⭕️ سینما یکی از قویترین رسانههای امروز است. رسانهای که مفاهیم، احساسات و پیامهای گوناگونی را مخابره میکند. به این منظور از «فضا» برای تحقق خواستههایش استفاده میکند. فضایی که در کنار بازیگران نقشی حیاتی برای رساندن آنچه در ذهن سازندگان است، بازی میکند. در این پرونده، کوبه در جستوجویی به بازنمایی سینما از منظر معماری میپردازد، و اینگونه اهمیت داشتن دیدی معمارانه را آشکار میکند.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ علاقهمندان به حوزهی سینما و معماری میتوانند نقدهای خود را از فیلمهای منتخبشان برای غنیتر شدن این پرونده به آیدی یا ایمیل کوبه ارسال کنند:
@koubeh1
Contact.koubeh@gmail.com
سال نو مبارک
هیئت تحریریه کوبه
@Koubeh
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ علاقهمندان به حوزهی سینما و معماری میتوانند نقدهای خود را از فیلمهای منتخبشان برای غنیتر شدن این پرونده به آیدی یا ایمیل کوبه ارسال کنند:
@koubeh1
Contact.koubeh@gmail.com
سال نو مبارک
هیئت تحریریه کوبه
@Koubeh
▪️ فقر بو میدهد؛ نقدی معمارانه بر فیلم انگل
🖋 فائزه خطیبزاده| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
پنجرهای که از کف خیابان نور میگیرد. جورابهایی که از سقف آویزان شدهاند و توسط نور ضعیفی که از پنجره به داخل اتاق میآید خشک میشوند. منظرهای که از پنجره دیده میشود محلهای پلشت و نامرتب است. پلاستیکهای زباله اینجا و آنجا قرار گرفتهاند. ذهنها با این صحنه آماده میشود برای شروع یک جنگ نابرابر. جنگی که پیروزی ندارد و طرفین جنگ هر کدام یک "انگل" هستند. انگل فقیر، خانوادهی کیم است. خانوادهای که در خانهای که تعریف پنجرهاش گفته شد زندگی میکند. از خانهی این خانواده شروع میکنیم. میخواهیم بدانیم که معماری در بازنمایی فقر در یک فیلم سینمایی که در تلاش برای نقد یک نظام سرمایهداری است چگونه به تصویر کشیده میشود. در واقع تلاشی برای فهم چگونگی استفاده از فضاهای معماری به منظور رساندن یک پیام یا، چگونگی قرار گرفتن یک پیام در چینش فضاهای معماری.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/fkh1-03-24
http://koubeh.com/fk4-2/
@Koubeh
🖋 فائزه خطیبزاده| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
پنجرهای که از کف خیابان نور میگیرد. جورابهایی که از سقف آویزان شدهاند و توسط نور ضعیفی که از پنجره به داخل اتاق میآید خشک میشوند. منظرهای که از پنجره دیده میشود محلهای پلشت و نامرتب است. پلاستیکهای زباله اینجا و آنجا قرار گرفتهاند. ذهنها با این صحنه آماده میشود برای شروع یک جنگ نابرابر. جنگی که پیروزی ندارد و طرفین جنگ هر کدام یک "انگل" هستند. انگل فقیر، خانوادهی کیم است. خانوادهای که در خانهای که تعریف پنجرهاش گفته شد زندگی میکند. از خانهی این خانواده شروع میکنیم. میخواهیم بدانیم که معماری در بازنمایی فقر در یک فیلم سینمایی که در تلاش برای نقد یک نظام سرمایهداری است چگونه به تصویر کشیده میشود. در واقع تلاشی برای فهم چگونگی استفاده از فضاهای معماری به منظور رساندن یک پیام یا، چگونگی قرار گرفتن یک پیام در چینش فضاهای معماری.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/fkh1-03-24
http://koubeh.com/fk4-2/
@Koubeh
Telegraph
فقر بو میدهد؛ نقدی معمارانه بر فیلم انگل
پنجرهای که از کف خیابان نور میگیرد. جورابهایی که از سقف آویزان شدهاند و نور ضعیفی که از پنجره به داخل اتاق میآید آنها را خشک میکند. محلهای پلشت و نامرتب منظرهای است که از پنجره دیده میشود. پلاستیکهای زباله، اینجا و آنجا قرار گرفتهاند. ذهن مخاطب…
▪️ معماری تهی از معنا؛ نقدی معمارانه بر فیلم فریدا
🖋 فائزه خطیبزاده| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
چه چیزی یک هنرمند را هنرمند میکند؟ آیا ممکن است فکر کنیم که یک فرد در یک محیط ایزوله هنرمند میشود؟ اگر فریدا در ایران به دنیا آمده بود باز هم فریدا بود؟ نمیتوان منکر تاثیر محیط بر رشد یک هنرمند بود. تاثیری که فرهنگ و سنت بر یک هنرمند دارد تا پرورش یابد و شخصیتش شکل پیدا کند. و این موضوعی است که در فیلم فریدا به خوبی به تصویر کشیده شده است. شروع فیلم با نگاهی مخفیانه به داخل خانۀ پدری فریدا است. نگاهی که برای آغاز داستان و آشنایی با آنچه که قرار است رخ دهد، از محیط ساخته شده یعنی همان معماری خانه، استفاده میکند. خانهای که مقدمهای بر شکلگیری شخصیت فریدا است. و سپس نگاه خیرۀ فریدا به آسمان. گویی آسمان مکزیک چیزی دارد که آسمان جایی دیگر ندارد. آسمانی که منبع الهام است. این فقط شخص فریدا نیست که فریدای نقاش را شکل میدهد، بلکه هر اتفاقی که برای او و در اطراف او رخ میدهد در این مسیر نقش دارند. از جملۀ این حوادث تصادف اتوبوس، سقط جنین و خیانت دیهگو ریورا، همسر فریداست. در این میان اهمیت معماری و فضا و محیط پیرامون او غیر قابل انکار است.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/fkh5-03-28
http://koubeh.com/fkh5/
@Koubeh
🖋 فائزه خطیبزاده| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
چه چیزی یک هنرمند را هنرمند میکند؟ آیا ممکن است فکر کنیم که یک فرد در یک محیط ایزوله هنرمند میشود؟ اگر فریدا در ایران به دنیا آمده بود باز هم فریدا بود؟ نمیتوان منکر تاثیر محیط بر رشد یک هنرمند بود. تاثیری که فرهنگ و سنت بر یک هنرمند دارد تا پرورش یابد و شخصیتش شکل پیدا کند. و این موضوعی است که در فیلم فریدا به خوبی به تصویر کشیده شده است. شروع فیلم با نگاهی مخفیانه به داخل خانۀ پدری فریدا است. نگاهی که برای آغاز داستان و آشنایی با آنچه که قرار است رخ دهد، از محیط ساخته شده یعنی همان معماری خانه، استفاده میکند. خانهای که مقدمهای بر شکلگیری شخصیت فریدا است. و سپس نگاه خیرۀ فریدا به آسمان. گویی آسمان مکزیک چیزی دارد که آسمان جایی دیگر ندارد. آسمانی که منبع الهام است. این فقط شخص فریدا نیست که فریدای نقاش را شکل میدهد، بلکه هر اتفاقی که برای او و در اطراف او رخ میدهد در این مسیر نقش دارند. از جملۀ این حوادث تصادف اتوبوس، سقط جنین و خیانت دیهگو ریورا، همسر فریداست. در این میان اهمیت معماری و فضا و محیط پیرامون او غیر قابل انکار است.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/fkh5-03-28
http://koubeh.com/fkh5/
@Koubeh
Telegraph
معماری تهی از معنا؛ نقدی معمارانه بر فیلم فریدا
چه چیزی یک هنرمند را هنرمند میکند؟ آیا ممکن است فکر کنیم که یک فرد در یک محیط ایزوله هنرمند میشود؟ اگر فریدا در ایران به دنیا آمده بود باز هم فریدا بود؟ نمیتوان منکر تاثیر محیط بر رشد یک هنرمند بود. تاثیری که فرهنگ و سنت بر یک هنرمند دارد تا پرورش یابد…
▪️ متروپولیس: معماریِ فریتز لانگ
🖋 مهدی شادکار
📑 [بازنشر از وبسایت هنرنگار]
اگر نوعی معماری وجود داشته باشد که رمزآلود، خیالی، فانتزی و انتزاعی باشد، لاجرم «معماری آینده» خواهد بود. معماریای که ما تنها میتوانیم آنرا در خیال خود بسازیم و تنها طرحهایی آرمانی از آن را بر روی کاغذ بکشیم، و نه بیشتر. چه بسا معماران آرمانگرایی که چنین کردند، و آینده را در طراحیهای خیالی خویش ترسیم میکردند. همچون فوتوریستهای ایتالیایی و پُل سیتروئن [در اوایل قرن بیستم]، یونا فریدمن، کُنستانت، جنبش متابولیسم ژاپنی، پیتر کوک و آرشیگرام در دههی پنجاه و شصت میلادی. فریتز لانگ را هم میتوان در زمرهی یکی از این معماران نام برد. چرا که او نیز چنین کرده است. او از اسکیسهای آیندهگرا بر روی کاغذ و یا ماکتهای کوچک فراتر رفته، و یک شهر آینده را به صورت فیلم درآورده است. شهری و فیلمی به نام «متروپولیس»، از درخشانترین فیلمهای دورهی سینمای وایمار آلمان.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/msh1-03-29
http://koubeh.com/msh1/
http://honarnegaar.com/2020/03/18/hn01archi108/
@Koubeh
🖋 مهدی شادکار
📑 [بازنشر از وبسایت هنرنگار]
اگر نوعی معماری وجود داشته باشد که رمزآلود، خیالی، فانتزی و انتزاعی باشد، لاجرم «معماری آینده» خواهد بود. معماریای که ما تنها میتوانیم آنرا در خیال خود بسازیم و تنها طرحهایی آرمانی از آن را بر روی کاغذ بکشیم، و نه بیشتر. چه بسا معماران آرمانگرایی که چنین کردند، و آینده را در طراحیهای خیالی خویش ترسیم میکردند. همچون فوتوریستهای ایتالیایی و پُل سیتروئن [در اوایل قرن بیستم]، یونا فریدمن، کُنستانت، جنبش متابولیسم ژاپنی، پیتر کوک و آرشیگرام در دههی پنجاه و شصت میلادی. فریتز لانگ را هم میتوان در زمرهی یکی از این معماران نام برد. چرا که او نیز چنین کرده است. او از اسکیسهای آیندهگرا بر روی کاغذ و یا ماکتهای کوچک فراتر رفته، و یک شهر آینده را به صورت فیلم درآورده است. شهری و فیلمی به نام «متروپولیس»، از درخشانترین فیلمهای دورهی سینمای وایمار آلمان.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/msh1-03-29
http://koubeh.com/msh1/
http://honarnegaar.com/2020/03/18/hn01archi108/
@Koubeh
Telegraph
متروپولیس: معماریِ فریتز لانگ
اگر نوعی معماری وجود داشته باشد که رمزآلود، خیالی، فانتزی و انتزاعی باشد، لاجرم «معماری آینده» خواهد بود. معماریای که ما تنها میتوانیم آنرا در خیال خود بسازیم و تنها طرحهایی آرمانی از آن را بر روی کاغذ بکشیم، و نه بیشتر. چه بسا معماران آرمانگرایی که چنین…
کوبه
▪️ فقر بو میدهد؛ نقدی معمارانه بر فیلم انگل 🖋 فائزه خطیبزاده| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران پنجرهای که از کف خیابان نور میگیرد. جورابهایی که از سقف آویزان شدهاند و توسط نور ضعیفی که از پنجره به داخل اتاق میآید خشک میشوند. منظرهای که…
▪️نقدی بر یک نقد
🖊 ماردین امینی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
«نور آفتاب مثل یک آبشار به داخل سرازیر میشود.» جملهای که بونگ جون هو کارگردان فیلم سینمایی انگل، برای توصیف فضای خانۀ خانوادۀ پارک (خانوادۀ ثروتمند فیلم) در مصاحبه با سیجی اینترتیمنت به کار برده است. تأکید اصلی کارگردان برای نشاندادن میزان ثروت و فقر نهفقط بر وسایل موجود در میزانسن، بلکه بر نور آفتاب و پنجرههاست. برای درک درست از اختلاف طبقاتی موجود در فیلم، کلید اصلی ببیننده میتواند نور آفتاب باشد. موضوعی که از چشم فائزه خطیبزاده، نگارندهٔ یادداشت «فقر بو میدهد»، تا حدی دور مانده است.
شبهپناهگاهی که برای آپارتمانهای ساختهشده در دهۀ هفتاد میلادی، در سئولِ پایتخت جزئی از الزامات طراحی ساختمان بوده است و اجارهدادن و سکونت در آنها تا سالها ممنوع بود، با افزایش جمعیت این شهر در دهههای بعد به مأمنی برای بسیاری از خانوادههای کمدرآمد کرهای تبدیل شده است. فیلم با سکانسی از خانۀ خانوادۀ کیم (خانوادهٔ فقیر فیلم) که در یکی از این زیرزمینها زندگی میکنند آغاز میشود. پنجرهٔ ابتدای فیلم تمام سهم خانوادهٔ کیم از سعادت در این خانه است. در فیلم انگل شما هرچقدر طبقۀ اجتماعی بالاتری داشته باشید، نور بیشتری دریافت میکنید. هرچند که این فیلم بیانگر تفاوت در طبقات اجتماعی است، اما نقدی از سرمایهداری بهوضوح در آن دیده نمیشود.
همانطور که نگارنده بهدرستی در متنش اشاره میکند، انگلبودن با جستوجو برای استفاده از wi-fi اینترنت دیگران آغاز میشود. بهخاطر سیستم فاضلابکشی، کاسه توالت روی یک سکو قرار میگیرد تا ارتفاع بالاتری نسبتبه کف کوچه داشته باشد؛ جایی که پنجرهای کوچک شانس استفاده از آنتن wi-fi همسایه را به آنها میدهد. سعادتی بهاندازۀ پنجرهای که دو فرزند خانواده کنار کاسه دستشویی برای دریافت آن مینشینند. برخلاف تقلیلدادنِ تمامِ خانه توسط نگارنده به قسمتی که پنجرۀ اصلی در آن قرار دارد و اعضای خانواده در آن به کار مشغول میشوند، باید گفت که این زیرزمین دارای پلان پیچیدهتری است که از چشم بیننده دور میماند. پیچیدگیای که نمایانگر پیچیدگی موجود در خانوادۀ کیم است. بهدلیل نبود آفتاب، اعضای خانواده ترجیح میدهند تا از فضای دارای نور طبیعی استفاده کنند. هرچند که فضای زیرزمین بسیار بزرگ هم نیست، اما تمام فضا فقط قسمت دارای پنجره نبوده و فقط برای همان فرار از بوی کهنگی و نبود آفتاب به آن پناه برده میشود. در قسمتهای مختلفی از معماری این فضاها برای نشاندادن ضعف انگل استفاده شده است که مهمترین آن هنگام بارش شدید باران و زیرآبرفتن زیرزمین خانوادۀ کیم است. اما حتی با این ضعف انگلها خطرناک هستند.
آنگونه که نگارنده در متنش میگوید همهچیز در خانۀ کیم متفاوت نیست. این ادعا را تحلیل خواهیم کرد؛ اما ابتدا به بیان کارگردان در بهتصویرکشیدنِ سعادت در خانۀ کیم بپردازیم. خانهای مدرن با پنجرههای گستره و آبشاری از نور که در تمام نقاط خانه حضور دارد. تمام چیزی که خانوادهی کیم حسرت آن را داشتند در خانۀ پارک بهوفور دیده میشود. انگل داستان تمام ظرفیتهای موجود در میزبان را مشاهده میکند و از آن لذت میبرد. اوج لذت را میتوان در استفادۀ دو فرزند خانواده مشاهده کرد. پسر خانوادهٔ کیم زیر نور آفتاب حیاط مشغول کتابخواندن است و دختر خانواده در داخل وانی که در کنار پنجرهای بزرگتر از پنجرۀ زیرزمینشان مشغول تماشای تلویزیون است. اما شباهت خانۀ کیم و خانهٔ پارک چیست؟ در داخل خانۀ پارک یک پناهگاه وجود دارد که انگل دیگری مشابه با خانوادهٔ کیم در آن زندگی میکند و آن همسر مستخدم قبلی خانۀ پارک است. این پناهگاه نهایت انگلبودن است؛ چراکه بدون هیچ پنجره و نوری انگلِ خانهٔ دیگری شده است. حتی در این جا هم کارگردان به نشاندادن ضعف انگل میپردازد: بعداز چند روز از اینکه مستخدم قبلی اخراج شده است، او برمیگردد تا به شوهرش که بدون غذا در پناهگاه مانده غذا برساند. بدن میزبان اما با تمام بزرگبودنش برای دو انگل کافی نیست. درنهایت مبارزۀ انگلها زیر نورآفتابی که از داشتن آن محروماند به مرگ میزبان ختم میشود و پایان داستان رقم میخورد.
#پرونده #نقد_فیلم
@Koubeh
🖊 ماردین امینی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
«نور آفتاب مثل یک آبشار به داخل سرازیر میشود.» جملهای که بونگ جون هو کارگردان فیلم سینمایی انگل، برای توصیف فضای خانۀ خانوادۀ پارک (خانوادۀ ثروتمند فیلم) در مصاحبه با سیجی اینترتیمنت به کار برده است. تأکید اصلی کارگردان برای نشاندادن میزان ثروت و فقر نهفقط بر وسایل موجود در میزانسن، بلکه بر نور آفتاب و پنجرههاست. برای درک درست از اختلاف طبقاتی موجود در فیلم، کلید اصلی ببیننده میتواند نور آفتاب باشد. موضوعی که از چشم فائزه خطیبزاده، نگارندهٔ یادداشت «فقر بو میدهد»، تا حدی دور مانده است.
شبهپناهگاهی که برای آپارتمانهای ساختهشده در دهۀ هفتاد میلادی، در سئولِ پایتخت جزئی از الزامات طراحی ساختمان بوده است و اجارهدادن و سکونت در آنها تا سالها ممنوع بود، با افزایش جمعیت این شهر در دهههای بعد به مأمنی برای بسیاری از خانوادههای کمدرآمد کرهای تبدیل شده است. فیلم با سکانسی از خانۀ خانوادۀ کیم (خانوادهٔ فقیر فیلم) که در یکی از این زیرزمینها زندگی میکنند آغاز میشود. پنجرهٔ ابتدای فیلم تمام سهم خانوادهٔ کیم از سعادت در این خانه است. در فیلم انگل شما هرچقدر طبقۀ اجتماعی بالاتری داشته باشید، نور بیشتری دریافت میکنید. هرچند که این فیلم بیانگر تفاوت در طبقات اجتماعی است، اما نقدی از سرمایهداری بهوضوح در آن دیده نمیشود.
همانطور که نگارنده بهدرستی در متنش اشاره میکند، انگلبودن با جستوجو برای استفاده از wi-fi اینترنت دیگران آغاز میشود. بهخاطر سیستم فاضلابکشی، کاسه توالت روی یک سکو قرار میگیرد تا ارتفاع بالاتری نسبتبه کف کوچه داشته باشد؛ جایی که پنجرهای کوچک شانس استفاده از آنتن wi-fi همسایه را به آنها میدهد. سعادتی بهاندازۀ پنجرهای که دو فرزند خانواده کنار کاسه دستشویی برای دریافت آن مینشینند. برخلاف تقلیلدادنِ تمامِ خانه توسط نگارنده به قسمتی که پنجرۀ اصلی در آن قرار دارد و اعضای خانواده در آن به کار مشغول میشوند، باید گفت که این زیرزمین دارای پلان پیچیدهتری است که از چشم بیننده دور میماند. پیچیدگیای که نمایانگر پیچیدگی موجود در خانوادۀ کیم است. بهدلیل نبود آفتاب، اعضای خانواده ترجیح میدهند تا از فضای دارای نور طبیعی استفاده کنند. هرچند که فضای زیرزمین بسیار بزرگ هم نیست، اما تمام فضا فقط قسمت دارای پنجره نبوده و فقط برای همان فرار از بوی کهنگی و نبود آفتاب به آن پناه برده میشود. در قسمتهای مختلفی از معماری این فضاها برای نشاندادن ضعف انگل استفاده شده است که مهمترین آن هنگام بارش شدید باران و زیرآبرفتن زیرزمین خانوادۀ کیم است. اما حتی با این ضعف انگلها خطرناک هستند.
آنگونه که نگارنده در متنش میگوید همهچیز در خانۀ کیم متفاوت نیست. این ادعا را تحلیل خواهیم کرد؛ اما ابتدا به بیان کارگردان در بهتصویرکشیدنِ سعادت در خانۀ کیم بپردازیم. خانهای مدرن با پنجرههای گستره و آبشاری از نور که در تمام نقاط خانه حضور دارد. تمام چیزی که خانوادهی کیم حسرت آن را داشتند در خانۀ پارک بهوفور دیده میشود. انگل داستان تمام ظرفیتهای موجود در میزبان را مشاهده میکند و از آن لذت میبرد. اوج لذت را میتوان در استفادۀ دو فرزند خانواده مشاهده کرد. پسر خانوادهٔ کیم زیر نور آفتاب حیاط مشغول کتابخواندن است و دختر خانواده در داخل وانی که در کنار پنجرهای بزرگتر از پنجرۀ زیرزمینشان مشغول تماشای تلویزیون است. اما شباهت خانۀ کیم و خانهٔ پارک چیست؟ در داخل خانۀ پارک یک پناهگاه وجود دارد که انگل دیگری مشابه با خانوادهٔ کیم در آن زندگی میکند و آن همسر مستخدم قبلی خانۀ پارک است. این پناهگاه نهایت انگلبودن است؛ چراکه بدون هیچ پنجره و نوری انگلِ خانهٔ دیگری شده است. حتی در این جا هم کارگردان به نشاندادن ضعف انگل میپردازد: بعداز چند روز از اینکه مستخدم قبلی اخراج شده است، او برمیگردد تا به شوهرش که بدون غذا در پناهگاه مانده غذا برساند. بدن میزبان اما با تمام بزرگبودنش برای دو انگل کافی نیست. درنهایت مبارزۀ انگلها زیر نورآفتابی که از داشتن آن محروماند به مرگ میزبان ختم میشود و پایان داستان رقم میخورد.
#پرونده #نقد_فیلم
@Koubeh
▪️ آسمانخراش؛ نقدی معمارانه بر فیلم آسمانخراش
🖋 سعید خاقانی| استادیار گروه مرمت و مطالعات معماری دانشگاه تهران
شخصیت اول فیلم آسمانخراشْ برجی یککیلومترواندی بر فراز هنگکنگ است که آتش زده میشود و یک مأمور بازنشسته جهت حفظ جان خانوادهاش آن را مهار میکند. نام این برج خیالی، که آنقدر نقش خود را خوب بازی کرد که برای خیلیها واقعی تصور شد، «مروارید» است. ظاهرش هم تن تاب خوردهای با گویی شیشهای در دهان است که طراحش میگوید آن را از اسطورهای چینی گرفته که اژدهایی با دم تابخورده بر زمین و سری در آسمان است. برج آتش میگیرد، اما این سوختن رُویهٔ داستان است. همهجای فیلم حکایت بهرخکشیدن تکنولوژی است، گوی جادویی بنا، کنترل هوشمند ساختمان، سیستمهای امنیتی بالا، دیوار زیبای شیشهای که آتش را جلوهای جادویی میبخشد. دم آخر هم خودِ برج به طرفةالعینی خود را نجات میدهد. تصویری از آیندهای زیباست که دلهرهای در خود دارد، اما از سر جانفشانیِ یک قهرمان _که خیلی بهطور اتفاقی نظامی استــ سرپا میماند. آنقدر این روایتهای کلیشهای تکرار میشوند که این بحرانها و گذر از آنها اسطورهٔ زمانهٔ ما شدهاند.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/sk1-03-31
http://koubeh.com/kh20
@Koubeh
🖋 سعید خاقانی| استادیار گروه مرمت و مطالعات معماری دانشگاه تهران
شخصیت اول فیلم آسمانخراشْ برجی یککیلومترواندی بر فراز هنگکنگ است که آتش زده میشود و یک مأمور بازنشسته جهت حفظ جان خانوادهاش آن را مهار میکند. نام این برج خیالی، که آنقدر نقش خود را خوب بازی کرد که برای خیلیها واقعی تصور شد، «مروارید» است. ظاهرش هم تن تاب خوردهای با گویی شیشهای در دهان است که طراحش میگوید آن را از اسطورهای چینی گرفته که اژدهایی با دم تابخورده بر زمین و سری در آسمان است. برج آتش میگیرد، اما این سوختن رُویهٔ داستان است. همهجای فیلم حکایت بهرخکشیدن تکنولوژی است، گوی جادویی بنا، کنترل هوشمند ساختمان، سیستمهای امنیتی بالا، دیوار زیبای شیشهای که آتش را جلوهای جادویی میبخشد. دم آخر هم خودِ برج به طرفةالعینی خود را نجات میدهد. تصویری از آیندهای زیباست که دلهرهای در خود دارد، اما از سر جانفشانیِ یک قهرمان _که خیلی بهطور اتفاقی نظامی استــ سرپا میماند. آنقدر این روایتهای کلیشهای تکرار میشوند که این بحرانها و گذر از آنها اسطورهٔ زمانهٔ ما شدهاند.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/sk1-03-31
http://koubeh.com/kh20
@Koubeh
Telegraph
آسمانخراش
شخصیت اول فیلم آسمانخراشْ[1] برجی یککیلومترواندی بر فراز هنگکنگ است که آتش زده میشود و یک مأمور بازنشسته جهت حفظ جان خانوادهاش آن را مهار میکند. نام این برج خیالی، که آنقدر نقش خود را خوب بازی کرد که برای خیلیها واقعی تصور شد، «مروارید»[2] است. ظاهرش…
▪️ معماریِ نه چندان آرمانی؛ نقدی معمارانه بر فیلم اهداکننده
🖋 امیرحسین مقتدایی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
فیلمهای آرمانشهری، علمی-تخلیلی و هر اثری سینمایی که مربوط به آینده و ناکجا باشد، محمل مناسبی برای ایدهپردازی مشاوران معماری آن پروژه سینمایی خواهد بود، تا بتوانند تصویری ملموستر از فضای داستان را ارائه دهند. فیلم سینمایی اهداکننده (The Giver) از آن دست فیلمهای پادآرمانشهری است که معماری در ساخت فضاهای آن نقش قابل توجهی دارد.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/am5-04-01
http://koubeh.com/am5
@koubeh
🖋 امیرحسین مقتدایی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
فیلمهای آرمانشهری، علمی-تخلیلی و هر اثری سینمایی که مربوط به آینده و ناکجا باشد، محمل مناسبی برای ایدهپردازی مشاوران معماری آن پروژه سینمایی خواهد بود، تا بتوانند تصویری ملموستر از فضای داستان را ارائه دهند. فیلم سینمایی اهداکننده (The Giver) از آن دست فیلمهای پادآرمانشهری است که معماری در ساخت فضاهای آن نقش قابل توجهی دارد.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/am5-04-01
http://koubeh.com/am5
@koubeh
Telegraph
معماری نه چندان آرمانی؛ نقدی معمارانه بر فیلم اهداکننده
فیلمهای آرمانشهری، علمی-تخلیلی و هر اثری سینمایی که مربوط به آینده و ناکجا باشد، محمل مناسبی برای ایدهپردازی مشاوران معماری آن پروژه سینمایی خواهد بود، تا بتوانند تصویری ملموستر از فضای داستان را ارائه دهند. فیلم سینمایی اهداکننده (The Giver) از آن دست…
▪️ استاکر؛ معماری فرسودگی، خیال بدنمند
🖋 حمید طوری کرمی| دانشجوی کارشناسی معماری دانشگاه تهران
بدون هیچگونه اغراقی، میتوان درمورد این فیلم چندین جلد کتاب نوشت. کافی است نام این فیلم را گوگل کنید تا با هزاران نقد از برترین منتقدان سینمایی گرفته تا افراد صرفاً سینمادوست مواجه شوید. متنهایی که فارغ از خوب یا بدبودنشان، از موضوعات روانکاوانه و فلسفی تا مباحث سیاسی و اجتماعی و… را شامل میشوند. فیلم استاکر اقتباسی است از رمان پیکنیک در کنار جاده اثر براداران استروگادسکی. داستان فیلم، که مشخص نیست در چه زمان و مکانی اتفاق میافتد، درمورد سه مرد با نامهای استاکر (الکساندر کایدونوفسکی) نویسنده (آناتولی سولونیتسین) و پروفسور (نیکولای گرینکو) است که در تلاشاند به منطقهای ممنوعه بهنام زون سفر کنند. منطقهای که گویا بیست سال پیش، از برخورد سنگی آسمانی به وجود آمده است. در این منطقه که قوانین معمول زمان و فضا کارآمد نیست، اتاقی وجود دارد که نهانیترین آرزوهای انسان در آن به واقعیت بدل میشوند. مسئولان از آن زمان از منطقه محافظت میکنند و اجازهٔ ورود کسی را به آن نمیدهند.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/hk1-04-03
http://koubeh.com/hk1
@koubeh
🖋 حمید طوری کرمی| دانشجوی کارشناسی معماری دانشگاه تهران
بدون هیچگونه اغراقی، میتوان درمورد این فیلم چندین جلد کتاب نوشت. کافی است نام این فیلم را گوگل کنید تا با هزاران نقد از برترین منتقدان سینمایی گرفته تا افراد صرفاً سینمادوست مواجه شوید. متنهایی که فارغ از خوب یا بدبودنشان، از موضوعات روانکاوانه و فلسفی تا مباحث سیاسی و اجتماعی و… را شامل میشوند. فیلم استاکر اقتباسی است از رمان پیکنیک در کنار جاده اثر براداران استروگادسکی. داستان فیلم، که مشخص نیست در چه زمان و مکانی اتفاق میافتد، درمورد سه مرد با نامهای استاکر (الکساندر کایدونوفسکی) نویسنده (آناتولی سولونیتسین) و پروفسور (نیکولای گرینکو) است که در تلاشاند به منطقهای ممنوعه بهنام زون سفر کنند. منطقهای که گویا بیست سال پیش، از برخورد سنگی آسمانی به وجود آمده است. در این منطقه که قوانین معمول زمان و فضا کارآمد نیست، اتاقی وجود دارد که نهانیترین آرزوهای انسان در آن به واقعیت بدل میشوند. مسئولان از آن زمان از منطقه محافظت میکنند و اجازهٔ ورود کسی را به آن نمیدهند.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/hk1-04-03
http://koubeh.com/hk1
@koubeh
Telegraph
استاکر؛ معماری فرسودگی، خیال بدنمند
مقدمه و خلاصهای از داستان بدون هیچگونه اغراقی، میتوان درمورد این فیلم چندین جلد کتاب نوشت. کافی است نام این فیلم را گوگل کنید تا با هزاران نقد از برترین منتقدان سینمایی گرفته تا افراد صرفاً سینمادوست مواجه شوید. متنهایی که فارغ از خوب یا بدبودنشان، از…
▪️ مدرسۀ علوم و فنون جادوگری هاگوارتز؛ نقدی معمارانه بر فیلمهای هری پاتر
🖋 علیرضا محمدی| دانشجوی کارشناسی ارشد معماری بایونیک دانشگاه پارس
روزی روزگاری، قلعهای بزرگ، پشت جنگلهای انبوه، قدبرافراشته با عظمت و شکوه، با تاریخی به قدمت کهنترین افسانهها. درون آن سرسرایی بزرگ، میزهایی طویل برای چهار گروه چیدهشده در نظام پلانیِ کشیدهٔ کلیساهای گوتیک، منتهی به محرابی که بزرگترین اثر هنری اهدایی به کلیسا در آن با مخاطبان نشسته بر روی نیمکتها سخن میگوید، یعنی دامبلدور کبیر.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/alm1-04-03
http://koubeh.com/alm1/
@koubeh
🖋 علیرضا محمدی| دانشجوی کارشناسی ارشد معماری بایونیک دانشگاه پارس
روزی روزگاری، قلعهای بزرگ، پشت جنگلهای انبوه، قدبرافراشته با عظمت و شکوه، با تاریخی به قدمت کهنترین افسانهها. درون آن سرسرایی بزرگ، میزهایی طویل برای چهار گروه چیدهشده در نظام پلانیِ کشیدهٔ کلیساهای گوتیک، منتهی به محرابی که بزرگترین اثر هنری اهدایی به کلیسا در آن با مخاطبان نشسته بر روی نیمکتها سخن میگوید، یعنی دامبلدور کبیر.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/alm1-04-03
http://koubeh.com/alm1/
@koubeh
Telegraph
مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز؛ نقدی معمارانه بر فیلمهای هری پاتر
روزی روزگاری، قلعهای بزرگ، پشت جنگلهای انبوه، قدبرافراشته با عظمت و شکوه، با تاریخی به قدمت کهنترین افسانهها. درون آن سرسرایی بزرگ، میزهایی طویل برای چهارگروه چیدهشده در نظام پلانیِ کشیدهٔ کلیساهای گوتیک، منتهی به محرابی که بزرگترین اثر هنری اهدایی…
▪️ هراس از نگاه خیرهٔ زنان
🖋 نیلوفر رسولی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
مروری بر انگارههای جنسیتی و فضایی در شهر زنان فدریکو فلینی
دو مرد، یکی جا خوش کرده روی یک صندلی، خیره به پنجرههایی که هیچ رازی را از او پنهان نمیدارند، دیگری گرفتار هزارتویی بیپایان از رؤیاهایی که هیچ به واقعیت نمیمانند. دو مرد، دو پرسپکتیو، دو فضا، دو نگاه. مرد اول، شادمان و غره، سلطان بیرقیب همهچیز است. سلطنتش بر پایهٔ نگاههایش میچرخد و در این حکمفرمایی او رقیب بلامنازعی است که نهتنها تسلسل رویدادها یا عواطف شخصیتها، بلکه بهیمن معماری تکپرسپکتیوی، فضا و زمان و حتی اخلاقیات زمانه نیز به تعیین او میچرخد. از آن سو، مردی دیگر است، مردی که حالا در ابتدای زمانهای است که آجرهای آن سلطنت بلامانع در حال فروریختن هستند. مردی که دیگر نه با نگاه و نه با دانش حاکم نیست. او سرگردان است. آگاه بر سقوط سوژۀ مسلط، در دنیایی از نگاههای «خشمگین» زنان سرگردان است. دنیایی که برای ترسیم آن در سینما چارهای جز شکستن معماریتکپرسپکتیوی نیست. دنیایی که هذیانهایش را به زبان «هزارتوهایی بیپنجره» واگویی میکند.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/nil2-04-04
http://koubeh.com/nil2/
@koubeh
🖋 نیلوفر رسولی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
مروری بر انگارههای جنسیتی و فضایی در شهر زنان فدریکو فلینی
دو مرد، یکی جا خوش کرده روی یک صندلی، خیره به پنجرههایی که هیچ رازی را از او پنهان نمیدارند، دیگری گرفتار هزارتویی بیپایان از رؤیاهایی که هیچ به واقعیت نمیمانند. دو مرد، دو پرسپکتیو، دو فضا، دو نگاه. مرد اول، شادمان و غره، سلطان بیرقیب همهچیز است. سلطنتش بر پایهٔ نگاههایش میچرخد و در این حکمفرمایی او رقیب بلامنازعی است که نهتنها تسلسل رویدادها یا عواطف شخصیتها، بلکه بهیمن معماری تکپرسپکتیوی، فضا و زمان و حتی اخلاقیات زمانه نیز به تعیین او میچرخد. از آن سو، مردی دیگر است، مردی که حالا در ابتدای زمانهای است که آجرهای آن سلطنت بلامانع در حال فروریختن هستند. مردی که دیگر نه با نگاه و نه با دانش حاکم نیست. او سرگردان است. آگاه بر سقوط سوژۀ مسلط، در دنیایی از نگاههای «خشمگین» زنان سرگردان است. دنیایی که برای ترسیم آن در سینما چارهای جز شکستن معماریتکپرسپکتیوی نیست. دنیایی که هذیانهایش را به زبان «هزارتوهایی بیپنجره» واگویی میکند.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/nil2-04-04
http://koubeh.com/nil2/
@koubeh
Telegraph
هراس از نگاه خیرهٔ زنان
مروری بر انگارههای جنسیتی و فضایی در شهر زنان فدریکو فلینی دو مرد، یکی جا خوش کرده روی یک صندلی، خیره به پنجرههایی که هیچ رازی را از او پنهان نمیدارند، دیگری گرفتار هزارتویی بیپایان از رؤیاهایی که هیچ به واقعیت نمیمانند. دو مرد، دو پرسپکتیو، دو فضا،…
▪ نقدی معمارانه بر فیلم یک روز بهخصوص
🖋 امیرمهدی بصیری خردمند طهرانی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
آدولف هیتلر، پیشوای آلمان نازی، در ماه می سال ۱۹۳۸ برای دومین بار به ایتالیا سفر میکند. در روز اول سفرش پساز دیدار با پادشاه و موسولینی، بنیانگذار فاشیسم در ایتالیا، از محلههایی دیدار میکند که هنوز هم آثاری از امپراتوری رم در خود دارند. یک روز بهخصوص قرار است در روز دوم این سفر شکل بگیرد. در این روز، هیتلر در مقابل رژهٔ نظامیان با تمام مردم رم دیدار خواهد کرد، آن هم در خیابان «ویا دی فوری» که بین سالهای ۱۹۲۴ تا ۱۹۳۲ ساخته شده و توسط موسولینی افتتاح شده است. این خیابان کلوسئوم را به میدان ونیز متصل کرده و بهواسطهٔ نزدیکی به تاق کنستانتین، فروم رومن و تپهٔ پالاتین اهمیت دارد.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/amb-04-05
http://koubeh.com/amb1/
@koubeh
🖋 امیرمهدی بصیری خردمند طهرانی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
آدولف هیتلر، پیشوای آلمان نازی، در ماه می سال ۱۹۳۸ برای دومین بار به ایتالیا سفر میکند. در روز اول سفرش پساز دیدار با پادشاه و موسولینی، بنیانگذار فاشیسم در ایتالیا، از محلههایی دیدار میکند که هنوز هم آثاری از امپراتوری رم در خود دارند. یک روز بهخصوص قرار است در روز دوم این سفر شکل بگیرد. در این روز، هیتلر در مقابل رژهٔ نظامیان با تمام مردم رم دیدار خواهد کرد، آن هم در خیابان «ویا دی فوری» که بین سالهای ۱۹۲۴ تا ۱۹۳۲ ساخته شده و توسط موسولینی افتتاح شده است. این خیابان کلوسئوم را به میدان ونیز متصل کرده و بهواسطهٔ نزدیکی به تاق کنستانتین، فروم رومن و تپهٔ پالاتین اهمیت دارد.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/amb-04-05
http://koubeh.com/amb1/
@koubeh
Telegraph
نقدی معمارانه بر فیلم یک روز بهخصوص
آدولف هیتلر، پیشوای آلمان نازی، در ماه می سال ۱۹۳۸ برای دومین بار به ایتالیا سفر میکند. در روز اول سفرش پساز دیدار با پادشاه و موسولینی، بنیانگذار فاشیسم در ایتالیا، از محلههایی دیدار میکند که هنوز هم آثاری از امپراتوری رم در خود دارند. یک روز بهخصوص…
▪️ از سوررئالیسم فضا تا واقعیت خاطرات در هتل گرند بوداپست
🖋 هدیه برومند| دانشجوی کارشناسی ارشد معماری منظر
عنصر اصلی فیلم هتل گرند بوداپست، خود بنا است. این فیلم روایت سرگذشتِ یک معماری است و داستان سربلندیها، شکوهمندی و در نهایت تنهایی و انزوای آن را تعریف میکند. گرند بوداپست میراث معماری معاصر است. تاریخ ساختش مشخص نیست؛ اما از سال ۱۹۳۲ تا ۱۹۸۵ وقایع مختلفی را بهخود دیده است. ساختمانی که روزی هتلی زیبا و بینقص بود و به گونهای که فقط در خیال قابل تصور بود، به ساختمانی متروک مبدل شده است. قصۀ سرگذشت هتل گرند بوداپست از جایی شروع میشود که نویسنده یا همان راوی داستان، در سال ۱۹۶۸ با آقای زیرو مصطفی مالکِ هتل در آنجا دیدار میکند. ماجرای اصلی همینجاست. آقای مصطفی داستان را به سال ۱۹۳۲ میبرد. زمانی که شعلۀ جنگ جهانی دوم در حال روشن شدن است و هتل گرند بوداپست مثل یک جوان خوشقدوقامت، بهترین دوران عمر خود را سپری میکند. تلاشهای فراوان مهماندارِ هتل و شاگردش، آن را به یکی از بهترین اقامتگاههای زمستانی اروپا تبدیل کرده بود. کارگردان به خوبی وقار و عظمت بنا را به نمایش میگذارد. برهمکنش شدید رنگهای اشرافی، فانتزی بودن فضای فیلم و المانهای خاص معماری بههمراه مبلمان سلطنتی، از نکات بارز هتل گرند بوداپست در سالهای قبل از جنگ است.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/hb1-04-07
http://koubeh.com/hb1/
@Koubeh
🖋 هدیه برومند| دانشجوی کارشناسی ارشد معماری منظر
عنصر اصلی فیلم هتل گرند بوداپست، خود بنا است. این فیلم روایت سرگذشتِ یک معماری است و داستان سربلندیها، شکوهمندی و در نهایت تنهایی و انزوای آن را تعریف میکند. گرند بوداپست میراث معماری معاصر است. تاریخ ساختش مشخص نیست؛ اما از سال ۱۹۳۲ تا ۱۹۸۵ وقایع مختلفی را بهخود دیده است. ساختمانی که روزی هتلی زیبا و بینقص بود و به گونهای که فقط در خیال قابل تصور بود، به ساختمانی متروک مبدل شده است. قصۀ سرگذشت هتل گرند بوداپست از جایی شروع میشود که نویسنده یا همان راوی داستان، در سال ۱۹۶۸ با آقای زیرو مصطفی مالکِ هتل در آنجا دیدار میکند. ماجرای اصلی همینجاست. آقای مصطفی داستان را به سال ۱۹۳۲ میبرد. زمانی که شعلۀ جنگ جهانی دوم در حال روشن شدن است و هتل گرند بوداپست مثل یک جوان خوشقدوقامت، بهترین دوران عمر خود را سپری میکند. تلاشهای فراوان مهماندارِ هتل و شاگردش، آن را به یکی از بهترین اقامتگاههای زمستانی اروپا تبدیل کرده بود. کارگردان به خوبی وقار و عظمت بنا را به نمایش میگذارد. برهمکنش شدید رنگهای اشرافی، فانتزی بودن فضای فیلم و المانهای خاص معماری بههمراه مبلمان سلطنتی، از نکات بارز هتل گرند بوداپست در سالهای قبل از جنگ است.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/hb1-04-07
http://koubeh.com/hb1/
@Koubeh
Telegraph
از سوررئالیسم فضا تا واقعیت خاطرات در هتل گرند بوداپست
عنصر اصلی فیلم هتل گرند بوداپست، خود بنا است. این فیلم روایت سرگذشتِ یک معماری است و داستان سربلندیها، شکوهمندی و در نهایت تنهایی و انزوای آن را تعریف میکند. گرند بوداپست میراث معماری معاصر است. تاریخ ساختش مشخص نیست؛ اما از سال ۱۹۳۲ تا ۱۹۸۵ وقایع مختلفی…
▪️ فضای وجودی در سینما و معماری
🖋 حمید طوری کرمی| دانشجوی کارشناسی معماری دانشگاه تهران
میخواهم این بحث را با یک سؤال اساسی آغاز کنم: «اگر فیلمی را ببینید که لوکیشن آن در یک بیابان کاملاً دورافتاده است، بدون هیچگونه اثری از شهر یا معماری (مانند آنچه در فیلم گری اثر گاس ون سنت مشاهده میکنیم)، میگویید این فیلم هیچ ربطی به معماری دارد؟» این سؤال را همین جا نگه دارید، در ادامه به آن بازخواهم گشت. در نقد معمارانۀ فیلمها ما با خوانشهای متفاوتی مواجهیم، از مسائل سیاسی و اقتصادی گرفته تا مسائل اجتماعی و فرهنگی یا حتی موضوعات فانتزی از معماری موجود در آنها. این متن، اگرچه کوتاه و خلاصهوار، تلاشی است در راستای تشریح فضایِ وجودیِ مشترک در سینما و معماری، تلاشی برای پاسخ به این سؤال که اساساً سینما و معماری، چطور و چگونه به هم مرتبطاند؟ چراکه معتقدم ریشههای این ارتباط حتی برای بسیاری از افرادِ علاقهمند گنگ است و به درکی سطحی متشکل از تعدادی تصویر فریبنده و پرزرقوبرق از معماری در فیلمها تقلیل یافته است و باید بدانیم هنگام سخنراندن از ارتباط سینما و معماری اساساً با مفاهیم بنیادینی سروکار داریم که بدون توجه به این مفاهیم، تصور این فضای مشترک نیز غیرممکن است.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/hk2-04-11
http://koubeh.com/hk2
@koubeh
🖋 حمید طوری کرمی| دانشجوی کارشناسی معماری دانشگاه تهران
میخواهم این بحث را با یک سؤال اساسی آغاز کنم: «اگر فیلمی را ببینید که لوکیشن آن در یک بیابان کاملاً دورافتاده است، بدون هیچگونه اثری از شهر یا معماری (مانند آنچه در فیلم گری اثر گاس ون سنت مشاهده میکنیم)، میگویید این فیلم هیچ ربطی به معماری دارد؟» این سؤال را همین جا نگه دارید، در ادامه به آن بازخواهم گشت. در نقد معمارانۀ فیلمها ما با خوانشهای متفاوتی مواجهیم، از مسائل سیاسی و اقتصادی گرفته تا مسائل اجتماعی و فرهنگی یا حتی موضوعات فانتزی از معماری موجود در آنها. این متن، اگرچه کوتاه و خلاصهوار، تلاشی است در راستای تشریح فضایِ وجودیِ مشترک در سینما و معماری، تلاشی برای پاسخ به این سؤال که اساساً سینما و معماری، چطور و چگونه به هم مرتبطاند؟ چراکه معتقدم ریشههای این ارتباط حتی برای بسیاری از افرادِ علاقهمند گنگ است و به درکی سطحی متشکل از تعدادی تصویر فریبنده و پرزرقوبرق از معماری در فیلمها تقلیل یافته است و باید بدانیم هنگام سخنراندن از ارتباط سینما و معماری اساساً با مفاهیم بنیادینی سروکار داریم که بدون توجه به این مفاهیم، تصور این فضای مشترک نیز غیرممکن است.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/hk2-04-11
http://koubeh.com/hk2
@koubeh
Telegraph
فضای وجودی در سینما و معماری
میخواهم این بحث را با یک سؤال اساسی آغاز کنم: «اگر فیلمی را ببینید که لوکیشن آن در یک بیابان کاملاً دورافتاده است، بدون هیچگونه اثری از شهر یا معماری (مانند آنچه در فیلم گری اثر گاس ون سنت[1] مشاهده میکنیم)، میگویید این فیلم هیچ ربطی به معماری دارد؟»…
▪️ نقدی بر فیلم Apocalypto؛ معماریْ فروپاشی تمدن را ندا میدهد!
🖋 سجاد زلیکانی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
در پوستر فیلم، شخصی را با خنجری در دست و لباسی بدوی بر تن میبینیم که بناهایی بهشکل هرم پشتسر او قرار دارند. مل گیبسون با این فیلم ما را وارد تمدن باستانی و بزرگ «مایا» میکند، سبک زندگی و بعضی از وجوهات مهم این تمدن را به تصویر میکشد و انتهای فیلم را به موضوعی گره میزند که اگر برای اولین بار بینندۀ این فیلم باشیم، هرگز انتظار چنین سکانس میخکوبکنندهای نخواهیم داشت. با همۀ این اوصاف، آپوکالیپتو قصد ندارد تمدن مایا را دقیق و موبهمو روایت کند. معتقدم موضوع اصلی فیلم آپوکالیپتو به افتوخیز تمدنها اشاره دارد. واضح است که معماری یا شهرسازی یکی از وجوه تمدن به حساب میآیند. حال، معماری یا شهرسازی تمدن هرچه فاخرتر باشند، آن تمدن را قویتر و پررونقتر میدانیم؛ اما گویا در فیلم آپوکالیپتو عکس این قضیه ارائه شده است. من که فکر میکنم اینطور است. امیدوارم مل گیبسون نیز با من همعقیده باشد!
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/sz3-05-04
http://koubeh.com/sz3
@koubeh
🖋 سجاد زلیکانی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
در پوستر فیلم، شخصی را با خنجری در دست و لباسی بدوی بر تن میبینیم که بناهایی بهشکل هرم پشتسر او قرار دارند. مل گیبسون با این فیلم ما را وارد تمدن باستانی و بزرگ «مایا» میکند، سبک زندگی و بعضی از وجوهات مهم این تمدن را به تصویر میکشد و انتهای فیلم را به موضوعی گره میزند که اگر برای اولین بار بینندۀ این فیلم باشیم، هرگز انتظار چنین سکانس میخکوبکنندهای نخواهیم داشت. با همۀ این اوصاف، آپوکالیپتو قصد ندارد تمدن مایا را دقیق و موبهمو روایت کند. معتقدم موضوع اصلی فیلم آپوکالیپتو به افتوخیز تمدنها اشاره دارد. واضح است که معماری یا شهرسازی یکی از وجوه تمدن به حساب میآیند. حال، معماری یا شهرسازی تمدن هرچه فاخرتر باشند، آن تمدن را قویتر و پررونقتر میدانیم؛ اما گویا در فیلم آپوکالیپتو عکس این قضیه ارائه شده است. من که فکر میکنم اینطور است. امیدوارم مل گیبسون نیز با من همعقیده باشد!
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/sz3-05-04
http://koubeh.com/sz3
@koubeh
Telegraph
نقدی بر فیلم Apocalypto؛ معماریْ فروپاشی تمدن را ندا میدهد!
پیشگفتار ماجرای اصلی فیلم آپوکالیپتو[1] که در ایران آن را با نام آخرالزمان میشناسیم، با صحنهای آغاز میشود که گروهی از رزمجویان با هدفی مشخص به دهکدهای کوچک، بَدوی و عقبمانده حمله میکنند. مهاجمان روستا را نابود و شخصیت اصلی فیلم، شخصی بهنام «پنجۀ…
▪️ یک آپارتمان معمولی؛ بررسی چگونگی عملکرد عناصر معماری در ساختمان فیلم آپارتمان (بیلی وایلدر،۱۹۶۰)
🖋 امیرعباس علییاری| دانشجوی کارشناسی معماری دانشگاه تهران
از سروشکل ساختمان بیمه مشخص است که متعلق به یک شرکت بیمهٔ موفق است. شرکت بیمهای که یکی از پنج شرکت برتر کشور است، با ساختمانی ۲۷طبقه که ۳۱۲۵۹ نفر را در خود جای داده است. علاوهبر این، با استفاده از شانزده آسانسور کارمندانش را در این ۲۷ طبقه جابهجا میکند. همهچیز نشان از یک شرکت فوقالعاده موفق دارد. فیلم سه فضای عملکردی این ساختمان بزرگ را به تصویر میکشد. این سه فضا در طول فیلم و با ترفیع بکستر یکبهیک فتح میشوند.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/aaa1-05-28
http://koubeh.com/aaa1
@koubeh
🖋 امیرعباس علییاری| دانشجوی کارشناسی معماری دانشگاه تهران
از سروشکل ساختمان بیمه مشخص است که متعلق به یک شرکت بیمهٔ موفق است. شرکت بیمهای که یکی از پنج شرکت برتر کشور است، با ساختمانی ۲۷طبقه که ۳۱۲۵۹ نفر را در خود جای داده است. علاوهبر این، با استفاده از شانزده آسانسور کارمندانش را در این ۲۷ طبقه جابهجا میکند. همهچیز نشان از یک شرکت فوقالعاده موفق دارد. فیلم سه فضای عملکردی این ساختمان بزرگ را به تصویر میکشد. این سه فضا در طول فیلم و با ترفیع بکستر یکبهیک فتح میشوند.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/aaa1-05-28
http://koubeh.com/aaa1
@koubeh
Telegraph
یک آپارتمان معمولی؛ بررسی چگونگی عملکرد عناصر معماری در ساختمان فیلم آپارتمان (بیلی وایلدر،۱۹۶۰)
در این یادداشت، آنچه پیش روی مخاطب گسترده خواهد شد تلاشی است برای برجستهکردن عناصر معماری و فضاهایی که در ساختمان روایی و سینماتوگرافیک فیلم حضور اساسی دارند و همچنین تحلیل چگونگی کارکرد این عناصر و فضاها در پیرنگ و میزانسن فیلم و درهمتنیدگیشان. به همین…