از صفحه ویراستار
تاریخ اساطیری ایران
عسکر بهرامی
انتشارات ققنوس
چاپ چهارم/ ۱۴۰۰
«اسطوره» را شاید بتوان «باورپذیرترین روایت باورنکردنی» معرفی کرد. بشر پیش از دوران مدرن مقهور جهان و وقایعی بود که بهدرستی از آنها سر درنمیآورد و در پی تسکین خویش در فجایعی مثل مرگ و قحطی و بیماری و ستمکشی و نیز یافتن پاسخ برای سؤالات فلسفی و وجودیاش بود. اسطورهها از دل نادانستهها زاده شدند و دلگرمی و سرگرمی آفریدند و از سردرگمی کاستند، تا اینکه در آستانهی پایان جهان باستان با تاریخ واقعی گره خوردند و مغلوب آن شدند. همین اساطیر، بهنوعی، پایهگذار ادیان هم بودهاند و به متون مقدس ــ ازجمله، در ایران، به اوستا ــ راه یافتهاند.
سرزمین ما گرهخورده با اسطوره است. نجدی است اساطیری، پهلوانپرور، و اسطورهدوست. سدههای متمادی شاهنامهی فردوسی، یکتا گنجینهی اساطیر ایران، گرامی داشته شده و مردم به تاریخ و پیروزیهای اساطیریشان بالیدهاند و با تراژدیهای آن گریستهاند؛ رستم نماد پهلوانی مانده و سیاوش نماد مظلومیت، ستمهای ضحاک فراموش نشده و مرگ دردناک سهراب و دیر رسیدن نوشدارو هنوز مایهی دریغ است...
باری، از اسطورهها بسیار گفتهاند و نوشتهاند، اما اغلب منابع پراکندهگو یا تخصصیاند. کتاب تاریخ اساطیری ایران نوشتهی عسکر بهرامی این حسن را دارد که اثری عمومیتر و با زبان و ساختمان آسانیاب است، طوری که حتی نوجوانها هم میتوانند آن را بخوانند و استفاده کنند. بهرامی دکتر در فرهنگ و زبانهای باستانی ایران است و اشراف خوبی به متنهای اوستایی و پهلوی و مانوی و سغدی و... دارد و بر این اساس بر پایهی متنهای دست اول پیش رفته و کار درخوری نوشته است.
تاریخ اساطیری ایران در شش فصل تدوین شده است: «آفرینش»، «پیشدادیان و تشکیل حکومت»، «عصر پهلوانان»، «کیانیان و اوج عصر پهلوانان»، «زردشت و دین او» و «بازسازی جهان». از بیزمان و بیکران روایت میکند تا جدال اورمزد و اهریمن، از پدید آمدن نخستین آفریدگان و گیاهان و اولین انسان (کیومرث) تا شکلگیری حکومت و ظهور پادشاهان و پهلوانان، و از زاده شدن زردشت و شکوفایی و گسترش دین او تا آنجا که تاریخ اسطورهای با تاریخ واقعی پیوند میخورد. اطلاعات فشرده و مفیدی دربارهی دین زردشتی و باورها و جهانبینی زردشتیان هم ارائه شده است.
نقطهی ضعف اثر این است که نویسنده در تنهی پژوهش بیش از اندازه غرق شاهنامه شده و بهنوعی به خلاصهنویسی داستانهای فردوسی روی آورده و از ریل تاریخنویسی اسطوره خارج شده است. میشد، مثل کتابهای مهرداد بهار یا تاریخ اساطیری ایران نوشتهی ژاله آموزگار، بیشتر به آبشخورهای مشترک اسطورههای اقوام هندوایرانی و دیگر مردمان باستان پرداخت.
در انتهای کتاب دو فهرست شامل معرفی منابع و کتابهای مرتبط نیز آمده که بهخصوص برای خوانندگان نوآموز میتواند نقشهراه مطالعهی عمیقتر دربارهی تاریخ، ادیان و اسطورههای ایرانی باشد.
#معرفی_کتاب_پنجشنبه (۱)
حسین جاوید
@Virastaar
@qoqnoospub
تاریخ اساطیری ایران
عسکر بهرامی
انتشارات ققنوس
چاپ چهارم/ ۱۴۰۰
«اسطوره» را شاید بتوان «باورپذیرترین روایت باورنکردنی» معرفی کرد. بشر پیش از دوران مدرن مقهور جهان و وقایعی بود که بهدرستی از آنها سر درنمیآورد و در پی تسکین خویش در فجایعی مثل مرگ و قحطی و بیماری و ستمکشی و نیز یافتن پاسخ برای سؤالات فلسفی و وجودیاش بود. اسطورهها از دل نادانستهها زاده شدند و دلگرمی و سرگرمی آفریدند و از سردرگمی کاستند، تا اینکه در آستانهی پایان جهان باستان با تاریخ واقعی گره خوردند و مغلوب آن شدند. همین اساطیر، بهنوعی، پایهگذار ادیان هم بودهاند و به متون مقدس ــ ازجمله، در ایران، به اوستا ــ راه یافتهاند.
سرزمین ما گرهخورده با اسطوره است. نجدی است اساطیری، پهلوانپرور، و اسطورهدوست. سدههای متمادی شاهنامهی فردوسی، یکتا گنجینهی اساطیر ایران، گرامی داشته شده و مردم به تاریخ و پیروزیهای اساطیریشان بالیدهاند و با تراژدیهای آن گریستهاند؛ رستم نماد پهلوانی مانده و سیاوش نماد مظلومیت، ستمهای ضحاک فراموش نشده و مرگ دردناک سهراب و دیر رسیدن نوشدارو هنوز مایهی دریغ است...
باری، از اسطورهها بسیار گفتهاند و نوشتهاند، اما اغلب منابع پراکندهگو یا تخصصیاند. کتاب تاریخ اساطیری ایران نوشتهی عسکر بهرامی این حسن را دارد که اثری عمومیتر و با زبان و ساختمان آسانیاب است، طوری که حتی نوجوانها هم میتوانند آن را بخوانند و استفاده کنند. بهرامی دکتر در فرهنگ و زبانهای باستانی ایران است و اشراف خوبی به متنهای اوستایی و پهلوی و مانوی و سغدی و... دارد و بر این اساس بر پایهی متنهای دست اول پیش رفته و کار درخوری نوشته است.
تاریخ اساطیری ایران در شش فصل تدوین شده است: «آفرینش»، «پیشدادیان و تشکیل حکومت»، «عصر پهلوانان»، «کیانیان و اوج عصر پهلوانان»، «زردشت و دین او» و «بازسازی جهان». از بیزمان و بیکران روایت میکند تا جدال اورمزد و اهریمن، از پدید آمدن نخستین آفریدگان و گیاهان و اولین انسان (کیومرث) تا شکلگیری حکومت و ظهور پادشاهان و پهلوانان، و از زاده شدن زردشت و شکوفایی و گسترش دین او تا آنجا که تاریخ اسطورهای با تاریخ واقعی پیوند میخورد. اطلاعات فشرده و مفیدی دربارهی دین زردشتی و باورها و جهانبینی زردشتیان هم ارائه شده است.
نقطهی ضعف اثر این است که نویسنده در تنهی پژوهش بیش از اندازه غرق شاهنامه شده و بهنوعی به خلاصهنویسی داستانهای فردوسی روی آورده و از ریل تاریخنویسی اسطوره خارج شده است. میشد، مثل کتابهای مهرداد بهار یا تاریخ اساطیری ایران نوشتهی ژاله آموزگار، بیشتر به آبشخورهای مشترک اسطورههای اقوام هندوایرانی و دیگر مردمان باستان پرداخت.
در انتهای کتاب دو فهرست شامل معرفی منابع و کتابهای مرتبط نیز آمده که بهخصوص برای خوانندگان نوآموز میتواند نقشهراه مطالعهی عمیقتر دربارهی تاریخ، ادیان و اسطورههای ایرانی باشد.
#معرفی_کتاب_پنجشنبه (۱)
حسین جاوید
@Virastaar
@qoqnoospub
پدرم
اورهان پاموک
ترجمهی بهاره فریسآبادی
انتشارات ققنوس
چاپ اول/ ۱۳۹۷
وقتی #اورهان_پاموک، در بیست و چند سالگی، اولین رمانش را مینویسد و به پدرش میدهد، با شوروشوق و تمجید فراوان او مواجه میشود و نیز با این پیشبینی که او روزگاری جایزهی نوبل ادبیات را خواهد برد! شاید همین رفتار است که جملهی پایانی خطابهی پاموک هنگام دریافت جایزهی نوبل ادبیات را عمق میبخشد: «بسیار دلم میخواست که امروز پدرم هم در میان ما بود.»
پدرم اولین کتاب از سری پانورامای انتشارات ققنوس است، مجموعهای که میکوشد با متنهای کوتاه از نویسندگان برجسته ــ خواه پارهای از آثار آنها و خواه گزیدهای یا داستان کوتاهی ــ خوانندگان را با جهان آثار بزرگ ادبی آشنا کند.
کتاب شامل سه متن است: روایتی از مرگ پدر پاموک و مواجههی نویسنده با این اتفاق، داستان کوتاه خودزندگینامهواری با نام «از پشت پنجره»، و متنی با نام «چمدان پدرم» که درواقع سخنرانی پاموک در مراسم دریافت جایزهی نوبل است. در هر سه متن عنصر اصلیِ حاضر و غایب «پدر» است، همان پدر ثروتمند، جذاب و زیبایی که «نوعی خوشبینی همیشگی، اعتمادبهنفسی بینظیر و سادگی برآمده از خوبی» او را از بقیهی پدرها متمایز میکند و غیبتهای مداومش هم خدشهای به شخصیتش وارد نمیسازد.
پاموک جز بهنیکی از پدرش سخن نمیراند و آنچه از زندگی خانوادگیشان بازمینماید صادقانه و بدون سوگیری است: آقای گوندوز پاموک شاید همسر ایدئالی نباشد (این را میتوان از آنچه در «از پشت پنجره» از احساسات مادر خانواده روایت میشود دریافت)، اما قطعاً پدر بینظیری است که جز با محبت و همدلی با فرزندانش تا نکرده، و همین رویکرد است که راه پیشرفت را برای اورهان باز میکند.
کتاب کوبنده میآغازد ــ «آن شب دیر به خانه آمدم. گفتند پدرم مرده است.» ــ و با هیجان و انتظار خاتمه مییابد: نوشتههای داخل چمدان پدر پاموک چیست و چه کیفیتی دارد. در این ضمن، نگاه پاموک به ادبیات و نوشتن هم برای خواننده روشن میشود.
اگر چیزی از پاموک نخواندهاید، این کتاب جمعوجور میتواند مدخل خوبی به جهان فکری و داستانی این نویسنده باشد؛ اگر هم آثار دیگر او را خواندهاید، پدرم شناخت بهتر و نزدیکتری از نامدارترین نویسندهی ترکیه در اختیارتان میگذارد. ترجمهی کتاب نیز قابل قبول و روان است.
این یادداشت را با بخش تفکربرانگیزی از کتاب پدرم به پایان میبرم:
«اجتماعات انسانی، قبایل و ملتها مادامی که به ادبیات ارج مینهادند و شنوندگان خوبی برای نویسندگان خود محسوب میشدند هوشیارتر، غنیتر و مترقی بودند و، همانطور که بر همهی ما روشن است، کتابسوزیها و خفیف و خرد شمردن نویسندگان همواره خبررسان روزهای تاریک و جهل ملتها بوده.»
از پاموک در کانال ویراستار:
ــ استانبول
#معرفی_کتاب_پنجشنبه (۱۲)
حسین جاوید
@Virastaar
@qoqnoospub
اورهان پاموک
ترجمهی بهاره فریسآبادی
انتشارات ققنوس
چاپ اول/ ۱۳۹۷
وقتی #اورهان_پاموک، در بیست و چند سالگی، اولین رمانش را مینویسد و به پدرش میدهد، با شوروشوق و تمجید فراوان او مواجه میشود و نیز با این پیشبینی که او روزگاری جایزهی نوبل ادبیات را خواهد برد! شاید همین رفتار است که جملهی پایانی خطابهی پاموک هنگام دریافت جایزهی نوبل ادبیات را عمق میبخشد: «بسیار دلم میخواست که امروز پدرم هم در میان ما بود.»
پدرم اولین کتاب از سری پانورامای انتشارات ققنوس است، مجموعهای که میکوشد با متنهای کوتاه از نویسندگان برجسته ــ خواه پارهای از آثار آنها و خواه گزیدهای یا داستان کوتاهی ــ خوانندگان را با جهان آثار بزرگ ادبی آشنا کند.
کتاب شامل سه متن است: روایتی از مرگ پدر پاموک و مواجههی نویسنده با این اتفاق، داستان کوتاه خودزندگینامهواری با نام «از پشت پنجره»، و متنی با نام «چمدان پدرم» که درواقع سخنرانی پاموک در مراسم دریافت جایزهی نوبل است. در هر سه متن عنصر اصلیِ حاضر و غایب «پدر» است، همان پدر ثروتمند، جذاب و زیبایی که «نوعی خوشبینی همیشگی، اعتمادبهنفسی بینظیر و سادگی برآمده از خوبی» او را از بقیهی پدرها متمایز میکند و غیبتهای مداومش هم خدشهای به شخصیتش وارد نمیسازد.
پاموک جز بهنیکی از پدرش سخن نمیراند و آنچه از زندگی خانوادگیشان بازمینماید صادقانه و بدون سوگیری است: آقای گوندوز پاموک شاید همسر ایدئالی نباشد (این را میتوان از آنچه در «از پشت پنجره» از احساسات مادر خانواده روایت میشود دریافت)، اما قطعاً پدر بینظیری است که جز با محبت و همدلی با فرزندانش تا نکرده، و همین رویکرد است که راه پیشرفت را برای اورهان باز میکند.
کتاب کوبنده میآغازد ــ «آن شب دیر به خانه آمدم. گفتند پدرم مرده است.» ــ و با هیجان و انتظار خاتمه مییابد: نوشتههای داخل چمدان پدر پاموک چیست و چه کیفیتی دارد. در این ضمن، نگاه پاموک به ادبیات و نوشتن هم برای خواننده روشن میشود.
اگر چیزی از پاموک نخواندهاید، این کتاب جمعوجور میتواند مدخل خوبی به جهان فکری و داستانی این نویسنده باشد؛ اگر هم آثار دیگر او را خواندهاید، پدرم شناخت بهتر و نزدیکتری از نامدارترین نویسندهی ترکیه در اختیارتان میگذارد. ترجمهی کتاب نیز قابل قبول و روان است.
این یادداشت را با بخش تفکربرانگیزی از کتاب پدرم به پایان میبرم:
«اجتماعات انسانی، قبایل و ملتها مادامی که به ادبیات ارج مینهادند و شنوندگان خوبی برای نویسندگان خود محسوب میشدند هوشیارتر، غنیتر و مترقی بودند و، همانطور که بر همهی ما روشن است، کتابسوزیها و خفیف و خرد شمردن نویسندگان همواره خبررسان روزهای تاریک و جهل ملتها بوده.»
از پاموک در کانال ویراستار:
ــ استانبول
#معرفی_کتاب_پنجشنبه (۱۲)
حسین جاوید
@Virastaar
@qoqnoospub
Telegram
ویراستار
استانبول
(خاطرات و شهر)
اورهان پاموک
ترجمهی شهلا طهماسبی
انتشارات نیلوفر
چاپ اول/ ۱۳۹۱
«من هنگام توصیف خود استانبول را توصیف کردهام و هنگام توصیف استانبول خود را توصیف کردهام.» (ص ۳۸۲)
این جملهی پاموک را شاید بتوان خلاصهی این کتاب مستطاب دانست،…
(خاطرات و شهر)
اورهان پاموک
ترجمهی شهلا طهماسبی
انتشارات نیلوفر
چاپ اول/ ۱۳۹۱
«من هنگام توصیف خود استانبول را توصیف کردهام و هنگام توصیف استانبول خود را توصیف کردهام.» (ص ۳۸۲)
این جملهی پاموک را شاید بتوان خلاصهی این کتاب مستطاب دانست،…