کانال محمدکاظم کاظمی
◼️ فضلالله زرکوب کسى شبى ز شما «زندهیاد» خواهد گفت؟ بر این غریبِ هزار آرزو به دل مانده! ▪️ این بیت، از شاعر معاصر افغانستان، فضلالله زرکوب است. کسی که اینک باید به او زندهیاد بگوییم که در همین روز شنبه گذشته در دیار غربت چشم از جهان پوشید. شاعری که هم…
تصویرهای مرتب با پست «فضلالله زرکوب»
✳️ نسخهٔ صوتی جلسهٔ معرفی و نقد کتاب «جان پدر کجاستی»
مشهد، ۱۱ دی ۱۴۰۱، حوزهٔ هنری خراسان رضوی
🔹 به جهت اهمیت مباحثی که در این جلسه مطرح شد و کارآمدی این بحثها برای ما، اینک نسخهٔ صوتی این جلسه در قالب شش فایل تقدیم دوستان میشود.
با تشکر از همه عزیزانی که در برگزاری این برنامه نقش داشتند.
🔻🔻🔻
مشهد، ۱۱ دی ۱۴۰۱، حوزهٔ هنری خراسان رضوی
🔹 به جهت اهمیت مباحثی که در این جلسه مطرح شد و کارآمدی این بحثها برای ما، اینک نسخهٔ صوتی این جلسه در قالب شش فایل تقدیم دوستان میشود.
با تشکر از همه عزیزانی که در برگزاری این برنامه نقش داشتند.
🔻🔻🔻
Forwarded from خبرهای شعر خراسان (محمدکاظم کاظمی)
🌻 انجمن شعر امین
✳️ (شعرخوانی و نقد شعر)
🔹با حضور محمد کاظم کاظمی
♦️چهارشنبهها، ساعت ۱۷
♦️مشهد، بولوار شهید مدرس، شهید مدرس ۴، پلاک ۱۰
🔹حسینیهٔ هنر
✳️ (شعرخوانی و نقد شعر)
🔹با حضور محمد کاظم کاظمی
♦️چهارشنبهها، ساعت ۱۷
♦️مشهد، بولوار شهید مدرس، شهید مدرس ۴، پلاک ۱۰
🔹حسینیهٔ هنر
Forwarded from خردسرای فردوسی
انجمن پایندان با همکاری قطب علمی فردوسی و شاهنامه گروه ادبیات فارسی و خردسرای فردوسی برگزار میکند:
«غریب هزار آرزو»
(به یادبود «زندهیاد» فضلالله زرکوب، نویسنده و شاعر تازه گذشتهٔ افغانستان)
#سخنرانان:
🔹محمدجعفر یاحقی
🔹محمدکاظم کاظمی
🔹داوود عرفان
🔹یامان حکمت تقیآبادی
همراه با پخش فیلم سخنرانی:
🔹خلیلالله افضلی
🔸#زمان: شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۱ صبح
🔸#مکان: دانشگاه فردوسی، دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی، کتابخانهٔ قطب علمی فردوسی و شاهنامه
🔹(ورود برای عموم آزاد است)
#فضل_الله_زرکوب
#محمدجعفر_یاحقی
#محمدکاظم_کاظمی
#داوود_عرفان
#یامان_حکمت_تقی_آبادی
#خلیل_الله_افضلی
#خردسرای_فردوسی
@kheradsarayeferdowsi
«غریب هزار آرزو»
(به یادبود «زندهیاد» فضلالله زرکوب، نویسنده و شاعر تازه گذشتهٔ افغانستان)
#سخنرانان:
🔹محمدجعفر یاحقی
🔹محمدکاظم کاظمی
🔹داوود عرفان
🔹یامان حکمت تقیآبادی
همراه با پخش فیلم سخنرانی:
🔹خلیلالله افضلی
🔸#زمان: شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۱ صبح
🔸#مکان: دانشگاه فردوسی، دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی، کتابخانهٔ قطب علمی فردوسی و شاهنامه
🔹(ورود برای عموم آزاد است)
#فضل_الله_زرکوب
#محمدجعفر_یاحقی
#محمدکاظم_کاظمی
#داوود_عرفان
#یامان_حکمت_تقی_آبادی
#خلیل_الله_افضلی
#خردسرای_فردوسی
@kheradsarayeferdowsi
کانال محمدکاظم کاظمی
احمد ولی – گر بهشتم میسزد
✳️ گر بهشتم میسزد، وصل نکویانم بس است
🔻 دیوان صوفی عشقری را بازخوانی میکنم و کار آن هم عقب افتاده است. بیست سال است که همیشه کار عقبافتاده دارم.
🔻 ناگهان به این غزل میرسم
گر بهشتام می سزد، وصل نکویانم بس است
ور به دوزخ لایق ام، تکلیف هجرانم بس است
ای فلک بر دوش من بار غم دنیا منه
ناز و تمکین و ادای خوبرویانم بس است
از حدیث زلف مشکین تو سرگردان شدم
بعد امشب دیدن خواب پریشانم بس است
🔻 دقایقی دیگر کار را متوقف میکنم. به یاد آهنگ استاد قاسم افتادهام، آهنگی که شاید شصت سال پیش خوانده شده است و هر وقت این غزل عشقری را میخوانم، در گوشم طنین آواز استاد قاسم با همین لحن میپیچد.
🔻 ماههاست که موسیقی نشنیدهام. تراکم کارها که در این سه دههٔ کاریام بیسابقه بوده است، فرصت همه امور ذوقی را از من گرفته است. ولی از این آهنگ نمیتوانم بگذرم.
🔻 به دنبال آهنگ استاد قاسم میگردم که میبینم همان آهنگ را با صدای احمدولی هم دارم که یک مقدار امروزیتر است و متناسبتر با ذوق و سلیقهٔ عمومی امروز. گویا آهنگ استاد قاسم برای ما بهروزتر شده است، با لحنی روان و صدایی خوش که آرامش از آن میبارد.
🔻 بیتهای مناسبی که این آوازخوانان به سبک موسیقی کلاسیک افغانستان به مناسبت در میانهٔ شعر اصلی میخوانند هم جالب است.
🔸 در آهنگ استاد قاسم:
اینجا غم محبت آنجا جزای عصیان
آسایش دو گیتی بر ما حرام کردند
روم به خواب که شاید تو را به خواب ببینم
کجاست خواب؟ مگر خواب را به خواب ببینم
🔸 در آهنگ احمدولی
ما از تو جداییم، به صورت، نه به معنی
چون فاصلهٔ بیت بود فاصلهٔ ما
🔻 این دو آهنگ را پیشکش شما دوستان میکنم. پیشنهاد میکنم اول آهنگ استاد قاسم را گوش کنید که ترتیب زمانی آن حس شود.
🔻 روح صوفی غلامنبی عشقری و استاد قاسم شاد باد و درد و بلای احمد ولی هم بخورد به جان مسدودکنندگان و محدودکنندگان اینترنت که شاید به همین دلیل خیلی از شما دوستان نتوانید به راحتی اینها را بشنوید.
#عشقری
#استاد_قاسم
#احمد_ولی
@mkazemkazemi
🔻 دیوان صوفی عشقری را بازخوانی میکنم و کار آن هم عقب افتاده است. بیست سال است که همیشه کار عقبافتاده دارم.
🔻 ناگهان به این غزل میرسم
گر بهشتام می سزد، وصل نکویانم بس است
ور به دوزخ لایق ام، تکلیف هجرانم بس است
ای فلک بر دوش من بار غم دنیا منه
ناز و تمکین و ادای خوبرویانم بس است
از حدیث زلف مشکین تو سرگردان شدم
بعد امشب دیدن خواب پریشانم بس است
🔻 دقایقی دیگر کار را متوقف میکنم. به یاد آهنگ استاد قاسم افتادهام، آهنگی که شاید شصت سال پیش خوانده شده است و هر وقت این غزل عشقری را میخوانم، در گوشم طنین آواز استاد قاسم با همین لحن میپیچد.
🔻 ماههاست که موسیقی نشنیدهام. تراکم کارها که در این سه دههٔ کاریام بیسابقه بوده است، فرصت همه امور ذوقی را از من گرفته است. ولی از این آهنگ نمیتوانم بگذرم.
🔻 به دنبال آهنگ استاد قاسم میگردم که میبینم همان آهنگ را با صدای احمدولی هم دارم که یک مقدار امروزیتر است و متناسبتر با ذوق و سلیقهٔ عمومی امروز. گویا آهنگ استاد قاسم برای ما بهروزتر شده است، با لحنی روان و صدایی خوش که آرامش از آن میبارد.
🔻 بیتهای مناسبی که این آوازخوانان به سبک موسیقی کلاسیک افغانستان به مناسبت در میانهٔ شعر اصلی میخوانند هم جالب است.
🔸 در آهنگ استاد قاسم:
اینجا غم محبت آنجا جزای عصیان
آسایش دو گیتی بر ما حرام کردند
روم به خواب که شاید تو را به خواب ببینم
کجاست خواب؟ مگر خواب را به خواب ببینم
🔸 در آهنگ احمدولی
ما از تو جداییم، به صورت، نه به معنی
چون فاصلهٔ بیت بود فاصلهٔ ما
🔻 این دو آهنگ را پیشکش شما دوستان میکنم. پیشنهاد میکنم اول آهنگ استاد قاسم را گوش کنید که ترتیب زمانی آن حس شود.
🔻 روح صوفی غلامنبی عشقری و استاد قاسم شاد باد و درد و بلای احمد ولی هم بخورد به جان مسدودکنندگان و محدودکنندگان اینترنت که شاید به همین دلیل خیلی از شما دوستان نتوانید به راحتی اینها را بشنوید.
#عشقری
#استاد_قاسم
#احمد_ولی
@mkazemkazemi
Forwarded from حسینیه هراتیها
مجلس یادبود و نکوداشت شاعر نام آشنای ادب پارسی مرحوم شادروان
((استاد فضل الله زرکوب))
سه شنبه، ساعت 9 تا11صبح
حسینیه هراتیها.
((استاد فضل الله زرکوب))
سه شنبه، ساعت 9 تا11صبح
حسینیه هراتیها.
زرکوب
قند پارسی
✳️ کسی شبی ز شما «زندهیاد» خواهد گفت
بر این غریب هزار آرزو به دل مانده؟
🔶نگاهی به زندگی و کارنامهی فرهنگی هنری فضلالله زرکوب شاعر تازه درگذشتهی افغانستانی در برنامه قند پارسی
🔷نویسنده: محمدکاظم کاظمی
🔺تهیهكننده و گوینده: زینب بیات
🔻کارگاه شعر: اسماعیل امینی
#قند_پارسی
#فضلالله_زرکوب
#وطن_پارسی
#شاعر
@zaynabbayat
بر این غریب هزار آرزو به دل مانده؟
🔶نگاهی به زندگی و کارنامهی فرهنگی هنری فضلالله زرکوب شاعر تازه درگذشتهی افغانستانی در برنامه قند پارسی
🔷نویسنده: محمدکاظم کاظمی
🔺تهیهكننده و گوینده: زینب بیات
🔻کارگاه شعر: اسماعیل امینی
#قند_پارسی
#فضلالله_زرکوب
#وطن_پارسی
#شاعر
@zaynabbayat
✳️ سنگپشت پرنده
🔻 ما در افغانستان به لاکپشت، سنگپشت می گوییم و من در این شعر از حکایت معروف کلیله و دمنه الهام گرفتهام که در آن، قرار میشود پرندگانی، سنگپشتی را که با دهان خود از چوبی آویزان شده است، از برکهای به برکهای دیگر ببرند.
🔻 این شعر را باری برای عباس رضایی نوشته بودم که به مهاجرتی ناگزیر از راهی پرخوف و خطر ناچار شده بود. اکنون علی مدد رضوانی راهی این مسیر است. البته شباهت ظاهری علیمدد رضوانی به سنگپشت زیاد نیست، ولی این شعر میتواند بیان وضعیت او و بسیاری دیگر از هموطنان ما باشد.
🔻 جای این شاعر توانا، فعال و خوشمشرب در ایران خالی میماند. با رفتن هر یک از این آدمها، ما در اینجا فقیرتر میشویم. ولی چرا پنهان کنم؟ از رفتن علی مدد رضوانی خرسندم، همان طور که از رفتن روحالامین امینی خوشحال شدم چون دیگر مثل جمع بسیاری از اهل قلم و اهل ادب ما که در این یک سال اخیر آواره شدند، درگیر مسائل ابتدایی اقامت و معیشت نخواهد بود. کاش اوضاع به گونه ای بود که همه این آدمهایی که دغدغهٔ ادبیات فارسی دارند، میتوانستند بدون دغدغهٔ تنگناهای اداری، در گوشه ای از قلمرو زبان فارسی سر کنند، ولی دریغ که نیست و در این حال، باید امیدوار بود که اینبار، سنگپشت های پرنده به سلامت به مقصد برسند.
تصویر: تابستان ۱۴۰۱، منزل ما، با ابوطالب مظفری، علی رسولی و علیمدد رضوانی.
🔻🔻🔻🔻🔻
فصل کوچ پرندگان شده است، چه نشستی که «من دلم تنگ است»
سنگپشت پرنده باش و برو، برو آنجا که نور و آهنگ است
گفته بودی که «هر کجا برویم آسمان رنگ ثابتی دارد»
آسمان را چه میکنی جانم؟ به زمینها ببین که صد رنگ است
***
سنگپشت پرندهای شدهای، میپری از فراز اردوگاه
نه حواست به اخم سرباز است، نه خیالت به خشم سرهنگ است
مرزبانان گیج از حیرت چشمشان چار تا شود، چه عجب؟
آنچه نزد تو کمتر از گامی است، نزد آنان هزار فرسنگ است
با صدای بلند داد بزن: «مرزبانان کودن و مفلوک!
چشمتان چار تا شود، بشود؛ حقتان است پایتان لنگ است»
با صدای بلند داد بزن: «مرزبانان کودن و مفلوک!
چشمتان چار تا...» ولی افسوس زیر پای تو صخره و سنگ است
***
بگذرید ای پرندگان از ما، هر کجا میروید، خوش بروید
سنگپشت پرنده بودن ما در چنین وضع، مایۀ ننگ است
۱۰ آبان ۹۴
#شعر_کاظمی
#علی_مدد_رضوانی
#سنگ_پشت_پرنده
@mkazemkazemi
🔻 ما در افغانستان به لاکپشت، سنگپشت می گوییم و من در این شعر از حکایت معروف کلیله و دمنه الهام گرفتهام که در آن، قرار میشود پرندگانی، سنگپشتی را که با دهان خود از چوبی آویزان شده است، از برکهای به برکهای دیگر ببرند.
🔻 این شعر را باری برای عباس رضایی نوشته بودم که به مهاجرتی ناگزیر از راهی پرخوف و خطر ناچار شده بود. اکنون علی مدد رضوانی راهی این مسیر است. البته شباهت ظاهری علیمدد رضوانی به سنگپشت زیاد نیست، ولی این شعر میتواند بیان وضعیت او و بسیاری دیگر از هموطنان ما باشد.
🔻 جای این شاعر توانا، فعال و خوشمشرب در ایران خالی میماند. با رفتن هر یک از این آدمها، ما در اینجا فقیرتر میشویم. ولی چرا پنهان کنم؟ از رفتن علی مدد رضوانی خرسندم، همان طور که از رفتن روحالامین امینی خوشحال شدم چون دیگر مثل جمع بسیاری از اهل قلم و اهل ادب ما که در این یک سال اخیر آواره شدند، درگیر مسائل ابتدایی اقامت و معیشت نخواهد بود. کاش اوضاع به گونه ای بود که همه این آدمهایی که دغدغهٔ ادبیات فارسی دارند، میتوانستند بدون دغدغهٔ تنگناهای اداری، در گوشه ای از قلمرو زبان فارسی سر کنند، ولی دریغ که نیست و در این حال، باید امیدوار بود که اینبار، سنگپشت های پرنده به سلامت به مقصد برسند.
تصویر: تابستان ۱۴۰۱، منزل ما، با ابوطالب مظفری، علی رسولی و علیمدد رضوانی.
🔻🔻🔻🔻🔻
فصل کوچ پرندگان شده است، چه نشستی که «من دلم تنگ است»
سنگپشت پرنده باش و برو، برو آنجا که نور و آهنگ است
گفته بودی که «هر کجا برویم آسمان رنگ ثابتی دارد»
آسمان را چه میکنی جانم؟ به زمینها ببین که صد رنگ است
***
سنگپشت پرندهای شدهای، میپری از فراز اردوگاه
نه حواست به اخم سرباز است، نه خیالت به خشم سرهنگ است
مرزبانان گیج از حیرت چشمشان چار تا شود، چه عجب؟
آنچه نزد تو کمتر از گامی است، نزد آنان هزار فرسنگ است
با صدای بلند داد بزن: «مرزبانان کودن و مفلوک!
چشمتان چار تا شود، بشود؛ حقتان است پایتان لنگ است»
با صدای بلند داد بزن: «مرزبانان کودن و مفلوک!
چشمتان چار تا...» ولی افسوس زیر پای تو صخره و سنگ است
***
بگذرید ای پرندگان از ما، هر کجا میروید، خوش بروید
سنگپشت پرنده بودن ما در چنین وضع، مایۀ ننگ است
۱۰ آبان ۹۴
#شعر_کاظمی
#علی_مدد_رضوانی
#سنگ_پشت_پرنده
@mkazemkazemi