به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) رمان #قم_رو_بیشتر_دوست_داری_یا_نیویورک؟ نوشته راضیه مهدیزاده به تازگي از نشر هيلا روانه بازار شده است. این رمان در ۱۴ فصل نوشته شده است و داستان زندگی زن جوانی است که از ایران تا آمریکا کشیده میشود.
عناوین فصول این رمان به ترتیب عبارتاند از:«چشماتو ببند، بعدش بهشته»، «کافههای بیقرار قارههای دور»، «خانه نیستم، برگشتم تماس میگیرم»، «قم رو بیشتر دوستداری یا نیویورک؟»، «بوی کتلت در عید شکرگزاری»، «پوریا و پریا»، «چشمهای مامی»، «زن در میدان زمان»، «راز بهار نارنج»، «رودخانه هادسون و ماهیهای نورانیاش»، «قطار لرزان»، «دودنیاییها»، «راز فارسی من و مام هالیما» و «بگو دلت هوای نان تازه کرده».
بخشي از رمان: «به اتاقم میروم. پیراهن کوتاه را درمیآورم و پیراهن بلند گلدار مادر را که انگار منشأ همه عطر کتلت است میپوشم. وارد آشپزخانه میشوم، سیبزمینی را رنده میکنم و یخ گوشت چرخکرده را باز میکنم.
راضيه مهديزاده، لیسانس فلسفه از دانشگاه تهران و فوق لیسانس مطالعات سینمایی از دانشگاه هنر تهران گرفته است
ادامه مطلب👇👇👇👇
http://www.ibna.ir/fa/doc/book/272648
@qoqnoospub
عناوین فصول این رمان به ترتیب عبارتاند از:«چشماتو ببند، بعدش بهشته»، «کافههای بیقرار قارههای دور»، «خانه نیستم، برگشتم تماس میگیرم»، «قم رو بیشتر دوستداری یا نیویورک؟»، «بوی کتلت در عید شکرگزاری»، «پوریا و پریا»، «چشمهای مامی»، «زن در میدان زمان»، «راز بهار نارنج»، «رودخانه هادسون و ماهیهای نورانیاش»، «قطار لرزان»، «دودنیاییها»، «راز فارسی من و مام هالیما» و «بگو دلت هوای نان تازه کرده».
بخشي از رمان: «به اتاقم میروم. پیراهن کوتاه را درمیآورم و پیراهن بلند گلدار مادر را که انگار منشأ همه عطر کتلت است میپوشم. وارد آشپزخانه میشوم، سیبزمینی را رنده میکنم و یخ گوشت چرخکرده را باز میکنم.
راضيه مهديزاده، لیسانس فلسفه از دانشگاه تهران و فوق لیسانس مطالعات سینمایی از دانشگاه هنر تهران گرفته است
ادامه مطلب👇👇👇👇
http://www.ibna.ir/fa/doc/book/272648
@qoqnoospub
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#پری_از_بال_ققنوس
نزدیکیهای سال نو همیشه میرفتیم کلیسای سرکوچهمان و آهنگ ملایم و زانو زدنهای مردم، چشمهای مامی را خیس میکرد. با همهی اینها هیچ وقت درخت کریسمس در خانه نگذاشت. میگفت "تو اگر دوست داری در اتاقت بگذار اما برای من نشانهی امریکایی شدن است." همین جمله کافی بود تا تمام گذشته و تصمیمش برای تنهایی زندگی کردن در آمریکا را به رخش بکشم. تا روزها در قهر و سکوت باشیم.
📍از داستان #چشمهای_مامی
کتاب #قم_رو_بیشتر_دوست_داری_یا_نیویورک
#راضبه_مهدیزاده
#ققنوس
@qoqnoospub
.
#پری_از_بال_ققنوس
نزدیکیهای سال نو همیشه میرفتیم کلیسای سرکوچهمان و آهنگ ملایم و زانو زدنهای مردم، چشمهای مامی را خیس میکرد. با همهی اینها هیچ وقت درخت کریسمس در خانه نگذاشت. میگفت "تو اگر دوست داری در اتاقت بگذار اما برای من نشانهی امریکایی شدن است." همین جمله کافی بود تا تمام گذشته و تصمیمش برای تنهایی زندگی کردن در آمریکا را به رخش بکشم. تا روزها در قهر و سکوت باشیم.
📍از داستان #چشمهای_مامی
کتاب #قم_رو_بیشتر_دوست_داری_یا_نیویورک
#راضبه_مهدیزاده
#ققنوس
@qoqnoospub
.