من خدا هستم
17.1K subscribers
7.35K photos
9.79K videos
211 files
2.08K links
🔅مخور صائب فریب فضل از عمامه زاهد
که در گنبد ز بی مغزی صدا بسیار می پیچد🔅

Group: ️https://t.me/Islie_Group

☆CHANNELS⇩
@KTYAB ☜ⓚ
@ISLIE ←ⓓ
Download Telegram
#نقد_دین #متن

🏷موضوع: چرا آینده مذهب تیره است؟

📝نویسنده: پروفسور دنیل دنت
@khod2 👈👇
#مقاله
#جمعیت_مسلمانان
#مهاجرت #زادوولد

#مقاله_تحقیقی 🔰

🆔 @KHOD2
5⃣ #واقعیت در مورد جمعیت مسلمان در اروپا


جمعیت مسلمان اروپا نسبتا کوچک است . چیزی حدود ۵ درصد کل جمعیت اروپا. هرچند در برخی کشورها مثل فرانسه و سوئد مسلمانان درصد بیشتری از جمعیت را تشکیل می دهند و پیش بینی می شود در دهه های آینده شاهد رشد این جمعیت باشیم حتی طبق پیش بینی های مرکز پژوهش پیو Pew این افزایش می تواند تا دو برابر باشد. تغییرات جمعیتی منجر به تحولات اجتماعی و سیاسی در بسیاری از کشورهای اروپایی شده است. به ویژه پس از ورود اخیر میلیونها پناهجو که بسیاری از آنها مسلمان هستند. به عنوان مثال در انتخابات اخیر فرانسه و آلمان مساله مهاجرت و به ویژه مهاجرت مسلمانان از موضوعات مهم بود. با استناد به نتایج تحقیق پیو که جدیدترین پیش بینی در این حوزه است ۵ واقعیت در مورد تعداد و ترکیب جمعیت مسلمان در اروپا ارائه می شود.

۱- فرانسه و آلمان بزرگترین جمعیت مسلمان اروپا (شامل ۲۸ عضو اتحادیه اروپا به همراه نروژ و سوئیس) را دارند.
در نیمه سال ۲۰۱۶ تعداد جمعیت مسلمان فرانسه ۵.۷ میلیون نفر بود یعنی ۸.۸ درصد جمعیت فرانسه. آلمان هم ۵ میلیون مسلمان داشت که ۶.۱ درصد کل جمعیت آلمان است. کشوری که بیشترین سهم جمعیت مسلمان را دارد قبرس است. جمعیت ۳۰۰ هزار نفری مسلمانان قبرس یک چهارم جمعیت این کشور را تشکیل می دهد که اغلب ترک های قبرس هستند که ریشه عمیق در این کشور دارند و از تازه مهاجران نیستند.

۲- سهم جمعیت مسلمان اروپا به طور مستمر در حال افزایش بوده و در دهه های آینده هم این رشد ادامه خواهد داشت.
از نیمه سال ۲۰۱۰ تا نیمه ۲۰۱۶ سهم مسلمانان اروپا یک درصد افزایش یافته و از ۳.۸ درصد (۱۹.۵ میلیون نفر) به ۴.۹ درصد (۲۵.۸ میلیون نفر) رسیده است. تا سال ۲۰۵۰ سهم جمعیت مسلمان در اروپا به دو برابر افزایش خواهد یافت. و حدود ۱۱.۲ درصد و حتی بیشتر از کل جمعیت اروپا را تشکیل خواهند داد. بستگی دارد چه تعداد مهاجر اجازه ورود به اروپا پیدا کنند. حتی با فرض بعید که مهاجرت در آینده کلا متوقف شود با توجه به اینکه جمعیت مسلمان اروپا جوان هستند و نرخ باروری بالایی دارند جمعیت مسلمان اروپا به ۷.۴ درصد افزایش خواهد یافت.
🆔 @KHOD2
۳- مسلمانان جمعیت جوانتری هستند و نسبت به سایر اروپاییان فرزندان بیشتری دارند.
در سال ۲۰۱۶ سن میانگین مسلمانان اروپا ۳۰.۴ سال بود یعنی ۱۳ سال جوانتر از میانگین سن دیگر اروپاییان که ۴۳.۸ سال سن دارند. به عبارت دیگر ۵۰ درصد مسلمانان اروپا زیر سن ۳۰ سال هستند و این عدد در مورد غیر مسلمانان اروپا تنها ۳۲ درصد است. بعلاوه زنان مسلمان در اروپا به طور میانگین ۲.۶ فرزند دارند. یک کودک بیشتر از میانگین زنان غیر مسلمان اروپایی که به طور متوسط ۱.۶ کودک دارند.

۴- بین سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۶ مهاجرت بزرگترین عامل رشد جمعیت مسلمان اروپا بوده است.
تخمین زده میشود ۲.۵ میلیون مسلمان به دلایلی چون آوارگی / کار یا تحصیل وارد اروپا شده باشند. د در حدود ۱.۳ میلیون نفر مسلمان هم در خواست پناهندگی داده اند که جواز حضور در اروپا را دریافت کرده اند. در این مدت ۲۵۰ هزار نفر از مسلمانان هم اروپا را ترک کرده اند.
رشد طبیعی عامل ثانویه بوده . در میان مسلمانان اروپا ۲.۹ میلیون تولد بیشتر از فوت ثبت شده است.
تغییر مذهب عامل کوچکی برای افزایش این جمعیت بوده است. تعداد جمعیتی که از اسلام خارج شده اند ۱۶۰ هزار نفر بیشتر از کسانی است که دین اسلام را پذیرفته اند و مسلمان شده اند.

۵- دیدگاه مسلمانان اروپا به شکل قابل توجهی در کشورهای اروپایی متفاوت است.
نظرسنجی ویو از ۱۰ کشور اروپایی نشان می دهد که در شرق و جنوب اروپا دیدگاه منفی نسبت به مسلمانان بیشتر است. این در حالی است که اکثریت پاسخ دهندگان در انگلستان/ آلمان/ فرانسه/ سوئد / هلند به مسلمانان امتیاز مطلوبی دادند. رویکردها نسبت به مسلمانان آمیخته با ایدئولوژی است . ۴۷ درصد آلمانی هایی که به موضع سیاسی راستگرا دارند امتیاز کمتری به مسلمانان داده اند در حالی که تنها ۱۷ درصد آلمانی های چپ گرا چنین کرده اند. شکاف بین چپ و راست در ایتالیا و یونان حدود ۳۰ درصد بوده است.

مرکز پژوهش #پیو

🔘 لینک مستقیم مقاله 🔰
http://www.pewresearch.org/fact-tank/2017/11/29/5-facts-about-the-muslim-population-in-europe/


👈 با ما مطلع شوید، آگاهی و حقیقت بدون جبهه بندی در

✔️ من خـــــــدا هــــســـــــــتم 🌐
🆔 @KHOD2
@ISLIE
📚 @ktyab
#مقاله 🗞️
ببینید کارل پوپر، فیلسوف انگلیسی،
«شرط تحقق دموکراسی» را چطور معرفی می‌کند و چه می‌گوید؟👇👇

"شرط تحقق دموکراسی"

پوپر می‌گوید دموکراسی، نه به معنای حاکمیت مردم است، نه حاکمیت اکثریت.
مردم یا اکثریت هیچ‌وقت حکومت نکرده‌اند. مبنا و معیار دیگری نیاز است. آنچه دموکراسی را دموکراسی می‌کند، توانایی و حقِ عزلِ حاکمان است از سوی مردم، بدون خونریزی و براندازی.
آنچه دیکتاتوری را دیکتاتوری می‌کند، بی‌نصیب ماندن مردم از این توان و حق است مگر با انقلاب و سرنگونی. دموکراسی این سؤال افلاطونی را که «چه‌کس باید حکومت کند؟» کنار می‌زند و به جای آن می‌پرسد «چگونه باید حکومت کرد؟»
چنان باید حکومت کرد که شرورترین و رذل‌ترین حاکم را بتوان پایین آورد.
اگر این درس مهم و اساسی پوپر را بسط دهیم، می‌توانیم بگوییم حکومت دموکراتیک، نهادها و قوانین و دستگاه‌هایی دارد که از این توان و حق مردمی حمایت می‌کنند.

بر این اساس، خطاست اگر دموکراسی را به مجلس و رای و چیزهایی از این جنس، تقلیل دهیم. صندوق رای و پارلمان، دموکراسی را تضمین نمی‌کنند. مقصود این نیست که دموکراسی بدون رای گرفتن از مردم، ممکن است بلکه هر رای‌گرفتنی، به معنای اجرای دموکراسی نیست. البته که انتخابات ابزار لازم و ضروری است، اما این وسیله باید در خدمت غایتِ دموکراسی باشد؛ حقیقت انتخاباتِ دموکراسی عزل است نه نصب.
برای دموکراسی شدن، به دستگاه و نظامی حاجت است که از حق و حقوق مردمان، و در ذیل آن حقِ عزل، پشتیبانی کند.

🖋️ کارل‌پوپر فیلسوف انگلیسی معاصر


این‌گونه متون برای آموزش عمومی و افزایش آگاهی عامه مردم بسیار لازمه
بخصوص این‌روزها که در کشورهایی مثل ایران همه در حال فکر کردن به راه چاره هستند؛ اینکه از کجا ضربه خوردیم و چرا همه‌ی جنبش‌های عدالت‌خواهی به دیکتاتوری ختم میشود؟
»»»»»»»»»»»»»»»»»»»

سوابقِ جانفشانی و خدمت یک قهرمان, توجیه کافی برای سپردن مقدراتِ زندگی یک ملت به دست آن قهرمان نیست، چون به سادگی امکان هیولا شدن را به قهرمان می‌دهد.

ژنرال شارل دوگل در جنگ جهانی دوم رهبر آزادی بخش فرانسه بود. او بعد از جنگ به ریاست جمهوری رسید و غیر از تلاش‌هایی که برای آزادسازی فرانسه از اشغالِ آلمانِ نازی کرد،
از اقدامات ارزشمند او آزاد سازی ۱۲ مستعمره آفریقایی فرانسه بود.
در سال ۱۹۶۹ رفراندومی برای اصلاحات قانونی و اجتماعی برگزار کرد.
دوگل مدعی بود برای رفع مشکلاتی که اعتراضات وسیع سال ۱۹۶۸ یکی از نشانه هایش بود، رئیس جمهور به قدرت و اختیارات بیشتری نیاز دارد.
مردم فرانسه علی‌رغم احترامی که برای شارل دوگل قائل بودند، به آن رفراندوم رای منفی دادند و دوگل که نتوانسته بود اعتماد و موافقت مردم را جلب کند،
از قدرت کناره‌گیری کرد.
درس بزرگ مردمِ فرانسه برای مردم دنیا این بود که؛
سوابق جانفشانی و خدمت یک قهرمان ,توجیه کافی برای سپردن مقدراتِ زندگی یک ملت به دست آن قهرمان نیست.چون به سادگی امکان هیولا شدن را به قهرمان می‌دهد.
دموکراسی متضمن برابری افراد جامعه و تبعیت حاکم از ملت است، هیچ حاکم فرهمندی نباید اختیار بیابد اراده‌اش را بر ملت تحمیل کند.
دموکراسی فقط آن نیست که بتوان با رای مردم کسی را به مقامی منصوب کرد بلکه دموکراسی آنست که بشود آنکه در مسند قدرت است را با رای مردم از قدرت عزل کرد.»
در جامعه برخوردار از دموکراسی، هیچ کسی در هیچ مکانیزمی نباید اختیاراتی بر ملت بیابد که بعداً نتوان جز به جنگ و جبر از او پس گرفت.
هیچ فضیلتی اعم از زهد, علم, قول, عهد و سوابق، ضمانت نمی‌کند که شخص منافع خودش یا صنف و گروهش را در پای حقیقت و یا پای مردم قربانی کند.
پس قدرت باید محدود، موقت، قابل نظارت و قابل استرداد باشد.
این سر رشته ای است که اگر در جامعه ای گم شود زندگی، زندان و جهنم می‌شود و هر بار وعده تازه‌ای برای رهایی و رستگاری ما را به دنبال خود می‌کشد تا روزی برسد که بتوان از جهنمی که خود ساخته‌ایم نجات یابیم.
اگر سال ۱۹۶۹ مردم طبق میل ژنرال دوگل رای داده بودند، احتمالاً امروز دوگل به شدت فردی منفور شده بود مثل ژنرال فرانکو، معمرقذافی، موگابه، صدام حسین ...
و تا آخر عمر دوگل رئیس جمهور می ماند و هرگز بدون جنگ داخلی و انقلاب و شورش نمی‌شد با پایان گرفتن دوران حکومت، قدرت را از او گرفت و به منتخبی دیگر انتقال داد، چه رسد به تحت تعقیب قرار دادن رئیس جمهور مجرم یا جنایتکار.
درس گرفتن از تاریخ شرطِ عقل است و مجازاتِ درس نگرفتن, تکرار تمام مصایب تاریخ.

@khod2