این روزها زندانیان زن در زندان قرچک در شرایطی جهنمی و زیر فشارهای زیاد روزهایشان را می‌گذرانند. شرایط بسیار بد، قطعی برق و گرمای وحشتناک هوا و از کار افتادن تهویه‌ها و کولر به اندازه کافی زندگی زندانیان را به خطر انداخته است و در این شرایط برخی از این زندانیان که با ضرب و شتم به این زندان آورده شده‌اند، هفته‌هاست که در انفرادی به سر می‌برند.
همچنین تعداد حدود ۶۰ زندانی انتقالی از اوین و بازداشتی‌های جدید روزهای متوالی‌ست که در قرنطینه زندان قرچک هستند و در آن فضای محدود ساعت‌های متمادی بدون برق و تهویه و حتی آب برای آشامیدن هستند.

این شکنجه‌ای آگاهانه و سیستماتیک برای آزار و از بین بردن سلامتی زنان محبوس در زندان قرچک است و به راستی جنایت در حق زندانیان زن است.
#زندان_قرچک
#زن‌_زندگی_آزادی

این صحبتهای مسعود پزشکیان است که این روزها نقش دکمه «غلط کردم» خامنه‌ای را ایفا می‌کند. هرچه خامنه‌ای برای آمریکا و اسرائیل خط و نشان کشید را حالا پزشکیان دارد به آرامی رویش ماله می‌کشد. پزشکیان می‌گوید مذاکره نکنیم چه کار کنیم؟ دوباره می‌آیند و می‌زنند.
استیصال و فلاکتی که در این صحبتهای پزشکیان است دقیقا نقطه مقابل رجزخوانی‌های خامنه‌ای است. پزشکیان تاکید می‌کند مذاکره با آمریکا اگر انجام شود با نظر و تصمیم خامنه‌ای است تا به این شکل از حملات و فشارهای ولایت‌معاشان در امان بماند.
چیزی که این روزها در جمهوری اسلامی شاهدش هستیم نمایش کم‌نظیری از حقارت و استیصال است. از این حقیرتر هم خواهند شد.

ویدیوی دریافتی:

فرستنده این ویدیو نوشته است با وجود آنکه اسنپ گرفته بوده اما این آزارگر جنسی در اصفهان با موتور در حالی که آلتش را بیرون انداخته بود دنبالش راه افتاده بود.
این برگی از امنیتی‌ست که جمهوری اسلامی برای زنان ایجاد کرده است. آزارگران جنسی و مزاحمان و متجاوزان ذره‌ای نگرانی از بابت اینکه گرفتار قانون شوند ندارند چرا که خوب می‌دانند این زنان هستند که همیشه متهم‌اند. لابد اگر کار این شخص آزارگر به دادگاه هم بکشد قاضی خطاب به زن می‌گوید شما چه پوششی داشتید که این مرد اینچنین پشت موتور مجبور به واکنش شده است؟
آزارگران جنسی را رسوا کنیم.

#زن_زندگی_آزادی
#دوربین_ما_اسلحه_ما
#آزار_جنسی
#آلت_نمایی

ویدیو و پیام دریافتی:

«سلام. من توی صفحه‌تون دیدم که از یک صاحب مغازه باج خواستن و چون پول نداده همه شیشه های مغازه ش رو شکستند. دقیق همین اتفاق برای من هم در تبریز افتاده.
من هم مغازه دارم. چند وقت پیش چند نفر ازم باج میخواستن که من ردشون کردم. اونا حالا اومدن شیشه‌های مغازه‌م رو در تبریز شکستند.
به پلیس هم رجوع کردم، هیچ فایده ای نداشت.
پلیس‌ها ازم پرسیدن چند می‌خواستند؟ وقتی بهشون گفتم ۱۰ میلیون تومان- در جواب گفتند حیف که ندادی چون برات ارزونتر در میومد!
اخه این شد کشور؟ کسی هست جواب ما بیچاره ها رو بده؟
کی قراره امنیت ما رو حفظ کنه؟ این رژیم که میگه جنگ رو برده اول بیاد و از ما حفاظت کنه.»

ویدیو و پیام دریافتی:

«سلام. من توی صفحه‌تون دیدم که از یک صاحب مغازه باج خواستن و چون پول نداده همه شیشه های مغازه ش رو شکستند. دقیق همین اتفاق برای من هم در تبریز افتاده.
من هم مغازه دارم. چند وقت پیش چند نفر ازم باج میخواستن که من ردشون کردم. اونا حالا اومدن شیشه‌های مغازه‌م رو در تبریز شکستند.
به پلیس هم رجوع کردم، هیچ فایده ای نداشت.
پلیس‌ها ازم پرسیدن چند می‌خواستند؟ وقتی بهشون گفتم ۱۰ میلیون تومان- در جواب گفتند حیف که ندادی چون برات ارزونتر در میومد!
اخه این شد کشور؟ کسی هست جواب ما بیچاره ها رو بده؟
کی قراره امنیت ما رو حفظ کنه؟ این رژیم که میگه جنگ رو برده اول بیاد و از ما حفاظت کنه.»

آریا استاد ابراهیمی از مبارزان کف خیابان و مجروحان انقلاب زن زندگی آزادی در شهر مهاباد، این روزها در وضعیتی نامشخص و در خطر دیپورت در ترکیه به سر می برد.
او به تازگی متنی را در حساب‌های خود در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرده است و شرایط و وضعیت خود را چنین شرح داده است:

«...در روز ۵ آبان ۱۴۰۱، در حالی که به زنی و فرزند خردسالش کمک می‌کردم از منطقه‌ی درگیری فرار کنند، از فاصله‌ی بسیار نزدیک با ساچمه هدف قرار گرفتم.
‏در آن روزها، شهر عملاً در وضعیت حکومت نظامی بود.
بیمارستان‌ها در کنترل نیروهای امنیتی بودند و مراجعه به مراکز درمانی مساوی با بازداشت بود.
و پس از بازداشت، ممکن بود سرنوشتم مثل جاویدنام نیما شفق دوست شود؛ که در زندان و به‌دلیل نبود درمان جان داد.
ناچار شدم مدتی را در روستا به‌صورت مخفیانه زندگی کنم
از طریق ویدیوهایی که مردم برای رسانه‌ها فرستاده بودند، تصاویرم در رسانه‌ها منتشر شده بود.
نیروهای امنیتی چند بار شبانه برای بازداشت من به خانه‌مان یورش آوردند.
‏ادامه👇

ادامه👆
در غیاب من، دادسرای انقلاب مهاباد با دستور قاضی محمد آلیلو حکم محکومیتم را صادر کرد و کد ملی‌ام مسدود شد...
...ناچار شدم از ایران خارج شوم، تا هم جانم را نجات دهم و هم مدارک جنایات حکومت را به نهادهای حقوق بشری برسانم.
دی ماه ۱۴۰۱ وارد ترکیه شدم. اما اینجا هم در امان نبودم.
سابقه‌ی ترور و ربایش مخالفان توسط جمهوری اسلامی در ترکیه روشن است.
ناگهانی مرا به یکی از شهر های مرزی نزدیک ایران منتقل کردند.
پس از مدتی، اداره مهاجرت ترکیه بدون هیچ دلیل، کیملیک (کارت پناهجویی) مرا لغو کرد.
اکنون تنها با برگه‌ای موقت زندگی می‌کنم و باید هر هفته با امضا در اداره مهاجرت حاضر شوم.
وضعیتی شبیه زندان.
لغو کیملیک اغلب مقدمه‌ی دیپورت است.
اگر بازگردانده شوم، سرنوشتم می‌تواند شکنجه یا مرگ باشد.
تعدادی ساچمه هنوز در بدنم باقی مانده، به‌ویژه در پا و لگن.
این ساچمه‌ها از جنس سرب‌اند و می‌توانند باعث مسمومیت، آسیب عصبی، خون‌ریزی داخلی و ناتوانی دائم شوند.
اما بدون کیملیک امکان درمان ندارم.
من زنده‌ام، اما نه در امنیت.
من شاهد زنده‌ی جنایات جمهوری اسلامی‌ام.
و اگر دیپورت شوم، یک شاهد دیگر در سکوت حذف خواهد شد.
‏از همه‌ی فعالان، روزنامه‌نگاران، و وجدان‌های بیدار می‌خواهم صدایم باشند.»

صدای پناهجویان و کسانی باشیم که زمانی با وجود تمام خطرات، کف خیابان صدای اعتراض و صدای انقلاب زن زندگی آزادی بودند.

#آریا_استادابراهیمی
#زن_زندگی_آزادی

بحران بی‌آبی دارد حالا تبدیل به فاجعه بی‌آبی می‌شود و وارد مرحله بی‌بازگشت شده است. مسعود پزشکیان حالا به صراحت می‌گوید که نه زیر پا و نه پشت سد آب نیست و کلانشهرهای تهران و کرج و قزوین را نمی‌شود با تانکر آب‌رسانی کرد.
او خودش هیچ راهکاری ندارد و می‌گوید علت این مساله توسعه بدون برنامه شهرها بی توجه به تامین منابع آبی ست. او به صراحت می‌گوید کاری نمی‌شود کرد و اگر کسی راه حلی دارد بیاید و ارائه دهد.

کسانی که چند دهه سرشان با تقسیم رانت و پول و سهم از منابع ایران گرم بود، حالا برای حل بحران بی‌آبی راه حلی ندارند و از مردم می‌خواهند بیایند که راه حل ارائه دهند.
خیانتی که شما به این سرزمین کردید و بلایی که بر سر منابع غنی و ثروتهای این سرزمین آوردید، در تاریخ سابقه ندارد.
#بحران_آب #بی_آبی

صفحه حسین رونقی در شبکه ایکس که این روزها توسط ادمین اداره می‌شود در پستی از پرونده‌سازی جدید برای حسین‌رونقی با هدف نگه داشتن او در زندان خبر داد. در این توییت آمده است:

«محمدرضا سلیمی، بازپرس شعبه ۱۶ دادسرای فرهنگ و رسانه تهران، با صدور قرار جلب به دادرسی، اتهامات حسین رونقی ملکی را «محرز» دانست.

اتهامات جدید شامل:
    ۱- فعالیت رسانه‌ای و تبلیغی به نفع رژیم صهیونیستی (اتهام تبلیغ علیه نظام به نفع رژیم صهیونیستی موضوع ماده ۸ قانون مقابله با اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی) به دلیل انتشار توییت «به آفتاب سلامی دوباره خواهیم کرد» همزمان با اعلام خبر کشته‌شدن فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی در حمله اسرائیل و تلقی آن به‌عنوان تأیید یا استقبال از اقدام رژیم صهیونیستی

    ۲- فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی به دلیل مصاحبه با شبکه اینترنشنال و انتشار مطالبی با تیترهایی مانند «برای این حکومت اشغالگر جان ایرانیان بی‌ارزش است»، «ممنوعیت، سرکوب و حذف صدای زنان، فتنه حاکمیت جمهوری اسلامی است» و بیان اینکه «مسئولیت کشته‌شدن الهه حسین‌نژاد همچنان بر عهده جمهوری اسلامی است»

ادامه👇

ادامه☝️
    ۳- انتشار محتوای مبتذل در فضای مجازی به علت انتشار تصاویر بی‌حجاب بانوان از جمله بازیگران و چهره‌های عمومی پس از اعتراضات ۱۴۰۱

این پرونده‌سازی جدید تنها با هدف اعمال فشار و نگه‌داری حسین رونقی در زندان انجام شده است. با تمدید قرار بازداشت در ۴ مرداد، او همچنان در زندان قزلحصار زندانی است.
هفته گذشته نیز بر اساس حکم قاضی ابوالقاسم صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب، حسین رونقی در پرونده مربوط به بازداشت سال ۱۴۰۱ به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده بود.»

صدای حسین رونقی و سایر زندانیان سیاسی دربند جمهوری اسلامی خواهیم بود.

#زن_زندگی_آزادی
#حسین_رونقی

شیدا کاردگر؛ تنها ۱۵ سال داشت که به خاطر آنکه نمی‌خواست تن به ازدواج با مردی دهد که یک قاتل به بالقوه بود؛ مقابل منزلش در روستای درونگرایی شرقی از توابع بابل توسط خواستگارش با ضربات چاقو به قتل رسید.

قاتل او از جنس همان‌ آزارگران و زن ستیزانی که هر روز در کوچه و خیابان می‌بینیم. همان‌هایی که قانون داعشی جمهوری اسلامی همیشه در برابر زنان پشتیبان و همراهشان است. همان قاتلان و متجاوزان بالقوه که به خاطر فرهنگی که حکومت سالهاست مستقیم و غیرمستقیم ترویج کرده است، خود را مالک زنان می‌دانند و در هرجایی که منافعشان تامین نشود از آزارگران زنان تبدیل به متجاوزان و قاتلان زنان می‌شوند.

شیدا کاردگر نه اولین و نه آخرین قربانی زن‌کشی در ایران است. مقابل این خشونن و تحجر و این تفکر بیمار و مردسالار به هر شکل که می‌توانیم باید بایستیم.
#زن_کشی
#شیدا_کاردگر
#زن_زندگی_آزادی

بهروز افخمی و کسانی مثل او همه عمر در کنار سیستم فاسد و جنایتکار جمهوری اسلامی بودند و از مناصب و رانت و درآمدهای آنچنانی برخوردار شدند. حالا او در گفتگویی چالشی شرکت کرده است و در این گفتگو نیز هرآنچه خود بوده را منکر و خصوصیات بارز خود را به منتقدانش نسبت می‌دهد.
پیش از این درباره او یک برنامه مفصل ساخته بودم که خوب است بخش‌هایی از گفتگوی جدید او را با بخش‌هایی از  آن برنامه مرور کنیم.

#بهروز_افخمی

جمهوری اسلامی سالها در گوش زنان خواند و بر در و دیوار شهرها نوشت که حجاب محدودیت نیست، مصونیت است‌. حالا نسخه‌شان برای زنان ایران برای دولتمردان حکومت کاربرد پیدا کرده است. بله این چیزی که روی سر عباس عراقچی‌ست قطعا برایش مصونیت است که وقتی هشدار حمله هوایی وجود دارد، شناخته نشود.
این تصاویر روز گذشته و هنگام سفر عباس عراقچی به نجف منتشر شده است. وضعیت کنایه‌آمیزی ست. چهل سال به زنان گفتند حجاب مربوط به عفت زنان است. حالا همان حجاب قرار است به جای عفت عراقچی جانش را مقابل خطر حمله موشکی نجات دهد.

چطور است عباس آقا...؟ حالا یک چند روزی هم در نجف روسری سرت کن. این نسخه را خودتان همیشه برای زنان تجویز می‌کردید. از مصونیتی که زیر این حجاب سیاه داری تا وقتی در عراق هستی لذت ببر! محکم حجابت را نگه دار و مراقب بالای سرت هم باش.
از هر دست بدهی از همان دست می‌گیری.
#نه_به_حجاب_اجباری

این ویدیویی نمادین از سقوط آخرین سنگر جمهوری اسلامی در کشورهای خاورمیانه است. پلیس عراقی پرچم جمهوری اسلامی را از دست یکی از حامیان حکومت بیرون می‌کشد.
پیامی واضح به جمهوری اسلامی که عراق محل صدور ایدئولوژی جمهوری اسلامی نخواهد شد.
جمهوری اسلامی پس از خلع ید از سوریه و تا حدودی لبنان حالا همه توش و توان خود را گذاشته است که با حضور پرتعداد حامیان خود و بخشی از مردم عادی در مراسم اربعین در کشور عراق، مراسم اربعین را به نمایش قدرت نداشته خود تبدیل کند.
اما کاملا مشخص است که هیچ کشوری به خامنه‌ای درمانده و تحقیر شده و حکومتش دیگر باج نخواهد داد. دوران ترکتازی جمهوری اسلامی خارج از مرزهایش به پایان رسیده است و با اتحاد ما همین روزها در داخل مرزها نیز به پایان خود سلام خواهد کرد.

این ژیلا صادقی‌ست.‌مجری حکومتی و مداح سپاه که می‌گوید زنان «زن زندگی آزادی» او را متهم می‌کنند که «از یک سیستم مشکل‌دار» دفاع می‌کند.
مشکل‌دار؟ نخیر. شما از یک سیستم فاسد و دزد و جنایتکار دفاع می‌کنید. از یک مشت تروریست دفاع می‌کنید که از هیچ جنایتی در حق مردم خودشان ابایی نداشتند. ژیلا صادقی در ادامه همین صحبت‌هایش دوباره به «تنظیمات کارخانه» برمی‌گردد و شروع به توجیه می‌کند و می‌گوید مثلا اگر در یک کارخانه مدیرانش دزدی می‌کنند، نباید یخه رئیس بزرگ که او آن را «پدر کارخانه‌دار» می‌‌نامد بگیریم.
حکایت علی‌بابا و چهل دزد تهران است که ظاهرا ژیلا خانم حساب رئیس دزدان را از بقیه می‌خواهد جدا کند. پدر کارخانه‌دار تو حکم قتل فرزندان این سرزمین را صادر کرده است.
دوره این چاپلوسی‌ها و تملق‌ها و ماله‌کشی‌ها تمام شده است اما ظاهرا ترک عادت برای ژیلا صادقی موجب مرض است و او تا آخرین لحظه روی مرحمت و منافع رسیده از سمت پدر دزد و قاتل و بی‌شرف و کارخانه‌دارش حساب می‌کند!
مثل ژیلا صادقی نباشیم.

دروغگویی در ذات جمهوری اسلامی‌ست. همان سخنگوی دولت که می‌گفت دولت با نان مردم شوخی‌ نمی‌کند و نان گران نخواهد شد در اظهاراتی تازه، ۱۸۰ درجه چرخید و از ضرورت افزایش قیمت نان خبر داد.
واقعا در دروغ‌گویی و رذالت همتا ندارند.
با گرات شدن قیمت نان، حالا بسیاری از مردم برای خریدن همان نان سفره خود نیز به مشکل خواهند خورد.
#گرانی #گرانی_نان

وکیل شریفه محمدی در گفتگو با یک رسانه داخلی از تایید حکم اعدام شریفه محمدی در دیوان عالی خبر داد. این حکم ناعادلانه پیش از این در دیوان عالی کشور به خاطر ایراد‌ها و اشکالات فاحش و متعدد نقض شده بود.
امیر رئیسیان وکیل شریفه محمدی در مصاحبه اخیرش گفته است با وجود باقی ماندن همه آن ایرادات و ابهامات حکم در دیوان عالی تایید شده است
خامنه‌ای همچنان تشنه خون است. صدای شریفه محمدی باشیم‌ زنی که تنها گناهش سر خم نکردن و تن ندادن به ظلم و تبعیض حکومت آخوندی‌ست.

#زن_زندگی_آزادی
#شریفه_محمدی
#نه_به_اعدام

منوچهر فلاح، زندانی سیاسی اهل رشت، در پرونده‌ای که در شعبه دوم دادگاه انقلاب این شهر به ریاست قاضی محمدعلی درویش‌گفتار بررسی شد، به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» و «آسیب‌رسانی به ساختمان‌های دادگستری»، به اعدام محکوم شده است.

پرونده او هم‌اکنون به دیوان عالی کشور ارجاع شده و حکم نهایی هنوز صادر نشده است.
منوچهر فلاح پدر یک دختر نوجوان است و با کارگری زندگی خود و خانواده‌اش را اداره می‌کرده است.
صدای او باشیم.

#منوچهر_فلاح

کیانوش چراغی شهروند آزادیخواه اهل دهلران به ۱۳ ماه حبس و چهل ضربه شلاق محکوم شده است. ۱۳ ماه حبس برای نشر اکاذیب. چه اکاذیبی؟ او اقدام به بازگو کردن حرفهای دادستان در فضای مجازی کرده است.
طنز تلخی‌ست که انتشار حرفهای قاضی در جمهوری اسلامی مصداق نشر اکاذیب تلقی می‌شود. از نظر منطقی حکم درستی است چون از دهان قضات جمهوری اسلامی جز کذب برون نمی‌آید. اما معلوم نیست چرا کیفر آن را باید کیانوش چراغی تحمل کند.
۴۰ ضربه شلاق نیز به خاطر آن است که وقتی کیانوش چراغی با دست و پای بسته، زیر ضربات مشت و لگد مامور نیروی انتظامی به نام علی قاسمی بوده است، ظاهرا به مامور بی‌احترامی کرده است.
این شمه‌ای از مضحکه عدالت در جمهوری اسلامی ست.
#کیانوش_چراغی

ویدیوی دریافتی:
نمایی نزدیک‌تر از آتش‌سوزی بزرگ جنوب تهران که روز گذشته به وقوع پیوست. رسانه‌های حکومتی به نقل از آتش‌نشانی علت آتش‌سوزی را در ابتدا سوزاندن ضایعات اعلام کردند. اما بعد از انتشار تصاویر نزدیکتر منشاء آتش‌سوزی را شعله‌ور شدن یک انبار متعلق به بخش خصوصی حاوی مواد نفتی و روغنی اعلام کردند.