انتشارات ققنوس
@qoqnoospub
جشن امضای #باغ_گمشده و رونمايی از جديدترين اثر جواد مجابی روز چهارشنبه شانزدهم اسفندماه ساعت پنج عصر
بیست سال طول کشید تا رمانی که #جواد_مجابی آن را در سال شصتونه نوشت منتشر بشود. «باغ گمشده» با زبانی روان و با توجه مثالزدنی جواد مجابی به جزئیات سیصدوشصت صفحه دارد و روایت گودالی است كه ذهن «شاهین» راوی داستان در آن اسیر شده. شاهین و به همراه دو برادرش طرلان و شهباز از نوادگان یکی از شاهزادههای قاجار هستند. شاهزادهای که به فرمایش با رعیت وصلت میکند. هر فصل این کتاب در بازهی زمانی خاصی میگذرد و فصل به فصل پازل داستان با سرگذشت نسلهای بعد از شاهزاده تکمیلتر میشود.
داستانهای جواد مجابی سرشار از جزئیات و اشارات و طنز و تعبیر است. با طنزی زیرپوستی که انگار بخشی جداناشدنی از شخصیت نویسندهی داستان شده باشد. تفاوتهای نسلی بهخوبی نمایش داده میشود. اما وقت خواندن این رمان باید این نکته را درنظر داشته باشیم که این کتاب با چند سال تاخیر به بازارنشر آمده و طبعا طی این سالها جوامع و روابط انسانی دستخوش تغییراتی شدهاند. از طرفی دیگر جنبههای مختلف شخصیت نویسنده به خوبی در جا به جای این رمان خودش را نشان میدهد و همهی اینها کمک میکند تا خوانندهی کتاب در دنیایی متفاوت از دنیای زندگی روزمره سیر کند.
@qoqnoospub
بیست سال طول کشید تا رمانی که #جواد_مجابی آن را در سال شصتونه نوشت منتشر بشود. «باغ گمشده» با زبانی روان و با توجه مثالزدنی جواد مجابی به جزئیات سیصدوشصت صفحه دارد و روایت گودالی است كه ذهن «شاهین» راوی داستان در آن اسیر شده. شاهین و به همراه دو برادرش طرلان و شهباز از نوادگان یکی از شاهزادههای قاجار هستند. شاهزادهای که به فرمایش با رعیت وصلت میکند. هر فصل این کتاب در بازهی زمانی خاصی میگذرد و فصل به فصل پازل داستان با سرگذشت نسلهای بعد از شاهزاده تکمیلتر میشود.
داستانهای جواد مجابی سرشار از جزئیات و اشارات و طنز و تعبیر است. با طنزی زیرپوستی که انگار بخشی جداناشدنی از شخصیت نویسندهی داستان شده باشد. تفاوتهای نسلی بهخوبی نمایش داده میشود. اما وقت خواندن این رمان باید این نکته را درنظر داشته باشیم که این کتاب با چند سال تاخیر به بازارنشر آمده و طبعا طی این سالها جوامع و روابط انسانی دستخوش تغییراتی شدهاند. از طرفی دیگر جنبههای مختلف شخصیت نویسنده به خوبی در جا به جای این رمان خودش را نشان میدهد و همهی اینها کمک میکند تا خوانندهی کتاب در دنیایی متفاوت از دنیای زندگی روزمره سیر کند.
@qoqnoospub
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#پری_از_بال_ققنوس
ماجرای بازسازی فردوس مشرقی وقتی به گوش غیریها رسید، آنها هم مثل خودیها نیشخند زدند و دل سوزاندند. از بدو ورودم به قریه، همه چیز برای انکار من آماده شد، همانطور که برای جد بزرگوارم اتفاق افتاده بود، جد بزرگوار آن طور که ابوالحسنخان نقاشباشی چهرهاش را رقم زده، بدون کلاه دراز و ریش دراز شباهت عجیبی به من دارد. خان میرزا میگوید: «تو فرهاد میرزایی، اما دیر به دنیا آمدهای. دنیا دیگر آن دنیایی نیست که تحمل دیوانههایی مثل شما را بکند.» میگویم پدر! ما میتوانیم همه چیز را دوباره شروع کنیم، نباید بگذاریم دودمانمان ــ میخندد: «منقرض شده است.» بلند میشود، دستهایش را بالا میبرد، به شکل بالهایی میگسترد تا کوتاهی قامتش را جبران کند، بالهایش را به هم میزند: «بروید ای عقابهای کوه کرکس! بروید!»
از کتاب #باغ_گمشده
#جواد_مجابی
#نشر_ققنوس
@qoqnoospub
#پری_از_بال_ققنوس
ماجرای بازسازی فردوس مشرقی وقتی به گوش غیریها رسید، آنها هم مثل خودیها نیشخند زدند و دل سوزاندند. از بدو ورودم به قریه، همه چیز برای انکار من آماده شد، همانطور که برای جد بزرگوارم اتفاق افتاده بود، جد بزرگوار آن طور که ابوالحسنخان نقاشباشی چهرهاش را رقم زده، بدون کلاه دراز و ریش دراز شباهت عجیبی به من دارد. خان میرزا میگوید: «تو فرهاد میرزایی، اما دیر به دنیا آمدهای. دنیا دیگر آن دنیایی نیست که تحمل دیوانههایی مثل شما را بکند.» میگویم پدر! ما میتوانیم همه چیز را دوباره شروع کنیم، نباید بگذاریم دودمانمان ــ میخندد: «منقرض شده است.» بلند میشود، دستهایش را بالا میبرد، به شکل بالهایی میگسترد تا کوتاهی قامتش را جبران کند، بالهایش را به هم میزند: «بروید ای عقابهای کوه کرکس! بروید!»
از کتاب #باغ_گمشده
#جواد_مجابی
#نشر_ققنوس
@qoqnoospub