🔴بی پدرهای عقده ای
(زندگی برای تسهیلگر و مصلح اجتماعی عین نه بلکه خود جهنم است. چرا که ذره ای فراغت خاطر ندارد)
تا چشم کار می کرد دهه نودی بود و نوجوان دهه هشتادی. تعدادشان خیلی زیاد بود.رعب برانگیز.
بالاخره پنجشنبه بود و روز تعطیلی مدارس.انگار فقط من و چند نفر دیگر با پسرهایمان آمده بودیم.
پر بودند از هیجان و نشاط و البته کمی عقده، بالاخره آدم عقده ای(طعم کمبودهای فراوان را چشیده)عقده را خوب می فهمد.
بعضا سیه چرده، دست و گردن سوخته زیر آفتاب کوچه و خیابان، زیر ناخنهای سیاه(کارگری در مکانیکی)،تکرار عدم موجودی کافی حساب بهنگام شارژ کارت تغذیه.
همکلام هم که می شدیم عمدتا متعلق به پایین شهر و شهرستان بودند!
قلبم همانجا شکست(بالاخره عرض شد زندگی برای یک تسهیلگر اجتماعی چگونه است).
همانجا بود که با بغض بدنبال پدر گشتم :
پدرهای اینها کجا هستن؟
اصلا پدر کجاست؟
آیا در این خاک دیگر پدر وجود دارد؟
پدر را که کشت در این خاک؟
من البته که پاسخ تک تک این پرسشها را دارم.
پدر در این خاک سرکار است. یعنی کلا سرکار است. یا بهتر بگم سرکاری است.
چرا که پدر بودن در این خاک با خون مشخص می شود.پدر اگر خون خوب نداشت. در هر صورت کارگر و کارگر زاده ای بیش نیست.
پدر در این خاک از آن زمان که عنصر معنا بخش او را با مقاومت نامشروع و تحمیلی بواسطه اقتصاد تحریمی و سالیانه ۱۰۰ درصد افزایش قیمت مسکن و اجاره مسکن و مایحتاج زندگی از او #سلب نمودید. مرد!
یعنی از خجالت مرد.
🔴فاتحه مع الاخلاص...
پدر آنجایی مرد که از شعار نه شرقی و نه غربی غلط عبور کردیم و رسیدیم به نه غربی و هم شرقی!
شرقی که منافع تاییدش ناظر به توان محدودش برای طبقه قلیل حاکم و تایید کنندگان او بود. و غربی که مجازات عدم تاییدش ناظر به توان گسترده اش دامان عموم مردم ایران را چند دهه است که گرفته است!
«گور بابای جفتشان بحث برسر این است اگر شرق می تواند، پس چرای زندگی ما از پس معاشقه بااو اینگونه است.و باز اگر غرب آماده خوردن مشت آخر است پس چرا زندگی ما از پس طلاق او اینگونه است»
چند وقتیست که پدران جدید دیگر بوسیله تصمیمات ساختار و آن کله گنده ها کشته نمی شوند، بلکه رسما چندسالی است مارهای بلعنده #پدر، نسل جوان مومن حزب اللهی ست که می بیند اما نمی خواهد بفهمد!
می داند با این دست فرمان نمی شود. اما بنابر بازی منافع سکوت می کند!
ذبح عدالت را می فهمد اما بهنگام سخن و عمل طور دیگری رفتار می کند!
درب را بجای عقلانیت همچنان بر پاشنه هیجان و احساس می چرخاند!
می گوید در اعتراضات از هر آپارتمان سنگ و اتو می بارد در کوچه ها. اما نمی خواهد بداند چرا؟
حجم کثیر حضور مسئولان و فرزندان آنها از هر حزب و جناحی جهت عشق بازی و اشتغال و تحصیل و زندگی در مالزی و کانادا و آمریکا و انگلیس و... را می بیند اما سکوت می کند!
🔴والله که اگر شما در کربلا هم بودید سکوت می کردید.نگویید نه که صحنه های چندسال گذشته ایران عین کربلاست.
حال نیز مقصر همه این خونهای این روزها بر زمین ریخته از هرسو نیز شمایید که کشور را به بدین جا رساندید!
بجای سواری گرفتن دوباره از مرکب هیجان و احساس خونهای برزمین ریخته از هر سو را دوات قلم تامل و تدبر نمایید.
بیایید سرخط تغییر
باشد که رهایی یابیم از وضع موجود...
«من چند ماهیست که تهران رفت و آمد دارم.چند سالی هم هست که با امیرعباسم استخر نرفتیم. بعد از کلی کش و قوس دار نمودن قول و قرارمان او را به موجهای آبی بردم و نوشتم برای شما آنچه دیدم»
https://t.me/kherad_jensi
https://t.me/seyyedhashemfirouzi
(زندگی برای تسهیلگر و مصلح اجتماعی عین نه بلکه خود جهنم است. چرا که ذره ای فراغت خاطر ندارد)
تا چشم کار می کرد دهه نودی بود و نوجوان دهه هشتادی. تعدادشان خیلی زیاد بود.رعب برانگیز.
بالاخره پنجشنبه بود و روز تعطیلی مدارس.انگار فقط من و چند نفر دیگر با پسرهایمان آمده بودیم.
پر بودند از هیجان و نشاط و البته کمی عقده، بالاخره آدم عقده ای(طعم کمبودهای فراوان را چشیده)عقده را خوب می فهمد.
بعضا سیه چرده، دست و گردن سوخته زیر آفتاب کوچه و خیابان، زیر ناخنهای سیاه(کارگری در مکانیکی)،تکرار عدم موجودی کافی حساب بهنگام شارژ کارت تغذیه.
همکلام هم که می شدیم عمدتا متعلق به پایین شهر و شهرستان بودند!
قلبم همانجا شکست(بالاخره عرض شد زندگی برای یک تسهیلگر اجتماعی چگونه است).
همانجا بود که با بغض بدنبال پدر گشتم :
پدرهای اینها کجا هستن؟
اصلا پدر کجاست؟
آیا در این خاک دیگر پدر وجود دارد؟
پدر را که کشت در این خاک؟
من البته که پاسخ تک تک این پرسشها را دارم.
پدر در این خاک سرکار است. یعنی کلا سرکار است. یا بهتر بگم سرکاری است.
چرا که پدر بودن در این خاک با خون مشخص می شود.پدر اگر خون خوب نداشت. در هر صورت کارگر و کارگر زاده ای بیش نیست.
پدر در این خاک از آن زمان که عنصر معنا بخش او را با مقاومت نامشروع و تحمیلی بواسطه اقتصاد تحریمی و سالیانه ۱۰۰ درصد افزایش قیمت مسکن و اجاره مسکن و مایحتاج زندگی از او #سلب نمودید. مرد!
یعنی از خجالت مرد.
🔴فاتحه مع الاخلاص...
پدر آنجایی مرد که از شعار نه شرقی و نه غربی غلط عبور کردیم و رسیدیم به نه غربی و هم شرقی!
شرقی که منافع تاییدش ناظر به توان محدودش برای طبقه قلیل حاکم و تایید کنندگان او بود. و غربی که مجازات عدم تاییدش ناظر به توان گسترده اش دامان عموم مردم ایران را چند دهه است که گرفته است!
«گور بابای جفتشان بحث برسر این است اگر شرق می تواند، پس چرای زندگی ما از پس معاشقه بااو اینگونه است.و باز اگر غرب آماده خوردن مشت آخر است پس چرا زندگی ما از پس طلاق او اینگونه است»
چند وقتیست که پدران جدید دیگر بوسیله تصمیمات ساختار و آن کله گنده ها کشته نمی شوند، بلکه رسما چندسالی است مارهای بلعنده #پدر، نسل جوان مومن حزب اللهی ست که می بیند اما نمی خواهد بفهمد!
می داند با این دست فرمان نمی شود. اما بنابر بازی منافع سکوت می کند!
ذبح عدالت را می فهمد اما بهنگام سخن و عمل طور دیگری رفتار می کند!
درب را بجای عقلانیت همچنان بر پاشنه هیجان و احساس می چرخاند!
می گوید در اعتراضات از هر آپارتمان سنگ و اتو می بارد در کوچه ها. اما نمی خواهد بداند چرا؟
حجم کثیر حضور مسئولان و فرزندان آنها از هر حزب و جناحی جهت عشق بازی و اشتغال و تحصیل و زندگی در مالزی و کانادا و آمریکا و انگلیس و... را می بیند اما سکوت می کند!
🔴والله که اگر شما در کربلا هم بودید سکوت می کردید.نگویید نه که صحنه های چندسال گذشته ایران عین کربلاست.
حال نیز مقصر همه این خونهای این روزها بر زمین ریخته از هرسو نیز شمایید که کشور را به بدین جا رساندید!
بجای سواری گرفتن دوباره از مرکب هیجان و احساس خونهای برزمین ریخته از هر سو را دوات قلم تامل و تدبر نمایید.
بیایید سرخط تغییر
باشد که رهایی یابیم از وضع موجود...
«من چند ماهیست که تهران رفت و آمد دارم.چند سالی هم هست که با امیرعباسم استخر نرفتیم. بعد از کلی کش و قوس دار نمودن قول و قرارمان او را به موجهای آبی بردم و نوشتم برای شما آنچه دیدم»
https://t.me/kherad_jensi
https://t.me/seyyedhashemfirouzi
Telegram
اندیشکده خرد جنسی
تلاش برای توصیف، تحلیل و تولید گفتمان با تکیه برجمهوریت، در حوزه زیست جنسی مان.
ارتباط با ادمین
@Yek_pishnahad_sade
ارتباط با ادمین
@Yek_pishnahad_sade
👍41😢5👏3👎2