💥💥💥💥💥
آرزو میکردم کاش آدمها میتوانستند مثلِ مه به هر کجا که میخواهند بروند.
گفتم اگر پنجره را باز کنم شاید او را ببینم که در کوچه ایستاده و سرش را بالا گرفته است.
چهار بار رفتم دم پنجره، اما هرگز او را ندیدم.
#عباس_معروفی
#سال_بلوا
#ققنوس
@QOQNOOSPUB
آرزو میکردم کاش آدمها میتوانستند مثلِ مه به هر کجا که میخواهند بروند.
گفتم اگر پنجره را باز کنم شاید او را ببینم که در کوچه ایستاده و سرش را بالا گرفته است.
چهار بار رفتم دم پنجره، اما هرگز او را ندیدم.
#عباس_معروفی
#سال_بلوا
#ققنوس
@QOQNOOSPUB
گفتگو با بلقیس سلیمانی؛
رمان فرزند وضعیتی است که ما هنوز داخل آن نشدیم. به خاطر همین گاهی به ما میگویند که شما رمان نمینویسید، سرگذشت مینویسید. ما در تاریخ ادبیات خودمان سرگذشت داشتیم. رمان در واقع فرزند عصر شهرنشینی است. من همه جا میگویم که ما جمعیتهای مقیم مرکزیم یعنی ما هنوز به یک معنا شهرنشین نشدیم.
@qoqnoospub
رمان فرزند وضعیتی است که ما هنوز داخل آن نشدیم. به خاطر همین گاهی به ما میگویند که شما رمان نمینویسید، سرگذشت مینویسید. ما در تاریخ ادبیات خودمان سرگذشت داشتیم. رمان در واقع فرزند عصر شهرنشینی است. من همه جا میگویم که ما جمعیتهای مقیم مرکزیم یعنی ما هنوز به یک معنا شهرنشین نشدیم.
@qoqnoospub
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم: نتیجه از تاثیرگذاری بسیار دور بود. تلاش برای توسعه یک بازار بورس قویتر بدفرجام بود و سیاست تشویق شرکتها به یافتن تامینکننده مالی سهام، به جای افزایش، بدهیهای بانکی را تحلیل برد. یک رشته اصلاحات مهمی که در شیوه تثبیت ارزش پول انجام گرفت بد مدیریت شد. بیانیههای رسمی درباره شرکتهای دولتی به فراخوان افزایش کنترل حزب کمونیست و به نشانه فقدان برنامه برای افزایش رقابت فروکاسته شد. کارزار پیشبرد اقتصاد عرضهمحور استحکام نداشت.
خبر کامل👇👇👇
https://www.mehrnews.com/news/4968831
@qoqnoospub
خبر کامل👇👇👇
https://www.mehrnews.com/news/4968831
@qoqnoospub
منابع عاطفی ما رو به اتمام است
فردین علیخواه (گروه جامعه شناسی دانشگاه گیلان)
✍🏼با یکی از دانشجویان قدیمیام درباره اوضاع و احوال این روزهای جامعه حرف میزدیم. میگفت در ماههای اخیر گاهی از رفتارهای خودش متعجب میشود. مثلا هنگام تماشای اخبار مربوط به انفجار در بیمارستان سینا اطهر تهران، که باعث مرگ حدود 20 نفر شد، خیلی عادی با همسرش چیپسوماست میخورند و از طعم شگفتانگیز آنها حرف میزنند. خبر بعدی درباره مرگ 156 نفر بر اثر ویروس کرونا در همان روز است و آنها همچنان با مکیدن انگشت شست و اشارهشان که مزه چیپس نمکی روی آنها نشسته ملچملوچ میکنند و درباره مزه انواع چیپس با هم حرف میزنند. نکته او آن بود که چرا مرگ این قدر برای او و برای بسیاری از اطرافیانش عادی شده و دیگر واکنش جدی کسی را برنمیانگیزد؟
«کلانشهر و حیات ذهنی»، اثری از جامعهشناس آلمانی گئورگ زیمل است که در سال 1903 منتشر شد. زیمل در این اثر توضیح میدهد که زندگی در شهرهای بزرگِ زمانه خودش در مقایسه با زندگی روستایی، چه تأثیرات شگرفی بر حیات ذهنی و روانی افراد میگذارد. او در این اثر برای بیان یکی از پیامدهای مهم این زندگی از اصطلاح «دید یا نگرش بلازه» (۱) استفاده کرد. از نظر زیمل فرد در شهر، زیر فشار شدید رفتار کردن به شیوهای عقلانی قرار میگیرد. او با توجه به شرایط زندگی در شهر کمکم یاد میگیرد که درباره پدیدههای اطرافش نه با قلب، که با سر(مغز) واکنش نشان دهد. پیامد این امر از نظر زیمل «بیتفاوتی»، «دلزدگی» و «تحریکناپذیری» تدریجی است. در شهرهای بزرگ محرکها آنقدر زیاد میشوند که فرد نمیداند به کدام یک جواب دهد. منظور از محرکها پدیدههای توجهبرانگیز در زندگی شهری است. فرد یاد میگیرد که دیگر نمیتواند برای هر آنچه میبیند دل بسوزاند، اشک بریزد و غمگین شود. او فرامیگیرد که نمیتواند برای هر کس که در خیابان دید و دلش سوخت بأیستد و به او یاری رساند چون در اداره باید ساعت ورودش را ثبت کند. درغیراینصورت، تأخیرهای مکرر در پایان ماه باعث کسر حقوق و شاید هم اخراج او شود. چرا فرد چنین شیوهای برای زندگی برمیگزیند؟
به بیان زیمل، چون منابع عاطفی و اقتصادی او محدود است. زیمل معتقد بود که منابع عاطفی ما انسانها، درست مانند منابع اقتصادیمان میتواند تمام شود. ما نمیتوانیم به همه محرکهای آزاردهنده اطرافمان واکنش نشان دهیم و مدام رنجیدهخاطر شویم همانطور که نمی توانیم به همه نیازمندان، کمک مالی کنیم. اگر اینگونه رفتار کنیم در جایی منابع عاطفی ما به اتمام می رسد و کم می آوریم. از همین روست که به اعتقاد زیمل شهرنشینان یاد میگیرند که باید نسبت به بعضی پدیدهها چشمهایشان را ببندند یا از آنها کمی فاصله بگیرند چرا که انبوهِ محرکهای بیرونی، خارج از ظرفیت و توان آنها برای نشان دادن واکنش است. زیمل این وضعیت را که در حقیقت مکانیسمی برای بقاست واقعیت تلخ زندگی شهری میداند.
با تکیه بر چارچوب مفهومی زیمل، به مثالی برگردیم که در ابتدای این نوشته به آن اشاره شد. به نظر میرسد که ما به تدریج در حال درونیکردن «دید یا نقطه نظر بلازه» هستیم. اگر تنها حوادت و فجایع سه سال گذشته تا به امروز و ( البته حوادث و فجایع پیش رو) را به خاطر آوریم یا مجسّم کنیم به این نتیجه میرسیم که منابع عاطفی ما چقدر محدود است و دیگر در نقطهای ایستادهایم که نمیتوانیم به همه پدیدههای تراژیک واکنش نشان دهیم. متأسفانه به نقطهای از حیات اجتماعی رسیدهایم که دیگر مرگ 50 یا 100 نفر توجهبرانگیز و باعث تحریک احساسات ما نمیشود چرا که در آن سوی «بی تفاوتی یا تحریکناپذیری عاطفی» واقعیت تلخی به نام «خستگی مطلق» و « دلزدگی از رنج اجتماعی» نشسته است. به راستی آیا ما آنقدر منابع عاطفی داریم که مدام برای همه مرگها در این کشور اشک بریزیم، بر سرمان بزنیم، سوگواری کنیم و همواره غمگین باشیم؟
رفتار آن کسی که با خوردن گوجه سبز، چیپس و ماست، یا شیرینی خامهای ملچملوچ میکند و درعینحال به تماشای اخبار مرگ (هر روزه) هموطنانمان از تلویزیون مینشیند قابل سرزنش نیست. اینها، در حقیقت مکانیسم بقاء و سرپا ایستادن اوست. این وضعیت را به عنوان تراژدی تلخ زندگی در ایران فعلی باید پذیرفت.
آيا واقعا بايد اين را پذيرفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
@QOQNOOSPUB
فردین علیخواه (گروه جامعه شناسی دانشگاه گیلان)
✍🏼با یکی از دانشجویان قدیمیام درباره اوضاع و احوال این روزهای جامعه حرف میزدیم. میگفت در ماههای اخیر گاهی از رفتارهای خودش متعجب میشود. مثلا هنگام تماشای اخبار مربوط به انفجار در بیمارستان سینا اطهر تهران، که باعث مرگ حدود 20 نفر شد، خیلی عادی با همسرش چیپسوماست میخورند و از طعم شگفتانگیز آنها حرف میزنند. خبر بعدی درباره مرگ 156 نفر بر اثر ویروس کرونا در همان روز است و آنها همچنان با مکیدن انگشت شست و اشارهشان که مزه چیپس نمکی روی آنها نشسته ملچملوچ میکنند و درباره مزه انواع چیپس با هم حرف میزنند. نکته او آن بود که چرا مرگ این قدر برای او و برای بسیاری از اطرافیانش عادی شده و دیگر واکنش جدی کسی را برنمیانگیزد؟
«کلانشهر و حیات ذهنی»، اثری از جامعهشناس آلمانی گئورگ زیمل است که در سال 1903 منتشر شد. زیمل در این اثر توضیح میدهد که زندگی در شهرهای بزرگِ زمانه خودش در مقایسه با زندگی روستایی، چه تأثیرات شگرفی بر حیات ذهنی و روانی افراد میگذارد. او در این اثر برای بیان یکی از پیامدهای مهم این زندگی از اصطلاح «دید یا نگرش بلازه» (۱) استفاده کرد. از نظر زیمل فرد در شهر، زیر فشار شدید رفتار کردن به شیوهای عقلانی قرار میگیرد. او با توجه به شرایط زندگی در شهر کمکم یاد میگیرد که درباره پدیدههای اطرافش نه با قلب، که با سر(مغز) واکنش نشان دهد. پیامد این امر از نظر زیمل «بیتفاوتی»، «دلزدگی» و «تحریکناپذیری» تدریجی است. در شهرهای بزرگ محرکها آنقدر زیاد میشوند که فرد نمیداند به کدام یک جواب دهد. منظور از محرکها پدیدههای توجهبرانگیز در زندگی شهری است. فرد یاد میگیرد که دیگر نمیتواند برای هر آنچه میبیند دل بسوزاند، اشک بریزد و غمگین شود. او فرامیگیرد که نمیتواند برای هر کس که در خیابان دید و دلش سوخت بأیستد و به او یاری رساند چون در اداره باید ساعت ورودش را ثبت کند. درغیراینصورت، تأخیرهای مکرر در پایان ماه باعث کسر حقوق و شاید هم اخراج او شود. چرا فرد چنین شیوهای برای زندگی برمیگزیند؟
به بیان زیمل، چون منابع عاطفی و اقتصادی او محدود است. زیمل معتقد بود که منابع عاطفی ما انسانها، درست مانند منابع اقتصادیمان میتواند تمام شود. ما نمیتوانیم به همه محرکهای آزاردهنده اطرافمان واکنش نشان دهیم و مدام رنجیدهخاطر شویم همانطور که نمی توانیم به همه نیازمندان، کمک مالی کنیم. اگر اینگونه رفتار کنیم در جایی منابع عاطفی ما به اتمام می رسد و کم می آوریم. از همین روست که به اعتقاد زیمل شهرنشینان یاد میگیرند که باید نسبت به بعضی پدیدهها چشمهایشان را ببندند یا از آنها کمی فاصله بگیرند چرا که انبوهِ محرکهای بیرونی، خارج از ظرفیت و توان آنها برای نشان دادن واکنش است. زیمل این وضعیت را که در حقیقت مکانیسمی برای بقاست واقعیت تلخ زندگی شهری میداند.
با تکیه بر چارچوب مفهومی زیمل، به مثالی برگردیم که در ابتدای این نوشته به آن اشاره شد. به نظر میرسد که ما به تدریج در حال درونیکردن «دید یا نقطه نظر بلازه» هستیم. اگر تنها حوادت و فجایع سه سال گذشته تا به امروز و ( البته حوادث و فجایع پیش رو) را به خاطر آوریم یا مجسّم کنیم به این نتیجه میرسیم که منابع عاطفی ما چقدر محدود است و دیگر در نقطهای ایستادهایم که نمیتوانیم به همه پدیدههای تراژیک واکنش نشان دهیم. متأسفانه به نقطهای از حیات اجتماعی رسیدهایم که دیگر مرگ 50 یا 100 نفر توجهبرانگیز و باعث تحریک احساسات ما نمیشود چرا که در آن سوی «بی تفاوتی یا تحریکناپذیری عاطفی» واقعیت تلخی به نام «خستگی مطلق» و « دلزدگی از رنج اجتماعی» نشسته است. به راستی آیا ما آنقدر منابع عاطفی داریم که مدام برای همه مرگها در این کشور اشک بریزیم، بر سرمان بزنیم، سوگواری کنیم و همواره غمگین باشیم؟
رفتار آن کسی که با خوردن گوجه سبز، چیپس و ماست، یا شیرینی خامهای ملچملوچ میکند و درعینحال به تماشای اخبار مرگ (هر روزه) هموطنانمان از تلویزیون مینشیند قابل سرزنش نیست. اینها، در حقیقت مکانیسم بقاء و سرپا ایستادن اوست. این وضعیت را به عنوان تراژدی تلخ زندگی در ایران فعلی باید پذیرفت.
آيا واقعا بايد اين را پذيرفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
@QOQNOOSPUB
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌻با تموم شدن بهار و شروع فصل تابستون، قصد داریم که پر فروشترین کتابهای بهار ۹۹، گروه انتشاراتی ققنوس رو به شما عزیزان معرفی کنیم.
.
😇خوشحالیم که در دوران قرنطینه کتابهای انتشارات ققنوس میهمان لحظههای شما بوده و امیدواریم که همهی ما بتوانیم جدا از این شرایط به صورت روزانه زمانی را به مطالعه اختصاص بدهیم.
.
📚پر فروشترین کتابهای بهار ۹۹:
۱. ملت عشق
۲. سمفونی مردگان
۳. تسلی بخشیهای فلسفه
۴. برتری خفیف
۵. سال بلوا
۶. سرگذشت ندیمه
۷. باب اسرار
۸. تاریخ ایران (پژوهش آکسفورد)
۹. عشق در زمان وبا
۱۰. تاملات
۱۱. هنر همیشه بر حق بودن
۱۲. پله پله تا اوج
۱۳. الفبای فلسفه
۱۴. قلمرو رویایی سپید
۱۵. دالان بهشت
.
#کتاب #کتابخوانی #کتاب_بخوانیم #نشر_ققنوس #انتشارات_ققنوس #کتاب_خوب_بخوانیم #ملت_عشق #سمفونی_مردگان #تسلی_بخشی_های_فلسفه #برتری_خفیف #سال_بلوا #سرگذشت_ندیمه #باب_اسرار #تاریخ_ایران #عشق_در_زمان_وبا #تاملات #هنر_همیشه_بر_حق_بودن #پله_پله_تا_اوج #الفبای_فلسفه #قلمرو_رویایی_سپید
#دالان_بهشت
@qoqnoospub
.
😇خوشحالیم که در دوران قرنطینه کتابهای انتشارات ققنوس میهمان لحظههای شما بوده و امیدواریم که همهی ما بتوانیم جدا از این شرایط به صورت روزانه زمانی را به مطالعه اختصاص بدهیم.
.
📚پر فروشترین کتابهای بهار ۹۹:
۱. ملت عشق
۲. سمفونی مردگان
۳. تسلی بخشیهای فلسفه
۴. برتری خفیف
۵. سال بلوا
۶. سرگذشت ندیمه
۷. باب اسرار
۸. تاریخ ایران (پژوهش آکسفورد)
۹. عشق در زمان وبا
۱۰. تاملات
۱۱. هنر همیشه بر حق بودن
۱۲. پله پله تا اوج
۱۳. الفبای فلسفه
۱۴. قلمرو رویایی سپید
۱۵. دالان بهشت
.
#کتاب #کتابخوانی #کتاب_بخوانیم #نشر_ققنوس #انتشارات_ققنوس #کتاب_خوب_بخوانیم #ملت_عشق #سمفونی_مردگان #تسلی_بخشی_های_فلسفه #برتری_خفیف #سال_بلوا #سرگذشت_ندیمه #باب_اسرار #تاریخ_ایران #عشق_در_زمان_وبا #تاملات #هنر_همیشه_بر_حق_بودن #پله_پله_تا_اوج #الفبای_فلسفه #قلمرو_رویایی_سپید
#دالان_بهشت
@qoqnoospub
توسط انتشارات ققنوس؛
@qoqnoospub
«هر روز پنجشنبه است» به چاپ هفتم رسید
به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «هر روز پنجشنبه است» نوشته جوئل آستین با ترجمه شبنم سمیعیان بهتازگی توسط انتشارات ققنوس به چاپ هفتم رسیده است.
جوئل اوستین نویسنده اینکتاب، کشیش و سخنران آمریکایی است که هر هفته ۱۶ هزار نفر را بهصورت حضوری به پای سخنرانیهای خود میکشد. سخنرانیهای هفتگی او توسط بیشتر از ۷ میلیون بیننده غیرحضوری در هفته و بیشتر از ۲۰ میلیون نفر در ماه در بیش از ۱۰۰ کشور دیده یا شنیده شدهاند. محل سخنرانیهای اوستین، کلیسای لیکوود بزرگترین کلیسای پروتستان در آمریکاست.
کتاب «هر روز پنجشنبه است» ویرایش و تدوین آستین از برخی سخنرانیهای خود در اینکلیسا است که با اقبال زیادی در دنیا شده است.
راز موفقیت اوستین در اینکتاب و نیز در بسیاری از سخنرانیهایش، تزریق اینایده به مخاطبش است که او (خدا) مهمترین واحد انتخابگر برای چینش موقعیتها و ایجاد کیفیت در زندگی به شمار میرود و تصمیمات اوست که میتواند نوع نگرش به زندگی را ایجاد کند.
مطالب اینکتاب در ۷ بخش گردآوری شدهاند. نخستین بخش آن به راهکارهایی اشاره دارد که به کمک آن مخاطب قدرت درونیاش در زندگی و زیست را از دست نمیدهد و آن را افزایش و به کار میبندد. بخش دوم اما به موضوعاتی اشاره دارد که نباید در زندگی نادیده انگاشته شوند. کتاب در سومین فصل خود با عنوان «زندگی بی عصای زیر بغل» به موضوع نوع ارتباط شما با جامعه ورود میکند و به نحوه تعامل و جلب رضایت صحیح در مواجهه با آنها اشاره دارد.
نویسنده اینکتاب، در فصل چهارم به ارائه راهکارهایی برای زندگی چالاک و به تعبیر خودش سَبُک اشاره دارد؛ راهکارهایی از جمله توانایی بخشودگی، غلبه بر دلسردی، داشتن روحیه انتقادی و دیدن توأم با عشق. در ادامه و در پنجمین فصل کتاب هم موضوع قدرت شفابخش خنده مورد توجه قرار گرفته است. موضوع فصل ششم مساله تحقق بخشیدن به رویاهاست و طی آن نویسنده سعی کرده به ارائه راهکارهایی بپردازد که فرد را در پیروزی دیگران سهیم و تسکین دهنده آلامشان میکند و در هر دو مورد وی را به نیروی جادویی محقق کننده رویاهایش مبدل میکند. کتاب در پایان با توصیههایی درباره امکان تشویق مخاطب توسط خودش و بهجایآوردن شکر نعمات پروردگار به پایان میرسد.
چاپ هفتم اینکتاب با ۴۱۶ و قیمت ۴۸ هزار تومان عرضه شده است.
https://b2n.ir/423770
@qoqnoospub
«هر روز پنجشنبه است» به چاپ هفتم رسید
به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «هر روز پنجشنبه است» نوشته جوئل آستین با ترجمه شبنم سمیعیان بهتازگی توسط انتشارات ققنوس به چاپ هفتم رسیده است.
جوئل اوستین نویسنده اینکتاب، کشیش و سخنران آمریکایی است که هر هفته ۱۶ هزار نفر را بهصورت حضوری به پای سخنرانیهای خود میکشد. سخنرانیهای هفتگی او توسط بیشتر از ۷ میلیون بیننده غیرحضوری در هفته و بیشتر از ۲۰ میلیون نفر در ماه در بیش از ۱۰۰ کشور دیده یا شنیده شدهاند. محل سخنرانیهای اوستین، کلیسای لیکوود بزرگترین کلیسای پروتستان در آمریکاست.
کتاب «هر روز پنجشنبه است» ویرایش و تدوین آستین از برخی سخنرانیهای خود در اینکلیسا است که با اقبال زیادی در دنیا شده است.
راز موفقیت اوستین در اینکتاب و نیز در بسیاری از سخنرانیهایش، تزریق اینایده به مخاطبش است که او (خدا) مهمترین واحد انتخابگر برای چینش موقعیتها و ایجاد کیفیت در زندگی به شمار میرود و تصمیمات اوست که میتواند نوع نگرش به زندگی را ایجاد کند.
مطالب اینکتاب در ۷ بخش گردآوری شدهاند. نخستین بخش آن به راهکارهایی اشاره دارد که به کمک آن مخاطب قدرت درونیاش در زندگی و زیست را از دست نمیدهد و آن را افزایش و به کار میبندد. بخش دوم اما به موضوعاتی اشاره دارد که نباید در زندگی نادیده انگاشته شوند. کتاب در سومین فصل خود با عنوان «زندگی بی عصای زیر بغل» به موضوع نوع ارتباط شما با جامعه ورود میکند و به نحوه تعامل و جلب رضایت صحیح در مواجهه با آنها اشاره دارد.
نویسنده اینکتاب، در فصل چهارم به ارائه راهکارهایی برای زندگی چالاک و به تعبیر خودش سَبُک اشاره دارد؛ راهکارهایی از جمله توانایی بخشودگی، غلبه بر دلسردی، داشتن روحیه انتقادی و دیدن توأم با عشق. در ادامه و در پنجمین فصل کتاب هم موضوع قدرت شفابخش خنده مورد توجه قرار گرفته است. موضوع فصل ششم مساله تحقق بخشیدن به رویاهاست و طی آن نویسنده سعی کرده به ارائه راهکارهایی بپردازد که فرد را در پیروزی دیگران سهیم و تسکین دهنده آلامشان میکند و در هر دو مورد وی را به نیروی جادویی محقق کننده رویاهایش مبدل میکند. کتاب در پایان با توصیههایی درباره امکان تشویق مخاطب توسط خودش و بهجایآوردن شکر نعمات پروردگار به پایان میرسد.
چاپ هفتم اینکتاب با ۴۱۶ و قیمت ۴۸ هزار تومان عرضه شده است.
https://b2n.ir/423770
خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency
توسط انتشارات ققنوس؛ «هر روز پنجشنبه است» به چاپ هفتم رسید
کتاب «هر روز پنجشنبه است» نوشته جوئل آستین با ترجمه شبنم سمیعیان توسط انتشارات ققنوس به چاپ هفتم رسید.
گفتوگو با مازيار بهروز به بهانه چاپ شانزدهم كتاب «شورشيان آرمانخواه»
نسل بعد از انقلاب آرمانخواهي را فراموش كرده
علي دهباشي -زهره حسينزادگان
@qoqnoospb
اعتماد: كتاب «شورشيان آرمانخواه» اثر مازيار بهروز با ترجمه مهدي پرتوي در نشر ققنوس به چاپ شانزدهم رسيد. كتابي كه بر اساس پاياننامه نويسنده كه به زبان انگليسي براي دانشگاه كاليفرنيا در لسآنجلس نوشته بوده، شكل گرفته است.
ادامه مطلب 👇👇
https://cutt.ly/Bpvgasb
نسل بعد از انقلاب آرمانخواهي را فراموش كرده
علي دهباشي -زهره حسينزادگان
@qoqnoospb
اعتماد: كتاب «شورشيان آرمانخواه» اثر مازيار بهروز با ترجمه مهدي پرتوي در نشر ققنوس به چاپ شانزدهم رسيد. كتابي كه بر اساس پاياننامه نويسنده كه به زبان انگليسي براي دانشگاه كاليفرنيا در لسآنجلس نوشته بوده، شكل گرفته است.
ادامه مطلب 👇👇
https://cutt.ly/Bpvgasb
روزنامه اعتماد
نسل بعد از انقلاب آرمانخواهي را فراموش كرده
علي دهباشي -زهره حسينزادگان
همشهری آنلاین؛
حق با شاخ نبات است
@qoqnoospub
ویترین
با شاخ نبات است
حق با شاخ نبات است، نوشته تورج رهنما دربرگیرنده مضامین تاریخی، اجتماعی و اخلاقی، با نگاهی به واقعیت و خیال نوشته شده است. این مجموعه شامل داستانهای کوتاه و خیلی کوتاه بوده و داستانهای آن در قالب طنز، شوخی، مطایبه، اشارات و کنایههای بسیار است.
تورج رهنما نویسنده کتاب که دستی در ترجمه، شعر دارد و بهعنوان پژوهشگر زبان و ادبیات آلمانی شناخته شده است در پیشگفتار کتاب در توضیح اینکه داستان تخیلی چگونه داستانی است، تعریضی به «غریزه بازی» بهعنوان نیرومندترین غریزه جاری در نهاد کودکان دارد و معتقد است که این غریزه به هیچوجه در بزرگسالی از بین نمیرود، بلکه تغییر شکل میدهد و خیالپردازی جای آن را میگیرد. رهنما از این رهگذر داستانهای مجموعه خود را نیز توضیح میدهد که مانند سلف خود در ژانر علمی-تخیلی در غرب، عنصر زمان و مکان در آنها چندان مشخص نیست و به رویاهای آدمی میماند که اجزایش غالبا ناهمگون است.
این نویسنده که این روزها در ۸۳ سالگی خود به سر میبرد، این کتاب را آخرین اثر داستانی خود و به نوعی وصیتنامه ادبیاش معرفی کرده است. رهنما بخش مهمی از زندگی خود را صرف ترجمه و معرفی ادبیات آلمان در ایران و نیز ترجمه برخی از آثار ایرانی به زبان آلمانی کرده است و به همین مناسبت نیز در فروردینماه سال ۱۳۸۱ موفق به دریافت نشان گوته بهعنوان عالیترین نشان فرهنگی کشور آلمان شد. او پس از انتشار کتاب جدید خود در مصاحبهای درباره اینکه روح کتاب حق با شاخنبات است اعتراضی و در عین حال طنز است گفته که به باور من مجموعه حق با شاخنبات است کتاب تاریخی نیست. من آن را مجموعهای از داستانهای واقعی و تخیلی میدانم و البته گاهی هم این داستانها طنزآمیز میشود. رهنما درباره اینکه طنز همیشه دستاورد خوبی برای بیان اعتراض بوده است، گفته که طنز خبر ظریفی است. اگر به اندازه کافی جدی گرفته نشود، به اثری مضحک و نخنما و اگر بیش از حد جدی گرفته شود به هجو تبدیل میشود. از سوی دیگر بین طنز و لطیفه فاصله است. لطیفه زمینهای عاطفی دارد و طنز زمینهای ذهنی. در کتاب حق با شاخنبات است ۶۷داستان کوتاه و بسیار کوتاه آمده که غالبا کمتر از 2 صفحه کتاب را بهخود اختصاص میدهند.
نشر هیلا از گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را در ۱۷۴ صفحه با شمارگان۷۷۰ نسخه به قیمت21هزار تومان منتشر کرده است.
ادامه در لینک زیر
https://b2n.ir/292645
حق با شاخ نبات است
@qoqnoospub
ویترین
با شاخ نبات است
حق با شاخ نبات است، نوشته تورج رهنما دربرگیرنده مضامین تاریخی، اجتماعی و اخلاقی، با نگاهی به واقعیت و خیال نوشته شده است. این مجموعه شامل داستانهای کوتاه و خیلی کوتاه بوده و داستانهای آن در قالب طنز، شوخی، مطایبه، اشارات و کنایههای بسیار است.
تورج رهنما نویسنده کتاب که دستی در ترجمه، شعر دارد و بهعنوان پژوهشگر زبان و ادبیات آلمانی شناخته شده است در پیشگفتار کتاب در توضیح اینکه داستان تخیلی چگونه داستانی است، تعریضی به «غریزه بازی» بهعنوان نیرومندترین غریزه جاری در نهاد کودکان دارد و معتقد است که این غریزه به هیچوجه در بزرگسالی از بین نمیرود، بلکه تغییر شکل میدهد و خیالپردازی جای آن را میگیرد. رهنما از این رهگذر داستانهای مجموعه خود را نیز توضیح میدهد که مانند سلف خود در ژانر علمی-تخیلی در غرب، عنصر زمان و مکان در آنها چندان مشخص نیست و به رویاهای آدمی میماند که اجزایش غالبا ناهمگون است.
این نویسنده که این روزها در ۸۳ سالگی خود به سر میبرد، این کتاب را آخرین اثر داستانی خود و به نوعی وصیتنامه ادبیاش معرفی کرده است. رهنما بخش مهمی از زندگی خود را صرف ترجمه و معرفی ادبیات آلمان در ایران و نیز ترجمه برخی از آثار ایرانی به زبان آلمانی کرده است و به همین مناسبت نیز در فروردینماه سال ۱۳۸۱ موفق به دریافت نشان گوته بهعنوان عالیترین نشان فرهنگی کشور آلمان شد. او پس از انتشار کتاب جدید خود در مصاحبهای درباره اینکه روح کتاب حق با شاخنبات است اعتراضی و در عین حال طنز است گفته که به باور من مجموعه حق با شاخنبات است کتاب تاریخی نیست. من آن را مجموعهای از داستانهای واقعی و تخیلی میدانم و البته گاهی هم این داستانها طنزآمیز میشود. رهنما درباره اینکه طنز همیشه دستاورد خوبی برای بیان اعتراض بوده است، گفته که طنز خبر ظریفی است. اگر به اندازه کافی جدی گرفته نشود، به اثری مضحک و نخنما و اگر بیش از حد جدی گرفته شود به هجو تبدیل میشود. از سوی دیگر بین طنز و لطیفه فاصله است. لطیفه زمینهای عاطفی دارد و طنز زمینهای ذهنی. در کتاب حق با شاخنبات است ۶۷داستان کوتاه و بسیار کوتاه آمده که غالبا کمتر از 2 صفحه کتاب را بهخود اختصاص میدهند.
نشر هیلا از گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را در ۱۷۴ صفحه با شمارگان۷۷۰ نسخه به قیمت21هزار تومان منتشر کرده است.
ادامه در لینک زیر
https://b2n.ir/292645
حق با شاخ نبات است
حق با شاخ نبات است، نوشته تورج رهنما دربرگیرنده مضامین تاریخی، اجتماعی و اخلاقی، با نگاهی به واقعیت و خیال نوشته شده است. روزنامه همشهری امروز،روزنامه همشهری صبح،صفحه روزنامه همشهری،دانلود روزنامه همشهری امروز،همشهری آنلاین
همشهری آنلاین؛
واقعیت و خیال کوروش کبیر به قلم نویسنده آلمانی | منم کوروش؛ داستانی بر اساس مستندات تاریخ هخامنشی
@qoqnoospub
منم کوروش، اثری است داستانی درباره پادشاه افسانهای ایران به روایت نویسندهای آلمانی. این کتاب به تازگی به چاپ پنج رسیده است.
الکساندر جووی
به گزارش همشهری آنلاین، رمان منم کوروش به قلم الکساندر جووی برای پنجمین بار از سوی گروه انتشارات ققنوس روانه بازار کتاب شد.
این اثر، داستانی بلند است که این نویسنده و فیلمساز آلمانیتبار درباره شاهزاده افسانهای ایران باستان و پادشاه قدرتمند سلسله هخامنشیان در ایران آن را تالیف کرده است.
جووی در آلمان متولد شد، ولی بسیار زود با خانواده به سوئیس مهاجرت کرد و سپس برای تحصیل در رشته حقوق به انگلستان رفت. جووی به خاطر ساخت فیلم کوتاه تعطیلات رومانتیک در سال ۱۹۹۸ نامزد دریافت جایزه اسکار شد و پس از آن مهمترین فعالیتش نوشتن این رمان و نیز تلاش برای تولید فیلمی مستند بر پایه زندگی کوروش است.
رمان منم کوروش در سال در سال ۲۰۰۹ انتشارات گارنت منتشر شد و انتشارات ققنوس نیز در ایران برای نخستین بار آن را در سال ۱۳۹۱ با ترجمه سهیل سُمی آن را منتشر کرد.
در این رمان، نویسنده سعی کرده است تخیل را به گوشه و کنار تاریخ بکشاند و از دل آن داستانی بیرون بیاورد که تاریخنگاری محض نیست و در دل خود ظرافتها و جذابیتهای بیشتری برای تصویرسازی روایت تاریخی در ذهن مخاطب داراست.
این کتاب در سه بخش تالیف شده است. بخش نخست به دوران کودکی و نوجوانی کوروش میپردازد که درباره آن در متون تاریخی افسانههای متعددی بازگو شده است اما کتاب با در نظر گرفتن روایت معتبر نقل شده از هرودت و نیز در نظر گرفتن سایر روایتهای تاریخی درباره آن به اظهار نظر میپردازد و داستان خود را پیش میبرد.
در بخش دوم کتاب داستان شکلگیری امپراطوری هخامنشی توسط کوروش و به قدرت رسیدن او نقل میشود و در فصل سوم کتاب که با عنوان عشق جاویدان نامگذاری شده است ماجرای پیشروی کوروش به شرق امپراطوری و نیز فتح بابل و آزادسازی یکتاپرستان این منطقه و در نهایت فرجام او روایت شده است.
کوروش پادشاهی برجسته که حقوق انسانها را محترم میشمرد
کتاب جووی در تمامی بخشهای خود شاهد تلاشی ستودنی برای تصویرسازی آن چیزی است که او از دل تاریخ درباره این پادشاه ایرانی به تصویر کشیده است. تخیلورزی برای به تصویر کشیدن چهره، رفتار، واکنشها و نیز مستندسازی داستانی صحنههای نبرد و نیز گستره امپراطوری و قدرت وی در این کتاب ستودنی است.
نویسنده برای نوشتن این کتاب، دست به پژوهش بسیار زده و آنچه در کتاب روایت شده، تنها بر پایه خیال نیست. او تاریخ را نه یک داروی آرامبخش که یک تصویر مستند و ضروری برای تربیت نسلها و هویتبخشی به یک کشور و جهان میپندارد و بر همین اساس سعی کرده از ادبیات به عنوان دستمایهای برای ایجاد خوانش و روایتی تازه از یک موقعیت و شخص بهره ببرد.
سهیل سمی در مقدمه این رمان نوشته است: تاریخ همیشه و همیشه خیالانگیز است و رمان یا فیلم بهترین جلوهگاه این تخیل است. مهم این است که نویسنده مسئولیت کاری را که میکند بپذیرد. در این کتاب بنا بر روال معمول رمانهای تاریخی، بعضی شخصیتها به داستان اضافه شدهاند. حملههای نظامی، تصمیمات کلان و گاه حتی تاکتیکهای به کار رفته در نبرد همگی پشتوانههای مستند تاریخی دارند
ادامه در لینک زیر
👇👇
https://b2n.ir/695594
واقعیت و خیال کوروش کبیر به قلم نویسنده آلمانی | منم کوروش؛ داستانی بر اساس مستندات تاریخ هخامنشی
@qoqnoospub
منم کوروش، اثری است داستانی درباره پادشاه افسانهای ایران به روایت نویسندهای آلمانی. این کتاب به تازگی به چاپ پنج رسیده است.
الکساندر جووی
به گزارش همشهری آنلاین، رمان منم کوروش به قلم الکساندر جووی برای پنجمین بار از سوی گروه انتشارات ققنوس روانه بازار کتاب شد.
این اثر، داستانی بلند است که این نویسنده و فیلمساز آلمانیتبار درباره شاهزاده افسانهای ایران باستان و پادشاه قدرتمند سلسله هخامنشیان در ایران آن را تالیف کرده است.
جووی در آلمان متولد شد، ولی بسیار زود با خانواده به سوئیس مهاجرت کرد و سپس برای تحصیل در رشته حقوق به انگلستان رفت. جووی به خاطر ساخت فیلم کوتاه تعطیلات رومانتیک در سال ۱۹۹۸ نامزد دریافت جایزه اسکار شد و پس از آن مهمترین فعالیتش نوشتن این رمان و نیز تلاش برای تولید فیلمی مستند بر پایه زندگی کوروش است.
رمان منم کوروش در سال در سال ۲۰۰۹ انتشارات گارنت منتشر شد و انتشارات ققنوس نیز در ایران برای نخستین بار آن را در سال ۱۳۹۱ با ترجمه سهیل سُمی آن را منتشر کرد.
در این رمان، نویسنده سعی کرده است تخیل را به گوشه و کنار تاریخ بکشاند و از دل آن داستانی بیرون بیاورد که تاریخنگاری محض نیست و در دل خود ظرافتها و جذابیتهای بیشتری برای تصویرسازی روایت تاریخی در ذهن مخاطب داراست.
این کتاب در سه بخش تالیف شده است. بخش نخست به دوران کودکی و نوجوانی کوروش میپردازد که درباره آن در متون تاریخی افسانههای متعددی بازگو شده است اما کتاب با در نظر گرفتن روایت معتبر نقل شده از هرودت و نیز در نظر گرفتن سایر روایتهای تاریخی درباره آن به اظهار نظر میپردازد و داستان خود را پیش میبرد.
در بخش دوم کتاب داستان شکلگیری امپراطوری هخامنشی توسط کوروش و به قدرت رسیدن او نقل میشود و در فصل سوم کتاب که با عنوان عشق جاویدان نامگذاری شده است ماجرای پیشروی کوروش به شرق امپراطوری و نیز فتح بابل و آزادسازی یکتاپرستان این منطقه و در نهایت فرجام او روایت شده است.
کوروش پادشاهی برجسته که حقوق انسانها را محترم میشمرد
کتاب جووی در تمامی بخشهای خود شاهد تلاشی ستودنی برای تصویرسازی آن چیزی است که او از دل تاریخ درباره این پادشاه ایرانی به تصویر کشیده است. تخیلورزی برای به تصویر کشیدن چهره، رفتار، واکنشها و نیز مستندسازی داستانی صحنههای نبرد و نیز گستره امپراطوری و قدرت وی در این کتاب ستودنی است.
نویسنده برای نوشتن این کتاب، دست به پژوهش بسیار زده و آنچه در کتاب روایت شده، تنها بر پایه خیال نیست. او تاریخ را نه یک داروی آرامبخش که یک تصویر مستند و ضروری برای تربیت نسلها و هویتبخشی به یک کشور و جهان میپندارد و بر همین اساس سعی کرده از ادبیات به عنوان دستمایهای برای ایجاد خوانش و روایتی تازه از یک موقعیت و شخص بهره ببرد.
سهیل سمی در مقدمه این رمان نوشته است: تاریخ همیشه و همیشه خیالانگیز است و رمان یا فیلم بهترین جلوهگاه این تخیل است. مهم این است که نویسنده مسئولیت کاری را که میکند بپذیرد. در این کتاب بنا بر روال معمول رمانهای تاریخی، بعضی شخصیتها به داستان اضافه شدهاند. حملههای نظامی، تصمیمات کلان و گاه حتی تاکتیکهای به کار رفته در نبرد همگی پشتوانههای مستند تاریخی دارند
ادامه در لینک زیر
👇👇
https://b2n.ir/695594
همشهری آنلاین
واقعیت و خیال کوروش کبیر به قلم نویسنده آلمانی | منم کوروش؛ داستانی بر اساس مستندات تاریخ هخامنشی
منم کوروش، اثری است داستانی درباره پادشاه افسانهای ایران به روایت نویسندهای آلمانی. این کتاب به تازگی به چاپ پنج رسیده است.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❓"آیا چین بر قرن بیست و یکم سیطره خواهد یافت؟"
.
❓اما آیا چین میتواند، آنگونه که برخی از کارشناسان و صاحبنظران اقتصاد سیاسی جهان میگویند، در ادامه این پیشرفت، بر قرن ۲۱ سیطره یابد؟
.
📚انتشار کتاب "آیا چین بر قرن بیستویکم سیطره خواهد یافت؟" از جاناتان فنبی، در این روزها که دنیا درگیر ویروس ناشناختهای از سرزمین چین است و ادعاها و اما و اگرهای بسیاری درباره سرمنشا این ویروس و تاثیراتی که میتواند بر قدرت اقتصادی چین و مسیری که پیش رو دارد، بگذارد، به گوش میرسد جالب توجه است.📚
.
✅ در راستای همین بحث، شهریار خوّاجیان مترجم 📚کتابهای دموکراسی کربنی، ظهور ژاپن مدرن، انقلاب خلع سلاح شده و کتاب تازهی آیا چین سیطره پیدا خواهد کرد🌎،
📆چهارشنبه ⏰ساعت ۲۰:۳۰ در گفتگوی زنده با دکتر زهره حسینزادگان پاسخ این سوالات را خواهد داد.
@qoqnoospub
.
❓اما آیا چین میتواند، آنگونه که برخی از کارشناسان و صاحبنظران اقتصاد سیاسی جهان میگویند، در ادامه این پیشرفت، بر قرن ۲۱ سیطره یابد؟
.
📚انتشار کتاب "آیا چین بر قرن بیستویکم سیطره خواهد یافت؟" از جاناتان فنبی، در این روزها که دنیا درگیر ویروس ناشناختهای از سرزمین چین است و ادعاها و اما و اگرهای بسیاری درباره سرمنشا این ویروس و تاثیراتی که میتواند بر قدرت اقتصادی چین و مسیری که پیش رو دارد، بگذارد، به گوش میرسد جالب توجه است.📚
.
✅ در راستای همین بحث، شهریار خوّاجیان مترجم 📚کتابهای دموکراسی کربنی، ظهور ژاپن مدرن، انقلاب خلع سلاح شده و کتاب تازهی آیا چین سیطره پیدا خواهد کرد🌎،
📆چهارشنبه ⏰ساعت ۲۰:۳۰ در گفتگوی زنده با دکتر زهره حسینزادگان پاسخ این سوالات را خواهد داد.
@qoqnoospub
Ham Gonah
Mohsen Chavoshi @RozMusic.com
شب مهتاب که مهتابم نیومد
نشستم تا سحر يارم نيومد
شب تاریک و مهتابم نیومد
نشستم تا سحر خوابم نیومد
نشستم تا دم صبح قیومت
قیومت اومد و یارم نیومد
@qoqnoospub
نشستم تا سحر يارم نيومد
شب تاریک و مهتابم نیومد
نشستم تا سحر خوابم نیومد
نشستم تا دم صبح قیومت
قیومت اومد و یارم نیومد
@qoqnoospub
ميدانی كه آخرين بار
به فاصله ی نفسم در رويا بودی
و حالا به وضوحِ بهشت
در دستهای من؟
#عباس_معروفی
@qoqnoospub
به فاصله ی نفسم در رويا بودی
و حالا به وضوحِ بهشت
در دستهای من؟
#عباس_معروفی
@qoqnoospub
خبرگزاري مهر:
بهزودی توسط نشر ققنوس؛
@qoqnoospub
رمان «نیستیِ آرام» منتشر میشود/روایت چهار زن از حزن و اندوه
رمان «نیستیِ آرام» نوشته مرتضی کربلاییلو بهزودی توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر میشود.
به گزارش خبرنگار مهر، رمان «نیستیِ آرام» نوشته مرتضی کربلاییلو بهزودی توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر میشود. اینکتاب صدوچهلوچهارمین داستان ایرانی و نود و سومین رمانی است که اینناشر چاپ میکند.
داستان اینکتاب درباره زندگی چهار زن و یکمرد است. مرد داستان، مصطفی نام دارد که یک راننده آژانس است. اما زنهای داستان از اینقرارند؛ همسر مصطفی که رابطه عجیبی با او دارد و زنان دیگری که مصطفی با آنها همسخن است و معاشرت دارد. اینزنان بناست موتیفهایی از ساختار زیستی و فکری حاکم بر محیط پیرامون زندگی خود را به نمایش بگذارند.
کربلاییلو «نیستی آرام» را پس از چندسال دوری و فاصله از بازار نشر نوشته و منتشر کرده است. اینکتاب تجربه جدید اینداستاننویس در حوزه ادبیات داستانی و در واقع یکتجربه تلفیقی است. تا پیش از این، برخی از منتقدان، نگاه ایننویسنده به زنان را نمیپسندیدند و آثارش را دربردارنده تصاویر ناشایست از زنان برمیشمردند. او در «نیستی آرام» چهار زن را بهعنوان راوی انتخاب کرده و قصه خود را از بازخوانی روایتهای آنها ساخته است. از اینجهت، رمان «نیستی آرام» دربردارنده چندنظرگاه مختلف درباره زندگی است.
موضوعات فلسفی و فلسفه ملاصدرا ازجمله بنمایههای محتوایی و دغدغههای کربلاییلو برای نوشتن داستان هستند. او در کتاب جدید خود هم سراغ پاسخگویی به چنین سوالاتی رفته است: میان انسان و اندوه چه رابطهای وجود دارد؟ چه اتفاقی انسان را به سمت نیستی و پاککردن خود از ذهن و حافظه اطرافیان سوق میدهد؟ چرا و چگونه میشود که انسانی در زندگی، تندادن به نیستی را ترجیح میدهد؟ اینرمان درباره این است که چگونه میشود انسانی را که همه عکسهایش را پیش از گمشدن خود از بین برده، پیدا کرد؟ آیا باید شک کرد که چنینانسانی اصلا وجود داشته است و یا ...
حزن بهعنوان چیزی که با عشق میآید و چشمانداز را مهآلود میکند و با عشق میرود، ازجمله مفاهیم کلی موجود در «نیستی آرام» است.
در قسمتی از اینرمان میخوانیم:
گفت: «مصطفی! این فرودگاه امام خمینی میرود. پروازش سهساعت دیگر است. وقت داری. احتیاط کن نزنند بهت. باران تازه گرفته و خیابانها هنوز چرب است.»
بلند شدم و قبض را گرفتم و «چشم»ی گفتم و راه افتادم. توی یکی از فرعیهای خیابان شیراز دوبله پارک کردم و پریدم پایین و زنگ را زدم و گفتم که از آژانس آمدهام. برگشتم منتظر نشستم توی ماشین و آینه بغل را جمع کردم که به آینه ماشینهایی که رد میشوند نگیرد. در باز شد و دو پسر بیستوپنجسالهطور با چهار تا ساک و کوله بزرگ بهزور خودشان را از لای در بیرون کشیدند و با چشم دنبال من گشتند. از شباهت فوقالعادهشان دستم آمد که دوقلویند. دست بالا آوردم. دیدند و با ابروهای توی هم رفته از قطرات باران دویدند سمت ماشین. یکیشان گفت: «آقا زود در را باز کن! زود. زود!»
درزا شدم درِ عقب و بعد درِ جلو را براشان باز کردم. چریکی، ساک و کوله را انداختند گوشه صندلی عقب. سریع یکیشان عقب نشست و برادرش هم آمد صندلی جلو. به محض اینکه نشستند قفل درهای سمت خودشان را زدند. برادری که عقب نشسته بود دست دراز کرد و قفل درهای سمت من را هم زد. برادر جلوی عینکش را درآورد و با دستمالش قطرهها را خشک کرد. همزمان گفت: «آقا حرکت کن تا اینا نیامدهاند.» بعد دستمال را داد عقب، دست برادرش.
خواستم دنده را جا بزنم که دو زن و یک مرد از خانه بیرون آمدند و شتابزده خودشان را رساندند به ماشین. زنها چادر سرشان کرده بودند. یکی پنجاهساله که چادر مشکی داشت و دیگری سیساله که چادر گلدار سرش بود. دست به دستگیره گرفتند و دیدند قفل است. آن دو جوان با تکانهای دست گفتند: «برگردید شما را به خدا.»
اینکتاب با ۵۰۱ صفحه، شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۶۸ هزار تومان به چاپ میرسد.
https://b2n.ir/345441
بهزودی توسط نشر ققنوس؛
@qoqnoospub
رمان «نیستیِ آرام» منتشر میشود/روایت چهار زن از حزن و اندوه
رمان «نیستیِ آرام» نوشته مرتضی کربلاییلو بهزودی توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر میشود.
به گزارش خبرنگار مهر، رمان «نیستیِ آرام» نوشته مرتضی کربلاییلو بهزودی توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر میشود. اینکتاب صدوچهلوچهارمین داستان ایرانی و نود و سومین رمانی است که اینناشر چاپ میکند.
داستان اینکتاب درباره زندگی چهار زن و یکمرد است. مرد داستان، مصطفی نام دارد که یک راننده آژانس است. اما زنهای داستان از اینقرارند؛ همسر مصطفی که رابطه عجیبی با او دارد و زنان دیگری که مصطفی با آنها همسخن است و معاشرت دارد. اینزنان بناست موتیفهایی از ساختار زیستی و فکری حاکم بر محیط پیرامون زندگی خود را به نمایش بگذارند.
کربلاییلو «نیستی آرام» را پس از چندسال دوری و فاصله از بازار نشر نوشته و منتشر کرده است. اینکتاب تجربه جدید اینداستاننویس در حوزه ادبیات داستانی و در واقع یکتجربه تلفیقی است. تا پیش از این، برخی از منتقدان، نگاه ایننویسنده به زنان را نمیپسندیدند و آثارش را دربردارنده تصاویر ناشایست از زنان برمیشمردند. او در «نیستی آرام» چهار زن را بهعنوان راوی انتخاب کرده و قصه خود را از بازخوانی روایتهای آنها ساخته است. از اینجهت، رمان «نیستی آرام» دربردارنده چندنظرگاه مختلف درباره زندگی است.
موضوعات فلسفی و فلسفه ملاصدرا ازجمله بنمایههای محتوایی و دغدغههای کربلاییلو برای نوشتن داستان هستند. او در کتاب جدید خود هم سراغ پاسخگویی به چنین سوالاتی رفته است: میان انسان و اندوه چه رابطهای وجود دارد؟ چه اتفاقی انسان را به سمت نیستی و پاککردن خود از ذهن و حافظه اطرافیان سوق میدهد؟ چرا و چگونه میشود که انسانی در زندگی، تندادن به نیستی را ترجیح میدهد؟ اینرمان درباره این است که چگونه میشود انسانی را که همه عکسهایش را پیش از گمشدن خود از بین برده، پیدا کرد؟ آیا باید شک کرد که چنینانسانی اصلا وجود داشته است و یا ...
حزن بهعنوان چیزی که با عشق میآید و چشمانداز را مهآلود میکند و با عشق میرود، ازجمله مفاهیم کلی موجود در «نیستی آرام» است.
در قسمتی از اینرمان میخوانیم:
گفت: «مصطفی! این فرودگاه امام خمینی میرود. پروازش سهساعت دیگر است. وقت داری. احتیاط کن نزنند بهت. باران تازه گرفته و خیابانها هنوز چرب است.»
بلند شدم و قبض را گرفتم و «چشم»ی گفتم و راه افتادم. توی یکی از فرعیهای خیابان شیراز دوبله پارک کردم و پریدم پایین و زنگ را زدم و گفتم که از آژانس آمدهام. برگشتم منتظر نشستم توی ماشین و آینه بغل را جمع کردم که به آینه ماشینهایی که رد میشوند نگیرد. در باز شد و دو پسر بیستوپنجسالهطور با چهار تا ساک و کوله بزرگ بهزور خودشان را از لای در بیرون کشیدند و با چشم دنبال من گشتند. از شباهت فوقالعادهشان دستم آمد که دوقلویند. دست بالا آوردم. دیدند و با ابروهای توی هم رفته از قطرات باران دویدند سمت ماشین. یکیشان گفت: «آقا زود در را باز کن! زود. زود!»
درزا شدم درِ عقب و بعد درِ جلو را براشان باز کردم. چریکی، ساک و کوله را انداختند گوشه صندلی عقب. سریع یکیشان عقب نشست و برادرش هم آمد صندلی جلو. به محض اینکه نشستند قفل درهای سمت خودشان را زدند. برادری که عقب نشسته بود دست دراز کرد و قفل درهای سمت من را هم زد. برادر جلوی عینکش را درآورد و با دستمالش قطرهها را خشک کرد. همزمان گفت: «آقا حرکت کن تا اینا نیامدهاند.» بعد دستمال را داد عقب، دست برادرش.
خواستم دنده را جا بزنم که دو زن و یک مرد از خانه بیرون آمدند و شتابزده خودشان را رساندند به ماشین. زنها چادر سرشان کرده بودند. یکی پنجاهساله که چادر مشکی داشت و دیگری سیساله که چادر گلدار سرش بود. دست به دستگیره گرفتند و دیدند قفل است. آن دو جوان با تکانهای دست گفتند: «برگردید شما را به خدا.»
اینکتاب با ۵۰۱ صفحه، شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۶۸ هزار تومان به چاپ میرسد.
https://b2n.ir/345441
خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency
بهزودی توسط نشر ققنوس؛ رمان «نیستیِ آرام» منتشر میشود/روایت چهار زن از حزن و اندوه
رمان «نیستیِ آرام» نوشته مرتضی کربلاییلو بهزودی توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر میشود.
Deltange Toam {webahang.ir}
Hojat Ashrafzadeh
دلتنگ توام که به داد دلم برسی
تا عشق تو را نفسی ندهم به کسی
دلتنگ توام دلتنگ توام
من گمشده ام
تو مرا به خودم برسان
تا با نفست بتپد دل تنگ جهان
هی نبض زمان ای قلب جهان
@qoqnoospub
تا عشق تو را نفسی ندهم به کسی
دلتنگ توام دلتنگ توام
من گمشده ام
تو مرا به خودم برسان
تا با نفست بتپد دل تنگ جهان
هی نبض زمان ای قلب جهان
@qoqnoospub
💥💥💥💥💥
خیلی ها فکر می کنند سلامتی بزرگترین نعمت است، ولی سخت در اشتباهند.
وقتی سالم باشی و در تنهایی پرپر بزنی، آنی مرض می گیری، بدترین نحوست ها می آید سراغت،
غم از در و دیوارت می بارد، کپک می زنی.
کاش مریض باشی ولی تنها نباشی.
#عباس_معروفی
#تماما_مخصوص
@qoqnoospub
خیلی ها فکر می کنند سلامتی بزرگترین نعمت است، ولی سخت در اشتباهند.
وقتی سالم باشی و در تنهایی پرپر بزنی، آنی مرض می گیری، بدترین نحوست ها می آید سراغت،
غم از در و دیوارت می بارد، کپک می زنی.
کاش مریض باشی ولی تنها نباشی.
#عباس_معروفی
#تماما_مخصوص
@qoqnoospub
Gele Kon
Chaartaar - نیک موزیک
گله کن
آن دل رنجیده تویی
گله کن
روز و شبی میگذرد در دل تو
در دل من خاطره ای مانده و بس
از نگهت از تب من از عطش عاشق تن
خاطره ای مانده و بس
@qoqnoospub
آن دل رنجیده تویی
گله کن
روز و شبی میگذرد در دل تو
در دل من خاطره ای مانده و بس
از نگهت از تب من از عطش عاشق تن
خاطره ای مانده و بس
@qoqnoospub
🔻رمانی که آرام نیست
@qoqnoospub
روای رمان «آرام نیستی»، تحصیل کرده رشته فلسفه است که به مانند بسیاری از تحصیل کردههای رشتههای علوم انسانی برای امرار معاش و گذران زندگی روزمره راننده آژانس است و از این مسیر با آدمهایی با ماجراهای عجیب و غافلگیرکننده روبهرو میشود. یکی از مسافران او زنی با تور و لباس عروسی است که شب عروسی فرار را بر قرار ترجیح داده است و مصائب خودش را دارد. دیگری پولداری کلان است که برای خرید فیلمی منتشر نشده از مرلین مونرو و احیا برند تجاریاش پول کلانی پرداخت میکند تا کار و کاسبیاش را دوباره احیا کند. مسافری دیگری جوانکی هکر با قابلیت فوق العاده است. البته این آدمها شخصیتهای فرعی رمان «آرام نیستی» هستند و هرکدام نیز رازی محرمانه دارند و آن را برای مصطفی فاش میسازند.
مرتضی کربلاییلو در رمان «آرام نیستی» از سویی در تلاش است که موضوعاتی مختلف و چالشی را از زاویه دید راوی و شخصیتهای داستان بگوید. ذهن راوی در عین حال که قصد دارد بر موضوع اصلی متمرکز باشد، دچار وقفه و تشتت و پراکندگی و خاطرهگویی وحدیث نفس هم میشود
👇
https://b2n.ir/558828
@ibnaibna
@qoqnoospub
روای رمان «آرام نیستی»، تحصیل کرده رشته فلسفه است که به مانند بسیاری از تحصیل کردههای رشتههای علوم انسانی برای امرار معاش و گذران زندگی روزمره راننده آژانس است و از این مسیر با آدمهایی با ماجراهای عجیب و غافلگیرکننده روبهرو میشود. یکی از مسافران او زنی با تور و لباس عروسی است که شب عروسی فرار را بر قرار ترجیح داده است و مصائب خودش را دارد. دیگری پولداری کلان است که برای خرید فیلمی منتشر نشده از مرلین مونرو و احیا برند تجاریاش پول کلانی پرداخت میکند تا کار و کاسبیاش را دوباره احیا کند. مسافری دیگری جوانکی هکر با قابلیت فوق العاده است. البته این آدمها شخصیتهای فرعی رمان «آرام نیستی» هستند و هرکدام نیز رازی محرمانه دارند و آن را برای مصطفی فاش میسازند.
مرتضی کربلاییلو در رمان «آرام نیستی» از سویی در تلاش است که موضوعاتی مختلف و چالشی را از زاویه دید راوی و شخصیتهای داستان بگوید. ذهن راوی در عین حال که قصد دارد بر موضوع اصلی متمرکز باشد، دچار وقفه و تشتت و پراکندگی و خاطرهگویی وحدیث نفس هم میشود
👇
https://b2n.ir/558828
@ibnaibna
سوال: نويسندگانی باسبكهاوجهانبينیهای
مختلف دراين مجموعه دركنار هم قرارگرفتهاند.
چه معيارهايی برای انتخاب عناوين ونويسندگانی
داريدكه درمجموعه پانورامامنتشرمیشوند؟
پاسخ: اصلا اســم مجموعه را به همين دليل پانوراما انتخاب كردهايم. يادم هست چند اســم ديگر با معانی گزيده يا گلچين و اســمهايی نظير اينها مطرح شــده بود، اما هيچكدام نمیتوانسـت اين منظور را برساند كه نويسندگان اين مجموعه در عينحالیكه با نخ تسبيح انديشــه به هم متصلند، هيچ ربطی از لحاظ ســبك نوشــتاری، عقيده و بينش به هم ندارنــد. پانوراما را در لغت "سراســرنما" ترجمه كردهانــد و در توضيح آوردهاند: دورنمای وسيع سرتاســری از يك فضا. فكر میكنم همين توضيح بتواند تنوع طيف نويســندگان اين مجموعه را برســاند. بنابراين، معيار انتخاب كتاب در مجموعه پانوراما فقط و فقط ادبياتی است كه بتواند تمامقد از خود دفاع كند. حالا چه شش نويسـنده باشند كه داستانهايشان در نيويوركر منتشر شده و حالا در مجموعه "ابريشمی گلبرجســته" ترجمهشان را داريم، چه :رستوران نقاشــیِ" فرانسویِ امه باشد در اواسط قرن بيستم و چه دو داستان
از فوئنتس مكزيكی...
@qoqnoospub
مختلف دراين مجموعه دركنار هم قرارگرفتهاند.
چه معيارهايی برای انتخاب عناوين ونويسندگانی
داريدكه درمجموعه پانورامامنتشرمیشوند؟
پاسخ: اصلا اســم مجموعه را به همين دليل پانوراما انتخاب كردهايم. يادم هست چند اســم ديگر با معانی گزيده يا گلچين و اســمهايی نظير اينها مطرح شــده بود، اما هيچكدام نمیتوانسـت اين منظور را برساند كه نويسندگان اين مجموعه در عينحالیكه با نخ تسبيح انديشــه به هم متصلند، هيچ ربطی از لحاظ ســبك نوشــتاری، عقيده و بينش به هم ندارنــد. پانوراما را در لغت "سراســرنما" ترجمه كردهانــد و در توضيح آوردهاند: دورنمای وسيع سرتاســری از يك فضا. فكر میكنم همين توضيح بتواند تنوع طيف نويســندگان اين مجموعه را برســاند. بنابراين، معيار انتخاب كتاب در مجموعه پانوراما فقط و فقط ادبياتی است كه بتواند تمامقد از خود دفاع كند. حالا چه شش نويسـنده باشند كه داستانهايشان در نيويوركر منتشر شده و حالا در مجموعه "ابريشمی گلبرجســته" ترجمهشان را داريم، چه :رستوران نقاشــیِ" فرانسویِ امه باشد در اواسط قرن بيستم و چه دو داستان
از فوئنتس مكزيكی...
@qoqnoospub
💥💥💥💥💥
همه ما در خراب کردن زندگی خود متخصص هستیم.
خودمان را به وضعی می کشانیم که هیچ کس نمی تواند راهی پیش پایمان بگذارد.
آن وقت نه راه پس داریم نه راه پیش.
#ميكله_عزيز
#ناتالیا_گینزبورگ
#ققنوس
@qoqnoospub
همه ما در خراب کردن زندگی خود متخصص هستیم.
خودمان را به وضعی می کشانیم که هیچ کس نمی تواند راهی پیش پایمان بگذارد.
آن وقت نه راه پس داریم نه راه پیش.
#ميكله_عزيز
#ناتالیا_گینزبورگ
#ققنوس
@qoqnoospub