🔎 معرفی شاعر تبری سرا #امیر_لاله_وایی
#علی_کفشگر با بَرنامِ (مستعارِ) امیر لاله وایی ـ از شاعران تبریسرای مازندران ـ در سال 1345ش. در روستای خلیل کلای لاله آباد بابل ـ که هم اکنون «خلیل کلا» از محله های شهر جدید زرگر است ـ به دنیا آمد.
او در پنج سالگی پدرش را از دست داد و بعدها سرپرستیِ خانواده هم به دوش او افتاد، امّا با همة این سختیها و فشارهای زندگی، تحصیلات دبستان تا دبیرستان را در زادگاه خویش و نیز در مرکز شهر بابل گذراند.
در سال 1373 ش. دورة کارشناسی زبان و ادبیات فارسی را در دانشگاه پیام نور ساری و در سال 1390 ش. دورة تحصیلات تکمیلی کارشناسی ارشد را در همان رشته در دانشگاه پیام نور بابل به پایان رساند.
ایشان هم اکنون سالهای پایانی خدمت خویش را در دبیرستانهای آموزش و پرورش و مراکز آموزش عالی شهرستان بابل سپری میکند.
این شاعر بومی سرا، مجموعه سروده های تبری (مازندرانی) خویش را با عنوانِ «لاله وا (=لاله آباد)» در دست انتشار دارد. چند دوبیتی از این دفتر تقدیم می شود:
بِهار
بِهارِه وا نَکِنی نیمدَری رِ؟
هَدی وا شِه دِل ا هَم شِه گَلی رِ
بَوینی، بِشتُوئی لِتکا خالِ سَر
خونِشِ بِلبِل ا رَقصِ هَلی رِ.
bəhār-ə vā nakəni nimdari rə?
hadi vā šə dəl-ā ham šə gali rə
bavini , bəštu,i lətkā xāl-ə sar
xunəš-ə bəlbəl-ā raqs-ə hali rə.
بهاران است، پنجره (ی رو به باغ) را باز نمی کنی؟
تا هم دل و هم گلوی خویش را به نسیم بدهی.
و هم ببینی و بشنَوی روی شاخه های باغ،
خوانش بلبل و رقص درخت آلوچه (گوجه سبز) را.
نِماشُون
نِماشُونِه مِه روزِ شُو بَوِردِه
مِه سَرِ تاجِ شِه جِلُو بَوِردِه
مِه نانا، وِنِه اَرِه اَرِه، آخِر
مِه چِشمُونِ یِواشِک خُو بَوِردِه.
nǝmāšun-ǝ mǝ ruz-ǝ šu bavǝrdǝ
mǝ sar-ǝ tāj-ǝ šǝ jǝlu bavǝrdǝ
mǝ nā nā, vǝnǝ arǝ arǝ, āxǝr
mǝ čǝšmun-ǝ yǝvāšǝk xu bavǝrdǝ.
شامگاهان است و شب، روز مرا برده است
پیش از آن، تاجِ سرم (خورشید) را برده است
«نَه نَه»ی من بود و «آری آریِ» شب، که سرانجام،
(سیاهی شب) چشمان مرا آرام آرام به خواب برده است.
وارِش
آسِمُونِ وارِش نَم نَم دَئیتِه
لالِه ئِ لاله وا هَمدَم بَئتِه
دِتایی خُونِنِه گَلی بِه گَلی
مازِرونِ دِلِه شیشَم دَپیتِه.
āsəmun-ə vārəš nam nam daitə
lālə-ǝ(yǝ) lālə-vā hamdam baitə
dətāi xunənə gali bə gali
māzərun-ə dələ šišə(a)m dapitə.
بارش آسمانی نم نم باریدن گرفت
لالة لاله آباد همدم گرفت
این دو (باران و لاله) گلو به گلو میخوانند
(با خواندنشان) در مازندران صدای جشن و شادی پیچیدن گرفت.
#پاتوق_لاله_آبادیها ↙️
✅ https://t.me/joinchat/AAAAAEQ3qiY1uefpw-QGWQ
#علی_کفشگر با بَرنامِ (مستعارِ) امیر لاله وایی ـ از شاعران تبریسرای مازندران ـ در سال 1345ش. در روستای خلیل کلای لاله آباد بابل ـ که هم اکنون «خلیل کلا» از محله های شهر جدید زرگر است ـ به دنیا آمد.
او در پنج سالگی پدرش را از دست داد و بعدها سرپرستیِ خانواده هم به دوش او افتاد، امّا با همة این سختیها و فشارهای زندگی، تحصیلات دبستان تا دبیرستان را در زادگاه خویش و نیز در مرکز شهر بابل گذراند.
در سال 1373 ش. دورة کارشناسی زبان و ادبیات فارسی را در دانشگاه پیام نور ساری و در سال 1390 ش. دورة تحصیلات تکمیلی کارشناسی ارشد را در همان رشته در دانشگاه پیام نور بابل به پایان رساند.
ایشان هم اکنون سالهای پایانی خدمت خویش را در دبیرستانهای آموزش و پرورش و مراکز آموزش عالی شهرستان بابل سپری میکند.
این شاعر بومی سرا، مجموعه سروده های تبری (مازندرانی) خویش را با عنوانِ «لاله وا (=لاله آباد)» در دست انتشار دارد. چند دوبیتی از این دفتر تقدیم می شود:
بِهار
بِهارِه وا نَکِنی نیمدَری رِ؟
هَدی وا شِه دِل ا هَم شِه گَلی رِ
بَوینی، بِشتُوئی لِتکا خالِ سَر
خونِشِ بِلبِل ا رَقصِ هَلی رِ.
bəhār-ə vā nakəni nimdari rə?
hadi vā šə dəl-ā ham šə gali rə
bavini , bəštu,i lətkā xāl-ə sar
xunəš-ə bəlbəl-ā raqs-ə hali rə.
بهاران است، پنجره (ی رو به باغ) را باز نمی کنی؟
تا هم دل و هم گلوی خویش را به نسیم بدهی.
و هم ببینی و بشنَوی روی شاخه های باغ،
خوانش بلبل و رقص درخت آلوچه (گوجه سبز) را.
نِماشُون
نِماشُونِه مِه روزِ شُو بَوِردِه
مِه سَرِ تاجِ شِه جِلُو بَوِردِه
مِه نانا، وِنِه اَرِه اَرِه، آخِر
مِه چِشمُونِ یِواشِک خُو بَوِردِه.
nǝmāšun-ǝ mǝ ruz-ǝ šu bavǝrdǝ
mǝ sar-ǝ tāj-ǝ šǝ jǝlu bavǝrdǝ
mǝ nā nā, vǝnǝ arǝ arǝ, āxǝr
mǝ čǝšmun-ǝ yǝvāšǝk xu bavǝrdǝ.
شامگاهان است و شب، روز مرا برده است
پیش از آن، تاجِ سرم (خورشید) را برده است
«نَه نَه»ی من بود و «آری آریِ» شب، که سرانجام،
(سیاهی شب) چشمان مرا آرام آرام به خواب برده است.
وارِش
آسِمُونِ وارِش نَم نَم دَئیتِه
لالِه ئِ لاله وا هَمدَم بَئتِه
دِتایی خُونِنِه گَلی بِه گَلی
مازِرونِ دِلِه شیشَم دَپیتِه.
āsəmun-ə vārəš nam nam daitə
lālə-ǝ(yǝ) lālə-vā hamdam baitə
dətāi xunənə gali bə gali
māzərun-ə dələ šišə(a)m dapitə.
بارش آسمانی نم نم باریدن گرفت
لالة لاله آباد همدم گرفت
این دو (باران و لاله) گلو به گلو میخوانند
(با خواندنشان) در مازندران صدای جشن و شادی پیچیدن گرفت.
#پاتوق_لاله_آبادیها ↙️
✅ https://t.me/joinchat/AAAAAEQ3qiY1uefpw-QGWQ