اینجا شیراز است و ماموران شهرداری به دنبال بُردن اموال این زن دستفروش، او را که اقدام به فیلم گرفتن از آنها کرده بود، مورد ضرب و شتم قرار دادند.
نام این زن مینا‌ گلی ست که در شیراز مدتهاست با وجود داشتن فرزند کوچک دستفروشی می‌کند و زندگی خود را از طریق صفحه اینستاگرامش با دیگران به اشتراک می‌گذارد. او در حساب کاربری خود با انتشار این ویدیو نوشت:

"من زنی هستم که برای تأمین زندگی خود و فرزندم، با دست‌فروشی در خیابان‌های شیراز، روزگار می‌گذرانم؛ شهری که به‌عنوان پایتخت فرهنگ و ادب پارسی شناخته می‌شود.
امروز، به‌جای حمایت، سهم من خشونت بود. یکی از نیروهای شهرداری با برخوردی شدید، دستم را شکست؛ دستی که با آن لقمه‌ نانی برای فرزندم فراهم می‌کردم.
این اتفاق در حالی رخ داد که من هیچ خلافی نکرده بودم، فقط برای زنده ماندن تلاش می‌کردم. امروز، نه‌تنها درد جسمم، بلکه ناتوانی‌ام در تأمین نیازهای کودک بیمارم، دلم را به آتش کشیده است."

این ویدیو و مطلب پس از چند ساعت از صفحه او پاک گردید اما در همین مدت کوتاه بسیار مورد توجه کاربران در شبکه‌های اجتماعی قرار گرفت.

ویدیوی دریافتی:

این ویدیو از مقابل یک دبیرستان دخترانه در شهر آمل برایم ارسال شده است. دانش‌آموزانی که علنا پشیزی برای قوانین داعشی جمهوری اسلامی و آموزش و پرورش آخوندی ارزش قائل نیستند و تن به سر کردن مقنعه‌های مدرسه نمی‌دهند.
این نسل Z است که برای موجودیت جمهوری اسلامی از هر قدرت خارجی، خطرناک‌تر است.
این صحنه‌ها و این مبارزه حتی در شهرهای کوچک حالا بخشی از سبک زندگی نوجوانان و جوانان شده است.

#زن‌_زندگی_آزادی
#مدارس
#دانش_آموزان
#نه_به_حجاب_اجباری

صحنه‌ای که شاید کمتر در ایران دیده شده باشد. زنی هنرمند بر روی دوش زنانی که دوستش داشتند، تشییع می‌شود. این مراسم خاکسپاری شیوا ارسطویی مترجم و داستان‌نویس ایرانی ست که در سن ۶۴ سالگی بنا به روایتی به زندگی خود پایان داد. درست در سالروز خودکشی غزاله علیزاده دیگر هنرمند و داستان‌نویس شناخته شده ایرانی.
یاد عکس معروف از تشییع فروغ فرخزاد افتادم که بعد از مرگ حتی یک زن زیر تابوت او را نگرفته بود.
چه راهی پیمودند زنان ایران تا رسیدن به این روزها...

#زن_زندگی_آزادی
#شیوا_ارسطویی

برای دومین روز پیاپی بندر کلاهی در شهرستان میناب آماج حمله نیروهای سرکوبگر به بهانه جمع‌آوری تجهیزات قاچاق سوخت در این شهر بود. در این عملیات تا امروز دهها شهروند بازداشت و تعدادی زخمی شده‌اند.
نیروهای سرکوبگر حتی از ضرب و شتم زنان نیز ابایی نداشتن.
از روز یکشنبه ورودی و خروجی‌های شهر توسط نیروهای نظامی مسدود شده و اینترنت نیز دچار اختلال شده است.
به نظر می‌رسد جمهری اسلامی هرچقدر دربرابر قدرتهای غربی خاضع و خاشع است اما برای شهروندان عادی و کم‌بضاعت قدرت‌نمایی را خوب بلد است.
این در همیشه بر یک پاشنه نخواهد چرخید.

#بندر_کلاهی #میناب

به تازگی بخشنامه‌ای به مدارس از طرف آموزش و پرورش داده شده است که ساعت شروع مدرسه را به ۶ صبح تغییر داده‌اند و مدارس شیفت صبح تنها تا ساعت ۹ و نیم برقرار است.
این یعنی دانش‌آموز باید ۵ صبح و بلکه زودتر از خواب بیدار شود تا بتواند ۶ صبح در مدرسه باشد. کجای دنیا چنین است؟

این به‌معنای  کمبود خواب و به خطر افتادن سلامت دانش‌آموزان است. اما ظاهرا جمهوری اسلامی که از تامین برق مردم عاجز است، راهکار کم شدن مصرف برق را در اینگونه تصمیم‌گیری‌های دیوانه‌وار و خرج کردن از آسایش و سلامت دانش‌آموزان و پدر و مادرهایشان دیده است.
اجازه ندهیم برای ما و به جای ما تصمیم بگیرند و از هر راهی که می‌دانیم به این تصمیم اعتراض کنیم.
#مدارس
#دانش_آموزان

ویدیوی دریافتی:

⚠️هشدار: حاوی برخی صحنه‌های ناراحت کننده⚠️

این تصاویر جوانی‌ست که پلیس راهور همراه با ماموران کلانتری ۱۰۹ بهارستان، قصد توقیف موتورسیکلت او را به خاطر نداشتن کلاه ایمنی داشتند.
او در حالی که روی زمین افتاده و دستان پلیس دور گردنش است به زحمت فریاد می‌زند "دارم خفه می‌شم".
جمله‌ای که هرکسی را یاد آخرین فریادهای "جرج فلوید" آمریکایی می‌اندازد. حالا همان صحنه، این بار در میدان بهارستان و در قلب تهران دارد تکرار می‌شود.

فریادها و ناله‌های این مرد برای پلیس جمهوری اسلامی چندان اهمیتی ندارد. لابد خیال مامور پلیس راحت است که اگر این فرد بمیرد هم می‌گویند "بیماری زمینه‌ای" داشته است.

در مملکتی زندگی می‌کنیم که پلیس آن موتورسیکلت شهروندی را به خاطر نداشتن کلاه ایمنی می‌خواهد توقیف کند تا سلامتی این فرد حفظ شود، اما هنگام توقیف موتور، خود پلیس در حال خفه کردن این شهروند است.

فرشاد دستمردی، از بازداشت‌شدگان انقلاب زن زندگی آزادی در دهدشت، حدود یک ماه است که توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران بار دیگر بازداشت شده است.
او بارها با اتهامات بی‌اساس توسط نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی دستگیر و با وجود داشتن چند پرونده و صدور احکام ناعادلانه به قید وثیقه آزاد زندان آزاد شده بود.
جمهوری اسلامی فشارهایش را بر روی جامعه مدنی و آزادیخواهان ایران بیشتر کرده است. حکومتی که از جنایت و ظلم ابایی ندارد و تنها در برابر زور و قدرت بالاتر از خود خاشع و خاضع است.
#زن‌_زندگی_آزادی
#فرشاد_دستمردی

دانیال مقدم هنرمند معترض که این روزها در حال گذراندن دوران محکومیت ناعادلانه خود با پابند الکترونیکی‌ست با حضور درمقابل زندان اوین در ادامه کمپین "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" خواستار توقف مجازات اعدام از جمله برای امیر تتلو و گردید.
او با انتشار این ویدیو در کانال تلگرام خود نوشت:

ما باز هم اومدیم جلوی زندان اوین
برای خیلی هایی که به ناحق در زندانهای ایران هستن و منتظر حکم اعدامشون هستن...
لطفا تا زنده هستن صداشون باشید و به فریادشون برسید....
حتی #امیر_تتلو ... فارغ از هرگونه سلیقه ای حقش اعدام نیست و ملت عشق برای هیچکس اعدام نمیخواد چه برسه یک هنرمند که جامعه کاری کرد هزاران بار خودشو به اتیش بکشه...
بنده خودم به جرم هنر و عشق پابندالکتریکی دارم و نمیتونم از شهر تهران خارج بشم والی حتما جلوی زندان وکیل اباد مشهد برای بانو #فاطمه_سپهری به تحصن مینشستم، ایشون شرایط سختی دارن و به شدت به حمایت نیاز دارن .

گفتنی‌ست که ساعتی پیش وکلای امیر تتلو از توقف اجرای حکم اعدام این خواننده رپ خبر داده بودند.

#سه_شنبه_های_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام
#زن‌_زندگی_آزادی

ویدیو و پیام دریافتی:

"عکس و فیلم این بنری که دیشب در اتوبان حقانی تهران به چشمم خورد رو گرفتم که براتون میفرستم.
والا اون کسی که اینو رو نصب کرده حرف حق زده. تا حالاش چی دیدیم و چی به جیب ما اومده تا از این به بعدش برسه؟
با قرارداد با آمریکا یا بی‌قرارداد با آمریکا هر چی پول باشه همه‌ش میره توی جیب آخوندها و خودی‌هاشون!"

در ادامه کارزار جهانی نه به اعدام و در ادامه کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام شهروندان ایرانی مقیم آلمان این هفته نیز تجمعاتی در شهرهای مختلف برپا کردند.
این تلاش‌ها در واقع تلاشی برای ارج نهادن زندگی و کمک به آنانی‌ست که زیر سایه طناب دار در حال شمردن روزهای خود هستند.

کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام، از داخل زندان‌های جمهوری اسلامی شروع شد و طی آن زندانیان سیاسی در روز سه‌شنبه هر هفته در اعتراض به گسترش و استمرار اعدام‌ها در ایران دست به اعتصاب غذا می‌زنند. این کارزار از بهمن ماه ۱۴۰۲ در زندان‌های ایران شروع شده و تا کنون ادامه یافته است.
اعدام مجازاتی غیرانسانی و جبران‌ناپذیر است و بدون توجه به نوع اتهام یا انگیزه‌ها و اعتقادات محکومان به اعدام، باید خواستار لغو این مجازات باشیم.

هرکجای دنیا که هستیم نسبت به این جنایت حکومتی هر روزه جمهوری اسلامی، اعتراض کنیم. نه به اعدام یعنی پاس داشتن زندگی و حق حیات.

#نه_به_اعدام
#سه_شنبه_های_نه_به_اعدام

این تصویر صورت خونین آیدا رستمی‌ و متن پیامی‌ست که برای برادرش فرستاده بود. درست لحظاتی پس از آن که به قول خودش از تیراندازی ماموران جنایتکار خامنه‌ای قسر‌ دررفت.
برادر آیدا رستمی در صفحه اینستاگرامش که به یادبود خواهر خود اختصاص داده است، تصویری از یکی از آخرین چت‌های خودش با آیدا را منتشر کرد. دکتر آیدا رستمی علاوه بر درمان مجروحان در جریان انقلاب زن زندگی آزادی، خود نیز به طور مستمر در اعتراضات شرکت داشت. او در یکی از واپسین چت‌ها برای برادرش نوشته بود: "امروز دوبار مورد نشونه قرار گرفتم. قسر در رفتم."

متن دلنوشته آرمین رستمی برای خواهر از دست رفته‌اش، حاکی از اندوه عمیق و ستایش از زن شجاع و بی‌نظیری‌ست که علاوه بر نگرانی برای حال مجروحین، نگران جان ایران بود:

"آیدا رستمی، دختری با دستانی پر از زندگی، در میانه‌ی مرگ
آیدا رستمی زندگی را در دستانش حمل می‌کرد.

در روزگاری که مرگ حاکم بود،
آیدا رستمی زندگی را در دستانش حمل می‌کرد.

نه سرباز بود، نه سیاست‌مدار،
او یک پزشک بود.
اما بیشتر از هر سربازی،
در دل میدان ایستاد.

ادامه👇

ادامه👆


وقتی صدای گلوله خواب شهر را ربوده بود،
او صدای تپش قلب زخمی‌ها را شنید.
وقتی همه راه فرار می‌جستند،
او راه نجات می‌رفت.

در پیامی نوشت:
"امروز دوبار مورد نشونه قرار گرفتم … قسر در رفتم."
این جمله را ننوشت...
با خون نوشت.
چون این جمله، حکم مرگش بود در جمهوری اسلامی.

او را ربودند،
شکنجه کردند،
کشتند...
اما نتوانستند نامش را خاموش کنند.

آیدا رستمی بانوی سفیدپوش میدان عدالت،
نام تو فریاد ماست.
تو رفتی،
اما هزار آیدا برخاسته.

تو خاموش شدی،
اما آتش شدی در رگ‌های خشم و امید یک ملت.

ما فراموش نمی‌کنیم.
ما نمی‌بخشیم.
و ما ادامه می‌دهیم."

ترامپ این روزها در سفر به خاورمیانه و عربستان، در حال بازدید از کشورهای عربی‌ست. صحبتهای ترامپ در عربستان حاوی کنایات تند و تیزی به جمهوری اسلامی بود. ترامپ می‌گوید در حالی که کشورهای عربی بیابان‌های خشک را به مزارع سرسبز و شهرهای زیبا تبدیل کرده‌اند، جمهوری اسلامی دشت‌های سبز خود را به بیابان تبدیل کرده است. او از دزدی‌های مسئولان جمهوری اسلامی و هزینه‌های زیادی گفت که به جای عمران و بازسازی ایران، خرج صدور تروریسم برای ایجاد آشوب در منطقه شده است که اینها باعث شده است مردم ایران در رنج و سختی باقی بمانند.
نظر شما درباره گفته‌های اخیر ترامپ چیست؟

#ترامپ #عربستان_سعودی

ویدئوی دریافتی:

این ویدئو را شهروندی برای من فرستاده که به گفته خودش نزدیک بوده که به خاطر بی‌برقی پدر خود را از دست بدهد.

این تنها یک روایت از هزاران مشکل و سختی و مصیبتی‌ست که این روزها مردم ایران به خاطر ساعتها قطع برق روزانه متحمل می‌شوند.
این روزها که وضعیت خاورمیانه و کشورهای همجوار خود را می‌بینیم روزی هزار بار از خود می‌پرسیم که چطور آخوند توانسته کشوری ثروتمند و سرشار از منابع طبیعی و انسانی را به چنین روزی بیاندازد.
این کشور باید و می‌تواند از سرطان بدخیم آخوند که به آن دچار شده زنده بیرون بیاید. اگر خیلی زود حکومت آخوندی از این سرزمین ریشه‌کن شود.

#قطع_برق
#بی_برقی

مریم جلال حسینی زندانی سیاسی با قرار وثیقه یک میلیارد تومانی برای مدت ۱۵ روز به مرخصی آمده است. او در بدو خروج از زندان با آغوش باز فاطمه تدریسی زندانی سیاسی همبند خود که چند روز پیش به مرخصی اعزام شده بود و جمعی از عزیزانش مواجه شد.

این خنده‌ها و این آغوشها زیباست اما باید پرسید اساسا چرا باید آزادی این شهروندان سلب شود که بعد مرخصی ۱۵ روزه از زندان تبدیل به شادترین لحظه زندگی یک زندانی باشد؟ به چه جرم و به چه گناهی این زن و زنان و مردانی چون او باید پشت میله‌های زندان باشند؟

مریم جلال حسینی، در تاریخ ۱۹ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲، در جریان اعتراضات سراسری فرهنگیان در تهران توسط ماموران امنیتی بازداشت شده بود. او ابتدا در تاریخ ۲۲خرداد ۱۴۰۲، با تودیع وثیقه از زندان قرچک ورامین آزاد شد اما پس از مدتی مجددا توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان کچویی کرج منتقل گردید.

او در تاریخ ۱۳دی‌ماه ۱۴۰۲، در شعبه اول دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی موسی آصف‌الحسینی به تحمل ۷سال حبس تعزیری، ۲سال تبعید به استان ایلام و ۲سال منع خروج از کشور و ابطال گذرنامه محکوم شده است.

به امید آزادی دائمی همه زندانیان سیاسی

ده سال پیش در همین خیابان از لذت حس کردن باد در میان موهایم نوشتم. زنان بسیاری از داخل ایران پیام دادند که حس مشترکی‌ست و حسرت بسیاری از زنان در ایران، محروم شدن از همین لذتهای به ظاهر کوچک است.
همان زمان تصویر دیگری در حال رانندگی بدون حجاب منتشر کردم و گفتم بیاییم آزادی‌های یواشکی‌مان را علنی کنیم؟

و آنچه اتفاق افتاد باور کردنی نبود. هزاران ویدیو، عکس و پیام از زنان داخل ایران گرفتم. حجم پیام‌های زنان دیوانه‌کننده بود. و از دل همان حرکت ساده، ابتدا آزادیهای یواشکی و پس از دو سال کمپین چهارشنبه‌های سفید متولد شد.
و امروز هشتمین سالگرد تولد چهارشنبه‌های سفید است.
زنانی که نمی‌خواستند جدا جدا مبارزه کنند؟ آنها می‌خواستند به هم پیوند بخورند چرا که می‌دانستند درد مشترکشان جداجدا درمان نخواهد شد.

از گشتهای کمیته تا گشت ارشاد راه درازی را آمدیم. زخم خوردیم، زخم زبان شنیدیم، قضاوت شدیم، خم شدیم، اما نشکستیم.
امروز کوچه و خیابان‌های ایران شهادت می‌دهند که شرایط زنان در ایران با ده سال پیش قابل مقایسه نیست. این تغییر شرایط را زنان در ایران قدم به قدم و سنگر به سنگر جنگیدند و به دست آوردند.

این بسیجی‌ها و عرزشی‌ها را ببینید. اینها دشمنان زن، زندگی و آزادی بودند زمانی که هنوز قیام مهسا و جنبش زن زندگی آزادی آغاز نشده بود. این ویدیوها را یکی از همراهان کمپین چهارشنبه‌های سفید به مناسبت هشتمین سالگرد آغاز به کار این کمپین تهیه کرده است.
کلکسیونی از تمسخر، توهین، تهدید و دروغ که علیه من پس از راه‌اندازی کمپین چهارشنبه‌های سفید به راه انداخته بودند. چرا که تصورشان این بود که اگر زنان در ایران تن به ظلم و تبعیض نمی‌دهند، باعثش من هستم. در صورتی که زنان در ایران هرکدام یک رهبر برای انقلاب و پرچمدار تغییر و رسیدن به حقوق انسانی خود بودند و هستند.

زنان ایران که با پوشش اختیاری و انتخابی خود، تمام خیابان‌های شهرهای بزرگ و کوچک را فتح کرده‌اند. این اراذل امروز دقیقا کجا هستند؟
ادامه👇

ادامه👆
این تمسخرها و توهین‌ها نه من و نه زنان ایران را مایوس و مرعوب نکرد. این کارها حجاب را به سر زنان ایرانی برنگرداند بلکه تنها سرعت تکثیر شجاعت را بیشتر کرد.
شما شکست خوردید چرا که فکر می‌کردید ما زنان با آزار و توهین و تهدید، عقب می‌کشیم.
حالا مدتهاست که دیگر از مرحله انکار و تمسخر عبور کردند و جنگ علیه زنان را به راه انداخته‌اند.

یاد این جملات معروف از مهاتما گاندی افتادم: «ابتدا تو را نادیده می‌گیرند، بعد به تو می‌خندند، سپس با تو می‌جنگند و آنگاه تو پیروز می‌شوی»

و در این هشتمین سالگرد آغاز به کار کمپین چهارشنبه‌های سفید با صدای بلند می‌گویم که زنان ایران پیروز خواهند شد و حق و حقوق زندگی خود را از این جماعت داعشی مستقر در ایران پس خواهند گرفت.

#زن‌_زندگی_آزادی
#چهارشنبه_های_سفید
#نه_به_حجاب_اجباری