ویدیویی از تجمع یا به تعبیر برخی مسئولان «میتینگ» مختلط دختران و پسران دهه هشتادی یا نودی شیراز در فضای مجازی منتشر شده است. نظیر این ماجرا در خرداد سال ۱۳۹۵ در مرکز تجاری کوروش تهران شاید به مناسبت پایان امتحانات برگزار شد. آن ها که در صحنه بودند از خیل نوجوانانی گفتند که بیپروا و با پوششی خاص، به اصطلاح « #بدحجاب» در انتظار همسالان خود بودهاند، در تجمع شیراز اما دختران کاملا #بیحجاب بودند.
یادداشت زیر اگر چه در خرداد ۱۳۹۵ منتشر شد ولی همچنان می تواند برای تبیین رویدادهای مشابه از جمله تجمع شیراز نیز کاربرد داشته باشد
🔹 نسلی که می خواهد " دیده " شود! 🔹
✍️ مهران صولتی
✅ روز سه شنبه کسبه پاساژ کوروش تهران از دیدن یک باره جمع گسترده ای از جوانان دهه هشتادی شگفت زده شدند . تا چشم باز کردند بیش از سه هزار نوجوان دبیرستانی چون بهمنی از راه رسیدند وتمام راهروهای پاساژ را پر کردند. خودشان می گفتند که در قراری تلگرامی جمع شده اند تا کنار هم باشند. شاید می خواستند میتینگی برگزار کنند ولی تردیدی نیست که اقدام شان ناگهانی و بهت آور بود. آن چنان که بسیاری از کسبه مغازه های خود را بستند تا احیانا خسارتی نبینند.
✅ دهه هشتادی ها نسل ناشناخته امروز ما هستند. از همین رو هم موجب شگفتی می شوند. ما این نسل را بیشتر با رفتارهای آزادانه، مراودات صمیمانه، آرایش مو و لباس متفاوت و نوعی اشتیاق مفرط به "جوانی کردن" در سر کلاس های درس شناخته ایم. نسل موسیقی های مدرن با قدرت تسلط بر آخرین فن آوری های کامپیوتر و موبایل، نسل کلش آف کلنز، نسلی که دغدغه کنکور جوانی و زندگی شان را تباه کرده است.
✅ نسلی که هرگز "سوژه" تحولات بزرگ در ایران نبوده است. شاید نقطه اوج اش حیرت زده کردن چشم ناظران و جامعه شناسان در کارناوال تشییع مرتضی پاشایی یا دربی های پایتخت. این نسل بیش از همه برای والدین و معلمان ناشناخته اند. گویی به هیچ چیزی اعتقادی ندارند. از منظر سلبی ویران کننده اند و شجاعت خوبی برای مواجهه با دگم های عقیدتی دارند ولی از منظر ایجابی درمانده اند. می توانند خراب کنند ولی از توان کافی برای سازندگی برخوردار نیستند.
✅ می خواهند "دیده" شوند. می خواهند "متفاوت" باشند و همین می شود که ما را با شمایل یک شکاف نسلی روبرو می کنند. نسلی به دنبال " تجربه کردن" همه چیز که مدام در پی " گسترش پهنه امکان " است. نسلی ماجراجو که هیچ خط قرمزی را به رسمیت نمی شناسد، درست در مقابل نسلی که ما هستیم؛ ملاحظه کار، واقع بین، و در پی فایده - هزینه کردن در پس هر اقدام، نسلی که به سیر کردن شکم زن و بچه و حداکثر شرکت در یک انتخابات خو کرده ایم. نسلی که افتخارمان این است که از تجربیات دیگران عبرت گرفته ایم.
✅ حالا این نسل ناشناخته ی "دیده نشده" می خواهد در یک بعدازظهر خردادی "دیده" شود. همین می شود که کلیت یک نظم موجود ولو به اندازه یک پاساژ به هم می ریزد و کار به نیروی انتظامی می رسد. واقعا ایراد کار کجاست؟ شاید بتوان گفت در جایی که ارتباطات تلگرامی مجال با هم بودن این نسل در ابعاد وسیع را داده، ولی فضای حقیقی و خیابانی از آمادگی پذیرش این با هم بودن برخوردار نیست. نوعی تقابل فضای مجازی و حقیقی.
✅ حالا به اینها بیفزایید؛ بی انگیزگی تحصیلی، آموزش ندیدن مهارت های زندگی، ناکامی شغلی، بحران بلوغ جنسی و به طور کلی ناامیدی از آینده. در حالی که بخش عمده ای از عمرشان را در بنگاه ورشکسته ای به نام آموزش و پرورش رسمی کشور هدر داده اند. به نظر می رسد تنها توصیه به حکومت برای مواجهه با پدیده "پاساژ کوروش" می تواند مجال بخشیدن به " رویت پذیری" این نسل در اماکن عمومی باشد.
✅ باید امکانی فراهم آورد که این نوجوانان در حضورهای حقیقی و جمعی، "سوژگی" خود را نشان دهند. اتفاقا این "دیده شدن" می تواند شناخت بیشتر مسئولین را از آنها به همراه داشته باشد، همچنین جامعه شناسان را با مشاهده عریان و تمام عیار یک پدیده مواجه سازد. جای نگرانی نیست! این نسل هیچ آرمان رادیکالی در ذهن ندارد که خطرناک تلقی شود، بیشتر به دنبال جوانی کردن و زندگی کردن است. لذت بردن از با هم بودن و تبادل تجربیات زندگی. نوعی فکر کردن با صدای بلند. از آموزش و پرورش رسمی که انتظاری نیست شاید وجود مستمر همین " دیده شدن های جمعی" بتواند اعتماد از دست رفته این نسل به همه چیز را به آن ها بازگرداند. با این نسل مهربان تر باشیم...
https://t.me/kherad_jensi
یادداشت زیر اگر چه در خرداد ۱۳۹۵ منتشر شد ولی همچنان می تواند برای تبیین رویدادهای مشابه از جمله تجمع شیراز نیز کاربرد داشته باشد
🔹 نسلی که می خواهد " دیده " شود! 🔹
✍️ مهران صولتی
✅ روز سه شنبه کسبه پاساژ کوروش تهران از دیدن یک باره جمع گسترده ای از جوانان دهه هشتادی شگفت زده شدند . تا چشم باز کردند بیش از سه هزار نوجوان دبیرستانی چون بهمنی از راه رسیدند وتمام راهروهای پاساژ را پر کردند. خودشان می گفتند که در قراری تلگرامی جمع شده اند تا کنار هم باشند. شاید می خواستند میتینگی برگزار کنند ولی تردیدی نیست که اقدام شان ناگهانی و بهت آور بود. آن چنان که بسیاری از کسبه مغازه های خود را بستند تا احیانا خسارتی نبینند.
✅ دهه هشتادی ها نسل ناشناخته امروز ما هستند. از همین رو هم موجب شگفتی می شوند. ما این نسل را بیشتر با رفتارهای آزادانه، مراودات صمیمانه، آرایش مو و لباس متفاوت و نوعی اشتیاق مفرط به "جوانی کردن" در سر کلاس های درس شناخته ایم. نسل موسیقی های مدرن با قدرت تسلط بر آخرین فن آوری های کامپیوتر و موبایل، نسل کلش آف کلنز، نسلی که دغدغه کنکور جوانی و زندگی شان را تباه کرده است.
✅ نسلی که هرگز "سوژه" تحولات بزرگ در ایران نبوده است. شاید نقطه اوج اش حیرت زده کردن چشم ناظران و جامعه شناسان در کارناوال تشییع مرتضی پاشایی یا دربی های پایتخت. این نسل بیش از همه برای والدین و معلمان ناشناخته اند. گویی به هیچ چیزی اعتقادی ندارند. از منظر سلبی ویران کننده اند و شجاعت خوبی برای مواجهه با دگم های عقیدتی دارند ولی از منظر ایجابی درمانده اند. می توانند خراب کنند ولی از توان کافی برای سازندگی برخوردار نیستند.
✅ می خواهند "دیده" شوند. می خواهند "متفاوت" باشند و همین می شود که ما را با شمایل یک شکاف نسلی روبرو می کنند. نسلی به دنبال " تجربه کردن" همه چیز که مدام در پی " گسترش پهنه امکان " است. نسلی ماجراجو که هیچ خط قرمزی را به رسمیت نمی شناسد، درست در مقابل نسلی که ما هستیم؛ ملاحظه کار، واقع بین، و در پی فایده - هزینه کردن در پس هر اقدام، نسلی که به سیر کردن شکم زن و بچه و حداکثر شرکت در یک انتخابات خو کرده ایم. نسلی که افتخارمان این است که از تجربیات دیگران عبرت گرفته ایم.
✅ حالا این نسل ناشناخته ی "دیده نشده" می خواهد در یک بعدازظهر خردادی "دیده" شود. همین می شود که کلیت یک نظم موجود ولو به اندازه یک پاساژ به هم می ریزد و کار به نیروی انتظامی می رسد. واقعا ایراد کار کجاست؟ شاید بتوان گفت در جایی که ارتباطات تلگرامی مجال با هم بودن این نسل در ابعاد وسیع را داده، ولی فضای حقیقی و خیابانی از آمادگی پذیرش این با هم بودن برخوردار نیست. نوعی تقابل فضای مجازی و حقیقی.
✅ حالا به اینها بیفزایید؛ بی انگیزگی تحصیلی، آموزش ندیدن مهارت های زندگی، ناکامی شغلی، بحران بلوغ جنسی و به طور کلی ناامیدی از آینده. در حالی که بخش عمده ای از عمرشان را در بنگاه ورشکسته ای به نام آموزش و پرورش رسمی کشور هدر داده اند. به نظر می رسد تنها توصیه به حکومت برای مواجهه با پدیده "پاساژ کوروش" می تواند مجال بخشیدن به " رویت پذیری" این نسل در اماکن عمومی باشد.
✅ باید امکانی فراهم آورد که این نوجوانان در حضورهای حقیقی و جمعی، "سوژگی" خود را نشان دهند. اتفاقا این "دیده شدن" می تواند شناخت بیشتر مسئولین را از آنها به همراه داشته باشد، همچنین جامعه شناسان را با مشاهده عریان و تمام عیار یک پدیده مواجه سازد. جای نگرانی نیست! این نسل هیچ آرمان رادیکالی در ذهن ندارد که خطرناک تلقی شود، بیشتر به دنبال جوانی کردن و زندگی کردن است. لذت بردن از با هم بودن و تبادل تجربیات زندگی. نوعی فکر کردن با صدای بلند. از آموزش و پرورش رسمی که انتظاری نیست شاید وجود مستمر همین " دیده شدن های جمعی" بتواند اعتماد از دست رفته این نسل به همه چیز را به آن ها بازگرداند. با این نسل مهربان تر باشیم...
https://t.me/kherad_jensi
Telegram
اندیشکده خرد جنسی
تلاش برای توصیف، تحلیل و تولید گفتمان با تکیه برجمهوریت، در حوزه زیست جنسی مان.
ارتباط با ادمین
@Yek_pishnahad_sade
ارتباط با ادمین
@Yek_pishnahad_sade
👍37👎2