Forwarded from اتچ بات
یادداشت مفصل و زیبای سایت یکپزشک درباره رمان #پیدایش نوشته #دن_براون :
... داستان «از کجا میآییم» بر خوانندگان دانشپژوه پوشیده نیست، همان یافتههای لامارک و داروین است با افزودههایی چند و نوآوردهایی جذابتر و علمیتر و شاید بتوان گفت از آن دو، گامهایی چند به دورتر و دورتر رفته تا به سرآغاز برسد؛ آغازی که ابتدا جز هیچ، هیچ نیست و سرانجام از همان هیچ است که همه چیز سر برمیآورد و تکیهگاه نویسنده در این پژوهش، ثمره تلاشهای دانشمند دیگری در نیمه دوم قرن بیستم است که میکوشد آن شرایط اولیه را که هیچ و هیچ بوده است، دیگربار پدید آورد ـ منتها در آزمایشگاه ـ و چون به نتیجه نمیرسد تنها یک لوله آزمایش از آن تلاش باقی میماند و شگفتا که چون دست ادموند به هر ترتیبی به آن میرسد، درمییابد که حیات به گونهای تکسلولی در این لوله آزمایش پیدایی گرفته است؛ خیالی یا واقعی، باورپذیر مینماید و بدینگونه راز منشأ، مستقل از آن خرد کل و بدون حضور او فهم میشود، اما نبوغ ادموند کرش رهایش نکرده و در جستجوی مقصد است: «به کجا میرویم؟»
و ادموند پاسخی دارد باورکردنی و لمسشدنی. همان پاسخی که مولانای ما در قرن هفتم هجری (چهاردهم میلادی) به آن رسیده است و به راستی عرفان ما چه زیبا از طریق اشراق همبال با عقاب تیزپرواز علم اوج میگیرد، چنانکه مولانا میگوید:
از جمادی مُردم و نامی شدم
وز نما مُردم ز حیوان سر زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
بار دگر چون بمیرم از بشر
تا برآرم چون ملایک بال و پر
از مَلَک هم بایدم پران شوم
آنچه در وصف تو ناید آن شوم
و نابغهٔ قصه ما آنچه در وصف نیاید را به توصیف مینشیند و آنگاه آنچه یافته است به گونهای مستند در لپتاپ خویش میریزد و به نزد سه چهره بزرگ سه دین ابراهیمی که به سفر پیدایش باور دارند و در کتابهای مقدسشان بدان پرداختهاند، به نمایش میگذارد تا بیمی در دل آنان بیفکند، با حذف خالق گیتی...
ادامه یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
http://www.1pezeshk.com/archives/2018/09/کتاب-پيدايش-دن-براون.html
@qoqnoospub
... داستان «از کجا میآییم» بر خوانندگان دانشپژوه پوشیده نیست، همان یافتههای لامارک و داروین است با افزودههایی چند و نوآوردهایی جذابتر و علمیتر و شاید بتوان گفت از آن دو، گامهایی چند به دورتر و دورتر رفته تا به سرآغاز برسد؛ آغازی که ابتدا جز هیچ، هیچ نیست و سرانجام از همان هیچ است که همه چیز سر برمیآورد و تکیهگاه نویسنده در این پژوهش، ثمره تلاشهای دانشمند دیگری در نیمه دوم قرن بیستم است که میکوشد آن شرایط اولیه را که هیچ و هیچ بوده است، دیگربار پدید آورد ـ منتها در آزمایشگاه ـ و چون به نتیجه نمیرسد تنها یک لوله آزمایش از آن تلاش باقی میماند و شگفتا که چون دست ادموند به هر ترتیبی به آن میرسد، درمییابد که حیات به گونهای تکسلولی در این لوله آزمایش پیدایی گرفته است؛ خیالی یا واقعی، باورپذیر مینماید و بدینگونه راز منشأ، مستقل از آن خرد کل و بدون حضور او فهم میشود، اما نبوغ ادموند کرش رهایش نکرده و در جستجوی مقصد است: «به کجا میرویم؟»
و ادموند پاسخی دارد باورکردنی و لمسشدنی. همان پاسخی که مولانای ما در قرن هفتم هجری (چهاردهم میلادی) به آن رسیده است و به راستی عرفان ما چه زیبا از طریق اشراق همبال با عقاب تیزپرواز علم اوج میگیرد، چنانکه مولانا میگوید:
از جمادی مُردم و نامی شدم
وز نما مُردم ز حیوان سر زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
بار دگر چون بمیرم از بشر
تا برآرم چون ملایک بال و پر
از مَلَک هم بایدم پران شوم
آنچه در وصف تو ناید آن شوم
و نابغهٔ قصه ما آنچه در وصف نیاید را به توصیف مینشیند و آنگاه آنچه یافته است به گونهای مستند در لپتاپ خویش میریزد و به نزد سه چهره بزرگ سه دین ابراهیمی که به سفر پیدایش باور دارند و در کتابهای مقدسشان بدان پرداختهاند، به نمایش میگذارد تا بیمی در دل آنان بیفکند، با حذف خالق گیتی...
ادامه یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
http://www.1pezeshk.com/archives/2018/09/کتاب-پيدايش-دن-براون.html
@qoqnoospub
Telegram
attach 📎
خیلی بد است کتابی که پیش از چاپ دستکم به ۲۰ زبان فروخته و ترجمه میشود، کتابی که مترجمهاش دو ماه در قرنطینه میمانند تا اصل آن به بازار بیاید، کتابی که کارگردان پیشاپیش فیلنامهاش را میخرد و شروع به کار میکند، کتابی که دنیا صف میکشد برایش و ناشران جهان برای سرعت بخشیدن به کار طرحجلدها را زودتر از موعد نمایش میدهند، کتابی که در اسپانیا تظاهرات راه میاندازد و در کشورهای دیگر جدال قلم، در ایران یک سال در صف سانسور احتمالی نوبت میایستد تا سر و صداها بخوابد، خستگی به تن ناشر و مترجم بماند، محتوای کتاب بماسد و دستآخر در رقابتی بیخاصیت با ده نشر دیگر بی هیچ مناسبت و حرف و حدیثی منتشر شود... من از نزدیک شاهد تلاشِ خارجازبرنامهی ناشر و کمخوابیِ مترجم کتاب #پیدایش بودم و دستوپاها زدم برای خرید کپیرایت در کشوری که این چیزها در درجه صدم اهمیت بزرگانش نیست...
بگذریم...
#پیدایش را #دن_براون نوشته و این بار با این دو سوال جنجال راه انداخته: از کجا آمدهایم، به کجا میرویم. قهرمان عشقکامپیوترش هم ۶۰۰ صفحه یکنفس رمان را پیش میبرد.
قطعا دومین خریدم #پیدایش است از انتشارات ققنوس. هدیه میدهمشان.
بگذریم...
#پیدایش را #دن_براون نوشته و این بار با این دو سوال جنجال راه انداخته: از کجا آمدهایم، به کجا میرویم. قهرمان عشقکامپیوترش هم ۶۰۰ صفحه یکنفس رمان را پیش میبرد.
قطعا دومین خریدم #پیدایش است از انتشارات ققنوس. هدیه میدهمشان.