گفتار دینی
سپهرزیست ها و انواع دینداری
جهان گذشتگان مطابق فهم و فرهنگ و علم زمانشان پراز رازهایی بود که امروز برای ما دیگر راز نیستند. دیگر به هنگام آب ریختن روی زمین" بسم الله" نمی گوییم تا جن ها نسوزند. مثل گذشته ها از عبور شبانه از روی جوی آب و میان باغ ها نمی ترسیم که مبادا گرفتار اجنه و ارواح شویم. کسی دیگر زگیل ها را به ماه شب چهارده نشان نمی دهد.کسی از پاشیدن آب روی گربه نمی هراسد. تو گویی جهان از موجودات نامرئی و موذی تهی تر شده است و با پیشرفت علم و دانش محدوده زندگی این موجودات کوچک و کوچک تر شده است. جهان راز زدایی و افسون زدایی شده است. فهم ما از خدا دین و جهان و حتی از خودمان دچار تغییرات بنیادی شده است. خدای ما با خدای گذشتگان فرق دارد. دین ما هم با دین آن ها فرق دارد. فهم دین ما از تحولات علمی تاثیر می پذیرد. اگر جرات برخورد با باور های سنتی را نداشته باشیم، لااقل در عمل آن ها را کنار می گذاریم و مکانیسم تحول گفتمان های تاریخی دقیقا به همین شیوه است که ابتدا آن هارا از زندگی عملی خارج می کنیم و بعد از ذهنمان یا آن که تعبیر و تفسیر متفاوتی مطابق علم و فهم زمانه از آن ها می کنیم و این هیچ اشکالی ندارد. عناصر فرهنگی گذشته را استخراج و تصفیه می کنیم و با ضرورت های عصری خود هماهنگ می کنیم. همه ی افراد بشر چنین عمل می کنند و به طریق اولی پیامبران هم چنین عمل کرده اند که اعتقادات عصری خودرا پالایش و تصفیه کرده اند. خرافه زدایی و اصلاح کرده اند و بر بستر همان اعتقادات، بنای نوینی را با مصالح روز ساخته اند. زمانی برای رفع خشکسالی نماز باران می خواندند، امروز مطابق عقلانیت مدرن در مطالعه منابع آب زیرزمینی، آبخیزداری و بارور کردن ابرها سرمایه گذاری می کنند. دراین سال های اخیر چند نفر از مراجع به بیابان زده اند و نماز باران خوانده اند؟
فهم قرآن، فهم خدا، فهم وحی و کلا فهم بشر، عصری و زمانی ست.
👍2❤1👏1
نکته:
چون تو خواهی که جایی رَوی، اوّل دلِ تو میرود و میبیند و بر احوالِ آن مُطلّع میشود، آن گه دل باز میگردد و بَدَن را میکِشاند. (فیه_ما_فیه مولوی)
❤3❤🔥2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاید برای اولین باشد که فیلمی از مرحوم علامه جلال الدین همایی منتشر می شود
صحبت های مرحوم همایی درباره ویژگی های کتاب تاریخ بیهقی است
این اولین بخش از این سخنرانی است
صحبت های مرحوم همایی درباره ویژگی های کتاب تاریخ بیهقی است
این اولین بخش از این سخنرانی است
❤3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 داستان تامل برانگیز دو راهب.
مصطفی ملکیان
مصطفی ملکیان
👍4❤1
روش برخورد درست با افراد ناراضی
چندی پیش که به مطب یک دکتر مراجعه کردم روش درست برخورد با افراد ناراضی را به طور عملی دیدم. حدودا یک ساعتی بود که به همراه چند نفر دیگر در اتاق انتظار نشسته بودیم و خبری از دکتر نبود.
مردی که روبروی من نشسته بود از منتظر بودن کلافه شده بود و تمام مدت یک سری مجله ی پاره پوره را ورق می زد و دائما در صندلی اش وول میخورد. بی صبرانه پاهایش را تکان میداد و هر چند دقیقه یک بار به ساعتش نگاه میکرد. بالاخره صبرش تمام شده و به طرف متصدی پذیرش رفت و محکم به شیشه ی اتاقکش ضربه زد.
او در را باز کرده و گفت:
بله آقا؟ میتوانم کمکی کنم؟
مرد با تحکم گفت:
این چه وضعش است؟ من ساعت سه وقت داشتم. الآن ساعت چهار است و هنوز دکتر را ندیدهام!
متصدی به جای هر گونه توضیحی گفت:
مرحله ۱ (موافقت): حق با شماست آقا. شما ساعت سه وقت دکتر داشتید.
مرحله ۲ (عذر خواهی): متاسفم که این قدر معطل شدید.
مرحله ۳ (بیان دلیل): دکتر درگیر عمل جراحی شده.
مرحله ۴ (اقدام): اجازه دهید به بیمارستان تلفن کنم و بپرسم چقدر طول میکشد کارشان تمام شود.
مرحله ۵ (قدر دانی): متشکرم که موقعیت را درک میکنید و ممنونم که این قدر صبور هستید.
خشم آن مرد بعد از دیدن رفتار متصدی و شنیدن این جملات، فروکش کرد.
در برابر چنین مهربانی و لطفی چه کار دیگری میتوانست بکند؟
بنابراین در برخورد با افراد ناراضی به جای تلف کردن وقتمان با توضیح و توجیه، تنها کاری که لازم است انجام دهیم روبه راه کردن اوضاع با بیان جملاتی درست و به موقع است.
📕 روش برخورد با افراد دشوار | سم_هورن
چندی پیش که به مطب یک دکتر مراجعه کردم روش درست برخورد با افراد ناراضی را به طور عملی دیدم. حدودا یک ساعتی بود که به همراه چند نفر دیگر در اتاق انتظار نشسته بودیم و خبری از دکتر نبود.
مردی که روبروی من نشسته بود از منتظر بودن کلافه شده بود و تمام مدت یک سری مجله ی پاره پوره را ورق می زد و دائما در صندلی اش وول میخورد. بی صبرانه پاهایش را تکان میداد و هر چند دقیقه یک بار به ساعتش نگاه میکرد. بالاخره صبرش تمام شده و به طرف متصدی پذیرش رفت و محکم به شیشه ی اتاقکش ضربه زد.
او در را باز کرده و گفت:
بله آقا؟ میتوانم کمکی کنم؟
مرد با تحکم گفت:
این چه وضعش است؟ من ساعت سه وقت داشتم. الآن ساعت چهار است و هنوز دکتر را ندیدهام!
متصدی به جای هر گونه توضیحی گفت:
مرحله ۱ (موافقت): حق با شماست آقا. شما ساعت سه وقت دکتر داشتید.
مرحله ۲ (عذر خواهی): متاسفم که این قدر معطل شدید.
مرحله ۳ (بیان دلیل): دکتر درگیر عمل جراحی شده.
مرحله ۴ (اقدام): اجازه دهید به بیمارستان تلفن کنم و بپرسم چقدر طول میکشد کارشان تمام شود.
مرحله ۵ (قدر دانی): متشکرم که موقعیت را درک میکنید و ممنونم که این قدر صبور هستید.
خشم آن مرد بعد از دیدن رفتار متصدی و شنیدن این جملات، فروکش کرد.
در برابر چنین مهربانی و لطفی چه کار دیگری میتوانست بکند؟
بنابراین در برخورد با افراد ناراضی به جای تلف کردن وقتمان با توضیح و توجیه، تنها کاری که لازم است انجام دهیم روبه راه کردن اوضاع با بیان جملاتی درست و به موقع است.
📕 روش برخورد با افراد دشوار | سم_هورن
👍4❤2👌1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
هوشنگ گلمکانی پای اعترافات کارگردان «پیرپسر» نشست
اکتای براهنی: چطور «پیرپسر» را ساختم؟
📽
اکتای براهنی: چطور «پیرپسر» را ساختم؟
📽
👏2
#فرهنگ_و_اندیشه
🔴تمساحها بعد از خوردن شکار به دلیل هوای محبوس شده در سینوسهایشان اشک میریزند. بنابراین، این موضوع هیچ ارتباطی با احساس پشیمانی ندارد. به همین دلیل، اصطلاح "اشک تمساح میریزد." برای افرادی به کار میرود که واقعاً از چیزی متأسف نیستند اما تظاهر به ناراحتی میکنند.
🔴تمساحها بعد از خوردن شکار به دلیل هوای محبوس شده در سینوسهایشان اشک میریزند. بنابراین، این موضوع هیچ ارتباطی با احساس پشیمانی ندارد. به همین دلیل، اصطلاح "اشک تمساح میریزد." برای افرادی به کار میرود که واقعاً از چیزی متأسف نیستند اما تظاهر به ناراحتی میکنند.
💔2
😢4
گفتار اجتماعی
ارزش های محافظه کارانه
محمدامین مروتی
راجر اسکروتن به عنوان یک محافظه کار نقش مطلوب دولت را بیشتر از نقش مورد نظر لیبرالیسم و کمتر از نقش مورد نظر سوسیالیسم می داند. برغم نظر نوزیک، نقش دولت نباید به "نگهبان شب" تقلیل یابد. در عین حال نباید دولت در اقتصاد دخالت نماید اما باید حامی "جامعه مدنی" باشد و این حمایت، حمایت از نقش نهادهای فرهنگی مانند مذهب و خانواده است که مشخصاً سوسیالیستها منتقد آنند.
اسکروتن این نهادها را حامی و حاوی ارزش هایی می داند که "با پول نمی توان خرید". ارزش هایی که نقش مهمی در همبستگی اجتماعی دارند. ارزش هایی که نه وسیله، بلکه غایت اند. این ارزش ها- بدون داشتن منافع مادی و شخصی- تعهد و مسئولیت را در انسان ها نهادینه می کنند. در اینجا اسکروتن به سبک مارکس مفهوم "ارزش" را از مفهوم "قیمت" جدا می کند. اولی محتوایی معنوی و انسانی دارد و دومی مابه ازایی مادی. به قول اسکاروایلد کسی که قیمت همه چیز را می داند، ارزش هیچ چیز را نمی داند.
عشق به فرزند و والدین و همسر و حتی رابطه جنسی با او، اخلاص و اخلاق مذهبی و احوال عرفانی و تجارب زیباشناختی و در مجموع احوال معنوی برخاسته از تعلقات دینی و خانوادگی، ارزش هایی هستند که نمی توان با پول خرید.
تمام انقلابات و انقلابیون از انقلاب فرانسه تا بعد با نهاد مذهب دشمنی داشته اند. اما اسکروتن می گوید مذهبی که با مخالفان خود به مدارا رفتار می کند و قائل به اطاعت اجباری نیز نیست، بخشی از جامعه مدنی است و این فرهنگ در مسیحیت وجود دارد و حتی می توان گفت واضع قانون سکولار، خداست آنجا که می گوید سهم قیصر را به قیصر و سهم خدا را به خدا واگذار کنید. این رویکرد دینی، سکولار است و به جای اطاعت اجتماعی و اجباری، احساس تکلیف و تعهد اخلاقی و فردی و اختیاری می نشیند.
دین به مثابه فرهنگ، معطوف به نوعی سبک زندگی اخلاقی و اجتماعی است.
خانواده هم یکی از نهادهای جامعه مدنی است که سنتاً و از پایین در جامعه مدنی ساخته شده است. از همین جا و به خاطر حفظ همین ارزش هاست که محافظه کاران با زنای محارم و چندهمسری و ازدواج کودکان و ازدواج همجنسگرایان مرزبندی دارند. ازدواج بیشتر از آن که یک قرارداد موقت روی کاغذ باشد، یک تعهد است به همسر و فرزندان. لذا فرزندآوری نقش مهمی در انتقال این سنت دارد و یک ارزش محسوب می شود. فداکاری و ایثار و مفاهیمی از این قبیل در محدوده ازدواج معتبرند ولی در روابط آزاد تعهدی وجود ندارد.
گفته می شود پورنوگرافی بدون داشتن هزینه می تواند هیجانات جنسی ایجاد کند، اما بیشترین هزینه این رویکرد، از دست دادن رابطه جنسی عاشقانه و عاطفی است. شبکه های مجازی این امکان را برای شما فراهم می کنند که بدون شناخته شدن و بدون پاسخگویی و تعهد، با روح و روان دیگران بازی کنید و با خروج از قلمروهای ارزشی و سنتی، دیگران را نه به چشم سوژه هایی آگاه، بلکه به چشم ابزار بنگرید.
هنر و زیبایی شناسی نیز یکی دیگر از میراث های سنت است که زیبایی غایت آن است نه وسیله و ابزارش. ولی در هنر مدرن این غایات، پس زده شده اند. زیبایی ما را به خارج از عرصه مادیات این جهانی می برد.
گوهر محافظه کاری، خوش بینی نسبت به وضع موجود و تلاش برای حفظ دستاوردها و توسعه بیشتر آنهاست.
گوهر ارتجاع، بدبینی نسبت به وضع موجود و نوستالژی بازگشت به گذشته است.
گوهر انقلابی گری، بدبینی نسبت به وضع موجود و نفی دستاوردهای موجود و تلاش برای زیر و رو کردن اوضاع و شروع از صفر است.
منبع:
چگونه محافظه کار باشیم؟ راجر اسکروتن، مرتضی افشاری، نگاه معاصر
30 تیر 1404
❤2
نکته:
اگر در خود خشم و نفرت یافتیم و به فکر انتقام افتادیم، یکی از بهترین شکلهای انتقام این است که مانند آنها نشویم. (ویلیام بی اروين)
#فلسفه™️
شما به عنوان یک انسان بخشی از نوع بشرید، و از این رو است که شما سهمی در کل نوع بشر دارید، انگار کل نوع بشر هستید.
اگر همنوع را که ضد شما است مغلوب سازید و بکشید، پس آن شخص درون خودتان را نیز کشته اید و بخشی از زندگی خود را به قتل رسانده اید.
روح این مرده، شما را دنبال میکند و نمیگذارد زندگیتان شاد بماند.
"شما برای زندگی رو به جلو نیازمند کلیت خود هستید"
📚 #کتاب_سرخ
👤 #کارل_گوستاو_یونگ
@phiilosophiy
شما به عنوان یک انسان بخشی از نوع بشرید، و از این رو است که شما سهمی در کل نوع بشر دارید، انگار کل نوع بشر هستید.
اگر همنوع را که ضد شما است مغلوب سازید و بکشید، پس آن شخص درون خودتان را نیز کشته اید و بخشی از زندگی خود را به قتل رسانده اید.
روح این مرده، شما را دنبال میکند و نمیگذارد زندگیتان شاد بماند.
"شما برای زندگی رو به جلو نیازمند کلیت خود هستید"
📚 #کتاب_سرخ
👤 #کارل_گوستاو_یونگ
@phiilosophiy
❤1
گفتار عرفانی
شرح غزل شمارهٔ ۴۶۰ (در دو جهان جای ماست)
مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
محمدامین مروتی
ظاهراً غزل خطاب به شمس است.
عاشق آن قند تو، جان شکرخای ماست
سایهی زلفین تو، در دو جهان جای ماست
جان شکردوست و شکرخوار من، عاشق سخن های شیرین توست.
از قد و بالای اوست عشق که بالا گرفت
و آنک بشد غرق عشق، قامت و بالای ماست
اوج گرفتن و بالا رفتن و برشدن عشق، از برکت قدو بالای اوست. یعنی شمس، قد عشق را بلندتر کرد و بدان رفعت بیشتری داد به گونه ای که آب عشق از سر ما گذشت و ما را در خود غرق کرد.
هر گل سرخی که هست، از مدد خون ماست
هر گل زردی که رُست، رُسته ز صفرای ماست
گل های عالم، متاثر از این عشق می رویند. کل سرخ با خون ما آبیاری می شود و گل زرد از زردی روی ما رنگ می گیرد.
هر چه تصور کنی خواجه، که همتاش نیست
عاشق و مسکین آن، بیضد و همتای ماست
ای خواجه همان چیزی را که تو بی مانند تصور کنی، عاشق معشوق بی مانند ماست.
از سبب هجر اوست شب که سیهپوش گشت
توی به تو، دودِ شب، ز آتش سودای ماست
شب از هجران اوست که سیاه پوشیده و تارک شده است. این دود تو در تو لایه در لایه ی شبانگاهان، حاصل آتش عشق ماست.
نیست ز من باورت؟ این سخن از شب بپرس
تا بدهد شرحِ آنک، فتنه ی فردای ماست
اگر باورت نمی شود از خود شب بپرس تا به تو بگوید فردا چه کسی قرار است بیاید و فتنه برانگیزد. منظور مولانا این است که امیدوارم شمس فردا روزی برگردد و فتنه ای دیگر در عالم دراندازد.
شب چه بود روز نیز شهره و رسوای اوست
کاهش مه از غمِ ماه دلافزای ماست
نه تنها شب، بلکه روز هم از عشق او مشهور شده و اگر ماه کم کم باریک و هلالی می شود، به سبب غمی است که از فراق معشوق ماه وش و دلبر ماست.
آه! که از هر دو کون، تا چه نهان بودهای
خه! که نهانی چنین، شهره و پیدای ماست
چطور تو از هر دو جهان پنهانی و خوشا که بر ما آشکار شدی. یعنی بدا که جهانیان تو را نمی شناسند و قدر نمی دانند و خوشا که من تو را می شناسم.
زان سوی لوح وجود، مکتب عشاق بود
و آنچ ز لوحش نمود، آن همه اسمای ماست
لوح وجود یعنی دنیا، آن سوی دنیا مکتب عشق برقرار است و بر لوح عشق اسامی ما عاشقان یا اسمای الهی نوشته شده است.
اول و پایان راه، از اثر پای ماست
ناطقه و نفس کل، ناله ی سرنای ماست
جای پای ما و سلوک ما در همه مسیر پیداست. عقل کل و نفس کل، حاصل نوایی است که ما در سرنا یا نی می دمیم. یعنی عقل و نفس کل هم آفریده عشق اند.
گر نه کژی همچو چنگ، واسطه نای چیست؟
در هوس آن سری، اوست که هم پای ماست
مولانا به خود و عاشقان خطاب می کند می گوید اگر ریگی در کفش ندارید و مانند چنگ، کج و کوله نیستید، چرا باید بین خود و معشوق واسطه ای مثل نی یا هر آلت موسیقی دیگری بطلبید. عاشق نیاز به واسطه ندارد. اگر هوس آن سر یعنی اگر سر عشق داشته باشی، خود عشق به پای ما تبدیل می شود و بی واسطه و سریع ما را به معشوق می رساند.
گرچه که ما هم کژیم در صفت جسم خویش
بر سر منشور عشق، جسمِ چو طغرای ماست
هر چند ما هم به واسطه داشتن جسم و اسارت در جسم، کژی هایی داریم اما وقتی فرمان عشق دررسد، جسم ما حکم مهر دارد بر منشور عشق. یعنی جسممان فدای دستور عشق می شود.
رخت به تبریز برد، مفخر جان شمس دین
باز بیاریم زود، کان همه کالای ماست
شمس که افتخار جان ماست، به تبریز سفر کرد. اما ما او را -که همه چیزمان است- باز می گردانیم.
28 تیر 1404
❤2
نکته:
مهم نیست تا کجا فرار کنی. فاصله هیچ چیز را حل نمیکند. وقتی توفان تمام شد، یادت نمیآید چگونه از آن گذشتی، چطور جان به در بردی. حتّی در حقیقت مطمئن نیستی توفان واقعاً تمام شده باشد. امّا یک چیز مسلّم است. وقتی از توفان بیرون آمدی دیگر همان آدمی نیستی که قدم به درون توفان گذاشت…! (هاروکی موراکامی)
❤3
⚜️محافظهکاری⚜️
محافظهکاری واکنشی است به این اعتقاد که از طریق درانداختن طرحی نو در مقیاس بزرگ، میتوان جوامع را از خرافات و سلطهٔ گذشته رهاند. خوشبینی دنیای نوین در روشنگری و در این فرض بیان میشد که هر فردی از نظر اصولی میتواند سر از کار جهان در بیاورد، قواعد نظم اجتماعی عادلانه را بفهمد و در راه ساختن نهادهایی که بتوانند در پیشگاه عقل جوابگو باشند با دیگران همکاری کند. ازاینرو جانِ كلام رديهٔ ادموند برک بر نظرات ژاکوبنهای فرانسوی و مؤتلفان انگلیسیِشان این ادعای او بود که برای اداره امور عمومی، تجربۀ تاریخی قابل اتکاتر از گمانپردازیهای انتزاعی است. به نظر او جامعه محصول رشد اندامواره است و اندوختهای پدید میآورد از حکمت نسل بعد از نسل آدمیانی که تدبیر امور را بیشتر با آزمایش و خطا آموختهاند تا با حضور در سمینارهای فلسفی برای بحث در حقوق انسان! برک عليه خطرهای کنار گذاشتن اقتدار تجویزی راه و رسم مرسوم زندگی و رفتن در پی این توهم که پیشرفت اجتماعی را میتوان عامدانه طرحریزی کرد هشدار میداد و پیشبینی میکرد که رفتن انقلابیون به دنبال آزادی و برابری، به شکلهایی از استبداد و خودکامگی يك دارودسته منجـر خواهد شد که بسیار ظالمانهتر از هر عیب و ایرادی در رژیم سابق است.
🖋 رابرت اِکِلْشال
📚 مقدمهای بر ایدئولوژیهای سیاسی
محافظهکاری واکنشی است به این اعتقاد که از طریق درانداختن طرحی نو در مقیاس بزرگ، میتوان جوامع را از خرافات و سلطهٔ گذشته رهاند. خوشبینی دنیای نوین در روشنگری و در این فرض بیان میشد که هر فردی از نظر اصولی میتواند سر از کار جهان در بیاورد، قواعد نظم اجتماعی عادلانه را بفهمد و در راه ساختن نهادهایی که بتوانند در پیشگاه عقل جوابگو باشند با دیگران همکاری کند. ازاینرو جانِ كلام رديهٔ ادموند برک بر نظرات ژاکوبنهای فرانسوی و مؤتلفان انگلیسیِشان این ادعای او بود که برای اداره امور عمومی، تجربۀ تاریخی قابل اتکاتر از گمانپردازیهای انتزاعی است. به نظر او جامعه محصول رشد اندامواره است و اندوختهای پدید میآورد از حکمت نسل بعد از نسل آدمیانی که تدبیر امور را بیشتر با آزمایش و خطا آموختهاند تا با حضور در سمینارهای فلسفی برای بحث در حقوق انسان! برک عليه خطرهای کنار گذاشتن اقتدار تجویزی راه و رسم مرسوم زندگی و رفتن در پی این توهم که پیشرفت اجتماعی را میتوان عامدانه طرحریزی کرد هشدار میداد و پیشبینی میکرد که رفتن انقلابیون به دنبال آزادی و برابری، به شکلهایی از استبداد و خودکامگی يك دارودسته منجـر خواهد شد که بسیار ظالمانهتر از هر عیب و ایرادی در رژیم سابق است.
🖋 رابرت اِکِلْشال
📚 مقدمهای بر ایدئولوژیهای سیاسی
لغت «وحشی»
در تخلص وحشیِ بافقی
عنوانِ «وحشی» برای افرادی که به آن برخورد میکنند، تعجبآور است و جای سؤال دارد. در زبان، کلماتی هستند که معنای برخی از آنها در طول زمان تغییر مییابد؛ مانند لغت «جـانـْـدار» که در زمان حافظ، بهمعنای «نگهدارندهٔ جان، مأمورِ محافظ (بادیگارد)» بوده و هماکنوی بهمعنای «موجود زنده (حیوان)» است. ازجمله کلماتی که معنی آن با گذشت زمان تغییر یافته، لغت «وحشت» است. در کتب لغت معتبر، اولین معنایی که برای این کلمه نوشته شده، «تنهــایی» است. «ترس» معنای ثانویهٔ کلمهٔ وحشت است که امروز از آن برداشت میشود. صفت نسبیِ کلمهٔ «وحشت» میشود: «وحشی» که دقیقاً بهمعنای «عزلتنشـین، گوشهگیـر و مردمگریـز» است که با واقعیت زندگی وحشی بافقی نیز کاملاً مطابقت دارد.
استاد مهدی نوریان
ــــــــــــــــــــــــــــ
همایش ملی گرامیداشت وحشی بافقی
مهرماه ۱۳۹۲ | بافق | یزد
@mosighi_andishe
در تخلص وحشیِ بافقی
عنوانِ «وحشی» برای افرادی که به آن برخورد میکنند، تعجبآور است و جای سؤال دارد. در زبان، کلماتی هستند که معنای برخی از آنها در طول زمان تغییر مییابد؛ مانند لغت «جـانـْـدار» که در زمان حافظ، بهمعنای «نگهدارندهٔ جان، مأمورِ محافظ (بادیگارد)» بوده و هماکنوی بهمعنای «موجود زنده (حیوان)» است. ازجمله کلماتی که معنی آن با گذشت زمان تغییر یافته، لغت «وحشت» است. در کتب لغت معتبر، اولین معنایی که برای این کلمه نوشته شده، «تنهــایی» است. «ترس» معنای ثانویهٔ کلمهٔ وحشت است که امروز از آن برداشت میشود. صفت نسبیِ کلمهٔ «وحشت» میشود: «وحشی» که دقیقاً بهمعنای «عزلتنشـین، گوشهگیـر و مردمگریـز» است که با واقعیت زندگی وحشی بافقی نیز کاملاً مطابقت دارد.
استاد مهدی نوریان
ــــــــــــــــــــــــــــ
همایش ملی گرامیداشت وحشی بافقی
مهرماه ۱۳۹۲ | بافق | یزد
@mosighi_andishe
❤3