انتشارات ققنوس
4.4K subscribers
1.53K photos
546 videos
108 files
1.12K links
کانال رسمی گروه انتشاراتی ققنوس
آدرس اینستاگرام:
http://instagram.com/qoqnoospub
آدرس فروشگاه:
انقلاب-خیابان اردیبهشت-بازارچه کتاب
آدرس سایت:
www.qoqnoos.ir
ارتباط با ما:
@qoqnoospublication
Download Telegram
انتشارات ققنوس
#گروه_انتشاراتي_ققنوس آيين رونمايي و امضاي كتاب #من_آليس_نيستم_ولي_اينجا_خيلي_عجيبه با حضور نويسنده و منتقدان در#شهركتاب_پاسداران @qoqnoospub
حسن محمودی:
#برشی از رمان من آلیس نیستم ولی این‌جا خیلی عجیبه
نوشته فرید حسینیان تهرانی:
همه‌جا ساکته. همه‌چی آرومه و بی‌حرکت. تاریکه. شبه... همه خوابیده‌ن. لحاف رو تا زیر چشمام بالا کشیدم و زل زدم به دو تا چشم برّاق تو تاریکی کنج اتاق: یه فاصله‌ای هست بین کمد و پنجره که فرورفتگیه... همون‌جا وایساده همیشه... می‌خوام مطمئن بشم امشب باهام کاری نداره وگرنه خوابم نمی‌بره!... خیلی وقته حواسم بشه: امشب انگار نمی‌خواد کاری بکنه: قلبم که تند می‌زد آروم‌تر شده، چشمام داره سنگین می‌شه... یکهو نوری از بیرون می‌تابه رو صورتش ــ برقه انگار، تا می‌آم تمرکز کنم باد می‌افته توی پرده و می‌کشه رو صورتش... همزمان با افتادن پرده از روی صورتش، صدای رعد می‌آد و من جیغ خفه‌ای می‌کشم. باز سعی می‌کنم تو چشماش زل بزنم تا بفهمم قصدش چیه، باید از حرکت بعدی‌ش خبردار بشم و سریع عکس‌العمل نشون بدم!
می‌تونم از چشماش بفهمم کی وقتشه فرار کنم اتاق مامان اینا... تاریک و ساکت شده دوباره، نمی‌تونم چیزی رو تشخیص بدم، باید تا برق بعدی صبر کنم ــ انگار یک ساعت طول می‌کشه! اون چرت کوتاه تمرکزم رو به هم زد... دوباره برق می‌زنه...
انتشارات ققنوس
#آدمکش_کور #مارگارت_آتوود #ققنوس @qoqnoospub
#برشی_از_یک_کتاب
جنگ سیاه و سفید است. البته در نظر کسانی که در حاشیه هستند. برای کسانی که واقعا در صحنه جنگ هستند، رنگ های زیادی وجود دارد، رنگ های تند، خیلی زننده، خیلی سرخ، خیلی نارنجی، خیلی آبکی و ملتهب؛ اما برای دیگران جنگ مانند اخبار فیلم های کوتاه خبری است.
دارای نقش، آلوده، با رگبار صداهای منقطع و تعداد زیادی آدم های خاکستری که حمله می کنند، یا گامهای سنگین برمی دارند یا به زمین می افتند. همه اینها در جای دیگر اتفاق می افتد.
#آدمکش_کور #مارگارت_اتوود
@farhanghsara
@qoqnoospub
#برشی_از_یک_کتاب
رنج بردن باعث فهمیدن می شود و ذهن را به تلاش برای شناختن وامی دارد، تا اینکه قواعد زندگی و تلخی و سختی را می شناسد و به درک و شعور می رسد.
ولی وقتی به فهمیدن و درک رسیدی، از آن به بعد دیگر خود فهمیدن باعث رنجت می شود.
دیگر هم از فهمیدن خودت رنج می بری، هم رنج فهمیدن آنچه دیگران درک نمی کنند و نمی فهمند و نمی بینند، به جانت نیش می زند و آزارت می دهد. ولی هرقدر در نادانی می شود درجا زد، در فهمیدن نمی شود.
وقتی چشم هایت باز شد، دیگر نمی توانی آن را ببندی و خودت را به نفهمی بزنی.
#دالان_بهشت #نازی_صفوی #ققنوس
@farhanghsara
@qoqnoospub
بی پولی مثل جانوری موذی روی زمین می خزد و نم نم نزدیک می شود. یکباره خیز برنمی دارد تا گلویت را بچسبد. فیش فیش می کند، به تنش پیچ و تاب می دهد و توی بی خبری تو از راه می رسد. این طور نیست که شب بخوابی و صبح ببینی بی پولی. طوری پاورچین می آید که غافلگیرت کند. فاصله دارایی و نداری آن قدر محو است که خودت نمی فهمی چطور مسیر بینشان را طی کرده ای و از دارایی رسیده ای به نداری. فقط یک آن می بینی که دستت خالی است و حس می کنی جلوی پایت گودالی بزرگ دهان باز کرده.
بی پولی که می رسد نباید بترسی. نباید بگذاری ترس فلجت کند. باید نداری را پوشاند. باید نداری را حتی از خودت پنهان کنی و تا وقتی کسی به رویت نیاورده که نداری، خودت بهش اعتراف نکنی. اما به رویت که آورد...
دانیال زل می زند توی چشم هایم و می پرسد: "پس این دوچرخه چی شد؟"
گرچه هنوز "سین" اش می زند، حرفش را محکم و بی لکنت گفته.
#برشی از #آینه_تال
نوشته #سودابه_فرضی_پور
#هیلا
@qoqnoospub
خاطرات پاک نمی­ شوند، بلکه در تنهایی به سراغت می­ آیند و گریبانت را می­ گیرند. خاطرات همیشه هستند. در موسیقی­ هایی که گوش می­ کنی یا نمی­ کنی. در عکس­ هایی که می ­بینی یا نمی ­بینی. در کوچه ­هایی که از آن ­ها رد می­ شوی یا نمی ­شوی. در بوهایی که استشمام می­ کنی یا نمی ­کنی. خاطرات آن ­قدر می­ آیند و می­ روند تا دیوانه ­ات ­کنند، تا بشوند همه­ ی زندگی­ات.



#برشی از رمان در دست انتشار
#انگار_خودم_نيستم
#یاسمن_خلیلی_فرد
#ققنوس
@qoqnoospub
آدم حیرت می‌کند چه قدر زندگی واقعی، کلیشه‌ای‌تر و سطحی‌تر از فیلم‌هاست. به نظر من داستان‌نویس‌ها و فیلمنامه‌نویس‌ها کلی ذوق و عمق به داستان‌هاشان می‌دهند، کلی آن‌ها را بزک می‌کنند تا نسبت به زندگی واقعی قابل تحمل شوند. زندگی واقعی، بی‌رحم‌تر و خالی‌تر از هر فیلم سطحی است. #برشی از رمان #مرداد_دیوانه نوشته #محمد_حسن_شهسواری #نشر_هیلا
#گروه_انتشاراتی_ققنوس
@qoqnoospub