کانال محمدکاظم کاظمی
2.72K subscribers
1.96K photos
286 videos
96 files
880 links
کانال‌های مرتبط:
آثار (شعرها و نوشته‌های آموزشی)
@asarkazemi
پادکست شعر پارسی
https://castbox.fm/va/5426223
صفحۀ اینستاگرام:
instagram.com/mkazemkazemi
سایت:
www.mkkazemi.com
Download Telegram
Forwarded from اخبار مشهد
🔸 محمدکاظم کاظمی، شاعر افغانستانی مقیم ایران در یادداشت نخبگانی، لازمه رواج همدلی در جامعه را برقراری عدالت دانسته است.
#یادداشت_۱۰۰کلمه‌ای
#دیدگاه_نخبگانی
@AkhbarMashhad
Forwarded from عماریار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢 ببینید: تیزری جدید از یک فیلم ماجراجویانه و مهیج/ با #منطقه_پرواز_ممنوع نوجوانان را خانه‌نشین کنید!

🔴 این فیلم سینمایی که #پرفروشترین فیلم نوجوان سینمای ایران است از امروز در سایت عماریار www.Ammaryar.ir در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.

🌟 «منطقه پرواز ممنوع» با هنرنمایی #هادی_حجازی_فر روایتگر داستان سه نوجوان است که در حین آماده شدن برای شرکت در مسابقات ساخت #هواپیما، با پیدا شدن یک #یوزپلنگ در حوالی محل زندگیشان، وارد مسائل و درگیری‌های مختلف و مهیجی می‌شوند.

🆔 @AmmarYar_IR
Forwarded from "غزلباران" (حمید حمزه نژاد)
https://www.instagram.com/p/B_GDIxApR-1/?igshid=1rwp4ipmenp0w
منتظر همه شما عزیزان هستیم
گفتگوی زنده
با استاد محمد کاظم کاظمی
موضوع :-زبان در شعر فارسی
ساعت هشت شب
شنبه 30 فروردین 1398
@hamidhamzehnejad
@mkazemkazemi
#استاد_محمد_کاظم_کاظمی
#حمید_حمزه_نژاد
🔹 حمید مبشر را حمایت کنیم.

حمید مبشر از شاعران خوب مهاجر ما در ایران و از آئینی سرایان کم‌نظیر است.
او زندگی طلبگی‌ای بدون حاشیه، مظلومانه اما پربار ادبی داشته است. بیماری کلیه سبب شده است تا هر دو گُرده (کلیه‌‌) اش از کار افتاده و با دستگاه دیالیز زنده باشد.
با حمایت از این شاعر دل سوخته می‌توانیم شمه‌ای از رسالت‌مندی‌مان را در قبال فرهنگ و ادب ادا کنیم.
امیدوارم روایت غزل‌های مبشر عزیز هیچ گاه تاریک نشود و غزل خدا حافظی‌اش، بدرود با دردها و آلام زندگی‌ باشد و سلامتی‌‌اش را دو باره به دست آورد.

غزل خدا حافظی وی:
سفر در پیش دارم، صبحِ تابانم خدا حافظ
دمِ کوچ است، بار آماده، یارانم خدا حافظ

ازین پس شاعر دل خسته را در قم نخواهی دید
هوای گریه دارم غرق بارانم خدا حافظ

حلالم کن برای رنج‌های بی‌شمار من
سفر تلخ است، مثل چشم گریانم خدا حافظ

حلالم کن برای هرچه بد ، روزی ز من دیدی
برای رنج‌ها و درد پنهانم خدا حافظ

سفر در پیش دارم، گاه رفتن سخت دل‌تنگم
برای شعرهای سرد و ویرانم خدا حافظ

خبر شنبه ۹۹/۱/۳۰
گروه ادیبان
«شبه قاره هند»
بسم الله الرحمن الرحیم
"تعاونوا علی البر و التقوی"
همانطور که همه ما اطلاع داریم در ایامی به سر میبریم که به جهت شرایط پیش آمده متاسفانه شرایط زندگی برای عده ای که شمار آنها کم هم نیست( به خصوص مهاجرین) بسیار سخت است. کسانی هستند که مدتها قبل از ما که روزه ی خود را شروع کنیم، روزه ی خود را شروع کرده بودند و زندگی خود را با روزه گرفتن ادامه میدادند.
به همین منظور و به جهت دستگیری از نیازمندان قصد داریم حرکتی را دست در دست یکدیگر برای تهیه ی بسته های غذایی در جهت کمک به این عزیزان آغاز کنیم.
خواهش مندیم هر کسی که تمایل دارد در این حرکت خیرخواهانه شرکت کند به هر مقداری که توان دارد مبلغی را به شماره کارت زیر واریز نماید :
6037 6915 7682 6432
به نام حامد ملائکه
در ضمن اگر در اطراف خود کسی یا خانواده ای را میشناسید که به این کمک ها نیاز دارد و یا خود شما به این بسته ها نیاز دارید به طور خصوصی با شماره ی زیر در میان بگذارید
09154383043
عزیزانی هم که نیت همکاری برای خرید، بسته بندی و توزیع را دارند اطلاع دهند.
"در نشر حداکثری این پیام ما را همراهی کنید"
🔹 گمشده
محمدکاظم کاظمی
🔻 نذر حضرت خدیجه کبری

تن و جان و سر و مالم به فدای قدمت
ای شریک دو جهانم! کم ما و کرمت

از تماشای چه گلزار فراز آمده‌ای؟
بوی گُل می‌دهد امروز، دم و بازدمت

دست تنهای بشر! دست مرا هم بپذیر
و از این دست، مبادا برسد هیچ غمت

شعب دلخواه! من و رنج مرا در بر گیر
شهر گمراه! تو خوش باش به سنگ و صنمت

کفنی نیست اگر، پیرهن دوست که هست
مرگ محتوم! بیا، با دل و جان می‌خرمت

دخترم! بخت تو خوش باد که تا دامن حشر
عالَمی سینه‌زنان‌اند به گِرد علمت

من میان دل مردان و زنان گم شده‌ام
از تو گم گشته اگر سنگ مزار و حرمت

#گمشده
#شعر_کاظمی
@asarkazemi
Forwarded from یاسر عرب
قساوت به نام مرز
علی عبدی

یکی از جاهایی که بی‌رحمیِ آدمِ امروز را می‌شود آشکارا دید در مرزهای ساختگیِ جغرافیایی‌ست. خشونتِ عریانِ دولت در رفتار مرزبان‌ش متجلی‌ست؛ نژادپرستی زشتِ آن ملت هم. جدا کردن کودک مکزیکی از خانواده‌اش در امریکا اتفاقی نیست؛ یا لخت کردن مهاجر سوری در یونان؛ یا گرسنگی کُرد ایرانی در مانوس استرالیا؛ یا غرق‌کردن فامیل افغانستانی در هریرود. این‌ها - مخصوصاً این آخری - نمونه‌ی قساوت دولت-ملت‌اند برای آن‌که افسانه‌ی مرز جغرافیایی، طبیعی به نظر برسد. انسانی که از فقر و جنگ می‌گریزد مرزی که در واقعیت وجود ندارد را به میانجی خشونت مرزبان‌هاست که تجربه می‌کند؛ و به میانجی اضطراب و درد و ترس و تحقیر؛ و امید به چیزی بهتر در آن سو.

چه تفاوت ماهوی اما هست بین انسانیتِ آدمی که در برلین و نیویورک به‌ دنیا می‌آید و او که زاده‌ی غزنی و کویته است مثلا؟ مطلقاً تفاوتی نیست. این‌که اولی می‌تواند از مرزهای ساختگی دولت‌ها بگذرد و دومی نه از زشت‌ترین چیزهای زمانه‌ی ماست. تاریخ شکل‌گیری هیچ مرزی بدون خون‌ریزی نیست. بعضی از داخل مرز حذف می‌شوند و بعضی از بیرون امکان ورود ندارند. از این رو مرزها «همیشه» دلالتی بر نابرابری‌ و تبعیض‌اند. خود و دیگری‌سازند. بدن‌ِ هم‌ریخت انسان‌ها را به بی‌خطر و پرخطر تقسیم می‌کنند. نتیجه و مولد قبیله‌پرستی‌اند. امکان حرکت روی زمین را از انسان‌ها سلب کرده‌اند.

افسانه‌ی دولت-ملت به میانجی اِعمال خشونت در این مرزهای قراردادی‌ست که زنده می‌ماند. دولت-ملت اما تنها یک ایده‌ برای سامان‌دهی اجتماعی است. مفهومی ازلی و ابدی نیست. عمر آن به چند صدسال نمی‌رسد. به نسبت عمر چندصدهزار ساله‌ی آدم روی زمین بسیار ناچیز است. «خانه‌»ی انسان‌ها - در واقعیت - «کره‌ی زمین» است؛ بلکه هستی‌ست. همه‌ی ما باید این حق و توانایی را داشته باشیم که آزادانه روی زمین حرکت کنیم. این جمله اگر شعار به نظر می‌رسد تنها به خاطر قدرت نهادهای سیاسی و اقتصادیِ مستقرِ زمانه‌ی ماست. و گفتمانِ محافظه‌کارانه‌ی مدافعِ وضع موجود که به آن‌ها مشروعیت داده‌. «عادی» به نظر آمدن مرزها، نتیجه‌ی گفتمان قدرت است.

آن‌چه مرزبان‌های ایرانی با مهاجران افغانستانی کرده‌اند تنها بی‌رحمی نیست. جنایت است علیه هم‌زبان و هم‌کیش به وقتِ همه‌گیری کرونا. اگر مرزبان‌های دیگری را جای ایشان بنشانند چیزی تغییر نمی‌کند اما. خشونت دوباره تکرار می‌شود. همان‌طور که پیش از این در بیدادِ تل‌سیاه و سفیدسنگ و چهارچشمه تکرار شده‌بود. ریشه را باید در مفهوم دولت-ملت جست. و آینده‌ی متفاوتی را تصور کرد برای حیات آدمی (و دیگر موجودات) روی زمین.
@yaser_arab57
@AliAbdiTelegram
Forwarded from شهرآرانیوز
⭕️نسخه دیجیتال روزنامه شهرآرا؛ ‌‌پنج‌شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹

📰بخوانید، ببینید و بشنوید

🌍برای ورق زدن تمام صفحات روزنامه شهرآرا لينك زير را لمس کنید:

http://mag.shahraranews.ir/np/1399/02/18/

🌏مطالعه پی‌دی‌اف صفحات روزنامه در لینک زیر:

https://shahraranews.ir/fa/publication

#روزنامه_دیجیتال

@ShahraraNews
🇦🇫 بر نقشه های کهنه، خطی تازه می کشیم 🇮🇷
🔹شعر: محمدکاظم کاظمی
🔸خط: وحید عباسی
@zaynabbayat
🔹 شب‌، همچنان سیاه‌
امید داشتم که در مورد حملۀ وحشیانۀ انتحاری به شفاخانۀ دشت برچی کابل شعری تازه دست دهد، که میسر نشد. بناچار با درد و دریغ، شعری قدیمی را بازنشر می‌کنم، هرچند دیرهنگام و نه در حدی که دل آدمی را آرام کند.

۱
حلق سرود پاره‌، لبهای خنده در گور
تنبور و نَی در آتش‌، چنگ و سَرَنده۱ در گور

این شهر بی‌تنفّس لَت‌خوردۀ چه قومی است‌؟
یک سو ستاره زخمی‌، یک سو پرنده در گور

دیگر کجا توان بود؟ وقتی که می‌خرامد
مار گزنده بر خاک‌، مور خورنده در گور

گفتی که «جهل جانکاه پوسیدۀ قرون شد
بوجهل و بولهب‌ها گشتند گَنده۱ در گور»

اینک ببین هُبل را، بُت‌های کور و شَل را
مردان تیغ بر کف‌، زن‌های زنده در گور

جبریل اگر بیاید از آسمان هفتم‌
می‌افکنندش این قوم‌، با بالِ کنده در گور
۲
گفتند «گُل مرویید، این حکمِ پادشاه است‌
چشم و چراغ بودن‌، روشن‌ترین گناه است‌

حدّ شکوفه تکفیر، حکم بنفشه زنجیر
سهم سپیده تبعید، جای ستاره چاه است‌

آواز پای کوکب در کوچه‌ها نپیچد
در دستِ شحنه شلاّق همواره روبه‌راه است»

مغز عَلَم‌به‌دوشان تقدیم مار بادا
وقتی که کلّه‌ها را خالی‌شدن کلاه است‌

صابون ماه و خورشید صد بار بر تنش خورد
امّا چه می‌توان کرد؟ شب همچنان سیاه است‌

ناچار گُل مرویید، از نور و نَی مگویید
وقتی به شهر کوران‌، یک‌چشمه پادشاه است‌

۳
شهری که این‌چنین است‌، بی‌شهریار بادا
یعنی که شهریارش رقصانِ دار بادا

تا ردّ پای نااهل در کوچه آشکار است‌،
سنگ آذرخش بادا، چوب اژدهار۳ بادا

قومی که خارِ وحشت بر کوی و بر گذر کاشت‌،
در کوره‌های دوزخ آتش‌بیار بادا

حتّی اگر اذانی از حلقشان برآید،
بانگ کلاغ بادا، صوت حمار بادا

گفتند «سر بدزدید» گفتیم «سر نهادیم»
گفتند «لب ببندید» گفتیم «عار بادا»

با پتک اگر نکوبیم بر کلّه‌های خالی‌
مغز علم‌به‌دوشان تقدیم مار بادا
دی ۱۳۷۵ ـ مهر ۱۳۷۶

۱. سَرَنده‌: نامِ سازی است در افغانستان‌.
۲. گَنده‌: در بخش‌هایی از افغانستان‌، به معنی گندیده و پوسیده است‌.
۳. اژدهار: شکل عامیانۀ «اژدها».

@mkazemkazemi
⚫️ همه از خداییم و به سوی او بازمی‌‌گردیم
مادر گرامی سحرگاه امروز ۳۱ اردیبهشت، آسمانی شد. روحش شاد و قرین رحمت خداوند باد.
⚫️ بازگشت همه به سوی اوست

با کمال تأسف و تأثر، به آگاهی عزیزان می‌رسانیم که مادر گرامی ما بانو مرضیه کاظمی، به دیار باقی شتافت.
▫️
مراسم تشییع جنازۀ آن مرحوم، پنج‌شنبه ۱ خرداد ۹۹، ساعت ۱۰ صبح در قطعۀ ۹ بهشت رضا برگزار می شود، هرچند با توجه به این شرایط، توقعی برای شرکت در مراسم نمی‌رود و دعا و تلاوت آیاتی از قرآن کریم هم روح آن مرحوم را شاد خواهد ساخت.
▫️
گفتنی است که با توجه به وضعیت خاص این ایام و ضرورت حفظ سلامتی همگانی، برگزاری مراسم ختم و تعزیه‌داری را به زمان مناسبی در آینده موکول کرده‌ایم.

▪️ خانوادۀ کاظمی و خانواده های وابسته