات باکیفیتِ بیشتری به قربانیان تبعیض و خشونت در سطح کشور ارائه میکرد؛
✅اگر خانههای امن و خدمات تلفنی برای حمایت از زنانِ در معرض آسیب در سراسر کشور تعداد و کیفیت بالاتری داشت؛
✅اگر انواع تبعیض جنسیتی در قوانین، تقسیم کار در خانواده، سیاست، بازار کار، فرهنگ عمومی، انتظارات نقشی و فقهِ رایج مانع قدرتگیری بیشتر زنان نبود؛
و
✅اگر با آزادی و حمایت افزونتر، مطالعات تجربی دانشگاهی و اندیشکدهای معتبر، دادهمحور و روشمند بیشتری دربارهٔ علل خشونت خانگی و قتل ناموسی در مناطق مختلف ایران و راههای موثر کاهش آن انجام شده بود؛
شاید امثال رومینا و مونا امروز زنده بودند و قطعا کاهش قتل ناموسی و خشونت خانگی شیب تندتری پیدا میکرد.
✅حتی پدر و برادر موناها که تحت تاثیر فشار اجتماعی و عدمبازدارندگیِ قانون دختر و خواهرشان را میکشند نیز خود به نوعی قربانی همین فرهنگ غیرتپرور مردسالار و قوانین واپسمانده اند. برای اصلاح ترتیبات نهادی و زمینههای فرهنگی، اجتماعی و حقوقی فوق همهٔ ما ایرانیان میتوانیم در حد ظرفیتی که داریم تلاشهایمان را افزایش دهیم و با مسئولیتشناسی جمعیِ بیشتر از قتل موناها پیشگیری کنیم.
رستگاری جمعی است.
@kherad_jensi
@jalaeipour
به مناسبت روز جهانی «زنان و دختران در علم: عوامل تغییر»مشارکت زنان در بخش منابع آب!
✍دکتر مهتا بذرافکن
درجهان زندگی روزمره زنان بامنابع آب بهم آمیخته است، آنها هر روز برای انجام امور خانواده ازخانه تامزرعه با منابع آب سروکار دارند. علاوه بر مشارکت در مزارع، زنان در کشورهایی که به آب سالم دسترسی ندارند، بر اساس آمارهای موجود هر روز بیش از 152 میلیون ساعت وقتشان صرف حمل دبه های آب برای مصرف خانواده می کنند. بزرگی همین عدد کافیست که زنان به عنوان یکی از ذینفعان منابع آب به رسمیت شناخته و به تصمیم گیرندگان اصلی آب تبدیل نماید.
علاوه بر این تجربیات برخی از کشورها که مشارکت زنان در همه سطوح را پذیرفته اند نشان میدهد که مشارکت زنان باعث بهبودی عملکرد سیستم های آب، افزایش دسترسی به آب، افزایش مزایای اقتصادی و زیست محیطی و بهبود کیفیت زندگی در سطوح مختلف شده است.
به عنوان مثال، در هند، اخیراً زنان به عنوان مکانیک پمپ دستی آموزش دیده و مجوز دریافت کرده اند و مشتریان آنها را نسبت به مکانیکهای مرد در دسترستر و پاسخگوتر ارزیابی میکنند، زیرا بسیاری از این زنان میدانند که شکستگی پمپ دستی باعث میشود که دختران و زنان مجبور شوند مسافتهای طولانی را برای کولبری آب طی کنند، زمانی که می تواند صرف آموزش و اشتغال شان شود در مسیر حمل آب هدر می رود.
در بلوچستان پاکستان تیمی از زنان محقق طرح استفاده مجدد از یک مخزن بلااستفاده برای تامین آب یک روستا با بکارگیری خطوط لوله غیرفعال، پیشنهاد و اجرا کردند که نه تنها مقرون به صرفه تر از طرح اولیه تیم مردان بوده بلکه تغییرات بعد از آن منجر به مدیریت بهتر آب و بهبود کیفیت زندگی شد. چهار سال بعد این روستا با سرمایه گذاری در توانمندسازی زنان و تشویق حضور زنان در سیاست و رونق اقتصادی و اشتغال، مدرسه جدیدی برای دختران ساخت که مانع ازدواج کودکان به دلیل فقر شد.
در مالاوی، تیمهای بازرسی که عمدتاً از مهندسان زن تشکیل شدهاند، چندین بار در روز به وضعیت لولههای آب در مسیرهای روستایی نظارت میکنند و نشت آب و نیاز به تعمیر را گزارش میدهند.
زنان در منطقه ماگلانگ جاوه در اندونزی، به دلیل عدم تعهد مقامات سیاسی، خود به حل مشکلات سیستم آب موجود اقدام نموده و به موفقیت دست یافتند. ایده ها و راه حل های آنها مبنایی برای بازسازی کامل سیستم آب شد، و این زنان اکنون در مدیریت سیستم های آب مشارکت فعال داشته و با تشکیل انجمن های محلی گفتگوی آب سالم، دسترسی به آب سالم و بهره برداری درست از آن را به یک دغدغه در سطح جامعه تبدیل کرده اند.
ارزیابی انجام شده توسط بانک جهانی نشان میدهد که مشارکت زنان حتی در پروژه های ساده میتواند اثربخشی پروژههای آب را شش تا هفت برابر نسبت به پروژههایی که بدون مشارکت زنان انجام می شود افزایش دهد.
مطالعات بیش از دو دهه به این نتیجه رسیدهاند که نقش زنان در بخش آب مستلزم تغییر اساسیتر در حکمرانی و سیاستگذاری منابع آب، شفافیت و تغییر نگرش رهبران و سیستم حکمرانی به زنان است.
در بخش مدیریت منابع آب بطور مشخص پایداری زمانی تحقق پیدا می کند که از ظرفیت همه مردم اعم از مردان و زنان به طور مساوی استفاده شود چرا که آب اساسا یک خیر عمومی است.
علاوه بر این تحقیقات بانک جهانی همچنین نشان می دهد که فسادپذیزی زنان بسیار کمتر از مردان است، زنان به نسبت به مردان آب را طور عادلانه تری به اشتراک میگذارند، به خصوص در مواقع کمبود، توزیع عادلانه را به دقت مد نظر قرار میدهند.
متأسفانه با وجود این تجربیات؛ در کشورهای درحال توسعه به دلیل نگرشهای فرهنگی به زنان، کمتر از 17 درصداز زنان بطورجدی درسطوح سیاست گذاری، تحقیق و توسعه و اجرای سیاستها مشارکت داده شده اند و البته درعین حال در همین کشورها کولبری آب وظیفه زنان است!
گزارش سال 2014 توسط انجمن بین المللی آب نشان داد که بیش از 15 کشور در حال توسعه در بکارگیری زنان در مدیریت و پژوهشهای مربوط به آب کم کارند و سیستم مردانه حکمرانی آب میلی در مشارکت دادن زنان ندارد.
این درحالی است که در این گزارش آمده است که در کشورهایی که از ظرفیت زنان در بخش های مختلف از مدیریت تا اجرا، نظارت و تحقیق و توسعه آب استفاده شده، زنان مأموریت شان را عمدتاً مسئولانه و کاملا حرفه ای با دستاورد قابل توجه انجام داده اند.
دسترسی عادلانه به آموزش عالی، اجرای سیاست توزیع عادلانه فرصتها برای همه انسان ها ورای جنسیت، افزایش آگاهی اجتماعی و مطالبه گری در همه سطوح برای مشارکت هرچه بیشتر زنان در مدیریت منابع آب ضروری است و زنان شایستگی خود را برای مشارکت مؤثر در مدیریت منابع آب ثابت کرده و درجهت تحقق اهداف توسعه پایدار می توانند الگوی نسل آینده باشند./
©کانال اجتماعی - محیط زیستی زنان روستایی و عشایری
@kherad_jensi
@RuralWomenIssues
✍دکتر مهتا بذرافکن
درجهان زندگی روزمره زنان بامنابع آب بهم آمیخته است، آنها هر روز برای انجام امور خانواده ازخانه تامزرعه با منابع آب سروکار دارند. علاوه بر مشارکت در مزارع، زنان در کشورهایی که به آب سالم دسترسی ندارند، بر اساس آمارهای موجود هر روز بیش از 152 میلیون ساعت وقتشان صرف حمل دبه های آب برای مصرف خانواده می کنند. بزرگی همین عدد کافیست که زنان به عنوان یکی از ذینفعان منابع آب به رسمیت شناخته و به تصمیم گیرندگان اصلی آب تبدیل نماید.
علاوه بر این تجربیات برخی از کشورها که مشارکت زنان در همه سطوح را پذیرفته اند نشان میدهد که مشارکت زنان باعث بهبودی عملکرد سیستم های آب، افزایش دسترسی به آب، افزایش مزایای اقتصادی و زیست محیطی و بهبود کیفیت زندگی در سطوح مختلف شده است.
به عنوان مثال، در هند، اخیراً زنان به عنوان مکانیک پمپ دستی آموزش دیده و مجوز دریافت کرده اند و مشتریان آنها را نسبت به مکانیکهای مرد در دسترستر و پاسخگوتر ارزیابی میکنند، زیرا بسیاری از این زنان میدانند که شکستگی پمپ دستی باعث میشود که دختران و زنان مجبور شوند مسافتهای طولانی را برای کولبری آب طی کنند، زمانی که می تواند صرف آموزش و اشتغال شان شود در مسیر حمل آب هدر می رود.
در بلوچستان پاکستان تیمی از زنان محقق طرح استفاده مجدد از یک مخزن بلااستفاده برای تامین آب یک روستا با بکارگیری خطوط لوله غیرفعال، پیشنهاد و اجرا کردند که نه تنها مقرون به صرفه تر از طرح اولیه تیم مردان بوده بلکه تغییرات بعد از آن منجر به مدیریت بهتر آب و بهبود کیفیت زندگی شد. چهار سال بعد این روستا با سرمایه گذاری در توانمندسازی زنان و تشویق حضور زنان در سیاست و رونق اقتصادی و اشتغال، مدرسه جدیدی برای دختران ساخت که مانع ازدواج کودکان به دلیل فقر شد.
در مالاوی، تیمهای بازرسی که عمدتاً از مهندسان زن تشکیل شدهاند، چندین بار در روز به وضعیت لولههای آب در مسیرهای روستایی نظارت میکنند و نشت آب و نیاز به تعمیر را گزارش میدهند.
زنان در منطقه ماگلانگ جاوه در اندونزی، به دلیل عدم تعهد مقامات سیاسی، خود به حل مشکلات سیستم آب موجود اقدام نموده و به موفقیت دست یافتند. ایده ها و راه حل های آنها مبنایی برای بازسازی کامل سیستم آب شد، و این زنان اکنون در مدیریت سیستم های آب مشارکت فعال داشته و با تشکیل انجمن های محلی گفتگوی آب سالم، دسترسی به آب سالم و بهره برداری درست از آن را به یک دغدغه در سطح جامعه تبدیل کرده اند.
ارزیابی انجام شده توسط بانک جهانی نشان میدهد که مشارکت زنان حتی در پروژه های ساده میتواند اثربخشی پروژههای آب را شش تا هفت برابر نسبت به پروژههایی که بدون مشارکت زنان انجام می شود افزایش دهد.
مطالعات بیش از دو دهه به این نتیجه رسیدهاند که نقش زنان در بخش آب مستلزم تغییر اساسیتر در حکمرانی و سیاستگذاری منابع آب، شفافیت و تغییر نگرش رهبران و سیستم حکمرانی به زنان است.
در بخش مدیریت منابع آب بطور مشخص پایداری زمانی تحقق پیدا می کند که از ظرفیت همه مردم اعم از مردان و زنان به طور مساوی استفاده شود چرا که آب اساسا یک خیر عمومی است.
علاوه بر این تحقیقات بانک جهانی همچنین نشان می دهد که فسادپذیزی زنان بسیار کمتر از مردان است، زنان به نسبت به مردان آب را طور عادلانه تری به اشتراک میگذارند، به خصوص در مواقع کمبود، توزیع عادلانه را به دقت مد نظر قرار میدهند.
متأسفانه با وجود این تجربیات؛ در کشورهای درحال توسعه به دلیل نگرشهای فرهنگی به زنان، کمتر از 17 درصداز زنان بطورجدی درسطوح سیاست گذاری، تحقیق و توسعه و اجرای سیاستها مشارکت داده شده اند و البته درعین حال در همین کشورها کولبری آب وظیفه زنان است!
گزارش سال 2014 توسط انجمن بین المللی آب نشان داد که بیش از 15 کشور در حال توسعه در بکارگیری زنان در مدیریت و پژوهشهای مربوط به آب کم کارند و سیستم مردانه حکمرانی آب میلی در مشارکت دادن زنان ندارد.
این درحالی است که در این گزارش آمده است که در کشورهایی که از ظرفیت زنان در بخش های مختلف از مدیریت تا اجرا، نظارت و تحقیق و توسعه آب استفاده شده، زنان مأموریت شان را عمدتاً مسئولانه و کاملا حرفه ای با دستاورد قابل توجه انجام داده اند.
دسترسی عادلانه به آموزش عالی، اجرای سیاست توزیع عادلانه فرصتها برای همه انسان ها ورای جنسیت، افزایش آگاهی اجتماعی و مطالبه گری در همه سطوح برای مشارکت هرچه بیشتر زنان در مدیریت منابع آب ضروری است و زنان شایستگی خود را برای مشارکت مؤثر در مدیریت منابع آب ثابت کرده و درجهت تحقق اهداف توسعه پایدار می توانند الگوی نسل آینده باشند./
©کانال اجتماعی - محیط زیستی زنان روستایی و عشایری
@kherad_jensi
@RuralWomenIssues