🔹 درگذشت قهرمان
قهرمان هر آدم، کسی است که او در کودکی و نوجوانی او را قهرمان پنداشته است. ممکن است بعدها کسانی دیگر جای آن قهرمان را پر کنند و حتی قویتر هم ظاهر شوند، ولی گویا دوست نداری باور کنی که قهرمان تو میتواند دیگر قهرمان نباشد.
من فوتبالی نیستم. فوتبال برای من یعنی فقط جام جهانی، و این زمانی است که پا به جفت جلو تلویزیون مینشینم. دیگر تا چهار سال برای من نه فوتبال وجود دارد، نه تلویزیون. در چهار سال، به اندازۀ یک جام جهانی به این جعبۀ جادو نگاه نمیکنم.
باری، برای ما فوتبال همیشه جام جهانی بود و جام جهانی یعنی برزیل و آرژانتین. چرا؟ چون آن ممالک را به خود نزدیکتر میدیدیم و خوش داشتیم حالا که آرژانتین و انگلیس میجنگند، دیگر آرژانتین پیروز شود، که بالاخره آمریکای لاتین، از نظر اجتماعی به آسیا نزدیکتر است نسبت به اروپاییِ غرق در نعمات. اروپایی که همه چیز را دارد، جام را نگرفت هم نگرفت. از شما چه پنهان، در آن بازی تاریخی، من دوست داشتم که انگلیس ببازد و باخت. از این روی هیچ ناراحت نشدم که مارادونا گلی را با دست زد. «حقش بود. به جزایر فالکلند آرژانتین حمله نمیکرد!»
از این گذشته، چطور میتواند آدم مسحور بازی قهرمانانی چون زیکو و مارادونا نشود؟ آن هم وقتی که در اوج «قهرماندوستی» او، همینهایند که چشمها را به خود خیره کردهاند. رومینیگه پیر شده است؛ بکن باوئر حالا مربی است، مربیای حسابگر و نچسب؛ گردمولر را من ندیدم. فقط میشلپلاتینی را در اواخر کارش دیدم که البته در میان اروپاییها برایم دلپذیر بود تا حدودی. دیگر ستارههای اروپایی هم دولت مستعجل بودند مثل پاولو روسی آقای گل ۱۹۸۲ و گاری لینهکر آقای گل ۱۹۸۶، که هر کدام فقط در یک جام درخشیدند.
و چنین بود که از دیرباز، برای من فوتبال در این چند نفر خلاصه میشد، زیکو، مارادونا و بالاخره در یک نسل بعد، روبرتو کارلوس و رونالدو. البته در چشم ما مارادونا از همه برتر بود، زنندۀ بهترین گل تاریخ فوتبال و کسی که جام جهانی ۱۹۸۶ مکزیک را هم او برای آرژانتین تصاحب کرد.
برای ما که آن «بهترین گل» را در زمان خودش دیدیم و نیز بازی فینال ۳ بر ۲ آرژانتین مقابل آلمان را در زمان خودش دیدیم و گلهایی را که ماردونا برای دیگران ساخت، این آدم یک جلوۀ دیگر دارد. و حالا قهرمان نوجوانی ما، دیگر نیست.
#محمدکاظم_کاظمی
#فوتبال
#مارادونا
@mkazemkazemi
قهرمان هر آدم، کسی است که او در کودکی و نوجوانی او را قهرمان پنداشته است. ممکن است بعدها کسانی دیگر جای آن قهرمان را پر کنند و حتی قویتر هم ظاهر شوند، ولی گویا دوست نداری باور کنی که قهرمان تو میتواند دیگر قهرمان نباشد.
من فوتبالی نیستم. فوتبال برای من یعنی فقط جام جهانی، و این زمانی است که پا به جفت جلو تلویزیون مینشینم. دیگر تا چهار سال برای من نه فوتبال وجود دارد، نه تلویزیون. در چهار سال، به اندازۀ یک جام جهانی به این جعبۀ جادو نگاه نمیکنم.
باری، برای ما فوتبال همیشه جام جهانی بود و جام جهانی یعنی برزیل و آرژانتین. چرا؟ چون آن ممالک را به خود نزدیکتر میدیدیم و خوش داشتیم حالا که آرژانتین و انگلیس میجنگند، دیگر آرژانتین پیروز شود، که بالاخره آمریکای لاتین، از نظر اجتماعی به آسیا نزدیکتر است نسبت به اروپاییِ غرق در نعمات. اروپایی که همه چیز را دارد، جام را نگرفت هم نگرفت. از شما چه پنهان، در آن بازی تاریخی، من دوست داشتم که انگلیس ببازد و باخت. از این روی هیچ ناراحت نشدم که مارادونا گلی را با دست زد. «حقش بود. به جزایر فالکلند آرژانتین حمله نمیکرد!»
از این گذشته، چطور میتواند آدم مسحور بازی قهرمانانی چون زیکو و مارادونا نشود؟ آن هم وقتی که در اوج «قهرماندوستی» او، همینهایند که چشمها را به خود خیره کردهاند. رومینیگه پیر شده است؛ بکن باوئر حالا مربی است، مربیای حسابگر و نچسب؛ گردمولر را من ندیدم. فقط میشلپلاتینی را در اواخر کارش دیدم که البته در میان اروپاییها برایم دلپذیر بود تا حدودی. دیگر ستارههای اروپایی هم دولت مستعجل بودند مثل پاولو روسی آقای گل ۱۹۸۲ و گاری لینهکر آقای گل ۱۹۸۶، که هر کدام فقط در یک جام درخشیدند.
و چنین بود که از دیرباز، برای من فوتبال در این چند نفر خلاصه میشد، زیکو، مارادونا و بالاخره در یک نسل بعد، روبرتو کارلوس و رونالدو. البته در چشم ما مارادونا از همه برتر بود، زنندۀ بهترین گل تاریخ فوتبال و کسی که جام جهانی ۱۹۸۶ مکزیک را هم او برای آرژانتین تصاحب کرد.
برای ما که آن «بهترین گل» را در زمان خودش دیدیم و نیز بازی فینال ۳ بر ۲ آرژانتین مقابل آلمان را در زمان خودش دیدیم و گلهایی را که ماردونا برای دیگران ساخت، این آدم یک جلوۀ دیگر دارد. و حالا قهرمان نوجوانی ما، دیگر نیست.
#محمدکاظم_کاظمی
#فوتبال
#مارادونا
@mkazemkazemi