انجمن علمی فلسفه‌علم شریف
10.4K subscribers
1.2K photos
61 videos
221 files
965 links
• انجمن‌ علمی فلسفه‌علم دانشگاه شریف

کانال آرشیو فایل‌ها:
@philsharif_archive

«تبلیغات نداریم و تنها محتواهای مربوط به فلسفه و علم را نشر می‌دهیم»
ارتباط با ما:
@SUTphilsci
Download Telegram
#روشنفکری_دینی
#ابوذرشریعتی


⬛️🖌یکی دیگر از مشکلات ما با خانواده ی روشنفکریِ دینی (اصطلاح خانواده ی روشنفکری دینی از سروش دباغ می باشد) این است که تا منتقدی با توجه به تاریخ اسلام و نیز روند بروز و ظهور جریان روشنفکریِ دینی و با استناد به گزاره های تاریخی یا متن مقدس و یا نشان دادن خطاهای هرمنوتیکی و پدیدار شناسانه ی این خانواده و اهل و عیالشان اقدام می کند، فورا همانند طیف دگم مذهب زده (که شریعتی از آنان به آخوندیسم تعبیر میکرد) منتقد را متهم می کنند!

منتهی آخوندیسم متهم به کفر و ارتداد و ضد دینی و ضد ولایی و ... بودن می کرد و این خانواده ی محترم متهم به ایدئولوژیک بودن و از موضعی ایدئولوژیک به نقد پرداختن می نماید!

یعنی هر موضع و منظر و نظری جز از موضع و منظر و نظر خود را دگم می داند چنانچه جناب اشکوری در برابر نقد های جناب نیکفر او را متهم به ایدئولوژیک بودن و دگم بودن می کرد چرا که جناب نیکفر در یک موضع با دیدگاه سنتی قرابتی داشت و بر این باور بود که روشنفکری دینی، دین را بی معنا و بی مبنا کرده و متن را تحریف می کند همانطور که مصطفی ملکیان نیز بر همین رای است (وجود قرابت با طیفی دیگر دلیل بر، بر همان مرام و مسلک بودن نمی باشد هر چندن که نقد نیکفر و ملکیان به هیچ وجه از موضع سنتی و رسمی و علوم قدیمه را به رسمیت شناختن نبوده و یک نقد کاملا جدی و هرمنوتیکی با توجه به موقعیت هرمنوتیکی می باشد، این مغالطه کنه و وجه است که شایسته ی این خانواده نمی باشد،)


این خانواده ی محترم یک واقعیت اجتماعی را چنان فربه می کند که دیگر امور یا اصلا دیده نشود و یا اگر هم دیده شد در تحت و ذیل آن دیده و نگریسته شود! فی المثل بافت مذهبی را چنان فربه جلوه میدهند که گویی جامعه ی ایرانی یک جامعه ی یک دست دینی مذهبی است! در صورتی که جامعه ی ایران یک جامعه ی متکثر است و همانطور که ما مشهدی و کربلایی درایم، سفر به آنتالیا و دوبی و ... هم داریم، همان طور که امام زاده پرست داریم در همان حال اهل موسیقی و طرب و رقص و شادی و ... هم داریم!

در خوش بینانه ترین حالت می توان گفت که کفه ی مذهبی جامعه بر کفه ی غیر مذهبی می چربد اما چنان نیست که بافت جامعه یک دست مذهبی بوده باشد!

روشنفکری دینی یکی از مواردی که به آن استناد کرده و منتقد دینی را متهم به ایدئولوژیک اندیش بودن می کند همین مساله است!

در مرحله ی اول چنین وانمود می کند که جامعه ی ما یک دست مذهبی می باشد

در مرحله ی دوم استناد و استدلال می کند که در اروپا هم دین نفی نشد بلکه اصلاح شد(یعنی او عمدا نقد دین را مساوی نابودی دین و دشمنی کردن با خدا و مردم تلقی میکند)

در مرحله ی بعد چنین نتیجه گیری می کند؛ حال که جامعه ی ما یک جامعه ی یک دست مذهبی است و دین را هم که نمی شود نا بود کرد پس نقد دین برای این موقعیت ما مناسب نبوده و خدا نشناسی و مردم نشناسی و مردم را فراری دادن و روشنفکر را با جامعه منسلخ کردن می باشد!

این در حالی ست که اولا)؛ جامعه ی ایران، یک جامعه ی متکثر است ثانیا)؛ دینداران مقلد و دین داری مقلدانه دین شان را با دلیل به دست نیاورده اند که با دلیل از آن دست بکشند ثالثا)؛ روی سخن نیز با دین داران محقق و دین داری محققانه است و نه مقلدانه و عوامانه که بر اساس تبلیعات و خانواده و ... دین موروثی دارند و دین داری مورثانه! رابعا)؛ اینجا مساله صرفا یک مساله ی سیاسی و مبارزه ی اجتماعی نیست که بگوییم نقد دین مردم را می رماند این یک بحث معرفتی است و ارتباطی با صحنه ی مبارزه یا مبارزات سیاسی ندارد در مبارزات سیاسی اتئیست و دین دار و دین سیتز و ... می توانند در یک جبهه علیه وضعیت موجود نا مطلوب مبارزه کنند و حتی متحد شوند، و یک صدا و در کنار هم و با یکدیگر حق از دست رفته ی خود را صدا زنند و مطالبه کنند! خلط کردن بحثی در حوزه ی معرفت یا فلسفه با حوزه ی سوسیولوژیک، سیاست و مبارزات اجتماعی و سپس به این نتیجه رسیدن که نقد دین چون مساوی است با نفی دین و مردم را رماندن و روشنفکر را از جامعه منسلخ کردن پس به مصلحت نیست، تحریف آشکار واقعیت است، آدرس غلط دادن است و نه روشنفکر بودن و فکر ها را روشن نمودن و آگاهی بخشیدن و تعهد اجتماعی داشتن !

https://t.me/Philosophyyyy

@philsharf