کوبه
2.07K subscribers
520 photos
5 videos
50 files
376 links
عرصه‌ای آزاد برای اندیشیدن دربارهٔ معماری ایران
www.koubeh.com
t.me/koubeh
instagram.com/koubeh_com
linkedin.com/company/koubeh/

ارتباط با کوبه:
@koubehmedia_admin
contact.koubeh@gmail.com
Download Telegram
▪️ رنگ‌ها: زیبایی‌های ساده‌ی نماهای شهری

🖋 یاسمن غلامی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

در شهرها قرار نیست آجرها صرفا قهوه‌ای را به خود بگیرند، چارچوب در و پنجره‌ها به تن‌های سفید و طوسی یا سیاه رنگ بشوند، مغازه‌ها را نیز قرار نیست همیشه تابلوهایی با زمینه‌ی سفید یا طوسی با نوشته‌هایی به رنگ‌های محدود یا نوشته‌های با نورهای نئونی بر شیشه‌هایشان معرفی کنند. اما اغلب اینچنین است و نماهای شهری سیاه-سفید-طوسی-کرمی هستند؛ مخصوصا که شیشه‌ها هم حسابی دارند در این نماها مانور می‌دهند و گاهی تمام نمای یک ساختمان را شیشه می‌کنند که نهایتا با انعکاس رنگ آسمان، کمی آبی را به شهرها هدیه می‌دهند و در شب‌ها هم روشنایی چراغ‌های فضای درونی را. درچنین رنگ‌بندی شهری‌ای، وقتی کسی سنت‌شکنی می‌کند و رنگ را با جسارت بیشتری در بنایش به کار می‌برد، حسابی برای عابری که نگاهش خوش‌شانس بوده و شکارش کرده، هیجان‌آور خواهد بود.
در این جستار می‌خواهم به سراغ رنگ‌های متفاوت از رنگ‌بندی غالب شهرهایمان بروم و آن‌ها را به قاب تصویر بیاورم تا نشان دهم که شهرها قابلیت دارند تا زیبایی‌هایی فوق‌العاده را با رنگ‌ها به نگاه عابرانشان عرضه کنند. تا نشان دهم که سنگ‌کاری‌های آنچنانی، کامپوزیت‌هایی که اگر زیباترین رنگ‌ها را هم داشته باشند باز هم سرد و بی‌روح‌اند، حجم‌پردازی‌های آنچنانی، تابلوهای عظیم‌الجثه‌ای با فونت‌های شبه‌نستعلیق که نوشته‌هایشان نورانی‌اند، نورپردازی‌های نماهای رومی در شب، تمام‌شیشه کردن نمای پاساژها و ... نیستند که به شهرها زیبایی می‌بخشند؛ شهرها به هیچ یک از این‌ها نیازی ندارند ‌بلکه نیاز دارند که در ساده‌ترین احجام و نماها، در پیش‌پاافتاده‌ترین مصالح و در فراموش‌شده‌ترین جزئیات به رنگ‌ها متوصل شوند تا روح از دست‌رفته‌شان را بازیابند.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/yg3-03-23
http://koubeh.com/yg3

🌆 #جستار_تصویری #نوروز۱۴۰۱
@Koubeh
▪️ جداره‌های شهری؛ سگان بی‌صاحب

🖋 فرزاد زره‌داران| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

برای تبلیغ کسب و کار‌ها راه‌های مختلفی وجود دارد. برخی تابلو برپا می‌کنند؛ برخی پرچم می‌زنند؛ برخی تراکت پخش می‌کنند. برخی نیز به سراغ جداره‌های شهری می‌روند و نام و شماره‌ای از خود یا تصویری از محصولشان را بر آن جداره‌ها نقش می‌کنند. تبلیغ بر جداره‌های شهری کم‌هزینه است، اما باید پردردسر باشد. بنا بر ماده‌ی ۹۲ قانون شهرداری: «نوشتن هر نوع مطلب یا الصاق هر نوع نوشته، عکس، برچسب و نظایر آنها در کلیه‌ی فضاها و اماکنی از قبیل در و دیوار املاک و کف خیابان که در مرئی و منظر عموم بوده و بر خلاف مصوبات شورای شهر باشد ممنوع است...».
اینکه مبلغان کدام جداره‌ها را برای تبلیغ خود انتخاب کنند مهم است. چرا که این‌نوع از تبلیغ تبعات قانونی در پی دارد. احتمالاً آنان باید به سراغ معابری بروند که هم خالی از جمعیت نباشد و هم جداره‌هایی در آن یافت شود که مالکانشان عزم، زمان و قدرت چندانی برای پیگیری قانونی جداره‌نویسی‌ها نداشته باشند. به نظر می‌آید معابر اصلی شهر، که عمدتاً کارکرد تجاری دارند و از صبح تا شب فعالند، جای مناسبی برای تبلیغ نیست و اگر هم نقشی بر آن زده شود، در اولین فرصت پاک خواهد شد. معابر فرعی نیز که پاخور گروه کوچکی از اعضای محلی است جای مناسبی برای تبلیغ نیست. در‌این‌میان، محور‌هایی با ویژگی‌هایی بینابینی اهمیت می‌يابد؛ محور‌هایی که در زمره‌ی معابر اصلی شهر نیست، اما ویژگی‌هایی طبیعی و تاریخی دارد که پای مردم را به آن باز می‌کند. «کال منوچهری» در نیشابور در زمره‌ی معابر بینابینی شهر و فضایی مناسب برای جداره‌نویسی است.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/fz1-03-24-3
http://koubeh.com/fz1

🌆 #جستار_تصویری #نوروز۱۴۰۱
@Koubeh
◾️طرح یک ایده: معماری تاریخی به مثابه جگر زلیخا

🖋شهاب‌الدین تصدیقی| پژوهشگر دورۀ دکتری دانشگاه علم و صنعت

کسی که شطرنج بلد نباشد، شاید بتواند با نگاه‌کردن به بازیِ شطرنجِ دو نفر، به‌تدریج قواعد بازی و تکنیک‌های رایج آن را بیاموزد؛ اما این به شرطی است که در مشاهده‌اش، به دنبال چیز درست باشد. اگر تماشاچی برای فهم شطرنج، به سیر کاهش تعداد مهره‌ها یا مواقع حضور رخ در خانه‌های سیاه یا سفید دقت کند، بعید است تا پایان بازی چیز زیادی دستگیرش شود و اگر زیادی جسور باشد، بگوید «شطرنج یک بازی بی‌قاعده است». معماریِ تاریخی ایران نیز از نگاه من بازی‌ایست که برای فهم آن باید به محل درست آن نگاه کرد تا به دام شطحیات نامفهوم یا رد کلی آن نیفتیم. شخصاً برای فهم معماری ایران دو پیش‌فرض را سرلوحه قرار داده‌ام:
۱. راه درست برای فهم معماری تاریخی ایران، فهم ذهنیتِ سازندۀ آن است، و وجوه و مقولاتی که آن ذهنیت در طراحی و ساختِ این معماری مورد توجه قرار می‌داد.
۲. برای ادراک ساختمان‌ها و ابعاد قابل‌اندیشۀ آن، لزوماً تنها یک مدل نبوده است؛ بلکه شاید چند مدل متفاوت از اندیشیدن به ساختمان و معماری در ذهنیت وجود داشته است که بنا به بستر و زمان و مکان تغییر می‌کردند.
آنچه در این سلسله تصاویر می‌آید، ایدۀ من در مورد یکی از این مدل‌های اندیشیدن به معماری است که از دل مطالعۀ توصیفات ساختمان و معماری در کتاب «تاریخ جدید یزد» (اثر کاتب یزدی در قرن ۹ هجری) و برخی مشاهدات خودم از معماری ایران و بخصوص یزد در آمده است.


⭕️ ادامهٔ مطلب را می‌توانید در Instant View یا وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/sht7-03-27
http://koubeh.com/sht7/

🌆 #جستار_تصویری #نوروز۱۴۰۱
@Koubeh
◾️بافت تاریخی شهر من امنیت ندارد...

🖋 مهدی فرجی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

وقتی از بافت تاریخی یک شهر سخن گفته می‌شود تصور بر این است که هنگام مواجهه با آن، بافتی پر از حس آرامش و دلگرمی در انتظار بازدیدکننده است. زمانی که هر شخص در بافت‌های تاریخی قدم می‌زند بسته به نوع علاقه‌اش می‌تواند برای خود برنامه‌ای ترتیب دهد؛ مثلاً می‌تواند بازدید از بناهای تاریخی بافت، عکاسی و یا حتی قدم‌زدن صرف را انتخاب کند؛ تا بتواند با ساختن تصوراتی از حیات شهری آن بافت در روزگاران گذشته، دقایقی دل‌انگیز را سپری کند. برای این موضوع نیاز است تا بافت تاریخی شهرها توانایی پذیرش بازدیدکنندگان را داشته باشند. این توانایی پذیرش باید به گونه‌ای باشد تا در درجۀ نخست امنیت، آرامش و آسودگی بازدیدکنندگان را پیش و حتی پس از بازدیدشان فراهم کند؛ زیرا در صورتی که خلاف این موضوع باشد، مخاطب با ترس و واهمه هیچ‌گاه نمی‌تواند آن‌گونه که باید بافت را حس کند؛ حتی ممکن است او پس از چند قدم، بافت تاریخی را رها کند و هیچگاه دیگر هم به آنجا بازنگردد؛ حتی ممکن است با انتشار تصاویری که از کیفیت فضایی نامطلوب بافت تاریخی گرفته است، دیگران را نیز از شرایط آن بافت آگاه کند و همین باعث شود که بافت‌های تاریخی عملاً از سوی علاقه‌مندان خالی و بیشتر رها شوند.

در بازدیدی که از بافت محله‌های تاریخی سنگلج، پامنار، عودلاجان و امامزاده اسماعیل شهر تهران در عصر جمعه‌ای از آخرین روزهای اسفندماه ۱۴۰۰ داشتم، ترس و عدم امنیت را به طور کامل احساس کردم. این بازدید در روزهایی بود که عملاً در بین ما ایرانی‌ها به «شب عید» معروف است و همه جا شلوغ و پر از آدم است. بازدیدی که داشتم در روزی نبود که بتوانم خود را قانع کنم که زمان انتخابی‌ام اشتباه بوده است و بهتر بود زمان مناسب‌تری را انتخاب می‌کردم. در حالی که سعی می‌کردم در بافت تاریخی غرق شوم و حیات شهری در آن کوچه و پس کوچه‌ها را در دوره قاجار تصور کنم ناگهان اتفاقی می‌افتاد که عملا از آمدنم پشیمان می‌شدم و ترس وجودم را فرا می‌گرفت. پس از بازگشت از بافت تاریخی تهران ذهنم پر از سوال شد که مهم‌ترین آن این بود: چرا باید بافت تاریخی شهر من ترسناک باشد؟


⭕️ ادامهٔ مطلب را می‌توانید در Instant View یا وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/mf1-03-29
http://koubeh.com/mf1

🌆 #جستار_تصویری #نوروز۱۴۰۱
@Koubeh
▪️ بنگله بستکی، بومی‌سازی گونه‌ای وارداتی

🖋 نویسنده: امیرحسین مقتدایی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران

در جنوب ایران گونه‌ای از بناها هستند که بنگله نامیده می‌شوند. بنگله را خانه‌ای کم‌ارتفاع که فقط یک طبقه یا در برخی موارد دارای اتاق‌هایی در پشت بام هستند تعریف کرده‌اند، یا خانه‌های یک‌طبقه‌ای که اتاق زیرشیروانی دارند. در اصل بنگله خانه‌ای کاهگلی یا تزیین شده در بنگال است که در یک‌طبقه ساخته و با ساباط وسیعی احاطه شده است. مجموعاً می‌توان بنگله را خانۀ ییلاقی یا خانۀ احاطه شده در باغ (خانه ویلایی) دانست. بنگله‌ها رابطۀ مستقیمی با استعمار انگلستان دارند و نمونه‌های ساخته شده به واسطه کمپانی هند شرقی و نمایندگان انگلستان در سرزمین‌های مستعمره و حتی در اهواز و سایر ساختمان‌های مربوط به شرکت نفت در خوزستان می‌توان مشاهده نمود. اما بنگله‌های هرمزگان کمتر ارتباطی به استعمار دارند. یکی از بزرگترین نمونه‌های آن‌ها بنگله (خانه) بستکی واقع در بندر لنگه است. سطوت‌الممالک حاکم بستک و جهانگیریه که وی و اجدادش از دوران صفویه تا اواخر دوران قاجار حاکمان محلی جنوب ایران بودند، پس از سفر به هند و مناطق دیگر در بندر لنگه و در خانه‌ای که امروزه به بنگله بستکی مشهور است ساکن شد. گرچه این بنا بنگله نامیده می‌شود، اما ویژگی‌های معماری آن تلفیقی از معماری غرب هرمزگان و ساختار خانه‌های ویلایی پایان قرن نوزدهم است.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در وب‌سایت و کانال تلگرامی کوبه به نشانی‌های زیر بخوانید:

https://telegra.ph/am16-03-31
http://koubeh.com/am16

🌆 #جستار_تصویری #نوروز۱۴۰۱
@Koubeh
▪️ تاریخ پلاستیکی، معماری پلاستیکی: شهرک سینمایی غزالی

🖋 نویسنده: فائزه‌ خطیب‌زاده| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران

سینما مرز خیال و واقعیت است. دیدن خیال، آن هم به‌صورت ملموس و رنگی، بسیار دل‌انگیز است. در واقع، خیال، همان مایعی است که برای شکل‌یافتن به ظرفی نیاز دارد، ابزاری که توانایی تبدیلِ واقعیت معلق به خیالی قابل فیلم‌برداری داشته باشد. اینجاست که معماری می‌شود طول، عرض و عمق خیال ما.
این معماری به آجرهایی نیاز دارد، تجربه‌هایی از گذشته که خیالمان را باورپذیر کند، چیزی از گذشته: تاریخ. سازندگان و خالقان برای ایجاد آن داستان نو، اما ملموس، از آجرهای تجربیات قابل قبول مخاطبانشان استفاده می‌کنند. چیزی که قبلاً هم وجود داشته است، ولی نه به این‌گونۀ نو؛ تاریخی از قدیم، ولی به‌نحوی جدید. این اتفاق در تمامی ساخته‌های سینمایی رخ می‌دهد، اما در داستان‌های تاریخی که برچسب «بر اساس واقعیت» دارند، جلوه‌ای بیشتر پیدا می‌کند.
پس سه کلیدواژۀ مهم در این مسیر وجود دارد: خیال، واقعیت و تاریخ؛ خیال: چیزی که در ذهنمان است؛ واقعیت: چیزی که آن بیرون است، اما جسمی ندارد؛ و تاریخ که جایی بین این دو است، هم دورانی در آن بیرون بوده و هم حالا درون ذهنمان است. در واقع تاریخ، واقعیتی است که با کلمات و تصاویر به آن جسمانیت دادیم، اما این جسمانیت به قدرت جسمانیتی که سینما به خیال می‌دهد، نیست. حال برای تبدیل این سه کلیدواژه به یک روایت، از چسبی به نام معماری استفاده می‌کنیم. معماری می‌شود بستری برای تبدیل تاریخ، از خیال به واقعیت.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در وب‌سایت و کانال تلگرامی کوبه به نشانی‌های زیر بخوانید:

https://telegra.ph/fkh9-04-02
https://koubeh.com/fkh9/

🌆 #جستار_تصویری #نوروز۱۴۰۱
@Koubeh
◾️حمله به بافت تاریخی اصفهان؛ نگاهی به سه نامعماری‌ در حریم دولتخانه صفوی

🖋 وحید آقایی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

برای مقدمه، اصفهان نیاز به توصیف ندارد! همین بس که از روی نشان‌دادن زیبایی و شکوهش، در ادبیات و زبان عامیانه آن را «نصف‌جهان» می‌خوانند و هم‌ردیفش را در ایران و جهان انگشت‌شمار می‌یابند. احتمالاً اگر به اصفهان آمده باشید، اولین مواجه شما با مرکز شهر یعنی چهارباغ عباسی و دروازه دولت (میدان امام حسین(ع) کنونی) و میدان نقش جهان، بناهای تاریخی‌ایست که همه اصفهان را با آن‌ها می‌شناسیم؛ گرچه همین موضوع چون چاقویی دولبه شده که آثاری گران‌بهاتر و ارزشمندتر در اصفهان و شهرستان‌های اطراف آن به چشم نیاید، مسئله‌ای که مجالی جدا برای طرح موضوع می‌طلبد. این موضوع وقتی با نوروز عجین می‌شود، چون بخش زیادی از این مناطق تبدیل به پیاده‌رو شده‌اند، ما را در میان انبوه مردمانی که هر یک مشغول گذران نوعی از روزمرگی در این مناطق و محورها هستند، حل می‌کند.

اما اگر به چشم تیزبینی قدم بزنیم، در این محدوده آثاری را می‌بینیم که نوسازند، اما هیچ سنخیتی با اصفهان ندارند. اگر دیروز معماری‌های معاصری چون «نمای هتل عباسی»، «میدانگاه عباسی»،«بیمه ایران» و «کاخ شهرداری» خلق می‌شد که درعین مدرن‌بودن، به زمینه، بافت تاریخی و شهری که در آن قرار دارند، احترام می‌گذاشتند، امروزه شاهد شکل‌گیری عوارضی مصنوع هستیم که حتی نمی‌شود آن ها را ساختمان‌سازی نامید. من آن‌ها را «نامعماری» می‌نامم؛ ابتذالاتی که جای‌‌جای اصفهان سر در می‌آورند و اوج احترامشان به بافت تاریخی و شهری که در آن قرار گرفته‌اند، پوسته‌ای بی‌ارتباط با گذشته و امروز و فاقد اصالت، اجراشده با مصالح آجر و سنگ لاشتر و قوس و طاق و کاشی‌کاری است. برخی‌شان مثل «ارگ جهان‌نما» آنقدر در چشم و عیان هستند که گویی دیگر ما مردم اصفهان به بودن آن در مرکز شهرمان عادت کرده‌ایم و برخی چون «مجموعه فرهنگی مذهبی سلطان‌زاده» در یک سکوت خبری و دور از چشم مردم، بی‌پرواتر دارند رنگ معماری امروز اصفهان را «قهوه‌ای» می‌کنند و چشم بر رعایت هم‌نشینی با بافت تاریخی می‌بندند.

در این جستار تصویری من به سراغ سه نامعماری در قلب دولتخانه صفوی رفته‌ام. بماند که از این دست آثار در شمال و جنوب اصفهان کم نیست و افسوس که محدودیت این جستار دست‌وپای من را برای ذکر بی‌شمار نمونه‌های مشابه بسته است. نگرانی بیشتر من از تولید و بازتولید این ابتذالات در نصف‌جهان است.

⭕️ ادامهٔ مطلب را می‌توانید در Instant View یا وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/va1-04-08
http://koubeh.com/va1

🌆 #جستار_تصویری #نوروز۱۴۰۱
@Koubeh