انتشارات ققنوس
5.61K subscribers
1.73K photos
633 videos
109 files
1.18K links
کانال رسمی گروه انتشاراتی ققنوس
آدرس اینستاگرام:
http://instagram.com/qoqnoospub
آدرس فروشگاه:
انقلاب-خیابان اردیبهشت-بازارچه کتاب
آدرس سایت:
www.qoqnoos.ir
ارتباط با ما:
@qoqnoospublication
Download Telegram
برشی از رمان مارمولکی که ماه را بلعید. قاسم شکری. نشرققنوس. ... کتابت شد حکایت «فراموشان» در سی و سه نوبت، برابر با مراتب سی و سه گانه ...
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
برشی از رمان مارمولکی که ماه را بلعید. قاسم شکری. نشرققنوس. ... کتابت شد حکایت «فراموشان» در سی و سه نوبت، برابر با مراتب سی و سه گانه ... @qoqnoospub
برشی از رمان مارمولکی که ماه را بلعید. قاسم شکری. نشرققنوس. ... کتابت شد حکایت «فراموشان» در سی و سه نوبت، برابر با مراتب سی و سه گانه فراماسونری، به تاریخ نهصد و پنجاه و نه سال پیش از میلاد مسیح، برابر با سال یازدهم سلطنت سلیمان نبی. بر مریدان من است، آن را میان خشتی خام نهاده، درون چوبِ اقاقی مهر و موم کرده، و جایی که زمین و آسمان به هم می رسند، دور از چشم اغیار، به تابوتِ عهد پنهان کنند.
... و تابوتِ عهد، همان جایی است که هیکل است و هیکل، همان جایی که تابوت عهد است.

متبرک شد به نام من این وجیزه ناچیز:
بزرگ بازرس کل، قبطیِ اعظم: حورام، ملقب به سید جمال الدین اسدآبادی
@qoqnoispub
انتشارات ققنوس
@qoqnoospub
شيوۂ «دوازه مرحله‌ای»:
معتادان عشق
«اگر می‌خواهی سُر نخوری، به جاهای ليز نرو.» اگر بخواهيم همين اصل را در مورد فرد معتاد به عشق تفسير كنيم، بايد بگوييم: از رفتن به رستوران‌هايی كه با محبوب خود در آن شام می‌خورديد پرهيز كن. برای خريد يا ورزش كردن به جای ديگری برو. آوازهايی را كه اغلب با هم زمزمه مي‌كرديد نخوان. از «افراد، اماكن و اشيايی» كه ممكن است سودای ديدن شخص مورد نظر را در تو ايجاد كنند حذر كن.
@qoqnoospub
بعدازظهرها زن‌ها جلو ساختمان زندان، با آن سقف سفالی قرمزش، میان سبزه‌ها تنگ هم می‌نشستند. مثلا سنگین و باوقار بودند؛ مثلا متلک‌های مردان زندانی را، که پشت پنجره‌ی سلولشان جمع شده بودند، نمی‌شنیدند؛ مثلا نمی‌دیدند که چطور به سینه‌شان می‌کوبیدند. در اصل نه می‌شنیدند و نه می‌دیدند، نفس مردها را که حسرت وحشتناک سال‌ها بی‌زنی از آن استشمام می‌شد، گرمایشان را که بوی سیگار می‌داد پس گردنشان، نوک سبیل‌های سیاهشان را که از اشتیاق می‌لرزید روی گلویشان حس می‌کردند و هار می‌شدند. آه چه می‌شد اگر این قفل‌های زبان‌نفهم کمی انصاف به خرج می‌دادند و باز می‌شدند و این ورزاهای مست به آن‌ها حمله می‌کردند!


سلول ۷۲، صص ۱۰۷، ۱۰۸.
اورهان کمال
ترجمه‌ی ارسلان فصیحی
@qoqnoospub
یوسف علیخانی:
آن مرد با کتاب آمد
چهار سال پیش بود. غرفه‌ی نشر آموت، ردیف دوم نمایشگاه کتاب تهران بود؛ رو به حیاط مصلی.
هر از گاهی سرم را بلند می‌کردم و به بیرون نگاه می‌کردم؛...
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
یوسف علیخانی: آن مرد با کتاب آمد چهار سال پیش بود. غرفه‌ی نشر آموت، ردیف دوم نمایشگاه کتاب تهران بود؛ رو به حیاط مصلی. هر از گاهی سرم را بلند می‌کردم و به بیرون نگاه می‌کردم؛... @qoqnoospub
Baba:
.
آن مرد با کتاب آمد
چهار سال پیش بود. غرفه‌ی نشر آموت، ردیف دوم نمایشگاه کتاب تهران بود؛ رو به حیاط مصلی.
هر از گاهی سرم را بلند می‌کردم و به بیرون نگاه می‌کردم؛ به نور. و خستگی‌ام گویی درمی رفت این‌طوری.
توی همین سر بلندکردن‌ها بود که متوجه‌اش شدم؛ تنها و بدون اعوان و انصار، مدام می‌رفت و می‌آمد. انگار نه انگار رئیس کل نمایشگاه کتاب تهران است و از آن مهم‌تر، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی.
قبل از او بسیاری از مسوولان را دیده بودم و دیده‌اید بی‌تردید که وقتی می‌خواهند به جایی بروند، ده‌ها نفر را به عنوان نفر دست راست و نفر دست چپ و هماهنگ‌کننده و بادیگارد و عکاس و فیلمبردار و صدابردار و سیاهی لشگر، دنبال خودشان راه می‌اندازند و در چنین شرایطی، قصه‌ی عاشقی من به مردی آغاز شد که شاید تاکنون یک ساعت هم پیاپی ندیده‌ام او را، اما با دلم عهد کرده‌ام، در کنار نفس‌کشیدن‌هایش، نفس بکشم ، که نفس کشیدن چنین آدم‌هایی، هوای عَفَن این روزها را سالم می‌کند.
بعد که پیگیر شدم، فهمیدم خودش کلمه است؛ از کلمه‌های خوب خدا. و فقط کلمه‌ها می‌توانند در کنار کلمه‌های دیگر بنشینند و جمله‌های خوب بسازند.
دکتر #سیدعباس_صالحی ، بعدها بدون سر و صدا کارهای بزرگی کرد تا جایی که همه اهالی کتاب که اگر نگوییم با ارشاد و معاونت فرهنگی، قهر بودند، به حکم اجبار کاری، ارتباط داشتند با این مجموعه، همگی متفق‌القول شدند که دکتر صالحی، یک فرصت است برای اهالی فرهنگ و هنر.
کمتر دیده‌ایم، مدیری را که بخندد. دست‌تان را بفشارد. پای حرف‌هایتان بنشیند و بشنود (گیرم کاری ازش ساخته نباشد) و دکتر سیدعباس صالحی، گام بلندتری برداشت و این گفتگو را از دالان‌های تنگ و تاریک معاونت فرهنگی و ارشاد به خیابان‌ها کشاند؛ به گفتگوهای هفتگی در کتابفروشی‌ها. و هر هفته دیدار از یک کتابفروشی بهانه‌ای می شد برای گفتگوی اهالی فرهنگ با او. شخصا سر مشکلاتی که برای چند کتاب نشر آموت ایجاد شده بود، در دفتر نشر قدیانی، مشکلات‌ام را بلند فریاد زدم و گاهی خجالت می‌کشم برای تند شدن‌هایم. ایشان آرام شنید و بعد دستور داد نوشتند و پیگیر شدند و جالب اینکه بعدا شخصا یا به وسیله رئیس دفترشان پیگیر می‌شدند که مشکل حل شد یا نه؟
کتابفروشی‌ها، نبض فرهنگ یک مملکت هستند. در یک کتابفروشی فقط کتاب به فروش نمی‌رود، بلکه سکان فرهنگ و هنر و ادب یک کشور، به دست کتابفروشی‌ها و کتابفروش‌هاست و همان‌طور که همه می‌دانیم طی ده سال گذشته به دلایل مختلف از جمله افزایش به یکباره ی قیمت کاغذ و قطع شدن انواع یارانه های دولتی، قیمت کتاب هم بالا رفت و این روند به سویی می‌رفت که کتابفروشی‌ها بدل به کبابفروشی بشوند و سال‌های سال بعد دل ما کباب بشود که قدر این مکان های مقدس را ندانستیم. دکتر سیدعباس صالحی، با درک این مهم، کتابفروشی‌ها را هدف قرار داد و وسیله‌ای ابداع کرد به نام "طرح یارانه کتاب" که به جای اینکه یارانه کتاب به ناشران داده شود، مستقیم به مردم تقدیم شد. طرح‌های موفق عیدانه و تابستانه و پاییزه کتاب در کنار نمایشگاه کتاب تهران و نمایشگاه‌های استانی، جان دوباره‌ای به کتاب و عاشقان این حوزه بخشید که تا روز، روز است و شب‌ها شب می‌شوند، تنها دو کلمه‌ی روز و شب گواهی بدهند که چنین بود، او رستگار است بی‌تردید.
دکتر سیدعباس صالحی، مرد آرام ِ حوزه فرهنگ است و قلب ِ رویکردش به این مقوله، سلامت رفتار است که خود در آستانه‌ی دریافت رای اعتماد از نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی به‌عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دوره دوازدهم ریاست‌جمهوری، در توئیترش نوشته: امیدوارم سلامت را قربانی سیاست نکنم.
پیش پای چنین مردی باید ایستاد. به احترامش، کلاه از سر برداشت و یک دسته کلمه‌ی شیرین و مهربان بر سرش بارید.
یا حق
یوسف علیخانی
https://www.instagram.com/p/BXpqZl9F8KJ/
@aamout
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
@qoqnoospub
ققنوس:
دکتر سروش
معتقدم همۂ ما در سطح ناخودآگاه در یک شبکۂ مشترک به یکدیگر متصلیم که در آن به شکل بالقوه هر لحظه با افکارمان و حتی بیشتر با عواطفمان یکدیگر را تحت تأثیر قرار می‌دهیم. می‌گویم « به نحو بالقوه» زیرا همۂ ما مکانیسم های محافظت کننده‌ای داریم برای این‌که استقلال فردی مان را حفظ کنیم __ چرا که بدون آن دائماً مورد هجوم افکار و عواطف دیگران قرار می‌گرفتیم. از این جهت میزان حساسیت ما نسبت به دیگران از فردی به فرد دیگر متفاوت است.
@qoqnoospub
روزنامه اعتماد _ دوشنبه ٢٢ مرداد
@qoqnoospub
از پیامبر روایت کرده‌اند که فرمود: «پیش از آن‌که نتوانید
حج را به جای آورید، این فریضه را انجام دهید. برای این‌که بیت‌الحرام دو بار ویران شده است و برای بار سوم
از میان برداشته می‌شود.»


تفسیر کشّاف
ج ۱، ص ۴۸۲
محمود بن عمر بن محمّد زمخشری
ترجمه‌ی مسعود انصاری
@qoqnoospub
جلسه نقد و بررسی
#آمین_می‌آوریم
با حضور #امین_خداوردی نویسنده کتاب و منتقدان #فرحناز_علیزاده و #مجید_اسطیری
سه‌شنبه ۲۴ مرداد
فرهنگسرای رسانه
@qoqnoospub
ققنوس
جلسه نقد و بررسی #اپرای_مردان_سبیل_استالینی
اثر #محمداسماعیل_حاجی‌علیان
با حضور

#فرحناز_علیراده و #نازنین_جودت
چهارشنبه ۲۵ مرداد در فرهنگسرای رسانه
ساعت ۱۵