كنيز دوقلوهايش را خوابانده بود جلوي تيغه لودر اداره منازل شركت نفت، خودش هم دراز كشيده بود كنارشان
به راننده لودر گفته بود:«اول از روي نعش من و بچههام رد بشو، بعد برو اتاق خراب كن.»
راننده لودر گفته بود:« به زبان خوش بهت ميگم خانم، جلدي بچههات از سراه وردار بذار ما به كارمون برسيم.»
..
كنيز رو به راننده لودر گفته بود: «خب كارت بكن آقا، چرا معطلي؟ فقط شرطش اينه كه اول از سر نعش من و بچه هام رد شي»
#فوران #قباد_آذرآيين
@QOQNOOSPUB
به راننده لودر گفته بود:«اول از روي نعش من و بچههام رد بشو، بعد برو اتاق خراب كن.»
راننده لودر گفته بود:« به زبان خوش بهت ميگم خانم، جلدي بچههات از سراه وردار بذار ما به كارمون برسيم.»
..
كنيز رو به راننده لودر گفته بود: «خب كارت بكن آقا، چرا معطلي؟ فقط شرطش اينه كه اول از سر نعش من و بچه هام رد شي»
#فوران #قباد_آذرآيين
@QOQNOOSPUB