چه تصویری از ما کُردها وجود دارد؟
✍️ احسان محمدی: دانشجو بودیم، اتاق بغلی مان چند دانشجوی ترم اولی شیرازی و تهرانی بودند. شب ها در اتاقشان را قفل می کردند! ترم دوم که دوستان جانی شدیم، اعتراف کردند که می ترسیدند ما کُردهای اتاق بغل سرشان را ببُریم! جدی می گفتند و ما لب هایمان را می گزیدیم از زهرخند و خشم و درد! از اینکه چه تصویری از ما کُردها وجود دارد.
▪️سالهاست دارم تمرین می کنم که گرفتار تعصبات قومی و قبیله ای نشوم. اینکه کُرد بودن را تا سر حد یک سبیل پرپشت و شلوار خُمره ای تقلیل ندهم. اینکه همه چیز را در دستمال های رنگی و رقص های دسته جمعی خلاصه نکنم. اینکه باور داشته باشم که ما هم مردمانی هستیم، کمی بهتر از دیگران در بعضی خلقیات یا کمی بدتر.
▪️هیچوقت نرفتم تاریخ را ورق بزنم که ثابت کنم ما کُردها اصیل ترین بازماندگان آریایی و ماد هستیم. شاید باشیم و شاید نه! هیچوقت نخواستم خودم را متقاعد کنم که ما از کسی ایرانی تر هستیم، در این سرزمین قرن هاست مصیبت را تقریباً به یک اندازه قسمت کرده اند. به "بچه های پولدار تهران" نگاه نکنید. آنها قاچ نازکی از این کیک هستند که از یکسو به شکم های گرسنه در سیستان و بلوچستان و از سوی دیگر به پیشانی های پرچروک در ترکمن صحرا و شکوایه های آذربایجان و قطره عرق های درشت در بوشهر و لب های ترک خورده در کرمان می رسد.
▪️همیشه از هر فکر و شعار و پرچمی که سعی کند کُردها را از ایران عزیز دور کند فرار کرده ام. از هر نقشه تجزیه طلبانه ای گریخته ام. از هر وسوسه ای که یادم آورده است کُردها وزیر نمی شوند، کُردها پُست سیاسی کلان نمی گیرند، در دیار کُردها سرمایه گذاری های درشت کم صورت می گیرد. از تصور اینکه سهم بسیاری از کُردها حتی از نفت و گاز می شود قاچاق و کولبری و "زمانی برای مستی اسب ها" هم فرار کرده ام. اینکه هنوز مین ها بچه های کُرد را بیشتر می بلعند، اینکه ... بگذریم! مثل دهها سالی که گذشته ایم.
▪️ ما کُردها از کسی طلبی نداریم. سهم ما انگار از روز اول آوارگی و بی پناهی و بغض و ترانه های حُزن آلود بوده، از نگاه بیرونی وقتی کسی از کُردها می گوید خیلی ها یاد کولرگازی و ال سی دی های بانه می افتند، یاد کارگرهای میدان ونک، یاد ترانه های شادی که دی جی ها در عروسی ها پِلی می کنند و خلایق دست و پایشان را تکان می دهند یعنی کُردی می رقصند، یاد فیلم های جنگی که کُردهای خیانتکار ....
⛔️ اما در فضای مجازی بعد از ترورهای تهران توهین و بداخلاقی به کُردها را دیدم. تنها به این جُرم که از قرار معلوم در میان تروریست ها کُرد زبان هم بوده. منصفانه نیست که به خاطر یک یا چند نفر یک جمعیت چند میلیونی هموطن، هم رنج و هم دوش را برنجانیم. با این سبک قضاوت، اروپایی جماعت حق دارد فکر کند که داعشی ها نماد اسلام هستند! تلخ است نه؟!
▪️درک می کنم که در فضای احساسی انتظار آرامش از همه دشوار است اما اگر جانفشانی این مردم در جنگ تحمیلی به تاریخ تعلق دارد و از یادتان رفته، فراموش کردید که زن ها و دخترهای کُرد در کوبانی علیه داعش چه کردند؟ یادتان رفت کولبرهای کُرد چه مظلومانه یخ زدند و بسیاری از شما یک شبه یادتان افتاد اصلا" چنین شغلی وجود دارد! آن معلم کُرد مریوانی یادتان رفت که برای همدردی با شاگرد گرفتار سرطانش، موهای سرش را تراشید؟ فراموش کردید که مردم استان کُردستان با ۷۳% رای به حسن روحانی، علاقه شان را به صلح، آرامش، مذاکره و ... نشان دادند؟(بالاتر از تمام استان های کشور حتی تهران)
🔻وقتی این تلخی ها را می خوانم، می بینم داعش تنها ۱۷ جان عزیز از ما نگرفت، انگار بخشی از اتحاد ما را دزدید. این لذت را به آن موجودات متعفن ندهیم. آنها را شادمان نکنیم.
🇮🇷کنار هم بمانیم. به احترام ایران عزیز در روزهای دشوار دوشادوش هم، فارغ از قومیت و زبان و گویش. یادمان نرود که تروریست ها وقتی شلیک می کردند از کسی نمی پرسیدند کُرد است یا لُر؟ بلوچ است یا فارس؟ آذری است یا عرب؟ گیلک است یا ترکمن؟ ...
#دریغ_است_ایران_که_ویران_شود.
https://www.instagram.com/p/BVP2rXelfJ7/?taken-by=ehsanmohammadi94
🖋 @ehsanmohammadi95
@aamoutkhaneh
@QOQNOOSPUB
✍️ احسان محمدی: دانشجو بودیم، اتاق بغلی مان چند دانشجوی ترم اولی شیرازی و تهرانی بودند. شب ها در اتاقشان را قفل می کردند! ترم دوم که دوستان جانی شدیم، اعتراف کردند که می ترسیدند ما کُردهای اتاق بغل سرشان را ببُریم! جدی می گفتند و ما لب هایمان را می گزیدیم از زهرخند و خشم و درد! از اینکه چه تصویری از ما کُردها وجود دارد.
▪️سالهاست دارم تمرین می کنم که گرفتار تعصبات قومی و قبیله ای نشوم. اینکه کُرد بودن را تا سر حد یک سبیل پرپشت و شلوار خُمره ای تقلیل ندهم. اینکه همه چیز را در دستمال های رنگی و رقص های دسته جمعی خلاصه نکنم. اینکه باور داشته باشم که ما هم مردمانی هستیم، کمی بهتر از دیگران در بعضی خلقیات یا کمی بدتر.
▪️هیچوقت نرفتم تاریخ را ورق بزنم که ثابت کنم ما کُردها اصیل ترین بازماندگان آریایی و ماد هستیم. شاید باشیم و شاید نه! هیچوقت نخواستم خودم را متقاعد کنم که ما از کسی ایرانی تر هستیم، در این سرزمین قرن هاست مصیبت را تقریباً به یک اندازه قسمت کرده اند. به "بچه های پولدار تهران" نگاه نکنید. آنها قاچ نازکی از این کیک هستند که از یکسو به شکم های گرسنه در سیستان و بلوچستان و از سوی دیگر به پیشانی های پرچروک در ترکمن صحرا و شکوایه های آذربایجان و قطره عرق های درشت در بوشهر و لب های ترک خورده در کرمان می رسد.
▪️همیشه از هر فکر و شعار و پرچمی که سعی کند کُردها را از ایران عزیز دور کند فرار کرده ام. از هر نقشه تجزیه طلبانه ای گریخته ام. از هر وسوسه ای که یادم آورده است کُردها وزیر نمی شوند، کُردها پُست سیاسی کلان نمی گیرند، در دیار کُردها سرمایه گذاری های درشت کم صورت می گیرد. از تصور اینکه سهم بسیاری از کُردها حتی از نفت و گاز می شود قاچاق و کولبری و "زمانی برای مستی اسب ها" هم فرار کرده ام. اینکه هنوز مین ها بچه های کُرد را بیشتر می بلعند، اینکه ... بگذریم! مثل دهها سالی که گذشته ایم.
▪️ ما کُردها از کسی طلبی نداریم. سهم ما انگار از روز اول آوارگی و بی پناهی و بغض و ترانه های حُزن آلود بوده، از نگاه بیرونی وقتی کسی از کُردها می گوید خیلی ها یاد کولرگازی و ال سی دی های بانه می افتند، یاد کارگرهای میدان ونک، یاد ترانه های شادی که دی جی ها در عروسی ها پِلی می کنند و خلایق دست و پایشان را تکان می دهند یعنی کُردی می رقصند، یاد فیلم های جنگی که کُردهای خیانتکار ....
⛔️ اما در فضای مجازی بعد از ترورهای تهران توهین و بداخلاقی به کُردها را دیدم. تنها به این جُرم که از قرار معلوم در میان تروریست ها کُرد زبان هم بوده. منصفانه نیست که به خاطر یک یا چند نفر یک جمعیت چند میلیونی هموطن، هم رنج و هم دوش را برنجانیم. با این سبک قضاوت، اروپایی جماعت حق دارد فکر کند که داعشی ها نماد اسلام هستند! تلخ است نه؟!
▪️درک می کنم که در فضای احساسی انتظار آرامش از همه دشوار است اما اگر جانفشانی این مردم در جنگ تحمیلی به تاریخ تعلق دارد و از یادتان رفته، فراموش کردید که زن ها و دخترهای کُرد در کوبانی علیه داعش چه کردند؟ یادتان رفت کولبرهای کُرد چه مظلومانه یخ زدند و بسیاری از شما یک شبه یادتان افتاد اصلا" چنین شغلی وجود دارد! آن معلم کُرد مریوانی یادتان رفت که برای همدردی با شاگرد گرفتار سرطانش، موهای سرش را تراشید؟ فراموش کردید که مردم استان کُردستان با ۷۳% رای به حسن روحانی، علاقه شان را به صلح، آرامش، مذاکره و ... نشان دادند؟(بالاتر از تمام استان های کشور حتی تهران)
🔻وقتی این تلخی ها را می خوانم، می بینم داعش تنها ۱۷ جان عزیز از ما نگرفت، انگار بخشی از اتحاد ما را دزدید. این لذت را به آن موجودات متعفن ندهیم. آنها را شادمان نکنیم.
🇮🇷کنار هم بمانیم. به احترام ایران عزیز در روزهای دشوار دوشادوش هم، فارغ از قومیت و زبان و گویش. یادمان نرود که تروریست ها وقتی شلیک می کردند از کسی نمی پرسیدند کُرد است یا لُر؟ بلوچ است یا فارس؟ آذری است یا عرب؟ گیلک است یا ترکمن؟ ...
#دریغ_است_ایران_که_ویران_شود.
https://www.instagram.com/p/BVP2rXelfJ7/?taken-by=ehsanmohammadi94
🖋 @ehsanmohammadi95
@aamoutkhaneh
@QOQNOOSPUB
Instagram
Ehsan Mohammadi
. دانشجو بودیم، اتاق بغلی مان بچه های شیرازی و تهرانی بودند. شب ها در را قفل می کردند! ترم دوم که دوست شدیم گفتند می ترسیدند ما کُردها سرشان را ببُریم! لب هایمان را می گزیدیم از زهرخند و خشم و درد! . ⏹سالهاست دارم تمرین می کنم که گرفتار تعصبات قومی نشوم.اینکه…
کاری به این ندارم که این #قصه چه جایگاهی در #ادبیات_شفاهی مردم #ایران دارد
کاری به این ندارم که این قصه چند دههی قبل از پرخوانندهترین کتابهای ایران بوده
کاری به این ندارم که چاپ و تصحیح جدید این کتاب را #نشر_چشمه و #انتشارات_ققنوس منتشر کردند و میتوانید تهیه کنید
کاری به این ندارم که هر وقت توی دوران ِ مدرسه، حواسمان میرفت بیرون و معلمهایمان عصبانی میشدند، توهینوار میگفتند مگه دارند قصهی #حسین_کرد میگن؟
که این لحن ِ رفتاریشان باعث شده بود سالهای سال دور بمانم و دور بمانید از خواندن این قصه؛ از بس بار منفی داشت حرف ِ معلمهامان
کاری به این ندارم که قصه، قصهی یک مبارز ِ #کرد است
الان سوال من اینه: چقدر با این قصه آشنا هستین؟
https://www.instagram.com/p/BVQ0d8hlQhG/
@aamoutkhaneh
@QOQNOOSPUB
کاری به این ندارم که این قصه چند دههی قبل از پرخوانندهترین کتابهای ایران بوده
کاری به این ندارم که چاپ و تصحیح جدید این کتاب را #نشر_چشمه و #انتشارات_ققنوس منتشر کردند و میتوانید تهیه کنید
کاری به این ندارم که هر وقت توی دوران ِ مدرسه، حواسمان میرفت بیرون و معلمهایمان عصبانی میشدند، توهینوار میگفتند مگه دارند قصهی #حسین_کرد میگن؟
که این لحن ِ رفتاریشان باعث شده بود سالهای سال دور بمانم و دور بمانید از خواندن این قصه؛ از بس بار منفی داشت حرف ِ معلمهامان
کاری به این ندارم که قصه، قصهی یک مبارز ِ #کرد است
الان سوال من اینه: چقدر با این قصه آشنا هستین؟
https://www.instagram.com/p/BVQ0d8hlQhG/
@aamoutkhaneh
@QOQNOOSPUB
Instagram
یوسف علیخانی | yousef.alikhani
. کاری به این ندارم که این #قصه چه جایگاهی در #ادبیات_شفاهی مردم #ایران دارد کاری به این ندارم که این قصه چند دههی قبل از پرخوانندهترین کتابهای ایران بوده کاری به این ندارم که چاپ و تصحیح جدید این کتاب را #نشر_چشمه و #انتشارات_ققنوس منتشر کردند و میتوانید…