خبرگزاری فارس از قول مدیرمسئول روزنامه همشهری، غیبت خامنه‌ای در مراسم عزاداری محرم در دفتر خودش را «کنش حماسی» نامید.
او نوشت در مخفی شدن خامنه‌ای فواید زیادی وجود دارد که صحنه را از دشمن گرفت و دلها را به صف اول جبهه بدل کرده است.

یعنی هنر تملق و وارونه نمایی، تنها توانمندی‌ست که مسئولان جمهوری اسلامی مرزهای ناممکن را درنوردیده‌اند. جایی که شکست و تسلیم تبدیل به پیروزی غرورآفرین می‌شود، مخفی شدن در اعماق زمین نیز «حماسه» نام می‌گیرد.
از جنس همان حماسه‌ها و رشادتهایی که از آخوندهای مفتخور و سپاهیان دزد زیاد دیده‌ایم.

این صحبتهای علی خامنه‌ای انگار شرح حال خودش است. این فایل صوتی مربوط به سخنرانی او در تاریخ ۲۵ آذر ۱۳۸۲ است. خامنه‌ای می‌گوید: «امروز وضع صدام حسین ظالم متکبر به جایی رسیده که در یک دخمه زندگی می‌کند و برای جان پلید و ننگینش حاضر است هر ننگی را تحمل کند.»
خودت کجایی امروز خامنه‌ای؟ برای حفظ جان پلید و ننگین خودت تا کجا پیش می‌روی؟ تا کی در اعماق زمین مخفی خواهی ماند؟
وقتی این صحبتها را می‌کردی آیا تصورت این بود که آن روزهای صدام روزی سرنوشت خودت شود؟
بله، تاریخ سرشار از عبرت‌هاست اما دیکتاتورها و جنایتکاران تاریخ هیچگاه عبرت نمی‌گیرند.

سارینا اسماعیل‌زاده داغش از آن داغ‌هایی‌ست که هیچگاه کهنه و سرد نمی‌شود. دادخواهی برای خون به ناحق ریخته شده او و هزاران نوجوان و جوان مانند اوست، که ما را به جلو می‌برد.

سارینا چندین بلاگ و کانال تلگرام داشت که از دغدغه‌های خود به عنوان یک نوجوان می‌نوشت. گاهی هم با صدای خود برخی نوشته‌هایش را دکلمه می‌کرد. نوجوانی که از بسیاری از ما بهتر می‌دید و بیشتر می‌فهمید.
او در روزهای پر شور و پر امید انقلاب زن زندگی آزادی هر روز به خیابان می‌رفت و در یکی از واپسین مطالبش در کانال تلگرام خود نوشته بود:
«یعنی می‌شه بشه؟»
روز بعد که سرکوبها شدت گرفت او یک جمله کوتاه دیگر نوشت:
«وطنم بوی غربت می‌ده»
و این آخرین جمله‌ای بود که از او باقی ماند. بعد از آن به خیابان رفت و ضربات باطوم یک مزدور حکومتی، بر سرش چنان فرود آمد که جان نازنینش را از دست داد.
سارینا تنها ۱۶ سال داشت.
یازدهم تیرماه سالروز تولد این دختر زیبا و آگاه ایران بود.
تولدت مبارک. می‌دانیم که یک روز آن اتفاق خوبی که منتظرش بودی خواهد افتاد. روزی که دیگر وطنمان بوی غربت نخواهد داد.


#سارینا_اسماعیل_زاده

حامیان حکومت که تا پیش از این خود را حامی اسلام و انقلاب و ولایت می‌دانستند و به صراحت می‌گفتند مملکت مال حزب‌اللهی‌هاست و یا هرکس سبک زندگی آخوندی را دوست ندارد جمع کند و از ایران برود؛ در اولین زنگ خطر جدی، رهبرشان رفت توی سوراخ و قایم شد و خودشان هم اینچنین رنگ عوض کردند. حزب‌اللهی و غیرحزب‌اللهی نداریم؟
ما همه یک وطن داریم!؟

ما از کی شهروند برابر با شما شدیم؟ ما که سهممان زندان و سرکوب و تحقیر و تحمیل و اعدام بود.
ایا این اتفاق فرخنده ربطی به ترستان از نابودی ندارد؟
عمری اسراییل را تهدید به نابودی کردید و رجز خواندید و وقت عمل که شد، نشستید و اول نابود شدن حماس و حزب‌الله و سقوط اسد و آرمان دفاع از حرم را رها کردید و دمتان را روی کول‌تان گذاشتید و گریختید.
حالا که اسراییل بالای سرتان آمده، یکهو یادتان آمده که مردمی هم در این کشور زندگی می‌کنند؟
واقعا با چه رویی؟ همین شما که مردم را تا دیروز به اسم اغتشاشگر و معاند و بی‌حجاب می‌کشتید و زندان می‌انداختید حالا می‌خواهید وطن را با این مردم تقسیم کنید؟
این وطن وقتی وطن خواهد شد که داعشی‌هایی مثل شما را در دادگاه ببینیم. بین ما و شما دریای خون است.

باور کنید اینها ادا درنمی‌آورند. همینقدر مسخره و تباه هستند. وقتی دیدم یکی دو تا جا تیتر زدند که در مراسم عزاداری بیت خامنه‌ای، سخنران دفترش گفته است که خامنه‌ای در مخفیگاه نیست، بلکه در کمینگاه است؛ تصور کردم شوخی و جوکی است که برای او ساخته‌اند.
اما ویدیوی عزاداری و این صحبتها در صفحه رسمی خود خامنه‌ای منتشر شده بود.
واقعا کسی که سریال طنز شبهای برره را ساخت، تصورش را هم نمی‌کرد شگرد جنگی شیرفرهاد را چند سال بعد خامنه‌ای مو به مو اجرا کند و سخنران دفترش قایم شدن او را کمین کردن بنامد و از آن حماسه‌ بسازد!
حماسه‌ای که تفاوتش با حماسه شیرفرهاد این بود که اگر کسی در ایران به آن بخندد، احتمالا به همدستی با اسراییل متهم می‌شود.

خامنه‌ای بالاخره ۱۲ روز پس از آتش‌بس از اعماق زمین بیرون آمد و در مراسم سینه‌زنی حسینیه خود حاضر شد. گفته شده است که حضور خامنه‌ای در این مراسم پس از کسب تضمین‌های امنیتی لازم از سوی آمریکا بوده است که هدف قرار نگیرد. با این وجود در این مراسم که با حضور محدودی از افراد دستچین شده برگزار شد، تعداد زیادی کودک نیز حضور داشتند که نشان‌دهنده عدم اعتماد خامنه‌ای به تضمین‌های داده شده و استفاده از سپر انسانی برای حفاظت بیشتر از خود بود.

نکته جالب و البته رقت انگیز این مراسم خواندن نوحه، از روی سرود «ای ایران» توسط مداح حکومتی بود که ظاهرا به درخواست خامنه‌ای انجام شد.
همان خامنه‌ای که در ایام نوروز به دقت مراقب بود که در پیام اول سال خود هیچ رنگ و بویی از نوروز نباشد، حالا برای بقای خود آویزان ایران و مفاهیم ملی و میهنی شده است.
ادامه👇

ادامه👆
و طنز روزگار اینکه همه این تغییرات پس از فقط ۱۲ روز جنگ با اسراییل در خامنه‌ای و یارانش به وجود آمده است. کاری که ایرانیان در نزدیک نیم قرن موفق به انجامش نشده بودند.

زمانی جمهوری اسلامی به «اقتدار موشکی» خود می‌نازید. حالا نمایش اقتدار خامنه‌ای چنین است که پس از ۱۲ روز از آتش‌بس جرئت کرده از سوراخ خود بیرون بیاید و هوادارانش این را نشانه قدرت او می‌دانند. چیزی که به راستی نامی به جز اقتدار «موش‌کی»🐀 نمی‌توان بر آن گذاشت!

چهل سال است که علی خامنه‌ای از ورزش سکویی ساخته برای بالا بردن پرچم جمهوری اسلامی در حالی که ورزش، مظهر تلاش، شرافت و صداقت است، نه ابزاری برای بزک چهره‌ی دیکتاتورهای فاسد. ث ورزشکاران ایرانی که به جای ایستادن کنار مردم، ایستادن کنار قدرت را انتخاب کنند، بی‌شک به خیانت در حق صدای سرکوب‌شده‌ی ملت خود تن داده‌اند.

مردم ایران، در خیابان‌ها با جانشان بهای آزادی را می‌پردازند، آن‌وقت هستند ورزشکارانی، که روی سکوهای جهان به نفع جمهوری اسلامی و عادی سازی یک حکومت قاتل، لبخند می‌زنند و دستان آلوده‌ی سرکوب‌گران را می‌فشارند؟

بیایید همه از ورزشکاران دعوت کنیم اینبار به ندای دیکتاتور در حال سقوط گوش ندهند و کنار قهرمانان واقعی یعنی مردم آزادی‌خواه ایران بایستند.

نگذارید تاریخ شما را در صف خائنان به یاد بیاورد. مردم را فراموش نکنید!

ماشاالله کرمی، زندانی سیاسی و پدر دادخواه محمدمهدی کرمی که در اعتراضات ۱۴۰۱ دستگیر و پس از چندی اعدام شد، در پیامی که از زندان مرکزی کرج منتشر کرد نوشت: «نه قاتلم، نه مجرم؛ فقط یک پدر بودم و حالا ۶۸۴ روز است که در زندان هستم.»
ننگ بر حکومتی که پسر را می‌کشد و پدر را به جرم دادخواهی زندانی می‌کند.
ماشاالله کرمی، روز ۳۱ مرداد ۱۴۰۲ با یورش نیروهای وزارت اطلاعات به خانه‌اش در کرج بازداشت شد.

محمدمهدی کرمی، جوان ۲۱ ساله‌ای بود که در جریان مراسم چهلم حدیث نجفی و پارسا رضادوست، از کشته‌شدگان انقلاب زن زندگی آزادی، به اتهام کشتن یک نیروی بسیجی به نام روح‌الله عجمیان بازداشت شد.
جملاتی که محمدمهدی کرمی برای دادن خبر حکم اعدام به پدرش استفاده کرد، هنوز به دل آتش می‌زند: «بابا حکم‌ها رو دادن، حکم من اعدامه، به مامان چیزی نگو»

محمدمهدی کرمی و محمد حسینی، ۱۷ دی ۱۴۰۱ اعدام شدند.

#محمدمهدی_کرمی
#ماشالله_کرمی
#زن_زندگی_آزادی

.
این چند دقیقه از صحبت‌های یکی از فرماندهان ارشد سپاه غلامعلی رشید (فرمانده قرارگاه خاتم) را ببینید. تروریستی که وقتی از اختناق و فضای سرکوب در زمان شاه حرف می‌زند، مثالش این است که وقتی اسلحه کمری با خود حمل می‌کردیم ترس داشتیم که گیر پاسبان نیفتیم و در جای دیگری با افتخار از منفجر کردن دینامیت می‌گوید.

همین‌ها بعدا شدند وزیر و وکیل و فرماندهان سپاه و در ادامه این گفتگو با افتخار از کشتار حماس در هفتم اکتبر صحبت می‌کند و برای اسرائیل رجز می‌خواند.
او می‌گوید برای نابودی اسراییل تنها یک عملیات کفایت می‌کند.
حالا او دیگر یک تروریست خوب است چرا که پاسخ یک عمر وحشت‌آفرینی و کارهای تروریستی خود را گرفته و مُرده است.
یادمان نرود ایران را اینها با این تفکرات و گنده‌گویی‌ها به ورطه جنگ انداختند و پیش از جنگ نیز با همین تفکرات ایران را در دنیا منزوی و ویران کردند.

جمهوری اسلامی امروز دوشنبه به طور رسمی حکم اعدام پنج زندانی سیاسی اهل بوکان را به وکلایشان ابلاغ کرده است.
پژمان سلطانی، سوران قاسمی، طیفور بابامیری، رزگار بابامیری و کاوه صالحی پنج متهمی هستند که جمهوری اسلامی قصد کشتنش‌شان را دارد.

احکام اعدام در شعبه اول دادگاه انقلاب ارومیه بابت اتهامات "بغی" و "محاربه" به صادر شده است.
سوران قاسمی، کاوه صالحی و پژمان سلطانی هرکدام به سه بار اعدام، رزگار بابامیری به دو بار اعدام و طیفور سلیمی بابامیری که با وثیقه پنج میلیارد تومانی بیرون از زندان است به یک بار اعدام محکوم شده‌اند.
برخی از این متهمان به خاطر کمک به مجروحان انقلاب زن زندگی آزادی در بوکان دستگیر شده بودند و پس از شکنجه و آزار و اذیت‌های فراوان، با پرونده‌سازی‌های امنیتی مواجه شدند.
صدای زندانیان سیاسی در خطر اعدام باشیم

ویدیو و پیام دریافتی:

«در اعتراض به دستگیری‌های گسترده، ناپدیدسازی قهری زندانیان سیاسی، فضای امنیتی و موج اعدام‌ها توسط جمهوری اسلامی، گرد هم آمدیم تا صدای بی‌صدایان باشیم.

ما همچنین از دولت سوئد می‌خواهیم که فشار حداکثری خود را بر جمهوری اسلامی اعمال کند تا احمدرضا جلالی، پزشک و پژوهشگر ایرانی-سوئدی که به اتهامات بی‌اساس به اعدام محکوم شده، هرچه زودتر آزاد شود.

احمدرضا جلالی سال‌هاست در شرایطی غیرانسانی زندانی‌ست و هر لحظه ممکن است با خطر اعدام روبه‌رو شود.

بیایید با صدایی واحد، علیه ظلم بایستیم و برای آزادی زندانیان سیاسی و پایان دادن به این رژیم فاسد تلاش کنیم. »

#احمدرضا_جلالی #زن‌_زندگی_آزادی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی

تصاویر دریافتی:

نانوایان شهر بجنورد با تحویل دادن دستگاه‌های کارتخوان خود به اتحادیه نانوایی‌ها که برای فروش نان در اختیارشان گذاشته شده است، در اعتراض به شرایط صنفی و عدم رسیدگی به مطالبات خود دست به اعتصاب زدند.

گفته شده است که سوبسید نانوایان هر شب به میزان ۲۰ درصد فروش، به حساب نانوایان واریز می‌شد؛ اما از ابتدای سال جاری سوبسید‌ها با تاخیر و ماه به ماه پرداخت می‌شود.
همچنین نانوایان مدعی هستند که مبالغ سوبسید با دخل و تصرف و اشتباهات زیاد پرداخت می‌شود که شادباش جدی درباره اختلاس و دزدی از این مبالغ وجود دارد.

فرستنده این تصاویر گفته است که با دستمزد روزانه ۳۰۰ هزار تومان که به کارگران برای حمل ۳۰ گونی نان مصرف روزانه پرداخت می‌شود، عملا سودی برای نانوایان باقی نمی‌ماند و اکثر نانوایان برای ندادن پول کارگر با زن و فرزند خود در نانوایی کار می‌کنند.

این در حالی‌ست که این شغل آسیب‌زا نیز هست و با این حال ۳۵ سال طول می‌کشد تا نانوا را بازنشسته حساب کنند، در صورتی که پیش از این مدت بازنشستگی ۳۰ سال بود.

مسعود پزشکیان در گفتگوی امروزش با تاکر کارلسون مجری و روزنامه‌نگار آمریکایی درباره فتوای قتل ترامپ که چندی پیش توسط برخی از مراجع تقلید داخل ایران صادر شده بود، به دروغ پناه برد و مقابل دوربین گفت که موضوع این فتوای هیچ شخصی نبوده است و به حکومت و خامنه‌ای هم ربطی ندارد.
این درحالی‌ست که در ایران پس از این فتاوی کارزاری برای جمع‌آوری پول برای کشتن دونالد ترامپ به راه افتاده است و برگزار کنندگان مدعی هستند تا انروز ۲۳ میلیون دلار قول کمک برای این جایزه گرفته‌اند.

جمهوری اسلامی در تحقیرآمیز ترین سالهای حکومت خود است. آنها برای بقای خود که در گرو تصمیم ترامپ است، مجبورند هر کاری بکنند و تن به هر ذلتی بدهند. در حدی که امروز پزشکیان از بیخ منکر وجود فتوای مراجع تقلید علیه ترامپ شد و گفت اساسا مراجع هم ربطی به حکومت ندارند.

خود خامنه‌ای هم بخواهد این روزهای آخر عمرش زیاد جفتک بیندازد و گنده‌گویی کند، چند روز دیگر همین پزشکیان، خامنه‌ای را هم نخودی و محجور معرفی می‌کند تا جمهوری اسلامی با تسلیم کامل مقابل آمریکا و اسراییل از این گردنه بگذرد و ادامه حیات دهد.

ویدیو و پیام دریافتی:

جمهوری اسلامی و طرفدارانش یک لحظه هم از جنگ با زنان غافل نمی‌شوند. درست در روزهایی که با اسرائیل آتش‌بس اعلام کردند، از این سو مشغول صدور حکم اعدام برای فعالین سیاسی، دستگیری شهروندان و البته جنگ با زنان هستند.
شرح این درگیری در مترو شهر مشهد را از زبان فرستنده ویدیو بخوانید:

«سلام مسیح جان
این زن توی مترو مشهد به خاطراینکه من شال سرم نبود، یواشکی ازمن فیلم میگرفت.
دخترخانمی که ایستاده بود متوجه شد و بهش گفت ازچی فیلم می‌گیری؟ منم از جام بلندشدم و بهش گفتم باید گوشی‌ت رو نشون بدی.
اول که بینمون گیر افتاده بود و انکار می‌کرد ولی بعد رد شد و رفت جلوتر و این خانم جلوی تصویر که شال گل‌گلی سرش هست، نمی‌گذاشت من رد بشم.
بعد بحثمون شدیدتر شد و چند نفر دیگه هم خودشون رو قاطی کردند. منم ازش فیلم گرفتم.
نمیدونم تا کی قراره سر این‌ها توی زندگی امثال من باشه.»

#زن‌_زندگی_آزادی
#دوربین_ما_اسلحه_ما
#نه_به_حجاب_اجباری

فیض‌الله آذرنوش پدر دادخواه جاویدنام پدرام آذرنوش در نامه‌ای به قاضی ناظر زندان مرکزی یاسوج خواستار اعزام به پزشکی قانونی به خاطر ابتلا به عارضه پروستات بدخیم و مشکلات نخاع و ستون فقرات شده است که قاضی حتی با اعزام به پزشکی قانونی مخالفت کرده است.
پدر دادخواه پدرام آذرنوش علاوه بر محرومیت از رسیدگی پزشکی ممنوع‌التماس و ممنوع‌الملاقات نیز هست و در شرایط بسیار نگران کننده‌ای به سر می‌برد.

پدرام آذرنوش معترض ۱۸ ساله ساکن دهدشت روز ۳۱ شهریور ماه و در روزهای آغازین انقلاب زن زندگی آزادی، در حالی که تلاش داشت زنی را از زیر ضربات باطوم سرکوبگران نجات دهد، ابتدا با گلوله ساچمه‌ای و سپس با گلوله جنگی یک تک تیرانداز، از بالای پشت‌بام هدف قرار می‌گیرد و کشته می‌شود.
حالا جمهوری اسلامی با زندانی کردن و ممانعت از رسیدگی و درمان پدر دادخواه او قصد جان این پدر را کرده است.
مسئولیت هر اتفاق و به خطر افتادن جان فیض‌الله آذرنوش با قاضی ناظر و مسئولان زندان مرکزی یاسوج است.

#پدرام_آذرنوش

امروز سه‌شنبه ۱۷ تیرماه، مراسم هفتمین روز به قتل رسیدن دو جوان آفرودسوار در همدان به نامهای «علیرضا کرباسی» و «مهدی عبایی»، در آرامستان باغ بهشت همدان با حضور گسترده مردم برگزار شد.

جمهوری اسلامی و ماموران امنیتی خیلی تلاش کردند که مراسمی برای این دو جوان که در ایست بازرسی نیروهای بسیج بی‌رحمانه به قتل رسیدند، برگزار نشود. اما امروز شاهد حضور گسترده مردم همدان و برگزاری مراسم هفتم بودیم.
جانهای عزیزی که از دست رفت و خانواده‌هایی که عزادار شدند و قاتلانی که همچنان بین مردم می‌چرخند تا قربانیان بعدی را انتخاب کنند. چرخه خون و داستانی تکراری در جمهوری اسلامی که تنها با قطع دست این جنایتکاران از قدرت، تمام خواهد شد.

#همدان
#علیرضا_کرباسی
#مهدی_عبایی

خیلی از شما شاید آن ویدیوی پورن منسوب به من را در کانالهای زرد تلگرام و یا شبکه‌های دیگر اجتماعی دیده‌ و یا لااقل در موردش شنیده باشید.
ما زنان معمولا درباره این چیزها حرف نمی‌زنیم. اما در کنفرانس «هوش مصنوعی برای حقوق بشر» من درباره این تجربه صحبت کردم.