کانال محمد امین مروتی
1.73K subscribers
1.97K photos
1.65K videos
142 files
2.91K links
Download Telegram
قطعه #ثلث_جلی اثر یلماز توران 🇹🇷

◼️ قال رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه وآله وسلم: المُسلِمُ مَن سَلِمَ المُسلمونَ مِن لِسانِهِ و يَدِهِ.
پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله: مسلمان، كسى است كه مسلمانان از زبان و دست او آسوده باشند.
کنزالعمال، ح ۷۳۸

عبدالرحمن جامی این حدیث شریف را در رسالهٔ اربعین خود چنین به نظم درآپرده است:
مُسْلِم آنکس بُوَد به قَول رسول
گرچه عامی بُوَد وَ گر عالِم
که به هر جا بُوَد مسلمانی
باشد از قول و فعل او سالم


@MehdiQorbani
گفتار اجتماعی


نظام تولید آسیایی

محمدامین مروتی


در جستجوی منشأ نظام خودکامگی(دسپوتیزم) در کشورهای شرقی، مطالعات مختلفی از ماکیاولی، منتسکیو، برنیه، آدام اسمیت، هگل و مارکس و انگلس داشته ایم که مَخلص آن عوامل را به خشکی این سرزمین ها و لزوم برپایی نظام های بزرگ آبیاری برای کشاورزی در چنین سرزمین هایی نسبت داده اند. از آنجا که برپا کردن چنین نظام های بزرگی از عهده دهقانان منفرد ساخته نبود، کار به دست قدرت های متمرکز سیاسی و ناگزیر پادشاهی های درازمدت افتاده است. در حالی که در اروپا سیستم فئودالی در کار بود و تحرک اجتماعی طبقات پایین دست در مقابل دولت بسیار بیشتر بود. شاید همین تفاوت، سرنوشت تاریخی غرب و شرق را رقم زده است.

دکتر مهرداد بهار در مقاله ای تشکیکات چندی در باره تطبیق این ویژگی ها در همه کشورهای آسیایی به عمل می آورد و ژاپن و ایران و هند و حتی چین را از این شمول استثنا می کند. هند و ژاپن بی آبی نداشته اند. در چین و ایران و ژاپن هم سیستم ها آبیاری بزرگ نداشته ایم و نظام فئودالی داشته ایم. در ایران قنات های پراکنده داشته ایم. ولی در مورد مصر و بین النهرین و آناتولی، نتیجه گیری محققان اروپایی به خصوص مارکس و انگلس را نسبتاً تایید می کند. در عین حال ایران را ملهم از سیستم بین النهرین تلقی می کند.
از نویسندگان و پژوهشگران معاصر، همایون کاتوزیان هم مطالعات خوبی در تایید کارکرد سیستم تولید آسیایی داشته است.

منبع:
از اسطوره تا تاریخ، دکتر مهرداد بهار، نشر چشمه

26 فروردین 14‎04
با تو می گویم:دادگری

آنجا که حاکم ستم کند آبادی پدید نیاید. شهریارِ دادگر بهتر از پربارانی است و شیر درنده به از حاکم ستمگر، و شاه ستم پیشه از آشوبی که دوام یابد بهتر است. (سیاست نامه خواجه نظام الملک)
.
تصنیف #دریغا_دریغا

خواننده #اکبر_گلپایگانی
آهنگساز : #بزرگ_لشکری
شعر : #رضا_جنتی_عطایی
دستگاه/مایه : #دشتی

=============================

خدایا خدایا! چرا از من او را گرفتی که ماتم بگیرم
من این سوی دنیا، تو آن سوی دنیا چرا درد خود کم بگیرم

ز روزی که رفته ز پیشم او نامه ننوشته
ز خاطر مگر برده او از دل یاد بگذشته

دریغا گذشته گذشته!

خدایا ! همه هستی ام را گرفتی
همه هستی ام را تو یکجا گرفتی

اگر روزی از این قفس پر بگیرم
روم سر به پایش نهم تا بمیرم

و یا زندگی را من از سر بگیرم

خدایا خدایا ! چرا از من او را گرفتی که ماتم بگیرم
من این سوی دنیا، تو آن سوی دنیا چرا درد خود کم بگیرم

ز روزی که رفته ز پیشم او نامه ننوشته
ز خاطر مگر برده او از دل یاد بگـذشته

دریغا گذشته گذشته!


کانال ترانه های ماندگار

🆔@mosighiasilvaclasiic
.
مابرای بوسیدن خاک سر قله ها
تصنیف = چه سفرها کرده ایم

خواننده #محمد_نوری
آهنگساز #
شعر #نادر_ابراهیمی
تنظیم کننده و رهبر ارکستر : #فریدون_شهبازیان
=====================

ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس
چه سفرها کرده ایم، چه سفرها کرده ایم
ما برای بوسیدن خاک سر قله ها
چه خطرها کرده ایم، چه خطرها کرده ایم
ما برای آنکه ایران
گوهری تابان شود
خون دلها خورده ایم
خون دلها خورده ایم
ما برای آنکه ایران
خانه خوبان شود
رنج دوران برده ایم
رنج دوران برده ایم
ما برای بوئیدن بوی گل نسترن
چه سفرها کرده ایم، چه سفرها کرده ایم
ما برای نوشیدن شورابه های کویر
چه خطرها کرده ایم، چه خطرها کرده ایم
ما برای خواندن این قصه عشق به خاک
خون دلها خورده ایم
خون دلها خورده ایم
ما برای جاودانه ماندن این عشق پاک
رنج دوران برده ایم
رنج دوران برده ایم

کانال ترانه های ماندگار

🆔@mosighiasilvaclasiic
گفتار عرفانی


عرفان قدرت و عرفان معرفت

محمدامین مروتی

تمایز بین عرفان حقیقی و کاذب، از گذشته های دور تحت عنوان الهامات یا واردات رحمانی و شیطانی و عرفان قدرت و عرفان حکمت مورد تاکید قرار داشته است.
بسیاری به وادی عرفان آمده اند تا قدرت و مکنتی به هم بزنند و عده اندکی برای مراقبت و کنترل نفسانیت قدم در این مسیر نهاده اند.
ذهن خوانی و کسب کرامت که در سیره بسیاری از عرفا نقل شده است، انگیزه بسیاری از سالکان بوده است.
به همین علت عرفای راستین از ابتدا رفتن بر آب و هوا و طی الارض را به دیده تحقیر نگریسته اند. به قول خواجه عبدالله انصاری:
"اگر بر روی آب روی، خسی باشی و اگر به هوا پری، مگسی باشی، دلی به دست آر تا کسی باشی."
در واقع عرفان حکمت، عرفان خودسازی و حقیقت و اخلاق و مردم داری بوده است نه عرفان قدرت و کرامت. گفته اند که عرفای حقیقی از نشان دادن کرامت، چندان اکراه داشته اند که زنان از نشان دادن پارچه حیض. در واقع ملامتی گری واکنشی به عرفان قدرت و کرامت بوده است. چنان که حافظ می گوید:
چندان که زدم لاف کرامات و مقامات
هیچم خبر از هیچ مقامی نفرستاد
و:
شرممان باد ز پشمینه ی آلوده خویش
گر بدین فضل و هنر نام کرامات بریم

امروزه روز نیز این دو مسیر کماکان موضوعیت دارند. "روانشناسی موفقیت" تا حدود زیادی دنبالۀ عرفان قدرت است. در کتاب های انگیزشی به شما یاد می دهند که چگونه پولدار شوید یا چگونه بر دیگران کنترل و نفوذ داشته باشید یا چگونه دل دیگران بر به دست آورید.

یکی از کسانی که در مسیر "روانشناسی موفقیت" قدم زده همین دونالد ترامپ است که کتاب هایش هم به فارسی ترجمه شده اند.(من جمله کتاب های:"هرگز تسلیم نشو" و "دستان طلایی" و "مثل یک میلیاردر فکر کنید" و "مثل یک قهرمان فکر کنید" و....) خود ترامپ در زندگی شخصی خود موفق بوده و ثروت کلانی به هم زده است و حالا گمان می کند می تواند با همان متر و معیارها، در وادی سیاست هم گام زند. در حالی که موفقیت فردی و اداره جامعه دو مقوله کاملا متفاوتند و با شعارهای انگیزشی مثل "من می توانم" یا "ما می توانیم" توفیق حاصل نمی شود. مدیریت جامعه، عرصه محاسبه و عقلانیت در مسائل چند مجهولی است نه شعار دادن و اعتماد به نفس های کاذبی که رنگ و بوی خودشیفتگی دارند. به قول حافظ:
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار؟
کار ملک است ان که تدبیر و تامل بایدش


14 اردیبهشت 1404
با تو می گویم:خدای عوام

نه کسی که خدایان عوام را انکار می‌کند، بلکه کسی که باور عوام درباره خدایان را تأیید می‌کند، واقعاً بی‌دین است. زیرا گفته‌های عوام درباره خدایان، درست نیست. (اپیکور)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
« نامه‌ای به دوست »
بانو ملیحه مرادی
بانو مینا دریس
4:25
💐🍃🍀🍂🍃🌾🥀🍁
🌹💐🍂🌷🌻
🌿🍂🌱
🥀
از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامـه
اِنّی رَأیتُ دَهراً مِن هِجـرک القیــــــامه
بدرستیکه من از دوری تو دنیا را قیامت می‌بینم

دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لَیسَت دُموعُ عَینی هٰــــذا لَنا العلامـــه
آیا این اشکهای چشم من برایمان علامت نیست

هر چند کآزمودم از وی نبود ســــــودم
مَن جَرَّبَ المُجَرِّب حَلَّت به الندامــــــه
پشیمانی برای‌کسی که آزموده را ‌آزماید رواست

پرسیدم از طبیبی احـوال دوست گفتا
فی بُعدها عذابٌ
فـــی قُربها السلامه
در دوری ازاو رنج‌است و درنزدیکی به او سلامت

گفتم ملامت آید گر گِرد دوست گردم
و اللهُ مــــــا رَأینــــــا حُباً بِلا ملامـــــه
به‌خدا قسم هیچ عشقی رابدون ملامت ندیده‌ام

حافظ‌چوطالب‌آمدجامی‌به‌جان‌شیرین
حَتّیٰ یَذوق مِنهُ کأساً مِــن الکــــــرامه

تااینکه کاسه‌ای ‌از روی کرامت ازآن‌بنوشد
🥀
🌿🍂🌱
🌹💐🍂🌷🌻
💐🍃🍀🍂🍃🌾🥀🍁
Forwarded from حبیب جنگلی کسمایی
(گروه ارغنون برگزار می‌کند)

🟦 موضوع: دمی با صادق هدایت و بوف‌کور

🟦 پژوهشگر مهمان: دکتر محمدامین مروتی
https://t.me/manfekrmikonan

🟦 🗓 زمان: پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴

🟦 🕙 ساعت: ۱۰شب

🟦 سپاسگزاریم. گروه ادمین ارغنون
https://t.me/+2J65H4HMvRo4NzA0
گفتار فلسفی


نقد و بررسی فلسفه تحلیلی

محمدامین مروتی


جرج ادوارد مور واضع فلسفه زبان و شعور عادیcommon scense بود که ویتگنشتاین هم در دوره دوم فلسفه ورزی خود، بدان برگشت. ویتگنشتاین "نظریه تصویری" را از دیدن کروکی تصادف اتومبیل الهام گرفت و "نظریه بازی های زبانی" را از دیدن بازی فوتبال. با دیدن بازی فوتبال فکر کرد که ما هم به جای توپ، با واژه ها بازی می کنیم.

نظریه تصویری می گوید زبان، کروکی واقعیت است و نظریه بازی می گوید معنای کلمه را باید از نحوه استعمال آن در زبان دریافت. طبق نظریه اول هر کلمه ای معنای واحد و دقیقی دارد و وظیفه فلسفه کشف آن معنا از طریق تحلیل است. طبق نظریه دوم یک کلمه در کانتکست های مختلف می تواند معانی مختلف و متکثری داشته باشد. نظریه اول شبیه هرمنوتیک متقدم است که به معنای موردنظر مولف رجوع می کرد و نظریه دوم شبیه هرمنوتیک متاخر که به تعدد معنا باور دارد. نظریه اول به پوزیتیویسم و نظریات مدرن شبیه است که قائل به حقیقت متعین و مشخص اند و نظریه دوم به نظریات پست مدرن نزدیک تر است که قائل به تاخیر و تکثیر معنا هستند. در نظریه استعمال و زبان عادی، معیار معنای یک کلمه را نحوه استعمال آن در زبان مردم تعیین می کند نه تحلیل و آنالیز منطقی.
همینطور دعوای فلاسفه زبان تحلیلی و زبان عادی از جهتی شباهت به دعوای زبانشناسان و ادیبان دارد. ادبا معیارهای معین و تعریف شده ای برای ادبی بودن متن مد نظر دارند در حالی که از نظر زبانشناسی نوین، معیاری جز زبان مردم و نحوه استعمال زبان توسط مردم وجود ندارد.

"نورمن ملکم" شاگرد ویتگنشتاین، در کتاب "خاطراتی از ویتگنشتاین" نوشته فیلسوف مانند کسی است که در اطاقی گیر کرده و راه خروج را می جوید به سوی پنجره می رود و می بیند ارتفاعش زیاد است. دودکش را امتحان می کند می بیند خیلی تنگ است. اما اگر به پشت خود نگاهی می انداخت می دید در از اول باز بوده است.
عدول ویتگنشتاین از نظریه تصویری زبان و روی کردن به اصالت زبان عادی و زبان مردم و نحوه استعمال کلمات در زبان عادی، در واقع توجه او به باز بودن در را نشان می دهد.

نقد مهم دیگری که به فلسفه تحلیلی وارد شده این است که نوک تیز حمله ی فلسفه زبان تحلیلی و به طور کلی فلسفه تحلیلی اولاً متوجه متافیزیک و ثانیا متوجه فلسفه عملی و اخلاق است. نقطه نظر نهایی این فلسفه این است که سوء استعمال زبان را نشان دهد و فلسفه را به منطق تقلیل دهد. در حالی که کل فلسفه عملی یعنی سیاست و اخلاق را از دایره فلسفه بیرون می گذارد. همچنین فلسفه علم و معرفت شناسی را بدون توجه به روش شناسی ها و متدولوژی های متفاوت علوم، طرد می کند. یعنی فقط متدولوژی علوم تجربی را به رسمیت می شناسد. تحلیل زبان برای دقت یافتن زبان مفید و لازم است اما کل فلسفه را نمایندگی نمی کند. لذا فلسفه اگزیستانسیالیستی به رقیب عمده اش تبدیل شد.

سخن آخر اینکه فلسفه تحلیلی تا آن جا که از سوء استعمال زبان جلوگیری می کند مفید و کاربردی است ولی از آن جا که به تناظر یک به یک زبان و واقعیت و معنای معین و واحد برای کلمه و زبان می رسد و آن جای که از کانتکست خارج می شود تا معنایی صرفا منطقی و ریاضی برای کلام پیدا کند، به بیراهه می رود.
در یک نتیجه گیری دیگر می توان گفت دوگانه فلسفه جزیره ای و قاره ای (پوزیتیویسم/ اگزیستانسیالیسم)، شکل دیگر دوگانه عقل و عشق(رئالیسم و رمانتیسم) است و تاکید بر یک وجه این دو قطبی، گرفتار شدن در مجادلات بی پایان و بی نتیجه است. دیالکتیک و همپرسه ی پوزیتیویسم و اگزیستانسیالیسم معجون و سنتز معقول تر و محبوب تری می تواند باشد.

2 اردیبهشت 1404
با تو می گویم: بهشت

بهشت پاداش کسانی است که دنیا را برای مردم به جهنم تبدیل نکرده باشند.
خودشناسی و سبک زندگی


منِ متعالی و نگاه سوم شخص

محمدامین مروتی


وقتی می گویم با خودم فکر کردم، منظورمان چیست؟
ظاهراً ما یک خودی داریم که می تواند به ما مشورت بدهد. خود عاقل ما. خود عاقل تر ما همان خودی است که می تواند از احساسات و خودخواهی های ما فاصله بگیرد و نماینده بهتری برای حقیقت باشد.
این خود، سوم شخص وجود ماست که اول شخص ما با آن مشورت می کند. اول شخص نفس ماست و سوم شخص عقل ما.
سوم شخص به عنوان یک شاهد عادل به موضوع می نگرد نه به عنوان شخصی ذینفع.
این عاقل عادل، نه از موضع قربانی بلکه از موضع درمانگر به موضوع می نگرد. به جای قضاوت، سعی در درک موقعیت و اشخاص می کند. به جای مشکل، با مسئله مواجه می شود. برای او مشکل وجودندارد، مسئله وجود دارد و مسئله را باید حل کرد.
سوم شخص در موضع شاهد و مشاهده گر قرار دارد و می داند چنین مشاهده ای، خصلتی کوانتومی دارد و واقعیت را تغییر می دهد. به همین علت ما معمولاً در مقام حل مسائل دیگران عاقل تر از زمانی هستیم که می خواهیم مشکلات خود را حل کنیم.
شخصی که بتواند به شاهد خود و اعمال و حرکات خود تبدیل شود، کودکی است که بزرگتر وجود خود را کشف کرده است.
چگونه حضور این من برتر را حس کنیم؟
وقتی می گوییم دست من یا معده من یا عقیده من یا فکر من، منظور ضمنی این است که جسم و ذهن ما، "من" نیستند. مال من اند. گویی یک من متعالی یا برتر مالک جسم و ذهن است. بعضی مانند فروید و روانشناسان "مکتب روانشناسی رفتار متقابل" از این من برتر به همان عقل تعبیر کرده اند. یونگ از آن به ناخودآگاه جمعی تعبیر کرده است. در اسلام به عنوان روح الهی(نفخت فیه من روحی) و فلاسفه دینی به عنوان روح از آن تعبیر کرده اند. فلاسفه دینی می گویند عقل پیامبر باطن است و پیامبران عقل ظاهر یا عقل بیرون از ما هستند که برای برانگیختن آن عقل باطن مامور و مبعوث شده اند. اگر عقل پیامبر است، احتمال خطای بزرگ ندارد ولو آن که احتمال اشتباهات کوچک انسانی داشته باشد.
گاهی ما خطاهای گذشته خود را مرور می کنیم و با اظهار پشیمانی، به خود می گوییم کاش در فلان موقعیت فلان کار را می کردیم. در حقیقت این همان من برتر یا مقدس و عاقل ماست که با فاصله گرفتن از گذشته، امکان دیدن بهتر موضوع و تشخیص خطاها را پیدا کرده است. اما مهم این است که الان هم بتوانیم با ذهن و جسم مان فاصله بگیریم تا جا برای من متعالی مان باز شود. به قول مارکس تفسیر گذشته به اندازه تغییر حال اهمیت ندارد.
در تحمل مشکلات و برخوردهای بد اندیشیدن به من مقدس مان بسیار موثر و مفید است.
زندانیان سیاسی به همین شیوه، شکنجه را تحمل می کنند.
بیماران به همین شیوه بیماری را تحمل می کنند.

همین طور در برخورد به دیگران هم یادتان باشد، آن ها نیز یک من مقدس دارند و گفتار و کردار روزمره شان لزوماً بیانگر من واقعی شان نیست. اینطوری مهربان تر می شوید. خیلی جاها حق با ماست ولی محق بودن نباید موجب نامهربان بودن مان شود. اگر بین محق بودن و مهربان بودن، مجبور به انتخاب شدید، مهربان بودن را انتخاب کنید.

منبع:

خویشتن مقدس شما، وین دایر، مترجم, مهدی اصغرپور

17 اردیبهشت 1404
با تو می گویم:

تمرکزمان نباید بر مشکل، بلکه باید بر راه حل باشد.
آیه هفته:
قلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿زمر/۵۳﴾: بگو اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد از رحمت‏ خدا نوميد مشويد در حقيقت‏ خدا همه گناهان را می آمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است.

کلام هفته: مهربانی
خیلی جاها حق با ماست، ولی محق بودن نباید موجب نامهربانی مان شود. اگر بین محق بودن و مهربان بودن، مجبور به انتخاب شدید، مهربان بودن را انتخاب کنید.

شعر هفته:فریاد
گیسوانت را به من بسپار
می‌خواهم آواز تاب‌داری بخوانم که سایه بیفکند بر وطنم
که ببارد
بر دانه‌ای ــ که مثل دلم ــ
در عمق این جهنم سوزان پنهان است ...

قلبت را به من بسپار
می‌خواهم دهل بکوبم ...
در این ظلمات آفتابی
می‌خواهم دهل بکوبم... (منوچهر آتشی)

داستانک: خواب و خیال
پارسا مردی بود و در جوار او بازارگانی بود که شهد و روغن فروختی، و هر روز بامداد قدری از بضاعت خویش برای قُوت او بفرستادی. چیزی ازان بکار بردی و باقی در سبویی می‌کردی و در طرفی از خانه می‌آویخت؛ به آهستگی سبوی پر شد.
یک روزی دران می‌نگریست؛ اندیشید که: «اگر این شهد و روغن به ده دِرَم بتوانم فروخت، از آن پنج سر گوسپند خِرَم، هر ماهی پنج بزایند و از نتایج ایشان رمه‌ها سازم و مرا بدان استظهاری تمام باشد ؛ اسباب خویش ساخته گردانم و زنی از خاندان بخواهم ؛ لاشک پسری آید ، نام نیکُوَش نِهَم و علم و ادب درآموزم.
چون یال برکشد اگر تَمرُّدی نماید ، بدین عصا ادب فرمایم .»
این فکرت چنان قوی شد و این اندیشه چنان مستولی گشت که ناگاه عصا برگرفت و از سر غفلت بر سبوی زد ؛ درحال بشکست و شهد و روغن تمام به روی او فرو‌ دوید!

و این مَثَل بدان آوردم تا بدانی که افتتاح سخن بی اتقان تمام و یقین صادق از عیبی خالی نماند و خاتمت آن به ندامت کشد. (کلیله و دمنه)

طنز هفته:
از تاکسی پیاده شدم، درب رو محکم بستم.
راننده گفت: هووو ....گاوی؟
منم دوباره درب رو باز کردم، محکم بستم.
راننده گفت: چته؟
گفتم: هیچی دمم لا در جامونده بود😂😂😅
فیلم هفته: سکوت (۲۰۱۶)


محمدامین مروتی


سکوت فیلمی است به کارگردانی مارتین اسکورسیزی و بازیگری اندرو گارفیلد، آدام درایور و لیام نیسون.
قصه دربارهٔ دو کشیش جوان در قرن هفدهم است که برای پیدا کردن استادشان، پدر فریرا از پرتغال به ژاپنِ سفر می‌کنند.

به دستور مقام ارشد تفتیش عقاید، مسیحیان پنهان تا دم مرگ شکنجه می‌شوند مگر این که تصویر مسیح را زیر پا بگذارند.
پدر رودریگز در مورد پدر فریرا می‌پرسد و به او گفته می‌شود که فریرا بودایی شده و همسری ژاپنی گرفته است.
فریرا به او می‌گوید که حتی خود مسیح نیز برای نجات روستاییان تحت شکنجه مرتد خواهد شد. سرانجام رودریگز هم بر روی مسیح قدم می‌گذارد و در حین انجام این کار، صدای مسیح را می‌شنود که کار او را تأیید می‌کند.

چهل سال می‌گذرد و پس از مرگ رودریگز، قرار است جسدش سوزانده شود. در هنگام سوزاندن جسد در شعله‌های آتش، صلیب کوچکی در دستان رودریگز دیده می‌شود.

سکوت فیلمی دیدنی است و پیامش این است که نزد خدای مسیح هم نجات جان دیگران مهمتر از تظاهر به مسیحی بودن است. سکوت کردن و مسیحی ماندن مهمتر از تبلیغ مسیحیت به بهای جان دیگران است.
صفحات نویسنده در فضای مجازی


روزنوشته های کوتاه محمدامین مروتی در تلگرام
شنبه ها: گفتارادبی/ هنری
یکشنبه ها:گفتار دینی
دوشنبه ها: گفتار اجتماعی-فرهنگی
سه شنبه ها: گفتار عرفانی با تاکید بر مولانا
چهارشنبه ها: گفتار فلسفی
پنجشنبه ها: خودشناسی و شیوه زندگی
جمعه ها: گفتارهای متفرقه
https://telegram.me/manfekrmikonan
لطفا برای دوستان علاقمند ارسال فرمایید.

تلگرام فرهنگی-فلسفی محمدامین مروتی:
https://telegram.me/manfekrmikonan
وبلاگ فرهنگی-فلسفی محمدامین مروتی:
http://amin-mo.blogfa.com/
فیس بوک محمدامین مروتی:
https://www.facebook.com/amin.morovati.9
اگر مطالب را مفید می دانید، لطفا با دوستانتان همرسانی کنید.