انتشارات ققنوس
5.01K subscribers
1.59K photos
571 videos
108 files
1.13K links
کانال رسمی گروه انتشاراتی ققنوس
آدرس اینستاگرام:
http://instagram.com/qoqnoospub
آدرس فروشگاه:
انقلاب-خیابان اردیبهشت-بازارچه کتاب
آدرس سایت:
www.qoqnoos.ir
ارتباط با ما:
@qoqnoospublication
Download Telegram
چرا این‌قدر به نوشتن خاطراتمان علاقه‌مندیم؟ حتی وقتی که هنوز زنده‌ایم، می‌خواهیم وجودمان را، مانند سگ‌هایی که به شیر آتش‌نشانی می شاشند اثبات کنیم. عکس‌های قاب کرده‌مان را، دیپلم‌هایمان را، کاپ‌های روکش‌ نقره‌شده‌مان را به نمایش می‌گذاریم؛ حروف اول ناممان را روی ملافه‌هایمان می‌دوزیم، ناممان را روی تنه درختان حک می‌کنیم، یا با خط بد روی دیوارهای دستشویی می‌نویسیم. همه این‌ها زاییده یک احساس است: امید! یا به کلام ساده‌تر جلب توجه! حداقل در پی شاهدی هستیم. نمی‌توانیم تحمل کنیم صدایمان، مانند رادیویی که از کار می‌افتد، سرانجام ساکت شود.

#آدمکش_کور
#مارگارت_اتوود
#شهین_آسایش

@qoqnoospub
💢چاپ دوازدهم منتشر شد؛

تنها راه نوشتن حقیقت تصور هیچ وقت خوانده نشدن نوشته‌هایت است. نه توسط کسی، و نه حتی، مدتی بعد توسط خودت. در غیر این صورت بهانه تراشی را شروع می‌کنی.

#آدمکش_کور
#مارگارت_اتوود
#شهین_آسایش

@qoqnoospub
شما یه نسل انتقالی هستین. برای شما از همه سخت‌تره. ما می‌دونیم که از شما انتظار می‌ره چه فداکاری‌هایی بکنین. وقتی مردا ازتون ایراد می‌گیرن، خیلی عذاب می‌کشین. برای کسایی که بعد از شما می‌آن، شرایط ساده‌تره. اونا با کمال میل وظایفشون رو می‌پذیرن.

#سرگذشت_ندیمه
#مارگارت_اتوود
#سهیل_سمی

@qoqnoospub
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

#پری_از_بال_ققنوس


بعضی از بهترین کارها را کسانی انجام داده‌اند
که راه برگشتی نداشته‌اند،
کسانی که وقتی برایشان نمانده،
کسانی که به راستی معنای کلمه‌ی بیچاره را می‌دانند. آن‌ها خطر و فایده را کنار می‌گذارند،
به فکر آینده نیستند، با زور سرنیزه مجبورند به زمان حال فکر کنند. وقتی از بالای پرتگاهی پرتت کنند، یا سقوط می‌کنی یا پرواز.
به هر امیدی هر قدر غیرمحتمل، می‌چسبی.


#آدمکش_کور
#مارگارت_اتوود
#ققنوس

@qoqnoospub
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

#پری_از_بال_ققنوس

به نفس نفس می‌افتم. کلمه ممنوعه‌ای را به زبان آورده. عقیم. دیگر چیزی به عنوان مرد عقیم وجود ندارد، دیگر به شکل رسمی وجود ندارد. این فقط زن‌ها هستند که بارور یا نابارورند. قانون این است.

از کتابِ #سرگذشت_ندیمه
#مارگارت_اتوود
#سهیل_سمی

@qoqnoospub
🍁🍁🍁🍁🍁🍁

#پری_از_بال_ققنوس


جلو اشک‌هایی را که هر آن نزدیک بود جاری شود گرفتم و سعی کردم صدایم نلرزد و گفتم: «پس تابیتا مادرم نبود.»
زیلا گفت: «بستگی دارد مادر را چطور تعریف کنی. به نظرت مادر کسی است که تو را به دنیا آورده یا کسی که تو را بیشتر از همه دوست دارد؟»
گفتم: «نمی‌دانم. شاید کسی باشد که بیشتر از همه دوستم دارد.»

از کتابِ #وصیت‌ها
#مارگارت_اتوود
#نسترن_ظهیری
#نشر_ققنوس

@qoqnoospub
🍁🍁🍁🍁🍁🍁

#پری_از_بال_ققنوس

حالا دیگر به هق هق افتاده بودم و گفتم: «چون درد دارد!» نپرسید چی درد دارد، هر چند حتماً می‌دانست که درد واقعی‌ام درد انگشت سوزن‌رفته‌ام نیست. دست‌هایش را دورم حلقه کرد و کمی در آغوشش مرا فشرد.
گفت: «خیلی چیزها درد دارد. اما ما باید سعی کنیم شاد باشیم. خدا شادی را دوست دارد. دوست دارد قدردان نعمت‌های زیبای جهان باشیم.»

از کتابِ #وصیت‌ها
#مارگارت_اتوود
#نسترن_ظهیری

@qoqnoospub
🍁🍁🍁🍁🍁🍁

#پری_از_بال_ققنوس


خداحافظی‌ها ممکن است بسیار ناراحت‌کننده باشند،
اما مطمئنا بازگشت‌ها بدترند.
حضور عینی انسان نمی‌تواند با سایه ی درخشانی که در نبودش ایجادشده برابری کند.

#آدمکش_کور
#مارگارت_اتوود

@qoqnoospub
🍁🍁🍁🍁🍁🍁

#پری_از_بال_ققنوس

به نفس نفس می‌افتم. کلمه ممنوعه‌ای را به زبان آورده. عقیم. دیگر چیزی به عنوان مرد عقیم وجود ندارد، دیگر به شکل رسمی وجود ندارد. این فقط زن‌ها هستند که بارور یا نابارورند. قانون این است.

#سرگذشت_ندیمه
#مارگارت_اتوود
#سهیل_سمی

@qoqnoospub
اشکهای نریخته
ممکن است انسان را فاسد کند ...


از کتابِ #آدمکش_کور
#مارگارت_اتوود
ترجمهٔ #شهین_آسایش

@qoqnoospub