🔴 سفارش
🔹 محمدکاظم کاظمی
(روایتی از یک گفتگو میان دو مهاجر، یکی در این سو و یکی در آن سوی آبها)
- «تسبیح و فال حافظ و قندان نقرهکار
فرهنگ انگلیسی و دیوان شهریار
مُهر امین و پستۀ خندان و زعفران...»
- «بگذار تا حقوق بگیرم، بزرگوار!»
🔸
گفتی که در اوایل اسفند میرسی
اسفند، ماه آخر سال است و اوج کار
اسفند کودکی است که تعطیل میشود
از پشت میز میرود آخر به پشت دار
اسفند پستهای است که مادر میآورد
تا بشکند به مزد و نشیند به انتظار
اسفند دختری است که آسوده میشود
از درد زندگی به مداوای انتحار
اسفند لوحهای است که آماده میشود
بر قطعۀ صد و سی و شش، قبر شصت و چار
اسفند نامهای است که تمدید میشود
آری، اگر که یار شود بخت و روزگار
- این نامهها به بال کبوتر نمیشود
باج و خراج بایدمان داد، بیشمار ـ
اسفند ناله میکند و دود میشود
در دفع چشم زخم بزرگان روزگار
🔸
گفتی «قطار خرّم نوروز میرسد»
نوروز را نداده کسی راه در قطار
نوروز، گرمِ کوره و نوروز پشتِ چرخ
نوروز مانده آن طرف سیم خاردار
🔸
پرسیدهای که «سالِ فراروی، سال چیست؟
نومید بود باید از آن یا امیدوار؟»
وقتی که سال، سال کبوتر نمیشود
دیگر چه فرق میکند اسپ و پلنگ و مار؟
این خرّمی بس است که سنجاق میشود
بر سررسید کهنۀ من برگی از بهار
تا شعر تازهای بنویسم بر آن ورق
از ما همین دو بیت بماند به یادگار
فروردین ۱۳۸۶
#شعر_کاظمی
#محمدکاظم_کاظمی
#سفارش
@mkazemkazemi
🔹 محمدکاظم کاظمی
(روایتی از یک گفتگو میان دو مهاجر، یکی در این سو و یکی در آن سوی آبها)
- «تسبیح و فال حافظ و قندان نقرهکار
فرهنگ انگلیسی و دیوان شهریار
مُهر امین و پستۀ خندان و زعفران...»
- «بگذار تا حقوق بگیرم، بزرگوار!»
🔸
گفتی که در اوایل اسفند میرسی
اسفند، ماه آخر سال است و اوج کار
اسفند کودکی است که تعطیل میشود
از پشت میز میرود آخر به پشت دار
اسفند پستهای است که مادر میآورد
تا بشکند به مزد و نشیند به انتظار
اسفند دختری است که آسوده میشود
از درد زندگی به مداوای انتحار
اسفند لوحهای است که آماده میشود
بر قطعۀ صد و سی و شش، قبر شصت و چار
اسفند نامهای است که تمدید میشود
آری، اگر که یار شود بخت و روزگار
- این نامهها به بال کبوتر نمیشود
باج و خراج بایدمان داد، بیشمار ـ
اسفند ناله میکند و دود میشود
در دفع چشم زخم بزرگان روزگار
🔸
گفتی «قطار خرّم نوروز میرسد»
نوروز را نداده کسی راه در قطار
نوروز، گرمِ کوره و نوروز پشتِ چرخ
نوروز مانده آن طرف سیم خاردار
🔸
پرسیدهای که «سالِ فراروی، سال چیست؟
نومید بود باید از آن یا امیدوار؟»
وقتی که سال، سال کبوتر نمیشود
دیگر چه فرق میکند اسپ و پلنگ و مار؟
این خرّمی بس است که سنجاق میشود
بر سررسید کهنۀ من برگی از بهار
تا شعر تازهای بنویسم بر آن ورق
از ما همین دو بیت بماند به یادگار
فروردین ۱۳۸۶
#شعر_کاظمی
#محمدکاظم_کاظمی
#سفارش
@mkazemkazemi
✳️ شعری از نجیب بارور
🔻 خوانده شده در دیدار شاعران با رهبر انقلاب اسلامی ایران
گاه ما را رستم است و گاه ما را حیدر استه
هفتخوانِ قصۀ امروز، یاران خیبر است
گاه ضحاک است این باطل، زمانی هم یزید
معنی لبیک، گاهی پرچمِ آهنگر است
ای که از فرهنگ سرداری، امامت یافتی
خطبۀ تاریخ ما اینروزها از منبر است
مسگتِ دیروز اگر امروز مسجد گشته است
بانیِ یکتاپرستی این قدیمیخاور است
از رسالت سنتِ آزادگی دارد به یاد
در عجم نام علی همسنگ با پیغمبر است
جوهر آزادگی را از حسین آموختیم
کربلا از دیدگاهِ اهل ایمان، سنگر است
کوفه و بغداد و بابل، عمق این جغرافیاست
زور ذوالقرنین دارد، از نشانِ خنجر است
زابل و بلخ و بخارا و سمرقند و خجند
ریشۀ اجدادی این قوم را راویگر است
وصل میجوید سرودم از نیستانگاهِ دل
رازهای همزبانی خود ز «لون دیگر» است
هرکه نشناسد خدا را، خلق گوید کافر است
هرکه خود نشناسد از دیگر، مرا کافرتر است
ما سخنگویانِ دعواهای کوچک نیستیم
تا خیال سربهداریهای دیگر در سر است
فر ما، فرهنگ ما، در بایگانیِ جهان
از قدِ تاریخ بعضی نوبنا بالاتر است
شعر ما، پرچم به دست آرش حماسهها
شرح ما در شمس و مولانای عرفانپرور است
موج میکوبد از این بحر و نمیتابد ز جا
کشتی عصر تمدنهای ما با لنگر است
سینۀ بومسلم و رازِ دل یعقوب لیث
راوی فرهنگ خونینجامگان تا محشر است
از متاع زندگی جز سر بلندی یاد نیست
سنت آبایی و شمشیر ما را در بر است
یکصدا میآید از اعماق دل آمین ما
بر مراد این و آن هرگز نگردد دین ما
روشنایی میجهد همواره از آیین ما
خشم دارد همچو شمشیر برهنه کین ما
نعرۀ «الله ما بر ضد باطل» اکبر است
طعنۀ آلودگی از دامن ما دور باد
این عداوتهای تاریخی نه زیبِ دفتر است
فرق این سبزینه پرچم با درفش کاوه نیست
عشق این جغرافیای چون مهرهای مادر است
نگذریم از ذرههای خاک او در هیچ وقت
گر تمام این جهان همدست با اسکندر است
این جسارت از «انالحقهای منصوری» ماست
پارسی، درّ دری، شیر است، ما را شکر است
بوی جوی مولیان آوردهام از بادِ شرق
یادِ یار مهربان چون یادهای دلبر است
رسم و آیین سلیمانی فراموشش مباد
هرکه از کلکِ شهامت لایق انگشتر است
در قطار راهدانان نام شان پاینده باد
او که ما را تا سکوی نیکنامی، رهبر است
🔻 خوانده شده در دیدار شاعران با رهبر انقلاب اسلامی ایران
گاه ما را رستم است و گاه ما را حیدر استه
هفتخوانِ قصۀ امروز، یاران خیبر است
گاه ضحاک است این باطل، زمانی هم یزید
معنی لبیک، گاهی پرچمِ آهنگر است
ای که از فرهنگ سرداری، امامت یافتی
خطبۀ تاریخ ما اینروزها از منبر است
مسگتِ دیروز اگر امروز مسجد گشته است
بانیِ یکتاپرستی این قدیمیخاور است
از رسالت سنتِ آزادگی دارد به یاد
در عجم نام علی همسنگ با پیغمبر است
جوهر آزادگی را از حسین آموختیم
کربلا از دیدگاهِ اهل ایمان، سنگر است
کوفه و بغداد و بابل، عمق این جغرافیاست
زور ذوالقرنین دارد، از نشانِ خنجر است
زابل و بلخ و بخارا و سمرقند و خجند
ریشۀ اجدادی این قوم را راویگر است
وصل میجوید سرودم از نیستانگاهِ دل
رازهای همزبانی خود ز «لون دیگر» است
هرکه نشناسد خدا را، خلق گوید کافر است
هرکه خود نشناسد از دیگر، مرا کافرتر است
ما سخنگویانِ دعواهای کوچک نیستیم
تا خیال سربهداریهای دیگر در سر است
فر ما، فرهنگ ما، در بایگانیِ جهان
از قدِ تاریخ بعضی نوبنا بالاتر است
شعر ما، پرچم به دست آرش حماسهها
شرح ما در شمس و مولانای عرفانپرور است
موج میکوبد از این بحر و نمیتابد ز جا
کشتی عصر تمدنهای ما با لنگر است
سینۀ بومسلم و رازِ دل یعقوب لیث
راوی فرهنگ خونینجامگان تا محشر است
از متاع زندگی جز سر بلندی یاد نیست
سنت آبایی و شمشیر ما را در بر است
یکصدا میآید از اعماق دل آمین ما
بر مراد این و آن هرگز نگردد دین ما
روشنایی میجهد همواره از آیین ما
خشم دارد همچو شمشیر برهنه کین ما
نعرۀ «الله ما بر ضد باطل» اکبر است
طعنۀ آلودگی از دامن ما دور باد
این عداوتهای تاریخی نه زیبِ دفتر است
فرق این سبزینه پرچم با درفش کاوه نیست
عشق این جغرافیای چون مهرهای مادر است
نگذریم از ذرههای خاک او در هیچ وقت
گر تمام این جهان همدست با اسکندر است
این جسارت از «انالحقهای منصوری» ماست
پارسی، درّ دری، شیر است، ما را شکر است
بوی جوی مولیان آوردهام از بادِ شرق
یادِ یار مهربان چون یادهای دلبر است
رسم و آیین سلیمانی فراموشش مباد
هرکه از کلکِ شهامت لایق انگشتر است
در قطار راهدانان نام شان پاینده باد
او که ما را تا سکوی نیکنامی، رهبر است
Forwarded from کانال زینب بیات
🍀 سرزمین شعر
✍ زینب بیات
ساعت ده و نیم شب، شبکهی چهار، سرزمین شعر،
نام برنامه، دقیق انتخاب شده، انگار همان اول کار با این نام به تو میگوید، اینجا یک سرزمین متفاوت است، سرزمین شعر است گوش کن و تن به لطافت کلمات رنگین و آهنگین بسپار.
دیدار شاعران و گپ و گفت و آواز و رقابت و هیجان...
طراحی و چیدمان استدیو و نقش و نگارهای آن شاعرانه است و چشمنواز.
هیات داوران و حضور جناب افتخاری با زمزمه بیتها، گروههای چندگانه و سرگروهها و گپ و گفتهای پشت صحنه و به جریان افتادن رقابت بین آنها، مخاطب را مینشاند پای برنامه.
و دو مجری برنامه یکی در روی صحنه که گردانندگی روی صحنه را دارد و دیگری مسول گپ و گفت با شاعران شرکتکننده است.
هر دو مجری مجریان خوبی هستند و کاربلد، اما موقع اجرای جناب سیار، حسی مرتب به من میگوید که کاش پرانرژیتر و با حس و حالتر و گرمتر اجرا میکرد، از فضای زندهی برنامه بهتر استفاده میکرد، کاری که آن یکی مجری یعنی آقای تهماسبی دقیقا انجام میدهد.
و اما نکتهی مهم و قابل توجه دیگر برای مخاطبان، این است که در این برنامه، یک گرایش خاص فکری در شعرها مطرح نیست، شاعر می تواند شعر اجتماعی بخواند، انتقادی بخواند، آیینی بخواند و عاشقانه بخواند، زنان شاعر و مردان شاعر هر کدام بنا به انتخاب و سلیقهی خود ارائه دارند.
در واقع مخاطب با شعر سر و کار دارد و نه با یک گرایش خاص فکری و نه موضوعات ایدئولوژیک و یا سیاسی و این مخاطب را راضی میکند.
اتفاقی که قبلا کمتر سابقه داشته و عمدتا تلاش میشده شعرها مثلا آیینی انقلابی باشند چیزی که باعث پسزدن بخشی از مخاطبان میشده است، اما حالا محوریت شعر است با زیباییهایش، رنگهایش و این یعنی ادبیات مثل همیشه میتواند محور همگرایی و انسجام باشد.
از کارکردهای ارزشمند دیگر برنامه، آشنا کردن مخاطب با نقد شعر است، مخاطبان علاقمند به شعر با شنیدن داوریها، آهسته آهسته با معیارهای سنجش شعر آشنا میشود و شعرشناس میشوند.
انتخاب شاعرانی از افغانستان در بین شرکتکنندهها و داوری از افغانستان باز دایرهی این همدلی را وسیعتر کرده و بر زیبایی آن افزوده است و البته امید میرود شاعران بیشتری از افغانستان فرصت حضور پیدا کنند.
از دیگر ابتکارات تهیه کنندگان برنامه،
حضور استاد افتخاری و زمزمهی استاد است، چیزی که حال مخاطب را مرتب تازه میکند و برنامه دچار یکنواختی نمی شود، هر چند بیشتر خوانشها به نظر کمی یکدست و حزنآلود میآید، یعنی میتوانست خوانشها، اندکی طراوتآگینتر باشد؟
برنامه به دل نشسته و خودم جدی آن را دنبال میکنم حالا که البته من انگیزه خاص خودم را هم دارم و یار میکشاند مرا همه جا.
اما قرار آنچه بازخورد برنامه را میشنوم یارگیری برنامه از بین شاعران که مخاطبان اصلی برنامه هستند گذشته و در دایرهی گستردهتری دارد مخاطب جذب میکند، از دوست کارگر افغانستانی که در گلشهر زندگی میکند و با شروع برنامه وسط شستن ظرفها، کاسه به دست میآید پای برنامه تا جمع علاقمندان به شعر در کشورهای اروپایی که هر شب پای برنامه هستند.
دوست شاعری از هلند برایم پیام داد که از وقتی برنامهی سرزمین شعر را میبینم دوباره حس شعرگفتن سراغم آمده میگفت که مدتها بود به دلیل دور بودن از فضای شعری و زندگی در یک کشور اروپایی از شعر فاصله گرفته بودم حالا دوباره شعرم جوشش کرده...
و این خیلی خوب است آفرین به تیم خوب کاری برنامه سرزمین شعر👏
دست مریزاد خیلی خوبه این برنامه، کاش زودتر از اینها پخش میشد.
هیات داورانشون هم خیلی خوبه به خصوص محمدکاظم کاظمیشون☺️
تهیهکنندهی توانای این برنامه آقای زارعان هست که در کارنامهی هنری ایشان، برنامهی چاووش را هم داریم که برای افغانستان ساخته شده و کارگردان این برنامه جناب زمانی است که مستند خوبی را در هرات ساخته بودند و علاقمند به مسائل افغانستان هستند.
دست مریزاد به همهی دستاندرکاران سرزمین شعر.
امیدوارم همچنان سرزمین شعر ادامه داشته باشد و پر از رویش باشد و بالندگی.
و اما لینک برنامه:
https://sepehrtv.ir/live/tv4
#سرزمین_شعر
@zaynabbayat
✍ زینب بیات
ساعت ده و نیم شب، شبکهی چهار، سرزمین شعر،
نام برنامه، دقیق انتخاب شده، انگار همان اول کار با این نام به تو میگوید، اینجا یک سرزمین متفاوت است، سرزمین شعر است گوش کن و تن به لطافت کلمات رنگین و آهنگین بسپار.
دیدار شاعران و گپ و گفت و آواز و رقابت و هیجان...
طراحی و چیدمان استدیو و نقش و نگارهای آن شاعرانه است و چشمنواز.
هیات داوران و حضور جناب افتخاری با زمزمه بیتها، گروههای چندگانه و سرگروهها و گپ و گفتهای پشت صحنه و به جریان افتادن رقابت بین آنها، مخاطب را مینشاند پای برنامه.
و دو مجری برنامه یکی در روی صحنه که گردانندگی روی صحنه را دارد و دیگری مسول گپ و گفت با شاعران شرکتکننده است.
هر دو مجری مجریان خوبی هستند و کاربلد، اما موقع اجرای جناب سیار، حسی مرتب به من میگوید که کاش پرانرژیتر و با حس و حالتر و گرمتر اجرا میکرد، از فضای زندهی برنامه بهتر استفاده میکرد، کاری که آن یکی مجری یعنی آقای تهماسبی دقیقا انجام میدهد.
و اما نکتهی مهم و قابل توجه دیگر برای مخاطبان، این است که در این برنامه، یک گرایش خاص فکری در شعرها مطرح نیست، شاعر می تواند شعر اجتماعی بخواند، انتقادی بخواند، آیینی بخواند و عاشقانه بخواند، زنان شاعر و مردان شاعر هر کدام بنا به انتخاب و سلیقهی خود ارائه دارند.
در واقع مخاطب با شعر سر و کار دارد و نه با یک گرایش خاص فکری و نه موضوعات ایدئولوژیک و یا سیاسی و این مخاطب را راضی میکند.
اتفاقی که قبلا کمتر سابقه داشته و عمدتا تلاش میشده شعرها مثلا آیینی انقلابی باشند چیزی که باعث پسزدن بخشی از مخاطبان میشده است، اما حالا محوریت شعر است با زیباییهایش، رنگهایش و این یعنی ادبیات مثل همیشه میتواند محور همگرایی و انسجام باشد.
از کارکردهای ارزشمند دیگر برنامه، آشنا کردن مخاطب با نقد شعر است، مخاطبان علاقمند به شعر با شنیدن داوریها، آهسته آهسته با معیارهای سنجش شعر آشنا میشود و شعرشناس میشوند.
انتخاب شاعرانی از افغانستان در بین شرکتکنندهها و داوری از افغانستان باز دایرهی این همدلی را وسیعتر کرده و بر زیبایی آن افزوده است و البته امید میرود شاعران بیشتری از افغانستان فرصت حضور پیدا کنند.
از دیگر ابتکارات تهیه کنندگان برنامه،
حضور استاد افتخاری و زمزمهی استاد است، چیزی که حال مخاطب را مرتب تازه میکند و برنامه دچار یکنواختی نمی شود، هر چند بیشتر خوانشها به نظر کمی یکدست و حزنآلود میآید، یعنی میتوانست خوانشها، اندکی طراوتآگینتر باشد؟
برنامه به دل نشسته و خودم جدی آن را دنبال میکنم حالا که البته من انگیزه خاص خودم را هم دارم و یار میکشاند مرا همه جا.
اما قرار آنچه بازخورد برنامه را میشنوم یارگیری برنامه از بین شاعران که مخاطبان اصلی برنامه هستند گذشته و در دایرهی گستردهتری دارد مخاطب جذب میکند، از دوست کارگر افغانستانی که در گلشهر زندگی میکند و با شروع برنامه وسط شستن ظرفها، کاسه به دست میآید پای برنامه تا جمع علاقمندان به شعر در کشورهای اروپایی که هر شب پای برنامه هستند.
دوست شاعری از هلند برایم پیام داد که از وقتی برنامهی سرزمین شعر را میبینم دوباره حس شعرگفتن سراغم آمده میگفت که مدتها بود به دلیل دور بودن از فضای شعری و زندگی در یک کشور اروپایی از شعر فاصله گرفته بودم حالا دوباره شعرم جوشش کرده...
و این خیلی خوب است آفرین به تیم خوب کاری برنامه سرزمین شعر👏
دست مریزاد خیلی خوبه این برنامه، کاش زودتر از اینها پخش میشد.
هیات داورانشون هم خیلی خوبه به خصوص محمدکاظم کاظمیشون☺️
تهیهکنندهی توانای این برنامه آقای زارعان هست که در کارنامهی هنری ایشان، برنامهی چاووش را هم داریم که برای افغانستان ساخته شده و کارگردان این برنامه جناب زمانی است که مستند خوبی را در هرات ساخته بودند و علاقمند به مسائل افغانستان هستند.
دست مریزاد به همهی دستاندرکاران سرزمین شعر.
امیدوارم همچنان سرزمین شعر ادامه داشته باشد و پر از رویش باشد و بالندگی.
و اما لینک برنامه:
https://sepehrtv.ir/live/tv4
#سرزمین_شعر
@zaynabbayat
Forwarded from کانال زینب بیات
عکسها و ویدئو مرتبط با پست قبلی(سرزمین شعر)
@zaynabbayat
@zaynabbayat
✳️ سرزمین شعر.
🔻دیشب مرحلۀ پایانی «سرزمین شعر» هم ضبط شد. در این ایام برنامههای سی شب ضبط شد و پخش آن تا حوالی ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ ادامه خواهد داشت.
🔻 من یکی از پنج داور برنامه بودم در کنار محمدمهدی سیار، ناصر فیض، علیرضا قزوه و علیمحمد مؤدب. امیدوارم که در داوریها منصف بوده باشم و البته مشتاق ارشاد و تذکر عزیزان رقابتکننده، سرگروهها و مخاطبان این صفحه هستم.
🔻کوشیدیم که داوری ها بر اساس سلیقه و پسند شعری و بدور از ملاحظات محتوایی و موقعیت و کسوت شاعران باشد. شماری از شاعران پیشکسوت که با شرکت در مسابقه به آن اعتبار بخشیده بودند، از راهیافتن به مراحل بعد باز ماندند، همچنین عزیزان شاعری که با آنها سابقهٔ چند دهه آشنایی داشتیم.
🔻باید قدردان شصتوچهار شاعر و هشت سرگروهی باشم که به ما اعتماد کردند و با حضور خود نمونههایی ارزشمند از شعر امروز فارسی را در معرض دید و قضاوت مخاطبان قرار دادند. البته بضاعت شعر امروز فارسی بسیار است و امیدواریم که با تداوم چنین رویدادهایی با دیگر چهرههای شعر امروز فارسی نیز آشنا شویم.
🔻تلاش تهیهکننده و نیز داوران و سرگروهها بر این بود که تا حد مقدورات رسانه، دایرهٔ محتوایی شعرها گسترده باشد و در داوری نیز کیفیت شعرها ملاک انتخاب باشد نه موضوع آنها. البته در تشخیص کیفیت، طبیعتاً تفاوت پسند و سلیقهٔ شعری در بین داوران وجود داشت و این لازم است تا شعرهایی با سبکهای گوناگون و شاعرانی با سلایق مختلف، از نظر نیفتند. به هر حال آنچه در نهایت به عنوان نتیجهٔ هر قسمت از مسابقه اعلام میشد، حاصل اکثریت آرای پنج داور بود و برای همهٔ ما قابل احترام و دفاع است.
🔻«سرزمین شعر» حاصل تلاش و مجاهدت عزیزانی بود که با ارائهٔ طرح این برنامه و دفاع از آن، توانستند نظر مسئولان مربوطه را نسبت به این برنامه جلب کنند و امکانات سنگین این رویداد بیسابقه را فراهم آورند. از همه کسانی که در این مسیر کوشیدند، سپاسگزارم.
🔻 استاد علیرضا افتخاری با نوای دلنشین خود رنگ ویژهای به برنامه بخشیدند. نفسشان گرم.
🔻علی زارعان تهیهکننده و عادل زمانی کارگردان هنری برنامه با مدیریت خوب، ابتکار و صبر و حوصله و حسن خلق خویش، شایستهٔ قدردانیاند. همین طور همکارانشان، از عوامل صوت و تصویر و تدوین تا طراحان صحنه و لباس و گریم و نیز دوستان خوب خدمات و تدارکات.
🔻از سید وحید سمنانی و محمدرضا طهماسبی مجریان و عوامل محتوایی پشت صحنه سپاسگزارم، همینطورخانمها ندا آقاجونی و هدی شکیبا که بیش از همه در ارتباط با مسائل اجرایی و هماهنگیهای سفر و اقامت زحمتشان دادیم.
🔻امیدوارم که «سرزمین شعر» تداوم یابد و شعر فارسی را با همه ظرفیتهای منطقهای و بلکه بینالمللی آن از مسیر رسانه به خانهٔ همه فارسیزبانان و علاقهمندان شعر فارسی ببرد.
@mkazemkazemi
🔻دیشب مرحلۀ پایانی «سرزمین شعر» هم ضبط شد. در این ایام برنامههای سی شب ضبط شد و پخش آن تا حوالی ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ ادامه خواهد داشت.
🔻 من یکی از پنج داور برنامه بودم در کنار محمدمهدی سیار، ناصر فیض، علیرضا قزوه و علیمحمد مؤدب. امیدوارم که در داوریها منصف بوده باشم و البته مشتاق ارشاد و تذکر عزیزان رقابتکننده، سرگروهها و مخاطبان این صفحه هستم.
🔻کوشیدیم که داوری ها بر اساس سلیقه و پسند شعری و بدور از ملاحظات محتوایی و موقعیت و کسوت شاعران باشد. شماری از شاعران پیشکسوت که با شرکت در مسابقه به آن اعتبار بخشیده بودند، از راهیافتن به مراحل بعد باز ماندند، همچنین عزیزان شاعری که با آنها سابقهٔ چند دهه آشنایی داشتیم.
🔻باید قدردان شصتوچهار شاعر و هشت سرگروهی باشم که به ما اعتماد کردند و با حضور خود نمونههایی ارزشمند از شعر امروز فارسی را در معرض دید و قضاوت مخاطبان قرار دادند. البته بضاعت شعر امروز فارسی بسیار است و امیدواریم که با تداوم چنین رویدادهایی با دیگر چهرههای شعر امروز فارسی نیز آشنا شویم.
🔻تلاش تهیهکننده و نیز داوران و سرگروهها بر این بود که تا حد مقدورات رسانه، دایرهٔ محتوایی شعرها گسترده باشد و در داوری نیز کیفیت شعرها ملاک انتخاب باشد نه موضوع آنها. البته در تشخیص کیفیت، طبیعتاً تفاوت پسند و سلیقهٔ شعری در بین داوران وجود داشت و این لازم است تا شعرهایی با سبکهای گوناگون و شاعرانی با سلایق مختلف، از نظر نیفتند. به هر حال آنچه در نهایت به عنوان نتیجهٔ هر قسمت از مسابقه اعلام میشد، حاصل اکثریت آرای پنج داور بود و برای همهٔ ما قابل احترام و دفاع است.
🔻«سرزمین شعر» حاصل تلاش و مجاهدت عزیزانی بود که با ارائهٔ طرح این برنامه و دفاع از آن، توانستند نظر مسئولان مربوطه را نسبت به این برنامه جلب کنند و امکانات سنگین این رویداد بیسابقه را فراهم آورند. از همه کسانی که در این مسیر کوشیدند، سپاسگزارم.
🔻 استاد علیرضا افتخاری با نوای دلنشین خود رنگ ویژهای به برنامه بخشیدند. نفسشان گرم.
🔻علی زارعان تهیهکننده و عادل زمانی کارگردان هنری برنامه با مدیریت خوب، ابتکار و صبر و حوصله و حسن خلق خویش، شایستهٔ قدردانیاند. همین طور همکارانشان، از عوامل صوت و تصویر و تدوین تا طراحان صحنه و لباس و گریم و نیز دوستان خوب خدمات و تدارکات.
🔻از سید وحید سمنانی و محمدرضا طهماسبی مجریان و عوامل محتوایی پشت صحنه سپاسگزارم، همینطورخانمها ندا آقاجونی و هدی شکیبا که بیش از همه در ارتباط با مسائل اجرایی و هماهنگیهای سفر و اقامت زحمتشان دادیم.
🔻امیدوارم که «سرزمین شعر» تداوم یابد و شعر فارسی را با همه ظرفیتهای منطقهای و بلکه بینالمللی آن از مسیر رسانه به خانهٔ همه فارسیزبانان و علاقهمندان شعر فارسی ببرد.
@mkazemkazemi
💠محمد ناصر فرخاد فرزند علی اصغر در سال ۱۳۳۳ خورشیدی در شهر هرات متولد شد و تحصیلات خود را تا دریافت دیپلم در دبیرستان جامی هروی ادامه داد.
🔸با تجاوز شوروی به افغانستان وی به ایران مهاجرت کرد و به فعالیت ادبی و فرهنگی روی آورد و می توان او را از شاعران نسل اول مهاجرت به حساب آورد.
🔸وی سال ها در بستر بیماری بود و بر اثر سکته مغزی مقداری از توانایی های جسمی و تکلم خود را از دست داد.
🔸مجموعه شعر افسانه نخوانده از کارهای منتشر شده این شاعر است.
🔸او ۱۱ حمل / فروردین دار فانی را وداع
گفت.
🔸پیکر این شاعر پیشکسوت افغانستان روز یکشنبه ۱۲ فروردین ساعت ۱ بعد از ظهر از حرم رضوی تشیع و در بهشت رضا به خاک سپرده میشود.
🔸مراسم ترحیم روز دوشنبه ۱۳ فروردین ساعت ۹ تا ۱۱ صبح در حسینیه هراتیها واقع در خیابان بهار، نبش کوچه سلام برگزار است.
@radio_dari
🔸با تجاوز شوروی به افغانستان وی به ایران مهاجرت کرد و به فعالیت ادبی و فرهنگی روی آورد و می توان او را از شاعران نسل اول مهاجرت به حساب آورد.
🔸وی سال ها در بستر بیماری بود و بر اثر سکته مغزی مقداری از توانایی های جسمی و تکلم خود را از دست داد.
🔸مجموعه شعر افسانه نخوانده از کارهای منتشر شده این شاعر است.
🔸او ۱۱ حمل / فروردین دار فانی را وداع
گفت.
🔸پیکر این شاعر پیشکسوت افغانستان روز یکشنبه ۱۲ فروردین ساعت ۱ بعد از ظهر از حرم رضوی تشیع و در بهشت رضا به خاک سپرده میشود.
🔸مراسم ترحیم روز دوشنبه ۱۳ فروردین ساعت ۹ تا ۱۱ صبح در حسینیه هراتیها واقع در خیابان بهار، نبش کوچه سلام برگزار است.
@radio_dari
Forwarded from رادیو دری
💠بصیر احمد حسینزاده نویسنده، خبرنگار و تهیه کننده رادیو دری و از دوستان شادروان محمدناصر فرخاد شاعر افغانستانی که روز شنبه 11 فروردین/حمل چهره در نقاب خاک کشید، به مناسبت درگذشت وی در یادداشتی به بیان خاطراتی از آن شاعر زندهیاد پرداخته است.
📌این یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://parstoday.ir/dari/news/culture-i243894
🆔@radio_dari
📌این یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://parstoday.ir/dari/news/culture-i243894
🆔@radio_dari
✳️ گفتگوی سروش رهین با محمدکاظم کاظمی در سلسله گفتگوهای فرهنگی اجتماعی و سیاسی با نخبگان هرات.
https://youtu.be/wEQ9mW5FAwQ?si=jlECicTG5CrsTg8K
https://youtu.be/wEQ9mW5FAwQ?si=jlECicTG5CrsTg8K
YouTube
سلسله گفتگو هاي فرهنگي اجتماعي و سياسي با نخبگان هرات - استاد محمد كاظم كاظمي
سلسله گفتگو هاي فرهنگي اجتماعي و سياسي با نخبگان هرات - استاد محمد كاظم كاظمي
ميزبان برنامه : سروش رهين
تهيه كننده : طارق بهاء
ميزبان برنامه : سروش رهين
تهيه كننده : طارق بهاء
Forwarded from کانال زینب بیات
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✳️ یادی از شادروان ناصر فرخاد
در انجمن شعر امین، چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳
روحش شاد باد.
در انجمن شعر امین، چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳
روحش شاد باد.
تجلی کرد حسنش
محمدحسین سرآهنگ
✳️ تجلی کرد حسنش دوش در خلوتگه هوشم
🔸 استاد محمدحسین سرآهنگ
🔻 متن غزل
تجلّی کرد حسنش دوش در خلوتگه هوشم
به استقبال نازش دل برون آمد ز آغوشم
دل دیوانهام پرشور و دشت بیخودی تنگ است
کنید ایجاد صحرایی دگر تا ناز بفروشم
ز بس نازکمزاجم، ناز گردون بر نمیدارم
من آن شاخم که نکهت بار سنگین است بر دوشم
نیم شمعی که از باد نفس راه فنا گیرم
چراغ طورم و طوفان نخواهدکرد خاموشم
سزاوار شنیدن کی بود افسانهٔ زاهد؟
به جای حرف باطل پنبه بگذارید در گوشم
غبارم، لیک صد خورشید تابان در بغل دارم
به ظاهر قطرهام، امّا بود طوفان در آغوشم
چو بحر بیکران پیوستهامواج است طبع من
توانی نیست کس را تا فروبنشاند از جوشم
ز بس دارم نوید از زندگانی سرگرانیها
که بردارد به جز تیغ اجل این بار از دوشم؟
🔸 استاد محمدحسین سرآهنگ
🔻 متن غزل
تجلّی کرد حسنش دوش در خلوتگه هوشم
به استقبال نازش دل برون آمد ز آغوشم
دل دیوانهام پرشور و دشت بیخودی تنگ است
کنید ایجاد صحرایی دگر تا ناز بفروشم
ز بس نازکمزاجم، ناز گردون بر نمیدارم
من آن شاخم که نکهت بار سنگین است بر دوشم
نیم شمعی که از باد نفس راه فنا گیرم
چراغ طورم و طوفان نخواهدکرد خاموشم
سزاوار شنیدن کی بود افسانهٔ زاهد؟
به جای حرف باطل پنبه بگذارید در گوشم
غبارم، لیک صد خورشید تابان در بغل دارم
به ظاهر قطرهام، امّا بود طوفان در آغوشم
چو بحر بیکران پیوستهامواج است طبع من
توانی نیست کس را تا فروبنشاند از جوشم
ز بس دارم نوید از زندگانی سرگرانیها
که بردارد به جز تیغ اجل این بار از دوشم؟