کانال حزب نافرمانی مدنی
2.38K subscribers
25.8K photos
19.9K videos
84 files
1.94K links
Download Telegram
اوضاع ایران قبل از کودتای ۱۲۹۹ خورشیدی
شروع حکومت و سلطنت خاندان قاجاریه مصادف با دوران آغاز نهضتهای فکری و مذهبی و علمی و صنعتی در اروپا بود، کشورهای اروپایی با سرعت قدم در راه پیشرفت و ترقی گذاشته بودند، متاسفانه در این زمان در کشور ایران خاندانی حکومت میکردند که از هفت پادشاه این خاندان حتی یکی از آنها کوچکترین خدمتی به ملت و مملکت ایران نکرد، بلکه هست و نیست ایران را خرج زندگی خصوصی و عیاشی ها و مسافرتهای خود ویا بذل و بخشش به اعوان و انصار و اطرافیان و حق السکوت به مجتهدها و آخوندها نمودند.
@mobarezan_vatannews
در دوران حکومت قاجاریه مناطق وسیعی از خاک ایران از قبیل ترکمنستان، افغانستان، بلوچستان شرقی، بحرین و کرکوک و سلیمانیه و موصل و دیاربکر و ۱۷ شهر حومه قفقاز ( اران سابق و جمهوری آذربایجان امروزی) از ایران جدا شد.
در مقابل اخذ وام از روس و انگلیس برای تامین هزینه های شاهان قاجار ، نه تنها هست و نیست مملکت در گرو بیگانگان قرار گرفت ، بلکه اداره امور لشکری و کشوری ایران هم تحت اختیار دول روس و انگلیس در آمد.
@mobarezan_vatannews
در مقابل دریافت وامهای مختلف از دول روس و انگلیس تمام دارایی های ایران از قبیل: امتیازات معادن، خطوط تلگراف، راهها و راه آهن، رودخانه ها، بنادر و کشتی رانی، گمرکات، بانک و نشر اسکناس، اختیار فرماندهی نیروی قزاق در دست روسها و پلیس جنوب در دست انگلیسی ها و پلیس ژاندارمری در دست سوعدی ها، و بالاخره به طور رسمی تقسیم ایران به دو منطقه نفوظ انگلیس و روس ( قرار داد های ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵ بین انگلستان و روس) و صدها امتیاز دیگر.
به عبارت دیگر اگر کشورهای آفریقایی و آسیایی هریک به نوعی مستعمره یکی از دول اروپایی بودند، ایران عملا مستعمره دو کشور استعمار و استعمارگر روس و انگلیس بود.
ملت ایران با ورشکستگی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و نظامی با فقر و بدبختی و نا امیدی دست به گریبان بود.
در چنین شرایطی رضا خان میر پنج در صحنه تاریخ ایران ظاهر می شود.

#رضا_شاه_پهلوی

#از_آلاشت_تا_ژوهانسبورگ

#نوشته_نادر_پیمانی

#قسمت_دوم
@mobarezan_vatannews
با مروری به تاریخ ۱۵۰ ساله حکومت سلسله قاجاریه به خوبی معلوم می شود چگونه ایران در دوران سلطنت این خاندان به ورطه ی نیستی و نابودی کشیده شده بود، حاکمیت در دست بیگانگان، دار و ندار ملت و جان و مال و ناموس مردم در اختیار شاه و اطرافیان او و دولتمردان و حکام ظالم و ستمکار و روحانیون دزد و ریاکار قرار گرفته بود.
متاسفانه به علت آلودگی و مزدور بیگانه بودن عده ای از رجال و دولتمردان و روحانیون دوران قاجار از قبیل:
میرزا آقا خان اعتماد الدوله نوری( با داشتن تابعیت انگلیس سالها صدر اعظم ایران بود).

امین السلطان یا اتابک اعظم( با وابستگی به دولت روس ، در دوران ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، و محمد علی شاه، سالها زمام امور مملکت را در دست داشته).
@mobarezan_vatannews
سعد الدوله، شیخ فضل الله نوری، میرزا ابوالقاسم امام جمعه تهران ، ناصرالملک قراگوزلو، فرمانفرما، عین الدوله، وثوق الدوله، نصرت الدوله فیروز، حاج میرزا حسن مجتهد تبریزی، سید حسن مدرس، و صدها خودفروخته و مزدور که هریک عملا و رسما تحت حمایت یک دولت بیگانه بودند و به علت تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ و وجود کاپیتولاسیون و دخالت مستقیم بیگانگان در تمام امور مملکت ، ایران در بدترین شرایط به سر می برد.

در اواخر دوران سلطنت قاجاریه ، هر منطقه ای تحت حکمرانی یک یاغی و سرکش و خان و رعیس ایلی قرار داشت، و حکومت و دولت مرکزی کوچکترین اختیاری و قدرتی در اداره امور ولایات ایران را نداشت.
@mobarezan_vatannews
اسماعیل آقا سیمیتقو در کردستان و آذربایجان غربی، اقبال السلطنه در ماکو و خوی و حومه، شیخ خزعل در خوزستان، صولت الدوله قشقایی در فارس، دوست محمد خان بلوچ در بلوچستان و سیستان، حاج آقا محسن در اراک و ساوه، متولی باشی در قم، شجاع نظام در مرند و جلفا و صوفیان، رحیم خان چلبیانلو و پسرش در قرچه داغ و ارسبار و اهر و اردبیل، امیر اسعد( پسر سپهدار) در لاهیجان و لنگرود و رودبار، میرزا کوچک خان در رشت و فومن و طوالش، امیر موید فیروزکوهی در فیروزکوه و ساری، شیخ محمود ورامینی در ورامین و گرمسار ، نایب حسین کاشی در کاشان و نطنز و محلات، ملا قربانعلی در زنجان و ابهر

شورش و یاغی گری عشایر و قبایل مختلف از قبیل لرها، شاهسونها، تنگستان یها، بختیاری ها، بویر احمدی ها، چاه کوتاهی ها و ترکمن ها و غیره، تشکیل حکومت جمهوری خودمختار در شمال ایران به وسیله احسان الله خان و خالو قربان
@mobarezan_vatannews
و ساعدالدوله و شجاع السلطنه و حیدر عمو اوغلی، با همکاری تعدادی از چریکهای بلشویک، که از روسیه آمده بودند، حظور ارتشهای روس و انگلیس و عثمانی در ایران ، همه این عوامل باعث به وجود آمدن هرج و مرج و قتل و غارت و فقر و بیکاری شده بود و به علت نبودن امنیت و عدم امکان

انجام کشت و کار قحطی به شدت دامن گیر مردم شده و کار و تجارت متوقف گردیده بود ، و نتیجتا امکانی برای وصول مالیات و تامین هزینه های دولت نبود.



#رضا_شاه_پهلوی

#از_آلاشت_تا_ژوهانسبورگ

#نوشته_نادر_پیمانی

#قسمت_سوم
@mobarezan_vatannews
ابراهیم صفایی در کتاب( زمینه های اجتماعی کودتا) وضع ایران قبل از کودتا را چنین توصیف می کند:
در آن هنگام کارهای مملکت به کلی از هم گسیخته و کشور ما شبیه مستعمره بود.
قدرت سیاسی و نظامی انگلیس در ایران چیرگی داشت، آذربایجان دستخوش تجاوزات سیمیتقو بود، قسمت عمده گیلان و شمال را بلشویکها به نام حکومت مستقل در اختیار داشتند، عبور از قزوین به رشت بدون اجازه بیگانگان ممکن نبود، آوارگان گیلانی در قزوین و تهران با حال رقت بار سرگردان بودند. در مازندران جمعیت اتحاد ملی طبرستان دم از خودمختاری میزد. راههای کشور نا امن بود، حقوق کارمندان دولت ماه ها عقب افتاده و دولت قادر به پرداخت نبود.
سیاست خارجی ایران با قرارداد ۱۹۱۹ ( قرارداد منعقد شده بین وثوق الدوله با دولت انگلیس) پیوسته بود و هیچ زمامداری جرات و توان آن را نداشت که این زنجیر استعماری را پاره کند.و با همسایگان بزرگ شمالی که با رژیم جدید و قدرت نو قد برافراشته بود، قرارداد دوستانه ای امضا کند و تشنجات مملکت را بکاهد و نیروی بیگانه را از ایران بیرون کند.
مالیاتها وصول نمیشد، خانها و زورمندان محلی هر کدام به نوبه خود حکومتی نیمه مستقل داشتند ، فقر و گرسنگی و قحطی که از آغاز جنگ اول جهانی به صورت وحشتناکی گسترش یافته بود هنوز در سراسر کشور هیولای شوم خود را نشان میداد. هیچ کس امیدی نداشت که ایران بتواند روی پای خود بایستد و از پرتگاه زوال و انقراض خود را نجات دهد.حکومت مرکزی چنان ظعیف و ناتوان بود که اگر نیروی انگلیس در حوالی قزوین پایگاه نداشت بلشویکهای گیلان می توانستند به آسانی به تهران حمله کنند و دولت حتی توانایی دفاع از پایتخت را هم نداشت، مرکزیت مملکت در هم شکسته و قدرت رهبری و اداره مملکت از دست زمامداران کشور بیرون رفته بود.
هرگاه مختصر کمک و مساعدت بیگانگان نبود( کمک مالی که انگلیس هر ماه به صورت وام می پرداخت) حقوق وزیران و دربار نیز میسر نمی شد، وطن خواهان و روشنفکران خطر اضمحلال ایران را آشکارا می دیدند و از هر سو نجات و چاره می جستند. ابن الوقت ها با سر سپردن به سفارتخانه های بیگانگان به منافع کوچک و پست خود می اندیشیدند ودر فکر مقام و پول بودند.
فعودالها با اصول قرون وسطایی و جور و ستم بر کشاورزان گرسنه بر وسعت املاک خود می افزودند، محتکرین به قیمت جان مردم آذوقه عمومی را احتکار می کردند. توده مردم پناهگاهی نداشتند و از دولت جز اسمی بی رسم چیزی بر جای نمانده بود و حتی در پایتخت فرمانش نفوذ نداشت.


#رضا_شاه_پهلوی

#از_آلاشت_تا_ژوهانسبورگ

#نوشته_نادر_پیمانی

#قسمت_چهارم
@mobarezan_vatannews