◾️احسان یارشاطر؛ از آغازگرانِ گفتمان بومگرایی در خوانشِ معماری ایران
🖋علی پوررجبی
احسان یارشاطر درگذشت. همه او را برای دو کار عظیمش میشناسند: دانشنامۀ ایرانیکا و تاریخ ادبیات فارسی. اما یارشاطر علاوه بر ویراستاری و مدیریت این دو اثر عظیم و تحصیل و تدریس در زبان و ادبیات فارسی دل در گرو هنر و معماری نیز داشت. یارشاطر در سال ۱۳۴۴ کتاب نقاشی نوین را منتشر کرد که دربارۀ نقاشی مدرن بود و در سال ۱۹۸۲ (۱۳۶۱) کتاب اوجهای درخشان هنر ایران منتشر شد که یارشاطر به همراه ریچارد اتینگهاوزن ویراستاری آن را برعهده داشت.
اما توجه یارشاطر به هنر و معماری به سالهای پیش از ۱۳۴۴ برمیگردد. او در سال ۱۳۳۶ در مجلۀ سخن مقالهای با نام «معماری نو» نوشته است که در آن معماری مدرن آمریکا را در دهۀ پنجاه میلادی توصیف کرده و سپس وضعیت معماری ایران را در همان دورۀ تاریخی بررسی کرده است. یارشاطر در نیمۀ اول مقاله به بررسی معماری مدرن، ریشههای شکلگیری آن و ارتباط آن با نقاشی مدرن میپردازد. او در این بخش سعی میکند کارکردگرایی و فایدهگرایی معماری مدرن را توضیح دهد و ارتباط زیباییشناسانه معماری مدرن را با نقاشیهای مدرن موندریان و مالهویچ بررسی کند و بعضی از ساختمانهای مدرن مانند ساختمان سیگرام میس وندرروهه را، که در موقع نوشتن مقالۀ یارشاطر هنوز در حال ساخت بود و او نقشۀ آن را در نمایشگاه دیده بود، معرفی کند. قسمت اول مقاله از این لحاظ حائز اهمیت است که در دورهای که نگاشته میشد بسیار بهروز بوده است و همگام با تحولات معماری غرب نوشته شده است.
اما نیمۀ دوم مقاله که به بررسی معماری ایران میپردازد اهمیت خاصی درمیان مقالههای نگاشته شده در آن دورۀ زمانی دارد. از اواسط دهۀ بیست و دهۀ سی در نوشتههای راجع به معماری میتوان دو رویکرد انتقادی نسبت به معماری دورۀ پهلوی را مشاهده کرد. یکی رویکرد مدرن است که نوشتههای وارطان را میتوان در این دسته قرار داد و دیگری رویکرد بومگرایانه است که نوشتههای نویسندگانی چون مصطفوی و یارشاطر را میتوان در این دسته قرار داد. هردوی این رویکردها درسویۀ انتقادیشان با معماری باستانگرای پهلوی یا به قول خودشان با سرشیر و گاو هخامنشی مخالفند اما در سویۀ راه حل پیشنهادی یکی رها کردن گذشته و پرداختن به معماری مدرن را توصیه میکند و دیگری رها کردن غرب و پرداختن به معماری گذشته را راه حل مشکل میداند. چنانکه یارشاطر در همین مقاله میگوید: « اگر بنای معماری معاصر ما بر تقلید و اقتباس است، شاید مطلوب آن بود که در بناهای خود چیزی از عناصر معماری ایرانی را اقتباس میکردیم و آنرا در قالب ذوق امروز میریختیم». یارشاطر با این رویکرد از «تقلید از شیوههای بهجا و بیجای غربی» انتقاد میکند.
در ادامه متن کامل مقالۀ «معماری نو» از مجلۀ سخن، چاپ شده در مرداد ۱۳۳۶، (شمارۀ چهارم، سال هشتم، صفحات ۳۳۱-۳۳۸) خواهد آمد. شایان ذکر است تمام نشانههای نگارشی آورده شده مربوط به خود متن است و تنها املای کلمات نسبت به متن اصلی اصلاح شده است.
#احسان_یارشاطر #بومگرایی_در_معماری #علی_پوررجبی
⭕️ ادامۀ متن را در Instant view یا در سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/apy-09-04
http://koubeh.com/apy/
🖋علی پوررجبی
احسان یارشاطر درگذشت. همه او را برای دو کار عظیمش میشناسند: دانشنامۀ ایرانیکا و تاریخ ادبیات فارسی. اما یارشاطر علاوه بر ویراستاری و مدیریت این دو اثر عظیم و تحصیل و تدریس در زبان و ادبیات فارسی دل در گرو هنر و معماری نیز داشت. یارشاطر در سال ۱۳۴۴ کتاب نقاشی نوین را منتشر کرد که دربارۀ نقاشی مدرن بود و در سال ۱۹۸۲ (۱۳۶۱) کتاب اوجهای درخشان هنر ایران منتشر شد که یارشاطر به همراه ریچارد اتینگهاوزن ویراستاری آن را برعهده داشت.
اما توجه یارشاطر به هنر و معماری به سالهای پیش از ۱۳۴۴ برمیگردد. او در سال ۱۳۳۶ در مجلۀ سخن مقالهای با نام «معماری نو» نوشته است که در آن معماری مدرن آمریکا را در دهۀ پنجاه میلادی توصیف کرده و سپس وضعیت معماری ایران را در همان دورۀ تاریخی بررسی کرده است. یارشاطر در نیمۀ اول مقاله به بررسی معماری مدرن، ریشههای شکلگیری آن و ارتباط آن با نقاشی مدرن میپردازد. او در این بخش سعی میکند کارکردگرایی و فایدهگرایی معماری مدرن را توضیح دهد و ارتباط زیباییشناسانه معماری مدرن را با نقاشیهای مدرن موندریان و مالهویچ بررسی کند و بعضی از ساختمانهای مدرن مانند ساختمان سیگرام میس وندرروهه را، که در موقع نوشتن مقالۀ یارشاطر هنوز در حال ساخت بود و او نقشۀ آن را در نمایشگاه دیده بود، معرفی کند. قسمت اول مقاله از این لحاظ حائز اهمیت است که در دورهای که نگاشته میشد بسیار بهروز بوده است و همگام با تحولات معماری غرب نوشته شده است.
اما نیمۀ دوم مقاله که به بررسی معماری ایران میپردازد اهمیت خاصی درمیان مقالههای نگاشته شده در آن دورۀ زمانی دارد. از اواسط دهۀ بیست و دهۀ سی در نوشتههای راجع به معماری میتوان دو رویکرد انتقادی نسبت به معماری دورۀ پهلوی را مشاهده کرد. یکی رویکرد مدرن است که نوشتههای وارطان را میتوان در این دسته قرار داد و دیگری رویکرد بومگرایانه است که نوشتههای نویسندگانی چون مصطفوی و یارشاطر را میتوان در این دسته قرار داد. هردوی این رویکردها درسویۀ انتقادیشان با معماری باستانگرای پهلوی یا به قول خودشان با سرشیر و گاو هخامنشی مخالفند اما در سویۀ راه حل پیشنهادی یکی رها کردن گذشته و پرداختن به معماری مدرن را توصیه میکند و دیگری رها کردن غرب و پرداختن به معماری گذشته را راه حل مشکل میداند. چنانکه یارشاطر در همین مقاله میگوید: « اگر بنای معماری معاصر ما بر تقلید و اقتباس است، شاید مطلوب آن بود که در بناهای خود چیزی از عناصر معماری ایرانی را اقتباس میکردیم و آنرا در قالب ذوق امروز میریختیم». یارشاطر با این رویکرد از «تقلید از شیوههای بهجا و بیجای غربی» انتقاد میکند.
در ادامه متن کامل مقالۀ «معماری نو» از مجلۀ سخن، چاپ شده در مرداد ۱۳۳۶، (شمارۀ چهارم، سال هشتم، صفحات ۳۳۱-۳۳۸) خواهد آمد. شایان ذکر است تمام نشانههای نگارشی آورده شده مربوط به خود متن است و تنها املای کلمات نسبت به متن اصلی اصلاح شده است.
#احسان_یارشاطر #بومگرایی_در_معماری #علی_پوررجبی
⭕️ ادامۀ متن را در Instant view یا در سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/apy-09-04
http://koubeh.com/apy/
Telegraph
احسان یارشاطر؛ از آغازگرانِ گفتمان بومگرایی در خوانشِ معماری ایران
احسان یارشاطر درگذشت. همه او را برای دو کارعظیمش میشناسند: دانشنامۀ ایرانیکا و تاریخ ادبیات فارسی. اما یارشاطر علاوه بر ویراستاری و مدیریت این دو اثر عظیم و تحصیل و تدریس در زبان و ادبیات فارسی دل در گرو هنر و معماری نیز داشت. یارشاطر در سال ۱۳۴۴ کتاب نقاشی…