کانال محمدکاظم کاظمی
2.81K subscribers
2.03K photos
314 videos
99 files
948 links
کانال‌های مرتبط:
آثار (شعرها و نوشته‌های آموزشی)
@asarkazemi
پادکست شعر پارسی
https://castbox.fm/va/5426223
صفحۀ اینستاگرام:
instagram.com/mkazemkazemi
سایت:
www.mkkazemi.com
Download Telegram
⚫️ شهریور ۱۳۸۷ بود، اولین حضور من در یک شبکۀ سراسری صدا و سیمای ایران، با یک گفتگوی نیم‌ساعته به مناسبت روز ملی شعر و ادب.
▪️ او مجری برنامه بود. قبل از برنامه قرار شد دربارۀ پرسش‌هایی که مطرح می‌کند صحبت کنیم. پرسش‌هایی که در نظر او بود، چیزهای بود که معمولاً از هر شاعری می‌پرسند از این قبیل که «شعر را چه زمانی شروع کرده‌ای» و «چه کسانی مشوق تو بوده‌اند».
▪️ من پیشنهاد کردم که بیاییم یک سلسله مسائل در حوزۀ مشترکات زبانی و ادبی دو کشور و جایگاه زبان فارسی در افغانستان بیان کنیم. می‌خواستم از این فرصتی که در یک برنامۀ پربیننده فراهم شده است استفادۀ بهتری شود.
▪️ خیلی استقبال کرد و مطالبی را که در چند دقیقه به صورت فهرست‌وار بیان کردم گرفت و به خوبی در مصاحبه تعبیه کرد. مشخص بود که هوش و فراست بالایی دارد و خیلی سریع گفتگو را به همان مسیر مطلوب انداخت.
▪️ این سه قسمت یک‌دقیقه‌ای، برش‌هایی کوتاه از آن گفتگوی نیم‌ساعته است که در آن خیلی گفتنی‌هایم را بیان کردم.
▪️ این مقدور نمی‌شد مگر با هوشمندی و مهارت مجری برنامه یعنی #آزاده_نامداری. کسی که اکنون دیگر در جهان ما نیست. روحش شاد.
@mkazemkazemi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⚫️ آهنگی از شادروان اکبر نیک‌زاد
آوازخوان نامور افغانستان، اکبر نیک‌زاد در ۵۵ سالگی بر اثر بیماری کرونا در آلمان درگذشت.
آنچه در اینجا می‌بینید آهنگی از اوست که با شعر «دارکوب» من اجرا کرده است.
روحش شاد.
@mkazemkazemi
فراخوان های کنگره جهانی محمد (ص)، پیامبر رحمت، در آیینه ادب و هنر

🇮🇷 بخش ملی

فراخوان های بخش ادبی
🎁 جایزه ویژه 200 میلیون ریال

🔸 فراخوان شعر
http://www.wcam.ir/fa/page.php?rid=75
🔸 فراخوان داستان کوتاه
http://www.wcam.ir/fa/page.php?rid=88

فراخوان های بخش هنرهای تجسمی
🎁 جایزه ویژه 500 میلیون ریال

🔸 فراخوان خوشنویسی
http://www.wcam.ir/fa/page.php?rid=78
🔸 فراخوان نقاشی خط
http://www.wcam.ir/fa/page.php?rid=231
🔸 فراخوان پوستر
http://www.wcam.ir/fa/page.php?rid=79
🔸 فراخوان حروف نگاری
http://www.wcam.ir/fa/page.php?rid=81
🔸 فراخوان هنر دیجیتال
http://www.wcam.ir/fa/page.php?rid=80
🔸 فراخوان نقاشی
http://www.wcam.ir/fa/page.php?rid=82
🔸 فراخوان عکس
http://www.wcam.ir/fa/page.php?rid=85
🔸 فراخوان فیلم کوتاه
http://www.wcam.ir/fa/page.php?rid=86
🔸 فراخوان نماهنگ
http://www.wcam.ir/fa/page.php?rid=87

🔹 سایت کنگره www.wcam.ir
🔹 اینستاگرام
https://www.instagram.com/ArtsforMuhammad
🔹 تلگرام
http://t.me/ArtsforMuhammad
🔸فایل باکیفیت پوستر
http://www.wcam.ir/fa/poster.php

@ArtsForMuhammad
▪️ و اینک سید حامد حسینی (راوش)
دیگر تسلیت‌نامه‌ها و یادبودها هم شبیه هم شده است، که مرگ‌ها شبیه هم شده‌اند. درگذشت شاعری دیگر بر اثر کرونا. شاعری در همسایگی ما در همین شهر، با شعرهایی بسیار در مدح و منقبت اهل بیت. شاعری که در زندگی هم دشواری‌های بسیار دید و در حد استحقاق خود شناخته نشد.
می‌دانم که این یادکرد مختصر است و دیر. باید زودتر از این عزیز یاد می‌کردم و این قصور هم خصلت ما انسان‌های ظلوم و جهول است، که به قول بیدل
ما را نمی‌توان یافت بیرون از این دو عبرت
یا ناقص‌الکمالیم، یا کامل‌القصوریم

▪️ شعرهایی که این شاعر گرامی برای بزرگان دین سروده است، دستگیر او در روز محشر باد.
✳️ تأملات شبانه (۱)
🔹 تحقیق در دین
🔸 چرا دروغ بگویم؟ من خیلی اهل طاعت و عبادت نیستم. در شب‌های ماه مبارک هم بیشتر کار می‌کنم و گاهی هم می‌اندیشم. گاهی هم این اندیشه‌ها را ثبت می‌کنم و منتشر می‌کنم:
🔻
گاهی به کسانی که عقیده دارند رستگاران واقعی ما مسلمانان یا ما اهالی فلان مذهب در اسلام هستیم، می‌گوییم که «اهالی فلان جای دنیا که بر دینی دیگر یا حتی در بی‌دینی به دنیا آمده‌اند و بزرگ شده‌اند پس چه؟ آنان چه گناهی دارند که بر دینی دیگر باورمندند.»
می‌گویند «خوب آن‌ها می‌توانستند تحقیق کنند. راه تحقیق که بر آن‌ها بسته نبود.»
من می‌گویم «شما در مورد دین‌های دیگر چقدر تحقیق کرده‌ای؟ آیا شما چند کتاب دربارۀ‌ مسیحیت، یهودیت، آیین بودا، آیین برهمایی، آیین زرتشتی و دهها و شاید صدها آیین دیگر در جهان خوانده‌ای؟ شما از کجا می‌دانی که مسیحی‌ها یا بودایی‌ها بر حق نیستند؟»
شاید بگویی «من چه وظیفه‌ای دارم که در مورد دیانت بودایی تحقیق کنم؟ همین که دین خود را می‌شناسم و به حقانیت آن باور دارم کافی است. از دین آن‌ها هم چیزهایی شنیده‌ام و برای پذیرش حقانیت آن‌ کافی نبوده است.»
می‌گویم اگر شما وظیفه نداری، پس آن بودایی هم وظیفه ندارد در مورد دین ما تحقیق کند. او هم به دین خود باورمند است و چیزهایی از دین ما شنیده که برایش اقناع‌کننده نبوده است.
ممکن است ما در حقانیت برابر نباشیم. ممکن است واقعاً ما برحق باشیم. ولی در مورد «تحقیق نکردن در مورد دین دیگران و تلاش برای رسیدن به حقانیت» غالباً برابریم. پس به همان میزان که ما بر حقانیت دین خود باور داریم، باید به دیگران هم حق بدهیم که در مورد حقانیت دین خود خود باورمند باشند. و اگر حق داریم دیگران را به خاطر تحقیق نکردن در دین خویش ملامت کنیم، خود ما هم در مورد تحقیق نکردن در دین آنان قابل ملامت هستیم. و البته آنانی که تحقیق می‌کنند و خلاف نتایج تحقیق خود عمل می‌کنند، بیشتر قابل ملامت‌اند.

#تأملات_شبانه
#محمدکاظم_کاظمی
@mkazemkazemi
✳️ تأملات شبانه (۲)
🔹 الزام به تحقیق در دین
پیوسته به یادداشت شماره ۱

🔸 در یادداشت قبلی این را گفتم که گاهی اهالی یک دین یا مذهب دینی، انتظار تحقیق در دین از پیروان دیگر ادیان دارند درحالی که خودشان در مورد آن ادیان تحقیق نکرده‌اند. و گفتم که از نظر «تحقیق نکردن» ما غالباً در شرایط مساوی هستیم و حق نداریم دیگری را ملامت کنیم. حالا این بحث ممکن است مطرح شود که ما همه قابل ملامت هستیم و همه وظیفه داریم که در مورد ادیان دیگر تحقیق کنیم و دین درست را از این میان بیابیم. من هم این کار را می‌کنم و از دیگران هم انتظار دارم.
پرسش این است که این الزام از کجا می‌آید؟ یعنی چرا باید انتظار داشت یک شخص ملزم است در مورد ادیان تحقیق کند و بهترین آن‌ها را برگزیند؟
یک جوان کشاورز هندی، یک دامدار برزیلی، یک عضو یک قبیلۀ افریقایی یا یک دانشجو در توکیو یا کوالالامپور را در نظر بگیرید. این اشخاص تنوع زبان‌ها، ادیان، آداب و رسوم، ادبیات، هنر، معماری، طرز پوشش و سلیقۀ غذایی همه جهان را می‌بینند و البته به آنچه محیط و پرورش خانوادگی و محیطی‌شان اقتضا می‌کند عمل می‌کنند.
می‌توانیم به یکی از این افراد بگوییم که این غذایی که تو می‌خوری مفیدترین غذای جهان نیست؛ باید در مورد غذاهای همه ملل تحقیق کنی و بهترین را برگزینی؟ می‌توانیم بگوییم پوشش یا موسیقی یا زبان یا آداب و رسوم تو بهترین نیست؛ باید در همه این امور تحقیق کنی و بهترین را برگزینی؟‌ چرا باید انتظار را در مورد دیانت او داشته باشیم؟ انتظار داشته باشیم که تحقیق در دین همان‌قدر که برای یک عالم دینی مهم و حیاتی است، برای یک فرد عادی نیز باید باشد.
بله من هم عقیده دارم که تحقیق در دین بسیار ضروری است و با همه دیگر امور فرق دارد. خیلی فرق است میان دین و غذا یا پوشش یا هنر و ادبیات. ولی ممکن است آن شخص این عقیده را نداشته باشد.
البته که اگر او این کار را بکند ممکن است سعادتمند شود. او خود را از دایرۀ عادات و روزمرگی‌هایی که ممکن است خیلی‌هایش پسندیده نباشد رهانده است. سلمان فارسی چنین کرد و بعد از آزمودن ادیان مختلف به بهترین انتخاب خود رسید. ولی بحث این است که شخص چقدر به این تحقیق و تغییر حاصل از آن «ملزم» است؟ و اگر انجام نداد سزاوار عقوبت؟

#تأملات_شبانه
#محمدکاظم_کاظمی
@mkazemkazemi
✳️ اندر آداب ارسال پیام صوتی
امروزه فرستادن پیام صوتی مرسوم شده است و به تنهایی ایرادی هم ندارد. بالاخره این هم یک نوع ارتباط است و گاهی حتی مهم‌تر و صمیمی‌تر از پیام متنی. در پیام صوتی لحن به خوبی منتقل می‌شود و صمیمت‌ها را بهتر می‌شود ابراز کرد. ولی این هم مثل همه امور دیگر آدابی دارد و ملزوماتی که باید رعایت کنیم.
🔻 شنیدن پیام صوتی وقت می‌گیرد و گاه به موقعیت مناسب هم نیاز دارد که سکوت باشد و صدای پیام مزاحم دیگران نباشد. پس وقتی پیام صوتی می‌فرستیم نباید انتظار داشته باشیم که شخص در همان زمان آن را بشنود و پاسخ دهد. اگر هم شخص پاسخ نداد یا دیر پاسخ داد، گله‌مند نباشیم. ممکن است در همان لحظه موقعیت مناسب نداشته و بعد از خاطرش رفته باشد.
🔻 محتوای پیام صوتی فقط با گوش‌کردن مشخص می‌شود. پس اگر پیام ما حاوی توضیحاتی است، بهتر است که ابتدا یک پیام متنی کوتاه بگذاریم و اصل مطلب را بگوییم و بعد توضیحات بیشتر را به صورت بیان کنیم. یا چکیده و مطلب اصلی به صورت متنی هم بنویسیم. حداقل این که بیان کنیم که پیام ما دربارۀ چه چیزی است و چقدر فوریت دارد. این را که می‌شود در دو سه کلمه نوشت.
🔻 وقتی کسی پیام متنی به ما داده است، ما هم سعی کنیم پیام متنی بفرستیم. بالاخره باید توازنی در گفتگو برقرار باشد. البته اگر ناگزیر به پاسخ صوتی بودیم، می‌توانیم ضمن عذرخواهی، از شخص مقابل تأیید بگیریم. در هر حال کسب موافقت شخص مقابل و عذرخواهی به خاطر فرستادن پیام صوتی مهم است.
🔻 در نظر داشته باشیم که فرقی است بین درخواست و پاسخ. اگر درخواستی از کسی داریم نمی‌توان توقع داشت که شخص مقابل ملزم است پیام ما را گوش کند همچنان که نمی‌توان توقع داشت که الزاماً درخواست ما را اجابت کند. ولی کسی که به درخواست دیگری پاسخ می‌دهد، می‌تواند حداقل خودش را با این راضی کند که بالاخره من به شخص مقابل کمکی می‌کنم و پاسخی می‌دهم.
🔻 البته در بعضی موارد نیز الزاماً باید پیام صوتی فرستاد، از جمله جایی که شخص مقابل از از نعمت سواد یا بینایی محروم‌ است. طبیعتاً پیام را باید طوری فرستاد که شخص قادر به دریافت آن باشد.

#پیام_صوتی
#محمدکاظم_کاظمی
@mkazemkazemi
صفحۀ ویژۀ سعدی، امروز در روزنامۀ قدس. 👇
✳️ سؤالات پرورش ماشین

🔹 کدام گزینه برای بیت زیر درست نیست؟
خندید بر او شعله که از دست که نالی؟
ناچیزی تو کرد بدین گونه تو را خوار
۱. بیت دارای دو کلمۀ‌ ربط است.
۲. بیت دارای سه جمله است.
۳. زمان فعل دوم، «مضارع» و زمان فعل‌های دیگر «ماضی» است.
۴. بیت دو فعل ناگذر و یک فعل گذرا دارد.

🔻 ا‌ین‌ سؤال آزمون کنکور ارشد ادبیات است؟ نه، کمی پایین‌تر بیایید. سؤال کنکور دانشگاه است؟ نه باز هم کمی پایین‌تر بیایید. یعنی خیلی پایین‌تر بیایید. این‌ سؤال یکی از آزمون‌های کلاس ششم مدرسه است. بله، این‌ها را نرگس کاظمی باید حل کند و حالا بابای نرگس کاظمی در حل کردنشان درمانده است.
🔻 این نظام آموزشی‌ای که چنین توقعی از یک دانش‌آموز کلاس ششم دارد، در واقع دانش‌آموز شیفتۀ ادبیات تربیت نمی‌کند. ماشین تست‌زنی تربیت می‌کند. ذوق، هنر و خلاقیت را می‌کشد تا قواعد خشک دستور زبان و قواعد وزن و قافیه و آرایه‌های ادبی را جایگزین آن سازد.
🔻 نرگس حق دارد از این درس‌ها بیزار باشد. من که چهل سال است با ادبیات سر و کار داشته‌ام و شاعر و سی سال تمام کتاب آموزشی و نقد شعر نوشته‌ام و مدرس کارگاه شعر و داور مسابقات شعر بوده‌ام به این چیزها نیازمند نشده‌ام. این نوجوانی که سن رشد و فعالیت ذهنی اوست و در پی خلاقیت و پرورش ذوق و شخصیت خود است، چه نیازی به این‌ها دارد؟ هیچ نیازی ندارد مگر تجهیز شدن برای گذشتن از سدّ کنکور و به دست آوردن یک مدرک تحصیلی که بر پایۀ همین آموزه‌ها در دانشگاه باشد و سرانجام وارد شدن به عرصۀ‌ کار و زندگی و پاکسازی ناگزیر ذهن خویش از این همه اطلاعات خشک و ناکارآمد که در سال‌های تحصیل روی هم انباشته شده است.
🔻 به راستی این نظام آموزشی کی می‌خواهد به خود بیاید و مانع ترویج این شیوه از آموزش در این مملکت شود؟

#نظام_آموزشی
#آموزش_ادبیات
#محمدکاظم_کاظمی
@mkazemikazemi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻مدرسه گفتاورد برگزار می کند:


🌙شبهای مناجاتهای ادبِ فارسی

(۱۵ شب رمضانی با حکمت و معرفت در نیایشهای منظوم کهن فارسی)

💠با حضور اساتید ادبیات و علوم انسانی:

استاد میرشکاک ( شاهنامه)
استاد کاظم کاظمی(بیدل)
استاد امیری اسفندقه (رمضانیات)
زهیر توکلی (عطار)
حسین شهرستانی (نظامی)
محمد مهدی سیار (مثنوی)
وحید سمنانی(سعدی)
محمد خندان (جامی)
امیر رجبی ( شیخ صفی)

💢 از ۵ اردیبهشت هر شب ساعت ۲۲الی ۲۳:۳۰

هزینه ثبت نام: ۸۰ هزار تومان

🔻برای ثبت نام از طریق تلگرام به آیدی @goftavard_admin پیام دهید یا با شماره ۰۹۹۱۴۵۴۰۲۴۲ تماس بگیرید.

🌐 @goftavard_ir
🔹 گمشده
محمدکاظم کاظمی
🔻 نذر حضرت خدیجه کبری

تن و جان و سر و مالم به فدای قدمت
ای شریک دو جهانم! کم ما و کرمت

از تماشای چه گلزار فراز آمده‌ای؟
بوی گُل می‌دهد امروز، دم و بازدمت

دست تنهای بشر! دست مرا هم بپذیر
و از این دست، مبادا برسد هیچ غمت

شعب دلخواه! من و رنج مرا در بر گیر
شهر گمراه! تو خوش باش به سنگ و صنمت

کفنی نیست اگر، پیرهن دوست که هست
مرگ محتوم! بیا، با دل و جان می‌خرمت

دخترم! بخت تو خوش باد که تا دامن حشر
عالَمی سینه‌زنان‌اند به گِرد علمت

من میان دل مردان و زنان گم شده‌ام
از تو گم گشته اگر سنگ مزار و حرمت

#گمشده
#شعر_کاظمی
@asarkazemi
1
محفل ادبی فیض
نشست تخصصی محبوبیت جهانی سعدی
http://www.skyroom.online/ch/tehranpl.ir/farhangi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹 غزل ۴۰۳
سعدی
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم
نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم
به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم
ز خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشم
حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم
جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم
می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم
هزار بادیه سهلست با وجود تو رفتن
و گر خلاف کنم سعدیا به سوی تو باشم

#نهضت سعدی‌خوانی
#با صدای محمدکاظم‌ کاظمی
#محافل ادبی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور
1
🔹 تجدید چاپ «ستارۀ شب دیجور»
🔸 یادمان علامۀ شهید سید اسماعیل بلخی
🔸 به کوشش سید اسحاق شجاعی
توضیح بیشتر در پست بعد 👇
کانال محمدکاظم کاظمی
🔹 تجدید چاپ «ستارۀ شب دیجور» 🔸 یادمان علامۀ شهید سید اسماعیل بلخی 🔸 به کوشش سید اسحاق شجاعی توضیح بیشتر در پست بعد 👇
🔹 «ستارۀ شب دیجور» اثر سید اسحاق شجاعی تجدید چاپ شد.

دهۀ هفتاد بود و جامعۀ ما سخت تشنۀ بازشناسی علامه سید اسماعیل بلخی روحانی و شاعر مبارز افغانستان. چنین بود که سید اسحاق شجاعی داستان‌نویس و پژوهشگر ارجمند افغانستان دست به کار شد و با کاوشی مفصل کتاب «ستارۀ شب دیجور» را فراهم آورد. این کتاب اثری جامع در شناخت علامه بلخی، زندگی و آثار اوست. در آنجا مقالات، گفتگوها، خاطرات و چشمدیدهای بسیاری از افراد گوناگون دربارۀ علامه گرد آمد، همراه با گزیده‌ای از آثار شعر و بعضی از سخنرانی‌های آن مرد بزرگ.
«ستارۀ شب دیجور» بالاخره در سال ۱۳۸۳ منتشر شد. ویرایش آن کتاب با من بود و پیگیری امور نشر آن با محمدحسین جعفریان و طرح جلد آن با علی‌رضا ذاکری. آن را انتشارات سوره مهر منتشر کرد.
از آن زمان تا کنون من سراغ ندارم که کتابی چنین جامع دربارۀ‌ علامه بلخی تدوین شده باشد. و این کتاب اکنون با ویرایشی جدید و مطالبی تازه و تعویض بعضی از مطالب، از سوی مؤسسۀ انتشارات صبح امید به چاپ دوم رسیده است. این چاپ را می‌توان ویراست دوم این کتاب دانست.
به گفتۀ مؤلف کتاب در یادداشتی دربارۀ این اثر «ستاره شب دیجور، دارای شش فصل و چند پیوست است. در فصول شش‌گانة کتاب ابعاد گونه‌گون زندگی و مبارزات علامه بلخی از دیدگاه‌های مختلف بررسی شده است. خاطرات بیش از 35 شخصیت سیاسی و علمی و فرهنگی درباره بلخی، تحلیل زندگی و مبارزات علامه به قلم نویسندگان سرشناس کشور، معرفی آثار قلمی خود علامه بلخی و نیز خاطرات علامه از سال‌های زندانش و ... بخشی از مطالب این کتاب است... این کتاب را می‌توانید از فروشگاه‌‌های مرکزی انتشارات صبح امید در این نشانی‌ها تهیه کنید:
کابل، چهارراهی پل سرخ، مارکت تجارتی ملّی، منزل پایین
قم، بلوار معلم، مجتمع ناشران، واحد ۲۱، پلاک ۷.
چنان‌چه در مشهد نزدیک‌تر هستید، می‌توانید با شمارۀ نویسنده در تلگرام در تماس شده کتاب را به دست آورید. @sayedeshaqshojai
🔻
خواندن این کتاب را به کسانی که در پی شناخت بهتری از علامه بلخی و زمانۀ اویند یا به تاریخ و ادبیات افغانستان در نیم قرن اخیر علاقه‌مندند، پیشنهاد می‌کنم.

#سید_اسماعیل_بلخی
#سید_اسحاق_شجاعی
#ستاره_شب_دیجور
@mkazemkazemi
🔹 قصّۀ سنگ و خشت‌
به نوجوانان کارگر هموطنم‌
🔸 محمدکاظم کاظمی

دیدمت صبحدم در آخر صف‌، کولۀ سرنوشت در دستت‌
کوله‌باری که بود از آن پدر، و پدر رفت و هِشت‌، در دستت‌

گرچه با آسمان در افتادی تا که طرحی دگر دراندازی‌
باز این فالگیر آبله‌رو طالعت را نوشت در دستت‌

بس که با سنگ و گچ عجین گشته‌، تکه‌چوبی در آستین گشته‌
بس که با خاک و گِل به‌سر برده‌، می‌توان سبزه کشت در دستت‌

شب می‌افتد و می‌رسی از راه با غروری نگفتنی در چشم‌
یک سبد نان تازه در بغلت و کلید بهشت در دستت‌

کاش می‌شد ببینمت روزی پشتِ میزی که از پدر نرسید
و کتابی که کس نگفته در آن قصّۀ سنگ و خشت‌، در دستت‌

بازی‌ات را کسی به‌هم نزند، دفترت را کسی قلم نزند
و تو با اختیار خط بکشی‌، خطّ یک سرنوشت‌، در دستت‌
آبان ۱۳۷۷
@asarkazemi
👍1