کانال محمد امین مروتی
1.73K subscribers
1.97K photos
1.65K videos
142 files
2.91K links
Download Telegram
وطن ما، به یک معنی، سرزمینی‌ست پر از صحراهای فراخ و کوه‌های بلند و رودها و دریاچه‌هایی که در درازای زمان بارها زیر پای مهاجمان مختلف کوفته شده و باز به‌پاخاسته... ولی ما وطن دیگری هم داریم که در ذهنمان جای دارد. وطنی که رودکی در آن چنگ می‌نواخت و فردوسی از خِرَد و دلاوری‌های قهرمانان سخن می‌گفت، و خیام سرگردانی انسان را بازمی‌نمایاند و ابوسعید و نظامی و سعدی و مولوی و حافظ، با استادی حیرت‌انگیز، از ظرایف روان انسان – بیش از همه عشق – سخن می‌گفتند. این وطن را می‌توان از گزند حوادث در امان داشت. وطن من این وطن است... وطن من زبان فارسی‌ست.

احسان یارشاطر
@Beheshteketab
خودشناسی و سبک زندگی


دنیا از چشم عاشقان

محمدامین مروتی


شاید مهمترین سوال دنیا شاید این باشد:
ما جزئی از یک سیستم خردمندانه و ذی شعور و ذی حیات هستیم یا جزئی از یک سیستم بی خرد و بی شعور و بیجان؟

پاسخ کسانی مثل مولانا و سپهری و حتی فلاسفه آتئیستی مثل توماس نیگل، این است که جهان و آنچه در آن است کلیتی جانمند و باشعور است.
تبعات این نگاه، سبک خاصی از زندگی را رقم می زند که در آن همه پدیده ها از نوعی تقدس و تبرک برخوردارند. لذا رابطه شخص با دنیا مبتنی بر عشق و محبت و احترام به همه پدیده هاست. از همین رو سپهری خطاب به گل سوسن می گوید "شما". یعنی با یک گل هم مثل یک انسان محترم برخورد می کند، چه رسد به خود انسان ها. چرا که همه پدیده های این عالم، نسبتی و رابطه ای با عقلانیت و محبتی فراگیر دارند که اُسّ و اساس این عالم را تشکیل داده است.

چنین نگاهی به دنیا، به سختی ها و مشکلات زندگی هم برخورد متفاوتی دارد. سختی و مشکل هم بخشی از این نظام خردمندانه است. و چون از دوست می رسد، نیکوست و تو باید بیندیشی کدام قانون را زیر پا نهاده ای که مستحق تحمل این دشواری شده ای.
به علاوه، دیگران را هم قضاوت نمی کنی چون جای آن ها نیستی و می دانی اگر تو هم جای آنان بودی، بهتر از آنان عمل نمی کردی.

دنیا از چشم عاشقان، زیباتر و چشم نوازتر و دلنشین تر به نظر می آید. به قول سلمان هراتی:
جهان، قرآن مصور است
و آيه ها در آن
به جاي آن كه بنشينند، ايستاده اند
درخت يك مفهوم است
دريا يك مفهوم است
جنگل و خاك و ابر
خورشيد و ماه و گياه
با چشم هاي عاشق بيا
تا جهان را تلاوت كنيم

9 اردیبهشت 1404
با تو می گویم: صلح

وقتي قدرت عشق، بر عشقِ به قدرت غلبه كند دنيا طعم صلح را مي‌چشد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فرویدی‌ترین صحنه در تاریخ سینمای ایران☺️



@rahi_be_rahaei
اگر زندگي كنيم بدون اين‌كه نقشي در بهبود جهان داشته باشيم، زندگي نمي‌كنيم، دزدي مي‌كنيم.
پدرم كارگر است
به مزرعه مي‌آيد
با آخرين ستاره
از آسمان صبح
و باز مي‌گردد
با اولين ستاره
در آسمان شب
پدرم خورشيد است (سلمان هراتي)
ز بوسیدنی‌ های این روزگار
یکیشان بود دست آموزگار
بر لبت باران نور بود و دل ما کویر تاریکی؛
قطره قطره بر سطح ترک خورده زمین دلمان باریدی
و علم در ما جوانه زد
آیه هفته:تقلید
وَلا تَقفُ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنهُ مَسئولًا ﴿اسرا-۳۶﴾: از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسؤولند.

کلام هفته:نظم
خوبي ساعت در تند كار كردن نيست، در منظّم كار كردن است. وونارك

شعر هفته: زندگی
از خانه بيرون مي‌شويم/ پيش از طلوع
و به خانه بازمي آئيم/ از پس غروب
گرده ناني/ مجالمان نداد/ تا قرص آفتاب را ببينيم. مسعود احمدي

داستانک:عمل
و گفت: سنگی دیدم در راهی افگنده و بر وی نوشته که: «إقْلَب وَ اقْرَأ»؛
برگردان و برخوان! برگردانیدم و برخواندم. بدان سنگ نوشته بود که: «چون تو عمل نکنی بدانچه می‌دانی،چگونه می‌طلبی آنچه نمی‌دانی؟» (عطار نیشابوری تذکره الاولیاء/ ذکر ابراهیم بن ادهم)

طنز هفته:مفید بودن
بهترین جایی که اسمم کاربرد داشت نه سالم بود، دزد اومد خونمون بابام خونه نبود.
مامانم بیدار شد. صدام زد منوچهر. دزده پا گذاشت به فرار.
خانواده خوشبخت من(2017)

محمدامین مروتی


خانواده خوشبخت من یک فیلم گرجستانی محصول سال ۲۰۱۷ به کارگردانی نانا اکوتیمیشویلی و سیمون گروس و بازی شوغلیاشویلی و مراب نینیدزه است.
اکوتیمیشویلی و گروس در جشنواره بین‌المللی فیلم صوفیه جایزه بهترین کارگردانی را دریافت کردند.

فیلم قصه زندگی منانا (یا شوغلیاشویلی)، زنی 50 ساله را روایت می کند که در خانواده ای پر جمعیت شامل شوهر، فرزندان و والدینش زندگی می کند و از شلوغی و کسئولیت بسیار خسته می شود و به اصطلاح می برد و تصمیم به زندگی جداگانه می گیرد و با حقوق معلمی یک آپارتمان کوچک در حومه شهر اجاره می کند. او از زبان همکلاسی سابق دبیرستانش پی می برد که شوهرش، سوسو، رابطه نامشروع داشته و پسری 13 ساله هم دارد.
دختر مانانا هم تجربه مشابهی از خیانت شوهر پیدا می کند.
مانانا تیپ جذاب و در عین حال مظلومی است که همدلی بیننده را برمی انگیزد.

دیدن فیلم را به علاقمندان فیلم های درام و خانوادگی توصیه می کنم.



اول اردیبهشت 1404
ای آیهٔ نور و‌ نیکی و اندیشه
ای آینهٔ زلالِ عاشق‌پیشه

حتی برسد به ابر اگر شاخه‌ی من
در باغچهٔ مهرِ تو دارم ریشه..



روز معلم بر یکایک آموزگاران نیک‌اندیش سرزمینم مبارک‌باد..

شروین_سلیمانی
صفحات نویسنده در فضای مجازی


روزنوشته های کوتاه محمدامین مروتی در تلگرام
شنبه ها: گفتارادبی/ هنری
یکشنبه ها:گفتار دینی
دوشنبه ها: گفتار اجتماعی-فرهنگی
سه شنبه ها: گفتار عرفانی با تاکید بر مولانا
چهارشنبه ها: گفتار فلسفی
پنجشنبه ها: خودشناسی و شیوه زندگی
جمعه ها: گفتارهای متفرقه
https://telegram.me/manfekrmikonan
لطفا برای دوستان علاقمند ارسال فرمایید.

تلگرام فرهنگی-فلسفی محمدامین مروتی:
https://telegram.me/manfekrmikonan
وبلاگ فرهنگی-فلسفی محمدامین مروتی:
http://amin-mo.blogfa.com/
فیس بوک محمدامین مروتی:
https://www.facebook.com/amin.morovati.9
اگر مطالب را مفید می دانید، لطفا با دوستانتان همرسانی کنید.
گفتار ادبی


جنگ ايرانيان و تورانيان

محمدامین مروتی


در اولين رويارويي‌ها، سپاه ايران پيروزي‌هايي به دست آورد ولي در يك غافلگيري، دوسوم سپاه ايران كشته مي‌شود و اين خبر به كيخسرو مي‌رسد. كيخسرو طوس را عزل و فرماندهي را به عمويش فريبرز مي‌سپارد و طوس را به خاطر نافرماني حبس خانگي مي‌كند ولی به علت پيري و نژاد١ از كشتن او صرف‌نظر مي‌نمايد. كيخسرو در نامه‌اي كه به فريبرز مي‌نويسد مي‌گويد:
به توران فرستادمش با سپاه
برادر شد از كين، نخستين تباه
دريغا برادر فرودِ جوان
سرِ نامداران و پشت گَوان
زِ كين پدر، زار و گريان بُدم
بران درد، يك چند بُريان بدم
كنون بر برادر، ببايد گريست
ندانم مرا دشمن و دوست كيست
دريغ آن چنان گُرد خسرو نژاد
كه طوس فرومايه دادش به باد

و به طوس هم مي‌گويد:
بـه دشنام بـگشاد، لـب، شـهـريــار
بـر آن انـجمن، طوس را كــرد خوار
از آن پس بدو گـفت كه اي بَد نشان
كـه گم بـاد نـامـت زِ گردنكـشــان،
نـتـرسي هـمي از جـهان‌دارِ پــاك؟
زِ گـُـردان نـيامد تو را شرم و بــاك؟
نـخـستـين به كينِ مــن آراسـتـي
نـــژاد ســيــاووش را كــاسـتــي2
نــژاد مـنـوچـهـر و ريـشِ سفـيـد
تـــو را داد بــر زنـدگـانـي امـيـد،
وگــرنــه بـفـرمـودمـي تا ســرت
بـدانــديـش كــردي جــدا از بَرَت
بـرو جــاودان، خـانـه زندانِ توست
هـمان گــوهــرِ بد، نـگهبان توست
در ادامه جنگ، فريبرز هم شكست مي‌خورد و مي‌گريزد. بهرام كه تازيانه‌اش را در ميدان نبرد گم كرده، براي آن كه به دست دشمن نيافتد برمي‌گردد و او هم به دست "تژاو" داماد افراسياب كشته مي‌شود و گيو هم به كين خون برادرش بهرام، تژاو را مي‌كشد.
رستم وساطت مي‌كند و طوس به سپهسالاري سپاه برمي‌گردد. در نبرد بين ايرانيان و تورانيان باز زور تورانيان مي‌چربد و آن‌ها را محاصره مي‌كنند. طوس از كيخسرو مي‌خواهد رستم را به كمك بفرستد. از آن طرف، سرداري به نام "كاموس" به اتفاق "خاقان چين" از آن سويِ آب به كمك تورانيان مي‌آيند و از اين سوي هم، رستم به كمك سپاه ايران مي‌آيد. دليري به نام" اشكبوس" از تورانيان به ميدان مي‌آيد و مبارز مي‌طلبد. "رهام" به جنگ او مي‌رود و چون تاب نمي‌آورد، برمي‌گردد. رستم او را شماتت مي‌كند و خود پياده به ميدان نبرد مي‌رود. اشكبوس از نام او مي‌پرسد:
بـدو گفت خنـدان كه نام تو چيست؟
تــنِ بي‌سـرت را كه خواهـد گريست؟
تـهـمتن چنين داد پـاسـخ كه نــام،
چـه پرسي كه زين پس نبيني تو كام
مــرا مــادرم نــام، "مرگ تو" كــرد
زمــانــه مــرا پتكِ ترگِ تـو كــرد

اين رجز خواني ها ترفندي براي خالي كردن دل حريف بوده كه امروز هم به اشكال ديگري تحت عنوان "شانتاژ" ادامه دارد.
رستم اسب اشكبوس را به تير مي‌زند و خود او را هم از پا درمي‌آورد. "كاموس كشاني" مي‌گويد اين آدم بايد خود رستم باشد و خودم بايد به جنگش بروم. اول "اَلواي" نيزه‌دار رستم به ميدان مي‌رود و به دست كاموس كشته مي‌شود. رستم برمي‌آشود:
تهمتن زِ الواي، شد دردمند
زِ فتراك بگشاد پيچان˚ كمند
بيامد، بغرّيد چون پيلِ مست
كمندي به بازو و گرزي به دست
بدو گفت كاموس: چندين مَدَم
به نيروي اين رشته ي شصت خَم
چنين پاسخ آورد رستم كه شير
چو نخجير بيند، بغُرّد دلير
و كاموس را به كمند اسير مي‌كند و به دست ايرانيان مي‌دهد تا او را بكشند.

اين بار خاقان چين كه از مرگ كاموس آشفته شده قول مي‌دهد كه:
مر آن را كه كاموس ازو شـد هلاك
به بند كـمنـد انـدر آرم به خـاك
همـه شـهر ايــران كـنـم رودِ آب
به كــامِ دلِ خـسـرو افـراسـيـاب

اول پهلواني به نام "چنگش" به نبرد با رستم مي‌آيد و او هم كشته مي‌شود. خاقان چين "هومان" -برادر پيران- را مي فرستد تا نام اين پهلوان را بپرسد. رستم به هومان مي‌گويد من به كين‌خواهي سياوش آمده‌ام و اگر گرسيوز و ساير عاملان قتل او را تسليم كرديد، رهيديد وگرنه همه‌تان - غير پيران را - هلاك مي‌كنم. هومان فهميد كه او رستم است و شرايط او را به تركان بازگفت و آن‌ها نپذيرفتند و پهلوانان ديگري از جمله "فولادوند" را به ميدان ‌فرستادند كه همه از ایرانیان شكست ‌خوردند. عاقبت جنگ به سود ايرانيان پايان مي پذيرد.
با تو می گویم: تحول

هر قدیس، گذشته‌ای دارد و هر گناهکار، آینده‌ای.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مونا لیزا؛ شاهکار لئوناردو داوینچی، و پیشا کشیدن این تابلو از نگاه هوش مصنوعی!


مجله هنری آرت ژورنال
@ARTTJOURNAL
گفتار دینی


رئوس متدولوژی فهم قرآن

محمدامین مروتی


به طور خلاصه اصول متدولوژی فهم بهتر قرآن چهار فقره است:
1) تفسیر قرآن به قرآن.
2) تفسیر قرآن به حکمت نظری (عقل نظری)
3) تفسیر قرآن به حکمت عملی (اخلاق و مصلحت)
4) تفسیر قرآن به سنت صحیح
1. تفسیر قرآن به قرآن:
در مرحله نخست بهترین شیوه آن است که قرآن را به قرآن فهمید. فهم قرآن به قرآن توسط بزرگانی چون محمد عبدو از اهل تسنن و آیت الله طالقانی و علامه طباطبایی از اهل تشیع مورد تاکید قرار گرفته است. القرآن یفسر بعضه بعضا. ‏پیامبر در قیامت از امتش به خدا گلایه می کند که: « ﻳﺎ ﺭَﺏِّ ﺇِﻥَّ ﻗَﻮْﻣِﻲ ﺍﺗَّﺨَﺬُﻭﺍ ﻫﺬَﺍ ﺍﻟْﻘُﺮْﺁﻥَ ﻣَﻬْﺠُﻮﺭﺍ ‏»" ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﻗﻮﻡ ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻛﺮﺩﻧﺪ ". ‏(ﺍﻟﻔﺮﻗﺎﻥ، 30 ‏) همچنین خداوند در قرآن می فرماید:
تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ: اينها آيات خداست كه به راستى بر تو تلاوت مى‌كنيم. جز خدا و آياتش به كدام سخن ايمان مى‌آورند؟ (آیه 6 سوره جاثیه)
برای تفسیر قرآن به قرآن:
اولا باید بین آیات ظاهرا متناقض جمع کرد. فهم "منظومه ای" فهم آیات موضوعی با هم است. مثلا همه آیات مربوط به جبر و اختیار را جمع و سعی می کنیم بین آن ها جمع کنیم.
ثانیا فهم آیات در گروه های معنایی و برقرار کردن رابطه بین آیات است که از طریق قیچی نکردن آیات پیش و پس از آیه مورد نظر میسر می شود.
ثالثا فهم شان نزول آیات و درک شرایط خاص و ویژه نزول بعضی آیات به ما کمک زیادی می کند تا بعضی احکام مندرج در آن ها را به طور غیر اصولی به همه زمان ها و مکان ها تعمیم ندهیم. مسئله " یسئلونک" های قران در این مورد روشنگر است. بسیاری از احکام حاصل پرسش های خاص مسلمین از رسول خدا و به منظور رفع دغدغه های فکری یا باز کردن راه در مسائل اجتماعی بوده است. ناظر به مسائل خاص و منفردند. کما این که اگر سوالی مطرح نمی شد، جوابی و حکمی هم در آن باب نازل نمی شد. لذا جنبه حل المسئله ای و راهگشایانه این جواب ها باید مطمح نظر قرار گردد.
اگر در این مرحله مشکل داشتیم و به بن بست نقلی برخوردیم، بن بست نقلی را با رویکرد عقلی و حکمت آمیز می گشاییم. چرا که خداوند همه جا در کتابش، قرآن را با حکمت می آورد. چنان که اقبال می گوید:
آفریدی شرع و آئینی دگر
اندکی با نور قرآنش نگر
برگ و ساز ما کتاب و حکمت است
این دو، قوتِ اعتبارِ ملت است

2)تفسیر حکمت آمیز قرآن:

در مرحله دوم اگر جمع بین مدلولات ظاهری بعضی آیات میسر نگردید و بن بست نقلی عارض شد، آیه ای راکه مدلول حکمت آمیزتری دارد یعنی با مسلمات و بدیهیات و محکمات عقلی و اخلاقی هماهنگ تر است، محکم می گیریم و آیه دیگر را متشابه می گیریم و تاویل می کنیم. حکمت نظری یعنی تناسب دلیل با مدعا و حکمت عملی یعنی تناسب وسیله با هدف. زیرا قرآن با حکمت نظری(یعنی عقل و مسلمات عقلی) و حکمت عملی(یعنی اخلاق و بدیهیات اخلاقی و مصالح اجتماعی) توام است و با مقاصد و مصالح و غایات شارع در نمی افتد. اصولا تقسیم بندی قرآنی محکم و متشابه یا ناسخ و منسوخ، برای این است که اصل حکمت در تبیین و تفسیر قرآن مورد توجه قرار گیرد.
اگر باز هم به بن بست عقلی برخوردیم، به حدیث صحیح السند و صحیح المضمون مراجعه می کنیم. یا به استناد حدیث استفت قلبک و ان افتاک المفتون جواب را از قلبمان می پرسیم و آنچه را قلبمان بدان آرام می گیرد.

3) تفسیر با سنت قطعی:
در مرحله سوم نیز به حکم حکمت، سیره و سنت صحیح نبوی هم باید ملاک فهم قرآن باشد. اما سنت صحیحی که فصل خصومات و حل اختلاف کند و نه سنتی که اختلافات را دامن بزند و هر گروهی احادیث وفق نظر خود را به طور گزینشی، مبنا قرار دهد و مبانی دیگران را نادیده انگارد. این همان مشکلی است که امروز به فرقه گرایی های بی حد و حصر بین مسلمین انجامیده است. باز هم به عنوان یک معیار و فیصل، بدیهی است که حدیث صحیح هم به طریق اولی با قرآن و بدیهیات عقلی و اخلاقی در نمی افتد. ضمنا احادیث نیز نباید با هم معارض باشند وگرنه خود این تعارض حکم به غیرموثق بودنشان می کند.
با تو می گویم:علم ناقص

نيمه حكيم بلاي جان است و نيمه ملا، بلاي ايمان. مثل ايراني
استاد امیرخانی- چلیپا.pdf
61.2 MB
تقدیم به خوشنویسان عزیز
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿

تعدادِ ۱۵۰ چلیپای زیبا در فایل pdf
با کیفیت خوب
از آثار استاد غلامحسین امیرخانی
از دهه شصت تا نود

کانال موسیقی و خوشنویسی بانگ و قلم
🆔 @bang_va_ghalam