در بخشی از این رمان میخوانیم: «خورشید بی آنکه چاره دیگری داشته باشد، بر همان چیزهای قدیمی میتابید. مرفی، مثل کسی که پنداری آزاد بود، در دخمهای در وست برامپتن، خارج از نوررس نشسته بود. او اینجا در قفسی جمع و جور و شمالی-غربی که چشماندازی یکپارچه به قفسهای جمع و جور جنوبی-شرقی داشت، حدوداً 6 ماه آزگار خورده و نوشیده و خوابیده و لباس پوشیده و درآورده بود. به زودی مجبور میشد فکر دیگری بکند، چون آن دخمه رسماً کلنگی و غیرقابل سکونت اعلام شده بود. به زودی مجبور میشد کمر همت ببندد و خوردن و نوشیدن و خوابیدن و پوشیدن و درآوردن لباس را در محیطی کاملاً بیگانه آغاز کند.» ساموئل بارکْلی بِکت نمایشنامهنویس، رماننویس و شاعر ایرلندی (متولد 1906،درگذشت 1989) است. از آثار او میتوان به چشم بهراه گودو(۱۹۵۲)، دست آخر (۱۹۵۷)، آخرین نوار کراپ (۱۹۵۸)، من نه (۱۹۷۲)، فاجعه (۱۹۸۲)، چی کجا (۱۹۸۳)، چرکنویس برای یک نمایشنامه (۱۹۶۵)، آخر بازی و روزهای خوش اشاره کرد.
#مرفي #ساموئل_بكت #سهيل_سمي #ادبيات_جهان #ققنوس
#مرفي #ساموئل_بكت #سهيل_سمي #ادبيات_جهان #ققنوس