کانال محمد امین مروتی
1.73K subscribers
1.95K photos
1.64K videos
136 files
2.9K links
Download Telegram
گفتار دینی


مراحل تاریخی تحول در دین

دین به لحاظ تاریخی از "تجربة دینی" و آنچه رومن رولان "احساس اقیانوسی" می نامد، شروع شده است. کمابیش یک دهم افراد چنین تجربه ای دارند.
در مرحله بعدی و در دوران گردآوری خوراک و شکار، دین به مثابة مناسک دینی ظهور یافته است. دین قبیله ای، هویت ساز است. به تعبیر دورکهیم، خدا لباس جامعه را به تن کرده است و خدا همان جامعه در لباس مبدّل است.
در مرحلة سوم دین حکومتی به وجود می آید و دین به مثابة امر سیاسی ظاهر می شود و کارکرد سیاسی دین شروع می گردد.
در مرحلة چهارم که امپراطوری ها ایجاد می شوند، پادشاهان در نقش خدا یا سایة خدا (ظل الله) ظاهر می شوند. فراعنه مصر و پادشاهان فرهمند ایران و حکومت های سزار-پاپی (حکومت رم باستان و مسیحیت) و شاه-مغ (ساسانیان) و سلطان-فقیه (صفویه) از این قبیل اند.
در پنجمین مرحله، خدایان جهانشمول (ادیان ابراهیمی) ایجاد می شوند که مخاطبشان نوع بشر است نه قبیله و ملت و دولتی خاص.
در ششمین مرحله، تصور عرفی از دولت بر مبنای "قرارداد اجتماعی"، موجب تفکیک نهاد دین (کلیسا و روحانیت به مثابة یک نهاد) از نهاد سیاست(دولت) شد. این مرحله به نوعی آزادسازی دین از یوغ سیاست زدگی و بیگاری به نفع سیاستمداران و استفاده ابزاری از دین بود. استفاده ابزاری از دین به زیان دین هم هست و از این رو از این تفکیک می توان به "رهایی" تعبیر کرد.

تلخیص مقالة"روشنفکری دینی و اصلاحگری حداکثری" نوشتة "احمدصدری" در شماره 54 "اندیشة پویا". آبانماه 97
نکته:

کمی عقل سلیم، اندکی بردباری و ذره‌ای حس شوخ‌طبعی. همین‌ها کافی‌ست تا در این سیاره به‌آرامی زندگی کنی. (سامرست موآم)
👏2👍1👌1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«آشنایی با موسیقی اصیل ایرانی»

- دستگاه چهارگاه



مجله هنری آرت ژورنال
@ARTTJOURNAL
👌1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«باز باران با ترانه»
شعر : گلچین گیلانی
2:32
باز باران با ترانه
با گهرهای فراوان
می‌خورد بر بامِ خانه
یادم آرد روزِ باران
گردش یک روزِ دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل‌های گیلان
کودکی ده ساله بودم
شاد و خرم
نرم و نازک
چِست و چابُک
با دو پای کودکانه
می‌دویدم همچو آهو
می‌پریدم از لب جو
دور میگشتم ز خانه
می‌شنیدم از پرنده
داستان‌های نهانی
از لب باد وزنده
رازهای زندگانی
بس گوارا بود باران
وه چه زیبا بود باران
می‌شنیدم اندر این گوهر فشانی
رازهای جاودانی, پندهای آسمانی
بشنو از من کودکِ من
پیش چشم مردِ فردا
زندگانی خواه تیره خواه روشن
هست زیبا! هست زیبا! هست زیبا!
4
گفتم: آزادی یعنی که انسان این امکان را داشته باشد شک کند، اشتباه کند، جست‌وجو کند، حرفش را بزند، بتواند به هر مقام ادبی و هنری و فلسفی و چه مقام مذهبی و اجتماعی و حتی سیاسی نه بگوید.
آن مقام بلندپایه فرهنگی با حالتی انزجارآلود گفت: این که شما می‌گویید یعنی ضد انقلاب!

اینیاتسیو سیلونه
خروج اضطراری
@Beheshteketab
👌4
🖼 Jeanne d’Arc ،
Robert Alexander Hillingford (1828-1904).Bron

ماجرای ژان دارک چه بود؟

ژان دارک، دختر یک خانوادهٔ روستایی که در سال ۱۴۱۲ به دنیا آمد، قهرمان ملی و یکی از قدیسان حامی فرانسه است. او از مهم‌ترین چهره‌های جنگ صد ساله بود؛ جنگی که زمانی آغاز شد که ادوارد سوم، پادشاه انگلستان (۱۳۷۷–۱۳۱۲)، ادعای مالکیت تاج‌وتخت فرانسه را مطرح کرد.

ژان در نوجوانی ادعا می‌کرد که صداهایی از سوی سه قدیس می‌شنود که او را تشویق می‌کردند ولیعهد فرانسه (دوفَن) را بیابد و به او کمک کند تا تاج‌وتخت را پس بگیرد.

به او گفته شده بود که اگر بر عهد خود مبنی بر «دوشیزه ماندن» پایبند بماند، فرانسه را از چنگ انگلیسی‌ها آزاد خواهد کرد؛ زیرا طبق پیشگویی‌ها روزی یک دختر با زره آهنی فرانسه را نجات می‌دهد.

برای آن‌که بتواند به‌طور امن به سوی ولیعهد سفر کند، موهایش را کوتاه کرد و لباس مردانه پوشید تا بتواند وی را قانع کند که رهبری ارتش فرانسه را به او بسپارد.

رهبری الهام‌بخش او مجموعه‌ای از پیروزی‌های مهم به همراه داشت ،از جمله آزادی شهر اورلئان — و سرانجام ولیعهد به‌عنوان شاه شارل هفتم تاج‌گذاری کرد.

در سال ۱۴۳۰، ژان به‌دست بورگوندی‌ها اسیر شد؛ آنان او را به انگلیسی‌ها، متحدانشان، فروختند.

انگلیسی‌ها او را به اتهام بدعت‌گذاری و جادوگری محاکمه کردند و حکم دادند که زنده در آتش سوزانده شود. او حدود ۱۹ سال داشت که جان باخت.

پس از مرگش، شهرت و جایگاهش از دوران زندگی‌اش نیز بزرگ‌تر شد.

در سال ۱۹۲۰، پاپ بندیکت پانزدهم او را به مقام قدیسی رساند.

ژان دارک الهام‌بخش هنرمندان بی‌شماری بوده است. چایکوفسکی اپرای خود را بر اساس نمایشنامهٔ «دوشیزهٔ اورلئان» اثر فریدریش شیلر ساخت.

@HONARBARTTAR💎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تنها چیزی که می‌تواند بشر را نجات دهد همکاری است.

برتراند راسل

@HONARBARTTAR💎
👌2👍1
سال‌ها پیش، انسان‌شناس مارگارت مید از دانشجویانش پرسید به‌نظرشان نخستین نشانهٔ تمدن چیست.

دانشجویان انتظار داشتند او از قلاب ماهیگیری، کوزه‌های سفالی یا ابزارهای سنگی صحبت کند.

اما نه. مید گفت اولین نشانهٔ تمدن در یک فرهنگ باستانی، استخوان ران شکسته‌ای است که بعداً جوش خورده است.

او توضیح داد:
در دنیای حیوانات، اگر موجودی پاهایش بشکند، می‌میرد ، چون دیگر نمی‌تواند از خطر بگریزد یا برای غذا شکار کند.

بنابراین استخوان لگن یا رانِ شکسته و سپس جوش‌خورده ثابت می‌کند که کسی وقت گذاشته تا کنار فرد آسیب‌دیده بماند،
زخم‌هایش را ببندد، او را به جای امن منتقل کند و از او مراقبت کند تا بهبود یابد.

مید گفت:
«یاری دادن به انسانِ دیگر در زمان سختی، نخستین عملِ آغازگر تمدن است.»

@HONARBARTTAR💎
👍2👏21
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این زن با دستان خودش تاریخ جهان را شکل داد ، نام او مادام توسو بود.

شیفتگی او به موم از کودکی آغاز شد؛ زمانی که می‌دید پزشکی که مادرش برای او به‌عنوان خدمتکار کار می‌کرد، برای دانشجویان پزشکی مدل‌های مومیِ آناتومیک می‌سازد. آن دختر کوچک که ماری گروشولز نام داشت، بعدها به مادام توسوی افسانه‌ای تبدیل شد.

او به یک هنرمند چیره‌دست تبدیل شد و همین استعدادش او را به دربار ورسای رساند، جایی که به‌عنوان معلم هنر خواهرِ لویی شانزدهم منصوب شد. اما زندگی مرفه او با آغاز انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ به شکلی خشونت‌بار پایان یافت.

سه سال بعد، ماری به‌دلیل ارتباط با خاندان سلطنتی دستگیر و زندانی شد. او سلولش را با زنی اشراف‌زاده به نام ژوزفین بوآرنه شریک بود؛ کسی که بعدها همسر ناپلئون بناپارت شد. موی ماری را در آماده‌سازی برای گیوتین کوتاه کرده بودند ، اما در آخرین لحظه حکم اعدام او لغو شد.
در عوض، پیشنهادی هولناک دریافت کرد: جانش در برابر ساخت ماسک‌های مرگ قربانیان انقلاب؛ بسیاری از کسانی که زمانی شخصاً آن‌ها را می‌شناخت.
او بعدها در خاطراتش نوشت که ماسک مرگ ماری آنتوانت را نیز خودش ساخته است.

با قدرت‌گیری ناپلئون، ماری ، که اکنون نام خانوادگی همسرش را گرفته و مادام توسو شده بود ، دوران شکوفایی‌اش آغاز شد.

ژوزفین، هم‌سلولی سابقش را فراموش نکرد و او را به کاخ تویلری دعوت کرد تا پرتره مومیِ ناپلئون را بسازد.

مادام توسو سال‌ها با مجموعه رو‌به‌رشدِ پیکره‌های مومی‌اش در سراسر اروپا سفر کرد و در سال ۱۸۳۵ نخستین نمایشگاه دائمی خود را در خیابان بیکر لندن افتتاح کرد. او نامش را گذاشت: موزه مومی مادام توسو.

میراث او همچنان زنده است. امروزه موزه‌هایی با نام او در ده‌ها شهر جهان وجود دارد — از آمریکا تا ژاپن، از چین تا مجارستان.
و در هرکدام، در میان چهره‌های سلطنتی، سلبریتی‌ها و بزرگان تاریخ، همیشه جایگاه ویژه‌ای برای پیرزنِ با لباس و کلاه قدیمی وجود دارد ، پیکره مومی ماری توسو، بنیان‌گذار امپراتوری جهانی تندیس‌های مومی.

@HONARBARTTAR💎
2🥰1
سلامتی یکپارچه/One Health

آیا روزانه باید دوش گرفت؟
🟩یادمان باشد که غیر از شرایط خاص،"دوش گرفتن يا حمام رفتن روزانه"میتواند به پوست و سلامت عمومی آسيب برساند.گرچه دوش گرفتن بعد از يک روز کار طولانی یا یک جلسه تمرین شدید ورزشی میتواند موجب احساس آرامش،شادابی و پاکیزگی شود،اما در حالت عادی بيش‌از دو یا حداکثر سه بار در هفته دوش گرفتن ضرورت ندارد.
🟩دوش گرفتن روزانه (مگر در شرایط خاص)تاثير خوب و مطلوبی روی بدن ندارد.دوش گرفتن روزانه نه تنها "حجم عظيمی" از آب را هدر ميدهد، بلکه "باکتری های مفيد روی پوست" را پاک کرده، پوست، ناخن و موها را دچار خشکی کرده و دستگاه ايمنی بدن‌ را نيز تضعيف میکند.
🟩اگر کسی هر روز ورزش نمی‌کند يا کار بدنی آنچنانی ندارد که برای ساعات زياد عرق بريزد، پس قطعا نیاز به دوش گرفتن يا حمام رفتن روزانه ندارد.
🟩بسياری از صابون‌ها باعث خشکی پوست می‌شوند، زيرا "چربيهای مفید" روی پوست را پاک ميکنند.به علاوه، "دوش گرفتن مکرر" موجب ترک‌های بسيار کوچک روی پوست شده و بدن‌ را در معرض انواع عفونت‌ها قرار ميدهد.
🟩همانند پوست،"چربيهای طبيعی" موجود در مو نيز با شستشوی روزانه از بين ميروند؛ و به اين ترتيب موها "خشک"، "آسيب‌ديده"و "وز"ميشوند.نبايد موها را بيش از يک يا دو بار در هفته شست.
🟩دوش گرفتن مکرر با آب داغ ، می‌تواند پوست‌ را خشک کرده و موجب ترک خوردگی و پوسته‌پوسته‌ شدن آن شود.اگر کسی ناچار از دوش گرفتن روزانه است ، توصیه میشود تا مدت آن بيش از 10 دقيقه نبوده و از آب ولرم استفاده کند تا پوست‌ اش دچار خشکی نشود.
🟩آب داغ ناخن‌ها را منبسط نموده و موجب ورقه‌ورقه شدن و ترک خوردگی در آنها می‌شود.ناخن‌ها نیز با شستشوی زياد، رطوبت و چربی خود را از دست داده، خشک و پوسته‌پوسته می‌شوند.
🟩بر اساس ارزیابی و بطور ميانگين يک خانواده‌ چهار نفره، روزانه حدود ۱۲۰۰ ليتر آب مصرف ميکند! اگر هر يک از اعضای خانواده بخواهد هر روز دوش بگيرد، آب بسيار زيادی هدر میرود، زيرا يک دوش گرفتن ۱۵ دقيقه‌ای حداقل نیاز به حدود ۱۰۰ ليتر آب مصرفی دارد. شايد کسی فکر کند که "حمام کردن در وان" نسبت به "دوش گرفتن" آب کمتری مصرف میشود،چون شير آب دائما باز نيست،اما بهتر است بدانیم که "حمام کردن در وان"، سه برابر بیشتر از"دوش گرفتن"،آب نیاز دارد.
دکتر برهان ولدبیگی
۲۵ آبان ۱۴۰۴
https://telegram.me/burhanvalad
👏3
صبور
مثل درختی که در آتش می سوزد
و توان گریختن ندارد.
حیرت زده
چون گوزنی که شاخ های بلند،
در شاخه گرفتارش کرده اند
همه، این روزها
این چنینیم

✍️ شمس لنگرودی


@HONARBARTTAR💎
1💔1
او [صادق هدایت] تا اندازه‌ای ایدئالیست بود و زن عادی برای او کافی نبود. او به دنبال یک موجود آسمانی می‌گشت. بعدها که [به زنان] بدبین شده بود، البته آنوقت دیگر از زن می‌ترسید. [خندهٔ حضار] ما مردها همه‌مان می‌ترسیم.[خندهٔ حضار]

فوریهٔ ۱۹۹۰
بزرگ علوی


#متفرقه
#ردپای_باستانی

در كرمان زنى عابده داشتيم به اسم بى‌بى صغرى مادر بلقيس خانم.
در زمان قحط و تنگ و ننگ جنگ كه اغلب نان و آب درستی گیر او نمى‌آمد، اغلب روزه‌هاى او از افطار به سحرى متصل می‌شد، شبی دزدى به خانه او رفته بود و ضمناً یک دانه نانِ جوِ برشته‌ی تازه‌پخت جا گذاشته بود _معلوم بود نان را از جاى دیگر دزديده_
پیرزن نان جو را با اندكى کشکِ سائيده به عنوان سحرى خورد، زيرا آن روز نان کوپنی گیر او نيامده بود.
فردا صبح به ترديد افتاد که اين نان چه بود؟ تكليف روزه او چه می‌شود؟
ترديد او را به محضر آقاسيد مصطفى کشاند و مسأله كرد.
آقاسيد مصطفى گفته بود:
برو خانم دو ركعت نماز شكر بگزار، اين دزد نبوده كه در خانه‌ی تو آمده، اين فرشته‌اى بوده كه به امر خداوند از سفره‌خانه‌ی آسمان براى تو سحرى آورده بوده است، برو خانم تو از اولياء‌الله هستی!


نون جو دوغ گو، باستانی پاریزی، ص ۸۴



🎀 @fetnehgarr
2
گفتار اجتماعی


کارنامه مصدق

محمدامین مروتی


رضا خجسته رحیمی در سرمقاله اندیشه پویای شماره 98 می پرسد مصدق قهرمان مبارزات استقلال خواهی ایران شده است. اما این قهرمانی را باید در مبارزه اش با شرکت نفت انگلیس جستجو کرد یا در پرتو نتایج و فرجام کارنامه اش؟ و جواب خودش این است که کارنامه عملی مهمتر است.

مصدق به ظن حفظ اعتبار و آبروی خود، به همه پیشنهادات بینابینی جواب رد داده بود. در خرداد و مرداد 30، پیشنهاد جاکسن و استوکس را رد کرده بود. در مهر 30 برای حضور در شورای امنیت به نیویورک رفت و در آنجا پیشتهاد بانک جهانی را دریافت کرد که طبق آن دو سال مدیریت شرکت نفت در دست بانک جهانی باشد تا فرصتی به مذاکره داده شود. مصدق پذیرش پیشنهاد بانک را موکول به این کرد که بانک نه به عنوان بی طرف بلکه باید به وکالت ایران این پیشنهاد را طرح کند که بانک نپذیرفت چون ناقض بی طرفی اش بود.
مصدق با پذیرش این پیشنهاد علاوه بر دادن فرصتی برای تنفس و مذاکره، می توانست مشکلات اقتصادی را هم سر و سامان دهد. او به مشاورانش گفته بود طرفدارانش پذیرش این طرح را خیانت تلقی می کنند. مصدق ترجیح می داد در موضع مظلوم باشد تا این که سازش کند. او تبدیل نهضت به مقاومت را اصل می دانست. اسیر تصورات خود شده بود. اسیر همان جنبشی شده بود که رهبریش می کرد.
دو پیشنهاد دیگر در مرداد و اسفند 31 توسط هندرسون سفیر آمریکا به عنوان پیشنهاد آخر چرچیل و ترومن، به مصدق داده شد که طبق آن شرکت را کنسرسیومی بین المللی اداره می کرد. دکتر محمدعلی موحد می گوید این پیشنهاد می توانست کشور را از بلیات مصون دارد. مصدق این پیشنهاد را هم رد کرد و پنجره دیپلماسی بسته شد. گرهی را که می شد با دست باز کرد دیگر نمی شد با دندان باز کرد. این همان پیشنهادی بود که بعد از کودتا مبنای توافق شاه و انگلستان و آمریکا قرار گرفت.

مصدق از توانایی های دو طرف منازعه برآوردی واقعی نداشت. توانایی های بومی را بزرگ نمایی می کرد و از قدرت متحده شرکت های نفتی بی خبر بود در حالی که نود درصد نفتکش های جهان در مالکیت یا اجاره آن ها بود. او اهل چانه زنی های بی پایان و دفع الوقت بود. مشاور آلمانی او یعنی "دکتر شاخت" به او گفته بود حفظ ارزش پول ملی هم به اندازه حفظ خاک وطن مهم است. سیاست، هنر بازی کردن در زمین واقعیت هاست و بهترین توافق، نه ایدئال ترین توافق بلکه ممکن ترین توافق با توجه به امکانات و احتمالات پیش رو است. نتایج عملی سیاست مهمتر از عمل به وظیفه ای است که نتیجه نداشته باشد به همین دلیل سیاست بخشی از فلسفه عملی بوده است. ایستادن در سمت درست تاریخ به معنی غرقه کردن کشتی در طوفان نیست بلکه به معنی رساندن این کشتی به ساحل امن و آرام است.
خلیل ملکی نوشته بود رهبری واقع بین نباید تابع احساسات باشد. رهبری واقع بین نباید در هدف و ایدئولوژی سازشکار باشد ولی در سیاست روز، سازشکاری برای رسیدن به بخشی از اهداف، نه تنها مجاز، بلکه ضروری است. (به نقل از مجموعه مقالات نهضت ملی ایران و عدالت اجتماعی صص150 و 151)

نهایتاً در زمستان31 آیزنهاور جمهوریخواه جای ترومن دموکرات را گرفت و با انگلستان در طرح کودتا همداستان شد. کودتا با قتل سرتیپ افشارطوس در اردیبهشت 32 استارت خورد و در 27 مرداد به نتیجه رسید.

28 مهر 1404
1👎1
نکته:

عجیب‌ترین چیز درمورد آدمی‌زاد این است که می‌تواند از درون کاملاً ویران باشد، و از بیرون آباد و سرزنده.
💯3👍2👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دختر نازنین  ایرانی از دیار آمل 
  سرکار بانو صبا پاشایی، با چهره‌ای به غایت اصیل و صدایی تربیت شده و تحریرهای کم نظیر
که نت ها و سلفژها را به شایستگی تمام میداند و اجرا میکند.
او اشعاری نغز و عرفانی با آهنگی روح افزا از حبیب اله بدیعی که روح و جان را چون پرنیان نوازش میدهد بازخوانی می کند.
7
گفتار عرفانی


عقل و نفس

محمدامین مروتی


مولانا در دفتر چهارم می گوید درست است که نفسانیت طالب انتقام جویی است ولی عقل او را سخت می بندد و او را از انتقام جویی باز می دارد. زیرا عقل – چه عقل دشمن باشد و چه عقل دوست- پاسبان و حاکم عادلی برای دل انسان است و مانند گربه بر سوراخ موش، از سر بیرون آوردن نفس جلوگیری می کند:
۱۹۸۳ طَبْع خواهد تا کَشَد از خَصْم، کین عقل بر نَفْس است بَندِ آهنین
۱۹۸۴ آید و مَنْعَش کُند، وادارَدَش عقلْ چون شِحْنه‌ست در نیک و بَدَش
۱۹۸۵ عقلِ ایمانی چو شِحْنه‌یْ عادل است پاسْبان و حاکِمِ شهرِ دل است
۱۹۸۶ هَمچو گُربه باشد او، بیدارْهوش دُزد در سوراخ مانَد هَمچو موش

آنجا که موش نفسانیت جولان می دهد، گربه ی عقل غایب است یا فقط تصویرش حاضر است:
۱۹۸۷ در هر آن جا که بَرآرَد موشْ دَست نیست گُربه یا که نَقْشِ گُربه است

مولانا می گوید بشری که نفسش بر عقلش غلبه دارد هم به فرموده قرآن، حکم همان قاطر را دارد، زیرا اکثریت آدمیان مقهور نفس خویش اند:
۲۰۰۲ تو سُتوری هم که نَفْسَت غالِب است حُکْم، غالِب را بُوَد ای خودپَرَست

2 آبان 1404