Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
همین روزها، ۱۵ سال پیش
مهرماه ۱۳۸۶
عباس معروفی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت در گفتگو با ققنوس در غرفه انتشارات از ماجرای شکل گرفتن #سمفونی_مردگان و ماجرای مغز چلچله و پیداکردن لوکیشن مناسب این قصه برایمان
میگوید...
شورآباد اردبیل
این گفتگوی اختصاصی، ادامه دارد...
#عباس_معروفی
@qoqnoospub
مهرماه ۱۳۸۶
عباس معروفی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت در گفتگو با ققنوس در غرفه انتشارات از ماجرای شکل گرفتن #سمفونی_مردگان و ماجرای مغز چلچله و پیداکردن لوکیشن مناسب این قصه برایمان
میگوید...
شورآباد اردبیل
این گفتگوی اختصاصی، ادامه دارد...
#عباس_معروفی
@qoqnoospub
📝روانپزشکم، گوستاو فون زیفرتیتس غیرمعمولترین متخصص «مین» بود. مین؟
بله.
یک بار او در جستجوی کلمهای برای توصیفِ جلساتِ درمانی گفت مشکلات ما در سرمان «مزارع مین» هستند. پایت را رویشان بگذار! درمان به شیوۀ نیروهای ضربتی
از کتابِ «قتلهای آبرومندانه»؛ ری بردبری، مجموعهٔ پانوراما
@qoqnoospub
بله.
یک بار او در جستجوی کلمهای برای توصیفِ جلساتِ درمانی گفت مشکلات ما در سرمان «مزارع مین» هستند. پایت را رویشان بگذار! درمان به شیوۀ نیروهای ضربتی
از کتابِ «قتلهای آبرومندانه»؛ ری بردبری، مجموعهٔ پانوراما
@qoqnoospub
به زودی منتشر میشود؛
انسان ایرانی چه نسبتی با مدرنیته دارد؟ اگر فرض کنیم به دلایلی ایرانیان از طریق مواجهه با نمایندگان غرب با مدرنیته آشنا نمیشدند، آیا هیچگاه تغییری در زندگی کهن مردمان این سرزمین پدید میآمد؟ آیا ایرانیان و دیگر ملتهای کهن که تاریخی باستانی دارند، اما دچار رخوتی دیرینه بودند، بهخودیخود میتوانستند چیزی شبیه مدرنیته را از درون ــ به شیوۀ «درونزا» ــ برای خود رقم بزنند و از این رهگذر علوم جدید وفناوریهای پیشرفته را به دست آورند؟ یا آنکه همچنان تا ابد از تغییر زیست دیرینۀ خود عاجز بودند و حتماً هم آن را حیاتی آرمانی و مقدس میپنداشتند؟
در اینکه انسان ایرانی دیر یا زود باید نسبت خود را با مدرنیته روشن میکرد، تردیدی نیست....
@qoqnoospub
انسان ایرانی چه نسبتی با مدرنیته دارد؟ اگر فرض کنیم به دلایلی ایرانیان از طریق مواجهه با نمایندگان غرب با مدرنیته آشنا نمیشدند، آیا هیچگاه تغییری در زندگی کهن مردمان این سرزمین پدید میآمد؟ آیا ایرانیان و دیگر ملتهای کهن که تاریخی باستانی دارند، اما دچار رخوتی دیرینه بودند، بهخودیخود میتوانستند چیزی شبیه مدرنیته را از درون ــ به شیوۀ «درونزا» ــ برای خود رقم بزنند و از این رهگذر علوم جدید وفناوریهای پیشرفته را به دست آورند؟ یا آنکه همچنان تا ابد از تغییر زیست دیرینۀ خود عاجز بودند و حتماً هم آن را حیاتی آرمانی و مقدس میپنداشتند؟
در اینکه انسان ایرانی دیر یا زود باید نسبت خود را با مدرنیته روشن میکرد، تردیدی نیست....
@qoqnoospub
🍁🍁🍁🍁
#پری_از_بال_ققنوس
در فاصله میان شکست اولیه و موفقیتهای بعدی،
در شکاف میان کسی که میخواهیم باشیم و کسی که در حال حاضر هستیم،
حتما درد، اضطراب، حسد و تحقیر وجود دارد.
#تسلی_بخشی_های_فلسفه
#آلن_دوبان
#ققنوس
@qoqnoospub
#پری_از_بال_ققنوس
در فاصله میان شکست اولیه و موفقیتهای بعدی،
در شکاف میان کسی که میخواهیم باشیم و کسی که در حال حاضر هستیم،
حتما درد، اضطراب، حسد و تحقیر وجود دارد.
#تسلی_بخشی_های_فلسفه
#آلن_دوبان
#ققنوس
@qoqnoospub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عباس معروفی: من عاشق انسانهام، تنها چیزی که راجع به خودم کشف کردم همین بوده!
ضامن استقلال ایران، فقط اتحاد تمام اقوام ایرانی است.
بخشی از گفتگوی اختصاصی انتشارات ققنوس با عباس معروفی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت سال ۱۳۸۶
ادامه دارد…
#عباس_معروفی
#ایران
@qoqnoospub
ضامن استقلال ایران، فقط اتحاد تمام اقوام ایرانی است.
بخشی از گفتگوی اختصاصی انتشارات ققنوس با عباس معروفی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت سال ۱۳۸۶
ادامه دارد…
#عباس_معروفی
#ایران
@qoqnoospub
Forwarded from پخش ققنوس
📆 يازدهم آبان ماه
📖 اضطراب جايگاه اجتماعي
ا---------------------------ا
🏫 ناشر: ققنوس
✍️نويسنده: آلن دوباتن
👤مترجم: مريم تقديسي
↕️ قطع: رقعي | شوميز
📒 چاپ: 6 | 1401
📖 237صفحه
💰قيمت: 75هزار تومان
✒️ روانشناسي
📖 اضطراب جايگاه اجتماعي
ا---------------------------ا
🏫 ناشر: ققنوس
✍️نويسنده: آلن دوباتن
👤مترجم: مريم تقديسي
↕️ قطع: رقعي | شوميز
📒 چاپ: 6 | 1401
📖 237صفحه
💰قيمت: 75هزار تومان
✒️ روانشناسي
Forwarded from پخش ققنوس
📆 پانزدهم آبان ماه
📖 مدرنيته مشروع است
ا---------------------------ا
🏫 ناشر: ققنوس
✍️نويسنده: سيد مسعود آذرفام
↕️ قطع: رقعي | شوميز
📒 چاپ: 1 | 1401
📖 248صفحه
💰قيمت: 95هزار تومان
✒️ علوم اجتماعي
📖 مدرنيته مشروع است
ا---------------------------ا
🏫 ناشر: ققنوس
✍️نويسنده: سيد مسعود آذرفام
↕️ قطع: رقعي | شوميز
📒 چاپ: 1 | 1401
📖 248صفحه
💰قيمت: 95هزار تومان
✒️ علوم اجتماعي
پخش ققنوس
📆 پانزدهم آبان ماه 📖 مدرنيته مشروع است ا---------------------------ا 🏫 ناشر: ققنوس ✍️نويسنده: سيد مسعود آذرفام ↕️ قطع: رقعي | شوميز 📒 چاپ: 1 | 1401 📖 248صفحه 💰قيمت: 95هزار تومان ✒️ علوم اجتماعي
هر «ما»یی، به معنای اجتماعیْ تمدنی که منافع مشترکی در یک حوزۀ جغرافیایی خاص دارد، در کلیترین حالت دغدغهای جز زیستن و دوام آوردن ندارد و دغدغۀ «ما»ی ایرانی نیز، که در اوضاع و شرایط کنونی موجودیت خود را از هر سو در خطر میبیند، نه این و آن معضل اقتصادی و اجتماعی، که خودِ «زندگی» و بقاست. اکنون مسئله صرفاً دیگر این نیست که چگونه میتوان «زندگی» بهتری داشت، بلکه این است که چگونه میتوان «زندگی» کرد. این برداشت نه برآمده از نگرشی سانتیمانتال یا کلبیمسلکانه، که حاصل این درک و دریافت است که ایران دارد رفتهرفته زیستپذیری خود را از جنبههای مختلف از دست میدهد. اگر امروزه مهاجرت ایرانیان بیشتر به دلایل اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی است، در آیندهای نه چندان دور علتالعلل مهاجرت عوامل زیستمحیطی و اکولوژیک خواهد بود.
اما چگونه میتوان از این شرایط، نهتنها در مقام یک فرد بلکه به منزلۀ یک تمدن، جان به در بُرد؟ به نظر میرسد چارهای جز این نیست که کنشگری اجتماعی را به فهمی حتیالامکان منسجم و جامع از اکنونیت تاریخی ایران گره بزنیم و نظر و عمل را در فرآیندی دیالکتیکی سرلوحۀ یکدیگر قرار دهیم. اما پرسش این است که آیا حصول این فهم جز از مسیر تأمل بر «جدال قدیم و جدید» که دیریست از درگرفتنش در ایران میگذرد میسر است؟! مسئلۀ اساسی در جدال قدیم و جدید در سادهترین تعبیرش مسئلۀ «زندگی» یا مرگ است و جز این نیز نمیتواند باشد. مسئله این است که آیا باید «زندگی» را اصل قرار داد و هر چیزی را در پای آن قربانی کرد، و یا اینکه «زندگی» را امری اعتباری دانست و به بهانهها و با ابزارهای مختلف تیشه به ریشهاش زد.
مدرنیته مشروع است جستاری در باب «زندگی» و زنده ماندن است، هرچند این موضوع را در قالب منازعهای فکری در غرب در دست گرفته باشد. مدرنیته مشروع است حول این ادعا شکل گرفته است که هر امری تنها در صورتی نامشروع است که «زندگی» را به انحای گوناگون به مخاطره انداخته باشد؛ و هر امری که «زندگی» را ممکن و تسهیل کند مشروع است. بدینسان این جستار در واقع چون و چرایی در باب معنای مصطلح مشروعیت است و اساساً مشروعیت خودِ مفهوم مشروعیت را به پرسش میگیرد. و در نهایت به این نتیجه میرسد که باید مشروعیت هر ساختار، نهاد و ایدئولوژیای که، علیرغم ظاهر فریبکارانهاش، «زندگی» را به انحای گوناگون تهدید میکند سلب کرد و راهی نو گشود.
#مدرنیته_مشروع_است
#مسعود_آذرفام
#تازههای_ققنوس
@qoqnoospub
اما چگونه میتوان از این شرایط، نهتنها در مقام یک فرد بلکه به منزلۀ یک تمدن، جان به در بُرد؟ به نظر میرسد چارهای جز این نیست که کنشگری اجتماعی را به فهمی حتیالامکان منسجم و جامع از اکنونیت تاریخی ایران گره بزنیم و نظر و عمل را در فرآیندی دیالکتیکی سرلوحۀ یکدیگر قرار دهیم. اما پرسش این است که آیا حصول این فهم جز از مسیر تأمل بر «جدال قدیم و جدید» که دیریست از درگرفتنش در ایران میگذرد میسر است؟! مسئلۀ اساسی در جدال قدیم و جدید در سادهترین تعبیرش مسئلۀ «زندگی» یا مرگ است و جز این نیز نمیتواند باشد. مسئله این است که آیا باید «زندگی» را اصل قرار داد و هر چیزی را در پای آن قربانی کرد، و یا اینکه «زندگی» را امری اعتباری دانست و به بهانهها و با ابزارهای مختلف تیشه به ریشهاش زد.
مدرنیته مشروع است جستاری در باب «زندگی» و زنده ماندن است، هرچند این موضوع را در قالب منازعهای فکری در غرب در دست گرفته باشد. مدرنیته مشروع است حول این ادعا شکل گرفته است که هر امری تنها در صورتی نامشروع است که «زندگی» را به انحای گوناگون به مخاطره انداخته باشد؛ و هر امری که «زندگی» را ممکن و تسهیل کند مشروع است. بدینسان این جستار در واقع چون و چرایی در باب معنای مصطلح مشروعیت است و اساساً مشروعیت خودِ مفهوم مشروعیت را به پرسش میگیرد. و در نهایت به این نتیجه میرسد که باید مشروعیت هر ساختار، نهاد و ایدئولوژیای که، علیرغم ظاهر فریبکارانهاش، «زندگی» را به انحای گوناگون تهدید میکند سلب کرد و راهی نو گشود.
#مدرنیته_مشروع_است
#مسعود_آذرفام
#تازههای_ققنوس
@qoqnoospub
«جهل خوشايند» - وضعيت ايدئالی كه حكومت خودكامه میكوشد رعيتهايش را در آن وضعيت نگه دارد.
آنان مطيع سياست كودکپنداریای هستند كه با شهروندان بزرگسال مثل كودكان خردسالی برخورد میكند كه نمیتوانند فكر كنند يا مسئوليت خودشان را بپذيرند؛ كسانی كه هميشه آمادهاند بابت تف انداختن در خيابان، رعايت نكردن صف، بلند صحبت كردن در مكانهای عمومی، گستاخی و نافرمانی سرزنش شوند و آموزش ببينند.
سالهای سال سانسور توانست با موفقيت بخش بزرگی از چينیها را در جهل نگه دارد.
يان ليانكه، نويسنده چينی، نوشته است: «با نگاه به چين امروز، ملتي در تلاش اما تحريف شده را ميبينيم. فساد میبينيم، پوچی، بینظمی و هرج و مرج. هر روز اتفاقی میافتد كه خارج از قلمرو عقل و منطق است. نظام اخلاقی و احترام به انسانيتی كه چند هزار سال پيش شكل گرفته بود در حال برچيده شدن است.»
@qoqnoospub
آنان مطيع سياست كودکپنداریای هستند كه با شهروندان بزرگسال مثل كودكان خردسالی برخورد میكند كه نمیتوانند فكر كنند يا مسئوليت خودشان را بپذيرند؛ كسانی كه هميشه آمادهاند بابت تف انداختن در خيابان، رعايت نكردن صف، بلند صحبت كردن در مكانهای عمومی، گستاخی و نافرمانی سرزنش شوند و آموزش ببينند.
سالهای سال سانسور توانست با موفقيت بخش بزرگی از چينیها را در جهل نگه دارد.
يان ليانكه، نويسنده چينی، نوشته است: «با نگاه به چين امروز، ملتي در تلاش اما تحريف شده را ميبينيم. فساد میبينيم، پوچی، بینظمی و هرج و مرج. هر روز اتفاقی میافتد كه خارج از قلمرو عقل و منطق است. نظام اخلاقی و احترام به انسانيتی كه چند هزار سال پيش شكل گرفته بود در حال برچيده شدن است.»
@qoqnoospub
.
«مدرنیته مشروع است» حول
این ادعا شکل گرفته که هر امری تنها در صورتی نامشروع است که «زندگی» را به انحای گوناگون به مخاطره انداخته باشد؛ هر امری که «زندگی» را ممکن و تسهیل کند مشروع است .. و در نهایت به این نتیجه میرسد که باید مشروعیت هر ساختار، نهاد و ایدئولوژیای که، علیرغم ظاهر فریبکارانهاش، «زندگی» را به انحای گوناگون تهدید میکند سلب کرد و راهی نو گشود.
#مدرنیته_مشروع_است
#مسعود_آذرفام
#تازههای_ققنوس
@qoqnoospublication
«مدرنیته مشروع است» حول
این ادعا شکل گرفته که هر امری تنها در صورتی نامشروع است که «زندگی» را به انحای گوناگون به مخاطره انداخته باشد؛ هر امری که «زندگی» را ممکن و تسهیل کند مشروع است .. و در نهایت به این نتیجه میرسد که باید مشروعیت هر ساختار، نهاد و ایدئولوژیای که، علیرغم ظاهر فریبکارانهاش، «زندگی» را به انحای گوناگون تهدید میکند سلب کرد و راهی نو گشود.
#مدرنیته_مشروع_است
#مسعود_آذرفام
#تازههای_ققنوس
@qoqnoospublication
توصیف پایین مربوط به بخش سوم کتاب «تصفیههای گستردۀ استالینی» است؛
روایت جانبهدربردهای مجارستانی از آنچه در دادگاههای نمایشی استالینی تجربه کرده بوده.
👇👇
#تصفيههای_استاليني
@qoqnoospub
روایت جانبهدربردهای مجارستانی از آنچه در دادگاههای نمایشی استالینی تجربه کرده بوده.
👇👇
#تصفيههای_استاليني
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
توصیف پایین مربوط به بخش سوم کتاب «تصفیههای گستردۀ استالینی» است؛ روایت جانبهدربردهای مجارستانی از آنچه در دادگاههای نمایشی استالینی تجربه کرده بوده. 👇👇 #تصفيههای_استاليني @qoqnoospub
خيلي مبهم دادگاهم را به ياد دارم. اين شكاف در حافظهام احتمالاً ناشي از نوعي خودفريبي و آرزوي من تا اين تشريفات رسمي و بياهميت بهسرعت به پايان رسد. بنا به وعدۀ دادهشده آنچه در نهايت انتظارم را ميكشيد شش هفته اقامت در يك ويلا و ديدار دوباره با همسرم بود. به او ميگفتم نگران نباش. همهچيز بهزودي تمام خواهد شد.
دادگاه براي من دري بود به سوي آزادي در آيندهاي نهچندان دور.
متهمان را به سالن دادگاه بردند. چهار قاضي در جايگاه نشسته بودند، رئيسشان كيفرخواست را خواند. همگي متهم به خيانت و توطئه براي ساقط كردن دولت بوديم. فهرست بالابلندي از اتهامات ما را رديف كرد: اينكه چطور سازمان جاسوسي آمريكا ما را اجير كرده و كمك كرده با هدف نفوذ در حزب و دولت به مقامات بالايي دست بيابيم.
شايد نبايد سر به راه و رام داستان را گوش كنم و بپذيرم بلكه بايد اعترافم را پس بگيرم و حقيقت را به دادگاه بگويم....
پس از شهادت متهمان، وكلاي متهمان براي دفاع آمدند. يكي پس از ديگري اعمال زشت ما را محكوم كردند، اما اين را نيز گفتند كه مافقط آلت دست سازمان جاسوسي آمريكا بودهايم، موكلهاشان آزادانه به اتهامات خود اعتراف كردهاند، آنها سزاوار اشد مجازات هستند، اما دادگاه بايد شفقت نشان دهد و حكمي منصفانه صادر كند.
حتي وكيل من پاي دختر سهسالهام را به ميان كشيد تا خواستار تخفيف در مجازات شود.
بعد اعضاي دادگاه خلق اتاق را ترك كردند كه رأي صادر كنند.
خيلي طولي نكشيد... محكوم به مرگ... محكوم به حبس ابد... پانزده سال زندان... هشت سال زندان...
به محكوم به اعدام گفتم: «اميدوارم قضيه را جدي نگيريد، فقط نمايش است.»
نگاهم كرد و گفت: «ما مضحكۀ تاريخ هستيم.» و احكام اجرا شد.
……….
روایت جانبهدربردهای مجارستانی از آنچه در دادگاههای نمایشی استالینی تجربه کرده بوده.
#تصفيههای_استاليني
@qoqnoospub
دادگاه براي من دري بود به سوي آزادي در آيندهاي نهچندان دور.
متهمان را به سالن دادگاه بردند. چهار قاضي در جايگاه نشسته بودند، رئيسشان كيفرخواست را خواند. همگي متهم به خيانت و توطئه براي ساقط كردن دولت بوديم. فهرست بالابلندي از اتهامات ما را رديف كرد: اينكه چطور سازمان جاسوسي آمريكا ما را اجير كرده و كمك كرده با هدف نفوذ در حزب و دولت به مقامات بالايي دست بيابيم.
شايد نبايد سر به راه و رام داستان را گوش كنم و بپذيرم بلكه بايد اعترافم را پس بگيرم و حقيقت را به دادگاه بگويم....
پس از شهادت متهمان، وكلاي متهمان براي دفاع آمدند. يكي پس از ديگري اعمال زشت ما را محكوم كردند، اما اين را نيز گفتند كه مافقط آلت دست سازمان جاسوسي آمريكا بودهايم، موكلهاشان آزادانه به اتهامات خود اعتراف كردهاند، آنها سزاوار اشد مجازات هستند، اما دادگاه بايد شفقت نشان دهد و حكمي منصفانه صادر كند.
حتي وكيل من پاي دختر سهسالهام را به ميان كشيد تا خواستار تخفيف در مجازات شود.
بعد اعضاي دادگاه خلق اتاق را ترك كردند كه رأي صادر كنند.
خيلي طولي نكشيد... محكوم به مرگ... محكوم به حبس ابد... پانزده سال زندان... هشت سال زندان...
به محكوم به اعدام گفتم: «اميدوارم قضيه را جدي نگيريد، فقط نمايش است.»
نگاهم كرد و گفت: «ما مضحكۀ تاريخ هستيم.» و احكام اجرا شد.
……….
روایت جانبهدربردهای مجارستانی از آنچه در دادگاههای نمایشی استالینی تجربه کرده بوده.
#تصفيههای_استاليني
@qoqnoospub
آزادی در هستیاش مطالبه خطر است.
خطری وجود ندارد مگر برای آزادی و بهواسطه آزادی…
و آنچه در نهایت به خطر میافتد خود #آزادی است.
#حقیقت_و_وجود
#ژان_پلسارتر
#ققنوسوار
@qoqnoospub
خطری وجود ندارد مگر برای آزادی و بهواسطه آزادی…
و آنچه در نهایت به خطر میافتد خود #آزادی است.
#حقیقت_و_وجود
#ژان_پلسارتر
#ققنوسوار
@qoqnoospub
"جرئت اندیشیدن داشته باش" این است شعار روشنگری
دو کیفیت را عموماً مشخصه اندیشه روشنگری میدانند؛
««عقلگرايی» و «رهاییگرايی»
وقتی از عصر روشنگری با عنوان «عقلگرايی» یاد میكنند، برداشتشان این است که ذهن آدمی یگانه خاستگاه حقیقت است و از این رو باید ایمان را به منزله خاستگاهی ممکن برای حقیقت مردود شمرد.
«دکارت» به عنوان پدر «عقلگرايان» باور داشت که در بنیاد واقعیت و نیز حقیقت علتی متعالی وجود دارد كه به موجب «حقیقت» نتیجه روش اندیشیدن میشود و شرایط برای نوعی عقلگرايی ایدئولوژیک مهیا میگردد.
و «کانت» روشنگری را به منزله رهایی انسان به واسطه پذیرش نامشروط مرجعیت عقل توصیف میكند: «روشنگری عبارت است از رهایی آدمی از صغارت بر خود تحميلكرده خویش. "صغارت" ناتوانی آدمی در استفاده از فهم خویش بدون راهنمایی دیگری است؛......."جرئت اندیشیدن داشته باش" این است شعار روشنگری.»
کانت اينجا تقابل روشنش را با هر گونه مرجعیت بررسی نشده ابراز میكند...
اطلاعات بیشتر + خرید کتاب👇🏻
خرید کتاب روشنگری و بنیادهای فکری فرهنگ مدرن
@qoqnoospub
دو کیفیت را عموماً مشخصه اندیشه روشنگری میدانند؛
««عقلگرايی» و «رهاییگرايی»
وقتی از عصر روشنگری با عنوان «عقلگرايی» یاد میكنند، برداشتشان این است که ذهن آدمی یگانه خاستگاه حقیقت است و از این رو باید ایمان را به منزله خاستگاهی ممکن برای حقیقت مردود شمرد.
«دکارت» به عنوان پدر «عقلگرايان» باور داشت که در بنیاد واقعیت و نیز حقیقت علتی متعالی وجود دارد كه به موجب «حقیقت» نتیجه روش اندیشیدن میشود و شرایط برای نوعی عقلگرايی ایدئولوژیک مهیا میگردد.
و «کانت» روشنگری را به منزله رهایی انسان به واسطه پذیرش نامشروط مرجعیت عقل توصیف میكند: «روشنگری عبارت است از رهایی آدمی از صغارت بر خود تحميلكرده خویش. "صغارت" ناتوانی آدمی در استفاده از فهم خویش بدون راهنمایی دیگری است؛......."جرئت اندیشیدن داشته باش" این است شعار روشنگری.»
کانت اينجا تقابل روشنش را با هر گونه مرجعیت بررسی نشده ابراز میكند...
اطلاعات بیشتر + خرید کتاب👇🏻
خرید کتاب روشنگری و بنیادهای فکری فرهنگ مدرن
@qoqnoospub
به زودی منتشر میشود….
اگر «بنیان حقیقت آزادی است» و حقیقت تنها از طریق «کنش آزاد» انسان است که ناپوشیده و آشکار میشود، پس حقیقتِ بدون آزادی چیزی جز یک «حقیقت مرده» نیست...
سارتر، در «حقیقت و وجود»، میکوشد با تکیه بر مفهوم هایدگری «حقیقت» به مثابه «ناپوشیدگی هستی»، مسئولیت ما را در قبال ناپوشیدگی حقیقت برجسته کند و اخلاق را بر آزادی استوار سازد...
@qoqnoospub
اگر «بنیان حقیقت آزادی است» و حقیقت تنها از طریق «کنش آزاد» انسان است که ناپوشیده و آشکار میشود، پس حقیقتِ بدون آزادی چیزی جز یک «حقیقت مرده» نیست...
سارتر، در «حقیقت و وجود»، میکوشد با تکیه بر مفهوم هایدگری «حقیقت» به مثابه «ناپوشیدگی هستی»، مسئولیت ما را در قبال ناپوشیدگی حقیقت برجسته کند و اخلاق را بر آزادی استوار سازد...
@qoqnoospub
مرور نوشتههای آمریکاییهای خوشحال؛
تقصیر خود ژاپن بود که با بمب اتمی بمباران شد!
اگر آمریکا ناچار به حمله زمینی به ژاپن میشد، باید تلفاتی را متحمل میشد که نظیرش را ندیده بود. به اینترتیب با بمبهای اتمی و بمبارانهای سنگین، جان سربازان خود را خرید.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: ایالات متحده آمریکا در ۶ و ۹ اوت ۱۹۴۵ دو شهر هیروشیما و ناگازاکی ژاپن را بمباران اتمی کرد. بمب اول ۷۰ هزار و بمب دوم ۴۰ هزارنفر را درجا و در یکلحظه کشت. میزان کشتههای هر دو بمباران هم پس از مدتی با مرگ مجروحان بدحال به ۲۰۰ هزار نفر رسید. درباره ایندو فاجعه بشری کتابهای مختلفی منتشر شده است؛ ازجمله مجموعهمقاله «بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی» اثر سیلویا انگدال که قصد داریم به مطالب مندرج در آن بپردازیم. ترجمه فارسی اینکتاب بهقلم شهربانو صارمی سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات ققنوس منتشر شد.
بمبی که هیروشیما را نابود کرد، با نام معروف «پسر کوچک» در فاصله ۶۰۰ متری زمین منفجر شد. اینبمب معادل ۱۲۵۰۰ تُن TNT بود و تودهای آتشینی که به وجود آورد، باعث شد دمای آننقطه به ۳ هزار درجه سانتیگراد برسد تا ۷۰ هزارنفر انسان درجا کشته شوند. در شعاع یکونیم کیلومتری انفجار هم، آتش بهسرعت گسترش پیدا کرد و مساحتی معادل ۱۰ کیلومترمربع از شهر را سوزاند. قدرت انفجاری بمب دوم هم که روی ناگازاکی منفجر شد، بهدلیل وجود تپههای اطراف کانون انفجار، تا حدودی محدود شد و در لحظه اول ۴۰ هزار نفر را به کام مرگ کشید...
ادامۀ مطلب👇🏻👇🏻👇🏻
https://zaya.io/wh3wa
@qoqnoospub
تقصیر خود ژاپن بود که با بمب اتمی بمباران شد!
اگر آمریکا ناچار به حمله زمینی به ژاپن میشد، باید تلفاتی را متحمل میشد که نظیرش را ندیده بود. به اینترتیب با بمبهای اتمی و بمبارانهای سنگین، جان سربازان خود را خرید.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: ایالات متحده آمریکا در ۶ و ۹ اوت ۱۹۴۵ دو شهر هیروشیما و ناگازاکی ژاپن را بمباران اتمی کرد. بمب اول ۷۰ هزار و بمب دوم ۴۰ هزارنفر را درجا و در یکلحظه کشت. میزان کشتههای هر دو بمباران هم پس از مدتی با مرگ مجروحان بدحال به ۲۰۰ هزار نفر رسید. درباره ایندو فاجعه بشری کتابهای مختلفی منتشر شده است؛ ازجمله مجموعهمقاله «بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی» اثر سیلویا انگدال که قصد داریم به مطالب مندرج در آن بپردازیم. ترجمه فارسی اینکتاب بهقلم شهربانو صارمی سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات ققنوس منتشر شد.
بمبی که هیروشیما را نابود کرد، با نام معروف «پسر کوچک» در فاصله ۶۰۰ متری زمین منفجر شد. اینبمب معادل ۱۲۵۰۰ تُن TNT بود و تودهای آتشینی که به وجود آورد، باعث شد دمای آننقطه به ۳ هزار درجه سانتیگراد برسد تا ۷۰ هزارنفر انسان درجا کشته شوند. در شعاع یکونیم کیلومتری انفجار هم، آتش بهسرعت گسترش پیدا کرد و مساحتی معادل ۱۰ کیلومترمربع از شهر را سوزاند. قدرت انفجاری بمب دوم هم که روی ناگازاکی منفجر شد، بهدلیل وجود تپههای اطراف کانون انفجار، تا حدودی محدود شد و در لحظه اول ۴۰ هزار نفر را به کام مرگ کشید...
ادامۀ مطلب👇🏻👇🏻👇🏻
https://zaya.io/wh3wa
@qoqnoospub
qoqnoos.ir
گروه انتشاراتی ققنوس | تقصیر خود ژاپن بود که با بمب اتمی بمباران شد!
انتشارات ققنوس ، ناشر بیش از هزار عنوان کتاب در حوزههای گوناگونی چون ادبیات، داستان، تاریخ، فلسفه، روانشناسی و... ناشر برگزیده دوازدهمین، چهاردهمین و سی امین نمایشگاه کتاب ، ناشر برگزیده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال 1380
202030_1452182030.pdf
729.3 KB
معرفی کتاب روشنگری و بنیانهای فکری فرهنگ مدرن، صفحه آخر شماره چهارشنبه ۲ آذر روزنامه سازندگی
@qoqnoospub
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
Photo
«فوتبال درام است.» البته باید این نکته مهم را هم اضافه کرد فوتبال درامی است واقعیتر از تئاتر.
⚽️وقتی سپ بلاتر، رئیس وقت فیفا،
در سال ۲۰۱۰ در زوریخ، برگهای که روی آن نام میزبان جامجهانی۲۰۲۲ نوشته شده بود رو به دوربین گرفت، چهرۀ بسیاری از فوتبالدوستان در هم رفت: «قطر». چرا باید قطر میزبان بزرگترین رویداد فوتبالی جهان میشد، رویدادی که شیفتگان فوتبال چهار سال انتظارش را میکشند؟ کدام افتخار فوتبالی درخور ذکر در کارنامۀ قطر وجود داشت؟ کدام قهرمانی؟ کدام درخشش؟
⛳️از آن روزی که بلاتر اسم قطر را به دوربینها نشان داد دوازده سال گذشته و انگار همهچیز بغرنجتر شده. امروز آن لحظه فرا رسیده و ما در میانۀ جام جهانی قطر هستیم و صدای منتقدان فیفا از همیشه بلندتر است؛ بخش بزرگی از عاشقان فوتبال در این دوره به این نتیجه رسیدهاند که عشقشان به فوتبال را با انزجارشان از فیفا قاتی نکنند.
از سوی دیگر بیایید به کشور خودمان ایران برگردیم. فوتبال در این دورۀ جام جهانی به سوژهای سیاسی تبدیل شده. اما پرسش این است که فوتبال چه قابلیتها و ظرفیتهایی درون خود دارد که میتواند برای انگیزههای اجتماعی و سیاسی همچون محرکی قوی عمل کند؟ در ظاهر، فوتبال صرفاً نوعی بازی جمعی است، اما گویا این «بازی» گاه بسیار «جدیتر» و «معنادارتر» از همۀ امور جدی و معنادار است.
🥅 پیش از آنکه دربارۀ معضلات امروز فوتبال در سطح جهانی و داخلی بحث کنیم، لازم است دربارۀ نفس و ماهیت فوتبال اندیشه کنیم. چیزی درون این «بازی» نهفته است که آن را از حالت بازی خارج میکند و به نوعی آیین شبیهش میکند. فوتبال ماهیتی دارد که میتواند جامعه را با خود درگیر کند. و شاید پرسش اساسیتر هم همین باشد که فوتبال چگونه میتواند به عنصر یا به آوردگاه اجتماعی جدیای تبدیل شود؟
فوتبال روح جمعی و دیگرخواهانه دارد، که همه را مجذوب خود میکند، اما وقتی با آن درگیر میشوید، درون آن شبکهای از ارزشهای مادی و سودگرایانۀ مستحکم مییابید. این دوگانگی فوتبال در همینجا ریشه دارد: روحیۀ سربازمنشی و روحیۀ بازاری هر دو در فوتبال وجود دارد. بنابراین، هر تحلیلی باید ناظر به این دوگانگی باشد. به همین دلیل، سایمون کریچلی، در کتاب خود با عنوان «به چه فکر میکنیم، وقتی به فوتبال فکر میکنیم؟» به این دوگانگی پرداخته و همزمان بستری فراهم آورده تا بتوانیم به پرسشهای اساسیمان دربارۀ مسائل روز فوتبال نیز پاسخ دهیم.
@qoqnoospub
⚽️وقتی سپ بلاتر، رئیس وقت فیفا،
در سال ۲۰۱۰ در زوریخ، برگهای که روی آن نام میزبان جامجهانی۲۰۲۲ نوشته شده بود رو به دوربین گرفت، چهرۀ بسیاری از فوتبالدوستان در هم رفت: «قطر». چرا باید قطر میزبان بزرگترین رویداد فوتبالی جهان میشد، رویدادی که شیفتگان فوتبال چهار سال انتظارش را میکشند؟ کدام افتخار فوتبالی درخور ذکر در کارنامۀ قطر وجود داشت؟ کدام قهرمانی؟ کدام درخشش؟
⛳️از آن روزی که بلاتر اسم قطر را به دوربینها نشان داد دوازده سال گذشته و انگار همهچیز بغرنجتر شده. امروز آن لحظه فرا رسیده و ما در میانۀ جام جهانی قطر هستیم و صدای منتقدان فیفا از همیشه بلندتر است؛ بخش بزرگی از عاشقان فوتبال در این دوره به این نتیجه رسیدهاند که عشقشان به فوتبال را با انزجارشان از فیفا قاتی نکنند.
از سوی دیگر بیایید به کشور خودمان ایران برگردیم. فوتبال در این دورۀ جام جهانی به سوژهای سیاسی تبدیل شده. اما پرسش این است که فوتبال چه قابلیتها و ظرفیتهایی درون خود دارد که میتواند برای انگیزههای اجتماعی و سیاسی همچون محرکی قوی عمل کند؟ در ظاهر، فوتبال صرفاً نوعی بازی جمعی است، اما گویا این «بازی» گاه بسیار «جدیتر» و «معنادارتر» از همۀ امور جدی و معنادار است.
🥅 پیش از آنکه دربارۀ معضلات امروز فوتبال در سطح جهانی و داخلی بحث کنیم، لازم است دربارۀ نفس و ماهیت فوتبال اندیشه کنیم. چیزی درون این «بازی» نهفته است که آن را از حالت بازی خارج میکند و به نوعی آیین شبیهش میکند. فوتبال ماهیتی دارد که میتواند جامعه را با خود درگیر کند. و شاید پرسش اساسیتر هم همین باشد که فوتبال چگونه میتواند به عنصر یا به آوردگاه اجتماعی جدیای تبدیل شود؟
فوتبال روح جمعی و دیگرخواهانه دارد، که همه را مجذوب خود میکند، اما وقتی با آن درگیر میشوید، درون آن شبکهای از ارزشهای مادی و سودگرایانۀ مستحکم مییابید. این دوگانگی فوتبال در همینجا ریشه دارد: روحیۀ سربازمنشی و روحیۀ بازاری هر دو در فوتبال وجود دارد. بنابراین، هر تحلیلی باید ناظر به این دوگانگی باشد. به همین دلیل، سایمون کریچلی، در کتاب خود با عنوان «به چه فکر میکنیم، وقتی به فوتبال فکر میکنیم؟» به این دوگانگی پرداخته و همزمان بستری فراهم آورده تا بتوانیم به پرسشهای اساسیمان دربارۀ مسائل روز فوتبال نیز پاسخ دهیم.
@qoqnoospub