من خدا هستم
17K subscribers
7.33K photos
9.79K videos
211 files
2.08K links
🔅مخور صائب فریب فضل از عمامه زاهد
که در گنبد ز بی مغزی صدا بسیار می پیچد🔅

Group: ️https://t.me/Islie_Group

☆CHANNELS⇩
@KTYAB ☜ⓚ
@ISLIE ←ⓓ
Download Telegram
موضوع: پروپاگاندا چیست؟

توضیح: 📺 پروپاگاندا (یا تبلیغات) یعنی هر گونه انتشار یا ترویجِ گسترده و برنامه‌ریزی‌شدۀ اندیشه‌، نظریه، عمل، و ... برای تحقق مقصود خود یا مقابله با مقصودِ مخالف. گمراه‌کردن مخاطب با دادن اطلاعات نادرست یا با ارائه‌ی گزینشی اطلاعات یا تأکید بر بخشی از اطلاعات.

@khod2 ®من خدا هستم

#⃣جستجو با هشتگ↓
#پروپاگاندا #تبلیغات #آموزش

‡ پست تکمیلی↓
پروپاگاندا
دکتر بی‌سواد

موضوع: پروپاگاندا (سوگیری های تبلیغاتی)

نویسنده: مجتبی لشکربلوکی ©

@khod2®

📺 رییس‌جمهور آمریکا مُرد. روپرت مرداک، صاحب امپراطوری رسانه‌ای (صدها رسانه‌ اعم از شبکه تلویزیونی و روزنامه و ...) گفته بود «اگر من اعلام کنم که رییس‌جمهور آمریکا مرد. برای او خیلی زمان می‌برد تا ثابت کند زنده است». این نشانه‌ی قدرت رسانه است.

★ همه‌ی ما در برابر اینکه فحش و ناسزا بشنویم حساسیم. خیلی چیزها را حاضریم تحمل کنیم اما فحش را نه. به‌خصوص اینکه درس هم خوانده باشیم و یک نفر پیدا شود و به ما بگوید بی‌سواد! اما واقعیت آن است که ما بی‌سوادیم. حوزه‌های بسیار مهمی وجود دارد که ما باید در آنها سواد داشته باشیم اما نظام رسمی و غیررسمی آموزش و پرورش کشور ما درباره‌شان در غفلت غیرعمدی یا در سکوت عمدی به سر می‌برد: سه مورد از مهم‌ترین حوزه‌های سواد (یا بهتر بگویم: حوزه‌های بی‌سوادی) ما عبارت‌اند از: سواد رسانه، سواد جنسی، سواد مالی.

بگذارید هفت سوال از شما بپرسم!

۱. آیا می‌دانید تفاوت یک رخداد واقعی و یک رخداد رسانه‌ای چیست؟
۲. آیا می‌توانید توضیح بدهید که رسانه‌ها چگونه اطلاعات را به صورت نامحسوس دستکاری می‌کنند؟
۳. آیا مغالطات رایجی که رسانه‌ها به کار می‌برند را می‌شناسید؟
۴. آیا می‌توانید قسمتی از داستان که کتمان می‌شود را کشف کنيد؟
۵. آیا می‌توانید توضیح دهید چگونه رسانه‌ها، با تکنیک‌هایی مانند زاویه‌ی‌ دوربین، ترفندهای نورپردازی، موسیقی و ... می‌توانند تصویر ما را از یک شخصیت/رخداد دستکاری کنند و عواطف ما را از تنفر به عشق و یا برعکس تغییر دهند؟
۶.آیا می‌توانید توضیح دهید که چرا آدم‌ها، برداشت‌هایی کاملاً متفاوت از یک پیام رسانه‌ای می‌کنند؟
۷.برای انتشار/بازنشر/فوروارد کردن مطلبی که خودم تهیه نکرده‌ام، چه نکاتی را باید برای رعایت مالکیت معنوی و اخلاق حرفه‌ای رعایت کنم؟

★اگر جوابتان به بیشتر، پرسش‌های بالا منفی است، باید به سواد رسانه‌ای خود شک کنید! و نیاز دارید که در این باره بیشتر بخوانید و بدانید. لطفاً به سطح تحصیلات و هوش و زیرکی خود اتکا نکنید.

🔰تعریف سواد رسانه به زبان ساده چنین است:

• توانایی دستیابی به اطلاعات از رسانه‌های مختلف
• درک و تحلیل منتقدانه اطلاعات دریافتی از رسانه‌ها
• و خلق پیام مؤثر برای ارسال در رسانه‌ها با هدف تاثیرگذاری بر مخاطبین

💯یک اصل کلیدی در فهم پشت پرده‌ی رسانه‌ها:

بر خلاف آنچه ما فکر می‌کنیم رسانه‌ها آیینه‌ای نیستند که دنیا را بازتاب دهند. رسانه‌ها اخبار را منتقل نمی‌کنند بلکه اخبار را «شکل می‌دهند» و می‌سازند. اطلاعات را دستمالی/دستکاری می‌کنند. و فقط بخشی از واقعیت را منعکس می‌کنند. چرا؟ چون رسانه‌ها دنبال حقیقت نیستند بلکه دنبال قدرت هستند. آن‌ها ذاتاً با قدرت گره خورده‌اند. محتوای رسانه‌ها عموماً در خدمت یک جریان فکری یا گروه سیاسی یا طبقه اجتماعی است. و سواد رسانه‌ای یک نوع مهارت ادراکی است که می‌تواند با نگاه انتقادی (موشکافانه) از بین رسانه‌های مختلف که هر کدام منافع و جهت گیری‌های خودشان را دنبال می‌کنند به حقیقت برسد. سواد رسانه‌ای، در اصل، شناخت یک حقیقت از بین هزاران دروغ و تحریف است.

تجویز راهبردی:
همه ما باید سواد رسانه‌ای را در خود ایجاد و تقویت کنیم که نیازمند مطالعه و تمرین است. برای شروع، به این دو اصل کلیدی پایبند باشیم:

🔸طراحی رژیم مصرف رسانه‌ای: به اینکه چه میزان از اطلاعاتمان را از کدام رسانه می‌گیریم حساس باشیم. کسانی که سواد رسانه‌ای دارند رژیم مصرف متعادلی دارند و از منابع و رسانه‌های مختلف به میزان مشخصی اطلاعات می‌گیرند. آن‌ها رنگین کمان رسانه‌ای دارند. اگر رژیم مصرف رسانه‌ای به درستی طراحی نشود، در فضای اشباع رسانه‌ای و بمباران اطلاعاتی خفه خواهیم شد.

🔶 از مخاطب منفعل به مخاطب منتقد: اگر باور کنیم که هدف هیچ کدام از رسانه‌ها حقیقت نیست بلکه خدمت به گروه/اندیشه/طبقه خاصی است، از این به بعد، استراتژی مطالعه و تماشای سنجشگرانه (نقادانه) را در پیش خواهیم گرفت. برای تبدیل شدن به خواننده/تماشاگر منتقد همیشه این سه سوال را از خود بپرسید:
۱. چه کسی این پیام را خلق کرده است و چرا این پیام ارسال شده است؟ (هدف او چه بوده است؟)
۲. چه ارزش‌ها و دیدگاه‌هایی را در این پیام به صورت پنهان جاسازی و تبلیغ کرده‌اند؟
۳. احتمالاً چه بخش‌هایی از واقعیت حذف و چه بخش‌هایی از واقعیت برجسته‌ شده‌اند؟

🔴فراموش نکنیم: سواد رسانه‌ای یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های یک فرد فرهیخته و یک فرد تحصیل کرده است. شما می‌توانید فوق دکترا از هاروارد داشته باشید اما بی‌سواد باشید!

@khod2 ® من خدا هستم

#⃣جستجو با هشتگ↓
#پروپاگاندا #تبلیغات #رسانه #سواد #نقاد
عوام‌فریبی یا دماگوژی☆

@khod2®

دماگوژی (Demagogue) از اصل یونانی دماگوگیا به معنای رهبری مردم گرفته شده است، اما رفته‌رفته در زبان سیاسی امروز معنای عوام‌فریبی و مردم‌فریبی به خود گرفته است و در اصطلاح به گمراه کردن مردم از طریق دادن وعده‌ها و شعارهای دروغین اشاره می‌کند.

دماگوگ یا عوام فریب کسی است که با ادعا و دروغ و وعده‌های بی‌پایه و اساس با تحریف حقایق سعی می‌کند مردم را به‌سوی خود بکشد و موافقت و پشتیبانی آنان را جلب کند.

پوپولیسم«عوام‌گرایی» و دماگوژی شاید به هم شبیه باشند اما این دو در یک امر تفاوت ماهوی با هم دارند.
◐یک سیاست‌مدار پوپولیست به آن‌چه که می‌گوید واقعا باور دارد و در تلاش است تا ادعاهایش را عملی کند اما مسئله این است که اساسا شعارهای پوپولیستی به لحاظ کلیت و جامعیتی که دارند غیرعملیاتی هستند.
اما یک دماگوژ یا سیاست‌مدار عوام‌فریب هیچ اعتقادی به آن‌چه که می‌گوید ندارد و با علم به این‌که عمل‌کردش نادرست است و مردم آن را بر نمی‌تابند آشکارا با وارونه جلوه دادن حقایق و استفاده از دروغ‌های پی در پی در تلاش برای لاپوشانی حقیقت است.

پیروان دماگوژیسم بر این باورند که اکثریت مردم را توده‌هایی ناآگاه و فاقد قوه تشخیص و ادارک تشکیل می‌دهند که از لحاظ فرهنگی در سطح پائینی هستند و به‌راحتی می‌توان آنان را بدون نیاز به استدلال و اقامه دلیل، و صرفا با اتکای به القائات رسانه‌ها و دستگاه‌های تبلیغاتی متنوع داخلی و خارجی، با شیوه‌هایی بسیار ساده و احساسی فریب داد و در راهی دل‌خواه با خود همراه کرد.
@khod2®
●مشهورترین و متداول‌ترین روش‌های دماگوژیست‌ها که به‌خصوص در جوامع عقب‌افتاده و در میان توده‌های سرخورده و تحقیرشده اجتماع به‌کار بسته می‌شوند، عبارتند از:

۱. نزاع و تفرقه میان ساکنان جوامع مجاور یکدیگر با روش تقسیم توده‌های مردم به چند گروه قومی یا زبانی یا دینی یا تاریخی و القای حس خوش‌آیند افتخارات دروغین و غرور کاذب و نژادپرستی و خودبزرگ‌بینی میان هر یک از آن‌ها و توأم با تحقیر و نفرت‌پراکنی به گروه‌ها و اقوام دیگر.

۲. تحریک احساسات جوامع رشدنیافته با سخنرانی‌های شورانگیز، موزیک‌ها و سرودهای مهیج، تجمعاتی با برافراشتن پرچم‌ها و انواع رفتارها و بروزهای احساسی و تحریک‌آمیز. تبدیل گردهمایی‌های اجتماعی و جلسات علمی یا کاربردی به محلی برای تظاهر و تفاخر و اعمال نمایشی و کلی‌بافی‌ها و شعارگویی‌های پوچ.

۳. خودداری از ارائه استدلال و اقامه برهان و نحوه تفکر علمی و در صورت لزوم بیان ادعاهای بی‌اساس و خرافات در پوسته عالم‌نمایانه و عوام‌پسند.

۴. توسل به عواطف میهنی یا مذهبی مردم برای به‌دست آوردن حمایت آنان.

۵. ترکیب اندکی از حقیقت با انبوهی از موهومات.

۶. القای این نکته کلیشه‌ای و مشهور که آنچه ما می‌گوییم، سخن پذیرفته شده و قطعی و بلاتردید همه دانشمندان و خردمندان جهان است و ندانستن شما از نادانی شماست و مخالفت با ما مخالفت و دشمنی با فرهنگ، تمدن، دین، خدا و ملیت است.

⊙دماگوژی یکی از خطرناک‌ترین و در عین‌حال متداول‌ترین راه‌کارهای نفوذ سلطه‌گری و فاشیسم در میان ممالک استعمار زده است.
یکی از بنیادی‌ترین عوامل ترویج خشونت و جنگ در کشورهای جهان سوم، و یکی از عوامل اصلی محرومیت و توسعه‌نیافتگی در جوامع عقب‌مانده است.
جوامعی که مهمترین مشخصه آنها، آمار پایین کتاب‌خوانی و آمار بالای بزهکاری و تجاوز به حقوق دیگران است.
جوامعی با کتابخانه‌های خلوت و کلانتری‌های شلوغ و دادگاه‌ها مملو از شاکی و متشاکی.
جوامعی با خوی غارتگری…

برگرفته از: رضا مرادی غیاث آبادی، سید علی‌اصغر خندان و فرهنگ معین.
©جامعه ای بهتربسازیم

@khod2 ®من خدا هستم

#⃣جستجو با هشتگ↓
#پوپولیسم #دماگوژیست #عوام_فریبی #ایران #جنگ #تبلیغات #پروپاگاندا
موضوع:پروپاگاندا(تبلیغات سیاسی)

برگرفته از:کتاب چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانه‌ها تشخیص دهیم

@khod2 ®

※پشت همه‌ی سوگیری‌ها و تبلیغات در رسانه‌های خبری، در همه‌ی جهان، منطق یکسان و ساده‌ای قرار دارد.
● هر جامعه و فرهنگی دارای جهان‌نگری منحصربه‌فرد است و این جهان‌نگری بر آنچه افراد جامعه می‌بینند و نیز بر شیوه‌ی نگاهشان به آن چیزها تأثیر می‌گذارد.
• رسانه‌های خبری که در چارچوب فرهنگ‌‌های گوناگون جهان فعالیت می‌کنند بازتاب‌دهنده‌ی جهان‌نگریِ همان فرهنگی هستند که خبر را برایش تهیه می‌کنند. اما حقیقتِ آنچه در جهان می‌گذرد بسیار پیچیده‌تر از چیزی‌ست که، در چارچوب یک فرهنگ خاص، حقیقت به نظر می‌رسد.
◎هر کسی در هر جامعه‌ای، اگر می‌خواهد خبرها را به شیوه‌ی سنجشگرانه مصرف کند، باید این حقیقت را بپذیرد و خبرها را با توجه به این حقیقت مصرف کند.

☜ تفکر نقّادانه مجموعه‌ای پیچیده از مهارت‌هاست که [برخی از] ویژگی‌های طبیعی و غریزی موجود در اندیشه‌ی انسانی را تغییر می‌دهد.

@khod2 ®
★ تفاوت ذهن سنجشگر و غیرسنجشگر در تشخیص حقیقت↓

✘ذهن غیرسنجشگر ناخودآگاه به این سمت می‌رود که حقیقت را بر اساس اصل‌های پنهان زیر تشخیص دهد↓

١.«فلان چیز حقیقت است اگر من آن را باور داشته باشم.»
٢.«فلان چیز حقیقت است اگر ما آن را باور داشته باشیم.»
٣.«فلان چیز حقیقت است اگر ما بخواهیم که آن را باور داشته باشیم.»
۴.«فلان چیز حقیقت است اگر باور به آن در خدمت منفعت شخصی یا گروهی ما باشد.»

ذهن سنجشگر خودآگاهانه در پی آن است که بر اساس اصل‌های زیر، که گرایش‌های غریزی را تصحیح می‌کنند، حقیقت را بفهمد↓

١.«من فلان چیز را باور دارم، اما ممکن است حقیقت نباشد
٢.«ما فلان چیز را باور داریم، اما باور ما ممکن است نادرست باشد
٣.«ما می‌خواهیم که فلان چیز را باور کنیم، اما این میل ممکن است ما را گرفتار پیشداوری کند
۴.«باور به فلان چیز منفعتِ شخصی یا گروهیِ ما را تأمین می‌کند، اما منفعت شخصی و گروهی ما هیچ ربطی به حقیقت ندارد

@khod2 ®من خدا هستم

#⃣جستجو با هشتگ↓
#پروپاگاندا #سوگیری #تبلیغات #رسانه
موضوع: پاتک سنجشگرانه اندیشان به رسانه‌ها(مقابله با پروپاگاندا)

برگرفته☜کتاب چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانه‌ها تشخیص دهیم.

@khod2 ®

رسانه‌های غالب در همه‌ی جوامع بر اساس این اصول به ذهن مخاطبانشان حمله می‌کنند

١.«ماجرا از نظرگاه ما چنین به نظر می‌رسد؛ بنابراین، ماجرا چنین است.»

٢.«اینها واقعیت‌هایی‌اند که شیوه‌ی نگاه ما به موضوع را پشتیبانی می‌کنند؛ بنابراین، اینها مهم‌ترین واقعیت‌ها هستند.»

٣.«این کشورها با ما دوست‌اند؛ بنابراین، این کشورها شایسته‌ی ستایش‌اند

۴.«این کشورها با ما دوست نیستند؛ بنابراین، این کشورها شایسته‌ی انتقادند

٥.«این گزارش‌ها بیشترین جذابیت یا هیجان را برای خوانندگان ما دارند؛ بنابراین، اینها مهم‌ترین گزارش‌های خبری‌اند

★ خوانندگان سنجشگر خبرها تک‌تکِ این اصل‌ها را معکوس می‌کنند و بدین‌وسیله به سوگیری‌های رسانه‌ای ضدحمله می‌زنند.

◀️ کتاب حاضر می‌کوشد شیوه‌ی انجام این ضدحمله را توضیح داده و، از این راه، تأثیر سوگیری و تبلیغات بر اندیشیدنِ افراد را کاهش دهد.

@khod2 ®من خدا هستم

#⃣جستجو با هشتگ↓
#پروپاگاندا #سوگیری #تبلیغات #رسانه
#پاتک #مقابله
موضوع: دروغ گوبزلی یا دروغ بزرگ

قسمت: 1/3
@khod2 ®

"دروغ بزرگ (به آلمانی: Große Lüge)، یا دروغ گوبلزی اصطلاح و تکنیکی است در پروپاگاندا، که اولین بار توسط آدولف هیتلر از آن استفاده کرد و نمایندهٔ تکنیکی تبلیغاتی در دنیای سیاست است.

آدولف هیتلر در کتاب نبرد من، می‌گوید مردم شکست آلمان در جنگ جهانی اول را به این دلیل پذیرفتند که یهودی‌های دارای نفوذ در مطبوعات از این تکنیک استفاده کردند. از نظر او این روش مستلزم آن است که دروغ چنان عظیم باشد که هیچ‌کس باور نکند که «کسی آنقدر گستاخ باشد که چنین بی‌شرمانه حقیقت را تحریف کند».
اولین مورد استفادهٔ دروغ بزرگ در این جملهٔ معروف او مستند شده‌است: «در دروغ بزرگ همواره نیروی قابل باور بودن موجود است.»
در صفحهٔ ۵۱ گزارشی که در مورد شرح حال روحی هیتلر منتشر شده بود چنین آمده‌است:
اولین قانون او این است که هیچ‌وقت نگذارید مردم دلسرد شوند، هیچ‌وقت خطا و تقصیری را نپذیرید، هیچ‌وقت تصدیق نکنید که دشمن ممکن است صفت خوبی داشته باشد، هیچ‌وقت جایی برای جایگزین باقی نگذارید، در آن واحد روی یک دشمن متمرکز شوید و تقصیر هر اتفاق بدی را بر گردن او بیاندازید. مردم دروغ بزرگ را زودتر از دروغ کوچک باور می‌کنند و اگر دروغی را مکرراً تکرار کنید، دیر یا زود آن را باور خواهند کرد.[منبع:ویکیپدیا] "

★در وقایع گذشته ایران ،استفاده از تکنیک دروغ بزرگ با دامنه گسترده انجام شده.
از اولین کشتارهای رژیم تا امروز{سالهای:٩٨,٩۶,٨٨,٧٨,۶٧} زیاد دور نمیریم تا خوانندگان نسل جدید هم این استفاده ابزاری رژیم اسلامی رو به خوبی بفهمند و حس کنند.

↯سرنگون شدن هواپیما و ٣روز انکار رژیم توسط رسانه های تبلیغاتی مانند تلویزیون و روزنامه نمونه ای از این تبلیغات دروغ بزرگ بود.

☆در شامگاه نهم نوامبر 1938 نیروهای “اس اس”، “اس ای”، “گشتاپو” و “سازمان جوانان هیتلری” به محله های یهودی نشین سرتاسر آلمان و اتریش هجوم بردند و به تخریب مغازه ها، خانه ها و کنیسه های یهودیان پرداختند. در پایان آن شب بدنام که به خاطر کثرت شیشه های شکسته شده توسط مهاجمین به “کریشتال ناخت” (شب شیشه های شکسته) مشهور گشت، 99 نفر کشته و تعدادی نزدیک به سی هزار نفر بازداشت و به اردوگاه های کار اجباری فرستاده شدند.

در همان شب، جوزف گوبلز (وزیر تبلیغات آلمان نازی و مسئول سابق حزب نازی در ناحیه برلین) دستور داد که تیتر فردای روزنامه “فولکیشر بئوباختر” (روزنامه رسمی حزب نازی) را اینگونه بنویسند: «حمله “خودجوشنیروهای مردمی به محله های یهودی نشین».
این درحالی بود که بسیاری از کسانی که بر حسب اتفاق از آن ورهای می گذشتند صدای اسلحه های اتوماتیک “پیراهن قهوه ای ها” و سر و وضع “هامفری بوگارتی” افسران گشتاپو را هرگز از یاد نبردند.

این تیتر از نمونه های نوعی آن چیزی است که در ادبیات سیاسی آن را “دروغ های گوبلزی” می نامند. دلیل این نام گذاری به آنجا بر می گردد که گوبلز و نازی ها اولین کسانی بودند که از دروغهای بزرگ و آشکار سیاسی به طور سیستماتیک و به عنوان یک تاکتیک منسجم تبلیغاتی در قالب رسانه های عمومی استفاده کردند. همان طور که تاریخ به ما نشان می دهد این استفاده آگاهانه و نظامند از دروغ های آشکار به منظور دستیابی به اهداف سیاسی پیش از ظهور نازی تقریبا بی سابقه بوده است. بدین ترتیب می توان گفت که دروغ های گوبلزی از جنس دروغ های در روز روشن هستند که با ابزار رسانه و به طور سیستماتیک و آگاهانه بیان می شوند.

اعتراضات آبان ٩٨، بیش از 1500 نفر نفر کشته شدن.
دستگاه تبلیغاتی رژیم شروع به گفتن دروغ در روز روشن کرد.
با وجود ویدیو های گسترده که قبل و بعد از وصل اینترنت در شبکه های اجتماعی منتشر شد. اما رژیم با دروغ هایی با مضمون: کشته سازی، مجاهدین و... شلیک های مستقیم خود به مردم را انکار میکرد.

@khod2 ®من خدا هستم
@rtbatbot ←ارتباط با ادمین

#⃣جستجو با هشتگ↓
#دروغ_گوبلزی #دروغ_بزرگ #دروغ #پروپاگاندا #تبلیغات

ادامه دارد... ↓
موضوع: دروغ گوبلزی یا دروغ بزرگ

قسمت: 2/3
@khod2 ®

سر برآوردن پدیده “دروغ های گوبلزی” یا نوع خاصِ “دروغ بزرگ در روز روشن” با امور دیگری که آن ها هم به خودی خود تازگی داشتند پیوستگی داشت.
•اول از همه تولد آن چیزی است که امروزه آن را “رسانه های جمعی” می خوانند که در آن روزها به رادیو و روزنامه (که در زمان نازی ها در تیراژهای میلیونی چاپ می شد) محدود می شد.
•در کنار این امر ظهور پدیده ای به نام انحصار رسانه ای دولت نقشی بسیار عمده ای بازی می کرد که به دولت امکان می داد اساسا کنترل جریان اطلاعات را تا آنجا که می خواهد به دست گیرد.
این هم به خودی خود معلول به وجود آمدن شکل جدیدی از دولت بود که فرانتس نویمان آن را (در بیانی کنایه آمیز نسبت به لویاتان هابز) “بهیموث” می خواند.

یعنی دولتی که توانایی های کمی و کیفیش به حد غیر قابل باوری افزایش یافته است و می تواند از پس هر چه رهبرانش اراده کند بر بیاید.
یعنی همان دولتی که جرج ارول در رمان 1984 به شیوه ای کاریکاتور گونه به تصویر می کشد. دولتی که می تواند یک شبه دوستانش را دشمنانش جلوه دهد و دشمنانش را دوستانش.

☆اما علاوه بر همه اینها، دروغ های گوبلزی بر روی دو عنصر محوری دیگر هم تکیه داشتند که در کارایی آنها نقش بسیار عمده ای بازی می کرد.
★اول← شکل گیری جوامع مدرن و اتمیزه شدن ناخواسته افراد بود که سطح اتکا و اعتماد آنان را به رسانه به شکل قابل توجهی افزایش می داد. در این جوامع رسانه های جمعی تقریبا همان نقشی را انجام می دادند که مراودات چهره به چهره در جوامع سنتی بر عهده داشت و اگر آن موقع “حرف مردم” از اتوریته بالایی برخوردار بود، در جوامع مدرن این حرف رسانه است که چنین جایگاهی داشت. رسانه های جمعی (که در زمان نازی ها انحصار مطلقش به دست دولت بود) تنها منبعی بودند که بر اساس آن فرد می توانست به اطلاعات عمومی و خصوصی دسترسی داشته باشد. همین “جایگزین ناپذیری” رسانه جمعی که حاصل تغییر فرماسیون اجتماعی جوامع بود اساسا نوعی اعتماد غیر انتقادی و ناخودآگاه روانشناسانه را نسبت به گفته های رسانه ها بر می انگیخت.

★دوم← که از همه اساسی تر است را خود گوبلز به طور ناخودآگاه در خاطراتش توضیح داده است. وی می گوید یکی از دلایلی که دروغ های بزرگ کارایی زیادی دارند این است که مردم نمی توانند باور کنند که اساسا کسی بتواند چنین دروغی بگوید. از همین رو معمولا در مواجهه با چنین دروغ هایی دچار حالت شوک و غافلگیری می شوند، و تا به خودشان بیایند کار انجام شده است. این مشاهده گوبلز تا حد زیادی درست است. مثلا اگر در تهران زلزله ای به مقیاس 6 ریشتر بیاید به طوری که شما آشکارا آن را احساس کنید و فردا یکی از پر تیراژ ترین روزنامه های کشور اعلام کند که هیچ لرزشی در کار نبوده است شما پیش از آنکه بخواهید به صدق و کذب این ادعا فکر کنید در وضعیت شوک و غافلگیری قرار می گیرید.
علت این غافلگیری را می توان در تحلیل مفهومی واژه دروغ پیدا کرد. همانطور که جان سرل می گوید هنگامی که ما مفهوم “قول دادن” را تحلیل می کنیم مفهوم الزام به قول جزء جدایی ناپذیر آن مفهوم است به طوری که شما نمی توانید بگویید (به لحاظ مفهومی) که به کسی قول داده اید ولی الزامی به برآورده کردن آن قول ندارید. چنین مساله ای در مورد مفهوم دروغ هم وجود دارد. اینکه دروغ باید جنبه پنهان خودش را حفظ کند، اینکه آنچه دروغ درباب آن گفته می شود اینقدر آشکار جلوی چشممان نباشد، جزئی جدایی ناپذیر از مفهوم دروغ و دروغ گفتن است.

◈در نتیجه دلیل غافلگیری شما هنگام مواجهه با دروغ های گوبلزی این است که شما در لحظه مواجهه (که با سر و صدای زیادی صورت می گیرد) از مقوله بندی آن تحت عنوان دروغ ناتوان می شوید چرا که یکی از عناصر سازنده این مفهوم را با خود ندارد.

اما این غافلگیری به تنهایی کار را انجام نمی دهد بلکه نقش عمده این غافلگیری این است که تمرکز روانی ما را از ما می گیرد و ما را در شرایط غیر طبیعی نسبت به ادعای مذکور قرار می دهد. همه ما وقتی دروغ های بزرگ را می شنویم به غافلگیری، عدم تمرکز و نهایتا تشویش ذهنی دچار می شویم که حداقل در کوتاه مدت به قوای شناختی- استدلالی ما را دچار خلل می سازد. اما معمولا کم کم به خود مسلط می شویم و مچ دروغگو را می گیریم.

@khod2 ®من خدا هستم
@rtbatbot ←ارتباط با ادمین

#⃣جستجو با هشتگ↓
#دروغ_گوبلزی #دروغ_بزرگ #دروغ #پروپاگاندا #تبلیغات

ادامه دارد…↓
موضوع: دروغ گوبلزی یا دروغ بزرگ

قسمت: 3/3
@khod2 ®

●اما سوال این است که چرا دروغ گوبلزی دچار چنین مساله ای نمی شود و ما را در امر “مچ گیری” ناتوان می سازد؟

دلیل این امر در همان فکت های جامعه شناختی و دلالت روانشناختی که در قسمت قبلی به آنها اشاره کردیم نهفته است.
یکتایی بی بدیل رسانه های جمعی در عصر مدرن، زوال روابط چهره به چهره و اتمیزه شدن، انحصار دولتی رسانه ها، تکنیک های رسانه ای و البته نقش مفتون ساز ایدئولوژی، اعتمادی ناخودآگاه و غیر انتقادی را به گفته های رسانه در ما بر می انگیزد.
☆در نتیجه کسانی که دروغ های گوبلزی را می شنیدند در همان حالت غافلگیری (که قوای شناختی شان به تحلیل رفته بود) با انتخابی دشوار به لحاظ روانشناسانه مواجه می شدند: اینکه آنچه را که به طور عینی دیده بودند (یا از دیگران شنیده بودند) باور کنند یا گفته های رسانه ای که به عنوان تنها منبع حقیقت نوعی رابطه احساسی و خویشاوندی با آنان برقرار کرده بود؟

این وضعیت دشوار روانشناسانه تشویش، حاصل از غافلگیری اولیه را در افراد تقویت می کرد و مانع بازگشت آنها به وضعیت طبیعی می شد (وضعیتی که قوای شناختی ما توانایی همیشگی و عینی خود را باز می یابند). در نتیجه در این حالت دشوار روانی، مردم آلمان مجبور بودند بین دو گزینه فوق دست به انتخاب بزنند و همانطور که منطق به ما نشان می دهد این نمی توانسته از سه حالت خارج باشد:

1←کسانی که واقعیت عینی را به گفته های رسانه ترجیح می دادند. اینها همان معدود افراد آگاه و به نوعی نخبگان جامعه آلمان بودند. همانطور که تاریخ به ما نشان می دهد تعداد اینها در آلمان آن زمان (و هر جامعه ای که در وضعیت مشابه باشد) بیش از چند هزار نفر نبود که عاقبت یا تیرباران شدند یا زیر آوار بمباران های وحشیانه متفقین جان دادند.

2←کسانی که طبق عادات غیر عقلانی توده ها (به خصوص آنهایی که مفتون ایدئولوژی هستند) حرف رسانه را به واقعیت عینی ترجیح دادند که همانطور که تاریخ به ما نشان می دهد بخش اعظم جمعیت آلمان را تشکیل می دادند. از همین رو بود که هیتلر می گفت “من میلیونها را در پشت سر دارم!”

3←کسانی که( به مانند بسیاری کسانی که درگیر انتخابهای دشوار به لحاظ روانشناسانه می شوند) از انتخاب کردن بازماندند و دچار نوعی “بی حسی” شدند به طوری شدیدترین واکنششان نسبت به این دروغها ورق زدن روزنامه بود. به عبارت دیگر آنها از این انتخاب دشوار روانشناسانه می گریختند. این گروه به همراه گروه دوم یار و یاور جنایاتی شدند که آن افسر آلمانی آشویتس را وا می داشت که به هنگام کشتار انسانها بگوید: “امروز خدا اینجا نیست!”

این بود آنچه امروزه آن را دروغ های گوبلزی می خوانند.

●اما سوال آخر این است که آیا فرمول دروغ های گوبلزی امروزه و پس از 60 سال همچنان می توانند اهداف سیاسی نظام های سیاسی را برآورده سازند؟
▣“هیو ترور روپر” تاریخ نگار برجسته، اذعان می کند که این روش گوبلزی در آن زمان از لحاظ عقلانیت ابزاری قابل توجیه بود. اما حال سوال این است که آیا امروزه هم اینگونه است؟ پاسخ روشنی نمی توان به این پرسش داد اما بعضی ملاحظات می تواند ما را به پاسخ نزدیک سازد.

مسلما جوامع امروز به لحاظ بسیاری از خصوصیات کلی با جامعه گوبلزی تفاوتی ندارند: اتمیزگی همچنان وجود دارد، دولت ها حتی زورمند تر از گذشته اند، رسانه های جمعی فراگیرتر شده اند و معنای دروغ هم همچنان همان هست که بود. اما یک تفاوت بزرگ به وجود آمده است که تاحدی (و نه کاملا) از کارایی دروغ های گوبلزی می کاهد.

◎این عامل ناممکن شدن “عملی” انحصار دولتی رسانه ها است. پیشرفت تکنولوژی در حوزه های ارتباطات به پراکندگی رسانه ای یاری رسانده است. به طوری که هر فرد به طور بلقوه و اجتناب ناپذیر می تواند به منابع دسترسی داشته باشد که همین می تواند جنبه واقعیت عینی را برایش پر رنگ تر کند و از همه مهمتر آن احترام و قداست روانشناختی رسانه متمرکز را درذهنش کم رنگ تر سازد.

در واقع حال او خدایان متعددی دارد که هر کدام امکان دارد چیزهای متضادی را بگویند. این آگاهی اجتناب ناپذیر از خدایان متضاد می تواند آن اعتماد غیر انتقادی روانشناختی را به شکی روانشناختی تبدیل کند و او را به جستجویی وا دارد که حداقل اگر همچنان خودش داور نیست به داوران مختلف رجوع کند و سعی کند مدارک را بسنجد. همین و فقط همین شاید بتواند شکاکان دروغ گوبلزی را افزایش دهد.
شاید دلایل دیگری هم بتوان علیه کارایی دروغ های گوبلزی به میان آورد اما به زعم من همین دلیل"یعنی شکسته شدن انحصار رسانه ای و پراکندگی حاصل از آن" می تواند عاملی باشد که به میزان زیادی کمیت دروغ های گوبلزی را لنگ کند و سیاستمداران را وادارد که قبل از اینکه روز را شب جلوه دهند کمی و فقط کمی بیاندیشند.

@khod2 ®من خدا هستم

#⃣جستجو با هشتگ↓
#دروغ_گوبلزی #دروغ_بزرگ #دروغ #پروپاگاندا #تبلیغات
پایان.