Forwarded from اقتصاد و نفت
🔵 حرفهای جدید مدیرعامل توتال درباره ایران
پاتریک پویان، مدیرعامل توتال، پس از امضاء HOA فاز 11 گفتوگویی با mees داشته است. گزیدهای از آن را ترجمه کردم که در ادامه میآید. به نظر من صراحت آقای پویان در بخشهایی از این گفتوگو، یک مساله کلیدی است. او از جذابیت ایران باوجود ریسکهای ژئوپولیتیک میگوید.
(بخشهای گزیده دیگری از صحبتهای پویان را، که میتواند آموزشی برای شیوه برنامهریزی استراتژیک و تصمیمگیری یک شرکت نفتی در خاورمیانه باشد، به تدریج منتشر خواهم کرد. صحبتهای مدیرعامل توتال از این جنبه واجد اهمیت مضاعف است که شرکت یادشده، فعالترین غول نفتی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به شمار میرود.)
1⃣ سه تا شش ماه طول میکشد تا تفاهمنامه با ایران نهایی شود؛ اما همه مفاد تجاری و مالی و ... در HOA تعیین شده است. تنها مساله این است که این مفاد را در IPC قرار دهیم. ما میخواهیم بتوانیم قراردادهای مهندسی ساخت سکوها را به محض امضاء قرارداد اصلی، اعطا (award) کنیم.
2⃣ ما پیشینهای طولانی در ایران داریم، این میدان را بسیار خوب میشناسیم و خوب است که بتوانیم تجربه خود را به ایران بیاوریم.
3⃣ پاداش باید متناسب با ریسکی باشد که در حال پذیرش آن هستیم. فاز 11 یک پروژه بسیار بزرگ است: 1.8 میلیارد فوت مکعب در روز؛ و آن را در گذشته مطالعه کردیم. درباره پارس جنوبی میتوانم بگویم که در واقع «بازگشت به آینده» است. ما این میدان را در ابتدای دهه اول 2000 توسعه دادیم، و زمانی که مجبور شدیم در 2010 کار را متوقف کنیم، در حال مطالعه فاز 11 بودیم.
4⃣ موافقتنامه آزادگان جنوبی درباره دسترسی به اطلاعات است. اولویت ما در ایران، گاز است؛ چراکه در آن تجربههایی برای ارائه داریم؛ همینطور در پتروشیمی. هماکنون تمام تیمها به اولویت فاز 11 پارس جنوبی تخصیص داده شدهاند.
5⃣ با IPC، مشکل اصلی قراردادهای بیع متقابل رفع شده است. طول مدت قرارداد 20 سال است؛ که در بیع متقابل تنها 7 سال بود. در عملیاتها مشارکت نداشتیم، و اکنون مشارکت داریم. نکته اصلی اینکه تمامی حقالزحمه به تولید و قیمت وابسته است، درحالی که در بیع متقابل تابع هزینه سرمایهای بود. بیع متقابل بیشتر از نوع پیمانکاری به شمار میرفت، و به عنوان یک شرکت نفت و گاز مورد پسند ما نبود.
6⃣ میخواهیم تجربه خود را برای مدیریت مناسب مخزن، مدیریت تولید و همراستایی درآمدها با قیمت نفت، به میان آوریم. آنچه ما میآوریم، تجربه مدیریت مخزن است؛ و نه پیمانکاری ساخت. کسبوکار اصلی ما این نیست که بسازیم و برویم. آنها و بقیه صنعت، حرف ما را شنیدند و آنچه اکنون پیشنهاد میدهند، OK است.
7⃣ استراتژی ما، تکاپو برای گاز و دسترسی به نفت ارزان است که تصمیمهایمان آن را نشان میدهد: اول، ADCO در ابوظبی برای نفت ارزان؛ دوم، الشاهین، که با وجود پیچیدگیها هزینه تولید آن کمتر از 10 دلار در هر بشکه است؛ و بعد پارس جنوبی که میدان بزرگ گازی با هزینه پایین است.
8⃣ ایران بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان را در اختیار دارد. آیا میتوان از رفتن به آنجا امتناع کرد؟ پروژه پارس جنوبی در دو مرحله انجام خواهد شد و ما باید حدود یک میلیارد دلار [در مرحله اول] بیاوریم که در مقایسه با پایه داراییهای شرکت قابل پذیرش است. اکنون 150 میلیارد دلار دارایی را در سراسر جهان مدیریت میکنیم.
9⃣ ایران در ریسک ژئوپولیتیک خاصی قرار دارد؛ ولی از همکاران من در BP بپرسید که آیا در آمریکا ریسک حقوقی وجود ندارد. من میتوانم مثل بقیه شرکتها در آمریکا داراییهایی را بخرم که در گذشته نیز این کار را کردیم و همگی پول زیادی از دست دادیم. در حوزه پرمین امروزه قیمت فروش اراضی به 50هزار دلار در هر هکتار رسیده است. فکر میکنید پرداختن چنین رقمی منطقی است؟ این ریسک ژئوپولیتیک نیست، ولی ریسک بازار است.
🔟 اولین شرکت بزرگی هستیم که توانستیم در ایران قرارداد امضا کنیم و این فرصتی بزرگ است چراکه میدانیم شرکای ایرانی ما این موضوع را به یاد خواهند داشت. باید جایی پروژه انتخاب کنیم که بتوانیم ارزش افزوده بیشتری به وجود آوریم. برای سرمایهگذاران، پارس جنوبی بیش از خرید زمین به قیمت 50هزار دلار در پرمین آمریکا ارزشمند است.
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#MEES
#Total #Iran #Oil #Gas #SouthPars #US #Permian
پاتریک پویان، مدیرعامل توتال، پس از امضاء HOA فاز 11 گفتوگویی با mees داشته است. گزیدهای از آن را ترجمه کردم که در ادامه میآید. به نظر من صراحت آقای پویان در بخشهایی از این گفتوگو، یک مساله کلیدی است. او از جذابیت ایران باوجود ریسکهای ژئوپولیتیک میگوید.
(بخشهای گزیده دیگری از صحبتهای پویان را، که میتواند آموزشی برای شیوه برنامهریزی استراتژیک و تصمیمگیری یک شرکت نفتی در خاورمیانه باشد، به تدریج منتشر خواهم کرد. صحبتهای مدیرعامل توتال از این جنبه واجد اهمیت مضاعف است که شرکت یادشده، فعالترین غول نفتی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به شمار میرود.)
1⃣ سه تا شش ماه طول میکشد تا تفاهمنامه با ایران نهایی شود؛ اما همه مفاد تجاری و مالی و ... در HOA تعیین شده است. تنها مساله این است که این مفاد را در IPC قرار دهیم. ما میخواهیم بتوانیم قراردادهای مهندسی ساخت سکوها را به محض امضاء قرارداد اصلی، اعطا (award) کنیم.
2⃣ ما پیشینهای طولانی در ایران داریم، این میدان را بسیار خوب میشناسیم و خوب است که بتوانیم تجربه خود را به ایران بیاوریم.
3⃣ پاداش باید متناسب با ریسکی باشد که در حال پذیرش آن هستیم. فاز 11 یک پروژه بسیار بزرگ است: 1.8 میلیارد فوت مکعب در روز؛ و آن را در گذشته مطالعه کردیم. درباره پارس جنوبی میتوانم بگویم که در واقع «بازگشت به آینده» است. ما این میدان را در ابتدای دهه اول 2000 توسعه دادیم، و زمانی که مجبور شدیم در 2010 کار را متوقف کنیم، در حال مطالعه فاز 11 بودیم.
4⃣ موافقتنامه آزادگان جنوبی درباره دسترسی به اطلاعات است. اولویت ما در ایران، گاز است؛ چراکه در آن تجربههایی برای ارائه داریم؛ همینطور در پتروشیمی. هماکنون تمام تیمها به اولویت فاز 11 پارس جنوبی تخصیص داده شدهاند.
5⃣ با IPC، مشکل اصلی قراردادهای بیع متقابل رفع شده است. طول مدت قرارداد 20 سال است؛ که در بیع متقابل تنها 7 سال بود. در عملیاتها مشارکت نداشتیم، و اکنون مشارکت داریم. نکته اصلی اینکه تمامی حقالزحمه به تولید و قیمت وابسته است، درحالی که در بیع متقابل تابع هزینه سرمایهای بود. بیع متقابل بیشتر از نوع پیمانکاری به شمار میرفت، و به عنوان یک شرکت نفت و گاز مورد پسند ما نبود.
6⃣ میخواهیم تجربه خود را برای مدیریت مناسب مخزن، مدیریت تولید و همراستایی درآمدها با قیمت نفت، به میان آوریم. آنچه ما میآوریم، تجربه مدیریت مخزن است؛ و نه پیمانکاری ساخت. کسبوکار اصلی ما این نیست که بسازیم و برویم. آنها و بقیه صنعت، حرف ما را شنیدند و آنچه اکنون پیشنهاد میدهند، OK است.
7⃣ استراتژی ما، تکاپو برای گاز و دسترسی به نفت ارزان است که تصمیمهایمان آن را نشان میدهد: اول، ADCO در ابوظبی برای نفت ارزان؛ دوم، الشاهین، که با وجود پیچیدگیها هزینه تولید آن کمتر از 10 دلار در هر بشکه است؛ و بعد پارس جنوبی که میدان بزرگ گازی با هزینه پایین است.
8⃣ ایران بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان را در اختیار دارد. آیا میتوان از رفتن به آنجا امتناع کرد؟ پروژه پارس جنوبی در دو مرحله انجام خواهد شد و ما باید حدود یک میلیارد دلار [در مرحله اول] بیاوریم که در مقایسه با پایه داراییهای شرکت قابل پذیرش است. اکنون 150 میلیارد دلار دارایی را در سراسر جهان مدیریت میکنیم.
9⃣ ایران در ریسک ژئوپولیتیک خاصی قرار دارد؛ ولی از همکاران من در BP بپرسید که آیا در آمریکا ریسک حقوقی وجود ندارد. من میتوانم مثل بقیه شرکتها در آمریکا داراییهایی را بخرم که در گذشته نیز این کار را کردیم و همگی پول زیادی از دست دادیم. در حوزه پرمین امروزه قیمت فروش اراضی به 50هزار دلار در هر هکتار رسیده است. فکر میکنید پرداختن چنین رقمی منطقی است؟ این ریسک ژئوپولیتیک نیست، ولی ریسک بازار است.
🔟 اولین شرکت بزرگی هستیم که توانستیم در ایران قرارداد امضا کنیم و این فرصتی بزرگ است چراکه میدانیم شرکای ایرانی ما این موضوع را به یاد خواهند داشت. باید جایی پروژه انتخاب کنیم که بتوانیم ارزش افزوده بیشتری به وجود آوریم. برای سرمایهگذاران، پارس جنوبی بیش از خرید زمین به قیمت 50هزار دلار در پرمین آمریکا ارزشمند است.
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#MEES
#Total #Iran #Oil #Gas #SouthPars #US #Permian
Forwarded from اقتصاد و نفت
درسهایی از شرکتهای E&P آمریکایی برای شرکتهای حفاری ایرانی
پلاتس در گزارشی از «تکرار تاریخ» در پی رشد E&Pهای آمریکایی به وسیله تملک (Acqusition) گفته و به طور خاص از اوجگیری تملک در حوزه پرمین (Permian) خبر داده است.
آخرین معامله بزرگ پرمین، هفته قبل بود که اگزونموبیل از یک تملک 6.6 میلیارد دلار در این حوزه خبر داد. نوبل انرژی نیز اعلام کرد شرکت Clayton Williams Energy را به مبلغ 2.7 میلیارد دلار خواهد خرید. سانچز انرژی نیز با یک معامله 2.3 میلیارد دلاری، بازیگر بزرگتری در Eagle Ford به شمار خواهد رفت.
اما چرا تکرار تاریخ؟ در اوایل قرن حاضر میلادی، شرکتهای کمی از پتانسیل گاز شیل آگاه بودند و هنوز تا هجوم برای خرید میادین گاز شیل یکی دو سالی فاصله وجود داشت. در آن زمان، بازیگران بزرگ در حال شکلگیری بودند، یعنی همان شرکتهایی که توسعه آتی صنعت را در نفت و گاز شیل، طی دو دهه بعد رقم زدند.
در اوایل 2000، شرکتهای Anadarko Petroleum، Devon Energy و Chesapeake Energy، شرکتهای دیگر را تصاحب کردند و از اوپراتورهای نسبتاً بزرگ، به موتور محرکه تبدیل شدند. دو شرکت نخست، EOG Resources و Pioneer Natural Resources، در خلیج مکزیک و عرصه بینالملل نیز درحال توسعه بودند.
سام بورول، تحلیلگر انرژی، در این میان معتقد است که امروزه و در سالهای آتی، برخلاف پیش از 2008، شرکتهایی برنده هستند که بیشترین میزان زمین را در بخش خشکی آمریکا، و نه آبهای عمیق یا بینالملل داشته باشند. استدلال او بسیار ساده است: در زمانی که قیمتهای نفت پایین، غیرقابل پیشبینی و شدیداً متغیر هستند، شما نیازمند چرخه سریع شیل هستند.
✅ اما چه نکاتی در این باره میتوان گفت؟
1⃣ تفاوت مهم تملک اخیر با دوران پیشین، تمرکز بر نواحی با پتانسیل تولید بالا است که ضمناً موجب افزایش بهرهوری نفت شیل نیز میشود؛ یعنی اصطلاحاً high grading. تملکهای اخیر همچنین نشان میدهد باوجود رشد قیمت نفت، روند افزایش بهرهوری ادامه دارد: منابع به شرکتی اختصاص مییابد که بهتر میتواند آن را مدیریت کند و شرکت ضعیفتر پیش از آنکه این فرصت را از دست دهد، کنار میرود.
2⃣درس استراتژیک این مطلب، در پیشینه آن نهفته است: شرکتهایی موفق بودند که مزیت نفر اول بودن (first-mover advantage) را داشتند و البته صرفاً به آن اکتفا نکردند و راه رشد را در پیش گرفتند. در ایران شرکتهای موفقی در خدمات حفاری توانستند همین منطق را در زمان توسعه پارس جنوبی به کار گیرند؛ پروژهای که مشابه آن در تاریخ نفت ایران وجود نداشت. آنها صرفاً با منطق پیشی گرفتن در زمان، به یک شرکت حفاری تراز اول تبدیل شدند.
3⃣ درسی که از منظر Business Intelligence میتوان گرفت، به اهمیت فرایند ادغام و تملک در توسعه صنعت بازمیگردد. زمینههای فرهنگی، هزینههای مبادله (Transaction Cost) و مسائل نهادی باعث شده مقوله ورشکستگی، ادغام، تملک و خروج از بازار برای شرکتهای ایرانی چندان مطرح نباشد و آنها صرفاً به توسعه ناوگان و تجهیزات توجه کنند. نتیجه، کاهش بهرهوری کل صنعت در نتیجه مواردی مثل عدم بهرهگیری از صرفه مقیاس (Economy of Scale) و نیز رشد زیان انباشته شرکتهای ناموفق است. امید میرود شرکتهای حفاری ایرانی به تدریج این جنبه از کسبوکار را جدیتر دنبال کنند.
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#Platts
#Note #Shale #US #Strategy #Management #Company #Anadarko #Permian
پلاتس در گزارشی از «تکرار تاریخ» در پی رشد E&Pهای آمریکایی به وسیله تملک (Acqusition) گفته و به طور خاص از اوجگیری تملک در حوزه پرمین (Permian) خبر داده است.
آخرین معامله بزرگ پرمین، هفته قبل بود که اگزونموبیل از یک تملک 6.6 میلیارد دلار در این حوزه خبر داد. نوبل انرژی نیز اعلام کرد شرکت Clayton Williams Energy را به مبلغ 2.7 میلیارد دلار خواهد خرید. سانچز انرژی نیز با یک معامله 2.3 میلیارد دلاری، بازیگر بزرگتری در Eagle Ford به شمار خواهد رفت.
اما چرا تکرار تاریخ؟ در اوایل قرن حاضر میلادی، شرکتهای کمی از پتانسیل گاز شیل آگاه بودند و هنوز تا هجوم برای خرید میادین گاز شیل یکی دو سالی فاصله وجود داشت. در آن زمان، بازیگران بزرگ در حال شکلگیری بودند، یعنی همان شرکتهایی که توسعه آتی صنعت را در نفت و گاز شیل، طی دو دهه بعد رقم زدند.
در اوایل 2000، شرکتهای Anadarko Petroleum، Devon Energy و Chesapeake Energy، شرکتهای دیگر را تصاحب کردند و از اوپراتورهای نسبتاً بزرگ، به موتور محرکه تبدیل شدند. دو شرکت نخست، EOG Resources و Pioneer Natural Resources، در خلیج مکزیک و عرصه بینالملل نیز درحال توسعه بودند.
سام بورول، تحلیلگر انرژی، در این میان معتقد است که امروزه و در سالهای آتی، برخلاف پیش از 2008، شرکتهایی برنده هستند که بیشترین میزان زمین را در بخش خشکی آمریکا، و نه آبهای عمیق یا بینالملل داشته باشند. استدلال او بسیار ساده است: در زمانی که قیمتهای نفت پایین، غیرقابل پیشبینی و شدیداً متغیر هستند، شما نیازمند چرخه سریع شیل هستند.
✅ اما چه نکاتی در این باره میتوان گفت؟
1⃣ تفاوت مهم تملک اخیر با دوران پیشین، تمرکز بر نواحی با پتانسیل تولید بالا است که ضمناً موجب افزایش بهرهوری نفت شیل نیز میشود؛ یعنی اصطلاحاً high grading. تملکهای اخیر همچنین نشان میدهد باوجود رشد قیمت نفت، روند افزایش بهرهوری ادامه دارد: منابع به شرکتی اختصاص مییابد که بهتر میتواند آن را مدیریت کند و شرکت ضعیفتر پیش از آنکه این فرصت را از دست دهد، کنار میرود.
2⃣درس استراتژیک این مطلب، در پیشینه آن نهفته است: شرکتهایی موفق بودند که مزیت نفر اول بودن (first-mover advantage) را داشتند و البته صرفاً به آن اکتفا نکردند و راه رشد را در پیش گرفتند. در ایران شرکتهای موفقی در خدمات حفاری توانستند همین منطق را در زمان توسعه پارس جنوبی به کار گیرند؛ پروژهای که مشابه آن در تاریخ نفت ایران وجود نداشت. آنها صرفاً با منطق پیشی گرفتن در زمان، به یک شرکت حفاری تراز اول تبدیل شدند.
3⃣ درسی که از منظر Business Intelligence میتوان گرفت، به اهمیت فرایند ادغام و تملک در توسعه صنعت بازمیگردد. زمینههای فرهنگی، هزینههای مبادله (Transaction Cost) و مسائل نهادی باعث شده مقوله ورشکستگی، ادغام، تملک و خروج از بازار برای شرکتهای ایرانی چندان مطرح نباشد و آنها صرفاً به توسعه ناوگان و تجهیزات توجه کنند. نتیجه، کاهش بهرهوری کل صنعت در نتیجه مواردی مثل عدم بهرهگیری از صرفه مقیاس (Economy of Scale) و نیز رشد زیان انباشته شرکتهای ناموفق است. امید میرود شرکتهای حفاری ایرانی به تدریج این جنبه از کسبوکار را جدیتر دنبال کنند.
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#Platts
#Note #Shale #US #Strategy #Management #Company #Anadarko #Permian
🔹قیمت گاز طبیعی در برخی نقاط آمریکا از جمله ناحیه گازی پرمیان #Permian بدلیل مازاد عرضه منطقهای افت زیادی کرده و با نرخ بسیار ارزانتر از #ایران برای مصرفکنندگان خانگی و صنعتی در اختیار است!
🔹قیمت هر مترمکعب گازطبیعی ناحیه گازی واها در پرمیان در حال حاضر کمتر از ۲.۶ سنت دلار/مترمکعب یا ۷۰۷ تومان/مترمکعب است! این رقم در حدود یک-سوم قیمتهای گاز طبیعی برای #فولاد ایران و یک-هفتم نرخ گاز پتروشیمی کشور است
🔹این افت قیمت به دلیل رشد قابل توجه تولید گاز در ناحیه پرمیان و نبود زیرساختهای کافی برای انتقال رخ داده و البته بلندمدت نیست
🔹#Bloomberg 👉 Gas in an area of the vast Permian known as Waha was trading for as little as 20 cents to 70 cents per million British thermal units on Monday.
#گاز_طبیعی #آمریکا #کامودیتی #می_متالز
✅ @me_metals
🔹قیمت هر مترمکعب گازطبیعی ناحیه گازی واها در پرمیان در حال حاضر کمتر از ۲.۶ سنت دلار/مترمکعب یا ۷۰۷ تومان/مترمکعب است! این رقم در حدود یک-سوم قیمتهای گاز طبیعی برای #فولاد ایران و یک-هفتم نرخ گاز پتروشیمی کشور است
🔹این افت قیمت به دلیل رشد قابل توجه تولید گاز در ناحیه پرمیان و نبود زیرساختهای کافی برای انتقال رخ داده و البته بلندمدت نیست
🔹#Bloomberg 👉 Gas in an area of the vast Permian known as Waha was trading for as little as 20 cents to 70 cents per million British thermal units on Monday.
#گاز_طبیعی #آمریکا #کامودیتی #می_متالز
✅ @me_metals