هرمنوتیک فلسفی گادامر چگونه فهم ما را از نظریۀ ادبی و تأوبل تغییر میدهد.
نویسنده نخست به هرمنوتیک مدرن، از شلایرماخر تا ریکور، نگاهی میاندازد و نشان میدهد کار گادامر حرف اول و آخر نیست، بلکه در میانۀ مکالمهای قرار دارد که هنوز هم در جریان است. سپس ویژگی فلسفی هرمنوتیک گادامر بررسی و تفاوتش با نظریۀ ادبی و نظریۀ هرمنوتیکی مشخص میشود. هرمنوتیک گادامر نظری نیست، بلکه در این باره کند و کاو میکند که «فهم» اساساً چگونه روی میدهد.
فهم ماهیتی انفعالی دارد و اثر تاریخ است نه فعل مفسر. هم هنر و هم تاریخ انحایی از انکشاف حقیقتاند. بنابراین با بازگشت به تلقی کانت از حکم زیباییشناسانه درمییابیم که از نظر گادامر امر زیباییشناسانه نمادی برای تاریخِ اثرگذار است.
تلقی گادامر از فهمِ تاریخی بر «امتزاج افقها» مبتنی است. اما این امتزاج افقها جزئیت و تفاوت را سرکوب نمیکند، بلکه همانند استعاره هم اینهمانی و هم نااینهمانیِ افق مفسر و افق متن را حفظ میکند. بنابراین میان متن و تأویل متن رابطهای استعاری برقرار است...
#هرمنوتیک_فلسفی_و_نظریه_ادبی
@qoqnoospub
نویسنده نخست به هرمنوتیک مدرن، از شلایرماخر تا ریکور، نگاهی میاندازد و نشان میدهد کار گادامر حرف اول و آخر نیست، بلکه در میانۀ مکالمهای قرار دارد که هنوز هم در جریان است. سپس ویژگی فلسفی هرمنوتیک گادامر بررسی و تفاوتش با نظریۀ ادبی و نظریۀ هرمنوتیکی مشخص میشود. هرمنوتیک گادامر نظری نیست، بلکه در این باره کند و کاو میکند که «فهم» اساساً چگونه روی میدهد.
فهم ماهیتی انفعالی دارد و اثر تاریخ است نه فعل مفسر. هم هنر و هم تاریخ انحایی از انکشاف حقیقتاند. بنابراین با بازگشت به تلقی کانت از حکم زیباییشناسانه درمییابیم که از نظر گادامر امر زیباییشناسانه نمادی برای تاریخِ اثرگذار است.
تلقی گادامر از فهمِ تاریخی بر «امتزاج افقها» مبتنی است. اما این امتزاج افقها جزئیت و تفاوت را سرکوب نمیکند، بلکه همانند استعاره هم اینهمانی و هم نااینهمانیِ افق مفسر و افق متن را حفظ میکند. بنابراین میان متن و تأویل متن رابطهای استعاری برقرار است...
#هرمنوتیک_فلسفی_و_نظریه_ادبی
@qoqnoospub