برای اینکه بفهمید #علیزاده و #غنینژاد هر دو فهم ناقصی از اقتصاد کشور دارند فقط کافیست به سیستم بهداشت و درمان ایران نگاهی بیاندازید: آنجا که ولنگاری و لیبرالیسم به نفع طبقه برخوردار (پزشک) است و اقتصاد دستوری به ضرر زیرگروههای درمانی! چطور؟ بیمارستان خصوصی در ایران تعرفههای پزشکی را بر مبنای بازار آزاد و دلخواه خودش، البته با حمایت سازمان نظام پزشکی، تعیین میکند؛ و همزمان در همان بیمارستان ها حقوق سایر پرسنل بر مبنای قانون اداره کار و بصورت دستوری تعیین میشود. نتیجه اینکه صدها و هزاران پرسنل درمانی و اداری با حقوق های زیر خط فقر روزگار سپری میکنند در حالیکه حقوقهای نجومی به چند ده نفر از طبقه بالا میرسد. برای مثال یک عمل جراحی قلب باز در یک بیمارستان خصوصی یا نیمه خصوصی بین ۸۰ تا ۱۲۰ م آب میخورد. در تهران این عدد بسیار بالاتر است. یک جراح قلب معمولی و غیرمشهور اگر روزانه ۳ عمل جراحی قلب انجام دهد (جراحان شناختهشده ممکن است روزانه ۵ تا ۸ جراحی هم انجام دهند چون تیم جراحی دارند و خودشان فقط قسمت پایانی کار را انجام میدهند و اول تا آخر کارهای یک بیمار را سایر اعضای تیم برعهده دارند) ماهانه با احتساب تعطیلات هفتگی (فرض کنید ۲۰ روز در ماه کار کند) و کسر مالیات ( که دادن یا ندادنش محل مناقشه است و معمولا نه مالیات رسمی بلکه توافقی را پرداخت میکنند) روزانه حدود ۳۵ م درآمد دارد یعنی ماهیانه حدودا ۴۵۰ تا ۵۰۰ م (درآمدهای مطب و ساختمان سازی و املاک سایر سرمایهگذاریها دلاری و طلایی جداست). حالا در همین بیمارستان ها پرسنل اداری و درمانی طبق قانون اداره کار آخر ماه حقوق ۸ تا ۱۲ م بسته به سابقه و تحصیلات شان دریافتی دارند و هرچند ماه هم شاید کارانه ای بین ۲ تا ۳م برای هر ماه دریافت کنند؛ یعنی مجموعا کمتر از ۱۵م و زیر خط فقر مطلق. که یعنی هیچ عایدی قابلتوجهی از آن پول قلمبه که بابت یک جراحی قلب باز وارد سیستم میشود ندارند. به وضوح همزمان اقتصاد کاپیتالیستی و لیبرالیستی در کنار کمونیستی و دستوری دیده میشود. حالا کدامیک از این دو بزرگوار حقیقت را بهتر درک کردهاند؟!
حمید گرامی
#ارسالی_مخاطبین
@makshufat
حمید گرامی
#ارسالی_مخاطبین
@makshufat