انتشارات ققنوس
4.39K subscribers
1.53K photos
547 videos
108 files
1.12K links
کانال رسمی گروه انتشاراتی ققنوس
آدرس اینستاگرام:
http://instagram.com/qoqnoospub
آدرس فروشگاه:
انقلاب-خیابان اردیبهشت-بازارچه کتاب
آدرس سایت:
www.qoqnoos.ir
ارتباط با ما:
@qoqnoospublication
Download Telegram
انتشارات ققنوس
در #سی‌امین_نمایشگاه_کتاب_تهران رونمایی از #نیستدرجهان #داستان_ایرانی #محمداسماعیل_حاجی‌علیان @qoqnoospub
محمد اسماعیل حاجی علیان:
دو روز از ماه عسل ­مان نگذشته بود، خبرمان کردند نیستدرجهان فوت کرده و زود برگردید. برگشتیم. گُلی بدتر از من بود و کارش کشید به فال قهوه و احضار روح. آقاجان آلزایمر گرفته، یک گوشه می ­نشیند و با نیستدرجهانش حرف می­زند. از بچگی ­اش می ­گوید تا وقتی که به نیستدرجهان برسد. انگار دنیایش همانجا تمام می­ شود.
اوایل نمی­ توانستم بفهمم آقاجان چی می ­گوید و چکار می­ کند؟ از در خانه بیرون نمی­ رفت و فقط به سفیدی دیوار زل می­ زد. کاغذ دیواری همه ­ی اتاقها را کندم تا غریبی نکند. 
حالا اوضاع کمی فرق کرده است. خودم و گلی را می ­بینم، حرف های آقاجان را ضبط می­ کنم تا یادگاری از او داشته باشم. کاری که می­ خواستم برای نیستدرجهان بکنم و فرصت­ش ازم گرفته شد.
آقاجان، نیستدرجهانش را دارد و من... نمی ­دانم منم برسم به سن و سال آقاجان و هفتاد و شش سال­م بشود، مثل آقاجان از گُلی می ­گویم یا نه، دوره زمانه ما عوض می­ شود؟!
امروز هم گلی با دوستهایش رفته­ اند دورهمی، روح احضار بفرمایند. من حوصله این بازی ها را ندارم. هِدسِت را توی گوشم می­ گذارم و پوشه آقاجان و نیستدر را باز می ­کنم و دوباره از سر گوش می ­کنم. نمی ­دانم این چه عادت بدی است که من دارم؟

پاره ای از رمان #نیستدرجهان
#محمد_اسماعیل_حاجی_علیان
#نشر_هیلا
#چاپ_اول_1396
@qoqnoospub