چاپ سوم منتشر شد؛
اگر بخواهیم در پی نیاکان خود بگردیم، باید آن ها را در آفریقا جستجو کنیم. در میان نخستیان شامپانزه های آفریقایی به انسان بیش تر شباهت دارند. چارلز داروین تنها از تشابه ظاهری بین میمون های انسان نمای آفریقایی و انسان به این نتیجه رسید که باید در آفریقا به دنبال نخستین انسان گشت: « در هر یک از مناطق وسیع جهان پستانداران موجود در آن منطقه با گونه های منقرض شده خود در همان ناحیه خویشاوندی نزدیکی دارند. به این دلیل احتمال قویاحتمال قوی دارد که در آفریقا سابقا میمون های انسان نمایی ــ که اکنون انواع آنان منقرض شده اند ــ زندگی می کرده اند، که قرابت نزدیکی با گوریل ها و شامپانزه های کنونی داشته اند. از آن جایی که این دو نوع نزدیک ترین خویشاوندان انسان هستند، این احتمال را تقویت می کند که نیاکان ما بیش از هر جای دیگر دنیا در قاره آفریقا زندگی می کرده اند. »
از کتابِ#ادیسه_انسان
#مانفرد_بائور
#گوردون_سیگلر
#سلامت_رنجبر
@qoqnoospub
اگر بخواهیم در پی نیاکان خود بگردیم، باید آن ها را در آفریقا جستجو کنیم. در میان نخستیان شامپانزه های آفریقایی به انسان بیش تر شباهت دارند. چارلز داروین تنها از تشابه ظاهری بین میمون های انسان نمای آفریقایی و انسان به این نتیجه رسید که باید در آفریقا به دنبال نخستین انسان گشت: « در هر یک از مناطق وسیع جهان پستانداران موجود در آن منطقه با گونه های منقرض شده خود در همان ناحیه خویشاوندی نزدیکی دارند. به این دلیل احتمال قویاحتمال قوی دارد که در آفریقا سابقا میمون های انسان نمایی ــ که اکنون انواع آنان منقرض شده اند ــ زندگی می کرده اند، که قرابت نزدیکی با گوریل ها و شامپانزه های کنونی داشته اند. از آن جایی که این دو نوع نزدیک ترین خویشاوندان انسان هستند، این احتمال را تقویت می کند که نیاکان ما بیش از هر جای دیگر دنیا در قاره آفریقا زندگی می کرده اند. »
از کتابِ#ادیسه_انسان
#مانفرد_بائور
#گوردون_سیگلر
#سلامت_رنجبر
@qoqnoospub
فرايند انسانشدن پديدهاي است كه براي رسيدن به آن چندين دورهي تكاملي گوناگون دست به دست هم دادهاند. با وجود اين در اين مسير نقطه عطفهاي گوناگوني را بايد مشخص كرد. غالباً فيمابين اين نقطه عطفها چندصد هزار سالي فاصله است و حتي گاهي يك قابليت معين تأثير خود را بسيار ديرتر آشكار ميسازد. برجستهترين نمونه در اين مورد راه رفتن قائم است كه امكان داد تا از دستها بهتر استفاده شود. اما دو يا سه ميليون سال به درازا كشيد تا اينكه دستهاي آزاد شده بتوانند سنگابزار بسازند.
از کتابِ#ادیسه_انسان
#مانفرد_بائور
#گوردون_سیگلر
#سلامت_رنجبر
@qoqnoospub
از کتابِ#ادیسه_انسان
#مانفرد_بائور
#گوردون_سیگلر
#سلامت_رنجبر
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
تجدیدچاپ شد @qoqnoospub
.
کتاب «ادیسۀ انسان: آغاز از آفریقا» اثر گوردون سیگلر به موضوع جذاب و با این حال پر از ابهام «منشاء انسان» میپردازد.
موضوعی به غایت مهم و با این حال پر رمز و راز که هنوز بسیای از زوایایش نامکشوف باقیمانده است.
این کتاب داستان پر پیچ و خم پیدایش انسان را از سرمنشاء آن در گرمدشتهای آفریقا در حدود شش میلیون سال پیش پیمیگیرد تا تاریچۀ قطور و پر از جزئیات تحولاتی که به انسان امروزی رسیدهاند را واکاوی کند. با این حال همانگونه که نویسنده خود به صراحت اذعان میدارد حوزۀ مطالعات دیرینهشناسانه و باستانشناسانه در باب منشاء انسان حوزهای است سرشار از عدم قطعیت.
سيگلر میگوید: «تاریخ ما در عین حال [تاریخ] تمامی انسانگونهها (هومینیدها)یی است که در گذشتهای نامعلوم زندگی میکردهاند.»
او داستان خود از فرازهای تاریخ پیدایش انسان را در فصلهای گوناگون و با تفکیکی جغرافیایی در اروپا، آسیا، استرالیا و آمریکا پیمیگیرد، و در طی بررسی جزئینگارانه و دقیق خود سعی دارد تا به تصویری کلی و تا حد امکان جامع از سیر تطور انسان دست یابد؛ طبعاً یافتن یک چشمانداز همهشمول از تاریخ دراز ظهور انسان کار دشواری بوده که نویسنده با تکیه بر طبقهبندیهای شناختهشدۀ این حوزه همچون انسان نئاندرتال، انسان جاوه، انسان پکن، انسان اولیۀ آفریقا و غیره… به سیاقی درخشان آن را به انجام رسانده.
اصل روششناختی نویسنده برای پیشبرد روایتاش از ماهیت پیدایش انسان بر روی این کرۀ خاکی طبعاً نظریۀ تکامل داروین-والاس بوده است. نظریهای که در کنه آن این ایدۀ انقلابی جای دارد که موجودات زنده تغییرپذیرند و این تطور دامنهدار و همیشگی انواع موجودات، پایۀ ردیابی سیر تکامل انسان که علیالقاعده نمیتوانست از این فرآیند مستثنی باشد قرار میگیرد.
در طی چند میلیون سال، انسان امروزی مسیری حیرتانگیز و تو در تو را از میمونهای ابتدایی تا انسان اندیشهورز (Homo sapiens) امروزی پشت سر گذاشته. انسان امروزی در طی ۱۵۰ سال اخیر دائماً موجودی بوده که در سیر فرگشت خود به ساختار منطقی کنونیاش رسیده است.
نویسنده به درستی در طی صفحات کتاب سعی دارد تا نشان دهد که چگونه تاریخ بشر دو مسیر فرگشتی متمایز را پیموده است: مسیر میمونهای انساننما و مسیر انسان؛ و اینکه چگونه در نهایت در گذر از شاخههای فرعی (همچون هومینیدها) به انسان اندیشمند رسیده است.
مسیری که افسانه و واقعیت، وهم و حقیقت در سرتاسر آن ریشه دوانیده…؛ مسیری که مبدأ آن به همان اندازه در انبوهی از سردرگمی و ابهام خانه دارد که مقصد آن.
همانگونه که نویسنده میگوید: «ادیسه ما هنوز ادامه دارد…»
#ادیسه_انسان
@qoqnoospub
کتاب «ادیسۀ انسان: آغاز از آفریقا» اثر گوردون سیگلر به موضوع جذاب و با این حال پر از ابهام «منشاء انسان» میپردازد.
موضوعی به غایت مهم و با این حال پر رمز و راز که هنوز بسیای از زوایایش نامکشوف باقیمانده است.
این کتاب داستان پر پیچ و خم پیدایش انسان را از سرمنشاء آن در گرمدشتهای آفریقا در حدود شش میلیون سال پیش پیمیگیرد تا تاریچۀ قطور و پر از جزئیات تحولاتی که به انسان امروزی رسیدهاند را واکاوی کند. با این حال همانگونه که نویسنده خود به صراحت اذعان میدارد حوزۀ مطالعات دیرینهشناسانه و باستانشناسانه در باب منشاء انسان حوزهای است سرشار از عدم قطعیت.
سيگلر میگوید: «تاریخ ما در عین حال [تاریخ] تمامی انسانگونهها (هومینیدها)یی است که در گذشتهای نامعلوم زندگی میکردهاند.»
او داستان خود از فرازهای تاریخ پیدایش انسان را در فصلهای گوناگون و با تفکیکی جغرافیایی در اروپا، آسیا، استرالیا و آمریکا پیمیگیرد، و در طی بررسی جزئینگارانه و دقیق خود سعی دارد تا به تصویری کلی و تا حد امکان جامع از سیر تطور انسان دست یابد؛ طبعاً یافتن یک چشمانداز همهشمول از تاریخ دراز ظهور انسان کار دشواری بوده که نویسنده با تکیه بر طبقهبندیهای شناختهشدۀ این حوزه همچون انسان نئاندرتال، انسان جاوه، انسان پکن، انسان اولیۀ آفریقا و غیره… به سیاقی درخشان آن را به انجام رسانده.
اصل روششناختی نویسنده برای پیشبرد روایتاش از ماهیت پیدایش انسان بر روی این کرۀ خاکی طبعاً نظریۀ تکامل داروین-والاس بوده است. نظریهای که در کنه آن این ایدۀ انقلابی جای دارد که موجودات زنده تغییرپذیرند و این تطور دامنهدار و همیشگی انواع موجودات، پایۀ ردیابی سیر تکامل انسان که علیالقاعده نمیتوانست از این فرآیند مستثنی باشد قرار میگیرد.
در طی چند میلیون سال، انسان امروزی مسیری حیرتانگیز و تو در تو را از میمونهای ابتدایی تا انسان اندیشهورز (Homo sapiens) امروزی پشت سر گذاشته. انسان امروزی در طی ۱۵۰ سال اخیر دائماً موجودی بوده که در سیر فرگشت خود به ساختار منطقی کنونیاش رسیده است.
نویسنده به درستی در طی صفحات کتاب سعی دارد تا نشان دهد که چگونه تاریخ بشر دو مسیر فرگشتی متمایز را پیموده است: مسیر میمونهای انساننما و مسیر انسان؛ و اینکه چگونه در نهایت در گذر از شاخههای فرعی (همچون هومینیدها) به انسان اندیشمند رسیده است.
مسیری که افسانه و واقعیت، وهم و حقیقت در سرتاسر آن ریشه دوانیده…؛ مسیری که مبدأ آن به همان اندازه در انبوهی از سردرگمی و ابهام خانه دارد که مقصد آن.
همانگونه که نویسنده میگوید: «ادیسه ما هنوز ادامه دارد…»
#ادیسه_انسان
@qoqnoospub