انتشارات ققنوس
4.4K subscribers
1.53K photos
546 videos
108 files
1.12K links
کانال رسمی گروه انتشاراتی ققنوس
آدرس اینستاگرام:
http://instagram.com/qoqnoospub
آدرس فروشگاه:
انقلاب-خیابان اردیبهشت-بازارچه کتاب
آدرس سایت:
www.qoqnoos.ir
ارتباط با ما:
@qoqnoospublication
Download Telegram
نبردهای آرمانگرایانهٔ جهانشمول از همان آغاز خیالی‌اند. نبرد با ظلم در جهان، نبردبا مدرنیته، نبرد با سنت، نبرد با عقل، نبرد با سرمایه‌داری، نبرد با استبداد، نبرد با خود. در این نبردها هیچ موضعی در برابر دشمن وجود ندارد. پایگاهِ حمله خود بخشی از خاک دشمن است و امکاناتِ حمله خود هدیه‌ای است از جانب دشمن. هر ضربه‌ای علیه دشمنْ نوعی پیروزی برای دشمن است، زیرا از همان ابتدا دشمن در من است و من در هپروت.

از کتابِ #پرتاب‌های_فلسفه
#محمد‌مهدی_اردبیلی
#تازه‌های_ققنوس

@qoqnoospub
🍁🍁🍁🍁🍁🍁

#پری_از_بال_ققنوس

مهم‌ترین چیز این است که تو تمام رویا‌ها و امیدهای آشغالت را بسته‌بندی کنی و هرگز از دست ندهی‌شان. می‌توانی فریاد بکشی، می‌توانی ناامید شوی، می‌توانی ناله کنی، ولی حتی زمانی که دیگر خودت را باور نداری آن‌ها را رها کنی. چون اگر این کار را بکنی،آن‌وقت کارت تمام است کوچولو. بعد از آن دیگر زندگی‌ات تمام شده است. آن‌وقت شاید بتوانی سال‌ها در دنیا ول بچرخی، ولی از درون مرده‌ای... مثل اغلب کسانی که این‌جا زندگی می‌کنند

#تقریبا_نابغه
#بندیکت_ولس
#حسین_تهرانی
#تازه‌های_ققنوس
@qoqnoospub
«شاید بهتره با یكی حرف بزنی.» این پیشنهاد دوستم بود. دو هفته بعد از تمام شدن رابطه‌ام. زنگ زده كه ببینید اوضاعم سرکار چطور است. ادامه می‌دهد: «لازمه یه جايی پیدا کنی که توش دیگه خودت درمانگر نباشی. لازمه بری جايی که بتونی کاملا از هم بپاشی.»
نمی‌توانم بخوابم. نمی‌توانم تمرکز کنم. از بعد به هم خوردن رابطه‌ام یک بار کارت اعتباری‌ام را جا گذاشته‌ام. يک‌بار بدون بستن در باک ماشین از پمپ بنزین زده‌ام بیرون و يک‌بار هم توی پارکینگ خانه‌ام جوری از پله پرت شده‌ام که زانویم حسابی کبود شده. قفسه سينه‌ام طوری درد می‌كند که انگار قلبم تکه تکه شده، با این که می‌دانم نشده چون هر اتفاق دیگری هم افتاده باشد، قلبم سخت‌تر از همیشه کار می‌كند و مدام دارد تند تند می‌كوبد. نشانه‌ای از اضطراب.
فکر و ذکرم شده حال روحی نامزدم، که آن را هم حدس مي‌زنم آرام باشد و بدون درگیری، در حالی که من شب‌ها با دلتنگی بی‌نهايتی دراز مي‌كشم کف اتاق بعد فکر و ذکرم می‌شود این که واقعا دلم برایش تنگ شده یا نه __ اصلا می‌شناختمش؟
دلم برای خود اين آدم تنگ شده یا برای تصورم از اين آدم؟
برای همین دوستم می‌گويد كه بايد بروم پيش درمانگر، می‌دانم که حق با اوست. یکی را لازم دارم که کمکم کند از این بحران بگذرم...

📚شاید بهتره با یکی حرف بزنی
✍🏻لوری گاتلیب
ترجمۀ📝الهام سلمانی فروغی

#تازه‌های_ققنوس
@qoqnoospub
دربارهٔ درد خیلی چیزها می‌دانم، و دربارهٔ دردهایی که به فقدان گره می‌خورند ولی یک چیز دیگر را می‌دانم که معمولاً کم‌تر فهمیده می‌شود.
تغییر و فقدان و دوشا و دوش یکدیگر قدم برمی‌دارند.
بدون فقدان نمی‌توانیم به تغییر برسیم و اصلا برای همین است که خیلی وقت‌ها مردم می‌گویند دنبال تغییرند ولی همچنان همانی می‌مانند که بوده‌اند…



📚شاید بهتره با یکی حرف بزنی
✍🏻لوری گاتلیب
ترجمۀ📝الهام سلمانی فروغی

#تازه‌های_ققنوس
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
📆 پانزدهم آبان ماه 📖 مدرنيته مشروع است ا---------------------------ا 🏫 ناشر: ققنوس ✍️نويسنده: سيد مسعود آذرفام ↕️ قطع: رقعي | شوميز 📒 چاپ: 1 | 1401 📖 248صفحه 💰قيمت: 95هزار تومان ✒️ علوم اجتماعي
هر «ما»یی، به معنای اجتماعیْ تمدنی که منافع مشترکی در یک حوزۀ جغرافیایی خاص دارد، در کلی‌ترین حالت دغدغه‌ای جز زیستن و دوام آوردن ندارد و دغدغۀ «ما»ی ایرانی نیز، که در اوضاع و شرایط کنونی موجودیت خود را از هر سو در خطر می‌بیند، نه این و آن معضل اقتصادی و اجتماعی، که خودِ «زندگی» و بقاست. اکنون مسئله صرفاً دیگر این نیست که چگونه می‌توان «زندگی» بهتری داشت، بلکه این است که چگونه می‌توان «زندگی» کرد. این برداشت نه برآمده از نگرشی سانتیمانتال یا کلبی‌مسلکانه، که حاصل این درک و دریافت است که ایران دارد رفته‌رفته زیست‌پذیری خود را از جنبه‌های مختلف از دست می‌دهد. اگر امروزه مهاجرت ایرانیان بیشتر به دلایل اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی است، در آینده‌ای نه چندان دور علت‌العلل مهاجرت عوامل زیست‌محیطی و اکولوژیک خواهد بود.
اما چگونه می‌توان از این شرایط، نه‌تنها در مقام یک فرد بلکه به منزلۀ یک تمدن، جان به در بُرد؟ به نظر می‌رسد چاره‌ای جز این نیست که کنشگری اجتماعی را به فهمی حتی‌الامکان منسجم و جامع از اکنونیت تاریخی ایران گره بزنیم و نظر و عمل را در فرآیندی دیالکتیکی سرلوحۀ یکدیگر قرار دهیم. اما پرسش این است که آیا حصول این فهم جز از مسیر تأمل بر «جدال قدیم و جدید» که دیریست از درگرفتنش در ایران می‌گذرد میسر است؟! مسئلۀ اساسی در جدال قدیم و جدید در ساده‌ترین تعبیرش مسئلۀ «زندگی» یا مرگ است و جز این نیز نمی‌تواند باشد. مسئله این است که آیا باید «زندگی» را اصل قرار داد و هر چیزی را در پای آن قربانی کرد، و یا این‌که «زندگی» را امری اعتباری دانست و به بهانه‌ها و با ابزارهای مختلف تیشه به ریشه‌اش زد.
مدرنیته مشروع است جستاری در باب «زندگی» و زنده ماندن است، هرچند این موضوع را در قالب منازعه‌ای فکری در غرب در دست گرفته باشد. مدرنیته مشروع است حول این ادعا شکل گرفته است که هر امری تنها در صورتی نامشروع است که «زندگی» را به انحای گوناگون به مخاطره انداخته باشد؛ و هر امری که «زندگی» را ممکن و تسهیل کند مشروع است. بدین‌سان این جستار در واقع چون و چرایی در باب معنای مصطلح مشروعیت است و اساساً مشروعیت خودِ مفهوم مشروعیت را به پرسش می‌گیرد. و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که باید مشروعیت هر ساختار، نهاد و ایدئولوژی‌ای که، علیرغم ظاهر فریبکارانه‌اش، «زندگی» را به انحای گوناگون تهدید می‌کند سلب کرد و راهی نو گشود.      
#مدرنیته_مشروع_است
#مسعود_آذرفام
#تازه‌های_ققنوس

@qoqnoospub
.
«مدرنیته مشروع است» حول
این ادعا شکل گرفته که هر امری تنها در صورتی نامشروع است که «زندگی» را به انحای گوناگون به مخاطره انداخته باشد؛ هر امری که «زندگی» را ممکن و تسهیل کند مشروع است .. و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که باید مشروعیت هر ساختار، نهاد و ایدئولوژی‌ای که، علیرغم ظاهر فریبکارانه‌اش، «زندگی» را به انحای گوناگون تهدید می‌کند سلب کرد و راهی نو گشود.
#مدرنیته_مشروع_است
#مسعود_آذرفام
#تازه‌های_ققنوس

@qoqnoospublication