انتشارات ققنوس
Photo
Mitra Labbafi:
سفرنامه بخش هجدهم🌹آقاي حسين زادگان مدير انتشارات ققنوس. در نمايشگاه فرانكفورت حضور دارند و توضيح ميدهند كه ما در زمينه كتابهاي ادبيات نتوانسته ايم در جهان سربلند باشيم. و تمام تلاش ما صرفا در بخش كودك نتيجه بخش بوده. اينكه يك ناشر بسيار مطرح ادبيات بگويد فرانكفورت خوب است اما چه فايده ...نشان از صداقت ناشري ست كه چند دهه سكان دار انتشار كتابهاي ادبيات بوده است. ميپرسم چرا ميگويند چون مضامين ما جهاني نيست ولي در بخش كودك با تصاوير و درونمايه جهاني تر كتابهاي كودك برد كرده ايم. و من فكر ميكنم سعدي و حافظ و مولوي چه اعجوبه هايي بودند كه آن مضامين عالي را خلق كردند و چه ساده جهاني شدند در حاليكه ادبيات معاصر ما هنوز نتوانسته به آن صورت بدرخشد. 🍀آقاي حسين زادگان را سالهاست ميشناسم. از آن سالها كه كتابهايش را برايم ميفرستاد تا در مطبوعات معرفي كنم. واقعا چقدر يك خبرنگار در ايران عزت دارد. علي رغم بسياري از شكايت هاي درون حرفه اي. دختر بچه اي هستي پايت به روزنامه باز ميشود با صداي لرزان به ناشري زنگي ميزني :ميخواهم كتابتان را معرفي كنم مشخصاتش را ميگوييد؟ ادرس منزل تان را بدهيد كتابها را ميفرستم. از كدام رسانه هستيد؟اسم تان چيست ...و اين شروع يك دوستي ست. دوستي اي كه حالا آقاي حسين زادگان يكي از آن بزرگواران أست. كارت تبريك ققنوس و يك رمان عيدي هر ساله من است كه هميشه در شلوغي اسفند تا آرم آن مرغ آتشين را ميبينم خستگي م رفع ميشود. و اين يعني كه در ايران خبرنگار را عزيز ميدارند و افراد فرهنگي بسيار بيشتر. نه با پول نه با هديه هاي مالي ...با ايده هاي ناب. با دعوت تو به جهان بزرگ شان با عيدي هاي زيبايي كه بزرگي ش را فقط خودت و خودشان ميدانند. حالا از اينكه در كنج غرفه ايران در فرانكفورت با ناشر بسيار تأثير گذار ايران هم صحبت ميشوم و باز از درد دلهايشان ميشنوم و در انتشار آنها سهمي دارم دلگرمم در روزهاي سخت كاري نمايشگاه و هزار اما و اگر و ناگفته و غم و غصه بسيار دلم فقط به اين حضور گرم است و راستش فكر ميكنم يادگار دوران روزنامه نگاري از همه ارزشمند تر است.و البته ميدانم زماني پس أز اين ،،باز تنها يادگارهاي من از تلويزيون همين آشنايي هاست و بقيه ش ريزش ميكند. بدها ميروند و خوبها ميمانند . #سفرنامه
#میترا_لبافی
سفرنامه بخش هجدهم🌹آقاي حسين زادگان مدير انتشارات ققنوس. در نمايشگاه فرانكفورت حضور دارند و توضيح ميدهند كه ما در زمينه كتابهاي ادبيات نتوانسته ايم در جهان سربلند باشيم. و تمام تلاش ما صرفا در بخش كودك نتيجه بخش بوده. اينكه يك ناشر بسيار مطرح ادبيات بگويد فرانكفورت خوب است اما چه فايده ...نشان از صداقت ناشري ست كه چند دهه سكان دار انتشار كتابهاي ادبيات بوده است. ميپرسم چرا ميگويند چون مضامين ما جهاني نيست ولي در بخش كودك با تصاوير و درونمايه جهاني تر كتابهاي كودك برد كرده ايم. و من فكر ميكنم سعدي و حافظ و مولوي چه اعجوبه هايي بودند كه آن مضامين عالي را خلق كردند و چه ساده جهاني شدند در حاليكه ادبيات معاصر ما هنوز نتوانسته به آن صورت بدرخشد. 🍀آقاي حسين زادگان را سالهاست ميشناسم. از آن سالها كه كتابهايش را برايم ميفرستاد تا در مطبوعات معرفي كنم. واقعا چقدر يك خبرنگار در ايران عزت دارد. علي رغم بسياري از شكايت هاي درون حرفه اي. دختر بچه اي هستي پايت به روزنامه باز ميشود با صداي لرزان به ناشري زنگي ميزني :ميخواهم كتابتان را معرفي كنم مشخصاتش را ميگوييد؟ ادرس منزل تان را بدهيد كتابها را ميفرستم. از كدام رسانه هستيد؟اسم تان چيست ...و اين شروع يك دوستي ست. دوستي اي كه حالا آقاي حسين زادگان يكي از آن بزرگواران أست. كارت تبريك ققنوس و يك رمان عيدي هر ساله من است كه هميشه در شلوغي اسفند تا آرم آن مرغ آتشين را ميبينم خستگي م رفع ميشود. و اين يعني كه در ايران خبرنگار را عزيز ميدارند و افراد فرهنگي بسيار بيشتر. نه با پول نه با هديه هاي مالي ...با ايده هاي ناب. با دعوت تو به جهان بزرگ شان با عيدي هاي زيبايي كه بزرگي ش را فقط خودت و خودشان ميدانند. حالا از اينكه در كنج غرفه ايران در فرانكفورت با ناشر بسيار تأثير گذار ايران هم صحبت ميشوم و باز از درد دلهايشان ميشنوم و در انتشار آنها سهمي دارم دلگرمم در روزهاي سخت كاري نمايشگاه و هزار اما و اگر و ناگفته و غم و غصه بسيار دلم فقط به اين حضور گرم است و راستش فكر ميكنم يادگار دوران روزنامه نگاري از همه ارزشمند تر است.و البته ميدانم زماني پس أز اين ،،باز تنها يادگارهاي من از تلويزيون همين آشنايي هاست و بقيه ش ريزش ميكند. بدها ميروند و خوبها ميمانند . #سفرنامه
#میترا_لبافی