فلسفه بدون سانسور
1.42K subscribers
162 photos
119 videos
124 files
30 links
هر آنچه که یک ذهن اندیشمند نیاز دارد

کتاب

کلیپ فلسفی

مطالب ناب فلسفی و علمی




جهان با نگرش درونت تغییر خواهد کرد
Download Telegram
مصیبت عظیم و بلای عظیمی که خطرش از زلزله و سیل و مصائب و بلایای طبیعی هم بیشتر است، #تفکر_صفر_و_صدی است و نه حوادث طبیعی، و نه حتی سیاست های غلط، و نه حتی خرافات و باورهای غلط و ناموجه و غیر قابل توجیه!

به این عبارات دقت کنید؛

#کافر #نجس #گمراه #ضال #مضل #بدعتگذار #مرتد #پلید #دشمن #خودی #غیر_خودی #مومن #مشرک و ...

تعبیرات جناح مقابل؛

#شارلاتان #احمق #کاسه_کلک_باز #جاهل #رذل #کثیف #عقب_مانده #مریض #فرومایه #بی_فرهنگ #نادان و ...

چه تفاوتی می بینید؟ هر دو نا سزا است، هر دو خط کشی شده است، تفکرِ #خطی است، یکی می گوید؛ چون به باورهای من باور نداری ایمان نداری (حال به هر دلیل) کافری، نجسی، مرتدی، و یا اگر خیلی روشنفکر باشد می گوید کافر نیستی نجس نیستی اما گمراهی ! دیگری هم می گوید؛ احمقی، نادانی، رذلی، فرومایه ای، عقب مانده ای و ...

مواجهه ی ایدئولوژیک ، یعنی همین، یعنی صفر و صد کردن، خط کشی نمودن، خودی و غیر خودی کردن، #متهم کردن، #تهمت زدن، #تشر و #توهین کردن، ناسزا گفتن صرفا برای خاطر هم عقیده نبودن!

یکی می گوید آیین تو کاملا شر مطلق است دیگری می گوید باور من (فی المثل اسلام) و تاریخی که در پشت این باور وجود داشته #خیرِ_مطلق است!

یا شر مطلق اش می کنند یا خیر مطلق ! شق سومی قائل نیستند!

در این نگاه، یا باید مسلمان باشی و به تمام خرافاتِ تاریخ اسلام (که گاه هیچ ربط و ارتباطی هم به قرآن و اسلام ندارد) معتقد شوی، و یا سر تا پا ناسزا شوی علیه اسلام و گرنه از این نقطه نظر، تو یا دنبال توجیه و ماله کشی هستی، یا یک انسان بی صفت و بزدلی که عرضه ی نقد و انتقاد را ندارد (در نظر دین ستیز هایی که مواجهه ای ایدئولوژیک دارند) و یا اگر حتی یک #چرا (مثلا در برابر عقاید مسلمین یا) باورهای شخص نبی قرار دادی، گمراهی یا منافقی و به هر حال در جناح دشمنی و مسبب بی دینی و فراهم کننده ی اسباب شک و تردید!

در این تفکر (تفکرِ صفر و صدی) شق سوم وجود ندارد، نگاه این قوم، (دو جناح) نگاهی غیر پدیدار شناسانه و ایدئولوژیک است، یا یک مرید تمام عیار و مقلد میمون وار اند و یا یک دشمن سر سخت با ادبیاتی آن چنانی که حتی یک ارزش و یا حسن را هم نمی توانند ببینند!

این نگاه، نگاهی نا سالم است، این بینش، بینشی ناقص است، این تفکر، تفکری #خطی و صفر و صدی ست، در طول تاریخ نیز تمام جنایات و مکافات و خیانت ها و غارت ها و جنگ ها و ... بر پایه ی همین تفکر صفر و صدی بنا شده است، امروز نیز این دو جناح که در #لاجیک و منطق و متد، هر دو یکسان هستند، رو در روی یکدیگر ایستاده و همانند همیشه موجب اختلاف و تفرقه و توهین و تشر و تهمت و پاپوش دوزی و دروغ و دغل و تقلب می شوند، مباحثه را با مجادله و مبارزه اشتباه گرفته و در پی رسوا کردن و ضایع نمودن و مفتضح ساختن یک دیگر بوده و اساسا باب دیالوگ را در همان ابتدا نا محترمانه می بندند!

تا وقتی که در جامعه ای این چنینی (ایدئولوژیک زده، در عین حال که روشنفکرانش مدام مدعی غیر ایدئولوژیک بودن یا شدن را دارند اما در عین حال خود از رادیکال ترین موضع ایدئولوژیک با مساله یا مسائلی و یا دیگری مواجه می شوند) با هویتی آن چنانی (#شتر_گاو_پلنگی) یک چنین تفکر صفر و صدی ای حاکم است، راه به جایی نخواهیم برد چنان چه نبرده ایم! استفاده از واژه های نامفهومِ گنگ و سنگین و قلمبه و سلمبه هم دردی را دوا نخواهد کرد! نوع و طرز مواجهه ی ما با مسائل، می بایست #پدیدار_شناسانه باشد (پدیدار شناسی در معنای عام) به عبارت دیگر؛ ما در مواجهه با فی المثل اسلام یا غرب و ... نه باید آن را کاملا شر مطلق بپنداریم و نه خیر مطلق! نه #سیاه مطلق و نه سفید مطلق، اصولا دنبال سیاه و سفیدی بودن و رنگ رنگی کردن و خط خطی نمودن تاریخ، چیزی جز یک مشت عقده و کینه و نفرت، حاصلی نخواهد داشت، به قول دکارت؛ پیش داوری ها و شتابزدگی مانع از به صدا در آمدن حقیقت می شود.

در مواجهه با دین، مکتب، مذهب یا هر روایت و کلان روایت و خرد روایت و یا هر پدیده ای، باید پیش داوری ها (ونه صرفا و مطلقا تمام پیش فرض ها) را کنار گذاشته و بدون تحمیل کردنِ باور ها و مواضع سابق و سوالات تحمیل شده ی دستگاه های معرفتیِ خویش، با مساله مواجهه شویم، وگرنه در نهایت به جای تجزیه و تحلیل درست مسائل، در دام مواجهه ای ایدئولوژیک گرفتار شده و از فتوای قتل صادر کردن و مرتد و کافر اعلام نمودنِ #دیگری به #فحش و ناسزا و اتهام و نسبت های ناروا خواهیم رسید! از میمون های مقلد گذشته به شخصیت های تقلبی و فِیکِ بوقی و برقی امروز بدل خواهیم شد! که یا همصدا با فقیه چماق به دست فتوا به ارتداد و قتل مرتد و سب النبی می دهد و یا در جناح مقابل مشغول به نا سزا گفتن به سرمایه های تاریخی و سنت دینی و غیر دینی خود است! جنگ #فکولیسم و #املیسیم که گفته اند؛ همین است.

#سرلشکر_اشرار

@philosophibisansoor
توجه داشته باشید رفقا چندین وقت هست کسانی میگویند این اسلام همان اسلام محمدی نیست ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﺳﻼﻡ ﺗﺼﻮﺭﯼ ﮐﺎﻣﻼ ﺧﯿﺎﻟﯽ ﻭ ﻏﯿﺮ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺍﯾﻦ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﺍﺳﻼﻡ ﭼﯿﺴﺖ ﻭ ﻗﺮﺁﻥ ﭼﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﻭ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﺳﻼﻡ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭼﻪ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺗﻨﻬﺎ ﻧﺎﻡ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﺗﻔﮑﺮﺍﺕ ﻭ ﺍﯾﺪﻩ ﺁﻝ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺳﻼﻡ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻧﺪ، جالب اینجاست ک ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺍﺳﻼﻡ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻣﻨﻈﻮﺭﺷﺎﻥ ﺁﻥ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺵ ﺍﺳﺖ، ﺑﻠﮑﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭﺷﺎﻥ ﺍﺳﻼﻣﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺁﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺗﺨﯿﻼﺕ ﻭ ﺍﯾﺪﻩ ﺁﻝ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺁﻧﺮﺍ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﭘﺮﻭﺭﺍﻧﺪﻩ اند
ﺍﻣﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻫﯿﭻ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻫﺎ ﻭ ﺣﺎﮐﻤﯿﻦ ﺭﺍ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﯾﺎ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻨﺪ/‼️
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺟﺎﯼ ﺷﮑﺮﺵ ﺑﺎﻗﯽ هست ﮐﻪ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺍﺳﻼﻣﮕﺮﺍﯾﺎﻥ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺭﺍ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻭ ﺑﻨﯿﺎﻧﮕﺬﺍﺭ ﺁﻥ ﺧﻤﯿﻨﯽ ملعون ‏( ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ 1400 ﺳﺎﻝ ‏) ﺭﺍ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﻧﻨﺪ !
ﺩﻟﯿﻠﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﺖ ﺍﯾﻦ ﻗﻀﯿﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﯾﻦ ﺣﮑﻮﻣﺘﻬﺎ ﻭ ﺣﺎﮐﻤﯿﻦ ﺑﻘﺪﺭﯼ ﮐﺜﯿﻒ ﻭ ﺯﺷﺖ ﻭ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﮐﺜﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﮔﯿﺮﯼ ﺍﯾﻦ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ !
ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺑﻮﺩﻥ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻭ ﻋﺮﺻﻪ ﺗﺌﻮﺭﯼ ﻭ ﻋﻤﻠﯽ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﺳﻨﺠﯿﺪ
ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﮐﺎﻣﻼ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺗﺌﻮﺭﯼ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺑﻨﺎ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺷﮏ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﺻﻮﻝ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﻧﻈﺎﻡ ﺧﻼﻓﺖ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺭﺍ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﭼﻬﺎﺭﭼﻮﺏ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﺳﺖ، ﮐﻠﻤﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ 177 ﺍﺻﻞ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ 150 ﺑﺎﺭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺪﻭﺩﺍ ﺩﺭ %85 ﺍﺻﻮﻝ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﮐﻠﻤﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻟﺬﺍ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﻭ ﻧﺮﻡ ﺍﻓﺰﺍﺭ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﮐﺎﻣﻼً ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ .
ﺍﺯ ﻃﺮﻓﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺮﺍﺟﻊ ﺩﯾﻨﯽ ﺩﺭ ﻧﻈﺎﺭﺕ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻧﻘﺶ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻧﯿﻤﯽ ﺍﺯ ﺷﻮﺭﺍﯼ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﻘﻬﺎ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻓﻘﻬﺎ ﺑﺮ ﮐﻠﯿﻪ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺗﯽ ﻭ ﻫﻤﺨﻮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﻣﺠﻠﺲ ﺑﺎ ﺍﺻﻮﻝ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻧﻈﺎﺭﺕ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻟﺬﺍ ﺩﺭ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻧﺮﻡ ﺍﻓﺰﺍﺭ ﻫﺎﯼ ﺣﮑﻮﻣﺖ نیز ﺗﺌﻮﺭﯼ ﺍﯾﻦ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﮐﺎﻣﻼً ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺍﺳﺖ .
ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﻭﺣﺸﯿﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺑﮑﺎﺭ ﺑﺮﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ. که ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﺪ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﻗﻮﺍﻧﻴﻦ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺑﯿﺎﺑﯿﺪ، ﺑﻄﻮﺭ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺍﺯ ﺍﺻﻮﻝ ﻓﻘﻬﯽ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ.

#سرلشکر_اشرار
@philosophibisansoor
#نژادپرستی نوعی تبعیض بسیار مخرب میان انسانها و یک رفتار بسیار تند و خشن و پر قدرت بر اساس نژادشان است.
باوری را میتوان نژادپرست نامید که ادعا کند یک گروه از انسانها بصورت ذاتی و درونی و غیر اکتسابی نسبت به بقیه انسانها والاتر یا پست ترند و لذا شایسته احترام و برخورداری از حقوق برابر با سایر انسانها نیستند.
این پندار بسیار عقب افتاده و مشمئز کننده است و تنها و تنها به جدایی ها و نفرت ها و دشمنی ها پر و بال بخشیده و می تواند میان انسان ها و به خصوص میان مردمان کشوری همانند ایران که از اقوام گوناگونی تشکیل شده است اختلاف و جدایی بیاندازد و منجر به تجزیه کشور و از بین رفتن دوستی، عشق و اتحاد میان مردمان یک سرزمین شود.
شوربختانه مردم ما به جای میهن دوستی، میهن پرستی را برگزیده اند!
ایده ای که با فاشیسم و نژادپرستی همراه بوده و همان راه و روش هیتلر نازی است!
از آنجا که به لطف دانش ژنتیک و حقیقت فرگشت ثایت شده که تَبار یکایک انسان های جَهان به آفریقا می رسد و انسان از آنجا مهاجرت را آغاز کرده و سپس توانسته با کوچ های متعدد و گاهن اجباری در سراسر جَهان پراکنده شود و در هَر نقطه ای از کره زمین نیز بر اساس شرایط و نیازهایی که محیط پیرامونش به وی اجبار می کرده، دچار فرگشت ها و تغییرهای اساسی شده است، نتیجه می گیریم که تمامی #انسان_ها_هم_ریشه بوده و بَرتری نژادی کمترین پایه و اساس علمی و منطقی ندارد.
هیچ کسی نمی تواند به خاطر نژادش، رنگ پوستش، زبان مادری اش و یا کشوری که در آن متولد شده، از شخص دیگری بالاتر و بهتر باشد.
برتری انسان نسبت به سایرین به دلیل پیشینه تاریخی و ایل و تبارش یک پندار واپسگرا و متحجرانه است که بایستی شکست نازی ها در جنگ جهانی دوم، نقطه پایان آن می بود اما شوربختانه این پندار مغشوش و مخرب، همچنان در میانِ مردمان ابله دنیا، رایج است.
اینکه شخصی بابت نژاد، رنگ پوست، زبان، قوم، لهجه، شکل ظاهری و یا کشورش از حقوقی خاص بهره مند یا محروم شود، عین بی عدالتی است و جامعه ای که در برابر این رفتارها، از سوی هر کس و گروه و تباری که باشد، نایستد، یک اجتماع واپسگرا، بی دانش و بی کفایت است.

توجه داشته باشید آنچه از فرد یک انسان خوب و وارسته می سازد، انسانیت و دانش اوست و نه تبار و پیشینه ی نژادی اش!
بیش از سه دهه است که ما گرفتار طاعون حکومت اسلامی شده ایم؛ بیش از سه دهه است که خفقان، جهل، خرافات، بی عدالتی و جنایت در سراسر این مُلک گوهر بار، بیداد می کنند.
بیش از سه دهه است که مُشتی آخوند، پاسدار و انسان های فرومایه بر جان و مال و هستی و تمام دارایی ایرانیان حکومت کرده و مردم شریف ایران را در نزد جهانیان به قدری خوار و پست و بی آبرو ساخته اند که یک ایرانی، از اظهار ایرانی بودنش احساس شرم و خجالت می کند.

#سرلشکر(امیر محمد)

@philosophibisansoor
اولین و شاید مهمترین علت خستگی از دین، حضور حجیم و بسیار پررنگ و خسته کننده ی تبلیغات و توصیه ها و نمایش دینی در همه ی زمان ها و مکان های مرتبط و نامرتبط است. رادیو و تلویزیون در تمام مدت شبانه روز و تمامی شبکه ها مشغول گفتگو و یا تبلیغ مباحت، معارف و یا مسایل دینی است. علاوه بر این ها، تبلیغات شهری سراسر مشحون از این نمایش ها است. بیلبوردها و تابلوها، و پرچم ها و تراکت ها و... از دین می گویند. رسانه ها سرشار از موضوعاتی است که به دین ارجاع داده می شود. چند ماه از سال و دهه های مختلف، درگیر مباحثی پرتکرار و سنگین از گفتارهای دینی و نمایش های دینی است. مدارس و تعلیم تربیت و انواع مراسمی که برگزار می شود، مملو از مسایل دین و تعلیم دینی است. سخنرانی ها و نشست ها و میزگردها و ... همه از دین می گویند. از در و دیوار شهر دین می بارد. آنها نمی دانند که چنین فضایی لاجرم ذهن و روان را خسته می کند.

✔️ از علت های بنیادین در خستگی از دین، این است که دین را با زندگی شان سازگار نمی بینند. دینی مزاحم که زندگی را به رسمیت نمی شناسد. مزاحمی که لحظه به لحظه حضور دارد و می خواهد کنترل هر چیزی را به دست گیرد. می خواهد برای هر چیزی برنامه داشته باشد، منطقه الفراغی را باقی نمی گذارد و تمام منافذ زندگی را اشغال می کند. یکی از این مراحمت ها، ‌دشمنی و اختلافات و افتراق هایی است که میان آدمیان انداخته است. دینی که با شادی و فرحبخشی دمساز نیست و چالشی بزرگ با موسیقی،‌ هنر و شادی دارد. تنش میان آن چه به منزله ی دین به جامعه معرفی می شود با هنر (موسیقی و سایر وجوه هنر)، تنش میان دین و شادی و همچنین تنش میان دین و زندگی روزمره، سبب می شود که دین، سایه ای سنگین بر آدمی تحمیل کند.

✔️ سومین علت خستگی،‌ نتیجه ی این است که شریعت و باید و نبایدهای دین را بیش از اندازه ی توان و حوصله اش، ارزیابی می کند. دینی که بیش از اندازه فرمان می دهد و در هر زمان و مکان فرمانروایی می کند. فقهی فراگیری که همه چیز را تصاحب می کند، آن قدر که فرد احساس می کند در اسارت فقه و شریعت است. فربه شدن فقه و سایه سنگین آن بر تمام مسیر زندگی و همه ی آنات بودن اش، بتدریج فرد متعهد به فقه را خسته می کند و در نهایت به ضد خودش تبدیل می گردد. زندگی مطلقا و کاملا بر اساس موازین فقهی (فقه حداکثری و فراگیر)، چیزی نیست که از عهده ی هر کسی برآید و در برابر چنین زندگی بردباری نشان دهد.

✔️ از جمله ی عللی که به خستگی از دین منجر شده است، حجیم شدن تعالیم و مفاهیم دینی است . توده ی بزرگ و کهکشانی از ادبیات دینی و تعالیمی که افراد را احاطه کرده است. همهمه یی از دغدغه ها و نگرانی هایی که لحظه به لحظه ی زندگی را در خود فرو برده است. مفاهیم و دغدغه هایی که هستی را بی جهت شلوغ کرده است. جهان ذهن و عین انسان دیندار در ایران، پر تردد و شلوغ از رفت و آمدهای دینی است. انبوهی از تفاسیر و توضیحات در باره ی امور ساده ی دینی وجود دارد که گاهی هر یک، دیگری را نقض می کند. خستگی از این همه تعالیم دینی و هزار توی سخنان و اندیشه هایی که نه تنها راه رهایی را به آدمی نمایان نمی کنند بلکه سبب گمگشته گی می شوند.

✔️ پنجمین علت خستگی و در نهایت، گریز از دین این است که: دین حاضر و همین که دین اش می خوانند، دین واقعا موجود و یا به تعبیر امروزین, این قرائت از دین، انسان را به رسمیت نمی شناسد. او را همواره قربانی می خواهد. در این رویکرد، دین برای انسان نیامده است بلکه این انسان است که مستمرا باید در خدمت دین باشد و حقوقش را پاس بدارد. دینی که حقوقی برای من انسان لحاظ نمی کند.

✔️ و بالاخره ششمین علت، در تناقض گفتار و رفتار مروجان دین و متولیانی است که چیزی می گویند و چیزی دیگر عمل می کنند. مخاطبان در نمی یابند، اگر آن سخنان درست است چرا خودشان بدان ها وفادار نیستند؟ اگر دنیا، کالای زشت و ناهمواری است، اگر قدرت طلبی در اندیشه ی دینی نامقبول است، و بسیار اگر های دیگر، چرا گویندگان این سخنان حریصانه دنیا و قدرت را در تیول خویش گرفته اند؟ تعارض هایی از این دست، مخاطبان را آزرده می کند.

#سرلشکر( امیر_محمد)

@philosophibisansoor
ملتِ بی سواد ، زاده نمی شود
ساخته می شود ... !

بی سوادیِ حقیقی ، ربطی
به معلومات و تحصیلات ندارد !
بی سوادی یعنی ؛ شبکه ی
محبوبِ اجتماعی را که باز می کنی ؛
تمامِ صفحات ، پر باشد از
روزمرگیِ آدم معروف ها ،
مسخره بازیِ معروف نماها ،
قضاوت هایِ بی سر و ته ،
و توهین هایِ شرم آور ... !
نه از مطالبِ آموزشی خبری باشد ،
نه از چهار کلام حرفِ حساب ... !
بی سوادی یعنی ؛ تویِ صفحه
و روی پروفایلت بنویسی ؛
به بهشت نمی روم اگر مادرم آن جا نباشد
و کمی آن طرف تر ، مادرت
از بی توجهی ات بغض کرده باشد
بی سوادی یعنی ؛ مسیرِ تمامِ لباس فروشی و
آرایشگاه هایِ شهر را از حفظ باشی ،
اما حتی یک بار هم گذرت به
کتابفروشی نیفتاده باشد ...
این بی سوادیِ مدرن ؛
دارد فرهنگمان را از ریشه می خشکانَد
آیا حواستان هست ؟!

#سرلشکر( امیر_محمد )

@philosophibisansoor
من در کشوری زندگی می کنم که
دویدن سهم کسانی است که هرگز نمیرسند و رسیدن سهم کسانی که هرگز نمی دوند...

ارزش مردگانش چندین برابر زندگانش است..
در سرزمین من مردمانش با نفرت بیشتری به بوسیدن دو عاشق نگاه میکنند تا صحنه ی اعدام یک انسان در سرزمین من.

من در کشوری زندگی می کنم که یکی از معروف ترین سمفونی های موزارت راروی ماشینهای زباله می گذارند!

کشوری که روانشناس هایش همه از همسرانشان طلاق گرفته اند /

کشوری که دل به دست آوردن سخت است و دل شکستن هنر می باشد !

کشوری که زبانش"پارسی" است اما می گویند "فارسی" چون زبان عربها "پ" ندارد !

کشوری که مرگ حق است و حق گرفتنی!

کشوری که برنده یعنی کسی که کمتر از بقیه می بازد/

کشوری که کف اتوبانش دست انداز دارد !

کشوری که همه فکر می کنند فقط خودشان می فهمند !

کشوری که مرگ بر آمریکامی گویند ولی آرزویشان این است که آمریکا را حداقل یکبار ببینند /

کشوری که همه مشکل را در کس دیگر می جویند !

کشوری که هنوز نفهمیدم من در آن به دنیا آمدم یا درآن مُردم !

#سرلشکر( امیر_محمد )

◼️ @philosophibisansoor
دو کشور به نام ایران وجود دارد!

شما شهروند کدام کشور ایران هستید ؟

🔸کشور ایران A

بیشتر جمعیت این کشور، یک عده‌ای هستند که برای آن‌ها دلار ۳۹۰۰ الی ۴۲۰۰ تومان است؛ اقتصاد همیشه برای اینها رونق دارد. آمریکا در این کشور هیچ غلطی نمی‌تواند بکند! مردمان این کشور خودروی ملی ندارند و تمامی خودروهای آن‌ها اروپایی و آمریکایی است! قانون اساسی دارند و تنها مردم این کشور هستند که با کارت ملی مخصوص از مزایای قانون اساسی استفاده می‌کنند! همه آنها قصردار هستند! بیکار هم باشند، باز پس‌انداز دارند! کلاً این کشور پر از گل و بلبل است و به همین علت معروف به کشور گل و بلبل است. قوانین راهنمایی و رانندگی برای این افراد مفهومی ندارد و به صورت خط‌های BRT تمام مشکلات ترافیکی آن‌ها توسط ماشین‌های خودشان برطرف می‌شود! هم آب دارند و هم هوا دارند و هم گاز... انرژی اتمی هم حق مسلم آنهاست! چون ۲۴ ساعته برق دارند و مشکلی از بابت گرمی هوا هم ندارند! انقدر منابع طبیعی غنی دارند که حتی صادر هم می‌کنند! رفاه این مردم، رفتن به کشور آمریکا و اروپا است و تفریح آنها گرفتن ویزای شینگن!

🔸کشور ایران B

بیشتر جمعیت این کشور، کارمند و کارگر و کارفرما و راننده تاکسی و آژانس و اسنپ و تپسی و پیک و کارشناس و بیسواد و دیپلمه و مدیر و آهنگر و نجار و فروشنده و خریدار و کشاورز، معلم و استاد دانشگاه و دانشجو هستند. دلار در این کشور از ۱۲۰۰۰ الی ۱۳۰۰۰ تومان به‌فروش می‌رسد! همه آنها فیلتر هستند! همه آنها دو ساعت در روز را برق ندارند! همه آنها با بحران آب دست و پنجه نرم می‌کنند! بیشتر آنها خانه ندارند! بایستی کلی مالیات پرداخت کنند تنها در قبال آسفالت یک بزرگراه! به تمام کشورهای فقیر ناخواسته کمک می‌کنند و تازه از همان کشورها فحش هم می‌شنوند! به دلیل اینکه چهره‌های آنها فیلتر است، تلویزیون ملی ندارند که چهره‌های ترک‌خورده آنها را به نمایش بگذارد! گل در این کشور نیست و بلبلی هم در کار نیست! آمریکا هم در این کشور همیشه در حال انجام غلط‌هایی است و هیچ‌کس جرأت حرف زدن را ندارد! خودروی ملی بدون استاندارد دارند و مجبور هستند از آنها استفاده کنند! موقع پرداخت الکترونیکی مالیات، بایستی آنتی‌ویروس و فایروال را خاموش کنند و با ویندوز قدیمی به سختی بعد از صدها بار امتحان، اظهارنامه خودشان را پر کنند! رفاه این مردم، خوردن نان شب است!

🔹در آخر
من در کشور ایران B زندگی می‌کنم و دوست دارم ویزای کشور ایران A را داشته باشم تا ببینم فرق کشور خودم رو با کشوری که اینقدر ازش خوب تعریف می‌کنند در چیست!
مطابق قانون حاکم بر جهان علت رفاه و امکانات مطلق ایرانA جمعیت کم و معادن و ثروتهای زیاد هستش و این کشور ازجمله کشورهای دنیاست که ویزا به هیچ خارجی نمیده.. ‼️

#سرلشکر (امیر محمد)

@philosophibisansoor