پاکدینی ـ احمد کسروی
7.76K subscribers
8.61K photos
485 videos
2.28K files
1.76K links
🔔 برای پاسخ شکیبا باشید.

کتابخانه پاکدینی
@Kasravi_Ahmad

تاریخ مشروطه ایران
@Tarikhe_Mashruteye_Iran

اینستاگرام
instagram.com/pakdini.info

کتاب سودمند
@KetabSudmand

یوتیوب
youtube.com/@pakdini
Download Telegram
ما چند چیز را می‌خواهیم :

1) شعرهایی که از گذشتگان بازمانده باید از میان بُرده شود. بویژه شعرهایی که از سعدی و حافظ و خیام و مولوی و مانند اینها بازمانده که باید بیکبار نابود شود.

درباره‌ی اینها راه همانست که ما پیش گرفته‌ایم : باید همه را بآتش کشید.

آنکه می‌گویند : نیکها را از بدها جدا گردانیم پاسخش را داده‌ایم. کسانی با آن پستیها و آلودگیها بگفته‌های نیکشان هم ارج نتوان گزاشت. گذشته از آنکه گفته‌های نیک بسیار کم می‌دارند. چیزهایی که مردم نیک می‌شناسند اگر از روی اندیشه درنگرند خواهند دید آنها نیز پست و بی‌ارج بوده.

2) از این پس شعر را در معنی راستش شناسند. آن را خواست جداگانه نشناسند. تنها بنام شاعری شعر نگویند. شعر را سخن دانسته تا جای سخن گفتن نباشد بآن نپردازند. ما نمی‌گوییم : کسی عاشق نشود. عاشق شدن کاری اختیاری نیست. می‌گوییم : کسی تا عاشق نشده بدروغ دم از عشق نزند. غزلهای یاوه نگوید. ما نمی‌گوییم سهشها از میان برود. چنین چیزی نشدنی است. بلکه می‌گوییم : سهشها باید در زیر دیده‌بانی خرد باشد تا از سهشهای زیانمند جلو گرفته شود. آنگاه جدایی میانه‌ی هوس قافیه‌بافی با سهشها گزارده گردد. اینهاست خواسته‌های ما.

آنچه می‌باید در پایان همه گفت اینست که واژه‌هایی که ما در سخنان خود درباره‌ی شاعران یا دیگران بکار برده‌ایم خواستمان دشنام دادن نبوده. بلکه معنی ریشه‌ای آنها را خواسته‌ایم. مثلاً واژه‌ی «پست» را که بکار برده‌ایم معنی راست آن را خواسته‌ایم. زیرا کسانی که در زندگانی پی کار نروند و بسخنان بیهوده و یاوه پردازند و نان از دست این و آن خورند با دیگران همدوش نتوانند بود و آنان را جز کسان پست و کم‌ارج نتوان شناخت.

هواداران شاعران اینها را دشنام می‌شمارند. ولی اینها دشنام نیست و برای نشان دادن حال شاعران است.

یک نکته‌ی دیگر آنست که ما در گفته‌ها و در نوشته‌های خود هر واژه‌ای را به یک معنی روشن آوریم و هیچگاه دو واژه را به یک معنی نیاوریم. مثلاً در همین سخنان خود دو واژه‌ی «یاوه» و «چرند» را بکار برده‌ایم. اینها هر کدام بمعنی جدای دیگریست. «یاوه» آن سخنیست که برای هوده نباشد ، از روی نیاز گفته نشود. «چرند» آن سخنیست که معنایی از آن درنیاید. مثلاً چنانکه گفتیم حافظ یاوه‌گو می‌بوده و بی‌آنکه نیازی باشد و یا هوده‌ای بدیده گیرد ، می‌نشسته و غزل می‌بافته. گاهی نیز «چرند» می‌گفته ، سخنانی می‌گفته که معنایی از آن درنیاید. مثلاً این شعر او :

شهسوار من که مه آیینه‌دار روی اوست
تاج خورشید بلندش خاک نعل مرکبست

یاوه است و مصرع دوم آن چرند نیز می‌باشد. در دیگر واژه‌ها نیز حال چنینست.

پایان


———————————

📣 خوانندگان همچنین می‌توانند با نواختن بر 💬 در پایین سوی چپ با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل توأم بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.

📊 نیز در پایین یک دیدگاه‌پرسی هم آمده که می‌توانید در آن شرکت کنید.

🌸
✴️ دین : سودمند یا زیانمند؟!

🔸بخش نهم

🖌 کوشاد تلگرام


شناخت خرد ـ 2

«نتیجه‌ی این بیخردیها درباره‌ی کار و پیشه در ایران همین شده که امروز با چشم می‌بینید :‌ از یکسو بخش انبوهی از زمینهای این کشور خشک و ویرانه افتاده و از یکسو دسته دسته مردم بیکارند و از بیکاری ناله دارند. دیه‌ها تهی افتاده ، در شهرها مردم انبوه شده کلاه از سر یکدیگر می‌ربایند. سرزمینی که می‌بایست دست‌کم به سیصد‌میلیون مردم روزی دهد ، به پانزده‌میلیون نمی‌تواند داد. در چنین کشور پهناوری انبوه مردم با صد سختی روز می‌گذرانند.

یک مثل دیگر : امروز در جهان دینهای بسیاری از مسیحیگری و مسلمانی و زردشتیگری و دین جهود و دینهای هندویان و چینیان و ژاپنیان رواج دارد که از هر یکی از آنها نیز شاخه‌ها جدا گردیده. تنها در ایران چهارده گونه کیش هست.

اینها هیچ‌یکی باهم سازگار نیست. از سوی دیگر دانشها که در اروپا پدید آمده به بنیاد همه‌ی اینها لرزه انداخته. فلسفه‌ی مادی که رواج بسیار گرفته و همپای دانشها بهمه جا رسیده ، بیکبار با اینها ناسازگار است و با همه‌ی آنها دشمنی نشان می‌دهد.

اینها امروز گرفتاری بزرگی برای جهان است. همین دینها و کیشها در حال آنکه در جلو دانشها شکست خورده و سست گردیده ، بیکبار از اثر نیفتاده. اگر هیچ نباشد این اندازه اثر دارد که انبوهی از مردمان را گیج گرداند و از دریافت راستیها بازدارد. این اندازه اثر دارد که دسته‌های بزرگی از کشیشها و حاخامها و ملاها و مؤبدها و لاماها آنها را دستاویز فریب ساده‌دلان گیرند و دستگاههای مفتخواری برپا گردانند. ...

به هر حال در این باره هم خرد راه روشنی نشان می‌دهد. اگر کار با خرد باشد نخست باید دید دین چیست؟.. چه معنایی از این واژه خواسته می‌شود؟ آیا آمیغهایی یا راهنماییهای سودمندی در زیر این نام خوابیده است یا نه؟ اگر نخوابیده بیکبار باید آن را از میان برداشت ، و اگر خوابیده است باید دید چیست؟ باید نیکخواهان جهان دست بهم دهند و دین را در معنی راستش بهمه بفهمانند و این کیشهای سست و بیپا را از میان بردارند.

اینها مَثَلهاییست که چگونه خرد در هر زمینه‌ای بسود آدمیان راهنماست. مثلهاییست که چگونه در هر باره آمیغها[=حقایق] را روشن تواند گردانید. اینست می‌گوییم : هر کسی باید به خرد ارج گزارد و در کارهای خود آن را راهنما گرداند. ...

اگر آدمی را در زندگانی بایاهایی[وظیفه] هست این نخستین آنهاست. به خرد ارج گزاردن و آن را در کارها راهنما گردانیدن ، بارزش آدمیان بسیار تواند افزود. یک آدمی که به خرد ارج می‌گزارد و پیروی از راهنماییهای آن می‌کند جز آن آدمیست که رشته‌ی اختیارش در دست هوسها و رشکها و کینه‌ها و خشمهاست و از جانوران جز در شکل و پیکر جدایی نمی‌دارد.

از سوی دیگر باید در سراسر جهان برای زندگانی آئین خردمندانه باشد (که بهترین نمونه‌ی آن پاکدینیست). باید قانونها همه از روی خرد باشد و نتیجه‌ای از آنها جز آبادی جهان و آسایش جهانیان خواسته نشود. باید هر کاری از کارهای زندگانی از کشاورزی و بازرگانی و افزارسازی و زناشویی و سررشته‌داری و مانند اینها بمعنی راست خود شناخته شده ، در معنی راست خود بکار بسته شود.

امروز یکی از گرفتاریها همینست که این کارها بمعنی راستش شناخته نشده و در معنی راستش بکار نمی‌رود. ...» (در پیرامون خرد ، بخشهای آخر کتاب)



——————————

📣 خوانندگان همچنین می‌توانند با نواختن بر 💬 در پایین سوی چپ با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل توأم بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.

📊 نیز در پایین یک دیدگاه‌پرسی هم آمده که می‌توانید در آن شرکت کنید.

🌸
📖 کتاب «امروز چاره چیست؟»

🖌 ویراینده

📝 یادداشت ویراینده (یک از یک)


سال 1324 سالی پرآشوب و بیمناک برای ایران بود. در آن سال آشفتگیهایی در میدان سیاست و کار کشورداری نمودار گردید که در زیر به عمده‌ترین آنها اشاره می‌شود :

یکم ، دخالت ارتشهای انگلیس و شوروی در انتخابات مجلس دور چهاردهم (1322 تا 1324) به برگزیده شدن هواداران آنها به نمایندگی مجلس انجامید. این مجلس اعتبارنامه‌ی پیشه‌وری را رد کرد (تیر 1323). پیشه‌وری پس از این پیشامد به آذربایجان رفته «فرقه‌ی دمکرات آذربایجان» را برپا کرد (شهریور 1324) و سپس زیر سایه‌ی ارتش شوروی برای آذربایجان خودمختاری اعلام کرد (آذر 1324). بدنبال آن در گیلان و مازندران و کردستان بلکه در جنوب هم آواهای خودمختاری و جدایی‌خواهی برخاست.

ایران از دخالتهای پیاپی شوروی در امور خود به شورای امنیت شکایت برد (دی 1324).

دخالتهای شوروی در ایران و هواداری از دولتهای خودمختار آذربایجان و کردستان و بیرون نبردن ارتش خود از شمال ایران ، سرانجام آمریکا و انگلیس را در زمستان آن سال به واکنش واداشت و موضوع به مجامع جهانی کشید.

دوم ، مجلس که بیشتر اعضایش با دخالتهای ارتشهای انگلیس و شوروی به نمایندگی رسیده بودند ، صدرالاشراف آن مرد بدنام مرتجع را به نخست‌وزیری برگزید (خرداد 1324). این گزینش آتش کشاکش میان اکثریت و اقلیت مجلس را زبانه‌زن گردانید و اوضاع کشور را بحرانی‌تر کرد.

سوم ، در دسته‌بندیهای سیاسی آن دوره گفتگوی داغی زیر عنوان «سیاست یکطرفه» و «سیاست دوطرفه» پیدا شده بود. بدینسان که یک دسته از وزیران خواهان سیاست یکطرفه‌ی هواداری از انگلیس بودند. دسته‌ی دیگر می‌پنداشتند با پیش کشیدن سیاست دوطرفه (در نظر گرفتن سود دولت شوروی) در برابر سیاست دسته‌ی نخست ایستادگی باید کرد.

چهارم ، حزب توده که خود را حزبی انقلابی و پیشتاز می‌نامید با پیشوایان مذهبی و «آیت‌الله‌ها» رفتار دلجویانه‌ای در پیش داشت. این حزب در برابر نمایشها و باور‌های مذهبی بیطرفی از خود می‌نمود. از آنسو ، سید ضیاءالدین طباطبایی و حزبش ، اراده‌ی ملی ، که رقیب سیاسی حزب توده بشمار می‌آمد ، راه کوشش خود را تمسک به عقاید پوسیده و خرافی و پافشاری بر باورهای مذهبی قرار داده بود. در حالی که کشور دیرگاهی میدان لجاجت و کشاکش این دو شده بود ، سود را ارتجاع می‌برد که دمادم بر نیرویش می‌افزود.

اینها سبب شد کسروی پا بمیان گزارد و با نوشتن کتاب «سرنوشت ایران چه خواهد بود؟» و این کتاب و سپس کتاب «از سازمان ملل متحد چه نتیجه تواند بود؟» به دسته‌های سیاسی ، خردمندان و نیکخواهان جامعه راهنماییهای پرارجی کند. این راهنماییها در آن زمان تأثیر بسیاری کرد.

با همه‌ی تغییراتی که در این هشتاد سال در ایران رخ داده امروز هم که آنها را می‌خوانیم می‌بینیم همچنان راهنمای ارجداری برای ایرانیان می‌باشد ـ بویژه سه راهنمایی آخر همین کتاب (شماره‌های 5 و 6 و 7).

دهها سالست که ارتجاع و حکومت ملایان ، کشور را به پرتگاه نابودی رانده است. آسیبهای بیشمار این حکومت باعث شده بسیاری از ایرانیان در جستجوی راه خلاصی برآیند. ولی متأسفانه آنچه در پیش رو دارند بیش از همه راه‌های سنگلاخیست که در قرن گذشته بارها بی‌هیچ ‌نتیجه‌ای پیموده شده است.

«کوشاد تلگرام» به جهت سودمندی یادشده‌ ، برآن شد که کتاب «امروز چاره چیست؟» را با افزودن شرحهایی به هم‌میهنان خود ارمغان کند.

شهریور 1401


———————————

📣 خوانندگان همچنین می‌توانند با نواختن بر 💬 در پایین سوی چپ با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل توأم بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.

📊 نیز در پایین یک دیدگاه‌پرسی هم آمده که می‌توانید در آن شرکت کنید.

🌸
آیا سخنان بالا را آگاه کننده و راست یافتید؟
Anonymous Poll
100%
آری
0%
نه
0%
نه ، علتش را برایتان می‌نویسم.
✴️ دین : سودمند یا زیانمند؟!

🖌 کوشاد تلگرام

🔸 بخش دهم


زیستن به آئین خرد ـ 1

«آدمیان اگر خرد را بشناسند و پیروی از آن کنند ، زندگانی براه دیگری افتاده ، بیشتری از رنجها از میان خواهد رفت. از راهنما گردانیدن خرد چند نتیجه‌ی بسیار گرانمایه‌ی بزرگی بدست تواند آمد که من اینک فهرست‌وار در اینجا یاد می‌کنم :

1) این باورها و اندیشه‌های پریشان و پراکنده که در مغزها جا گرفته ، و این کیشهای گوناگون که درمیان مردمانست نابود گردیده جهان از آنها پاک خواهد شد. چنانکه گفته‌ایم این کیشهای گوناگون و راههای پراکنده همه از آنجاست که خرد را راهنما نمی‌گردانند. آنان که می‌گویند : «اختلاف در بشر طبیعیست» ، یا می‌گویند : «طرز تفکر هر کسی جداست» نمی‌فهمند. اینها جمله‌هاییست که نافهمیده گفته شده و نافهمیده بزبانها افتاده. این گویندگان گوهر آدمی را نمی‌شناسند.

2) باین جنگها و خونریزیهای دولتها میدان نخواهد ماند. ... جدایی میانه‌ی توده‌ها بیش از جدایی میانه‌ی خاندانها نیست. توده‌ها توانند با یکدیگر چنان زیند که خاندانها می‌زیند. دولتها توانند همچون یکه‌ها ، دوسخنیها[=اختلافات] و کشاکشهای خود را با دست دادگاه و داوری به پایان رسانند و هیچگاه نیازی بجنگ نیست. ...

3) زندگی بسیار آسان گردیده آدمیان توانند از آسایش و خوشی نیک بهره‌مند شوند. سختی زندگانی امروز ، بیش از همه ، از آنست که معنی راست زندگانی فهمیده نشده و یک آیین بخردانه‌ای درمیان نیست. امروز هیاهو در جهان پیچیده : «زندگانی نبرد است» ، و همین مایه‌ی سختی روزافزون زندگانی گردیده ، و ما چنانکه بارها بازنموده‌ایم این هیاهو غلطست و خرد و فهم از آن بیزار می‌باشد. آدمیان را به نبرد نیازی نیست و زندگانی نیز نبرد نمی‌باشد.

4) جهان آباد ، و روی زمین سبز و خرم ، و خوراک و نوشاک و پوشاک و دیگر نیازمندیهای زندگی بسیار فراوان تواند بود. با این پیشرفت دانشها ، و با این افزارهای نوینی که بدست آمده ، اگر بآئین بخردانه زیسته شود ، هرآینه جهان رنگ دیگری بخود تواند گرفت.

...

یکی از آرزوهای بزرگ آنست که جلو جنگ گرفته شود و این گرفتاری بزرگ که رفته رفته باندازه‌ی گزند و آسیبش افزوده و امروز بیم ویرانی جهان می‌رود از میان برخیزد.

این جنبشها و کوششها همه نیکست ولی آنچه ما می‌دانیم برای نیکی جهان بهترین راه همانست که به خردهای مردم تکان دهیم. مردم را بیدار گردانیده آنان را بشناختن خرد و پیروی از آن واداریم. این راه نه تنها بهتر است چنانکه گفتم یگانه راه می‌باشد. دوباره می‌گوییم یگانه چیزی که خدا بآدمیان داده و شناسنده‌ی نیک و بد و راست و کج می‌باشد ، خردهای ایشانست.

امروز در جهان نبردهای بسیاری می‌رود. توده‌ها باهم در نبردند ، شرقیان با غربیان در نبردند ، ‌بیچیزان با چیزداران در نبردند ، دانشها با نادانیها در نبردند ، اینهمه نبردها می‌رود و یکی از آنها نبرد خردها با بیخردیهاست.

...

با اینحال ما کار را ساده و آسان نمی‌شماریم ، و برای آنکه خواست ما نیک دانسته شود باید در اینجا چند نکته را بازنماییم :

1) برای رسیدن باین نتیجه‌ها نخست باید آمیغهای زندگی روشن گردد و هر کسی بجهان با چشم بینایی نگرد. باید معنی آدمیگری ، و جایگاه آدمی درمیان آفریدگان ، و بایاهای او در زندگانی دانسته گردد. باید بدآموزیهای پستِ گمراه‌کننده که صوفیان و خراباتیان و بنیادگزاران کیشها ، و پس از همه فیلسوفان مادی ، در جهان پراکنده‌اند از میان رود. باید روانها نیرومند گردد و مردمان (یا بهتر گویم : انبوه آنان) این بخواهند که با راهنماییهای خرد زیند». (در پیرامون خرد ، بخشهای آخر کتاب)



——————————

📣 خوانندگان همچنین می‌توانند با نواختن بر 💬 در پایین سوی چپ با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل توأم بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.

📊 نیز در پایین یک دیدگاه‌پرسی هم آمده که می‌توانید در آن شرکت کنید.

🌸
آیا سخنان بالا را آگاه کننده و راست یافتید؟
Anonymous Poll
100%
آری
0%
نه
0%
نه ، علتش را برایتان می‌نویسم.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📖 کتاب «در پیرامون ادبیات»

🖌  احمد کسروی

📝 نشست یکم : معنی «ادبیات» و تاریخچه‌ی آن واژه


👈  تکه‌ی یک

👈  تکه‌ی دو

👈  تکه‌ی سه

👈  تکه‌ی چهار

👈  تکه‌ی پنج

👈  تکه‌ی شش

👈  تکه‌ی هفت

👈  تکه‌ی هشت


📝 نشست دوم : شعر سخنست و سخن باید از روی نیاز باشد


👈 تکه‌ی یک

👈 تکه‌ی دو

👈 تکه‌ی سه

👈 تکه‌ی چهار

👈 تکه‌ی پنج

👈 تکه‌ی شش

👈 تکه‌ی هفت

👈 تکه‌ی هشت

👈 تکه‌ی نه

👈 تکه‌ی ده


📝 نشست سوم : زیان بس بزرگی که از شعرها برخاسته

👈 تکه‌ی یک

👈 تکه‌ی دو

👈 تکه‌ی سه

👈 تکه‌ی چهار

👈 تکه‌ی پنج

👈 تکه‌ی شش

👈 تکه‌ی هفت

👈 تکه‌ی هشت

👈 تکه‌ی نه

👈 تکه‌ی ده

👈 تکه‌ی یازده

👈 تکه‌ی دوازده

👈 تکه‌ی سیزده

👈 تکه‌ی چهارده

👈 تکه‌ی پانزده


📝 نشست چهارم : زیان بدآموزیهای حافظ از همه بیشتر بوده

👈 تکه‌ی یک

👈 تکه‌ی دو

👈 تکه‌ی سه

👈 تکه‌ی چهار

👈 تکه‌ی پنج

👈 تکه‌ی شش

👈 تکه‌ی هفت

👈 تکه‌ی هشت

👈 تکه‌ی نه

👈 تکه‌ی ده

👈 تکه‌ی یازده

👈 تکه‌ی دوازده


📝 نشست پنجم : واژه‌ای که بسیار شوم درآمده

👈 تکه‌ی یک

👈 تکه‌ی دو

👈 تکه‌ی سه

👈 تکه‌ی چهار

👈 تکه‌ی پنج

👈 تکه‌ی شش

👈 تکه‌ی هفت

👈 تکه‌ی هشت


📝 نشست ششم : پس چرا کسانی از شاعران هواداری می‌نمایند؟

👈 تکه‌ی یک

👈 تکه‌ی دو

👈 تکه‌ی سه

👈 تکه‌ی چهار

👈 تکه‌ی پنج

👈 تکه‌ی شش

👈 تکه‌ی هفت


📝 نشست هفتم : چه پاسخهایی بما می‌دهند!

👈 تکه‌ی یک

👈 تکه‌ی دو

👈 تکه‌ی سه

👈 تکه‌ی چهار

👈 تکه‌ی پنج

👈 تکه‌ی شش

👈 تکه‌ی هفت

👈 تکه‌ی هشت

👈 تکه‌ی نه

🌸
📖 کتاب «امروز چاره چیست؟»

🖌 احمد کسروی

📝 یادداشتها (یک از یک)


بآقای دکتر محمود افشار

هنگامی که این کتاب بچاپ رسیده گفتارهایی از آقای دکتر محمود افشار نویسنده‌ی مجله‌ی آینده در «نوروز ایران» خوانده می‌شود. آقای دکتر با من هم‌اندیشه است. ایشان هم باین عقیده‌اند که ایران باید سیاست بیطرفانه پیش گیرد ، و این سیاست بیطرفانه ، هم بسود ایرانست و هم صلاح دولتهای انگلیس و شوروی در آنست. از اینجا پیداست که این اندیشه را همه‌ی ایرانخواهان پاکدرون دارند.

من دکتر افشار را بدانشمندی و پاکدلی می‌شناسم و در توده نیز بپاکی و نیکی شناخته شده. اینست بایشان خطاب کرده می‌گویم :

آقای دکتر ،

بیگفتگوست که چاره‌ی رهایی ایران از این گرفتاریها پیش گرفتن یک سیاست بیطرفانه و نگراییدن بهیچ یکی از دو دولت است.

بیگفتگوست که دولتها اگر در آرزوی صلح و آرامشند ، این سیاست بسود آنها نیز هست. این را اگر امروز هم نپذیرند سپس خواهند پذیرفت.

ولی سیاست بیطرف را در ایران باید جمعیتی پیش گیرند و نگهدارش باشند. شما نیک می‌دانید که تنها با نوشتن چند گفتار نه سیاست ایران بیطرف خواهد بود و نه بیگانگان به بیطرفی ما اعتماد خواهند کرد.

اینها همه هنگامی انجام می‌گیرد که جمعیتی باشد و در سیاست کشور سنگینی اندازد و خود را به بیگانگان بیطرف و نیکخواه معرفی کند (چنانکه من در این کتاب آن را شرح داده‌ام).

اکنون آقای دکتر ، شما پیشگام گردید و در راه پدید آوردن چنان جمعیتی کوششها کنید و مردان نیکخواه و بیغرض و جوانان خونگرم غیرتمند را با خود همدست گردانیده کار را به نتیجه رسانید ، وگرنه از این گفتار نوشتنها و دلسوزیها هیچ نتیجه نخواهد بود.

نویسنده‌ی کتاب

(توی جلد چاپ یکم کتاب)


آن کتاب و این کتاب

چون کتاب «سرنوشت» انتشار یافت چنانکه انتظار می‌رفت ، یک دسته با سردی تلقی کردند ، یک دسته رنجیدگی نشان دادند. چند تن هم زهر خود را پرانده چنین گفتند : «این هم طرفدار انگلیس است».

ما می‌دانستیم که در این کشور که گروه انبوهی دلهاشان پر از کینه و اندیشه‌هاشان آمیخته با لجاجت می‌باشد ، دوستی و دشمنی را بکنار نهادن و تنها بنام علاقه‌مندی بکشور و توده اظهار عقیده کردن ، دشمنانی پدید خواهد آورد. این را دانسته آن کتاب را بچاپ رسانیده‌ایم.

چیزی که مایه‌ی خشنودی ماست آنست که توده‌ی انبوه و دسته‌ی بزرگی از مردان بافهم و بیغرض ، آن کتاب را با خوشی تلقی کردند ، و چه در تهران و چه در شهرستانها بخریدن آن رو آوردند. در این میانه «خواندنیها» نیز کمکی کرد و با نقل کتاب در شماره‌های خود بشماره‌ی خوانندگان مطالب ما افزود. ما این کار ناشر «خواندنیها» را با خشنودی تلقی می‌کنیم.

چنانکه در پشت جلد کتاب «سرنوشت» آگاهی داده بودیم ، این کتابها از سوی جمعیتی انتشار می‌یابد و این جمعیت که شاید کتابهای دیگری نیز درپی اینها بچاپ رساند ، می‌خواهد اگر کسانی از آن مردان غیرتمند و حساس بتکان آمدند و جوانان خونگرم و فداکار آماده شدند ، با تشکیل جمعیت بزرگی در این هنگامِ کشور ، بکوششهایی پردازد و بیغرضانه و پاکدلانه بچاره‌ی این گرفتاریها کوشد.

ما امیدمندیم چنانکه کتاب «سرنوشت» مورد نظر آزادیخواهان گردید ، این کتاب نیز مورد نظر باشد. امیدمندیم بزودی نتیجه‌ی روشنی از این کوشش ما در دست باشد.

(توی پشت جلد چاپ یکم کتاب)


خلاصه‌ی مطالب

کتاب «سرنوشت» با این کتاب در یک زمینه است و خلاصه‌ی مطالب چند موضوعست :

1) گفتگوهایی که بنام سیاست یکطرفه و دوطرفه می‌رود ، بکلی بیجهت است. این گفتگوها را اگر بیگانگان می‌کردند ، بایستی بما برخورد ، چه رسد بآنکه خودمان کنیم. سیاست ایران باید بیطرفانه باشد. ایرانیان اگر رشد دارند ، باید برای خود زندگی کنند و با دو دولت بزرگ همسایه یکسان رفتار کنند.

2) خودمختاری‌ای که آذربایجان خواسته و شاید در گیلان و مازندران نیز پیروی شود ، بزیان ایرانست و باید با آن موافقت نداشت و ایستادگی نشان داد. این کار در جنوب عکس‌العمل پدید آورده شیرازه‌ی ایران را از هم خواهد گسیخت.

3) در ایران باید یک رشته اصلاحات اساسی بکار بسته شود ، و بی‌آن اصلاحاتْ کشور پایدار نخواهد ماند.

4) برای چاره‌ی این کارها باید جمعیت نیرومندی پدید آید که هم در سیاست مؤثر شود و کشور را در بیطرفی پایدار گرداند ، و هم پشتیبان اصلاحات بوده بآنها پیشرفت دهد.

اینهاست خلاصه‌ی مطالب.

بهنگامی که این کتاب نوشته می‌شد و در روزنامه‌ها گفتگو از پیشنهاد کمیسیون سه‌جانبه و دخالت آنها در کارهای ایران (دخالتی که به قیمومیت بیشتر شباهت دارد) می‌رود. این نمونه‌ایست که یک توده که راه زندگانی را نشناخت و درمیان خود کشاکش و دودستگی برپا گردانیده کار را بدخالت دیگران کشانید ، آنها چه نظری درباره‌اش توانند داشت. مردم ایران باید از این پیشامدها عبرت گیرند.

(پشت جلد چاپ یکم کتاب)


———————————
📣 خوانندگان همچنین می‌توانند با نواختن بر 💬 در پایین سوی چپ با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل توأم بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.

📊 نیز در پایین یک دیدگاه‌پرسی هم آمده که می‌توانید در آن شرکت کنید.

🌸
1ـ دکتر محمود افشار
آیا سخنان بالا را آگاه کننده و راست یافتید؟
Anonymous Poll
100%
آری
0%
نه
0%
نه ، علتش را برایتان می‌نویسم.
✴️ دین : سودمند یا زیانمند؟!

🖌 کوشاد تلگرام

🔸 بخش یازدهم


زیستن به آئین خرد ـ 2

«2) باید آواز ما بهمه جا رسیده جنبشی بهمین نام در جهان پدید و بنیادی بهمین عنوان گزارده شود : باید پاکدینی در جهان روان گردد و قانونها دیگر شود و سررشته‌داران کشورها نه سیاستگران و هوسبازان و نامجویان و آزمندان ، بلکه خردمندانِ پاکدل و نیکخواهان جهان باشند. باید هر توده در هر کشوری که می‌زیند ، آرمانشان آباد بودن کشور ، آسوده زیستن خانواده‌ها ، پیش افتادن در نیکوکاری و نیکونامی باشد.

باید صفحه‌های نوینی در تاریخ باز شود و نامهای بسیاری از کسانی که در این راهِ ورجاوند[=مقدس] خواهند کوشید در آنها نوشته گردد. باید این تلاش خداخواهانه که ما از ایران آغاز کرده‌ایم بهمدستی نیکمردان از سراسر جهان ، پایان یابد.

بااینهمه نمی‌گوییم همگی مردمان پیروی از خرد خواهند کرد. فراوانند آن کسانی که جلو هوسهای خود را نگرفته ، از آز و خودخواهی و جداسری و سودجویی و ستمگری باز نخواهند ایستاد. چیزی که هست از اینان نیز قانونها جلو توانند گرفت.

در جهان خردمندان و پاکدلان ، که خود با نیکی زیند و جهان را با نیکی راه برند کم نیستند ، و اگرهم کمتر از دیگران باشند ، تواناتر و نیرومندتر از آنانند. باید همیشه رشته‌ی کارها در دست اینان باشد که از کمخردان و ناپاکان جلو گیرند.

3) امروز جهان بچنین جنبشی ، هم نیازمند است و هم تشنه‌وار آن را می‌خواهد. شما چشم باز کرده ، باروپا و آسیا نگرید : این جنگها برای چیست؟! این خونها چرا ریخته می‌شود؟ آیا پایان اینها چه خواهد بود؟! ...

از آنسوی امروز چه در اروپا و چه در آسیا و چه در دیگر جاها ،‌ همه‌ی مردم از این گرفتاریهای جهان به تنگ آمده‌اند و هر کسی در آرزوی یک شاهراه رستگاریست که بروی جهان باز شود. همان اروپا و آمریکا بیشتر از دیگر جاها تشنه‌اند. هر کسی را که فهم و خرد درستی هست پیش خود این درمی‌یابد که آدمی بهر این زندگانی جانورانه آفریده نشده. این درمی‌یابد که باید یک راه بهتر و شاینده‌تری بروی جهانیان باز گردد.

...

آن جنبشهای اندیشه‌ای که از صد سال باز در اروپا و آمریکا بنام سوسیالیزم و کمونیزم و فاشیزم و مانند اینها پیدا شده خود دلیلست که دسته‌های بزرگی گرفتاری جهان را فهمیده‌اند و در جستجوی چاره می‌باشند ، و چون چاره‌هایی که پیش می‌آورند کمیهایی می‌دارد و نارساست نتیجه‌ی بزرگی بدست نمی‌آید ،‌ و چون یک چاره‌ی درست و رسایی باشد انبوه مردمان با تشنگی خواهند پذیرفت.

...

از اینگونه گفته‌ها که درمیانست پیداست که چه در اروپا و چه در دیگر جاها انبوه مردمان تشنه‌ی کوششهایی می‌باشند که از این گرفتاریها رهاشان گرداند ...». (در پیرامون خرد ، بخشهای آخر کتاب)



——————————

📣 خوانندگان همچنین می‌توانند با نواختن بر 💬 در پایین سوی چپ با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل توأم بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.

📊 نیز در پایین یک دیدگاه‌پرسی هم آمده که می‌توانید در آن شرکت کنید.

🌸
آیا سخنان بالا را آگاه کننده و راست یافتید؟
Anonymous Poll
84%
آری
8%
نه
8%
نه ، علتش را برایتان می‌نویسم.
📖 کتاب «امروز چاره چیست؟»

🖌 احمد کسروی

بنام پاکْ‌آفرنده‌ی جهان

چون کتاب «سرنوشت» [1] بچاپ رسید و انتشار یافت ، کسانی که آن را خوانده‌اند می‌گویند : «عیبش اینست که مختصر است. مطالب با کوتاهی بیان گردیده و اثرش کم خواهد بود». می‌پرسند : «بالاخره امروز چاره چیست؟.. در برابر این پیشامد چه باید کرد؟..»

می‌گویم : دردها همان اندازه که شرح داده شده کافیست. اما درباره‌ی درمان می‌توان سخنان گشاده‌تری راند ، و من چون وعده داده بودم در آن باره کتاب دیگری نویسم ، اینک بوعده‌ی خود وفا می‌کنم.

می‌پرسید : «امروز چاره چیست؟..». آنچه من می‌دانم امروز باید بچند چیزی اهمیت داد و کارهایی را بانجام رسانید تا کشور از نابودی ایمن باشد و ما فرصت پیدا کرده بتوانیم بدردهای خود چاره کنیم. آن چند چیز اینهاست که می‌خواهم یکایک بگفتگو گزارم :

📝 1ـ باید لجاجت را از میان برداشت : (یک از پنج)

در گام نخست باید لجاجت را بکنار گزاشت. باید چه حزب توده با اراده‌ی ملی ، چه اقلیت مجلس با اکثریت آن ، چه روزنامه‌های دست چپ با روزنامه‌های دست راست ، لجاجت را بکنار گزارند و بیش از این باهم نستیزند. لجاجت و ستیزه فهم و خرد را ناتوان می‌گرداند ، احساسات را از کار می‌اندازد.

با لجاجت شما نخواهید توانست سود و زیان کشور را تشخیص دهید ، لجاجت پرده بروی بینش شما فروخواهد آویخت. بر فرض هم که تشخیص دهید ، لجاجت نخواهد گزاشت فهمیده‌ی خود را بمرحله‌ی عمل آورید. شما الان هر یکی می‌خواهید طرف را بزمین زنید و هرچه بادا باد ، و این بسیار خطاست.

روزی به یکی از سران حزب توده گفتم : فلان مرد که کهنه‌پرست و مفتخوار است و با اندیشه‌های شما موافق نیست و نمی‌تواند بود ، چرا همراهش گردانیده‌اید؟!.. گفت : «مقصود این بود در برابر سید ضیاء مقاومت کند». دیدم راست می‌گوید. چون کار بلجاجت کشیده تنها آن می‌خواهند که طرف را بزمین زنند. اصل مقصد در کنار مانده و این خود مقصدی گردیده. همین رفتار را آقای سید ضیاء در برابر آنها می‌کند. او هم برای آنکه فیروز گردد ، از مصالح کشور و توده چشم پوشیده بارتجاع پشتیبانی می‌نماید. همین لجاجت است که می‌گویم باید از میان برود.

نمی‌گویم اینها باهم آشتی کنند. نمی‌خواهم باختلافات خود ماست‌مالانه پرده کشند. چنین کاری نشدنیست و نتیجه هم نخواهد داد. بلکه می‌خواهم در همان اختلافات و گفتگو که دارند با منطق پیش آیند. مقصودشان تنها پیش بردن گفته‌های خودشان نباشد. مصالح کشور را بیشتر بدیده گیرند. حرفهاشان را با دلیل توأم گردانند تا مردم بخوانند و از روی فهم و اندیشه قضاوت کنند.

«سید فلسطینی» ، «مستر ضیاء» ، «حزب قلابی» ، «توده‌چی» ، «تجزیه‌چی» و امثال اینها جز دشنام نیست ، جز میوه‌ی لجاجت نیست. همه می‌دانیم که آقاسید ضیاء ایرانیست. پدر و خانواده‌اش را هم می‌شناسیم. حزب توده هم حزب مرتب حسابیست.

جای افسوسست که در این کشور از بس روزنامه‌ها باهم کشاکش کرده‌اند ، یک دسته الفاظ بیکبار معانی خود را از دست داده. این کلمه‌ها نیز از آنهاست.

در این چهار سال دوره‌ی آزادی و دمکراسی می‌شد از سیاست و اجتماع گفتارها راند و اندیشه‌های مردم را روشن گردانید. افسوس که لجاجت و دشمنی جلو گرفته ، افسوس که بهْ نشده و بدتر گردیده.

آقایان ، شما که در این چند سال بکارهای سیاسی و اجتماعی وارد شده‌اید ، گفتارها و کردارهای شما در سرگذشت این کشور مؤثر بوده. نامهای شما در تاریخ جا باز کرده. فرزندان آینده درباره‌ی شما قضاوت خواهند کرد.

چنانکه ما امروز نشسته از میرزا تقیخان امیرکبیر و میرزا علی‌اصغرخان اتابک و حاجی‌میرزا آقاسی و محمدشاه و ناصرالدین‌شاه و امین‌الدوله و دیگران سخن می‌رانیم ، یک روز هم مردم نشسته از دکتر مصدق و دکتر کشاورز و دکتر رادمنش و سید ضیاءالدین و آقایان اسکندری و فداکار سخن خواهند راند و در کارهاتان بقضاوت خواهند پرداخت ، و اگر خدا نکرده ایران سرنوشت سیاهی پیدا کرد ، شما را باعث و پاسخده[=مسئول] آن سرنوشت خواهند شناخت.

آقایان عزیز ، در کار توده وارد شده‌اید آن هم می‌خواهید لجاجت بخرج دهید. آیا شما خواهید توانست با چنین حالی این توده را بشاهراه خوشبختی رسانید؟!..

شاید شما اهمیت کار خود را نمی‌فهمید. اگر جنگی پیش آید و این کشور میدان کارزار گردد هیچ اندیشیده‌اید که چه بدبختیها پدیدار تواند گردید؟!.. در این کشور که ایلاتش گوش‌بزنگ آشوبند که فرصت یافته سر راهها را گیرند و آمد و شد کاروانها را ببرند و حاجیهای انباردارش [2] در جستجوی بهانه‌اند که خواربار را بانبار زنند و مردم را از گرسنگی بکشند ، هیچ اندیشیده‌اید اگر جنگی پیش آید و نظمها بهم خورد چه فاجعه‌ها رخ تواند داد؟!..


🔹 پانوشتها :

1ـ منظور از «سرنوشت» کتاب «سرنوشت ایران چه خواهد بود؟» به قلم کسرویست. ـ و

2ـ انباردار = محتکر. ـ و


———————————
📣 خوانندگان همچنین می‌توانند با نواختن بر 💬 در پایین سوی چپ با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل توأم بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.

📊 نیز در پایین یک دیدگاه‌پرسی هم آمده که می‌توانید در آن شرکت کنید.

🌸
2ـ سید ضیاءالدین طباطبایی