انتشارات ققنوس
5.6K subscribers
1.73K photos
633 videos
109 files
1.18K links
کانال رسمی گروه انتشاراتی ققنوس
آدرس اینستاگرام:
http://instagram.com/qoqnoospub
آدرس فروشگاه:
انقلاب-خیابان اردیبهشت-بازارچه کتاب
آدرس سایت:
www.qoqnoos.ir
ارتباط با ما:
@qoqnoospublication
Download Telegram
آزادی در هستی‌اش مطالبه خطر است.
خطری وجود ندارد مگر برای آزادی و به‌واسطه آزادی…
و آنچه در نهایت به خطر می‌افتد خود #آزادی است.
#حقیقت_و_وجود
#ژان_پل‌سارتر
#ققنوسوار

@qoqnoospub
"جرئت اندیشیدن داشته باش" این است شعار روشنگری

دو کیفیت را عموماً مشخصه اندیشه روشنگری می‌دانند؛
««عقل‌گرايی» و «رهایی‌گرايی»
وقتی از عصر روشنگری با عنوان «عقل‌گرايی» یاد می‌كنند، برداشتشان این است که ذهن آدمی یگانه خاستگاه حقیقت است و از این رو باید ایمان را به منزله خاستگاهی ممکن برای حقیقت مردود شمرد.
«دکارت» به عنوان پدر «عقل‌گرايان» باور داشت که در بنیاد واقعیت و نیز حقیقت علتی متعالی وجود دارد كه به موجب «حقیقت» نتیجه روش اندیشیدن می‌شود و شرایط برای نوعی عقل‌گرايی ایدئولوژیک مهیا می‌گردد.
و «کانت» روشنگری را به منزله رهایی انسان به واسطه پذیرش نامشروط مرجعیت عقل توصیف می‌كند: «روشنگری عبارت است از رهایی آدمی از صغارت بر خود تحميل‌كرده خویش. "صغارت" ناتوانی آدمی در استفاده از فهم خویش بدون راهنمایی دیگری است؛......."جرئت اندیشیدن داشته باش" این است شعار روشنگری.»
کانت اين‌جا تقابل روشنش را با هر گونه مرجعیت بررسی نشده‌ ابراز می‌كند...
اطلاعات بیشتر + خرید کتاب👇🏻

خرید کتاب روشنگری و بنیادهای فکری فرهنگ مدرن

@qoqnoospub
به زودی منتشر می‌شود….


اگر «بنیان حقیقت آزادی است» و حقیقت تنها از طریق «کنش آزاد» انسان است که ناپوشیده و آشکار می‌شود، پس حقیقتِ بدون آزادی چیزی جز یک «حقیقت مرده» نیست...
سارتر، در «حقیقت و وجود»، می‌کوشد با تکیه بر مفهوم هایدگری «حقیقت» به مثابه «ناپوشیدگی هستی»، مسئولیت ما را در قبال ناپوشیدگی حقیقت برجسته کند و اخلاق را بر آزادی استوار سازد...

@qoqnoospub
مرور نوشته‌های آمریکایی‌های خوشحال؛
تقصیر خود ژاپن بود که با بمب اتمی بمباران شد!

اگر آمریکا ناچار به حمله زمینی به ژاپن می‌شد، باید تلفاتی را متحمل می‌شد که نظیرش را ندیده بود. به این‌ترتیب با بمب‌های اتمی و بمباران‌های سنگین، جان سربازان خود را خرید.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: ایالات متحده آمریکا در ۶ و ۹ اوت ۱۹۴۵ دو شهر هیروشیما و ناگازاکی ژاپن را بمباران اتمی کرد. بمب اول ۷۰ هزار و بمب دوم ۴۰ هزارنفر را درجا و در یک‌لحظه کشت. میزان کشته‌های هر دو بمباران هم پس از مدتی با مرگ مجروحان بدحال به ۲۰۰ هزار نفر رسید. درباره این‌دو فاجعه بشری کتاب‌های مختلفی منتشر شده است؛ ازجمله مجموعه‌مقاله «بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی» اثر سیلویا انگدال که قصد داریم به مطالب مندرج در آن بپردازیم. ترجمه فارسی این‌کتاب به‌قلم شهربانو صارمی سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات ققنوس منتشر شد.

بمبی که هیروشیما را نابود کرد، با نام معروف «پسر کوچک» در فاصله ۶۰۰ متری زمین منفجر شد. این‌بمب معادل ۱۲۵۰۰ تُن TNT بود و توده‌ای آتشینی که به وجود آورد، باعث شد دمای آن‌نقطه به ۳ هزار درجه سانتی‌گراد برسد تا ۷۰ هزارنفر انسان درجا کشته شوند. در شعاع یک‌ونیم کیلومتری انفجار هم، آتش به‌سرعت گسترش پیدا کرد و مساحتی معادل ۱۰ کیلومترمربع از شهر را سوزاند. قدرت انفجاری بمب دوم هم که روی ناگازاکی منفجر شد، به‌دلیل وجود تپه‌های اطراف کانون انفجار، تا حدودی محدود شد و در لحظه اول ۴۰ هزار نفر را به کام مرگ کشید...

ادامۀ مطلب👇🏻👇🏻👇🏻
https://zaya.io/wh3wa

@qoqnoospub
202030_1452182030.pdf
729.3 KB
معرفی کتاب روشنگری و بنیان‌های فکری فرهنگ مدرن، صفحه آخر شماره چهارشنبه ۲ آذر روزنامه سازندگی

@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
Photo
«فوتبال درام است.» البته باید این نکته مهم را هم اضافه کرد فوتبال درامی است واقعی‌تر از تئاتر.

⚽️وقتی سپ بلاتر، رئیس وقت فیفا،
در سال ۲۰۱۰ در زوریخ، برگه‌ای که روی آن نام میزبان جام‌جهانی۲۰۲۲ نوشته شده بود رو به دوربین گرفت، چهرۀ بسیاری از فوتبال‌دوستان در هم رفت: «قطر». چرا باید قطر میزبان بزرگ‌ترین رویداد فوتبالی جهان می‌شد، رویدادی که شیفتگان فوتبال چهار سال انتظارش را می‌کشند؟ کدام افتخار فوتبالی درخور ذکر در کارنامۀ قطر وجود داشت؟ کدام قهرمانی؟ کدام درخشش؟

⛳️از آن روزی که بلاتر اسم قطر را به دوربین‌ها نشان داد دوازده سال گذشته و انگار همه‌چیز بغرنج‌تر شده. امروز آن لحظه فرا رسیده و ما در میانۀ جام جهانی قطر هستیم و صدای منتقدان فیفا از همیشه بلندتر است؛ بخش بزرگی از عاشقان فوتبال در این دوره به این نتیجه رسیده‌اند که عشقشان به فوتبال را با انزجارشان از فیفا قاتی نکنند.
از سوی دیگر بیایید به کشور خودمان ایران برگردیم. فوتبال در این دورۀ جام جهانی به سوژه‌ای سیاسی تبدیل شده. اما پرسش این است که فوتبال چه قابلیت‌ها و ظرفیت‌هایی درون خود دارد که می‌تواند برای انگیزه‌های اجتماعی و سیاسی همچون محرکی قوی عمل کند؟ در ظاهر، فوتبال صرفاً نوعی بازی جمعی است، اما گویا این «بازی» گاه بسیار «جدی‌تر» و «معنادارتر» از همۀ امور جدی و معنادار است.

🥅 پیش از آنکه دربارۀ معضلات امروز فوتبال در سطح جهانی و داخلی بحث کنیم، لازم است دربارۀ نفس و ماهیت فوتبال اندیشه کنیم. چیزی درون این «بازی» نهفته است که آن را از حالت بازی خارج می‌کند و به نوعی آیین شبیهش می‌کند. فوتبال ماهیتی دارد که می‌تواند جامعه را با خود درگیر کند. و شاید پرسش اساسی‌تر هم همین باشد که فوتبال چگونه می‌تواند به عنصر یا به آوردگاه اجتماعی جدی‌ای تبدیل شود؟
فوتبال روح جمعی و دیگرخواهانه دارد، که همه را مجذوب خود می‌کند، اما وقتی با آن درگیر می‌شوید، درون آن شبکه‌ای از ارزش‌های مادی و سودگرایانۀ مستحکم می‌یابید. این دوگانگی فوتبال در همین‌جا ریشه دارد: روحیۀ سربازمنشی و روحیۀ بازاری هر دو در فوتبال وجود دارد. بنابراین، هر تحلیلی باید ناظر به این دوگانگی باشد. به همین دلیل، سایمون کریچلی، در کتاب خود با عنوان «به چه فکر می‌کنیم، وقتی به فوتبال فکر می‌کنیم؟» به این دوگانگی پرداخته و همزمان بستری فراهم آورده تا بتوانیم به پرسش‌های اساسی‌مان دربارۀ مسائل روز فوتبال نیز پاسخ دهیم.
@qoqnoospub
مقالات این مجموعه، که دورۀ زمانی طولانی‌ای از عیلام اولیه تا باستان متأخر را در برمی‌گیرد، تصویری از ایران باستان ارائه می‌دهد فراتر از مرزهایی که دیگر پژوهش‌های تاریخی تصویر و ترسیم کرده‌اند. این کتاب سعی دارد با بحث و گفتگو دربارۀ تاریخ تمدن عیلامی، سلوکی، کوشانی و دیگر حکومت‌هایی که در تاریخ ایران حاشیه‌ای شمرده می‌شده‌اند، شیوه‌ای نو برای نگاه به تاریخ ایران فراهم آورد. با نگاه از دریچۀ مفهومی ایدئولوژیک، که هم تحت تأثیر ایدئال‌های ایرانی‌زبان‌ها و هم سنت‌های عیلام و بین‌النهرین است، مقالات مختلف این کتاب در چهارچوب خاصی قرار می‌گیرند؛ چهارچوبی که تمام موجودیت‌های سیاسی موقت و مختلف جغرافیایی را زیر لوای مفهومی متحد می‌کند که در قرون میانه تحت عنوان جهانِ ایرانی شناخته می‌شود.

@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎧 برشی از کتاب صوتی «رهبر عزیز» اثر «جنگ جین سونگ»، ترجمه‌ی «مسعود یوسف حصیرچین»، با صدای استاد «علی دنیوی ساروی»

📖 کتاب رهبرعزیز، نگاهی عمیق به اوضاع سیاسی - اقتصادی کشور کره شمالی دارد که به شیوه‌ای روان و تاثیرگذار زندگی مردم این کشور را از زبان یکی از نخبگان این سرزمین به تصویر می‌کشد. جنگ جین سونگ که در کشور کره شمالی زندگی می‌کرد، زندگی آرام و شادی داشت و حتی زمانی که کشور با قحطی و گرسنگی دست و پنجه نرم می‌کرد و مردم زیادی از گرسنگی جان خود را از دست دادند او در رفاه کامل بود و جیره غذای او قطع نشد. تا زمانی که اتفاقی مسیر زندگی‌اش را به کلی تغییر داد. رهبر عزیز کتابی جذاب و گیراست که توسط نشر صوتی آوانامه با همکاری گروه انتشاراتی ققنوس تهیه و تولید شده و اجرای ماندگار استاد علی دنیوی ساروی بر جذابیت این اثر افزوده است.

▶️
🎧 نسخه کامل این کتاب‌_صوتی را می‌توانید هم‌اکنون از کتابراه، طاقچه و فیدیبو تهیه کنید.
🌐 AvaNameh.com
آدورنو معتقد است؛
ارزش هنر نه در زیبایی آن بلکه در قابلیتش برای بیانگری نهفته است.
ارزش هنر نه در ظرفیتش برای ایجاد تجربۀ زیباشناختی بلکه این است که به عنوانِ واسطه‌ای برای مخاطب عمل کند تا آن‌ها از شرایطِ اجتماعی-سیاسی موجود خود آگاه شوند و آن را با دیدِ انتقادی بسنجند...

بخشی از کتاب #مبانی_فلسفه_هنر
که به زودی منتشر می‌شود
@qoqnoospub
صدای چند تیر پیاپی آمد، بعد سگ‌ها پارس کردند، از دور صدای پتک می‌آمد. گفت: «اوضاع بدجوری قمر در عقرب است، اگر تک‌تک مردم را دار بزنند، باز هم تیراندازی قطع نمی‌شود.»
حالا جز معصوم کسی در حوضخانه نبود، انعکاس صداش انگار روی آب حوض موج می‌خورد و ماهی‌ها از ترس سر به زیر آب می‌بردند. یک لحظه به فکرم رسید که ماهی‌ها از ترس آدم‌ها ماهی شده‌اند و به آب پناه برده‌اند، ولی آن‌جا هم در امان نیستند.

#سال_بلوا
#عباس_معروفی
@qoqnoospub
دار سایۀ درازی داشت، وحشتناک و عجیب. روزها که خورشید برمی‌آمد، سایه‌اش از جلو همۀ مغازه‌ها و خانه‌های خیابان خسروی می‌گذشت؛ سایۀ مردی که در برابر نورد گرد سوز پاهاش را از هم باز کرده و بالا سر آدم ایستاده است. شب‌ها شکل جانوری می‌شد که صورتش را روی ستون یادبود گذاشته و دست‌هاش را از دو طرف حمایل کرده است، شکل یک جانور خیس که آویخته‌اندش تا خشک شود و قطره‌قطره آبچکان تا صبح به گوش می‌رسید. انگار کسی را که دار زده‌اند خونش قطره‌قطره در حوض می‌ریزد، یا اشک‌هاش بر صورتش سُر می‌خورد و از چانه‌اش فرو می‌افتد. چیزی نظیر صدای سکسکۀ مردی مست که از واماندگی در ساعت بزرگ بالای ساختمان انجمن شهر تکرار می‌شود: «دنگ، دنگ، دنگ.»

#سال_بلوا
#عباس_معروفی
@qoqnoospub