موومان (به فرانسوی: mouvement) به معنای بخش کاملی از یک اثر بزرگترِموسیقی است که خود آغاز و انجامی دارد. آثاری مانند سمفونی و کنسرتو وسونات هریک از چند موومان تشکیل میشوند.
پ ن : پرسیده بودید موومان به چه معناست
#سمفونی_مردگان
#ققنوس
#عباس_معروفي
@qoqnoospub
پ ن : پرسیده بودید موومان به چه معناست
#سمفونی_مردگان
#ققنوس
#عباس_معروفي
@qoqnoospub
دخترکی_که_ابری_به_بزرگی_برج_ایفل.mp4
58.2 MB
دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود
نوشته #رومن_پوئرتلاس
گفتگو با #ابوالفضل_الله_دادي
#ققنوس #انتشارات_ققنوس
@qoqnoospub
نوشته #رومن_پوئرتلاس
گفتگو با #ابوالفضل_الله_دادي
#ققنوس #انتشارات_ققنوس
@qoqnoospub
Mohsen Chavoshi - Shabi Ke Mah Kamel Shod [320].mp3
12 MB
علاج دلتنگی زیارت است و غم است و نا امید شدن
جهان مگر با غم به نا امید شدن امیدوار شود
به دست مرگ مگر تو را هوس نکنم
که زندهايست علیل گناه کاری که به توبه میخواهد درستکار شود
زبان چَموش من است بگو پیاده شود کسی که میترسد
گوش قطار من است به هر که سیلی نیست بگو سوار شود
بباف دارم را و روزگارم را سیاه کن
آنگاه مرا بِکش بالا چونان که خِرخِره ام جریحهدار شود
#محسن_چاوشي
@qoqnoospub
جهان مگر با غم به نا امید شدن امیدوار شود
به دست مرگ مگر تو را هوس نکنم
که زندهايست علیل گناه کاری که به توبه میخواهد درستکار شود
زبان چَموش من است بگو پیاده شود کسی که میترسد
گوش قطار من است به هر که سیلی نیست بگو سوار شود
بباف دارم را و روزگارم را سیاه کن
آنگاه مرا بِکش بالا چونان که خِرخِره ام جریحهدار شود
#محسن_چاوشي
@qoqnoospub
«شيخ ايمانآورده نيست، ايمان آورنده است؛
شيخ شرحكننده نيست، نشاندهنده است؛
شيخ آموزنده نيست، پرده را كنار زننده است.
تو پردهاي را كه پيش چشمم بود كنار زدي،
تو مني را كه در من است نشانم دادي.
شيخ تويي،
پير تويي،
دوست حقيقي تويي،
حقيقت تويي...»
مولانا به شمس گفت
#باب_اسرار
#احمد_اميد
#ارسلان_فصيحي
#انتشارات_ققنوس
شيخ شرحكننده نيست، نشاندهنده است؛
شيخ آموزنده نيست، پرده را كنار زننده است.
تو پردهاي را كه پيش چشمم بود كنار زدي،
تو مني را كه در من است نشانم دادي.
شيخ تويي،
پير تويي،
دوست حقيقي تويي،
حقيقت تويي...»
مولانا به شمس گفت
#باب_اسرار
#احمد_اميد
#ارسلان_فصيحي
#انتشارات_ققنوس
هرکس یکتنه یک فرهنگستان است!
گفتوگو با سایه اقتصادینیا در مورد کتاب له و علیه ویرایش
از این هفته بخشی را در مرورگر به گفتوگوهای کوتاه با نویسندگان و مترجمان دربارهی کتابهای تازهچاپ اختصاص دادهایم. نخستین گفتوگو از مجموعه گفتوگوهای «سه پرسشِ مرورگر» را با سایه اقتصادینیا بخوانید.
◍
✔️ کتاب تازهات، له و علیه ویرایش، ترکیبیست از مباحث جامعهشناختی و روشنفکری در باب نقش ویراستار به مثابه روشنفکر و کوتهنوشتهایی نکتهمحور دربارهی مسایل ویرایشی و... . کتاب در واقع چیزیست بین اندر آداب نوشتار و نکتههای ویرایش. چطور به این ساختار رسیدی و چرا این مباحث را در کتابهایی مستقل منتشر نکردی؟
به کتابهای مستقل فکر نکردم چون مطالعهی همهی این موضوعات در پرتو یکدیگر است که مرا به آن جمعبندی مطلوبم از ویرایش میرساند. همهی آنچه در فصول مختلف این کتاب آمده زیر چتر مبحث «ویرایش» جمع میشوند و معنی میگیرند. ویراستار باید حواسش به همهی این زوایا باشد: همزمان که دارد به غلط و درست فکر میکند، به جایگاه اجتماعیاش هم بیندیشد؛ همچنان که دارد واژهگزینی میکند، گوشش به زبان سیاستمداران، زبان روزمرۀ مردم کوچه و بازار، زبان جوانان و... هم باشد. همچنان که دارد متن پرغلط نویسندهی نامدار یا مترجمی نوقلم را به زحمت و مرارت بسیار صاف و صحیح میکند، از خودش بپرسد من خادمم یا خائن؟ همۀ این مباحث باید در یک کتاب میآمد تا من بتوانم توجه مخاطبان را به سایهها و سویههای مختلف حرفهی ویرایش عطف کنم؛ بنابراین، همچنانکه خودت گفتهای، هم توجه جامعهشناختی در این کتاب است، هم توجه تاریخی و هم وجوه دیگر.
✔️در جستار اصلی کتاب یعنی «ویرایش و روشنفکری» در آغاز بحث را طوری شروع میکنی که گویی با روشنفکر شمردن ویراستاران زاویهای جدی داری اما در ادامه مثالهایی از روشنفکر-ویراستاران میزنی که حقانیت موضع اولیهی خودت را زیر سوال میبرد. این به نظر خودت تناقضآمیز است یا مسیر طبیعی بحثات تو را به این مثالها رسانده؟
من تناقضی نمیبینم. به نظر من ویراستاران لزوماً روشنفکر نیستند، اما چرا اغلب خیال میکنیم هستند؟ به دلیل وجود آن تصویر تاریخی از ویراستار. چون ما آن تصویر اولیهی آخوندُفی و ملکمخانی و سپس فرانکلینی را از ویراستاران در ذهن داریم، خیال میکنیم این حرفه با روشنفکری نسبت دارد؛ حال آنکه، از نظر من، در حال حاضر، هیچ نسبتی ندارد. من سعی کردهام در آن سیر تاریخی نشان دهم که اولین ویراستاران ما پس از مشروطه، یعنی همان کسانی که توجهات زبانی داشتهاند و زبان فارسی را در نسبت با زبانهای خارجی میسنجیدهاند و با همین زبان کارهای سخته و پخته تولید میکردهاند، روشنفکر بودهاند و این الگوواره را برای ما ساختهاند که ویراستاران از قماش روشنفکرانند. در آن سیر تاریخی خواستهام نشان بدهم چطور آن تصویر روشنفکر-ویراستار ساخته شد و تا روزگار ما هم افتان و خیزان آمد، اما حالا دیگر مصداق ندارد. بنابراین، چنانکه خودت میگویی، مسیر طبیعی بحث در آن سیر تاریخی مرا به اینجا میرساند.
✔️ در پایان جستار اصلی کتاب با اشاره به بابک احمدی مقولهی رسمالخط یا باصطلاح خط و ربط روشنفکر را در رده لباس پوشیدن و سیگار کشیدن و در کل باصطلاح ژستهای روشنفکری به شمار میآوری. آیا واقعا چنین نگاهی به روشنفکرانی که به سراغ رسمالخطهای متفاوت میروند داری؟
عمومیت نمیدهم، چون تعمیم قطعاً خطاساز است؛ ولی اغلب همینطور است و من هم در مورد اغلب کسانی که به سراغ رسمالخطهای متفاوت میروند همینطور فکر میکنم. در متفاوت نوشتن دردِ «دیده شدن» است: مرا ببین که فرق دارم چنانکه کلاهی که بر سرم میگذارم و شنلی که بر دوشم میاندازم و توتونی که میکشم و کافهای که مینشینم و سبیلی که میگذارم فرق دارد. این عبارت استادم آقای سمیعی را باید به ورق زر نوشت: «کسب تشخص به بهای ارزان». جنگولکبازی در رسمالخط و نوشتار چه کار سختی است؟ هیچ. آسانترین و ارزانترین راهی است که توجه جلب کنی. برعکس، تلاش برای وحدتبخشی و اجماع است که سخت است. هنر این است که در شیوههای نوشتاری به اجماع برسیم، نه اینکه ساز خودمان را بزنیم و از این راه گرههایی به وجود آوریم که دیگر نه به دست، که به دندان باید باز شود. اینجور دخالتها تبعاتی دارد، پیامدهایی دارد، کارهای آیندگان را سخت میکند، ارتباط با سوابق ادبی را مخدوش میکند، فاصلهی نسلها را بیشتر میکند، چهرهی خط فارسی را تغییر میدهد، خیلی تبعات دارد. حالا همه خیال میکنند هرجور بنویسند خوش است! ماشاالله هرکس برای خودش یکتنه یک فرهنگستان است!
@qoqnoospub
#سه_پرسش_مرورگر
https://ibb.co/Pr4GN2D
گفتوگو با سایه اقتصادینیا در مورد کتاب له و علیه ویرایش
از این هفته بخشی را در مرورگر به گفتوگوهای کوتاه با نویسندگان و مترجمان دربارهی کتابهای تازهچاپ اختصاص دادهایم. نخستین گفتوگو از مجموعه گفتوگوهای «سه پرسشِ مرورگر» را با سایه اقتصادینیا بخوانید.
◍
✔️ کتاب تازهات، له و علیه ویرایش، ترکیبیست از مباحث جامعهشناختی و روشنفکری در باب نقش ویراستار به مثابه روشنفکر و کوتهنوشتهایی نکتهمحور دربارهی مسایل ویرایشی و... . کتاب در واقع چیزیست بین اندر آداب نوشتار و نکتههای ویرایش. چطور به این ساختار رسیدی و چرا این مباحث را در کتابهایی مستقل منتشر نکردی؟
به کتابهای مستقل فکر نکردم چون مطالعهی همهی این موضوعات در پرتو یکدیگر است که مرا به آن جمعبندی مطلوبم از ویرایش میرساند. همهی آنچه در فصول مختلف این کتاب آمده زیر چتر مبحث «ویرایش» جمع میشوند و معنی میگیرند. ویراستار باید حواسش به همهی این زوایا باشد: همزمان که دارد به غلط و درست فکر میکند، به جایگاه اجتماعیاش هم بیندیشد؛ همچنان که دارد واژهگزینی میکند، گوشش به زبان سیاستمداران، زبان روزمرۀ مردم کوچه و بازار، زبان جوانان و... هم باشد. همچنان که دارد متن پرغلط نویسندهی نامدار یا مترجمی نوقلم را به زحمت و مرارت بسیار صاف و صحیح میکند، از خودش بپرسد من خادمم یا خائن؟ همۀ این مباحث باید در یک کتاب میآمد تا من بتوانم توجه مخاطبان را به سایهها و سویههای مختلف حرفهی ویرایش عطف کنم؛ بنابراین، همچنانکه خودت گفتهای، هم توجه جامعهشناختی در این کتاب است، هم توجه تاریخی و هم وجوه دیگر.
✔️در جستار اصلی کتاب یعنی «ویرایش و روشنفکری» در آغاز بحث را طوری شروع میکنی که گویی با روشنفکر شمردن ویراستاران زاویهای جدی داری اما در ادامه مثالهایی از روشنفکر-ویراستاران میزنی که حقانیت موضع اولیهی خودت را زیر سوال میبرد. این به نظر خودت تناقضآمیز است یا مسیر طبیعی بحثات تو را به این مثالها رسانده؟
من تناقضی نمیبینم. به نظر من ویراستاران لزوماً روشنفکر نیستند، اما چرا اغلب خیال میکنیم هستند؟ به دلیل وجود آن تصویر تاریخی از ویراستار. چون ما آن تصویر اولیهی آخوندُفی و ملکمخانی و سپس فرانکلینی را از ویراستاران در ذهن داریم، خیال میکنیم این حرفه با روشنفکری نسبت دارد؛ حال آنکه، از نظر من، در حال حاضر، هیچ نسبتی ندارد. من سعی کردهام در آن سیر تاریخی نشان دهم که اولین ویراستاران ما پس از مشروطه، یعنی همان کسانی که توجهات زبانی داشتهاند و زبان فارسی را در نسبت با زبانهای خارجی میسنجیدهاند و با همین زبان کارهای سخته و پخته تولید میکردهاند، روشنفکر بودهاند و این الگوواره را برای ما ساختهاند که ویراستاران از قماش روشنفکرانند. در آن سیر تاریخی خواستهام نشان بدهم چطور آن تصویر روشنفکر-ویراستار ساخته شد و تا روزگار ما هم افتان و خیزان آمد، اما حالا دیگر مصداق ندارد. بنابراین، چنانکه خودت میگویی، مسیر طبیعی بحث در آن سیر تاریخی مرا به اینجا میرساند.
✔️ در پایان جستار اصلی کتاب با اشاره به بابک احمدی مقولهی رسمالخط یا باصطلاح خط و ربط روشنفکر را در رده لباس پوشیدن و سیگار کشیدن و در کل باصطلاح ژستهای روشنفکری به شمار میآوری. آیا واقعا چنین نگاهی به روشنفکرانی که به سراغ رسمالخطهای متفاوت میروند داری؟
عمومیت نمیدهم، چون تعمیم قطعاً خطاساز است؛ ولی اغلب همینطور است و من هم در مورد اغلب کسانی که به سراغ رسمالخطهای متفاوت میروند همینطور فکر میکنم. در متفاوت نوشتن دردِ «دیده شدن» است: مرا ببین که فرق دارم چنانکه کلاهی که بر سرم میگذارم و شنلی که بر دوشم میاندازم و توتونی که میکشم و کافهای که مینشینم و سبیلی که میگذارم فرق دارد. این عبارت استادم آقای سمیعی را باید به ورق زر نوشت: «کسب تشخص به بهای ارزان». جنگولکبازی در رسمالخط و نوشتار چه کار سختی است؟ هیچ. آسانترین و ارزانترین راهی است که توجه جلب کنی. برعکس، تلاش برای وحدتبخشی و اجماع است که سخت است. هنر این است که در شیوههای نوشتاری به اجماع برسیم، نه اینکه ساز خودمان را بزنیم و از این راه گرههایی به وجود آوریم که دیگر نه به دست، که به دندان باید باز شود. اینجور دخالتها تبعاتی دارد، پیامدهایی دارد، کارهای آیندگان را سخت میکند، ارتباط با سوابق ادبی را مخدوش میکند، فاصلهی نسلها را بیشتر میکند، چهرهی خط فارسی را تغییر میدهد، خیلی تبعات دارد. حالا همه خیال میکنند هرجور بنویسند خوش است! ماشاالله هرکس برای خودش یکتنه یک فرهنگستان است!
@qoqnoospub
#سه_پرسش_مرورگر
https://ibb.co/Pr4GN2D
ImgBB
69-A31931-2418-4-D05-87-F3-E9578-E20340-D
Image 69-A31931-2418-4-D05-87-F3-E9578-E20340-D hosted in ImgBB
Asheghetam ~ UpMusic
Saman Jalili ~ UpMusic
این که هنوز عاشقم و
این که هنوز به یادتم
این که هنوز یه جا دارم
حتی توی خیالتم
این که دارم غرورمو بدون تو میبازم
من که هنوز با همه چی به خاطرت میسازم
هنوزم بهت وفادارم هنوز فکر توئه کارم
بگو جونم که میدونی که پیشت اعتبار دارم
هنوز از رو نرفتم که ازت دست برنمیدارم واسه دوست داشتنت این بار دیگه شرطی نمیذارم
این که هنوز فکرتم و عکست رو دیوار منه این که هنوز آروم میشم حرفتو هر کی بزنه
این که هنوز تو سینمی به جای قلبم میزنی غرقت شدم نمیدونم که من توام یا تو منی
@qoqnoospub
این که هنوز به یادتم
این که هنوز یه جا دارم
حتی توی خیالتم
این که دارم غرورمو بدون تو میبازم
من که هنوز با همه چی به خاطرت میسازم
هنوزم بهت وفادارم هنوز فکر توئه کارم
بگو جونم که میدونی که پیشت اعتبار دارم
هنوز از رو نرفتم که ازت دست برنمیدارم واسه دوست داشتنت این بار دیگه شرطی نمیذارم
این که هنوز فکرتم و عکست رو دیوار منه این که هنوز آروم میشم حرفتو هر کی بزنه
این که هنوز تو سینمی به جای قلبم میزنی غرقت شدم نمیدونم که من توام یا تو منی
@qoqnoospub
🔻سید مهدی شجاعی درباره بلقيس سليماني گفت: گر چه ایشان کمی دیر، کار نویسندگی را آغاز کرده است اما از جمله متفکرترین و هدفمندترین نویسندگان صاحب اندیشه ما است.
@qoqnoospublication
https://www.farsnews.com/news/13980403000204
@qoqnoospublication
https://www.farsnews.com/news/13980403000204
خبرگزاری فارس
نویسندهای که راه دور زدن برای صدور مجوز را از نویسنده دیگری یاد گرفت!
بلقیس سلیمانی گفت: رمان «بازی آخر بانو» بلاتکلیف مانده بود تا اینکه روزی پای سخنرانی نویسندهای نشستم. سخنان او راهی را در ذهن من ایجاد کرد و یک بازی پستمدرنیستی فرمالیستی برای دور زدن مجوز را آغاز کردم.
به نظر شما ارتباط ادبیات با سینما چیه؟
کتاب و فیلم
و ... ♨️♨️♨️♨️ .
توی کمپین #جاتو_خودت_انتخاب_کن #سینما_تیکت که تیر ماه امسال برگزار میشه روزانه توی هر سالن، یک صندلی جایزه داره که با انتخاب اون صندلی و خرید بلیتش برنده جایزه میشی. 🎉🎊
.
💯اعضای باشگاه مشتریان ققنوس میتوانند از ۳۵ درصد تخفیف بلیت در این کمپین بهرهمند شوند، فقط کافیه عدد ۱۱ رو به ۱۰۰۰۶۲۳۲ ارسال کنید و یا از طریق سایت عضو شوید و بعد از عضویت در سامانه کتاب پلاس ققنوس کد تخفیف را از پروفایل خود دریافت کنید.😍
.
از بین ۵۰.۰۰۰ جایزه و شانس #جایزتو_خودت_انتخاب_کن 🎁🛍 ✅ شروع کمیپن سینما تیکت از ۵ تیر ماه
#نشر_ققنوس #کتاب #کتابخوانی #کتابدونی #باشگاه_مشتریان_ققنوس #کتاب_پلاس
کتاب و فیلم
و ... ♨️♨️♨️♨️ .
توی کمپین #جاتو_خودت_انتخاب_کن #سینما_تیکت که تیر ماه امسال برگزار میشه روزانه توی هر سالن، یک صندلی جایزه داره که با انتخاب اون صندلی و خرید بلیتش برنده جایزه میشی. 🎉🎊
.
💯اعضای باشگاه مشتریان ققنوس میتوانند از ۳۵ درصد تخفیف بلیت در این کمپین بهرهمند شوند، فقط کافیه عدد ۱۱ رو به ۱۰۰۰۶۲۳۲ ارسال کنید و یا از طریق سایت عضو شوید و بعد از عضویت در سامانه کتاب پلاس ققنوس کد تخفیف را از پروفایل خود دریافت کنید.😍
.
از بین ۵۰.۰۰۰ جایزه و شانس #جایزتو_خودت_انتخاب_کن 🎁🛍 ✅ شروع کمیپن سینما تیکت از ۵ تیر ماه
#نشر_ققنوس #کتاب #کتابخوانی #کتابدونی #باشگاه_مشتریان_ققنوس #کتاب_پلاس
گاه گاهی که دلم میگیرد
به خودم می گویم:
در دیاری که پر از دیوار است
به کجا باید رفت؟
به که باید پیوست؟
به که باید دل بست؟
حس تنهای درونم می گوید:
بشکن دیواری که درونت داری!
چه سوالی داری؟
تو خدا را داری
و خدا...
اول و آخر با توست
#سهراب_سپهری
@qoqnoospub
به خودم می گویم:
در دیاری که پر از دیوار است
به کجا باید رفت؟
به که باید پیوست؟
به که باید دل بست؟
حس تنهای درونم می گوید:
بشکن دیواری که درونت داری!
چه سوالی داری؟
تو خدا را داری
و خدا...
اول و آخر با توست
#سهراب_سپهری
@qoqnoospub
هر زمان که جایی را ترک می کنم، تکه ای از وجودم را جا می گذارم.
اما خواه مثل مارکوپولو، دنیا را بگردیم و خواه از تولد تا مرگ، در یک جا بمانیم، زندگی برای همه مان، تکرار تولدها و مرگ هاست، آغازها و پایان ها.
برای تولد یک لحظه، لحظه ی پیش، باید بمیرد.
#الیف_شافاک #ملت_عشق
@qoqnoospub
اما خواه مثل مارکوپولو، دنیا را بگردیم و خواه از تولد تا مرگ، در یک جا بمانیم، زندگی برای همه مان، تکرار تولدها و مرگ هاست، آغازها و پایان ها.
برای تولد یک لحظه، لحظه ی پیش، باید بمیرد.
#الیف_شافاک #ملت_عشق
@qoqnoospub
فخرالنسا میگفت : این ها که کار نشد، خودت را داری فریب ميدهی ، باید کاری بکنی که کار باشد ، کاری که اقلا یک صفحهاز تاریخ را سیاه کند ، تفنگ را بردار و برو کنار نرده های باغ و یکی را که از آن طرف رد میشود نشانه بگیر و بزن ، بعد هم بایست و جان کندنش را نگاه کن
انتخاب طرف هرچه بی دلیل تر باشد بهتر است.
کسی که برای کشتن آدم دنبال بهانه میگردد هم قاتل است هم دروغگو ،
تازه دروغگویی که میخواهد سر خودش کلاه بگذارد.
#شازده_احتجاب
#هوشنگ_گلشیری
#ققنوس
@qoqnoospub
انتخاب طرف هرچه بی دلیل تر باشد بهتر است.
کسی که برای کشتن آدم دنبال بهانه میگردد هم قاتل است هم دروغگو ،
تازه دروغگویی که میخواهد سر خودش کلاه بگذارد.
#شازده_احتجاب
#هوشنگ_گلشیری
#ققنوس
@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در این ویدیو #بابک_تبرایی نه فقط از #گور_خواب که به تازگی منتشر شده بلکه از داستان و بهخصوص #داستان_ایرانی میگوید
@qoqnoospublication
@qoqnoospublication
مي چرخد
سرخِ سيب
ميسوزد در گلويم خورشيد :
شلال شاخهها
شناي روح
خيسِ ترانه
خيس باران
از دريا بر مي گردم
بادبزن ابرت را به من بده
كاش پنهان مي شد
ترديد
لاي خنكاي كلاهت
كاش در رود دقايق مي پريدي
ساعتت چنده است ؟
مي گذرد
يا كه گذشته است
آنچه بايد بگذرد
گذشتهاست نيامدهها
سواريها مي گريزند
صاعقهوار
تنها
عكسي
از ما مي گيرند
به يادگار
سبقت گرفتن از مرگ
به فنجان چاي خواب در رسيدن
كاش مي شد
چون تو
از حجم ميوه عبور كرد
بي كه جانش
فرو
ريزد
تا از سيب بپرسم
چه در دلت بود
آواره كرد باد را ؟
سيب خورشيد
آذرخش منجمد شدهي زمان نيست ؟
جهان
جرقهاي
از شور نبودن ؟
م.ع . سجادی 71-75
rozaneoja@
@Qoqnoospub
سرخِ سيب
ميسوزد در گلويم خورشيد :
شلال شاخهها
شناي روح
خيسِ ترانه
خيس باران
از دريا بر مي گردم
بادبزن ابرت را به من بده
كاش پنهان مي شد
ترديد
لاي خنكاي كلاهت
كاش در رود دقايق مي پريدي
ساعتت چنده است ؟
مي گذرد
يا كه گذشته است
آنچه بايد بگذرد
گذشتهاست نيامدهها
سواريها مي گريزند
صاعقهوار
تنها
عكسي
از ما مي گيرند
به يادگار
سبقت گرفتن از مرگ
به فنجان چاي خواب در رسيدن
كاش مي شد
چون تو
از حجم ميوه عبور كرد
بي كه جانش
فرو
ريزد
تا از سيب بپرسم
چه در دلت بود
آواره كرد باد را ؟
سيب خورشيد
آذرخش منجمد شدهي زمان نيست ؟
جهان
جرقهاي
از شور نبودن ؟
م.ع . سجادی 71-75
rozaneoja@
@Qoqnoospub
Akharin Roya [Nex1Music.IR]
Ali Zand Vakili
برگرد عاشقترین هم درد
آخر چگونه از خیالت بگذرم
برگرد و غمگینم مکن
شبها ای آخرین رویا
من بی تو از رویای خود تنهاترم
تنها تر از اینم مکن
مرا بگیر آتشم بزنو جان بده به منو در سپیده جان روشن باش
مرا ببین ای که بی تو منم بی تو می شکنم ای تمامِ جهان با من باش
#آخرين_رويا
#زندوكيل
@qoqnoospub
آخر چگونه از خیالت بگذرم
برگرد و غمگینم مکن
شبها ای آخرین رویا
من بی تو از رویای خود تنهاترم
تنها تر از اینم مکن
مرا بگیر آتشم بزنو جان بده به منو در سپیده جان روشن باش
مرا ببین ای که بی تو منم بی تو می شکنم ای تمامِ جهان با من باش
#آخرين_رويا
#زندوكيل
@qoqnoospub
عشق به انسان نيز صورتي از عشق به خداست،
حتي صورت آن عشق چنان قدرتمند است كه هوش از سر انسان ميربايد
#باب_اسرار
#احمد_اميد
#ارسلان_فصيحي
#ققنوس
@qoqnoospub
حتي صورت آن عشق چنان قدرتمند است كه هوش از سر انسان ميربايد
#باب_اسرار
#احمد_اميد
#ارسلان_فصيحي
#ققنوس
@qoqnoospub
احساس تزلزل و ناامني، مثل مرضي، در وجود افراد بالغ و منطقي رخنه مي كند و آنها را به حالت «انجماد» ميكشاند و از ديگران دور و دورتر ميكند. تنها راه مقابله با اين حس و رهايي از انجماد ارتباط با ديگران است.
ارتباط با ديگران عنصر حياتي در موفقيت است و اغلب فرصتهاي مهم زندگي از جانب افراد ديگر به سمت شما ميآيند.
افراد فرصتهايي در اختيار شما قرار ميدهند چون احساس ميكنند پيوندي ميان شما و آنها وجود دارد.
#راهكار
#فيل_اشتوتس
#انتشارات_ققنوس
@qoqnoospub
ارتباط با ديگران عنصر حياتي در موفقيت است و اغلب فرصتهاي مهم زندگي از جانب افراد ديگر به سمت شما ميآيند.
افراد فرصتهايي در اختيار شما قرار ميدهند چون احساس ميكنند پيوندي ميان شما و آنها وجود دارد.
#راهكار
#فيل_اشتوتس
#انتشارات_ققنوس
@qoqnoospub
از در بالا رفتم
پله ها را باز کردم
لباس خوابم را خواندم و
دکمه های دعایم را بستم
ملافه را خاموش کردم و
چراغ خواب را روی سرم كشيدم
آخ...از دیشب که مرا بوسید، همه چیز
را قاطی کرده ام...!
#رومن_لنسکی
@qoqnoospub
پله ها را باز کردم
لباس خوابم را خواندم و
دکمه های دعایم را بستم
ملافه را خاموش کردم و
چراغ خواب را روی سرم كشيدم
آخ...از دیشب که مرا بوسید، همه چیز
را قاطی کرده ام...!
#رومن_لنسکی
@qoqnoospub