انتشارات ققنوس
5.59K subscribers
1.73K photos
633 videos
109 files
1.18K links
کانال رسمی گروه انتشاراتی ققنوس
آدرس اینستاگرام:
http://instagram.com/qoqnoospub
آدرس فروشگاه:
انقلاب-خیابان اردیبهشت-بازارچه کتاب
آدرس سایت:
www.qoqnoos.ir
ارتباط با ما:
@qoqnoospublication
Download Telegram
اما در عالم خواب در آرزوی به دست آوردن زنی می‌سوخت. معلوم نبود این زن چه کسی است، اما به هر حال در خواب او حضور داشت و این توانایی ویژه را داشت که قلب خود را از باقی بدنش جدا نگه دارد.
به او گفت «فقط یکی رو در اختیارت می‌ذارم. یا قلبم یا بدنم. هر دو رو نمی‌تونی باهم داشته باشی. باید یکی رو انتخاب کنی. همین الان. و اون یکی رو به کسِ دیگه‌ای خواهم داد.»
اما مَرد زَن را تمام و کمال می‌خواست. قصد نداشت نیمی از وجود او را به مَرد دیگری بسپارد اگر «تنها شرط داشتَن زَن» این بود دلش می‌خواست بگوید که هیچکدام را نمی‌خواهد...

#تسوکورو_تازاکی_بی‌رنگ_و_سال‌های_زیارت_او
#هاروکی_موراکامی
ترجمۀ #فرزین_فرزام

@qoqnoospub
Khiale Khosh
Alireza Ghorbani @RozMusic.com
غریبه ترین آشنای توام
که میشکندم این فراموشی

@qoqnoospub
pdf - 2022-01-17T082803.473.pdf
1.9 MB
گفتگو زهره حسین‌زادگان با مصطفی شهرآیینی روزنامه اعتماد - دوشنبه ٢٧ دی ماه ١٤٠٠
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
pdf - 2022-01-17T082803.473.pdf
گفتگو زهره حسین‌زادگان با مصطفی شهرآیینی روزنامه اعتماد - دوشنبه ٢٧ دی ماه ١٤٠٠
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
گفتگو زهره حسین‌زادگان با مصطفی شهرآیینی روزنامه اعتماد - دوشنبه ٢٧ دی ماه ١٤٠٠ @qoqnoospub
فلسفه دكارت در گفت‌وگو با سيد مصطفي شهرآييني
كسي كه نينديشد انسان نيست
✍🏻زهره حسين زادگان

رنه دكارت (1650-1596) فيلسوف و رياضيدان فرانسوي پدر فلسفه مدرن يا جديد لقب گرفته است و فهم فلسفه و انديشه جديد بدون آشنايي با انديشه‌هاي او غير ممكن است. اتفاقا آثار دكارت جزو اولين كتاب‌هايي است كه توسط مترجمان اهل فلسفه به فارسي ترجمه شده. با اين‌همه شناخت انديشه‌هاي سهل و ممتنع او نيازمند مطالعه آثاري درباره فلسفه اوست. سيد مصطفي شهرآييني استاد و پژوهشگر فلسفه، سال‌هاست كه در زمينه فلسفه دكارت تحقيق و تاليف و ترجمه مي‌كند. كتاب تاملاتي در تاملات دكارت يكي از آثار او در اين زمينه است كه در اصل رساله دكتراي اوست كه به تازگي به همت نشر ققنوس به چاپ دوم رسيده است. به اين مناسبت با او گفت‌وگويي صورت داديم كه از نظر مي‌گذرد.

در ابتدا از نكته‌اي كه در مقدمه گفتيم، شروع كنيد، چرا دكارت را پدر فلسفه مدرن خوانده‌اند؟
زمانه‌اي كه دكارت در آن زندگي مي‌كند به‌شدت بحراني است. شاخصه سده شانزدهم در اروپا شكاكيت است كه بخشي از اين شكاكيت در حوزه معرفت و انديشه ظهور ....

ادامۀ مطلب👇🏻👇🏻👇🏻
https://zaya.io/370ep

@qoqnoospub
📌کتابی بی‌نظیر که فرضیات شما را دربارهٔ جهان تغییر می‌دهد…


📚این کتاب نه‌تنها تاریخ راه‌های ابریشم که در واقع بیانی نو از تاریخ جهان است. این کتاب پندار ما را در این‌باره که از کجا آمده‌ایم و به کجا می‌رویم متزلزل می‌کند. خاورمیانه و بی‌ثباتی‌های سیاسی آن، چین و خیز اقتصادی‌اش، سرزمین‌های پهناوری که از بالکان‌ از راه استپ‌ها و جنوب آسیا به سوی شرق گسترش یافته در سال‌های اخیر در کانون توجه جهانی قرار داشته است. فرانکوپن به ما می‌آموزد برای درک دلیل اهمیت شهرها و ملت‌هایی که سر راه این مسیرهای تجاریِ پیچیده قرار دارند، ابتدا باید با گذشتهٔ شگفت‌انگیزشان آشنا شویم. فرانکوپن درک ما را از جهان دگرگون و دیده‌مان را متوجه شرق می‌کند. در راه‌های ابریشم بود که شرق و غرب برای اولین بار با داد و ستد و کشورگشایی با یکدیگر رویارو شدند، همین رویارویی سبب گسترش ایده‌ها، فرهنگ‌ها و دین‌ها شد.


🔜به‌زودی منتشر می‌شود
📚راه‌های ابریشم (نگاهی نو به تاریخ)
✍️پیتر فرانکوپن
📝ترجمهٔ سیما مولایی
@qoqnoospub
گفتی از حال خودم بنویسم. حالا دیگر هجده ماه است که از نان، عدس پلو با پنیر و نیمرو، پسته، و ... فقط یک خاطره در ذهنم مانده. هجده ماه است به قول پُل سلان صبح می‌نوشم و ....

متن کامل👇🏻👇🏻👇🏻
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
گفتی از حال خودم بنویسم. حالا دیگر هجده ماه است که از نان، عدس پلو با پنیر و نیمرو، پسته، و ... فقط یک خاطره در ذهنم مانده. هجده ماه است به قول پُل سلان صبح می‌نوشم و .... متن کامل👇🏻👇🏻👇🏻 @qoqnoospub
متن کامل👇🏻👇🏻👇🏻

گفتی از حال خودم بنویسم. حالا دیگر هجده ماه است که از نان، عدس پلو با پنیر و نیمرو، پسته، و ... فقط یک خاطره در ذهنم مانده. هجده ماه است به قول پُل سلان صبح می‌نوشم و عصر می‌نوشم. یک سوپ آبکی که توش دو تا قارچ معلق می‌زند، یا شیرموزی که برام می‌فرستند. فقط می‌نوشم و می‌نوشم. و کدام‌شان نگفته بود: «لذتی در خوردن هست که در نوشیدن نیست»؟
سرطان ویرانگرست، و بدتر از آن جراحی‌هاش که بخش‌هایی از بدنت را بردارند دور بریزند. یک تکه استخوان ساقم را گذاشته‌اند جای فک، نصف زبانم را از انتها برداشته تکه‌ای از ماهیچه ر‌انم پیوند زده‌اند، هفت سانت شاهرگم را کوتاه کرده‌اند، دندان‌هام، و بعد هم متاستازی که تومور مغزی شد و از جمجمه‌ام بیرون کشیدند. اگر بزرگواری و مراقبت رفیق‌های نازنینم پروفسور رحمان‌زاده، و پزشک خوبم بهمن مصلحی نبود، نمی‌دانم چی می‌شد. وجود فرشتگان به من می‌گوید تو خوش‌اقبال‌ترین آدم این شهری، و زندگی سرشار از امید و زیبایی ست. می‌خواهم زنده بمانم، شهرزاد درونم را به‌هوش نگه دارم، داستان بنویسم و بلا از فرزندان مردم بگردانم دیروز سورملینا بال‌هاش را گشود، بغلش کردم. دست‌های کوچولوش را دور صورتم کاسه کرد: «عباس! تو کی خوب میشی؟» گفتم خیلی زود. «یعنی چند تای دیگه بخوابم؟» انگشت‌هاش را روی صورتم شمردم. خندید و بوسم کرد. پس باید خوب شوم، کتاب‌های نیم‌کاره‌ام را تمام کنم. و خیلی چیزهای قشنگ دیگر. جوان‌های کشورم، دانشجویان عزیزم که به دیدنم می‌آیند. دختری که با کترا و شغل عالی می‌گفت: «نمی‌دونم برگردم یا بمونم؟» گفتم: «عزیزم! ایران تویی؟ برگردی که سر جای خودت نباشی؟ که تحقیرت کنند؟ ایران باید به ما برگرده. این هیاهو و موشک و اتم برای مراسم جشن پایان 1400 سال است. باور کن!» می‌خواهم زنده بمانم گرچه کم‌کار شده‌ام. نمی‌توانم شبی چهار ساعت یک نفس بنویسم. ولی با ورزش به خانه هدایت می‌روم، کتاب چاپ می‌کنم، می‌خوانم، می‌نویسم، کار می‌کنم. و کدام‌شان نگفته بود «لذتی در بیکاری هست که در کار نیست»؟
شنبه از چشمم اشک می‌آمد. یکشنبه مینا نگران نگاهم کرد: «بابا، چرا صورتت کج شده؟ زنگ بزن به آقای دکتر.» برای بهمن پیام گذاشتم. گفت: «عباس جون، این یه بیماریه به اسم فلج بِل. الان میام.» و تا دیروقت شب اینجا ماند. درد ندارم، خسته نیستم، فقط کند شده‌ام. بینایی‌ام دچار اخلال شده. شب‌ها یک چشمم باز می‌ماند و اشک می‌ریزد. لابد پروانه می‌گیرد. شب باز روباه اگزوپری آمد پشت در. براش نان بردم، به آسمان نگاه کردم برای پسرک دست تکان دادم. خندید، گفت: «آب!» گفتم همه‌ی اشک‌هام مال تو.

📌از صفحه اینستاگرام «عباس معروفی»

@qoqnoospub
کتاب «روانشناسی زنان» تجدید چاپ شد؛

هورنای روانکاو آلمانیِ هم دورۀ فروید که نظرات و روش‌های فروید را زیر سوال می‌برد؛ در اولین مقالۀ کتاب به نام «خاستگاه عقدۀ اختگی در زنان» هورنای نظریۀ فروید را درمورد عقدۀ اختگی زیر سوال می‌برد. هورنای «به عنوان یک زن در مقابل نظریۀ مرگ گرایانۀ فروید این سوال را مطرح می‌کند که پس نقش مادر چه می‌شود؟ خوشبختی وصف‌ناپذیر انتظار، انتظار روزافزون تولد موجودی جدید چه تاثیری دارد؟
دکتر هورنای در«وحشت از زنان» به وحشتِ مردان از زنان می‌پردازد. وحشتی که احتمالاً باعث شده مردان نظریۀ مردگرایانۀ حسادت دختران را مطرح کنند...
هورنای در «مسئلۀ آرمان تک‌همسری» با «جانبداری مقرضانه از مردان» مخالفت می‌کند و این عقیدۀ رایج را که مردها بیش از زنان به چندهمسری گرایش دارند مردود می‌شمارد و آن را غیر منطقی توصیف می‌کند...

✍🏻کارن هورنای
📝ترجمۀ سهیل سمی

@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎞به مناسبت تجدید چاپ کتاب «وضع بشر» اثر هانا آرنت چهارشنبه با حسام سلامت، جامعه‌شناس و مترجم گفتگویی ویژه داشتیم که در این ویدیو مشاهده می‌کنید.

در این گفتگو همراه با حسام سلامت نگاهی به فلسفه و اندیشه‌های هانا آرنت داشتیم و ضمن بررسی آثارش حسام سلامت به این سوال که آرنت متفکر سیاسی است یا نظریه پرداز سیاسی پاسخ می‌دهد.

@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
🎞به مناسبت تجدید چاپ کتاب «وضع بشر» اثر هانا آرنت چهارشنبه با حسام سلامت، جامعه‌شناس و مترجم گفتگویی ویژه داشتیم که در این ویدیو مشاهده می‌کنید. در این گفتگو همراه با حسام سلامت نگاهی به فلسفه و اندیشه‌های هانا آرنت داشتیم و ضمن بررسی آثارش حسام سلامت به…
Audio
🎧فایل صوتی

به مناسبت تجدید چاپ کتاب «وضع بشر» اثر هانا آرنت چهارشنبه با حسام سلامت، جامعه‌شناس و مترجم گفتگویی ویژه داشتیم که در این ویدیو مشاهده می‌کنید.

در این گفتگو همراه با حسام سلامت نگاهی به فلسفه و اندیشه‌های هانا آرنت داشتیم و ضمن بررسی آثارش حسام سلامت به این سوال که آرنت متفکر سیاسی است یا نظریه پرداز سیاسی پاسخ می‌دهد.

@qoqnoospub
بکت در توصیف «وات» گفته است: فقط تلاشی برای عاقل ماندن و جلوگیزی از مجنون شدن است.
شخصیت‌های بکت چه در درام‌ها و چه به‌خصوص در بکت دست‌نوشتۀ «وات» را در پاریس شروع و در همان شهر تمام کرد. او متن این رمان را در شش دفترچه ثبت کرد. بخش عمدۀ رمان در حالی نوشته شده که بکت از گشتاپو می‌گریخت گریزی که سرانجام بکت را به شهر کوچکی کشاند. گرچه ماهیت «وات» ناگزیر از به‌هم پاشیدگی خالق آن نیست اما بکت تمام تلاش خود را کرده که کپی تمیز و پیراسته از آن تهیه کند و از همینجا تلاش برای چاپ و نشر «وات» آغاز شده.
رمان‌ها با بار چشمگیری از طنز و گروتسک طراحی شده‌اند. این طنز غریب که تا حد زیادی در آثار نویسندگان دیگر ایرلندی هم هست باعث می‌شود خواننده همیشه فاصلۀ خودش را با این شخصیت‌ها در یاد داشته باشد. اما همین طنز باعث یکه شدن ماهیت این شخصیت‌ها و جذابیت آن‌ها هم می‌شود.

@qoqnoospub
#گروه_انتشاراتی_ققنوس
‏ برای احترام به مخاطبین محترم خود کلیه کتاب‌های خود را با ده درصد تخفیف از تاریخ ۲ تا ۱۰ بهمن از سایت و صفحه اینستاگرام انتشارات عرضه می‌کند.


Qoqnoos.ir

‏⁧ #انتشارات_ققنوس
‏⁧ #نشر_ققنوس


@qoqnoospub‏⁧
🕸🕸🕸🕸🕸🕸

يک زن اگر بخواهد حتی می‌تواند با صدايش تو را در آغوش بگيرد...


#عباس_معروفی

@qoqoospub
«خوبیِ افسردگی این است که تک‌سایز نیست بلکه برای هر کس به قواره خودش دوخته و بر تن می‌شود. افسردگی من باعث بی‌خوابی و اولویت‌بندی‌های اشتباه و بی‌میلی به همه‌چیز شد.»


نوشتهٔ #دانیل_جونز
ترجمهٔ #فرشاد_رضایی


#تازه‌های_نشر

@qoqnoospub
🕸🕸🕸🕸🕸

#پري_از_بال_ققنوس

چهره مرد در آينه نشانه‌اي از آرامش و حسي از امنيتي را داشت كه به سبب آن مي‌توانست نگاهش را متوجه برجستگي‌هاي زير پيراهن دختر كند.
همين حالت ضعف شديد مرد نوعي توازن و هماهنگي ملايم ميان اندام زن و مرد برقرار مي‌كرد...

#قلمرو_رويايي_سپيد
#ياسوناري_كاواباتا
#برنده_جايزه_نوبل

@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
«خوبیِ افسردگی این است که تک‌سایز نیست بلکه برای هر کس به قواره خودش دوخته و بر تن می‌شود. افسردگی من باعث بی‌خوابی و اولویت‌بندی‌های اشتباه و بی‌میلی به همه‌چیز شد.» نوشتهٔ #دانیل_جونز ترجمهٔ #فرشاد_رضایی #تازه‌های_نشر @qoqnoospub
«رابطه برای من مثل جستجو برای شغل بود: دنبال تفریح نبودم. چون من هر دو را به یک شکل دنبال می‌کردم: با برنامه، قلم و کاغذ و یک‌عالم نگرانی بابت ارائه خودم در بهترین حالت ممکن و پنهان کردن ضعف‌هایم. اما با او که بودم هیچ نگران این چیزها نمی‌شدم.»

نوشتهٔ #دانیل_جونز
ترجمهٔ #فرشاد_رضایی


#تازه‌های_نشر

@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
«رابطه برای من مثل جستجو برای شغل بود: دنبال تفریح نبودم. چون من هر دو را به یک شکل دنبال می‌کردم: با برنامه، قلم و کاغذ و یک‌عالم نگرانی بابت ارائه خودم در بهترین حالت ممکن و پنهان کردن ضعف‌هایم. اما با او که بودم هیچ نگران این چیزها نمی‌شدم.» نوشتهٔ #دانیل_جونز…
«عشق مدرن» نام یک ستون هفتگی در روزنامه نیویورک تایمز است که دانیل جونز آن را اداره می‌کند و پانزده سال است که مردم از سراسر ایالات متحده داستان‌های واقعی‌شان درباره عشق و جدایی و خانواده را برای او می‌فرستند و جونز بهترین جستارها را در آن ستون چاپ می‌کند. کتاب «عشق مدرن» مجموعه‌ای از محبوب‌ترین جستارهایی است که طی پانزده سال اخیر در این ستون منتشر شده‌اند. این جستارها منبع اقتباس یک سریال تلویزیونی و یک پادکست محبوب به همین نام نیز بوده‌اند. «عشق مدرن» در پی ارائۀ تصویری کلیشه‌ای از عشق نیست و نویسندگانِ این جستارها برای کسب ثروت و شهرت از عشق نگفته‌اند. این روایت‌ها احتمالاً واقعی‌ترین تصویر را از عشق به ما نشان می‌دهند؛ عشقی که پیچ‌وخم و تلاش و شکست جزئی از آن است و از دست ندادنش مهم‌تر از به دست آوردنش است. عشقی که درست مثل زندگی است.

نوشتهٔ #دانیل_جونز
ترجمهٔ #فرشاد_رضایی


#تازه‌های_نشر

@qoqnoospub
این‌قلاب به کجا گیر کرده؟/ نگاهی به «من فقط دو نفر را کشته‌ام»
همین خداباوری و پایبندی به خانواده است که رامین را از فرار و پناهندگی به کشورهای همسایه باز می‎دارد و اگر این پایبندی نبود، با اتهاماتی که به او وارد بود، باید فرار را بر قرار ترجیح میداد.


خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: رمان «من فقط دو نفر را کشته‌ام» نوشته هادی خورشاهیان سال ۹۸ توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شد. شخصیت اصلی این‌داستان، در اوج گرفتاری‌های خانوادگی و کشاکش شکایت شاکیان یک پرونده کلاهبرداری، به اتهام قتل بازداشت می‌شود. او در ادامه داستان، در اولین فرصت نگهبان بازداشتگاه را مجروح می‌کند و از کلانتری فرار می‌کند و پس از فرار، درگیر ماجرای قتل دیگری می‌شود.

این‌شخصیت پس از مدت کوتاهی که با افراد خلافکار هم‌خانه شده، دچار ترس و هراس از کشته شدن در خانه را تجربه می‌کند. آن‌خانه حالا برایش زندانی دیگر شده است. در نتیجه از آن خانه وحشتناک نیز فرار می‌کند و باز خود را میانه یک ماجرای دیگر می‌بیند. این‌ماجرا چیزی شبیه به قاچاق اسلحه یا عتیقه است. شخصیت اصلی داستان جدید خورشاهیان از این معرکه هم جان سالم به در می‌برد اما نزدیک مرز آبی ایران و پاکستان به دام می‌افتد و وقتی به زندان منتقل می‌شود، قتل دیگری هم به گردنش می‌افتد. اضافه‌شدن جرم امنیتی به پرونده این فرد، اتفاق دیگری است که در ادامه داستان به حوادث این‌رمان افزوده می‌شود...

رمان «من فقط دو نفر را کشته‌ام» در ۴۰ فصل نوشته شده است.

فاطمه الیاسی داستان‌نویس و مولف کتاب «تونل سوم» در یادداشتی.....

ادامۀ مطلب👇🏻👇🏻👇🏻
https://zaya.io/y60mc

@qoqnoospub
در اعماق پنجره‌ آينه‌اي شده قطار منظره غروب به حركت درآمده بود و داشت عبور مي‌كرد و شيشه انعكاس اندام ها را همچون تصاويري از فيلم كه روي هم افتاده باشند نمايش مي‌داد. اندام‌ها و پس‌زمينه‌ها ربطي به هم نداشتند و با اين حال اندام‌ها، شفاف و ناملموس و پس‌زمينه مبهم شده در تاريكي فزاينده، با هم آميخته شده و به شكل نوعي جهان نمادين جدا از اين جهان در آمده بودند. به‌ويژه هنگامي كه نوري از سمت كوهستان روي صورت دختر تابيد، حس كرد زيبايي وصف‌نشدني اين منظره نفس را در سينه‌اش حبس مي‌كند...


#قلمرو_رويايی_سپيد
#ياسوناری_كاواباتا
#برنده_جايزه_نوبل

@qoqnoospub