🔴 کدام انتخابات ودر کدام مجلس ⁉️
#محبوبه_فرحزادی
من در این انتخابات شرکت نمی کنم
چون من زنم وحقوق انسانی من در قوانین اجرا نمی شود
چون زن در جامعه از حقوق مدنی محروم است ⁉️⁉️
حاکمیت به بهانه روز زن ؛خوراک تبلیغاتی درست می کند ؛ تا نیمی از جمعیت ایران را در انتخابات به همراه داشته باشد
زنی که در قوانین جاری در کشور ارزشش نصف مرد است ⁉️
ارثش نصف مرد است
چگونه رای او برابر با مرد است ⁉️⁉️⁉️
من به برابری حقوق زن ومرد اعتقاد دارم
همان زنی که اگر جنینی در خود داشته باشد وآن جنین پسر باشد دیه جنین دو برابر مادری است که آن جنین را پرورش می دهد
همان زنی که نصف مرد ارزشش است از نظر قانون ⁉️⁉️
همان زتی که شهادتش نصف وارثش نیز نصف مرد است ⁉️⁉️
همان زنی که امضایش در سند ازدواج لازمه ولی حق طلاق ندارد ودر سند طلاق به امضای او نیازی نیست چرا ⁉
همان زنی که ۰۰۰
شما کامل کنید ۰۰۰
نه به آپارتاید جنسیتی
زنده باد قوانین انسانی
زن = مرد
🆔 @edalatxah
#محبوبه_فرحزادی
من در این انتخابات شرکت نمی کنم
چون من زنم وحقوق انسانی من در قوانین اجرا نمی شود
چون زن در جامعه از حقوق مدنی محروم است ⁉️⁉️
حاکمیت به بهانه روز زن ؛خوراک تبلیغاتی درست می کند ؛ تا نیمی از جمعیت ایران را در انتخابات به همراه داشته باشد
زنی که در قوانین جاری در کشور ارزشش نصف مرد است ⁉️
ارثش نصف مرد است
چگونه رای او برابر با مرد است ⁉️⁉️⁉️
من به برابری حقوق زن ومرد اعتقاد دارم
همان زنی که اگر جنینی در خود داشته باشد وآن جنین پسر باشد دیه جنین دو برابر مادری است که آن جنین را پرورش می دهد
همان زنی که نصف مرد ارزشش است از نظر قانون ⁉️⁉️
همان زتی که شهادتش نصف وارثش نیز نصف مرد است ⁉️⁉️
همان زنی که امضایش در سند ازدواج لازمه ولی حق طلاق ندارد ودر سند طلاق به امضای او نیازی نیست چرا ⁉
همان زنی که ۰۰۰
شما کامل کنید ۰۰۰
نه به آپارتاید جنسیتی
زنده باد قوانین انسانی
زن = مرد
🆔 @edalatxah
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در #زندان_بوشهر چه میگذرد؟
#سپیده_قلیان و #محبوبه_رضایی در گفتوگوی اختصاصی با ایران اینترنشنال از وضعیت تکاندهنده زندان بوشهر میگویند.
#سپیده_قلیان و #محبوبه_رضایی در گفتوگوی اختصاصی با ایران اینترنشنال از وضعیت تکاندهنده زندان بوشهر میگویند.
#محبوبه_فرحزادی به دادگاه انقلاب تهران احضار شد
#محبوبه_فرحزادی، معلم بازنشسته و فعال سیاسی، طی یک تماس تلفنی به دادگاه انقلاب تهران احضار شد. در این تماس از وی خواسته شده تا روز شنبه ۱۰ مهرماه، ساعت ۹ صبح در این محل حاضر شود.
#اعدام_نکنید
#دادخواهی
#محاکمه_سران_رژیم
#جمهوری_اسلامی_نابود_باید_گردد
📌برای تماس و همکاری با ما و ارسال خبر و گزارش به این آدرسها تماس بگیرید:
https://t.me/no_execution1
+46737896505
@ICAE_Tamas
@hormozraha
#محبوبه_فرحزادی، معلم بازنشسته و فعال سیاسی، طی یک تماس تلفنی به دادگاه انقلاب تهران احضار شد. در این تماس از وی خواسته شده تا روز شنبه ۱۰ مهرماه، ساعت ۹ صبح در این محل حاضر شود.
#اعدام_نکنید
#دادخواهی
#محاکمه_سران_رژیم
#جمهوری_اسلامی_نابود_باید_گردد
📌برای تماس و همکاری با ما و ارسال خبر و گزارش به این آدرسها تماس بگیرید:
https://t.me/no_execution1
+46737896505
@ICAE_Tamas
@hormozraha
💥واکنش #محبوبه_رمضانی، مادر پژمان قلیپور از کشتهشدگان آبان ۹۸، به گزارش صداوسیما درباره #گوهر_عشقی، مادر ستار بهشتی
«شما که تو هر کوچه خیابون دوربینای حرفهای دارین، پس چرا دو ساله فریاد میزنم دوربینی که موقع کشتن بچهم بالای سرش بوده رو نشونم بدین، میگین دوربین سوخته بوده. وجود دارین فیلم دوربین ۲۶ آبان۹۸ رو نشون بدین تا مردم ببینن چند تا خانواده تو اون شب نابود شدن».
یوسف سلامی، یکی از بازجو خبرنگارانی که در ساخت سایر پروندهسازیهای امنیتی و اعترافات اجباری از فعالان و معترضان دخیل بوده، دادخواهی و ضرب و شتم گوهر عشقی را تکذیب کرد.
#دادخواهی
#ابان_ادامه_دارد
#محاکمه_سران_رژیم
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
تماس با ما:
https://t.me/no_execution1
+46737896505
@ICAE_Tamas
@hormozraha
«شما که تو هر کوچه خیابون دوربینای حرفهای دارین، پس چرا دو ساله فریاد میزنم دوربینی که موقع کشتن بچهم بالای سرش بوده رو نشونم بدین، میگین دوربین سوخته بوده. وجود دارین فیلم دوربین ۲۶ آبان۹۸ رو نشون بدین تا مردم ببینن چند تا خانواده تو اون شب نابود شدن».
یوسف سلامی، یکی از بازجو خبرنگارانی که در ساخت سایر پروندهسازیهای امنیتی و اعترافات اجباری از فعالان و معترضان دخیل بوده، دادخواهی و ضرب و شتم گوهر عشقی را تکذیب کرد.
#دادخواهی
#ابان_ادامه_دارد
#محاکمه_سران_رژیم
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
تماس با ما:
https://t.me/no_execution1
+46737896505
@ICAE_Tamas
@hormozraha
استقبال زنان زندانی در اوین از مقامات قضایی!!
روز چهارشنبه شش دیماه زمانی که قضات دادگاه انقلاب و مقامات قضائی به بند زنان آمدند و مواجهه و مقاومت زنان در مقابل سرکوب، شکنجه، زندان و اعدام شکل گرفت، صحنههایی بهیاد ماندنی به تصویر کشیده شد.
صحنهای که مقابل چشمانم بود تصویری واضح و قدرتمند از برپاییِ یک” داد”گاه و” داد”خوهی مردمی علیه عوامل قضائیِ دخیل در جنایتها بود که احکام ضد بشری را صادر و اجرا کرده بودند.
زنانی که در داخل زندان با شجاعت و شهامت در مقابل قضات صادر کننده احکامشان ایستاده بودند و تنها خواستهشان توقف سرکوب و خشونت علیه مردم ایران بود.
آنها فریاد میزدند و از مقامات میخواستند که اعدام و شکنجه را متوقف کنند.
قضات و مقاماتی که در میان دهها نیروی امنیتی جرات بیرون آمدن از در اتاق یا پذیرفتن ورود ما زنان به اتاقهایشان را نداشتند.
این لحظه همان لکنت زبان جنایتکار در مقابل دادخواه است.
صحنه عجیبی بود. ما زندانیان جلوی در ایستاده بودیم و تکان نمیخوردیم. نیروهای امنیتی و زندانبانها ما را به اینطرف و آنطرف میکشیدند. یکی دو بار زمین خورده اما دوباره بلند شدیم و ایستادیم. دستهایمان را به شکل قلاب زنجیر کردیم و شعار و سرود خواندیم.
یک لحظه در راهروی بند هیچ نبود جز فریاد طنینانداز زنان : “محسن شکاری” “محسن شکاری” “محسن شکاری”.. و تصویر عموزاد از لای نردههای پنجره افسرنگهبانی که سرش پائین و پائینتر میافتاد، تصویری به یاد ماندنی شد در خاطرمان.
ای کاش عکاسی از آن لحظه عکس میگرفت.
این شکوه فریاد دادخواهی علیه بیدادگر و ظالم است. این زیبایی سر برآوردن عدالتخواهی در بارگاه ظلم بیامان، در بند زنان است.
در آن لحظه #گلرخ را میبینم که با یکی از ماموران بحث میکند و میگوید به جای عقب راندن ما یک بار رو به سوی آنان بگیر و به آنان بگو جنایت بس است. قتل و کشتار بس است. به جای ما آنان را متوقف کن که دستشان در خون است.
صدای فریاد دیگری را میشنوم. #سپیده سرش را از لای میلههای پنجره جلو میبرد و خطاب به عموزاد میگوید چرا محسن را کشتی؟ چرا محمد مهدی کرمی را کشتید؟
بیاختیار دیگری فریاد میکشد #ماشالله_کرمی کجاست؟ چرا آزادش نمیکنید؟
#محبوبه با لهجه جنوبی فریاد میزند کیان را خودتان کشتید. حالا میخواهید مجاهد کورکور را اعدام کنید؟
صدای #سروناز را از پشت در قفل شده و صورت پر حرارتش را از دریچه کوچکش میبینم و میشنوم فریاد میزند: “ محسن شکاری زنده است.” “ خون سرد نمیشه.”
از پشت درِ قفل شده، کمی دورتر از ما زنان فریاد میزنند رضا رسائی را نکشید و با مشت بر در می کوبند.
به نظرم میآید این باشکوهترین “داد”گاه است.
صدایم بلند میشود و به جمع سخنرانان میپیوندم.” این یک دادخواهی مردمی است . جلوه و تصویری از “ داد” گاه شما قضاتِ دادگاه انقلاب و مقامات قضائیست که دست به اِعمال شکنجه و اعدام زدهاید. خوب احساس کنید.
احساس کنید زمانی که در مقابل مردم رنجکشیده ایران با این پرسش مواجه خواهید شد “که چرا فرزندان این سرزمین را کشتهاید؟ چرا جوانان را اعدام کردهاید؟ چرا زنان و مردان را شکنجه و زندان کردهاید به چه حالی خواهید افتاد؟ شما الان که هنوز در مسند قدرتید و در داخل زندان جمهوریاسلامی در میان گارد مسلح محافظت میشوید، جرات ندارید که به میان ما نُه زن زندانی بیائید یا درِ اتاق را باز کنید و در مقابل ما بایستید و پاسخگوی رفتارتان باشید.
یقین دارم در پیشگاه مردم در روز دادخواهی نیز نخواهید توانست حتا یک کلمه بر زبان برانید. اینجا دادگاه مردمی در قلب زندان اوین در بند زنان سیاسی-عقیدتی برای امر دادخواهیست.
این تاریخ را به ذهنتان بسپارید.
صدای اعتراض بلندتر از قبل در تمام زوایای ساختمان میپیچد. “دست از صدور احکام اعدام بردارید. ماشین مرگ، اعدام و شکنجه را متوقف کنید. دلیل به اینجا آمدنمان نه احکامیست که علیه خودمان صادر شده است و نه زندانیست که با افتخار تحمل میکنیم. ما اینجا آمدهایم که بگوییم خشونت علیه مردم را متوقف کنید. آمدهایم بگوئیم مقاومت و اعتراض ادامه دارد و جنبش “زن، زندگی، آزادی” زنده است.”
موج فریاد رسای زنان در فضای زندان پیچیده بود . ای کاش صدابرداری بود و سکوت محض خفت الود مقامات و قضات را که قادر به براوردن یک کلمه از همان دهانهایی که احکام مرگ و زندان را پشت میزهایشان بلند میخوانند، نبودند، ضبط می کرد. این سکوت برای تاریخ شنیدنی است و قطعا تکرار خواهد شد.
گرچه این تصویر به دوربین هیچ عکاسی راه نیافت اما در روح و روان ما و ذهن جنایتکاران ثبت تاریخی شد. زنده باد مقاومت و امید
#نرگس_محمدی
۶ دی ۱۴۰۲
زندان اوین
#زن_زندگی_آزادی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
روز چهارشنبه شش دیماه زمانی که قضات دادگاه انقلاب و مقامات قضائی به بند زنان آمدند و مواجهه و مقاومت زنان در مقابل سرکوب، شکنجه، زندان و اعدام شکل گرفت، صحنههایی بهیاد ماندنی به تصویر کشیده شد.
صحنهای که مقابل چشمانم بود تصویری واضح و قدرتمند از برپاییِ یک” داد”گاه و” داد”خوهی مردمی علیه عوامل قضائیِ دخیل در جنایتها بود که احکام ضد بشری را صادر و اجرا کرده بودند.
زنانی که در داخل زندان با شجاعت و شهامت در مقابل قضات صادر کننده احکامشان ایستاده بودند و تنها خواستهشان توقف سرکوب و خشونت علیه مردم ایران بود.
آنها فریاد میزدند و از مقامات میخواستند که اعدام و شکنجه را متوقف کنند.
قضات و مقاماتی که در میان دهها نیروی امنیتی جرات بیرون آمدن از در اتاق یا پذیرفتن ورود ما زنان به اتاقهایشان را نداشتند.
این لحظه همان لکنت زبان جنایتکار در مقابل دادخواه است.
صحنه عجیبی بود. ما زندانیان جلوی در ایستاده بودیم و تکان نمیخوردیم. نیروهای امنیتی و زندانبانها ما را به اینطرف و آنطرف میکشیدند. یکی دو بار زمین خورده اما دوباره بلند شدیم و ایستادیم. دستهایمان را به شکل قلاب زنجیر کردیم و شعار و سرود خواندیم.
یک لحظه در راهروی بند هیچ نبود جز فریاد طنینانداز زنان : “محسن شکاری” “محسن شکاری” “محسن شکاری”.. و تصویر عموزاد از لای نردههای پنجره افسرنگهبانی که سرش پائین و پائینتر میافتاد، تصویری به یاد ماندنی شد در خاطرمان.
ای کاش عکاسی از آن لحظه عکس میگرفت.
این شکوه فریاد دادخواهی علیه بیدادگر و ظالم است. این زیبایی سر برآوردن عدالتخواهی در بارگاه ظلم بیامان، در بند زنان است.
در آن لحظه #گلرخ را میبینم که با یکی از ماموران بحث میکند و میگوید به جای عقب راندن ما یک بار رو به سوی آنان بگیر و به آنان بگو جنایت بس است. قتل و کشتار بس است. به جای ما آنان را متوقف کن که دستشان در خون است.
صدای فریاد دیگری را میشنوم. #سپیده سرش را از لای میلههای پنجره جلو میبرد و خطاب به عموزاد میگوید چرا محسن را کشتی؟ چرا محمد مهدی کرمی را کشتید؟
بیاختیار دیگری فریاد میکشد #ماشالله_کرمی کجاست؟ چرا آزادش نمیکنید؟
#محبوبه با لهجه جنوبی فریاد میزند کیان را خودتان کشتید. حالا میخواهید مجاهد کورکور را اعدام کنید؟
صدای #سروناز را از پشت در قفل شده و صورت پر حرارتش را از دریچه کوچکش میبینم و میشنوم فریاد میزند: “ محسن شکاری زنده است.” “ خون سرد نمیشه.”
از پشت درِ قفل شده، کمی دورتر از ما زنان فریاد میزنند رضا رسائی را نکشید و با مشت بر در می کوبند.
به نظرم میآید این باشکوهترین “داد”گاه است.
صدایم بلند میشود و به جمع سخنرانان میپیوندم.” این یک دادخواهی مردمی است . جلوه و تصویری از “ داد” گاه شما قضاتِ دادگاه انقلاب و مقامات قضائیست که دست به اِعمال شکنجه و اعدام زدهاید. خوب احساس کنید.
احساس کنید زمانی که در مقابل مردم رنجکشیده ایران با این پرسش مواجه خواهید شد “که چرا فرزندان این سرزمین را کشتهاید؟ چرا جوانان را اعدام کردهاید؟ چرا زنان و مردان را شکنجه و زندان کردهاید به چه حالی خواهید افتاد؟ شما الان که هنوز در مسند قدرتید و در داخل زندان جمهوریاسلامی در میان گارد مسلح محافظت میشوید، جرات ندارید که به میان ما نُه زن زندانی بیائید یا درِ اتاق را باز کنید و در مقابل ما بایستید و پاسخگوی رفتارتان باشید.
یقین دارم در پیشگاه مردم در روز دادخواهی نیز نخواهید توانست حتا یک کلمه بر زبان برانید. اینجا دادگاه مردمی در قلب زندان اوین در بند زنان سیاسی-عقیدتی برای امر دادخواهیست.
این تاریخ را به ذهنتان بسپارید.
صدای اعتراض بلندتر از قبل در تمام زوایای ساختمان میپیچد. “دست از صدور احکام اعدام بردارید. ماشین مرگ، اعدام و شکنجه را متوقف کنید. دلیل به اینجا آمدنمان نه احکامیست که علیه خودمان صادر شده است و نه زندانیست که با افتخار تحمل میکنیم. ما اینجا آمدهایم که بگوییم خشونت علیه مردم را متوقف کنید. آمدهایم بگوئیم مقاومت و اعتراض ادامه دارد و جنبش “زن، زندگی، آزادی” زنده است.”
موج فریاد رسای زنان در فضای زندان پیچیده بود . ای کاش صدابرداری بود و سکوت محض خفت الود مقامات و قضات را که قادر به براوردن یک کلمه از همان دهانهایی که احکام مرگ و زندان را پشت میزهایشان بلند میخوانند، نبودند، ضبط می کرد. این سکوت برای تاریخ شنیدنی است و قطعا تکرار خواهد شد.
گرچه این تصویر به دوربین هیچ عکاسی راه نیافت اما در روح و روان ما و ذهن جنایتکاران ثبت تاریخی شد. زنده باد مقاومت و امید
#نرگس_محمدی
۶ دی ۱۴۰۲
زندان اوین
#زن_زندگی_آزادی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد